eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دور بزن
🦋 آن سوی مرگ تجربیات سه نفر از افرادی که برای لحظاتی مرگ را تجربه کرده‌اند. 🔸جذابیت مطالب آنقدر بالا هست که بعد از جلسه اول و دوم خودتان پیگیر خواهید شد. به دلیل استقبال و درخواست بالای همراهان گرامی تمام فایل‌ها به صورت یک‌جا تقدیم می‌گردد. 🔈 https://eitaa.com/joinchat/2637299714C3c968e2ee4
🤔 ❔استاد محمدی در مطلبی فرموده بود قبل از این نسل ادم ,هفت نوع دیگرادم درزمین زندگی میکردند. خواستم ببینم ایا انها اعتقاداتشان ,دینشان مثل فرزندان حضرت ادم بوده, ایا انها کار خوب وبد را اختیار داشتند, ایا انها خوبانی مثل معصومین وانبیا داشتند. وبطور کلی اعتقاداتشان مثل ما بوده است ❕❕ 💠💠 👌از آیات و روایات استفاده می شود که قبل از حضرت آدم علیه السلام ، در روزی زمین موجودات و آدم های نخستینی بوده اند که پس از روی آوردن به فساد ، نسلشان منقرض شده است ، اشاره به این مطلب در آیه 30 سوره بقره آمده است آنجا که فرمود ؛ « هنگامى كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روى زمين جانشين و حاكمى قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند (پروردگارا) آيا كسى را در زمين قرار مى‏ دهى كه فساد و خونريزى كند » 👌پيشگويى فرشتگان به خاطر آن بوده كه آدم نخستين مخلوق روى زمين نبود، بلكه پيش از او نيز مخلوقات دیگرى بودند كه به نزاع و خونريزى پرداختند پرونده سوء پيشينه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 171 👌لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اگر فرشتگان ندیده بودند کسانی را که در زمین فساد کرده و خونها ریختند ، چنین سخنی را به خداوند نمی گفتند » 📚بحار الانوار ج 11 ص 117 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « خداوند از وقتى كه زمين را آفريد، در آن هفت عالم آفريد كه هيچ كدام از آنها از فرزندان آدم نبودند، خداوند آنها را از روى زمين آفريد و آنها را يكى پس از ديگرى با عالمى كه داشتند در زمين سكونت داد، آنگاه خداوند آدم پدر بشر را آفريد و فرزندان او را از او آفريد، به خدا سوگند كه بهشت از وقتى كه خلق شده، از ارواح مؤمنين خالى نبوده و جهنم از وقتى كه خلق شده، از ارواح كافران و گنهكاران خالى نبوده است، شايد شما گمان بريد كه چون قيامت بر پا شد و خداوند بدن‏هاى اهل بهشت را همراه با روح‏هايشان در بهشت قرار داد و بدن‏هاى اهل جهنم را همراه با روح‏هايشان در جهنم قرار داد، ، ديگر كسى خدا را در زمين عبادت نخواهد كرد و خلقى را نخواهد آفريد كه او را عبادت كنند و به يگانگى و بزرگى بخوانند، آرى به خدا سوگند كه خلق ديگرى را بدون نر و ماده خواهد آفريد كه او را عبادت كنند و به يگانگى و بزرگى بستايند و براى آنان زمينى مى‏ آفريند كه آنان را حمل كند و آسمانى مى ‏آفريند كه سايبان آنان باشد » 📚خصال ج 2 ص 358 👌در این روایت از موجودات نخستینی سخن به میان آمده است که قبل از نسل آدم ابو البشر بوده اند ، که سرانجام آنان یا به بهشت بوده یا به جهنم ، لذا فرمود بهشت و دوزخ هیچگاه از افراد خالی نبوده است ، این که انتهای این موجودات به بهشت و جهنم بوده ، استفاده می شود که آنان دارای قوه و اختیار بوده اند و بینشان افراد خوب و بد هم بوده است و احیانا پیامبرانی هم برایشان ارسال شده است ، اگر چه در مورد کیفیت تکلیف آنان و ویژگی های پیامبرانشان، اطلاعاتی در دست نیست . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕مردى به امام صادق عليه السّلام گفت ؛ « مردم پندارند عمر دنيا هفت هزار سال است، امام علیه السلام فرمود ؛ « چنان نيست كه مى‏ گويند، خداوند زمین را برای عمر پنجاه هزار ساله آفرید ، که ده هزار سال آن ويران قرار داد ، سپس در آن خلقى آفريد، نه پرى و نه فرشته و نه آدمى تا ده هزار سال و چون موعدشان رسيد در آن تباهى كردند و خدا آنها را از بن بركند و تا ده هزار سال آن را بيابانى تهى و ويران وانهاد، سپس پريان را در آن آفريد تا ده هزار سال و چون موعدشان نزديك شد در آن تباهى كردند و خون ريختند و اينست معنى گفتار فرشته‏ ها «آيا در آن مي نهى كسى كه تباهى كند و خونها بريزد» چنانچه زاده ‏هاى جان ريختند پس خدا آنها را نابود كرد و آدم را آفريد، و برايش‏ ده هزار سال مقرر داشت و البته هفت هزار و دويست سال آن گذشته و شما در آخر الزمان هستيد » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 167 👌از این نقل هم استفاده می شود که قبل از آدم ابوالبشر در روی زمین اجنه و موجودات دیگری که نه انسان بودند و نه فرشته و جن ، بودند که در زمین فساد کردند و نسلشان منقرض شد ، که در روایت علی علیه السلام این نکته با تفصیل بیشتر مورد اشاره قرار گرفته ، آنجا که از ایشان پرسيده شد ؛ « آيا در زمين پيش از آدم و فرزندانش آفريده از آفريده ‏هاى خدا بوده‏ اند كه خدا را بپرستند؟ پاسخ فرمود: آرى البته در آسمانها و زمين خلقى بودند كه خدا را تقديس ميكردند و تسبيح ميگفتند، و بزرگ ميداشتند در شب و روز بى‏ سستى و كاستى، چون كه خدا عز و جل زمينها را آفريد پيش از آسمانها بود، سپس فرشته ‏هاى روحانى بالدار آفريد كه هرجا خدا ميخواست پرواز ميكردند، و آنها را ميان طبقه‏ هاى آسمان جا داد و شبانه روز او را تقديس ميكردند، و اسرافيل و ميكائيل و جبرئيل را از ميان آنها برگزيد.