eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.4هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 👇 👌آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى ‏باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مى‏گسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى ‏شود. ❕بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته ‏تريم!». 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325. ❕مرحوم صدوق مى ‏گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛ «اى پسر عُتبه! تو مى‏دانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه ‏هاى حق كه خدا به دل‏هايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس : از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى‏فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!». 📚امالی صدوق ص 130 ❕اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى‏ كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. ❕اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه‏ اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى‏ افتد. 👌فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى‏ كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى‏ كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان ساخت و فرمود: « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!». 👌مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185 👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى كرد . 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96 ❕دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34 👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله‏ هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد. ❕در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه‏ مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى‏ كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان براى آنان كار مشكلى نبود. ❕به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود. 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
💠ادامه 👇 ❕لذا می بینیم در تفسیر نمونه در توضیح چرایی امن بودن کعبه می گوید ؛ « خانه خدا (خانه كعبه) از طرف پروردگار به عنوان يك پناهگاه و كانون امن و امان اعلام شده و مى‏ دانيم در اسلام مقررات شديدى براى اجتناب از هر گونه نزاع و كشمكش و جنگ و خونريزى در اين سرزمين مقدس وضع شده است، بطورى كه نه تنها افراد انسان در هر قشر و گروه و در هر گونه شرائط بايد در آنجا در امنيت باشند بلكه حيوانات و پرندگان نيز در آنجا در امن و امان بسر مى‏برند و هيچكس حق ندارد مزاحم آنها شود. ❕در جهانى كه هميشه نزاع و كشمكش در آن وجود دارد، بودن چنين مركزى در آن مى ‏تواند اثر عميق مخصوصى براى حل مشكلات مردم از خود نشان دهد، زيرا امن بودن اين منطقه سبب مى‏ شود كه مردم با تمام اختلافاتى كه دارند در جوار آن در كنار هم بنشينند، و به مذاكره بپردازند، و به اين ترتيب يكى از مهمترين مشكلات كه معمولا براى فتح باب مذاكرات براى رفع خصومتها و نزاعها وجود دارد حل مى ‏شود. چون بسيار مى‏ شود كه طرفين نزاع، يا دولتهاى متخاصم جهان مايلند رفع خصومت كنند و براى اين منظور به مذاكره بنشينند، اما مكانى كه براى هر دو طرف مقدس و محترم و به عنوان مركز امن و امان شناخته شده باشد پيدا نمى ‏كنند ولى در اسلام اين پيش ‏بينى شده است و مكه به عنوان چنين مركزى اعلام گرديد. هم اكنون تمام مسلمانان جهان كه متاسفانه گرفتار كشمكشها و اختلافات مرگبارى هستند مى ‏توانند با استفاده از قداست و امنيت اين سرزمين باب مذاكرات را بگشايند و از معنويت اين مكان مقدس كه نورانيت و روحانيت خاصى در دلها ايجاد مى ‏كند به رفع اختلافات خود بپردازند » 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 448 ❕طبیعی است که ممکن است عاصیانی به حکم تشریعی خداوند مبنی بر امن بودن خانه کعبه گوش نکنند و در آنجا کشتار و خونریزی کنند ، آنان به خاطر زیر پا گذاشتن حکم خداوند ، عذاب سختی در اتتظارشان است . 2⃣در روایاتی امنیت کعبه ، امنیت در آخرت نیز دانسته شده است ، یعنی کسی که از روی اخلاص و ایمان وارد مسجد الحرام شود و حج به جا آورد ، روز قیامت از عذاب خداوند در امان است چنان که از امام باقر عليه السلام نقل شده كه معناى «و من دخله ...» اين است ؛ « هر كس در حالى كه عارف باشد به جميع آنچه خداوند واجب كرده، وارد حرم شود از عذاب هميشگى آخرت در امان خواهد بود. 📚مجمع‏ البيان، ج 1 ، 2، ص 799 ❕بنابراین امنیت کعبه ، امنیت تکوینی نیست تا میان آنچه خداوند فرموده و آنچه از خونریزی ها در جوار کعبه واقع شده است ، تضادی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا واقعیت دارد ❕ ❔پس از فوت معاویه، ولید حاکم مدینه کس نزد امام حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند. به دارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم آمد و با یزید بیعت میکنم. چون شب فرارسید و هوا تاریک شد بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده‌اش پنهانی به مکه گریخت ❗️❗️ 💠💠 👌پس از هلاکت معاویه و فشار ولید بر امام حسین علیه السلام برای بیعت با یزید ، ولید بالاجبار امام علیه السلام را به مجلس خود دعوت کرد . 🔸امام حسين عليه السلام بر وليد وارد شد و (طبق آداب اسلامى) سلام كرد؛ وليد با خوشرويى پاسخ داد و او را نزد خويش نشاند. مروان بن حكم- با اين كه پيش از اين، بين وى و وليد كينه و نفرت حاكم بود- در مجلس حضور داشت .... امام عليه السلام فرمود: « آيا از حال معاويه به شما خبرى رسيده است؟ چرا كه وى مدّتى طولانى بيمار بود، اكنون حالش چگونه است؟». 🔸وليد آهى كشيد، آنگاه گفت: اى اباعبداللَّه! خداوند تو را در مرگ معاويه پاداش دهد! وى عموى صادقى! براى تو بود، كه اكنون طعم مرگ را چشيده است و اين نيز نامه اميرالمؤمنين يزيد است! امام حسين عليه السلام فرمود: «إنّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، اكنون براى چه منظورى مرا خواسته ‏اى؟!» 🔸وليد پاسخ داد: تو را براى بيعت دعوت كردم، و همه مردم با يزيد بيعت كرده‏ اند! ❕امام عليه السلام (براى اين كه آن مجلس بدون درگيرى پايان يابد) فرمود: «شخصى مانند من مخفيانه بيعت نمى ‏كند، دارم بيعت من (اگر بخواهم بيعت كنم) علنى و در محضر مردم باشد! چون صبح شد، و تو مردم و ما را براى بيعت فراخواندى، تصميم ما و مردم يكسان خواهد بود!». 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص ¾78 👌مطابق نقل شيخ مفيد امام عليه السلام فرمود ؛ «من گمان نمى‏ كنم تو به بيعت پنهانى من با يزيد، قانع باشى، مگر آن كه من آشكارا بيعت كنم تا مردم همگى با خبر شوند». وليد گفت: آرى! امام عليه السلام فرمود: پس بگذار صبح شود، تا نظرت در اين مشخّص گردد». 