eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.2هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
✅پاسخ: منشأ و سرچشمه مباحث مربوط به عالم ذر، قرآن کریم و آیاتی از آن است که دلالت برعهد و میثاق گرفتن از انسان می‌کند. آیه ذر یا آیه میثاق در قرآن کریم چنین آمده است: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا... 1؛ ای پیامبر! به خاطر بیاورید هنگامی که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم نسل آنان را برگرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: "آری گواهی می‌دهیم"...» میثاق عالم ذر؛ پيمانى است كه خداوند از آدميان گرفته است؛ آن‌ها در این میثاق اقرار كرده‌‏اند؛ او پروردگار آنان است. از اين ميثاق با تعابير ديگرى نيز ياد كرده‌‏اند، مانند عهد الست، پيمان فطرت، ميثاق توحيد و توحيد فطرى2. آرای گوناگونی درباره عالم ذر و تفسير آيه آن وجود دارد كه هر كدام را جمعى يا بعضى از دانشمندان اسلامى پذيرفته‌‏اند: 1. نظريه محدثان و بعضى از مفسران متقدم: آيه ذر مربوط به عالم ذرّ است و همانگونه كه در روايات هم آمده، خداوند همه افراد بشر را در عالمى به صورت ذرّات كوچكى گرد آورد و در حالى كه داراى عقل و شعور بودند و قادر بر تكلّم و سخن گفتن، از آنان براى ربوبيت خود اقرار گرفت و خود انسانها شاهد برخويشتن بودند. اين آيه گفتگويى كه بين خدا و افراد بشر در آن عالم صورت گرفته است را منعكس مى‏‌كند؛ بنابراین طبق این نظر عالم ذر، عالمی قبل از این دنیا بوده است. 3 2. نظريه متكلمان و بسيارى از مفسران بخصوص مفسران متأخر (مکارم شیرازی) آيه مربوط به پيمان فطرى انسانها است و منظور از عالم ذر «عالم استعدادها»، «پيمان فطرت»، تكوين و آفرينش است؛ به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت «نطفه» از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتي بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگي براي حقيقت توحيد به آنها هم در فطرتشان و هم در عقل و خردشان داده است؛ پس تمام انسانها بر اساس فطرت و عقل خود، خدا و ربوبيت او را مى‌‏شناسند، بر آن اعتراف دارند و با زبان حال نه زبان مقال، توحيد و يگانگى خدا را فرياد مى‌‏زنند و اين گفتگو كه در آيه آمده يك گفتگوى تكوينى است كه با زبان بى‌‏زبانى صورت گرفته و گفتگوى واقعى نيست. براساس این نظریه، آیه شریفه بیانی تمثیلی از فطرت است و عالم ذر واقیعت تمثیلی و تشبیهی دارد4. 3. منظور از عالم ذر همان عالم ارواح است، يعنى در آغاز خداوند ارواح انسانها را قبل از اجسادشان آفريد و مخاطب ساخت و از آنها اقرار بر توحيد خويش گرفت. 5 4. نظریه علامه طباطبایی: موجودات، داراى دو نوع وجودند؛ يك وجود جمعى در نزد خدا كه در قرآن به عنوان ملكوت از آن ياد شده، و ديگر وجودات پراكنده كه با گذشت زمان تدريجاً ظاهر مى‏‌شوند. ایشان معتقد است: مقصود آیه، بعد ملکوتی انسان‌ها است؛ یعنی، جایگاه شهود و میثاق، جهان ملکوت است. با توجه به ظاهر آیه که فرمود «وَ إِذْ أَخَذَ؛ یعنی به یاد بیاور»، استفاده می‌شود که: اولاً، قبل از این جهان محسوس، عالم نامحسوس دیگری وجود داشته که در آنجا میثاق انجام گرفته است. ثانیاً، صحنه اخذ میثاق بر عالم مادی و جهان طبیعت مقدم است. ثالثاً، چون این دو جایگاه با هم متحدند و از هم جدا نیستند، خداوند به انسانی که در جهان مادی زندگی می‌کند، امر می‌نماید که به یاد آن جنبه ملکوتی نیز باشند؛ چرا که وقتی به یاد آن باشد، آن ‌پیمان فطری را حفظ می‌کند. از نظر علامه عالم ذر، روح این عالم است که به آن «عالَم غیب» نیز گفته می‌شود؛ بنابراین براساس این نظر، عالم ذر، عالمی قبل از این دنیا و عالم ملکوت است6. 5. نظریه استادجوادی: عالم ذر یک واقعیت خارجی است نه واقعیت تمثیلی؛ ثانیاً عالم ذر پیش از این دنیا نیست، بلکه در همین دنیا( که دار تکلیف است) واقع شده است. مراد از آیه، بیان واقعیت خارجی است و خداوند متعال به زبان عقل و زبان انبیا و وحی، از انسان پیمان گرفته است؛ یعنی در برابر درک عقلی که حجت باطنی خداست و مطابق با محتوای وحی که حجت ظاهری است، خدا از مردم پیمان گرفته است که معارف دین را بپذیرند7. از میان نظریه‌هایی که بیان شد، برخی از آن‌ها بر این باورند که عالم ذر یک عالم تمثیلی و غیر واقعی است؛ برخی دیگر نیز معتقدند که عالم ذر جهانی پیش از این دنیا و واقعی می‌باشد که خداوند از انسان‌ها در آنجا پیمان گرفته است. بعضی دیگر معتقدند که اولاً عالم ذر یک واقعیت خارجی است نه واقعیت تمثیلی؛ ثانیاً عالم ذر پیش از این دنیا نیست، بلکه در همین دنیا واقع شده است. در میان این نظریه‌ها برخی از آن‌ها با اشکالات اساسی مواجه هستند و از سوی مفسران نقد شده‌اند8. 👇👇👇👇
عالم ذر در آیات بیش از ده آیه در سوره‌های قرآن آمده است که گفته شده به عالم ذر اشاره دارند. این آیات، عبارتند از: سوره اعراف، آیه ۱۷۲: این آیه مهم‌ترین و صریح‌ترین آیات است، سوره تغابن، آیه2، سوره یونس، آیه74، سوره نجم، آیه56، سوره انعام، آیه110، سوره رعد، آیه20، سوره حج، آیه5، سوره روم، آیه30، سوه واقعه، آیه10-11، سوره بقره، آیه138 و سوره انعام، 158. عالم ذر در روایات اسلامی روایات فراوانی در منابع مختلف اسلامی در کتب شیعه و اهل سنت در زمینه «عالم ذر» نقل شده است، به عنوان مثال در تفسیر برهان ۳۷ روایت و در تفسیر نورالثقلین ۳۰ روایت در ذیل آیات فوق نقل شده است. اگر روایات را با دقت تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی کنیم، مشخص می‌شود که این روایات، غالبا از طریق‌های متعدد و محتواى آن‌ها نيز كاملًا با هم متفاوت است؛ براى اطلاع بيشتر از احاديثى كه درباره عالم ذر آمده است به پنج كتاب زير مى‌‏توانيد مراجعه كنيد: بحارالانوار، جلد 3، از صفحه 277 به بعد، مرآة العقول، جلد 7، از صفحه 36 به بعد و تفسير برهان، جلد 2، از صفحه 46 به بعد و تفسير نورالثقلين، جلد 2، صفحه 93، به بعد و تفسير درالمنثور، جلد 3، صفحه 141 به بعد.9 در این جا به عنوان نمونه یکی از آن احادیث آورده می‌شود: امام صادق (علیه‌السلام) درباره عالم ذر می‌فرمایند: «فطرت الله، اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت.»10 بر اساس این حدیث، مراد از عالم ذر همان فطرت انسانی است. انسانهای بدوی و متکامل در این احساس مشترک اند که همه بنده و خداوند پروردگار آنهاست و انسانها هرگز از این پیمان و شناخت غافل نبوده و نیستند. نتیجه: 1. منشأ مباحث مربوط به عالم ذر، قرآن کریم و آیاتی از آن است که دلالت برعهد گرفتن از انسان می‌کند. 2. برخی از مفسرین بر این باورند که عالم ذر یک عالم تمثیلی و غیر واقعی است؛ برخی دیگر معتقدند که عالم ذر جهانی پیش از این دنیا می‌باشد که خداوند از انسان‌ها در آنجا پیمان گرفته است. برخلاف این دو دیدگاه بعضی معتقدند که اولاً عالم ذر یک واقعیت خارجی است نه واقعیت تمثیلی؛ ثانیاً عالم ذر پیش از این دنیا نیست بلکه در همین دنیا واقع شده است. نظر علامه نیز این است که عالم ذر، جهانی قبل از این دنیا و عالم ملکوت است. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: فلسفه، حکمت و فایده حجاب چیست؟ 👇👇👇