سپس خدا عز و جل در زمين پريان روحانى بالدار آفريد كه پائين ‏تر از فرشته‏ ها بودند، و آنها را نگه داشت كه در پرش و جز آن به فرشته‏ ها نرسند و آنها را ميان طبقه ‏هاى هفت زمين جا داد و بالاى آن و خدا را شبانه روز تقديس ميكردند و سست نميشدند، سپس آفريده‏ هائى پائين‏تر از آنها آفريد با تن و جان و بى‏ بال و پر ، ميخوردند و مينوشيدند «نسناس» مانند خلق آنان هستند، آدمى نيستند، آنها را ميانه زمين و پشت زمين جا داد با پريان خدا را شبانه روز تقديس ميكردند و سست نمى ‏شدند.گفت: پريان به آسمان‏ها پرواز ميكردند و به فرشته ‏ها برميخوردند و به آنها درود ميگفتند و از آنها ديدن ميكردند و با آنها مى‏ آسودند و از آنها مى ‏آموختند ... سپس گروهى از پريان و نسناس كه خدا آفريد و در ميانه‏ هاى زمين با فرشته ‏ها جا داد از فرمان خدا سرپيچى كردند، و هرزگى كردند و بناحق ستم كردند، و به يكديگر در سركشى بر خدا بالا دستى نمودند، تا آنجا كه خون هم را ريختند، و تباهى بار آوردند و پروردگارى خدا تعالى را منكر شدند .... » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 31 👌نتیجه آنکه موجودات نخستین و اجنه که قبل از آدم ابوالبشر بوده اند و سرانجامشان به بهشت یا دوزخ منتهی شده دارای اختیار بوده اند و بینشان افراد خوب و بد هم وجود داشته و برایشان پیامبرانی هم بوده ، اگر چه اطلاعات چندانی در این رابطه نداریم ، تنها در نقلی سخن از پیامبر جنیان به میان آمده است که اجنه او را کشتند ، چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « خداوند پیامبری به سوی جنیان فرستاد که به او یوسف می گفتند که آنها را به سوی خدا دعوت کرد ، اما جنیان او راکشتند » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 242 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در خاطرات تجربه کنندگان مرگ تقریبی اکثرا اذعان میشود که افراد نورانی یا فرشتگانی که مشاهده میکنند که وقتی از آنها درباره بهترین مذهب سؤال میشود،آنها در جواب به مذهب خاصی اشاره نمیکنند و حتی به آنها گفته میشود که برای خدا فقط عشق ورزیدن به مخلوقات مهم است ...طوریکه خود این تجربه کنندگان از اینکه باوجود گناهانشان تجربه بسیار خوب وآرامش بخشی از مرگ داشته اند متعجب میشوند ،ونتیجه میگیرند که مذهب فقط دست وپای انسان را میگیرد ومحدودش میکند ... آیا باتوجه به واقعیت داشتن این تجارب ،آنها مغایر با آموزه های اسلام وقرآن نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که همگان برای نجات و سعادت باید معتقد به آیین اسلام و مذهب تشیع باشند که اگر غیر این طریق ، طریقی برگزییند ، از نجات و سعادت دور خواهند بود . ❕خداوند می فرماید ؛ «هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است» ( ال عمران 85 ) ❗️و می فرماید ؛ «دین در نزد خدا اسلام است» 🔷 ال عمران 19 👌در روایات فراوان دیگری نیز آمده است که هر کس معتقد به ولایت اهل بیت و امامت آنان نباشد و اعمال و افعال صالح و عبادات ، انجام دهد خداوند هیچ یک از اعمالش را قبول نمی کند و جایگاه او در روز قیامت آتش دوزخ است . 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 باب 29 _ مستدرک الوسائل ج1 ص149 باب 27 ❕امام باقر فرمود ؛ « هر كس با عبادتى طاقت ‏فرسا، خداوند عز و جل را بندگى كند، امّا پيشوايى از جانب خداوند نداشته باشد، عبادتش ناپذيرفته و خودش گم‏راه و سرگردان است و خداوند، اعمالش را دشمن مى‏ دارد. » 📚 الكافي ، ج 1 ص 183 👌حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آن است که اگر آیین اسلام و مذهب تشیع تنها راه نجات و سعادت است ، چگونه افرادی در مرگ هایی که تجربه داشته اند ، به خلاف این مطلب رسیده اند و صرف قبول داشتن خداوند برای نجات کافی است نه اعتقاد به اسلام و مذهب تشیع . ❕ما میگوییم اتفاقا در هنگام مرگ و آغازین ساعاتی که انسان پا به عالم جدید می گذارد ، متوجه حقانیت اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام می شود . 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «زمين سامان نمى‏ يابد جز به وجود امام، و هر كس بميرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است، و بيش از هر زمان، هنگامى به شناخت او نياز پيدا مى ‏كند كه جانش به اين جا برسد» و با دست خود به سينه‏ اش اشاره كرد [و سپس فرمود] «در آن هنگام، مى‏ گويد ، عقيده نيكويى داشتم». 