📚الارشاد ص 374 👌مطابق نقل ابومخنف، امام عليه السلام پس از شنيدن خبر مرگ معاويه فرمود: « امّا پاسخم به تقاضاى بيعت تو آن است كه، كسى مانند من به طور پنهانى بيعت نمى‏ كند و تو نيز اين نوع بيعت را كافى نمى ‏دانى، جز آن كه بيعتم آشكارا ميان مردم باشد (تا از اين طريق از مردم بگيرى)». وليد گفت: آرى! امام فرمود: « بنابراين، وقتى كه (فردا) ميان مردم آمدى و همه مردم و ما را به بيعت فراخواندى، تصميم ما و مردم به گونه واحدى خواهد بود!». 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 378 🔸وليد گفت: «اى اباعبداللَّه! سخن درستى گفتى و من اين‏گونه پاسخت را پسنديدم و من باورم درباره تو همين بود. اكنون برو در پناه خدا، تا فردا با مردم بيايى». ❕مروان كه در حاضر بود، به وليد گفت: به خدا سوگند! اگر حسين هم اكنون از تو جدا شود و بيعت نكند، هرگز چنين فرصتى، به چنگ نخواهى آورد، مگر آن‏كه كشتار فراوانى ميان شما اتّفاق افتد. جلوى او را بگير و مگذار از نزد تو بيرون رود، تا بيعت كند و گرنه گردنش را بزن! 🔸امام عليه السلام ناگهان از جايش برخاست و فرمود: « اى پسر زرقاء (زن چشم كبودِ بد سيرت)، تو مرا مى‏ كشى، يا او؟ به خدا سوگند! دروغ گفتى و گناه كرده‏ اى!». 📚الارشاد ص 374 🔸ادامه 👇
🚫❓🚫سوال ❔کانال های ضد دین هجمه ای را آغاز کرده اند در مورد نحوه شهادت حضرت عباس و می گویند در هیچ منبعی نیامده است که دستان عباس را قطع کردند و او را به بدترین وضع به شهادت رساندند این ها دروغ هایی است که به خورد شما داده اند تا جیب خود را پر کنند 💠پاسخ: ❕مساله شهادت مظلومانه حضرت عباس نه تنها در مقاتل یاد شده است بلکه بر زبان مبارک امام عصر نیز جاری شده است و درباره ایشان می فرماید: «سلام بر ابوالفضل عباس فرزند امیر مومنان ؛از خود در گذرنده با جان برای برادرش ؛کوشنده برای رساندن آب به او و «کسی که دست هایش بریده شد»» 📚زیارت ناحیه مقدسه 🗯شیخ صدوق روایت می کند که امام سجاد فرمود: «خداوند عباس را رحمت کند بی هیچ تردیدی ایثار کرد و خود را فدای برادرش کرد تا آن که دستانش قطع شد و خداوند به جای آنها دو بال برایش قرار داد که با آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند» 📚امالی صدوق ص547 📚بحار الانوار ج44 ص298 🗯ابی حنیفه نعمان نقل می کند: «عباس بن علی پس از آنکه حسین را از آب بازداشتند به دشمن حمله برد و آنها را می شکافت و خود را به آب فرات می رساند و حسین و یارانش را سیراب می کرد .وی را سقا نامیده بودند و میان فرات و قتلگاه حسین کشته شد و قبر او نیز همانجا است .در آن روز دشمنان دست و پاهای او را قطع کردند» 📚المناقب و المثالب ص309 🔷ابن شهر آشوب در مناقب خود می آورد: «عباس به طرف آب می رفت دشمن را متفرق ساخت .زید بن ورقای جهنی در پشت درخت خرمایی به کمین او نشست و حکیم بن طفیل نیز او را یاری داد و بر دست راست عباس ضربه زد و آن را قطع کرد .عباس شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنها حمله برد و رجز می خواند:«به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید من همیشه از دینم حمایت می کنم». ❗️آن گاه جنگید تا ناتوان شد .حکیم بن طفیل از پشت درخت خرما به او کمین زد و بر دست چپش ضربه ای زد و آن را قطع کرد.سپس با عمود آهنین به او ضربه زد و او را به شهادت رساند» 📚مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص108 📚بحار الانوار ج45 ص40 🗯در کتاب شرح الاخبار چنین آمده است: «پس از آن که برادران عباس که همراه او قصد آوردن آب را داشتند کشته شدند عباس به تنهایی و با مشک آب باز می گشت و به یاران عبیدالله که بین او و آب فاصله انداخته بودند حمله می برد و انان را می کشت تا از شریعه آب کنار روند .آن گاه به فرات وارد شد و مشک را پر کرد و می برد تا به حسین و یارانش رساند اما دشمنان بر او هجوم بردند و او را کشتند و دست ها و پاهایش را قطع کردند از این رو بود که او را سقا نام نهادند» 📚شرح الاخبار ج3 ص191 ❗️این مضمون را دیگران از علما و مقتل نویسان نیز نقل کرده اند از جمله: 📚الثقات ابن حبان ج2 ص310 📚تاریخ طبری ج5 ص448 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص570 📚الارشاد ج2 ص109 📚اعلام الوری ج1 ص466 📚مثیر الاحزان ص170 📚لهوف ص170 ❗️و... 🗯پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⛔️⁉️⛔️سوال🚫🚫🚫 ❓بین مردم مرسوم است که در مورد بعضی ایام و برخی روزها می گویند آن روز روزی نحس است از نظر اسلام ایا چنین مطلبی صحیح است که برخی روزها نحس و برخی سعد هستند یا خیر 💠پاسخ: 🌾در تفسیر شریف نمونه چنین آمده است: 🗯البته این از نظر عقل محال نیست که اجزاء زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضى داراى ویژگیهاى نحوست، و بعضى ویژگیهاى ضد آن، هر چند از نظر استدلال عقلى راهى براى اثبات یا نفى چنین مطلبى در اختیار نداریم، همین اندازه مى گوئیم ممکن است ولى از نظر عقل ثابت نیست. ❗️بنابراین اگر دلائل شرعى از طریق وحى که افقهاى وسیعترى را روشن مى سازد بر این معنى در دست داشته باشیم قبول آن نه تنها بى مانع بلکه لازم است. ❗️در آیات قرآن تنها در دو مورد اشاره به «نحوست ایام» شده است: 🔷یکى در آیه 19 سوره قمر و دیگرى در آیه 16 سوره فصلت که درباره ماجراى قوم عاد سخن مى گوید در آنجا مى خوانیم: 🔷«مانند بادى سخت و سرد در روزهاى شومى بر آنها مسلط ساختیم» 📓فصلت16 ❗️و در نقطه مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در بعضى از آیات قرآن دیده مى شود، چنانکه درباره شب قدر مى فرماید : «ما قرآن را در شبى پر برکت نازل کردیم» 📓دخان 3 ❗️ در روایات اسلامى به احادیث زیادى در زمینه «نحس و سعد ایام» برخورد مى کنیم که هرچند بسیارى از آنها روایات ضعیف است و یا احیانا آمیخته با بعضى روایات مجعول و خرافات مى باشد، ولى همه آنها چنین نیست، بلکه روایات معتبر و قابل قبولى در میان آنها بدون شک وجود دارد، چنانکه مفسران نیز در تفسیر آیات فوق بر این معنى صحه نهاده اند. 🗯محدث بزرگ مرحوم علامه مجلسى نیز روایات فراوانى در «بحارالانوار» در این زمینه آورده است 📚بحار الانوار ج59 ص1 تا91 ❗️آنچه به طور فشرده و خلاصه در اینجا مى توان گفت چند مطلب است: 1⃣ در روایات متعددى سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثى که در آن واقع شده است تفسیر شده، فى المثل در روایتى از امیرمؤمنان على مى خوانیم شخصى از امام درخواست کرد تا درباره روز «چهارشنبه» و فال بدى که به آن مى زنند و سنگینى آن، بیانى فرماید که منظور کدام چهارشنبه است؟ فرمود: 🔷«منظور چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد» 📚نور الثقلین،ج5 ص183 ❗️لذا بسیارى از مفسران به پیروى بسیارى از روایات آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس مى دانند، و از آن تعبیر به «اربعاء لاتدور» مى کنند (یعنى چهارشنبه اى که تکرار نمى شود) 🌾در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم که روز اول ماه روز سعد و مبارکى است چرا که آدم در آن آفریده شد، همچنین روز 26، چرا که خداوند دریا را براى موسى (علیه السلام) شکافت 📚همان مدرک ص105 ❗️یا این که روز سوم ماه روز نحسى است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند، و لباس بهشتى از تن آنها کنده شد 📚همان مدرک ص58 ❗️یا این که روز هفتم ماه روز مبارکى است، چرا که نوح سوار بر کشتى شد (و از غرقاب نجات یافت) 📚همان مدرک ص61 ❗️یا اینکه در مورد نوروز در حدیثى از امام صادق مى خوانیم که فرمود: 🔷«روز مبارکى است که کشتى نوح بر جودى قرار گرفت، و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزى است که على بر دوش پیامبر رفت بتهاى کعبه را شکست، و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود... 