✅پاسخ: خداوند فاعل حکیم است و همه افعال و احکام او هدفمند است، بنابراین حجاب و پوشش نیز که به عنوان یک حکم الهی از سوی شارع حکیم، تشریع شده، دارای حکمت عقلائی است. گرچه همه حکمت‌های آن برای ما معلوم نیست، اما می‌توان به برخی فلسفه و فایده حجاب پی برد؛ که در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی به آن اشاره می‌شود: 1- ابعاد فردی حجاب - شناخته شدن به نیکی و مصون ماندن از آزار از مهم‌ترین دلایل عقلی برای پوشش زنان، «شناخته شدن به نیکی» و نیز «محفوظ ماندن از آزار» است ، خداوند متعال در مورد ضرورت پوشش می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً؛ هان اى پيامبر! به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنين، بگو تا جلباب (روپوش‌‌های) خود پيش بكشند، این برای شناخت‌ آنها (به عفت، پاکدامنی، فضیلت، مسلمانی، کمال و ...) نزدیک‌تر است، پس در نتيجه اذيت نمى‏‌بينند و خدا همواره آمرزنده رحيم است‏. » (الأحزاب/ 59) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به این که اهل عفت، حجاب، صلاح و سدادند، نزدیک‌تر است، در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمی‌شوند؛ یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمی‌گردند.»1 - ایجاد احساس ارزشمندی از نظر روان‌شناسی، قطعی‌ترین عامل رشد انسان، «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است. به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتی انسان، میزان حرمتی است که برای خود قائل می‌شود. درجه ارزیابی فرد از خویش، «حرمت خود»خوانده می‌شود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و نبودن به شمار می‌آید. این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیرکلامی بروز می‌کند و گستره‌ای است که فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش یا ناموفق و بی‌ارزش می‌داند.2 زن محجبه، با دور نگه داشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزش‌مندی خود را ارتقا می‌بخشد تا آن جا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی می‌آورد. بی تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن بدن خویش بیشتر گرایش نشان می‌دهند3 و پی خواهند برد که راه احساس ارزش مندی، در دسترس بودن دائمی نیست. - پیشگیری از قربانی شدن نقش قربانی جرم در وقوع عمل مجرمانه موجب شده است که جرم شناسان تئوری‌هایی را در این مورد مطرح کنند. به طور کلی امروزه دو تئوری عمده به بیان علل بزه‌دیدگی زنان و قربانیان جرم می‌پردازند که یکی از آن دو نظریه سبک زندگی است. مطابق این دیدگاه، علل بزه‌دیدگی برخی زنان شیوه یا سبک زندگی است که آن‌ها را در معرض تهاجم بیشتری قرار می‌دهد، برای نمونه مجرد زیستن، رفت و آمد شبانه، معاشرت بی ضابطه با مردان جوان و زندگی در شهرهای بزرگ از شیوه‌های زندگی است که نرخ بزه‌دیدگی زنان را افزایش می‌دهد.4 هم چنین پوشیدن لباس‌های تنگ و بدن نما و آرایش‌های تند؛ اثرات نامطلوب و تحریک کننده در مردان دارد5 که این امر می‌تواند وسوسه و زمینه اعمال خشونت آمیز برای ارضای میل جنسی را درآن‌ها برانگیزاند. 👇👇👇
- پیشگیری از طمع ورزی افراد بیمار دل خداوند در قرآن، با خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یکی از دلایل عقلی حجاب تصریح فرموده است: «یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً؛ ای همسران پیامبر! شما مانند سایر زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه‌ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید»(احزاب/32) شهید مطهرى در این باره مى‌گوید:«حرکات و سکنات انسان گاهى زبان‌دار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنا‌دار است و به زبانِ بى زبانى مى‌گوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهى بر عکس، با زبان بى زبانى مى‌گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.6» زنی که حجاب خود را حفظ نمی‌کند و در سخن گفتن با مردان نامحرم، مراقبت نکند، باعث می‌شود افراد بیمار دل در او طمع کنند اگرچه خودش چنین هدفی نداشته باشد، اما زنان محجبه با رعایت حجاب خود پیام حیا و عفاف را به مخاطب خود ارسال می‌کنند. 2- ابعاد خانوادگی حجاب - حفظ و تحکیم بنیان خانواده نهاد خانواده، از مقدس‌ترین نهادهاى اجتماعى است. خانواده در ایجاد جامعه سالم، نقش بى‌بدیل دارد. بدون تردید باید در ایجاد یا حفظ هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و صمیمیت رابطه زوجین گردد، حداکثر تلاش انجام شود و با هر چه موجب سستی این کانون شود، مبارزه کرد. مهمترین کارکرد حجاب، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدّس ازدواج دارد. حجاب در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، عاملی غیر قابل انکار است؛ زیرا حجاب و پوشش باعث می‌شود زن از نگاه‌های آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام روابط آزاد محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد. از طرف دیگر شیوع بی حجابی و بی بندوباری، باعث می‌شود مردان به جای توجّه و محبت به همسران خود ، به دنبال لذّت جویی از زنان دیگر باشند. وقتی مردی پیوسته چشمش به زنانی می‌افتد که پوشش نامناسب داشته، خود را آراسته‌اند، همسرش را با آن‌ها مقایسه می‌کند تا جایی که دیگر زیبای‌ها و فضیلت‌های همسرش را نمی‌بیند و از ازدواج خود، احساس خسارت‌ می‌کند و از زندگی‌ مشترکش ناراحت و دل‌سرد می‌شود و ممکن است به آلودگی سوق پیدا کند. این‌ همه نتیجه‌ای جز سست‌شدن بنیان خانواده و قرارگرفتن در ورطۀ طلاق ندارد. 3- ابعاد اجتماعی حجاب - حفظ امنیت و آرامش روانى جامعه: غریزه جنسى، یکی از غرایز خدادادى در وجود انسان است که در صورت کنترل، مى‌تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات امنیت روانى انسان‌ها را فراهم کند و این نیاز را در مسیر درست و در راستای رشد جامعه قرار دهد. زنان به دلیل جاذبه‌هاى بیش‌تر، وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش‌هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه‌گرى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوت‌هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک‌هاى چشمى شهوت انگیز، حساس‌تر از زنان هستند اسلام جهت ثبات و پایدارى جامعه، تدابیر زیادى برای تعدیل غریزه جنسی اندیشیده و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. خداوند به مردان مى‌فرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند» و خطاب به زنان نیز مى‌فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ؛ و به زنان با ایمان بگو چشم2هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند»(نور/ ۳۰) از سویی به پوشش مردان و زنان توجه بسیار شده است، خداوند مى‌فرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مى‌پوشاند و مایه زینت شما است» (اعراف/ ۲۶) 👇👇👇