📚امحاسن ج 1 ص 252 ، بحار الأنوار ج 23 ص 76 ❕امام على عليه السلام فرمود ؛ «هر كه مرا دوست داشته باشد، در هنگام مرگش مرا آن گونه كه خوشايند اوست بيابد و هركه مرا دشمن داشته باشد، به هنگام مرگش مرا بدان گونه كه ناراحت شود بيابد. » 📚میزان الحکمه ج 11 ص 130 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « هيچ كس نيست كه دوستدار ما و دشمن دشمنان ما باشد و بميرد، مگر اينكه [در هنگام مرگش‏] رسول خدا و اميرمؤمنان و حسن و حسين- صلوات اللَّه عليهم- حاضر شوند و اگر دوستدار ما نباشد، آنان را به گونه ‏اى كه ناراحت شود، مشاهده كند. دليل بر اين مطلب، فرموده اميرمؤمنان عليه السلام به حارث همدانى است كه: اى حارث همدانى! هر كس بميرد مرا رو در رو مى‏ بيند، مؤمن باشد يا منافق. » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 265 🔸ادامه 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 👌کسانی که در پرسش مورد اشاره قرار گرفته اند از دو حال خارج نیستند ؛ 1⃣آنان مرگ را تجربه نکرده اند ، بلکه چنان که در گذشته مفصلا توضیح داده ایم ، خوابهای عمیقی را تجربه کرده اند که گمان کرده اند حالت مرگ است ؛ 👌و اکثر خوابهای افراد هم عبارتند از يك سلسله آرزوهاى بر آورده نشده که باعث ديدن خوابهايى‏ میشود، همانطور كه شخصى تشنه، آب در خواب مى‏ بيند و كسى كه در انتظار سفر كرده ‏اى است آمدن او را از سفر بخواب مى ‏بيند (و از قديم گفته‏ اند شتر در خواب بيند پنبه دانه! ...) و بسيار مى‏ شود اميالى كه ما داريم و به عللى نتوانسته ‏ايم آنها را ارضا كنيم و در ضمير باطن ما جاى گرفته‏ اند، به هنگام خواب كه سيستم خود آگاه از كار مى‏ افتد براى يك نوع اشباع تخيلى آنها را در خواب می بیند ، و بدون تغيير منعكس مى‏ شوند (همانند عاشقى كه محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده ميكند) ، بنابراین این خوابها پریشان و نامفهوم معلول توهم و خیال است 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 314 👌افراد مذکور نیز مطابق توهم و آرزوهایشان ، در آن هنگامه خواب عمیق ، صحنه های مذکور را مشاهده می کنند و گمان می کنند اهل نجاتند در حالی که چنین نیست . 2⃣اگر در مواردی هم حقیقتا مرگ رخ داده باشد و افراد بی اعتقاد و کم عمل ، با صحنه های خوش و آرام مواجه شده باشند ، باز هم دلیل بر بی ارتباطی مذهب با سعادت نیست ، چرا که در روایات ما بیان شده است که خداوند برای چنین افرادی مرگ راحتی و مطابق میل قرار می دهد و صحنه هایی را برایشان ترسیم می کند که برایشان خوشایند است تا همان خوشی و آسایش ، در ازای کارهای خوبی باشد که در دنیا انجام داده اند و دیگر روز قیامت حقی بر خداوند نداشته باشند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مرگ سخت ‏تر است از بريدن به ارّه ‏ها و چيدن به مقراضها و سر كوفتن بسنگ‏ها و گردانيدن ميل آسيا در ديده ‏ها، آن حضرت فرمود: چنين ميباشد بر بعضى از كافران و فاجران آيا نميبينيد كه بعضى از آنها معاينه ميبينند اين شدتها را در دم نزع و آن است كه سخت‏تر است از اين و از تمام عذابها دنيا. ❕عرض نمودند پس چيست كه ملاحظه مينمائيم كافرى را كه نزع بر او آسان مى ‏شود پس خاموش ميگردد در حالى كه صحبت ميدارد (و دل برده مى‏ شود ) و ميخندد و تكلم مينمايد، و در ميان مؤمنان‏ و كافران بعضى نزد سكرات موت اين سختى ‏ها را ميكشند؟ امام علیه السلام فرمود ؛ «هر گونه راحتى كه مؤمن را در آن حال باشد ثواب عاجل او است، و هر شدتى كه باشد جهت خالص ساختن او است از گناهان تا وارد آخرت شود در حالى كه پاك و پاكيزه باشد و مستحق ثواب الهى فارغ از هر مانعى الا همان كه گذشته، و هر آسانى كه بر كافر در آن دم باشد براى آنست كه مزد هر عمل نيكى كه در دنيا كرده باز يافت نمايد، تا وارد آخرت شود در حالى كه هيچ نداشته باشد الا آنكه موجب عذاب باشد بر او و هر سختى كه بر كافر است در آن وقت اول عقوبت او است نزد آخر شدن اعمال نيك او، و اين به جهت آنست كه حقتعالى عادليست كه جور نمينمايد. » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 274 ❕امام كاظم عليه السلام فرمود ؛ « مرگ صافى ‏اى است كه مؤمنان را از گناهانشان صاف مى‏ كند و آخرين دردى است كه به عنوان كفّاره آخرين گناهى كه در وجودشان مى ‏باشد به آنها مى‏ رسد و كافران را نيز از حسناتشان صاف مى ‏سازد و آخرين خوشى يا آسايشى است كه به عنوان آخرين پاداش حسنه ‏اى كه دارند، به ايشان مى ‏رسد .... » 📚بحار الانوار ج 6 ص 155 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش ❔لطف کنید توضیح دهید چرا شیعیان بر روی قبور امامان خودشون گنبد وبارگاه می سازن در حالی که وهابیان این رو نمی پسندن 💠پاسخ: ❗️قران در ایه 32 حج می فرماید: « هرکس شعایر الهی ونشانه های دین خداوند را تعظیم و تکریم کند ان نشانه تقوای دلها است » ♻️ ایه شریفه می گوید هر چیزی که شعار و نشانه دین باشد بزرگداشت ان مایه تقرب به درگاه خداوند است به طور مسلم انبیا و امامان از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند که وسیله ابلاۼ دین و مایه گسترش ان در میان مردم بوده اتد 👌یکی از طرق بزرگداشت انان حفظ اثار و قبور انان واباد کردن ان وصیانت از فرسوده شدن واز بین رفتن ان می باشد 🔷پیامبر گرامی فرمود: «برای خداوند حرمات سه گانه ای است که هر کس آنها را احترام و تکریم کند خداوند امر دین و دنیای او را محفوظ می دارد و آن سه چیز عبارت است از احترام و تکریم قرآن و احترام و تکریم پیامبر و احترام و تکریم اهل بیت» 📚خصال ج1 ص146 👌بی شک یکی از راههای تعظیم و تکریم پیامبر گرامی و اهل بیت آن است که قبور آنان را آباد کرده و از خرابی ها حفظ کنیم . 