📚بحار الانوار ج59 ص92 ❗️این گونه تعبیرات، در روایات فراوان است که سعد و نحس ایام را با بعضى از حوادث مطلوب، یا نامطلوب پیوند مى دهد، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنى امیه به گمان پیروزى بر اهل بیت آن را روز مسعودى مى شمردند، و در روایات شدیداً از تبرک به آن روز نهى شده، و حتى دستور داده اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن نکنند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده، و عملا از برنامه بنى امیه فاصله بگیرند. 🗯 مجموع این روایات سبب شده که بعضى مسأله سعد و نحس ایام را چنین تفسیر کنند که مقصود اسلام توجه دادن مسلمین به این حوادث است، تا از نظر عمل خود را بر حوادث تاریخى سازنده تطبیق دهند، و از حوادث مخرب و روش بنیان گذاران آنها فاصله گیرند. ❗️این تفسیر ممکن است در مورد قسمتى از این روایات صادق باشد ولى در مورد همه آنها مسلماً صادق نیست، چرا که از بعضى از آنها استفاده مى شود تأثیر مرموزى در بعضى ایام احیاناً وجود دارد که ما از آن آگاهى نداریم. 2⃣این نکته نیز قابل دقت است که بعضى در مسأله سعد و نحس ایام به اندازه اى راه افراط را پوئیده اند که به هر کارى مى خواهند دست بزنند قبلا به سراغ سعد و نحس ایام مى روند، و عملاً از بسیارى فعالیتها باز مى مانند، و فرصتهاى طلائى را از دست مى دهند. 🗯ادامه پاسخ👇👇👇👇
🗯ادامه پاسخ ❗️❗️❗️ ♻️یا اینکه بجای بررسی عوامل شکست و پیروزی خود و دیگران و استفاده از تجربیات گرانبها در زندگی گناه همه شکست ها را به گردن شومی ایام می اندازد هماگونه که رمز پیروزى ها را در نیکى ایام جستجو مى کنند 🗯این یکنوع فرار از حقیقت، و افراط در مسأله، و توضیح خرافى حوادث زندگى است که باید از آن به شدت پرهیز کرد، و در این مسائل نه گوش به شایعات میان مردم داد، نه سخن منجمان، و نه گفته فال گیران، اگر چیزى در حدیث معتبر در این زمینه ثابت شود باید پذیرفت، وگرنه بى اعتنا به گفته این و آن باید خط زندگى را ادامه داد، و با تلاش و سعى و کوشش به پیش محکم گام برداشت، و از توکل بر خدا یارى جست و از لطف او استعانت خواست. 3⃣ مسأله توجه به سعد و نحس ایام علاوه بر اینکه غالباً انسان را به یک سلسله حوادث تاریخى آموزنده رهنمون مى شود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى، و استمداد از ذات پاک پروردگار، و لذا در روایات متعددى مى خوانیم: « در روزهائى که نام نحس بر آن گذارده شده مى توانید با دادن صدقه، و یا خواندن دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضى از آیات قرآن، و توکل بر ذات پاک او، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق باشید.» ❗️از جمله در حدیثى مى خوانیم که یکى از دوستان امام حسن عسکرى روز سه شنبه خدمتش رسید، امام فرمود: دیروز تو را ندیدم، عرض کرد: دوشنبه بود، و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم فرمود: 🗯 «کسى که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولین رکعت نماز صبح سوره هل اتى بخواند، سپس امام این آیه از سوره هل اتى را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود: فوقاهم الله شر ذلک الیوم... «خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه مى دارد او به آنها خرمى و طراوت ظاهر و خوشحالى درون عطا مى کند» 📚بحار ج59 ص39 ❗️در حدیث دیگر مى خوانیم که یکى از یاران امام ششم از آن حضرت پرسید: آیا در هیچ روزى از روزهاى مکروه چهارشنبه و غیر آن سفر کردن مناسب است؟ امام در پاسخ فرمود: «سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة الکرسى را به هنگامى که مى خواهى حرکت کنى تلاوت کن» (و هر کجا مى خواهى برو)» 📚همان ص28 ❗️در حدیث دیگرى نیز آمده است که یکى از یاران امام دهم على بن محمّد الهادى مى گوید: خدمت حضرت رسیدم در حالى که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم: خدا مرا از شر تو اى روز حفظ کند، عجب روز شومى هستى! امام فرمود: «با ما ارتباط دارى و چنین مى گوئى؟! و روز را که گناهى ندارد گناهکار مى شمرى؟ آن مرد عرض مى کند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم، عرض کردم اى مولاى من، من استغفار مى کنم، و از خدا آمرزش مى طلبم، امام افزود: «روزها چه گناهى دارد که شما آنها را شوم مى شمرید هنگامى که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را مى گیرد» راوى مى گوید: «عرض کردم من براى همیشه از خدا استغفار مى کنم و این توبه من است اى پسر رسول خدا». امام فرمود: «این براى تو فایده اى ندارد، خداوند شما را مجازات مى کند به مذمت کردن چیزى که نکوهش ندارد، آیا تو نمى دانى که خداوند ثواب و عقاب مى دهد، و جزاى اعمال را در این سرا و سراى دیگر خواهد داد، سپس افزود: دیگر این عمل را تکرار مکن و براى روزها در برابر حکم خداوند کار و تأثیرى قرار مده» 📚بحار ج59 ص2 ❗️این حدیث پرمعنى اشاره به این است که اگر روزها هم تأثیرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نباید براى آنها تأثیر مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نیاز دانست، و آنگهى نباید حوادثى را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان است به تأثیر ایام ارتباط داد، و خود را تبرئه کرد. و شاید این بیان بهترین راه براى جمع میان اخبار مختلف در این باب است (دقت کنید) 📚تفسیر نمونه ج23 ص41 🗯پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴لطفا کسانی که دارند وارد کانال شوند😱 ❌در این کانال شخصیت های کشوری شدیدا مورد قرار میگیرند😑 👈اگر میخوای اطلاعات سیاسیت بالا باشه و جلوی دیگران کم نیاری پس در این کانال عضو شو👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2427518998C64cc7dd436 با کلیک کن(آزادی بیان داریم)