- حفظ شخصیت زنان از نگاه ابزارى یکی از ویژگی‌های جنس زن، جذابیت است، اما حقیقت زن، تنها زیبایی و جذابیت جنسی نیست، بلکه شخصیتی با همان هویت و کرامت انسانی. حجاب با پوشاندن جذابیت‌ها و زیبایی‌های ظاهری زن باعث می‌شود که توجه‌ها به سمت شخصیت انسانی زن جلب شود و تمرکز نگاه‌ها از ظاهر به باطن کشیده شود.7 بر همین اساس حفظ پوشش به نوعی احترام گذاردن به شخصیت زن است. به گونه‌ای که بیش از این که دل ربایی‌های او جذابیت داشته باشد، شایستگی‌های علمی و شخصیتی زن مورد توجه قرار می‌گیرد.8 هنگامى که جامعه، زن را بدون حجاب بخواهد، نگاه ابزاری به او افزون شده و طبیعى است روزبه روز تقاضاى آرایش و خودنمایى بیشتری از او دارد. - تقویت و آزادی فکر و زمینه سازی رشد علمی حجاب، آزادی فکر را برای انسان به ارمغان می‌آورد. بدحجابی، فکر را آلوده به شهوت می‌کند و فکر شهوت‌آلوده منشأ هیچ حرکت سودمندی نخواهد بود. حجاب کامل مانع تضعیف عقل در شخص و رونق عقل‌‌مداری در جامعه می‌شود. به دلیل آن که هر جامعه و ملتی خواهان پیشرفت است، ناگزیر از مسلح کردن خود به سلاح علم است. برای این کار بایستی زمینۀ دانایی را فراهم و موانع آن را برطرف کرد. شهوت، فکر را اسیر می‌کند و قدرت تفکر و تعقل را از آن می‌گیرد و جامعه را از رشد علمی و اکتشاف و اختراع محروم می‌کند؛ بنابراین رشد علمی با پوشش، به‌ویژه در محیط‌های علمی، ارتباط مستقیم دارد. - حفظ نیروی فعال در محیط سالم لازمه افزایش بهره‌وری نیروی فعال در جامعه، ایجاد فضایی مناسب در محیط کار جهت تمرکز بر فعالیت‌های کاری است و به هر مقدار این فضا آماده‌تر باشد، بهره‌وری نیز افزایش خواهد یافت. اسلام مى‌خواهد انواع لذت‌هاى جنسى به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها محیطی براى کار و فعالیت باشد. نتیجه: گرچه حجاب حکمی شرعی است که آیات قرآن و روایات بر آن تاکید کرده‌اند، اما می‌توان دلایل عقلی بر ضرورت آن برشمرد. این دلایل در سه جنبه فردی، خانواده و جامعه قابل بررسی است. فطری بودن پوشش، شناخته شدن به نیکی ،مصون ماندن از آزار، احساس ارزشمندی، تحکیم بنیان خانواده، حفظ امنیت جامعه و جلوگیری از گسترش فساد، حفظ نیروی فعال و پویا در جامعه، آزادی فکر و اندیشه از جمله این دلایل است. 🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا کسانی که ولایت و امامت ائمه علیهم السلام را قبول ندارند جهنمی می شوند؟.Mp3
827.9K
سوال: ❓آیا کسانی که ولایت و امامت ائمه علیهم السلام را قبول ندارند جهنمی می شوند؟ پرسمان اعتقادی 🔰 @p_eteghadi 🔰
حکمت 243 نهج البلاغه .mp3
2.3M
💠 شرح 🔸 حکمت 243 🎙 استاد محمدی شاهرودی پرسمان اعتقادی 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راه های معنوی حفظ خود و خانواده از چیست؟ پرسمان اعتقادی 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔸امام کاظم (ع): 🔹کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد. (اعلام الدین فی صفات المؤمنین ص ۳۰۵) 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: راههای جذب کودکان و نوجوانان به حجاب چیست؟ 👇👇👇
✅پاسخ: ﺗﺮﺑﯿﺖ دﯾﻨﯽ و ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﮐﺮدن آﻣﻮزهﻫﺎي دﯾﻨﯽ در ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﺳﺒﺐ ﻣﺼﻮﻧﯿﺖ آﻧﺎن از آﺳﯿﺐ‌ﻫﺎي اﺧﻼﻗﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ میﺷﻮد؛ زﯾﺮا دﻟﯿﻞ ﺑﺮوز ﺑﺴﯿﺎري از رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻧﺎﻫﻨﺠﺎر، ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﺗﺮﺑﯿﺖ دﯾﻨﯽ و اﺧﻼﻗﯽ اﺳﺖ. یکی از دغدغه‌های مهم خانواده‌های مذهبی این است که چگونه دختران کوچکشان را با حجاب آشنا کنند؛ این امر مهمی است که اگر با دقت رفتار نشود، رویگردانی آنان از حجاب را به دنبال دارد. روش ﺷﻨﺎﺳـﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﯿﻮهﻫﺎي ﺻﺤﯿﺢ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ اﺳﻼم ، ﺟﺎﯾﮕﺎه ویژه‌اي دارد . ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺑﺮاي دروﻧﯽ ﮐﺮدن ارزشﻫﺎي اﺳﻼﻣﯽ و ﺗﺮﺑﯿـﺖ دﯾﻨـﯽ، دوره ﮐﻮدﮐﯽ و ﻧﻮﺟﻮاﻧﯽ اﺳﺖ؛ زﯾﺮا روح آﻧﺎن در اﯾﻦ زﻣﺎن اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﯾﺮي زﯾﺎدي دارد و ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺰرگﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮد، از اﯾﻦ اﻧﻌﻄﺎف ﮐﺎﺳﺘﻪ میﺷﻮد . ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮدك در اﯾﻦ دوران ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ‌ها و ﻟﻄﺎﻓﺖﻫﺎی وﯾﮋه‌اي دارد، ﺑﺎﯾﺪ از ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮهﻫﺎي ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﻔﯿﺪ و ﻣـﺆﺛﺮي ﺑـﻪ دﺳـﺖ آﯾـﺪ. روش ﻫﺎي ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﺳﺎزي ﺣﺠﺎب وعفاف حجاب و عفاف امر مهمی است که باید از روش‌های صحیح برای نهادینه کردن آن استفاده کرد: 1. تقویت باورهای دینی و افزایش بصیرت کودکان و نوجوانان ﯾﮑﯽ از ﻣﺤﻮرﻫﺎي اﺳﺎﺳﯽ در ﺗﺮﺑﯿﺖ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روش ﻣﻌﺮﻓـﺖ وبصیرت است. اﻧﺴﺎن، ﺑﺪون ﺑﺼﯿﺮت و آﮔﺎﻫﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ اﻟﻬﯽ را ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم آﻧﻬﺎ ﺗﻦ دﻫﺪ و ﺑﻪ ﻫﺪف ﺣﯿﺎت ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺳﺪ . برای یاد دادن مسائل حجاب به فرزندان باید آن‌ها بدانند که خدا کیست تا دستورات خدا را اجرا کنند. اﮔﺮ واﻟﺪﯾﻦ ﺑﺨﻮاﻫﻨﺪ ﻋﻔﺎف، در وﺟﻮد کودکان ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﺷﻮد، ﺑﺎﯾـﺪ ﺑـﻪ ﮐﻮدﮐـﺎن ﻣﺰاﯾـﺎ و ﻓﻮاﯾﺪ ﻋﻔﺎف و ﭘﺎك داﻣﻨﯽ را ﺑﯿﺎﻣﻮزﻧﺪ و ﭼﺮاﯾﯽ اﯾﻦ ﮐﺎر را ﺑـﻪ زﺑـﺎن ﺳـﺎده ﺑﺮاﯾﺸـﺎن ﺗﺒﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪ . روانشناسان معتقدند مسائل تربیتی باید از سه سالگی مورد توجه قرار بگیرند؛ ﺗﺮﺑﯿﺖ دﯾﻨﯽ ﻓﺮزﻧﺪ، امری مهم و ﺿﺮوري اﺳﺖ. ﯾﮑﯽ از دﻻﯾـﻞ ﻣﻬـﻢ آﺳـﯿﺐﻫـﺎي ﻓـﺮدي و اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ آﯾﻨـﺪه اﻓﺮاد، ﺑﯽﺗﻮﺟﻬﯽ و ﻏﻔﻠﺖ در ﺗﺮﺑﯿﺖ دﯾﻨـﯽ در دوره ﮐـﻮدﮐﯽ و ﻧﻮﺟـﻮاﻧﯽ است؛ امام صادق علیه السلام درباره ضرورت و اهمیت تربیت دینی کودکان و نوجوانان می‌فرماید:«بادروا أولادکم بالحدیثِ قبل أن یسبقکم الیهم المُرجئه؛ هرچه زودتر معارف اسلامی را به فرزندان خود بیاموزید، پیش از آن‌که منافقان با آموزش‌های انحرافی بر شما سبقت بگیرند.»1 در یکی از تحقیقات، از میان پانصد نفربانوي کم حجاب، اظهارات % 80 آنـان نشـان داد کـه بـی‌اطلاعـی از فوایـد، آثـار پوشـیدگی وپیامـدهاي ناپوشـیدگی، اصلی ترین عامل کم حجابی ایشان است. هرچند انگیزه‌هاي دیگـري نیـزدر رفتـار آنان تأثیرداشته است.2 برخی دختران بی‌تفاوت به حجاب، از خانواده‌هاي مـذهبی‌انـد کـه مـادران در توجیه وتربیت آنان موفق نبوده‌اند. در نظرخواهی ازا ین مادران، آن‌ها گفته‌اند که با وجود اعتقاد به خوبی حجاب، نتوانسته‌اند دلایـل قـانع کننـده‌اي بـرای فرزندانشـان بیاورند.3 2. روش الگویی روش الگویی یکی دیگر از ﺷﯿﻮهﻫﺎي ﻣﺆﺛﺮ در ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﮐﺮدن ﺣﺠﺎب و ﻋﻔﺎف اﺳﺖ. در اﯾﻦ روش، ﻓﺮد از اﻓﺮاد دﯾﮕﺮ ﺳﺮﻣﺸﻖ و اﻟﮕﻮ میﮔﯿﺮد و از رﻓﺘﺎر آﻧﺎن ﭘﯿﺮوي و ﺧﻮد را ﺑﺎ آﻧﺎن ﻫﻤﺴﺎز ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، میﺗﻮان ﮔﻔﺖ : داﺷـﺘﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎي رﻓﺘﺎري و ﮔﻔﺘﺎري ﺑﺮاي ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﺿـﺮوري و ﻣﻬـﻢ اﺳـﺖ؛ ﺑـﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﮐﻪ ﻧﺪاشتن الگو مایه گمراهی و سردرگمی آنان می‌شود. به طورﻃﺒﯿﻌﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ اﺑﺘﺪاﯾﯽ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ روش اﻟﮕﻮﯾﯽ ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮد، ﮐﻮدك