👌قران همچنین به روشنی دستور به وجوب ولزوم محبت اهل بیت پیامبر می دهد 🔷 شوری 23 🔶ودر وجوب محبت انان روایات فراوانی نیز در کتب اهل سنت وشیعه نقل شده است 📚سنن ترمذی ج2 ص308 📚 مستدرک علی الصحیحین ج3 ص149 و ۰۰۰ 📚بحار الانوار ج23 ص228 باب13 💠روشن است که یکی از طرق ابراز علاقه به خاندان رسالت زیارت قبورشان و تعمیر واباد ساختن آن و حفظ وصیانت از آن می باشد 🗯همچنین از ایات قران استفاده می شود که احترام به قبور افراد با ایمان یک نوع امر رایج در میان ملل قبل اسلام بوده است انجا که درباره اصحاب کهف فرمود: « هنگامی که وضع انان بر مردم روشن شد ومردم به دهانه غار رفتند درباره مدفن انها دو نظر ابراز داشتند 1 بر روی قبور انان بنایی بسازید 2 مدفن انان را مسجد انتخاب می کنیم» 🔷کهف 21 👌 قران این دو نظریه را نقل می کند بدون انکه از انها انتقاد کند لذا می توان گفت اگر هر دو نظریه بر خلاف قوانین الهی بودند قطعا قران از آن انتقاد می کرد. 🔷از این داستان بدست می آید که یکی از طرق بزرگداشت صالحان حفظ واباد سازی مدفن انان بوده است 👌درباره آباد سازی قبور اهل بیت روایات خاصه ای نیز وارده شده است . 🔷 علامه مجلسی در جلد 97 بحار الانوار شریف صفحه 120 از امام صادق وایشان از حضرت علی نقل می کنند که به پیامبر عرضه داشتند: «ای رسول خدا از برای کسی که قبور ما را زیارت کند و ان را آباد وبازسازی کند چه پاداشی است ؟ 👌پیامبر گرامی پاسخ داد: « خداوند قبر تو و قبر فرزندانت را بقعه هایی از بهشت قرار داده است وقلوب برگزیدگان از خلقش را به سوی شما متمایل کرده است که خواری و اذیت را تحمل کرده وقبور شما را آباد می کنند وفراوان زیارتشان می کنند انان مخصوص به شفاعت من هستند و وارد حوض من در قیامت می شوند و انان زوار من در بهشت هستند کسی که قبور شما را اباد کند گویا سلیمان را بر ساخت بیت المقدس یاری داده است » 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در سوره رعد می فرماید آگاه باش که تنها با یاد خدا دلها آرام گیرد. ولی در سوره روم می فرماید همسرانی که در کنارش آرام گیرید. آیا مگر آرامش حقیقی فقط از آن خدا یعنی با ذکر خدا نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که یاد خداوند و عمل به فرامین الهی موجب آرامش روحی و روانی انسان می گردد ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « آنها كسانى هستند كه ايمان آورده‏ اند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مى ‏يابد » ( رعد 28) ❕آرامش با یاد خداوند و عمل به فرامین الهی از جنبه های ذیل محقق می شود ؛ 1⃣گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمايى مى ‏كند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بيمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتياج، همه اينها آدمى را رنج مى‏ دهد، اما ايمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحيم و مهربان، خدايى كه همواره كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد مى ‏تواند اين گونه نگرانيها را از ميان ببرد و به او آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى، خدايى دارى توانا، قادر و مهربان. 2⃣ گاه گذشته تاريك زندگى فكر انسان را به خود مشغول مى‏ دارد و همواره او را نگران مى‏ سازد، نگرانى از گناهانى كه انجام داده، از كوتاهيها و لغزشها، اما توجه به اينكه خداوند، غفار، توبه پذير و رحيم و غفور است، به او آرامش می دهد . 3⃣ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى ‏سازد اما هنگامى كه به ياد خدا مى‏ افتد و متكى به قدرت و رحمت او مى ‏شود، با خود مى‏گويد آرى من تنها نيستم، من در سايه خدا، بى ‏نهايت قدرت دارم . 4⃣گاهى نيز ريشه نگراني هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى‏ هدف بودن آن است ولى آن كسى كه به خدا ايمان دارد، و مسير تكاملى زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته است، نه از زندگى احساس پوچى مى‏ كند، و نه همچون افراد بى‏ هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است. 5⃣ عامل ديگر نگرانى آن است كه انسان گاهى براى رسيدن به يك هدف زحمت زيادى را متحمل مى‏ شود، اما كسى را نمى ‏بيند كه براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشكر كند، اين ناسپاسى او را شديدا رنج مى‏ دهد و در يك حالت اضطراب و نگرانى فرو مى‏ برد، اما هنگامى كه احساس كند كسى از تمام تلاشها و كوششهايش آگاه است، و به همه آنها ارج مى ‏نهد و براى همه پاداش مى‏ دهد ديگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟ 6⃣سوء ظن‏ها و توهمها و خيالات پوچ يكى ديگر از عوامل نگرانى است كه بسيارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى ‏برند، ولى چگونه مى‏ توان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بى‏ پايان او و دستور به حسن ظن كه وظيفه هر فرد با ايمانى است اين حالت رنج‏ آور را از بين مى‏ برد و آرامش و اطمينان جاى آن را مى ‏گيرد. 7⃣ دنيا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى يكى از بزرگترين عوامل اضطراب و نگرانى انسانها بوده و هست، اما ايمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن كه هميشه با" زهد و پارسايى سازنده" و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطرابها پايان مى‏ دهد . 