🤔 ❔برخی می گویند حضرت ابوالفضل سه بار آب را برداشت تا بنوشد و از این کار کرد و یاد تشنگی اهل حرم افتاد ❕به نظر من این مطلب صحت ندارد زیرا حضرت همیشه به یاد پسران زهرا و اهل حرم بوده و لحظه ای از آنها غافل نشده است ❕نظر شما چیست ❗️❗️ 💠💠 👌علامه و دیگران نقل می کنند ؛ « هنگامی که عباس دید تمام یاران و برادران و عموزادگان شهید شدند ، گریست و به شوق دیدار پروردگار جلو آمد و پرچم را بر گرفت و از حسین اجازه میدان خواست ، امام به سختی گریه کرد و فرمود برادر جان تو نشانه شکوه و عظمت و برپایی سپاه من و محور پیوستگی نفرات ما هستی ، اگر تو بروی و شهید شوی جمعیت ما و ویران می گردد. ❕عباس گفت جان برادرت فدایت ای سرورم سینه ام از زندگانی دنیا به آمده است می خواهم از این منافقان انتقام بگیرم . 👌امام علیه السلام فرمود ؛ اینکه که آهنگ میدان داری برای این کودکان تهیه کن . ❕عباس رهسپار میدان شد و آنان را موعظه کرد ولی اثری نبخشید ، به نزد برادرش بازگشت و ماجرا را گزارش داد ، ناگهان صدای کودکان به گوشش رسید ، بی درنگ بر اسب سوار شد و نیزه و مشک را بر داشت و به سوی روانه شد . چهار هزار تن از ماموران فرات او را محاصره کردند ، و هدف نیزه ها قرار دادند ، او لشکر دشمن را شکافت و هشتاد نفر از آنان را هلاک کرد و وارد فرات شد . ❗️« هنگامی که خواست مقداری آب ، تشنگی حسین و اهل بیتش را به خاطر آورد و آب را روی آب ریخت ، مشکش را پر کرد...» 📚بحار الانوار ج45 ص41 📚ریاض الابرار ج1 ص227 📚عوالم العلوم ج17 ص284 ❕جریان مذکور با شان بزرگ حضرت عباس علیه السلام ندارد ، زیرا است که انسان تشنه ممکن است بی اختیار دست به زیر آب ببرد ، ولی بعدا که بیاید آب نمی نوشد . 🔶بلکه به عکس این جریان نشان دهنده عظمت روحی حضرت عباس نیز می باشد زیرا او در اوج تشنگی و به یاد حسین علیه السلام و اهل بیتش آب ننوشید تا آب را به آنان برساند ، در حالی که اگر آب می نوشید نیز نزد مستحق مذمت و ملامت نبود زیرا جهت قوه و قدرت و توان گرفتن اقدام به نوشیدن آب کرده بود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ميدانستيد شمر بن ذى الجوشن يكى از سپاه امام على در جنگ صفين بود ❗️❗️ ❔آيا ميدانستيد ايشان با همسر امام على و مادر عباس نسبت داشت❕❕ 💠💠 👌شمر بن ذی الجوشن که از نقش آفرینان اصلی حادثه کربلا است در جنگ همراه علی علیه السلام با امویان جنگید اما پس از آن گرفتار سوء عاقبت شد . 👌در کتاب وقعه آمده است ؛ «ادهم بن محرز از یاران معاویه در جنگ صفین به جنگ شمر بن ذی الجوشن آمد و میانشان شمشیری رد و بدل شد و ادهم شمشیری به پیشانی شمر زد که گوشتش را درید و به استخوان رسید ، شمر نیز ادهم را زد ولی شمشیرش کارگر نیفتاد ،پیش به سوی سپاهیان بازگشت و آبی نوشید و ای بر گرفت و بازگشت و به ادهم یورش برد و به او ضربه ای زد و او را از اسبش انداخت» 📚وقعه الصفین ص268 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج5 ص213 👌حضور شمر در سپاه امام علی به این عنوان نبود که معتقد به ولایت و ایشان باشد بلکه از آنجایی که به عنوان خلیفه چهارم مسلمین با او بیعت کرده بود بر همان اساس در سپاه صفین نیز حاضر شد تا به بیعتش عمل کرده باشد ، اما پس از آن به سپاه معاویه پیوست و با گواهی بر ضد بن عدی زمینه شهادت آن بزرگ مرگ را فراهم ساخت و از مسببان اصلی واقعه عاشورا می شود . 📚دانش نامه امام حسین ج9 ص189 ❔اما این که آیا شمر با مادر حضرت عباس ام البنین بوده و دایی حضرت عباس قلمداد می شود یا خیر ، توجه به بیان زیر است ؛ ❕ سید بن طاووس نقل می کند ؛ « شمر بن ذی الجوشن ندا داد ، من ، عبدالله ، جعفر ، عباس و عثمان کجا هستند ؟ حسین علیه السلام فرمود پاسخش را بدهید هر چند فاسق است چرا که یکی از های شماست . آنان به او گفتند چه کار داری ؟ گفت ای خواهر زادگان من شما در امان هستید ، خود را به همراه برادرتان حسین به کشتن ندهید ، و در اطاعت امیر مومنان یزید باشید . ❕عباس او را ندا داد دستانت بریده باد ، و لعنت بر امانی که آورده ای ، ای دشمن خدا آیا به ما فرمان می دهی که برادر و سرورمان حسین را واگذاریم و در اطاعت ملعونان و فرزندان ملعون ها در آییم ؟ شمر پس از این سخن خشمگینانه به سوی لشکرش بازگشت » 📚لهوف ص148 📚تاریخ طبری ج5 ص415 📚الارشاد ج2 ص89 ❕نسبت حضرت ام یا همان فاطمه کلابیه به این نحو است ؛ « ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن الوحید من بنی کلاب » 📚جمهره انساب العرب ج1 ص4 👌در حالی که نسب چنین است ؛ « شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه و هو الضباب بن کلاب » 📚الطبقات الکبری ج6 ص46 ❕هر دو نفر بیش از پنج پشت یعنی در شخصی به نام کلاب به یکدیگر می رسند و هر دو کلابی هستند که به معنای هم بودن است و نه برادر و خواهر بودن ام البنین با شمر ملعون . 👌این که شمر حضرت عباس را خواهر زاده خود خطاب می کند منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است و مانند خواهر ما محسوب می شود نه آنکه واقعا ما باشد . 💠رسم عرب بر این بود که اگر دختری از طایفه آنها با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل می گذشت ، فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ميدانستيد در هيچكدام از كتب تاريخى حرفى از خطبه زينب در يزيد وجود ندارد❕ ❗️آيا ميدانستيد اكثر اين در همين ٤٠ ساله گذشته توسط روحانيون ساخته شده است❕ 💠💠 👌متاسفانه این مدعیان دروغین روشنگری بدون اندک تاملی در اسلامی چنین ادعا هایی دروغینی را مطرح می کنند . 👌خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید یکی از خطبه های غراء و فصیح و ترین خطبه های تاریخ اسلامی است که به هفت بخش تقسیم می شود ؛ 1⃣نخست این بانوى شجاع اسلام با چند جمله کوبنده، غرور را در هم مى شکند و با آیه اى از قرآن، موضعش را در پیشگاه خداروشن مى سازد و مى گوید هرگز بهره ورى از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهى نگیر، تو از مصادیق کسانى هستى که خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ مى فرستد. 2⃣در بخش دوم، رفتار پیغمبر اکرم را با اجداد یزید در فتح مکه که همه را عفو قرار داد با عمل زشت یزیدکه فرزند پیغمبر خدا را کشته و سرهاى بریده و خاندان اسیر آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقایسه کرده و مهر باطل بر پیشانى یزید مى زند. 3⃣در بخش سوم، جمله هاى یزید را یادآورى مى کند و تاکید بر عدم ایمان او مى نماید، و اینکه به زودى به سرنوشت اشیاخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود. 4⃣سپس تاکید بر مقام والاى شهیدان مخصوصاً شهداى خاندان پیغمبر در کربلا مى کند و به وجود آنها را امتیاز بزرگ این خاندان مى شمرد. 5⃣آنگاه به حضور یزید در محکمه عدل الهى در قیامت اشاره مى کند، در آن دادگاهى که آن خداست و خصم او پیغمبر اکرم و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پایان چنین دادگاهى روشن است. 6⃣سپس به تحقیر فوق العاده یزید مى پردازد تا آن حد که مى فرماید اگر روزگار به من ستم کرد و مرا به صورت زنى اسیر پاى تو آورد، تصور نکنى من براى تو ارزشى قایلم، من تو را در حدى نمى دانم که مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گویم، از باب ناچارى است. 7⃣در آخرین بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بیکرانش بر نبوت سپاس مى گوید که با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و کرامت پایان یافت. ⚫️خطبه مذکور در کتاب های زیر از منابع اصیل اسلامی نقل شده است و کاملا و قطعی است ؛ 📚لهوف ص215 📚بحار الانوار ج45 ص133 📚بلاغات النساء ص35 📚مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج2 ص64 📚مثیر الاحزان ص101 📚الاحتجاج ج2 ص123 و ... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پرسشی ذهن بنده را مشغول داشته است و آن اینکه آیا انبیاء و امامان نیز می کرده اند یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌ریشه توسل بازگشت پیدا می کند به عمل انبیاء و امامان علیهم السلام و آنان نیز برای نزدیکی جستن به خداوند متعال می کرده اند . 