در ﭼﻨﺪ ﺳﺎل ﻧﺨﺴﺖ زﻧﺪﮔﯽ، ﻫﻤﻪ ﮐﺎرﻫﺎﯾﺶ را از اﻃﺮاﻓﯿﺎن ﮐـﻪ در درﺟـﻪ اول، ﭘـﺪر و ﻣﺎدر اوﯾﻨﺪ، اﻟﮕﻮﺑﺮداري ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺗﻘﻠﯿﺪ از آﻧﺎن رﺷﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺗﺮﺑﯿﺘـﯽ اش ﺳــﺎﻣﺎن ﻣــﯽﯾﺎﺑــﺪ. از اﯾــﻦ رو، روش اﻟﮕــﻮﯾﯽ در ﺳــﺎزﻣﺎن دادن ﺷﺨﺼــﯿﺖ و رﻓﺘــﺎر ﮐﻮدك، ﻧﻘﺶ زﯾﺎدي دارد. اﻟﮕﻮﻫﺎي ﻋﻤﻠﯽ ﺧﺎﻧﻮاده، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﻮﺷﺶ و ﺣﺠﺎب ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺗﺄﺛﯿﺮ ژرﻓﯽ ﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﮐﻮدك دارد.4 3. روش محبت محبت ﯾﮑﯽ از اﺑﺰارﻫﺎي ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ است ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎ را در ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﮐﺮدن ﻋﻔﺎف و ﺣﺠﺎب در ﻓﺮزندان ﯾﺎري ﮐﻨﺪ، اﺛـﺮ آن ﺑـﺮ روي ﻓـﺮد ﺗﺮﺑﯿـﺖ ﺷـﻮﻧﺪه ﻋﻤﯿـﻖ و درازﻣﺪت است . محبت در دﯾﻦ اﺳﻼم، اﺳـﺎس و رﮐـﻦ ﺟـﺬب و ﻫـﺪاﯾﺖ اﺳـﺖ؛ زﯾﺮا ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﻓﻄﺮت و ﺳﺮﺷﺖ آدﻣـﯽ ﺳـﺎزﮔﺎري زﯾﺎدي دارد . ﺿـﺮورت و اﻫﻤﯿـﺖ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮي روش ﻣﺤﺒـﺖ از اﯾـﻦ روﺳـﺖ ﮐـﻪ ﻣﺤﺒـﺖ، اﻃﺎﻋـﺖ آور اﺳـﺖ و ﺳـﺒﺐ همسانی و همراهی ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﺎ واﻟﺪﯾﻦ و ﻣﺮﺑﯽ ﻣﯽﺷﻮد .5 ﻣﯿﺎن ﻣﺤﺒﺖ و اﻃﺎﻋﺖ راﺑﻄﻪاي ﻗﻮي وﺟﻮد دارد؛ ﺑﺎ ﻇﻬﻮر ﻣﺤﺒﺖ ﻫﻤﺮﻧﮕﯽ و اﻃﺎﻋﺖ ﭘﯿﺪا ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ در دل آدﻣﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ، ﻣﻄﯿﻊ و ﭘﯿﺮو او ﻣﯽﺷﻮد و از ﺧﻮاﺳﺖ او ﺳﺮﭘﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ . ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ گفته‌اﻧﺪ:«الانسان عبید الاحسان»6 اﮔﺮ واﻟﺪﯾﻦ و ﻣﺮﺑﯿﺎن در آموزش دینی کودکان و نوجوانان، رفتاری ﻫﻤﺮاه ﻣﻬـﺮ و ﻣﺤﺒـﺖ با آنان داشته باشند، فرزندان نگرش مثبتی ﺑـﻪ ﻣـﺬﻫﺐ و اﻣـﻮر دﯾﻨـﯽ پیدا می‌کنند.7 البته محبت ورزی شرایطی دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از: الف) محبت به کودک باید صادقانه و از صمیم قلب باشد تا فرزند آن را حس کند. 👇👇
ب) محبت به کودک باید معقول و به اندازه باشد و مانع امر ونهی نگردد. 4. روش قصه گویی ﯾﮑﯽ دیگر از اﺑﺰار ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ، داﺳﺘﺎن اﺳﺖ . کودکان و نوجوانان، مفاهیم اخلاقی و دینی را با داستان بهتر می‌پذیرند و می‌فهند؛ زیرا جذاب‌تر و تأثیر‌پذیرتر است و مخاطب را بیشتر به تفکر وامی‌دارد. قرآن نیز این شیوه را توصیه می‌نماید:«فاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ قصه روایت کن شاید آنان اندیشه کنند. »(اعراف/176) ﻣﺮﺑﯿﺎن و واﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﺑﯿﺎن داﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻣﺎمان معصوم علیهم السلام و اصحاب ایشان، زﻣﯿﻨﻪ رﺷﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﮐﻮدك را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزﻧﺪ، ﺑﺎ ﻗﺼﻪﻫﺎي آﻣﻮزﻧﺪه و ﺟﺬاب ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ اﻟﮕﻮي ﻣﻌﻨﻮي ذﻫﻨﯽ آﻧـﺎن ﺑﭙﺮدازﻧـﺪ و زﻣﯿﻨـﻪ ﻋﻼﻗﻪ و اﻧﮕﯿﺰه آﻧﺎن را در اﻧﺠﺎم ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﻌﻨﻮي ﻓﺮاﻫﻢ آورﻧﺪ.8 بیان نمونه ای از یک داستان برای حجاب: در زمان قبل از انقلاب روزی یک آقای روحانی کنار خیابان ایستاده بود. اتومبیلی توقف نمود و ایشان را دعوت به سوار شدن نمود.روحانی سوار شد آقای راننده به عقب برگشت و گفت: آقا به نظر شما این وضیعت همسر من اشکالی دارد. سپس به همسرش که بی‌حجاب بود، اشاره نمود و ادامه داد که چرا شما حجاب را توصیه می‌کنید؟ آقای روحانی گفت: کمی صبر کنید پاسخ شما را خواهم داد. در طول مسیر به ماشین خراب و تصادفی که کنار خیابان پارک شده بود رسیدند. روحانی گفت: این ماشین را چرا اینجا رها کرده‌اند؟ راننده جواب داد: خراب و بی‌ارزش است، بعد از مدتی به ماشین خراب دیگری رسیدند که کنار خیابان رها شده بود، آقای روحانی دوباره پرسش خود را تکرار کرد و راننده همان جواب قبلی را بیان کرد. اتومبیل با راننده و همسرش و آقای روحانی مقداری دیگر رفتند تا وارد شهر شدند و در کنار منزلی ماشینی را دیدند که صاحبش روی آن چادری کشیده بود. روحانی به راننده گفت: آقای محترم! راستی حالا این اتومبیل را نگاه کنید. چرا روی این ماشین را چادر کشیده‌اند؟ راننده گفت: خوب! این ماشین خوب و تمیز است و احتمال دارد طمع دزدها را تحریک کند، بچه‌ها روی آن خط بیندازند یا... در این هنگام آقای روحانی گفت: خودتان جواب خودتان را دادید حجاب و چادر برای حفظ ارزش زن از بدخواهان است.9 5. ایجاد پیوند عاطفی میان کودک و اولیای دین می‌دانیم که خانواده وظیفه دارد بین کودک و اولیای دین پیوند عاطفی برقرار کند. این مسئولیت را چگونه باید انجام دهیم که به نتیجه دلخواه برسیم؟ زیارت اماکن‌ مقدس و شرکت در جلسات مذهبی و هیئت‌ می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد. اما باید توجه داشت که کودک در برنامه‌های مذهبی آزار نبیند و خسته نشود. در عین حال لازم است که اولیای دین را با‌‌ همان زبان کودکی به بچه‌ها معرفی کنیم؛ مثلاً به او یاد بدهیم که ائمه اطهار علیهم‌السلام کسانی بودند که نامه‌های خدا را به ما می‌رساندند. اگر کودک یاد بگیرد و بفهمد که قرآن، نامه خداست، احادیث، نامه پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم‌السلام هستند، نهج‌البلاغه، نامه امام علی علیه‌السلام و صحیفه سجادیه نامه امام سجاد علیه‌السلام است، این بزرگان را بهتر و بیشتر می‌شناسد و با ایشان ارتباط برقرار می‌کند؛ به بیان دیگر، اعتماد کودک به این شخصیت‌ها بیشتر می‌شود و در همه مسائل به ویژه حجاب به آن‌ها رجوع می‌کند. در نتیجه شخصیت خود را پایین نمی‌آورد و عزت نفس دینی و شخصیتی‌اش بالا می‌رود. 6. روش تشویق ﺗﺸﻮﯾﻖ، ﺷﯿﻮه‌اي ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮاي اﻧﮕﯿﺰش ﺑﻪ ﺳﻮي ﮐﺎرﻫﺎي ﻣﺜﺒﺖ است و ﮐﻮدك و ﻧﻮﺟﻮان را ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﻓﺘﺎر ﻧﯿﮏ ﺗﺮﻏﯿﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﻣﻘﺼﻮد از ﺗﺸﻮﯾﻖ، ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺜﺒﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﻣﻄﻠﻮب ﮐﻮدك اﺳﺖ ﮐﻪ آن را ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺑﺮاز ﻣﻬـﺮورزي، واﮔـﺬاري ﻣﺴـﺆﻟﯿﺖ ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑـﻪ ﮐـﻮدك، دادن ﭘﺎداش و ...ﻣﯽ ﺗﻮان ﻧﺸﺎن داد.ﺗﻨﺒﯿﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﺸﻮﯾﻖ اﺳﺖ. ﻣﻘﺼﻮد از ﺗﻨﺒﯿﻪ ﭘﺎﺳـﺦ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﻪ رﻓﺘﺎر ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب کودک اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎه ﺳﺮد ﺑﻪ او ﻫﻨﮕﺎم ﻋﻤـﻞ ﻣﻨﻔـﯽ، روي ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪن از او، ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﻮدك ﻫﻨﮕـﺎم اﻧﺠـﺎم ﻋﻤـﻞ ﻧـﺎﻣﻄﻠﻮب، ﺗﻐﯿﯿـﺮ چهره، ﺟﺮﯾﻤـﻪ ﮐـﺮدن، ﻣﺤﺮوم ﮐـﺮدن ﮐـﻮدك از ﭼﯿﺰﻫـﺎﯾﯽ ﮐـﻪ دوﺳـﺖ دارد و...می‌توان آن را ابراز کرد.10 شرایط تشویق برای اینکه امر تشویق ، زیان و آسیبی را برای کودک به دنبال نداشته باشد، رعایت نکات زیر اهمیت دارد: 1. باید عمل حجاب و عفاف را تحسین کرد (نه صرفا کودک را) تا این تشویق عمومی شده و سبب تشویق دیگران نیز بشود. 2. تشویق باید به جا و به موقع و متناسب با نوع رفتار کودک و نوجوان باشد و روحیه شخص در انتخاب شکل آن؛ یعنی زبانی ، رفتاری ، مالی ، معنوی و... ملاحظه گردد. 4. تشویق باید به اندازه، معقول و متناسب با کارش باشد و به هیچ وجه از حد تجاوز نکند؛ زیرا درغیر این صورت موجب غرور و تباهی شخص می‌شود و نیز نباید کمتر از اندازه باشد؛ زیرا نتیجه مطلوب خود را از دست می‌دهد. 👇👇👇