8⃣يك عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است كه هميشه روح انسانها را آزار مى ‏داده است و از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست بلكه در سنين ديگر مخصوصا به هنگام بيماريها، جنگها، ناامنيها وجود دارد، اين نگرانى مى ‏تواند عمومى باشد.ولى اگر ما از نظر جهان بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم (همانگونه كه ماديون جهان مى‏ پندارند) اين اضطراب و نگرانى كاملا بجا است، و بايد از چنين مرگى كه نقطه پايان همه آرزوها و موفقيتها و خواستهاى انسان است ترسيد، اما هر گاه در سايه ايمان به خدا و عمل به فرامین او ، مرگ را دريچه ‏اى به يك زندگى وسيعتر و والاتر بدانيم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسيدن به يك فضاى آزاد بشمريم ديگر اين نگرانى بى ‏معنى است، بلكه چنين مرگى- هر گاه در مسير انجام وظيفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است . 📚تفسیر نمونه ج 10 ص 210 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌نکته قابل توجه آن است که عمل کردن به فرامین الهی و ذکر عملی خداوند است که نتائج فوق را در بر دارد و موجب آرامش قلب و روح انسان می گردد ، و منظور در آيه فوق از ذكر خدا كه مايه آرامش دلها است تنها اين نيست كه نام او را بر زبان آورد و مكرر تسبيح و تهليل و تكبير گويد، بلكه منظور آن است‏ که عملا با اجرایی کردن فرامین الهی خداوند را یاد کند چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر كس از خداوند فرمان بَرد خدا را ياد كرده است » 📚بحار الانوار ج 77 ص 86 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « منظور من از ياد خدا، گفتن سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا إله إلّااللَّه و اللَّه أكبر، نيست. گر چه اين هم ذكر است، اما منظور، به ياد خدا بودن هنگام رو به رو شدن با طاعت يا معصيت خداست » 📚بحار الانوار ج 93 ص 154 👌بنابراین عمل کردن به فرامین الهی ، موجب آرامش می شود ، کسی که نماز می خواند ، به فقیر صدقه می دهد ، صله رحم می کند و سایر فرامین الهی را اجرایی می کند ، احساس می کند هر یک از این فرامین در خود آرامشی دارند که پس از آنکه انسان به آن عمل می کند از آرامش بهره مند می شود و تمام این آرامش ها بازگشت می کند به آرامش با یاد خداوند و عمل کردن به فرامین او . ❕یکی از فرامین خداوند ، دستور به ازدواج کردن با همسران شایسته است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 13 باب 1 ❕ازدواج کردن و عمل به فرمان خداوند در این رابطه موجب آرامش انسان می گردد ، چنان که فرمود ؛ « از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد » 🔶روم 21 ❕در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ « این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر می باشند بطوری که هر یک بدون دیگری ناقص است، و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد و از اینجا می توان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهی می زنند وجود ناقصی دارند، چرا که یک مرحله تکاملی آنها متوقف شده (مگر آنکه به راستی شرائط خاص و ضرورتی ایجاب تجرد کند) . 👌به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر است، و هم از نظر هم از جنبه و هم ، بیماریهائی که به خاطر ترک ازدواج برای جسم انسان پیش می آید قابل انکار نیست همچنین عدم تعادل روحی و ناآرامیهای روانی که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است . ❕از نظر اجتماعی افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت می کنند و به همین جهت انتحار و در میان مجردان بیشتر دیده می شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمیزند . 👌هنگامی که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگی خانوادگی می گذارد شخصیت تازهای در خود می یابد، و احساس مسئولیت بیشتری می کند و این است معنی احساس ‍ آرامش در ازدواج » 📚تفسیر نمونه ج16 ص391 👌بنابراین اگر ازدواج موجب آرامش است ، چون از مصادق عمل کردن به فرمان الهی است و بازگشت می کند به یاد خداوند و آرامش گرفتن با عمل کردن به دستورات خداوند و هیچ گونه تضادی بین آرامش با ازدواج با آرامش با یاد خدا نیست ، چرا که ازدواج از مصادیق یاد خداوند است و به خاطر همین موجب آرامش می شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به اینکه احکام شریعت همگی براساس فطرت بشر است، چرا جمع اختین در قبل از اسلام حتی در مورد حلال بوده ولی در اسلام حرام شده است؟ آیا تغییر فطری رخ داده یا قدما در حد و اندازه اجرای احکام اسلام نبوده اند ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج همزمان با دو خواهر در اسلام حرام بوده به گونه ای که می فرماید ؛ « (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 23) ❕معنای این که خداوند می فرماید براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است این است که ازدواج با دو خواهر در زمان واحد نيست، بنا بر اين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدايى از خواهر قبلى انجام گيرد، مانعى ندارد و از آنجا كه در زمان جاهليت جمع ميان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى ‏گويد:" إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ" يعنى اين حكم (همانند احكام ديگر) عطف به گذشته نمى ‏شود، و كسانى كه قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده‏ اند كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرد، و ديگرى را رها كنند. ❕رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى كرده شايد اين باشد، كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى‏ توانند آن علاقه سابق را حفظ كنند، و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى‏ شود، كه براى زندگى آنها زيان‏بار است، زيرا دائما انگيزه و انگيزه رقابت در وجود آنها در حال كشمكش و مبارزه ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 331 👌از برخی روایات استفاده می شود که مساله حرمت ازدواج همزمان با دو خواهر اختصاص به اسلام دارد و چنین ازدواجی در ادیان جایز بوده است . 🔹راوی می گوید محضر امام کاظم علیه السلام عرض كردم چرا مرد نمى‏ تواند بين دو خواهر جمع كرده و با هر دو ازدواج كند؟ 👌حضرت فرمودند براى حفظ اسلام چه آنكه سائر اديان آن را مى ‏كنند. 📚علل الشرائع ج 2 ص 498 ❕در نقل دیگری از امام رضا علیه السلام آمده است ؛ « یعقوب بن اسحاق همزمان با دو خواهر به نام های حبار و راحیل ازدواج کرد ، پس از آن این نوع ازدواج در اسلام شد » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 242 👌بی شک آیین اسلام است که آیینی جامع و کامل تلقی می شود و همان آیین حنیفی است که تمام تعالیم آن مطابق فطرت بشری بوده و هیچ حکم خلاف فطرتی در آن نیست ( روم 30) ، اما آیین و ادیان گذشته ، آیینی موقتی و ناقص بوده اند که برای آماده سازی مردم برای دریافت آیین کامل نازل می شدند ، که طبیعتا گنجایش پذیرش تمام قوانین الهی را نداشته اند ، لذا اسلام به عنوان آخرین آیین ، کامل کننده تمام شرایع قبل از خود است که در مواردی یا احکام شرایع گذشته را کرده و یا تکمیل می کند ، با توجه به این نکته چرایی جواز جمع کردن بین دو خواهر در شرایع گذشته و آن در اسلام روشن می شود . 👌در گذشته بیشتر در مورد ناقص بودن ادیان گذشته بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6329 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
هدایت شده از خـــانه داری مــدرن
خانمایی که همسرای نون خور دارن و زیاد اهل برنج نیستن بیان آموزش ۵۰ جور غذای نونی و خوشخوراک گذاشتم 😍👇 ♡۵۰ مدل باسیب زمینی وپیاز😍 ♡ ۲۰ مدل غذای سالم با 😍 ♡ آموزش غذاهای و با گوشت 😍 😍اولین کانال آشپزی با بهترین غذاهای دنیا 😋 https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3 پخت کیک با پف عالی بدون فر با دَمکُنی😍 https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3 ☝️☝️☝️
هدایت شده از خـــانه داری مــدرن
موهای بلندی داری اما بخاطر موخوره مجبوری کوتاهشون کنی :(😞😭💇🏼‍♀ موهات همش گره میخوره چون بلد نیستی درست ببندی یا ببافیشون ~-~💆🏼‍♀💔 همه دوستات موهاشون نرم و لخته انگار اتو کردن🧝🏽‍♀💚 پس دختر جون آموزش نگهداری از مو بلند بلد نیستی😳👇🤦‍♀ https://eitaa.com/joinchat/1379860529C88b9a52059 موهاتو 2متر کن🤤👆🏻👆🏻
🤔 ❔پرسشی را کانال های ضد دین مطرح کرده اند که چرا شیخ کلینی در کافی یک روایت مستقیم از نواب خاص امام مهدی نقل نمی کند در صورتی که بهترین شاهدان و راویان بودند و می توانستند بدون واسطه احادیث مهدی را در زمان غیبت نقل کند ❗️اگر غیبت و نیابت خاصه واقعیت دارد چرا شیخ کلینی از نواب خاصه روایت ندارد در حالی که در عصر آنها بوده❕ 💠💠 👌شیخ کلینی از بزرگترین علمای شیعه امامیه است که نجاشی رجالی معروف در شرح حال او می نویسد ؛ « شیخ و وجه اصحاب ما در ری بوده است و از موثق ترین افراد در حدیث تلقی می شده است که صاحب کتاب کبیر کافی است » 📚رجال نجاشی ص 290 رقم 1027 ❕شيخ كلينى، با سفر به شهرها و روستاهاى سرزمين‏هاى اسلامى و ارتباط با روات احاديث و دست‏يابى به اصول چهارصدگانه شيعه كه توسط ياران ائمه علیهم السلام نگاشته شده ‏اند ، مجموعه ‏اى ارزش‏مند و اثرى گران‏بها و كتابى معتبر و جامع به نگارش درآورده است .كتاب كافى شامل بيش از 16 هزار روايت است كه اين تعداد روايت از تمام روايات صحاح سته نيز بيشتر است‏ ، شیخ کلینی قائل به صحت روایات موجود در کافی بوده آنجا که در مقدمه کافی می گوید ؛ « برادرم! گفته بودى دوست دارى كتابى داشته باشى كه شامل تمام علوم و معارف دين باشد و دانشجو و دانشمند نيز بتوانند به آن مراجعه نمايند و از آن، علم دين را فراگرفته و به آن عمل نمايند و آن گرفته شده از روايات از ائمه علیهم السلام و سنت‏هاى پابرجايى باشد كه به آنها عمل مى ‏شود و واجبات الهى و سنت پيامبر به وسيله آنها عمل مى ‏شود و گفته بودى كه اميدوارى به يارى و توفيق خداوند اين كتاب وسيله‏ اى گردد براى مراجعه ديگر برادران و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت و موجب راهنمايى آنها گردد... و خدا را شكر كه نگارش كتابى را كه درخواست نموده بوديد آسان ساخت و اميدوارم كه همان‏گونه باشد كه انتظار داشتيد » 📚مقدمه الکافی 👌اشکال کننده می گوید که چرا شیخ کلینی از نواب خاصه امام مهدی علیه السلام روایتی نقل نکرده است با این که از معاصرین آنها بوده و سال وفاتش در سال 329 قمری همزمان با سال پایان غیبت صغری بوده است ؟ 