🔶در روایتی امام علیه السلام فرمود ؛ « یک یهودی به نزد رسول خدا آمد و خطاب به او گفت: شما برتر هستید یا حضرت موسی بن عمران که خداوند با او صحبت کرد، بر او تورات را نازل کرد، معجزه عصا را به او داد، دریا را بر او گشود و ... پیامبر در حالی که از بیان مستقیم برتری خود، اکراه داشت، فرمود: همانا حضرت آدم زمانی که آن اشتباه را انجام داد این‌گونه توبه کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی» سپس خداوند او را بخشید. همانا نوح زمانی که سوار بر کشتی بود و ترسید که غرق شود، چنین دعا کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد برای اینکه مرا از غرق نجات دهی» پس خداوند آنها را نجات داد و همانا ابراهیم زمانی که در آتش افتاد چنین دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می جویم به حق محمد و آل محمد مرا از این آتش نجات بخشی» پس خداوند آتش را بر او سرد کرده و او به سلامت از آن‌جا رهایی یافت. و زمانی که موسی عصا را انداخت دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا حفظ کنی، خداوند فرمود: نترس ... » 📚امالی ص218 📚احتجاج ج1 ص48 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که کشتی نوح در حال غرق شدن بود ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند او را نجات داد و زمانی که ابراهیم در آتش افتاد ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند نیز او را نجات داد و آتش برایش سرد و سلامت گشت و موسی با توسل به ما از دریا نجات یافت و عیسی زمانی که یهود قصد قتلش را داشتند با توسل به ما نجات یافت و به آسمان رفت » 📚وسائل الشیعه ج7 ص103 ❕اینکه انبیاء بزرگ با توسل به آل محمد علیهم السلام از مشکلات و ها نجات پیدا می کردند در روایات دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفته است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚بحار الانوار ج26 ص319 باب 7 🔰توسل کردن در میان نیز جاری بوده است . 👌شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امیر مومنان ، چنین دعا می کرد ؛ « خداوندا من به وسیله جود و کرمت و با توسل به محمد بنده و به تو تقرب می جویم » 📚الکافی ج2 ص545 👌و خطاب به پیکر مبارک پیامبر گرامی عرضه داشت ؛ « پدر و مادرم به فدایت باد ، ما را در پیشگاه پرودگارت یاد کن و همیشه به خاطر داشته باش » 📚نهج البلاغه خطبه 235 👌امام حسین علیه السلام در نزد قبر پیامبر گرامی چنین دعا می کرد ؛ « خدایا به حق این قبر و صاحب قبر ، آنچه مایه رضایت خودت و رسولت است را برایم رقم بزن » 📚بحار الانوار ج44 ص328 👌امام علیه السلام چنین دعا می کرد ؛ « خدایا ما به وسیله محمد رسولت و علی وصی رسولت و فاطمه و حسن و حسین ...به تو توسل می جوییم » 📚بحار الانوار ج84 ص286 🔶داود می گوید ؛ « من می شنیدم که امام صادق دعا می کرد و در دعا بسیار اصرار می کرد و خدا را به حق رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین قسم می داد » 📚الکافی ج2 ص580 ❕به این مضمون روایات فراوان دیگری در مجامع روایی ما وارد شده است که جهت پرهیز از ذکر آن صرف نظر می گردد. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یک می گفت در روایات آمده است که کسی که می کند زنا زاده است ❕آیا براستی شیعه عقیده دارد که تمام کنندگان زنا زاده هستند❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که شیخ در امالی خودش نقل می کند و دیگران از علما نیز روایت را به نقل از امالی صدوق آورده اند که امام علیه السلام فرمود ؛ « دروغگو است کسی که گمان می کند که حلال زاده است ، در حالی که او با غیبت کردن مردم را می خورد » 📚امالی صدوق ص209 ❕در قبح و زشتی و کبیره بودن گناه ، هیچ شکی نمی باشد اما روایت مذکوره مبنی بر حرام زاده بودن فرد کننده ، از حیث سندی ضعیف و مردود است . 🔶از جمله راویان روایت ، می باشد که مجهول و است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج7 ص471 🔶راوی دیگر ، می باشد که او نیز مجهول و ضعیف می باشد . 📚همان مدرک ج2 ص51 🔶راوی دیگر نیز ، می باشد که برای او نیز توثیقی یافت نشد و مجهول است . ❕بنابراین روایت مذکوره است و استدلال به آن قابل قبول نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ⭕️❔آیا این متن واقعیت دارد ❗️ ❔آیا میدانید الحسین کیست؟ در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمونین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد… تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است. انه ذخر الحسین: او برای حسین است. 💠💠 👌عباس علیه السلام دارای مقامی بس بلند و عظیم در نزد خداوند است تا جایی که امام سجاد علیه السلام در او فرمود ؛ « خداوند عباس را بیامرزد ، بی تردید ایثار کرد و امتحان داد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آن که هر دو دستش قطع شد ، پس خداوند به جای آن دو ، دو بال برایش قرار داد که با آن همراه فرشتگان در بهشت پرواز می کند ...بی گمان برای عباس نزد خداوند منزلتی است که همه شهدا در روز قیامت به آن می برند » 📚الخصال ج1 ص68 📚امالی صدوق ص462 ❕با این وجود باید توجه داشت که متن در مورد حضرت عباس علیه السلام به عنوان عباس حسین که در فضای مجازی دست به دست می شود ، نمی باشد و در کتب معتبر نیامده است . ❕عباس علیه السلام به سال 26 به دنیا آمد . 📚اعیان الشیعه ج7 ص429 👌و جنگ به سال 36 هجری صورت گرفت . 📚مروج الذهب ج2 ص384 📚وقعه الصفین ص131 👌و عباس علیه السلام در زمان نبرد صفین حدودا ساله بوده است و حضور یک فرد ده ساله آن هم در نبردی به سنگینی صفین به نظر نمی رسد و حق همان است که سید محسن امین ایراد کردند که ؛ « عباس برخی از نبردها را در زمان خلافت علی علیه السلام کرد اما علی علیه السلام به او حضور در میدان نبرد را نداد » 📚اعیان الشیعه ج7 ص429 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اخیرا یکی این شبهه را کرد که لعن های زیارت عاشورا ( خدایا اولی و دومی و سومی ...را لعنت کن ) در نسخه های اصلی زیارت نبوده و بعد ها توسط افراطیون به آن تحریف و زیاده شده است ❗️حقیقت دارد ❕❕ 💠💠 👌مولف کتاب شریف مفاتیح نوین از این اشکال چنین پاسخ میدهد ؛ « بعضى مى ‏گويند جمله ‏هاى «أوّلًا ثمّ الثّانى و الثّالث و الرّابع» در نسخه خطّى مصباح المتهجّد، شیخ طوسی به اوايل قرن ششم (سال 502)، موجود در كتابخانه آستان قدس رضوى و نسخه مصباح الصغير شيخ (كه برگزيده مصباح المتهجّد است) و مربوط به قرن ششم و آن هم در آستان قدس موجود است، وجود ندارد. ولى بايد توجّه داشت كه جمله‏ هاى فوق در چند نسخه مهم و معتبر ديگر مصباح المتهجّد و مصباح الصغير موجود است ؛ 1⃣ نسخه و خطّى مصباح المتهجّد كه تاريخش به زمان شيخ طوسى (قرن پنجم) بر مى ‏گردد و در كتابخانه مسجد اعظم مرحوم آيةاللَّه بروجردى رحمه الله در قم (به شماره 394) موجود است و در صفحه اوّل آن نوشته شده: «نسخه زمان مؤلّف». 