5. تشویق وسیله‌ای برای ایجاد انگیزه است؛ بنابراین نباید به صورت هدف درآید و تمام ذهن و فکر کودک را به خود مشغول سازد؛ زیرا دراین صورت ، نقش بازدارنده پیدا می‌کند . 6. تشویق بهتر است در حضور جمع باشد؛ چون تأثیر بیشتری دارد. 7. پاک کردن الگوهای منفی بررسی‌ها نشان می‌دهد یکی از دلایلی که بعضی از کودکان و نوجوانان از داشتن حجاب خودداری می‌کنند؛ این است که از برخی اشخاص با حجاب، رفتار منفی یا بداخلاقی دیده‌اند و این مسأله ناخودآگاه در نحوه حجاب آنها تاثیر منفی می‌گذارد. بنابراین خانواده‌ها باید الگوهای منفی را از ذهن کودکانشان پاک کنند. افرادی که در ظاهر مذهبی هستند هم باید بیشتر مراقب رفتارشان باشند که چنین مشکلاتی به وجود نیاید. مهم‌تر از همه اینکه خانواده‌ها باید الگوهایی مناسب که شعائر دینی و تربیتی را رعایت می‌کنند، به فرزندان خود معرفی نمایند. 8. داشتن همبازی هم‌عقیده کودکان بخشی از مهارت‌ها را از طریق همبازی‌های خود یاد می‌گیرند. تعلق به گروه، حسی است که خودش را از شش سالگی نشان می‌دهد. در این سن بهتر است که کودک، همبازی هم‌عقیده‌ داشته باشد. در واقع خانواده‌ها باید برای کودکان گروه سنی شش تا یازده سال، دوستی در نظر بگیرند که باحجاب باشد و آن‌ها را به مدرسه‌ای بفرستند که امور دینی در آن رعایت ‌شود. در معاشرت‌های فامیلی هم باید به این قضیه توجه داشت. اما از آنجا که صله‌رحم در اسلام مورد تأکید است، اگر با خانواده‌ای رفت‌و‌آمد داریم که فرزندانش حجاب را رعایت نمی‌کنند، این قضیه را باید برای کودکمان تفهیم کنیم که بی‌حجابی کار درستی نیست. متأسفانه بعضی از خانواده‌ها موضوعات مهم تربیتی را برای کودکانشان به درستی تشریح نمی‌کنند و باعث می‌شوند که در ذهن آن‌ها هزاران سؤال بوجود آید. نتیجه: 1.روش ﺷﻨﺎﺳـﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﯿﻮهﻫﺎي ﺻﺤﯿﺢ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ اﺳﻼم ، ﺟﺎﯾﮕﺎه ویژه اي دارد. 2. ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺑﺮاي دروﻧﯽ ﮐﺮدن ارزش ﻫﺎي اﺳﻼﻣﯽ و ﺗﺮﺑﯿـﺖ دﯾﻨـﯽ، دوره ﮐﻮدﮐﯽ و ﻧﻮﺟﻮاﻧﯽ اﺳﺖ که ﺑﺎﯾﺪ از ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮهﻫﺎي ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﻔﯿﺪ و ﻣـﺆﺛﺮي ﺑـﻪ دﺳـﺖ آﯾـﺪ. 3. برخی از روش ها عبارتند از: تقویت باورهای دینی و افزایش بصیرت، روش الگویی، روش قصه گویی، روش محبت، ایجاد پیوند عاطفی میان کودک و اولیای دین، روش تشویق و... 🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب «روایت رهبری» حاوی نکاتی جدید و منتشر نشده از نحوه انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۸ و بخش‌هایی منتشرنشده از خاطرات سیاسی ایشان است. 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: آیا به دلیل نقص زن و نگاه فروتر اسلام به اوست که سید بودن (سیادت) فقط از طرف پدر به فرزندان منتقل می‌شود؟ 👇👇👇
✅پاسخ: در پاسخ باید گفت: یک) اسلام هرگز نسبت به زن، نگاه فروتر ندارد، بلکه بنابر آیه 13 سوره حجرات: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید [این‌ها ملاک امتیاز نیست] گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است.» هیچ تفاوتی بین زن و مرد در خطوط کلی و اصول دین؛ یعنی عقاید، اخلاق و عمل صالح که مربوط به حقیقت انسانیت است، وجود ندارد؛ هرچند بنابر دلایلی در مسائل جزئیِ حقوقی و اجتماعی تفاوت‌هایی مشهود است.1 دو) سیادت از مادر هم به فرزندان منتقل می‌شود؛ هرچند که این سیادت از نظر حقوقی با سیادتی که از پدر منتقل می‌شود، تفاوت دارد. برای روشن‌تر شدن پاسخ به نکات زیر توجه کنید: 1ـ «سَیّد» در اصل لغت به فردی اطلاق می‌شود که بزرگ و سرپرست قوم و جمعیتی باشد. راغب در المفردات می‌گوید: «چون شرط سرپرستى در جماعت و ملّت، تهذيب نفس است، به هر كس كه در نفس خويش فضيلت و شخصيّت نفسانى دارد، «سيّد» گفته‏‌اند.»2 به تعبیر دیگر، کلمه «سیّد» در لغت به معنای کسی است که بالاتر از او کسی نیست.3 2ـ واژه «سَیّد» در حجاز و قبل از اسلام، به بنى هاشم4 و فرزندان عبدالمطلب اطلاق مى‌‏شد؛5 زیرا عبدالمطلب داراى شرف و سيادت بود و تمام عرب آن زمان، سيادت، سرورى و زعامت او را پذيرفته بودند و این کلمه به هر کسی گفته نمی‌شد. 6 حضرت محمد صلی الله علیه و اله و همچنین امام علی علیه السلام نوه جناب عبدالمطلب بودند؛ به همین دلیل، ایشان و تمام نسل‌شان «سیّد» هستند. 3ـ «سیّد» در عُرف شیعیان، به کسی گفته می‌شود که نَسَب او به حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها برسد و از این طریق، به پیامبر خدا صلی الله علیه و اله منتسَب شود؛ فرقی هم نمی‌کند که از ناحیه پدری باشد یا از ناحیه مادری؛ در هر دو صورت، «سیّد» محسوب می‌شود و از اولاد پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله است.7 دلیل بر این مطلب هم روایتی از امام صادق علیه السلام است که از پدران خود نقل كرده است كه پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: «خداوند ذرّيه هر پيامبري را از صلب خود او قرار داد، ليكن ذرّيه مرا از صلب علي بن ابي‌طالب و دخترم فاطمه قرار داده است».8 👇👇
4ـ در میان شیعیان به دلیل فرهنگ غالب جوامع که احکام حقوقی و مدنی را با توجه به انتساب به پدر وضع می‌کردند، چنين رواج یافته که سیادت فقط از ناحیه پدری است؛ در حالی که با توجه به یافته‌های علوم پزشکی و همچنین تساوي پدر و مادر در بسياري از احكام، مثل وراثت، وجوب اطاعت و... انتساب فرزند به پدر و مادر، يكسان است و بنابر شرع مقدس اسلام، مادر و فرزند نيز همانند پدر و فرزند از هم ارث مي‌برند و اطاعت از مادر، همانند اطاعت از پدر، بر فرزند لازم است؛ بلكه در روايات به اطاعت از مادر بيشتر سفارش شده است. از سوي ديگر، تربيت فرزند و تأمين فضاي مناسب براي رشد معنوي و اخلاقي او بر هر دو لازم است. هرچند که به لحاظ برخي شرايط، ممكن است هر يك از پدر يا مادر، از احكام اختصاصي برخوردار باشند كه این امر، موجب ایجاد تفاوت در نتيجه بحث نمی‌شود.9 همچنین با استناد به آیات و روایات می‌توان انتقال سیادت از طرف مادر را اثبات کرد: الف) در تفسير عياشى آمده است: روزى حجاج كسى را دنبال يحيى بن معمّر فرستاد. يحيى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنيده‌‏ام تو گمان مى‌‏كنى كه حسن و حسين پسران پيامبر هستند و اين را از قرآن مى‏‌گويى در صورتى كه من قرآن را از اول تا آخر خوانده‌‏ام؛ ولى اين مطلب را در آن نديده‌‏ام. يحيى گفت: شما سوره انعام را نمى‏‌خوانى؟! در سوره انعام آیات 84 و 85 آمده است: «وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. وَ زَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ» مگر عيسى در اين آيه از نسل و ذريّه ابراهيم علیه السلام شمرده نشده است؟ حجاج گفت: درست مى‏‌گويى. اين آيه را خوانده‌‏ام.10 ب) امام باقرعليه‌السلام به ابوالجارود فرمود: مخالفان ما درباره حسنين عليهماالسلام چه مي‌گويند؟ ابوالجارود گفت: مي‌گويند آن‌ها فرزند رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم نيستند. حضرت فرمود: شما چه جواب مي‌دهيد؟ ابوالجارود گفت: به آيه ذرّيه11 وآيه مباهله12 استدلال مي‌كنيم. حضرت فرمود: آن‌ها چه مي‌گويند؟ ابوالجارود گفت: آن‌ها مي‌گويند: درست است كه فرزند دختر، گاهي فرزند انسان محسوب مي‌شود، ولي بالاخره فرزند صلبي انسان نخواهد بود. حضرت فرمود: اي ابوالجارود! آيه‌اي در قرآن به تو ياد مي‌دهم كه دلالت مي‌كند، آن‌ها فرزند صلبي رسول‏ خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم هستند و جز كافر نمي‌تواند آن را انكار كند. ابوالجارود گفت: قربانت شوم كدام آيه مراد است؟ حضرت فرمود: آيه «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ ... الّذينَ مِن أصلابِكُم»13. اي ابوالجارود! از آن‌ها بپرس آيا رسول‏ خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم مي‌توانست با همسران حسنين عليهماالسلام ازدواج كند يا نه؟ اگر بگويند آري، دروغ مي‌گويند [زيرا همه فرقه‌هاي اسلامي، ازدواج با همسر نوه دختري را حرام مي‌دانند.] و اگر بگويند نه، پس روشن مي‌شود كه آن‌ها فرزند صلبي حضرت رسول‌اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم هستند و دليلي بر اين حرمت، جز فرزند صلبي بودن آن‌ها نيست. 14[زيرا فرزند يا صلبي است و يا غيرصلبي (فرزند خوانده) وقِسم سوم ندارد].15 ج) هارون الرشید از امام موسی کاظم علیه السلام پرسید: شما چگونه ادعا مى‏‌كنید فرزند پیامبرید؛ در حالى كه فرزندان‏ على علیه السلام هستید؛ زیرا هر كس به جدّ پدرى خود منسوب مى‏‌شود، نه جدّ مادرى! امام فرمود: اى هارون! اگر پیامبر صلی الله علیه و آله زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج مى‌‏كنى؟ هارون گفت: نه تنها تزویج‏ مى‌‏كنم؛ بلكه با این وصلت ‏به تمام عرب و عجم افتخار مى‏‌كنم. امام کاظم علیه السلام فرمود: ولى این قضیه در مورد من صادق نیست. نه‏ پیامبر صلی الله علیه و آله دختر مرا خواستگارى مى‏‌كند و نه من دخترم را به او تزویج مى‌‏كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولى‏ تو از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله نیستى.16 👇👇👇
ازاین‌رو زنى كه «سیّده» است، همه‏ فرزندان و نسل آینده او سادات هستند و به پیامبر صلی الله علیه و اله مَحرم‌اند، در عُرف نیز به آن‌ها «میرزا» گفته می‌شود 17 و در افتخار به سیادت، فرقی بین این كه فرد از طرف پدر به این خاندان مربوط باشد یا مادر، نیست، بلکه تنها در برخی از احکام و آثار فقهی با کسانی که از طرف پدر به پیامبر صلی الله علیه و اله منتسب‌اند، فرق می‌کند؛ زیرا در قوانین مدنی و اجتماعی به ناچار باید فرزند را به یکی از پدر یا مادر ملحق نمود تا بر مبنای آن، قوانین خانوادگی و حقوقی وضع گردد. اسلام نیز به دلایل خاصی از جمله فرهنگ جامعه عربی، فرزند را به پدر ملحق می‌کند، همان طور که در بيشتر جوامع چنین است و حتی نام خانوادگی پدر را بر فرزندان می‌گذارند و این امر هیچ‌گونه فضیلتی برای مردان و نقصی برای زنان نیست. امام کاظم علیه السلام در مورد کسی‌که مادرش از بنی‌هاشم و پدرش از قبایل دیگر قریش بود، فرمود: می‌تواند از صدقات استفاده کند؛ اما استفاده از خمس برای وی جایز نیست؛ سپس در ادامه به آیه شریف «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِم؛ آن‌ها را به نام پدرانشان بخوانید» (احزاب/5) استناد کرد.18 ازاین‌رو بنابر فتوای مشهور فقها، فقط افرادی که از ناحیه پدر «سید» هستند، احکام حقوقی خاص دارند؛ مانند این که اگر فقیر باشند، مستحقّ خمس‌اند و زكات واجب بر آنان حرام است.19 نتیجه 1ـ اسلام، نسبت به زن نگاهی فروتر از مرد ندارد؛ بلکه معتقد است: در حقیقت انسانیّت و قابلیَت تعالی به مدارج عالیه وجود، هیچ تفاوتی بین آن¬ها نیست. 2ـ بنابر آیات و روایات، سیادت به معنای انتساب به رسول الله صلی الله علیه و آله و محرمیّت با ایشان، بي‌شك از ناحیه مادر به فرزندان منتقل می‌شود؛ هرچند برخی قوانین حقوقی و احکام فقهی فقط مربوط به کسانی است که از طرف پدر، سیّد باشند. 3ـ تفاوت سادات پدری با سادات مادری در احکام فقهی هیچ دلالتی بر برتری مرد و نقص زن ندارد؛ بلکه ناشی از فرهنگ جوامع است که برای وضع قوانین مدنی و حقوقی، انتساب فرزند به پدر را معیار قرار داده‌اند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
سؤال: فلسفه، حکمت و فایده حجاب چیست؟ 👇👇👇👇
پاسخ: خداوند فاعل حکیم است و همه افعال و احکام او هدفمند است، بنابراین حجاب و پوشش نیز که به عنوان یک حکم الهی از سوی شارع حکیم، تشریع شده، دارای حکمت عقلائی است. گرچه همه حکمت‌های آن برای ما معلوم نیست، اما می‌توان به برخی فلسفه و فایده حجاب پی برد؛ که در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی به آن اشاره می‌شود: 1- ابعاد فردی حجاب - شناخته شدن به نیکی و مصون ماندن از آزار از مهم‌ترین دلایل عقلی برای پوشش زنان، «شناخته شدن به نیکی» و نیز «محفوظ ماندن از آزار» است ، خداوند متعال در مورد ضرورت پوشش می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً؛ هان اى پيامبر! به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنين، بگو تا جلباب (روپوش‌‌های) خود پيش بكشند، این برای شناخت‌ آنها (به عفت، پاکدامنی، فضیلت، مسلمانی، کمال و ...) نزدیک‌تر است، پس در نتيجه اذيت نمى‏‌بينند و خدا همواره آمرزنده رحيم است‏. » (الأحزاب/ 59) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به این که اهل عفت، حجاب، صلاح و سدادند، نزدیک‌تر است، در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمی‌شوند؛ یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمی‌گردند.»1 - ایجاد احساس ارزشمندی از نظر روان‌شناسی، قطعی‌ترین عامل رشد انسان، «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است. به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتی انسان، میزان حرمتی است که برای خود قائل می‌شود. درجه ارزیابی فرد از خویش، «حرمت خود»خوانده می‌شود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و نبودن به شمار می‌آید. این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیرکلامی بروز می‌کند و گستره‌ای است که فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش یا ناموفق و بی‌ارزش می‌داند.2 زن محجبه، با دور نگه داشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزش‌مندی خود را ارتقا می‌بخشد تا آن جا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی می‌آورد. بی تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن بدن خویش بیشتر گرایش نشان می‌دهند3 و پی خواهند برد که راه احساس ارزش مندی، در دسترس بودن دائمی نیست. 👇👇👇👇