2⃣نسخه ابن ابى ‏الجود كه در كتابخانه مرحوم آية اللَّه مرعشى رحمه الله (به شماره 6837) است؛ وى مى ‏نويسد ؛ « اين نسخه را با نسخه ‏اى كه در اختيار نوه ابن شهر آشوب بوده، مقابله كردم و نوه ابن شهر آشوب گفته است كه من از جدّم (ابن شهر آشوب) شنيدم كه اين نسخه ‏اى است كه آن را بر شيخ طوسى خوانده‏ ام. » در اين نسخه نيز جملات فوق موجود است. 3⃣ مرحوم سيّد بن طاووس رحمه الله نيز در مصباح الزائر اين زيارت را به كيفيّت فوق نقل كرده است و پس از آنكه مى ‏گويد ؛ « اين دو فقره اخير زيارت كه مشتمل بر صد لعن و صد سلام است را در مصباح كبير (مصباح المتهجّد، در نسخه موجود نزد من) نيافتم، مى ‏افزايد: ولى من آن را از الصغير شيخ (كه برگرفته از مصباح كبير است) نقل مى‏ كنم. (مصباح الزائر، صفحه 278) در نقل سيّد از مصباح الصغير نيز، جمله ‏هاى فوق آمده است. ❕بنابراين، در بسيارى از نسخه ‏هاى قديمى مصباح المتهجّد و برخى از نسخه ‏هاى مصباح الصغير جمله ‏هاى فوق موجود است و اگر در برخى ديگر از نسخه ‏ها نيست، ممكن است به شرايط زمانى اين زيارت برگردد ( که بر اساس جو خفقان و تقیه عرضه نشده است ) 👌علاوه برآنكه در بحار الانوار (جلد 98، صفحه 296) همين فقرات و جمله‏ ها موجود است و ايشان نيز مستقيماً از مصباح المتهجّد نقل مى‏ كند و اين نشان مى ‏دهد در نسخه موجود نزد علّامه مجلسى نيز، جمله‏ هاى فوق وجود داشت. ❕و اگر در كامل الزيارات جمله ‏هاى به طور دقيق نيامده، مشكلى ايجاد نمى ‏كند، چرا كه نقل ابن قولويه در كامل الزيارات در بخش‏هاى ديگر زيارت عاشورا نيز با نقل مصباح المتهجّد اندكى متفاوت است و تنها در جمله ‏هاى مورد بحث نيست. 📚کلیات مفاتیح نوین ، مکارم ، ص 399 ، پاورقی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا در روایات آمده است ، مردی که زنش بی حجاب بیرون می رود و او چیزی به زنش نمی گوید و بلکه او را به بی حجابی می کند دیوث و جهنمی است ❕❕ 💠💠 ❕به این نکته در روایات شده است ‌. 💠پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر مردی که راضی باشد همسرش خود را بیاراید و از خانه بیرون رود ، آن مرد و بی غیرت است و هر که او را دیوث بنامد گناه نکرده است ، هر گاه زن آرایش کنان و عطر زنان از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار او باشد ، به ازای هر قدمی که بر می دارد برای شوهر او خانه ای در جهنم بنا می شود » 📚بحار الانوار ج100 ص249 👌در روایت دیگر از علی علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « ای مردم خبر دار شده ام که زنان شما در گذرگاه ها با مردان تنه به تنه می خورند آیا شرم نمی کنید » 📚الفقیه ج3 ص444 👌از این رو یکی از صفات پسندیده مومن ، بودن او معرفی شده است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند غیور است و هر غیوری را نیز دوست دارد » 📚الکافی ج5 ص535 👌و فرمود ؛ « غیرت داشتن نشانه است » 📚الفقیه ج3 ص444 ❕پدران و برادران نیز مخاطب روایات مذکوره هستند و آنان نیز نباید نسبت به بی حجابی دختران و خواهران خود بی تفاوت و احیانا به آن باشند اما نباید افراط در این مساله و اعمال زور و ضرب و زدن و مانند آن صورت گیرد ، همین اندازه که انسان امر و نهی کند کافی است ، و در صورت عدم توجه نوامیس به امر و نهی ، تکلیفی بر عهده مردان نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اخیرا در فضای مجازی این پیام مطرح میشود که یاران امام زمان و شمارشان این تعداد است و بقیه به فکر یاری ایشان نباشد آیا دارد ❕ ❗️طالقان ۲۴ نفر قم ۱۸ نفر جرجان ۱۲ نفر نیشابور ۸نفر ری ۷ نفر توس ۵ نفر همدان ۴ نفر سبزوار ۲ نفر اصفهان 1 نفر کرمان ۱ نفر قزوین 1 نفر حومه قم ۱ نفر❔❔ 💠💠 👌یاران امام زمان علیه السلام به دو دسته یاران و یاران تقسیم می شوند . ❕یاران خاص امام عصر علیه السلام که نقش پرچم داری و را برای حضرت ایفا می کنند ، سیصد و سیزده تن به عدد یاران پیامبر گرامی در جنگ بدر می باشد . 🔶امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « آنان که در بسترهایشان یافت نمی شوند و در مکه حضور می یابند سیصد و سیزده مرد به تعداد جنگاوران بدرند ، و آنان یاوران قائم اند » 📚الغیبه نعمانی ص313 📚بحار الانوار ج52 ص323 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « گویی قائم را بر منبر کوفه می بینم که سیصد و سیزده یاورش به تعداد جنگاوران بدر دورش را گرفته اند و اینان پرچمداران و حاکمان خداوند بر آفریدگانش در زمین هستند » 📚کمال الدین ج2 ص673 ❕اما تعداد یاران امام زمان علیه السلام بسیار بیشتر از این تعداد است . ❕از امام صادق علیه السلام سوال شد که چه تعداد با قائم خروج می کنند ، آنان می گویند همراه او به تعداد بدر خروج می کنند یعنی سیصد و سیزده مرد ؟ 👌امام پاسخ داد که او جز با جمعیتی نیرومند خروج نمی کند و جمعیت نیرومند کمتر از ده هزار تن نیستند » 📚کمال الدین ج2 ص654 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هنگامی که قائم ظهور کند و به درون کوفه بیاید خداوند هفتاد هزار انسان راستین را از پشت کوفه بر می انگیزد تا از همراهان و یاوران او باشند » 📚بحار الانوار ج52 ص390 👌در نقل های دیگر آمده است که تمام شیعیان و ارادتمندان امام عصر علیه السلام از یاران ایشان می باشند ؛ 📚تفسیر عیاشی ج1 ص66 📚بحار الانوار ج52 ص291 ❕با این وجود برخی روایات سیصد و سیزده تن از یاران خاص امام زمان را چنین معرفی کرده است که مثلا از دیلم 2 تن ، از بیروت 9 تن ، از طوس 5 تن ، از سیستان 2 تن ، از طالقان 24 تن ، از نیشابور 18 تن ، از ری 7 تن ، از طبرستان 9 تن ، از قم 18 تن ، از فلسطین یک تن و ...می باشند و در پایان آمده است که این ها نام سیصد و سیزده تن از یاران امام زمان می باشد . 📚دلائل الامامه ص554 و ... ❕این احادیث به صورت و بدون سند و یا با نقل از افراد صورت گرفته است و اعتباری سندی ندارند . 📚دانشنامه امام مهدی ج8 ص372 ❕لذا استدلال به روایات مذکوره برای تعیین یاران خاص امام عصر و و وطن هایشان صحیح نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا راست است که وقتی امام زمان ظهور می کند علما و مراجع در برابر امام زمان می گیرند و او را قبول نمی کنند ❗️❗️ 💠💠 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « قائم ما چون قیام کند با جهالتی رو به رو می شود که سخت تر از چیزی است که پیامبر با آن از جاهلان روزگار جاهلیت رو به رو شد . پیامبر نزد مردم آمد در حالی که آنان سنگ و صخره و درخت خرما و چوب های تراشیده را می پرستیدند ، و قائم ما چون قیام کند نزد مردم می آید در حالی که همگی کتاب خدا را بر او می برند و با قرآن علیه او احتجاج می کنند » 📚الغیبه نعمانی ص297 📚بحار الانوار ج52 ص362 ❕اینان همان کسانی هستند که پیامبر گرامی آمدن آنان را چنین پیش بینی کرده بود ؛ « زمانی می رسد که از قرآن جز نوشته اش باقی نمی ماند و از اسلام جز نامش نمی ماند ، مسلمان نامیده می شوند اما دور ترین مردم از اسلام اند ، آن زمان بدترین فقها زیر سایه آسمان هستند ، فتنه از آنان بر می خیزد و به آنان باز می گردد » 📚ثواب الاعمال ص301 📚بحار الانوار ج2 ص109 ❕برخی می گویند منظور از علما و فقهایی که در برابر امام زمان علیه السلام می ایستند فقهای نیستند بلکه فقهای مخالف مکتب اهل بیت از علمای وهابیت و اهل سنت هستند ، اما با توجه به آن که روایات عام و مطلق است ، قابل تطبیق بر تمام فقها و علما اعم از و غیر شیعه می باشد . ❔چه بعید است آن دسته از علمای شیعه که به روایات و تعالیم اهل بیت در مسائل اعتقادی و استنباط های فقهی و مسائل عرفانی توجه ندارند و وهمیات ذهنی و تعالیم یونانی و عرفای مخالف مسلک اهل بیت راهنمای آن ها در استنباط مسائل دینی می باشد در برابر امام زمان قرار نگیرند وقتی که ببینند امام زمان علیه السلام مخالف روش و منش و مسلک آن ها می باشد ( تو خود حدیث بخوان از این مجمل ) . ❕البته در این شکی نیست که علما و فقهای بزرگی نیز در طول تاریخ تشیع و در زمان معاصر می باشند که مصداق این روایت شریف هستند که امام علیه السلام فرمود ؛ ❕« دانشمندان شیعه ما مرزداران مرزی هستند که ابلیس و عفریت هایش در ورای آن قرار دارند ، آنان از تسلط یافتن آنان بر پیروان ناتوان ما جلوگیری می کنند و از تسلط ابلیس و پیروان ناصبی او مانع می شوند .کسانی که خود را بر این امر بگمارد هزاران هزار برابر از مجاهدان برتر هستند زیرا انان از دین محبین ما دفاع می کنند اما مجاهدان از بدنهای انها» 📚بحار الانوار ج2 ص5 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « اگر پس از غیبت قائم الهی که به سوی او می خوانند و راهنمایی می کنند و از دینش دفاع می کنند و بندگان ناتوان را از تله شیطان و دام های دشمنان اهل بیت نجات می دهند نبودند هیچ کس نمی ماند مگر آنکه از دین باز می گشت ، ولی آنان هستند که زمام دل های ناتوان شیعه را همچون سکان در دست ناخدای کشتی به دست گرفته اند ، اینان همان انسان های برتر خدایند » 📚الاحتجاج ج2 ص502 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔سلمان فارسی و عمار بن یاسر در زمان عمر پست را قبول کردند اگر از دیدگاه آنها عمر مرتد و ستمگر بود ، چرا آنها در زمان او این پست را قبول کردند ❕❕ 💠💠 👌عمار یاسر در زمان حکومت عمر والی شد ؛ 📚الاستیعاب ج3 ص1140 👌سلمان فارسی نیز در زمان او والی شد ؛ 📚الاصابه ج3 ص119 ❕اصل اولیه آن است که قبول ولایت از سلطان جائر که سبب او و ظلم به مردم می شود جایز نیست ؛ 📚وسائل الشیعه ج17 ص187 باب 45 ❕اما اصل ثانویه بر آن است که اگر قبول ولایت از سلطان جائر به نفع مومنین باشد و از آنان دفاع شود و به حق و حقیقت عمل شود و از ظلم سلطان جائر جلوگیری شود ، جایز و حتی واجب می باشد و در این زمینه روایات فراوانی در مجامع روایی ما نقل شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج17 ص192 باب 46 👌امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « خداوند در کنار سلطان جائر خودش را قرار می دهد تا به وسیله آنها از اولیائش و مومنین دفاع کند» 📚الفقیه ج3 ص176 🔶علی بن یقطین که در زمان خلفای جائر عباسی منصب وزارت را داشت به امام کاظم علیه السلام نامه نوشت ؛ « قلبم از این منصبی که دارم به تنگ آمده است آیا اجازه می دهید که این منصب را رها کرده و فرار کنم ؟ 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « به تو اجازه خروج نمی دهم ، تقوای الهی را پیشه کن ( و به مومنان خیر برسان و حتی المقدور از ظلم آنان جلوگیری کن )» 📚قرب الاسناد ص126 ❕اگر سلمان و عمار رحمهما الله نیز از سوی عمر امارت را قبول کردند برای تایید او نبوده است بلکه با اجازه علی علیه السلام جهت خیر رساندن به مومنین و دفاع از شیعیان و مکتب اهل بیت و جلوگیری از ظلم فراگیر بر مردم اقدام به قبول آن منصب کردند. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا پیامبر هم می شود یا خیر ❗️اگر سحر نمی شود چگونه در شان نزول سوره فلق آمده است که یهودیان پیامبر را سحر کردند و خداوند نیز برای دفع آن سوره را بر پیامبر نازل کرد ❕❕ 💠💠 👌 درباره شان نزول سوره فلق روایاتی در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم به وسیله بعضی از مورد سحر قرار گرفته، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهی پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم بهبود یافت . ❕ولی مرحوم و بعضی دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهی می شود زیرا سؤال قرار دادند، ؛ زیرا : 1⃣سوره فلق طبق مکی است و لحن آن نیز لحن سوره های مکی را دارد، در حالی که درگیری پیامبر با یهود در بوده است و این خود دلیلی است بر عدم اصالت اینگونه روایات . 2⃣از سوی دیگر اگر پیغمبر اکرم به این آسانی مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانی ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندی که او را برای چنان ماموریت و رسالت عظیمی فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام نبوت بازیچه دست آنها نشود . 3⃣از سوی سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است، و ممکن است افکارش سحر ساحران گردد، و این معنی اصل اعتماد به پیامبر را در افکار عمومی متزلزل می سازد . 👌و لذا قرآن مجید این معنی را نفی می کند که پیغمبر شده باشد می فرماید : «ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شده ای پیروی می کنید، ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند ؟ آنچنانکه نمی توانند راه را پیدا کنند » « ان تتبعون الا رجلا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا» 🔶فرقان 8 و 9 ❕مسحور در اینجا خواه به معنی کسی باشد که از نظر عقلی سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است . 👌به هر حال با چنین روایات مشکوکی که از حیث سندی و است ، نمی توان قداست مقام نبوت را زیر سؤال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد . 📚تفسیر نمونه ج27 ص454 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ بر اساس تعالیم قرآن بدترین گناهان شمرده می‌شود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) می‌گوید خدا شرک را نمی‌بخشد! ابراهیم با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک می‌شود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر می‌کنند که پیامبران گناه نمی‌کنند. آیا الله شرک را می‌بخشد❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در تعقیب نکوهشی که ابراهیم نبی از بتها داشت و دعوتی که از آزر برای ترک بت نمود ، در ادامه به مبارزات منطقی ابراهیم با گروه های مختلف بت پرستان اشاره کرده و چگونگی پی بردن او را به اصل توحید از طریق استدلالات روشن عقلی شرح می دهد و می فرماید ؛ « هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 ❕این سخنان ابراهیم در گفتگو و در برابر اقوام مختلف ستاره پرست و ماه پرست و خورشید پرست گفته شده است به قرینه آیاتی که بعد از آن آمده و آیه قبل از آن که از گفتگو و محاجه ابراهیم با بت پرستان سخن می گوید . 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد . ❕با توجه به این نکته هرگز نمی توان آیات یاد شده را به عنوان آیاتی که حضرت ابراهیم را بیان می کند مطرح کرد . 