- پیشگیری از قربانی شدن نقش قربانی جرم در وقوع عمل مجرمانه موجب شده است که جرم شناسان تئوری‌هایی را در این مورد مطرح کنند. به طور کلی امروزه دو تئوری عمده به بیان علل بزه‌دیدگی زنان و قربانیان جرم می‌پردازند که یکی از آن دو نظریه سبک زندگی است. مطابق این دیدگاه، علل بزه‌دیدگی برخی زنان شیوه یا سبک زندگی است که آن‌ها را در معرض تهاجم بیشتری قرار می‌دهد، برای نمونه مجرد زیستن، رفت و آمد شبانه، معاشرت بی ضابطه با مردان جوان و زندگی در شهرهای بزرگ از شیوه‌های زندگی است که نرخ بزه‌دیدگی زنان را افزایش می‌دهد.4 هم چنین پوشیدن لباس‌های تنگ و بدن نما و آرایش‌های تند؛ اثرات نامطلوب و تحریک کننده در مردان دارد5 که این امر می‌تواند وسوسه و زمینه اعمال خشونت آمیز برای ارضای میل جنسی را درآن‌ها برانگیزاند. - پیشگیری از طمع ورزی افراد بیمار دل خداوند در قرآن، با خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یکی از دلایل عقلی حجاب تصریح فرموده است: «یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً؛ ای همسران پیامبر! شما مانند سایر زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه‌ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید»(احزاب/32) شهید مطهرى در این باره مى‌گوید:«حرکات و سکنات انسان گاهى زبان‌دار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنا‌دار است و به زبانِ بى زبانى مى‌گوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهى بر عکس، با زبان بى زبانى مى‌گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.6» زنی که حجاب خود را حفظ نمی‌کند و در سخن گفتن با مردان نامحرم، مراقبت نکند، باعث می‌شود افراد بیمار دل در او طمع کنند اگرچه خودش چنین هدفی نداشته باشد، اما زنان محجبه با رعایت حجاب خود پیام حیا و عفاف را به مخاطب خود ارسال می‌کنند. 👇👇👇👇
2- ابعاد خانوادگی حجاب - حفظ و تحکیم بنیان خانواده نهاد خانواده، از مقدس‌ترین نهادهاى اجتماعى است. خانواده در ایجاد جامعه سالم، نقش بى‌بدیل دارد. بدون تردید باید در ایجاد یا حفظ هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و صمیمیت رابطه زوجین گردد، حداکثر تلاش انجام شود و با هر چه موجب سستی این کانون شود، مبارزه کرد. مهمترین کارکرد حجاب، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدّس ازدواج دارد. حجاب در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، عاملی غیر قابل انکار است؛ زیرا حجاب و پوشش باعث می‌شود زن از نگاه‌های آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام روابط آزاد محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد. از طرف دیگر شیوع بی حجابی و بی بندوباری، باعث می‌شود مردان به جای توجّه و محبت به همسران خود ، به دنبال لذّت جویی از زنان دیگر باشند. وقتی مردی پیوسته چشمش به زنانی می‌افتد که پوشش نامناسب داشته، خود را آراسته‌اند، همسرش را با آن‌ها مقایسه می‌کند تا جایی که دیگر زیبای‌ها و فضیلت‌های همسرش را نمی‌بیند و از ازدواج خود، احساس خسارت‌ می‌کند و از زندگی‌ مشترکش ناراحت و دل‌سرد می‌شود و ممکن است به آلودگی سوق پیدا کند. این‌ همه نتیجه‌ای جز سست‌شدن بنیان خانواده و قرارگرفتن در ورطۀ طلاق ندارد. 3- ابعاد اجتماعی حجاب - حفظ امنیت و آرامش روانى جامعه: غریزه جنسى، یکی از غرایز خدادادى در وجود انسان است که در صورت کنترل، مى‌تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات امنیت روانى انسان‌ها را فراهم کند و این نیاز را در مسیر درست و در راستای رشد جامعه قرار دهد. زنان به دلیل جاذبه‌هاى بیش‌تر، وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش‌هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه‌گرى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوت‌هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک‌هاى چشمى شهوت انگیز، حساس‌تر از زنان هستند اسلام جهت ثبات و پایدارى جامعه، تدابیر زیادى برای تعدیل غریزه جنسی اندیشیده و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. خداوند به مردان مى‌فرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند» و خطاب به زنان نیز مى‌فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ؛ و به زنان با ایمان بگو چشم2هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند»(نور/ ۳۰) از سویی به پوشش مردان و زنان توجه بسیار شده است، خداوند مى‌فرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مى‌پوشاند و مایه زینت شما است» (اعراف/ ۲۶) - حفظ شخصیت زنان از نگاه ابزارى یکی از ویژگی‌های جنس زن، جذابیت است، اما حقیقت زن، تنها زیبایی و جذابیت جنسی نیست، بلکه شخصیتی با همان هویت و کرامت انسانی. حجاب با پوشاندن جذابیت‌ها و زیبایی‌های ظاهری زن باعث می‌شود که توجه‌ها به سمت شخصیت انسانی زن جلب شود و تمرکز نگاه‌ها از ظاهر به باطن کشیده شود.7 بر همین اساس حفظ پوشش به نوعی احترام گذاردن به شخصیت زن است. به گونه‌ای که بیش از این که دل ربایی‌های او جذابیت داشته باشد، شایستگی‌های علمی و شخصیتی زن مورد توجه قرار می‌گیرد.8 هنگامى که جامعه، زن را بدون حجاب بخواهد، نگاه ابزاری به او افزون شده و طبیعى است روزبه روز تقاضاى آرایش و خودنمایى بیشتری از او دارد. 👇👇👇👇
لازمه افزایش بهره‌وری نیروی فعال در جامعه، ایجاد فضایی مناسب در محیط کار جهت تمرکز بر فعالیت‌های کاری است و به هر مقدار این فضا آماده‌تر باشد، بهره‌وری نیز افزایش خواهد یافت. اسلام مى‌خواهد انواع لذت‌هاى جنسى به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها محیطی براى کار و فعالیت باشد. نتیجه: گرچه حجاب حکمی شرعی است که آیات قرآن و روایات بر آن تاکید کرده‌اند، اما می‌توان دلایل عقلی بر ضرورت آن برشمرد. این دلایل در سه جنبه فردی، خانواده و جامعه قابل بررسی است. فطری بودن پوشش، شناخته شدن به نیکی ،مصون ماندن از آزار، احساس ارزشمندی، تحکیم بنیان خانواده، حفظ امنیت جامعه و جلوگیری از گسترش فساد، حفظ نیروی فعال و پویا در جامعه، آزادی فکر و اندیشه از جمله این دلایل است. 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: با توجه به حدیث «اول ما خلق الله العقل» مقصود از عقل که به عنوان اولین مخلوق خداوند ذکر شده کیست؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: بر اساس دلایل خاص عقلی (اصل سنخیت) اولین مخلوق باید واحد بوده و مرکب و مادی نباشد؛ اما بیان روایات متعدد است در مورد این وجود مجرد از ماده و ترکیب که باید کامل‌ترین مخلوق نیز باشد، از جمله روایتی از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم که فرمودند: « اول ما خلق الله نوری؛اولین چیزی که خدا خلق کرد، نور من بود. » 1 حال در جمع این روایت و روایت مورد سوال می‌توان گفت که اولین مخلوق، نور مقدس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بوده است؛ یعنی آن امر مجرد عقلی که در سلسله مراتب وجود در بالاترین مرتبه و مقدم بر سایر مراتب هستی قرار دارد؛ نور مقدس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است. توضیح این که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داراي دونوع خلقت، يعني خلقت جسمانی وخلقت نوري هستند که خلقت جسمانی ایشان با ساير مردم يكسان و زمان بردار است. «انا بشر مثلکم؛ من بشری مثل شما هستم.»(کهف/110) یعنی همچون دیگران بايد مراحل خاص پيدايش و تحولات و تغييرات معمول را بگذرانند تا قدم به عالم دنيا بگذارند؛ اما در «خلقت نوری» ایشان می‌توان گفت اولین حقيقتي كه از ذات خداوندي ظاهر شد، نور وجود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. اين حقيقت، مرتبه به مرتبه تنزّل و در مراتب مختلف عقلی، مثالی و مادی ظهور یافت ؛ظهور اين حقيقت در انسان بيش از همه موجودات بود؛ بنابراین او خليفة الله شد، اما نور مقدس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، خود همین حقیقت است؛ بنابراین فیض وجود به واسطه ایشان به سایر مخلوقات می رسد.« بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه؛ تنها براي شما آسمان را از اينكه بر زمين فرو افتد نگاه می دارد مگر با اجازه خودش.» (زیارت جامعه) خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم؛ تقدم رتبی نه زمانی بر سایر مخلوقات دارد. البته با توجه به «کلهم نور واحد؛ اهل بيت همگي نور واحدند.»2 حقیقت نوری سایر معصومین علیهم السلام نیز از حقیقت نوری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تبعیت می‌کند و بر عالم هستی تقدم دارند. لازم به ذکر است مساله تقدّم وجودي پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم بر جميع موجودات، عقيده‌ای مشترك بين شيعه و اهل سنّت است و روايات بسیاری درباره این موضوع در كتب اهل سنّت نیز یافت می‌شود. از جمله این روایت که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «خُلِقتُ مِن نُورِ اللهِ (عَزَ وَ جَلَّ) وَ خُلِقَ أهلُ بَيتي مِن نُوري وَ خُلِقَ مُحِبُّوهُم مِن نُورِهِم وَ سائِرُ النّاسِ فِي النّارِ؛ من از نور خدا آفريده شده ام و اهل بيت من از من خلقت يافته اند و دوستداران آنها نيز از نور ايشان آفرينش يافته اند و ساير مردم در آتشند» 3 نتیجه 1- بر اساس روایات و دلایل عقلی، نخستین مخلوقی که خداوند آفرید، حقیقت نوری ختمی مرتبت و سایر ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین است. 2-از این حقیقت که با اصول فلسفی ثابت است، در روایات هم به عقل و نور، تعبیر شده که امری غیر مادی است؛ یعنی بر خلاف جنبه جسمانی، ماده و صفات ماده از قبیل زمان و مکان و....را ندارد. 3- نور وجود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، مرتبه به مرتبه تنزّل يافت و در مراتب مختلف عقلی، مثالی و مادی ظهور پیدا کرد و فیض وجود به واسطه ایشان به سایر مخلوقات رسید؛ بنابراین خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم؛ تقدم رتبی نه زمانی بر سایر مخلوقات دارد.4 منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
حکمت 232 نهج البلاغه_01.mp3
4.33M
💠 شرح 🔸 حکمت 232 🎙 استاد محمدی شاهرودی پرسمان اعتقادی 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: شیطان تا کی زنده است؟ آیا بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) شیطان هست؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: بعد از این که ابلیس از فرمان الهی سرپیچی نمود و بر آدم علیه السلام سجده نکرد، از خداوند مهلت خواست تا روز قیامت زنده بماند، اما درخواست وی به طور کامل اجابت نشد و خداوند فقط تا «وقت معلوم» به وی مهلت داد. همانطور که در قرآن آمده است: « قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (حجر/ 36، 37، 38) مفسرین احتمالات مختلفی در مورد «وقت معلوم» بیان داشته‌اند: 1ـ برخی1 گفته‌اند مراد از آن، روز قیامت است؛ زیرا شیطان آرزوی جاودانگی در سر داشت؛ بنابراین مى‏‌خواست تا آن روز زنده بماند تا از حيات جاويدان برخوردار شود.2 از طرفی در سوره اعراف، خداوند بطور مطلق به درخواست ابلیس جواب داده كه تو از منظَرين هستى‏ «قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ»،(اعراف/15) و این اطلاق، دلالت بر مترادف بودن معنای «يَوْمِ يُبْعَثُونَ» و «الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» دارد؛ 3 زیرا در سوره واقعه آیه 50 نیز «یَومٍ مَعلومٍ» به معنای روز قیامت آمده است.4 این احتمال باطل است؛ زیرا با توجه به این که برخی از آیات قرآن، برخی دیگر را معنا می‌کند، می‌توان دریافت که اطلاق کلام الهی در سوره اعراف که در پاسخ به ابلیس فقط فرمودند به تو مهلت دادم و زمان آن را معین نکردند توسط آیات 38سوره حجر و 81 سوره ص که زمان مهلت را تا «وقت معلوم» بیان داشتند، مقید می‌شود5 و این نشان می‌دهد که خداوند با درخواست ابلیس به طور کامل موافقت نکرده است، بلکه فقط تا وقت معلوم به او مهلت زنده بودن داد.6 پس مراد از وقت معلوم، روز قیامت نیست. 2ـ برخی7 گفته‌اند مراد از وقت معلوم، زمان معینی است که جز خدا کسی آن را نمی‌داند. از نظر علامه طباطبایی (ره) این احتمال نیز، سخنى بى‌دليل است؛ زیرا مبهم بودن جواب خداوند به ابلیس برای ما دلیل بر مبهم بودن آن برای ابلیس نمی‌شود. این که ابلیس بعد از جواب خدا، با جسارت تمام گفت «من همه آنان را اغواء می‌کنم»8 نشان می‌دهد او زمان مهلت خود را تا زنده بودن آخرین فرد بشر که بتواند او را اغوا کند، می‌دانسته است.9 3ـ اکثر مفسرین گفته‌اند مراد از وقت معلوم، روز نفخ صور اول است10 که آيه 68 از سوره زمر به آن اشاره دارد: «وَ نُفِخَ‏ فِي‏ الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ ؛ و در صور دميده شود پس هركه در آسمان‏ها و هركه در زمين است، بيهوش مى‏‌شوند». زیرا با نفخ صور اول، این جهان پايان می‌یابد و دوران تکلیف بر چيده می‌شود، وجود شیطان برای اغوای انسان بی‌فایده خواهد بود. به همین دلیل در تفسیر مجمع البیان از ابن عباس نقل شده که مهلت شیطان تا آخرین روز تکلیف؛ یعنی نفخ صور اول است؛ زیرا شیطان تا آخرین لحظه‌ای که بنی آدم زنده بوده و تکلیف داشته باشند، زنده خواهد بود تا آنها را بفریبد و به معصیت و نافرمانی بکشاند؛ پس تا زمانی که تکلیف باشد معصیت هم هست و ابلیس هم هست.11 علامه طباطبایی (ره) این احتمال را رد می کند. از نظر ایشان دلیلی بر این وجود ندارد که حتما با وجود تکلیف، معصیت هم باید باشد؛ چه بسا انسان‌ها باشند، تکلیف هم داشته باشند و شیطان هم زنده باشد، ولی انسان‌ها معصیت و مخالفت با پروردگار نکنند؛ زیرا هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال مطلق و سعادت حقیقی است؛ از این رو نوع بشر با سیر تکاملی خود در آینده از گناه و شرّ رهایی یافته و به خیر و صلاح خالص می‎‎‌رسد، به گونه‌ای که در روی زمین فقط خداوند یکتا پرستش می‌شود و کفر و فسق ریشه کن می‌گردد، زندگی زیبا شده و مرض‌های درونی و وسوسه‌های قلبی از میان می‌رود.12 نتیجه با توجه به مطالب گفته شده روشن می‌شود: مراد از «وقت معلوم» که پایان کار شیطان است، همان روز اصلاح آسمانى بشر بوده كه ريشه فساد به كلى نابود مى‏‌شود و كسى جز خدای یکتا پرستش نمى‏‌گردد؛ زیرا با تشکیل دولت کریمۀ مهدوی و عصر برقراری عدالت و صلح جهانی با حاکمیت مطلق دین الهی، همه انسان ها به اندازه‌ای از رشد و کمال عقلی می‌رسند که می‌توانند مقابل هواهای نفسانی و همچنین وسوسه‌های شیطانی ایستادگی کرده و با اختیار خود خدا را بپرستند و از ارتکاب جرم و معصیت اجتناب کنند؛ پس جایی برای اغوای شیطان باقی نمی‌ماند و حتی اگر او زنده هم باشد، تلاش‌اش برای وسوسه مردم تأثیری نخواهد داشت. به همین دلیل، چه بسا انتهای مهلت شیطان و به عبارتی مرگ وی کنایه از پایان عملیات گمراه سازی بنی آدم باشد. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