📚پیام قرآن ج7 ص114 📚عصمه الانبیاء ص128 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا راست است که در معراج ابتدا نمازهای واجب پنجاه عدد بود ، پیامبر با حضرت موسی مواجه می شود و او می گوید پنجاه نماز زیاد است برو از خدا تخفیف بگیر که امتت نمی توانند آن ها انجام دهد و به قدری این تخفیف گرفتن تکرار میشود که تعدادش به نماز می رسد ❕آیا به راستی این جریان قابل قبول است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که شیخ از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « زمانی که پیامبر به معراج رفت ، خداوند پنجاه نماز را واجب کرد ، پیامبر پس از گرفتن این دستور از پیامبران عبور می کرد و هیچ کس به او چیزی نگفت تا آنکه به موسی بن عمران رسید و او سوال کرد که خداوند چه چیزی را به تو امر کرد ؟ پیامبر پاسخ داد خواندن پنجاه نماز ، موسی گفت برو از خدایت تخفیف بخواه زیرا امت تو توان خواندن این تعداد نماز را ندارند ، پیامبر از خداوند خواست و خداوند ده نماز را کم کرد ...باز موسی گفت از خدایت تخفیف بخواه زیرا امت تو توان به جا آوردن ندارند ، پیامبر نیز خواست و خداوند ده نماز دیگر کم کرد ، ...باز با موسی ملاقات کرد و موسی گفت برو از خدایت تخفیف بخواه که امت تو توان به جا آوردن ندارند ، پیامبر نیز چنین کرد و خداوند ده نماز دیگر کم کرد و مجوعا نماز واجب شد ، موسی باز گفت از خدایت تخفیف بخواه که امت تو توان بجا آوردن ندارند ، پیامبر نیز تخفیف خواست و خداوند ده نماز کم کرد ، موسی باز گفت از خدایت تخفیف بخواه ، خداوند پس از آن پنج نماز کم کرد و تنها خواندن پنج نماز در روز را واجب کرد ...موسی باز گفت برو از خدایت تخفیف بخواه . 👌پیامبر در این مرحله پاسخ داد که من دیگر از خداوند حیا می کنم که از او این درخواست را کنم و این شد که پیامبر با وجوب خواندن پنج نماز بازگشت ...» 📚الفقیه ج1 ص197 ❕این روایت را شیخ در کتاب من لا یحضره الفقیه به صورت کاملا و بدون سند نقل می کند ، روشن است روایتی که سند ندارد و مویدی هم برای تصحیح ندارد ضعیف و غیر قابل استدلال است . 💠شیخ صدوق در نقل دیگری از زید بن علی نقل می کند که از امام علیه السلام سوال کرد ؛ « چرا زمانی که خداوند پنجاه نماز را واجب کرده بود خود پیامبر از خدا تخفیف نخواست تا موسی او را دعوت به خواستن کرد ؟ ❕امام پاسخ داد که پیامبر قصد نداشت در برابر دستور خداوند پیشنهادی مطرح کند تا آنکه موسی را دید و موسی شفیع امت شد و برای پیامبر جایز نبود که برادرش موسی را رد کند ...» 📚امالی ص176 📚التوحید ص 176 📚علل الشرایع ج1 ص132 📚الفقیه ج1 ص198 ❕این روایت نیز که در چهار کتاب شیخ صدوق نقل شده است نمی باشد زیرا ؛ 💠از جمله راویان آن علی بن محمد بن سلیمان است که مجهول است و توثیقی ندارد . 📚زبده المقال ج2 ص79 💠راوی دیگر اسماعیل بن ابراهیم است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚زبده المقال ج1 ص186 💠راوی دیگر جعفر بن محمد التمیمی است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚زبده المقال ج1 ص261 💠راوی دیگر نیز عمرو بن خالد می باشد که او نیز مجهول است و توثیقی ندارد . 📚زبده المقال ج2 ص113 ❕بنا براین استدلال به روایات مذکور نمی باشد. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا به امام سجاد ابن می گویند دلیل خاصی دارد ❕❕ 💠💠 👌علامه چنین می آورد ؛ « از پیامبر گرامی روایت شده است که فرمود خداوند از میان دو برگزیده دارد ، برگزیده او از عرب قریش و از عجم می باشد و علی بن الحسین پیوسته می گفت من فرزند دو برگزیده هستم زیرا جد او رسول خدا بود و مادرش دختر یزگرد پادشاه ایران بود » 📚بحار الانوار ج46 ص4 ❕شیخ عباس قمی امام سجاد علیه السلام را چنین بر می شمارد ؛ 1⃣تالیف صحیفه کامله است که اهل بیت و عروه الوثقی شیعیان است ‌. 2⃣جمع شدن نجابت عرب و هر دو در او به به اعتبار سخن پیامبر که خدا در میان بندگان دو برگزیده دارد ، برگزیده او از عرب قریش و از عجم فارس می باشد لذا او ملقب به ابن الخیرتین می باشد . 3⃣انتشار اولاد رسول خدا از آن حضرت لذا او را آدم بنی الحسین می گویند . 📚منتهی الامال ج2 ص1175 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ماجرای اقرار حجر الاسود به امامت امام سجاد چه بود ❗️مگر محمد امامت امام سجاد را قبول نداشت ❕❕ 💠💠 👌شیخ بزرگوار کلینی و دیگران از علمای شیعه از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛ ❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، مي‌داني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و مي‌داني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشه‌ام و زاده علي مي‌باشم. 👌من با اين سن و که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.» ❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه مي‌کنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که مي‌ترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.» ❕آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود: «اگر مي‌خواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.» 💠 امام باقر مي‌فرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. علي‌بن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را مي‌داد.» 👌محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه. ❕«علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو مي‌خواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.» 📚الکافی ج1 ص348 📚دلائل الامامه ص207 📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص147 📚الاحتجاج ج2 ص316 📚بحار الانوار ج46 ص112 👌شیخ عباس می نویسد ؛ « محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام مستضعفین برطرف شود ، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت ای نداشت و مقام او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود » 📚منتهی الامال ج2 ص1138 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا راست است که در قرآن آمده که روز قیامت تمام کافران آرزو می کنند که علی بودند ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می دهیم ، این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده می بیند و کافر می گوید ای کاش بودم » 🔶نبا 40 ❕تعبیر « یا لیتنی کنت ترابا » یک ظاهری دارد و یک باطنی ، تعبیر ظاهری آن همان آرزوی عدم و نیستی و بودن است که کافر آن را آرزو می کند . 📚تفسیر نمونه ج26 ص63 ❕اما تفسیر آن که در روایات مورد اشاره قرار گرفت است ؛ 👌یکی از القاب علی علیه السلام ابا تراب به معنای پدر خاک ( و زمین ) می باشد که پیامبر علی را به آن لقب نامید ؛ 📚بحار الانوار ج35 ص 50 ❕در روایتی آمده است که عبایه بن ربعی می گوید ؛ « از ابن عباس سوال کردم که چرا پیامبر علی را اب#ا تراب نامید ؟ 👌ابن عباس پاسخ داد ؛ « زیرا علی صاحب زمین و حجت خدا بر اهل زمین بود و بقای زمین و سکونش وابسته به علی بود ، از پیامبر شنیدم که زمانی که روز قیامت شود و کافر ثواب و کرامت شیعیان علی را ببیند ، می گوید ای کاش من خاک بودم یعنی ای کاش علی بودم ( تا پدرم و رهبرم ابا تراب علی باشد ) » 📚علل الشرایع ج1 ص156 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