👌ما در پاسخ می گوییم ؛ 1⃣با توجه به مقدمه ای که از کتاب کافی گذشت ، غرض شیخ کلینی جمع آوری روایات ائمه علیهم السلام با اعتماد به اصول اربعماه بوده است . 📚فهرس الثراث ج 1 ص 373 👌اصول اربعماه به آن دسته روایاتی گفته می شود که اصحاب امامان از زمان علی علیه السلام تا زمان امام عسکری علیه السلام ، مستقیما از امامان شنیده بودند و به خاطر این که این روایات از بین نرود آن را نوشته و ثبت و ضبط می کردند ، اکثر ، این اصول برگرفته از روایات امام باقر و امام صادق علیهما السلام بوده است چرا که آن دو بزرگوار فرصت بیشتری برای نشر معارف الهی به دست آورند . 👌شیخ بهایی می نویسد ؛ « رویه اصحاب اصول بر آن بود که وقتی حدیثی از ائمه می شنیدند ، اقدام به ثبت آن در اصولشان می کردند تا در طول زمان برخی یا تمام آن نقلها مورد نسیان واقع نشود » 📚الذریعه ج 2 ص 128 👌شیخ مفید می نویسد ؛ « امامیه از عهد امیر مومنان تا عهد امام عسکری چهارصد اصل از روایاتشان را تالیف کردند » 📚معالم العلماء ص 3 ❕علامه طهرانی نیز می نویسد ؛ « تاریخ تالیف بیشتر این اصول در عصر اصحاب امام صادق علیه السلام بوده و آن عصر پایانی دولت بنی امیه و آغازین دولت بنی العباس است ( که درگیریهای آنان فرصت برای نشر معارف را پدید آورد )» 📚الذریعه ج 2 ص 131 👌با توجه به آنکه شیخ کلینی در عصر نزدیک به ائمه زندگی می کرده است ، برای آنکه اصول مذکور که به دست اصحاب ائمه تالیف شده بود از بین نرود ، طی مدت بیست سال با زحمات طاقت فرسا به اصول مذکور دسترسی پیدا کرد و آنها را با باب بندی خودش ، در کتاب کافی شریف گرد آورد ؛ 📚روضه المتقین ج 14 ص 40 👌بنابراین دیگر جای این اشکال نیست که چرا شیخ کلینی مستقیما از نواب خاصه روایت از امام مهدی علیه السلام را نقل نکرده است ، چرا که اساسا بنای شیخ کلینی در کافی نقل روایت مستقیم از امام مهدی علیه السلام نبوده است ، بلکه بنای ایشان جمع آوری اصول اربعماه بوده که از زمان امام علی علیه السلام تا زمان امام عسکری به دست اصحاب ائمه تالیف شده بود. 👌بعد از شیخ کلینی ، علمای دیگری چون شیخ طوسی در کتاب الغیبه ، طبرسی در احتجاج ، صدوق در کمال الدین ، راوندی در خرائج، و ... اقدام به جمع آوری روایات مستقیم امام مهدی علیه السلام در عصر غیبت صغری کردند که آنچه توسط آنان جمع شد در باب مخصوصی در کتاب شریف بحار الانوار گرد آوری شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 53 ص 150 باب 31 🔸ادامه👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه👇 2⃣شیخ کلینی به صورت غیر مستقیم از نواب خاصه روایت نقل کرده است ، مثلا در روایاتی که از امام صادق علیه السلام نقل می کند ، عثمان بن سعید ، نائب اول امام مهدی علیه السلام در سلسله سند ایشان قرار دارد ؛ 📚الکافی ج 2 ص 318 _ ج 5 ص 548 ❕یا در نقل هایی که از امام هادی علیه السلام می آورد ، عثمان بن سعید در سند آن قرار دارد ؛ 📚الکافی ج 5 ص 94 _ ج 6 ص 450 3⃣جو تقیه و فشاری که در عصر غیبت صغری حاکم بود ، اجازه نمی داد که شیخ کلینی مستقیما از نواب خاص و امام مهدی علیه السلام روایت نقل کند ، چرا که در این صورت وضعیت نواب خاص به مخاطره می افتاد و دشمنان عباسی آنان را شناخته و از بین می بردند و سعی می کردند که توسط آنان به مکان امام مهدی علیه السلام دسترسی پیدا کنند . 👌خود شیخ کلینی نقلی را می آورد که نشان می دهد وکلاء با واسطه امام مهدی علیه السلام چگونه تحت فشار دستگاه عباسی بودند . ❕ایشان در كتاب كافى از حسين بن حسن علوى نقل مى ‏كند كه گفت ؛ «مردى از نديمان «روزحسنى» و شخص ديگرى كه همراه او بود به وى گفتند: اين همان كسى است كه اموال را برايش جمع مى‏ كنند و داراى وكيلانى است. سپس نام همه وكيلان امام زمان را در شهرهاى مختلف برشمرد اين مطلب به گوش وزير، عبيدالله بن سليمان رسيده او قصد دستگيرى آنان را نمود خليفه گفت: بگرديد و ببينيد اين مرد كجا است؟ چرا كه اين مسأله بسيار مهم است عبيداللَّه بن سليمان پاسخ داد: آيا همه وكلا را دستگير كنيم؟ خليفه پاسخ داد: نه اما گروهى ناشناس را با مقدارى پول به نزد آن‏ها مى‏ فرستيم، هر كس از اين افراد پول گرفت او را دستگير مى‏ كنيم راوى گويد در همان روزها نامه‏اى از وجود مقدس امام زمان عليه السلام به همه وكيلان صادر گرديد كه از آن تاريخ از هيچ كس پولى دريافت نكرده، از قبول آن امتناع كنند و وكالت آن حضرت را انكار كنند. راوى گويد: آنان مردى را به نزد محمد بن احمد فرستادند كه او را نمى‏ شناخت. آن مرد با وى خلوت كرد و به او گفت من مالى دارم كه مى‏ خواهم به دست صاحب الزمان برسانم، محمد به او گفت: اشتباه آمده ‏اى من در اين رابطه هيچ چيز نمى‏ دانم، آن مرد دائم در صدد دلجويى و ايجاد روابط دوستانه با محمد بن احمد بود، اما محمد همواره خود را به نادانى مى ‏زد. آنان، جاسوسان خود را در ميان همه وكلا پراكنده ساختند اما همه وكيلان از گرفتن پول‏هايى كه برايشان مى ‏آمد خوددارى مى‏ كردند» 📚الکافی ج 1 ص 525 👌و به خاطر همین جو تقیه و خفقان آن عصر بوده است که نام بردن از اسم خاص امام مهدی علیه السلام یعنی محمد ممنوع بود تا مبادا دشمنان از این طریق به مکان امام علیه السلام دسترسی پیدا کنند ، چنان که خود امام مهدی علیه السلام فرمود ؛ « کسانی که از اسم من می پرسند باید بدانند اگر سکوت کنند بهشت و اگر حرفی بزنند جهنم ( در انتظار آنان ) است » 📚الغیبه طوسی ص 222 ❕و به خاطر همین جو تقیه و اختناق بود که حسین بن روح به عنوان نائب خاص سوم امام مهدی علیه السلام برگزیده شد و مثلا ابوسهل نوبختی برگزیده نشد ، چنان که وقتی از ابوسهل پرسیدند که چرا تو به این سمت انتخاب نشدی و حسین بن روح برگزیده شد ؟ پاسخ داد ؛ « آنان که او را به این مقام برگزیدند ، خود داناترند ، کار من برخورد و مناظره با مخالفان و دشمنان است ، اگر من همانند حسین بن روح مکان امام را می دانستم ، شاید اگر در فشار قرار می گرفتم محل او را نشان می دادم ، ولی اگر امام زیر عبای حسین بن روح پنهان شود ، چنانچه او را قطعه قطعه هم کنند ، هرگز لباس خود را کنار نمی زند » 📚الغیبه طوسی ص 240 👌بنابراین جو تقیه و خفقان عصر غیبت صغری ، اجازه نمی داد که شیخ کلینی مستقیما از نواب خاصه به نقل از امام مهدی علیه السلام ، روایتی را نقل کند ، اما پس از عصر غیبت صغری در زمان شیخ صدوق و طوسی و ... این جو تقیه و خفقان از بین رفت ، و آنان نقلها و توقیعات امام مهدی علیه السلام را با سلسله سندی که منتهی به نواب خاصه می شد در کتبشان روایت کردند . . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این اختلاف مراجع در باب رویت هلال و اعلام عید فطر چه توجیهی دارد ❗️چرا همه بر یک نظر واحد جمع نمی شوند ❕چرا دو دستگی بین مردم ایجاد می کنند ❕❕ 💠💠 👌در روایات آمده است که معیار می باشد . 🔷 علیه السلام فرمود: « زمانی که ماه را دیدی بگیر و زمانی که هلال ماه را دیدی کن» 📚 ج4 ص76 _ ج4 ص156 _ ج2 ص123 🔶 علیه السلام فرمود: « با رویت ، روزه بگیرید و با رویت ، افطار کنید» 📚 ج4 ص166 _ الشیعه ج10 ص253 👌 علیه السلام فرمود: « با رویت هلال ، بگیر و با رویت ، کن و از شک و ظن تبعیت نکن ، اگر هلال بر شما بود ، ماه اول را سی روز محسوب کنید» 📚 ج4 ص158 _ ج2 ص64 ❗️این در متعدد دیگری نیز آمده است. 📚 ج10 ص252 باب 3 👌عده ای از مراجع می گویند در این روایات سخن از رویت هلال به میان آمده است و فرقی نمی کند که شما با چشم عادی ماه را ببینید یا با چشم مسلح وتلسکوپ ، چنان که آیت الله خامنه ای فتوا می دهد ؛ « رؤيت با وسيله ، فرقى با رؤيت به طريق عادى ندارد و معتبر است . ملاك آن است كه عنوان رؤيت محفوظ باشد . پس رؤيت با چشم و با عينك و با تلسكوپ محكوم به حكم واحدند » 📚اجوبه الاستفتاءات س 835 ❕گروه دیگری از فقهاء می گویند ؛ 👌متعارف از ماه که در روایات بیان شده است ، دیدن با چشم عادی و غیر مسلح است که موضوع روایات است و در تمام ابواب فقه را منصرف به افراد می دانند ، مثلا؛ 1⃣در باب مقدار که آن را به تعیین می کنند ، مدار وجب های است و آنچه خارج از متعارف است از نظر فقها معیار نیست . 2⃣در باب مقدار هایی که در فقه با تعیین می شود ، مدار بر قدم متعارف است . 3⃣در نماز و روزه در مناطق ، مدار را بر مناطق متعارف می گذارند . 4⃣در مساله حد ، تصریح می کنند که معیار ، چشم های متوسط و گوش های است ، برای دیدن دیوارهای شهر و اذان شهر 5⃣در مورد حدودی که با اجرا می شود ، می گویند شلاق باید به نحو باشد نه شلاق های سنگین و پر فشار و غیر متعارف 6⃣در ابواب می گویند اگر جرم نجاست مانند خون ظاهرا زائل شود ، ولی رنگ یا بوی آن بماند پاک است حال معمولا با ذرات کوچک خون مشاهده می شود .چون این مشاهده خارج از متعارف است مدار نیست . 7⃣هر گاه ماده نجاست مانند خون در آب کر شود ، همه می گویند پاک است با این که با می توان ذرات خون را در آب مشاهده کرد . ❕علاوه بر این موارد ، موارد فراوان دیگری نیز در سراسر ابواب فقهی وجود دارد که کلام شارع و لسان آیه و روایت است و فقها آن را منصرف به « » می دانند . 👌به یقین در مورد هلال که در روایات متواتر وارد شده نیز معیار رویت متعارف است یعنی چشم غیر مسلح و های از متعارف خارج است و مقبول نیست . 👌ما نمی توانیم همه جا در فقه ، در ادله به سراغ افراد متعارف برویم ، ولی در رویت هلال ، فرد کاملا غیر متعارفی را حکم قرار دهیم . ❗️توجه به این نکته نیز لازم است که تولد ماه در واقع که با تلسکوپ مشاهده میشود معیار آثار نیست بلکه معیار رویت ماه با غیر مسلح است . 👌 یعنی ممکن است شما با تلسکوپ ماه رمضان را مشاهده کنید ، این دیدن معیار نیست و آثار ماه رمضان بر این دیدن مترتب نمی شود ، بلکه زمانی آن آثار مترتب می شود که با چشم مسلح ماه رویت شود . ❕اگر بودن ماه در آسمان معیار ترتب آثار باشد ، باید بگوییم هیچگاه پیامبر و ائمه و سایر مسلمین از آغاز اسلام ، برکات ماه رمضان و شب قدر را درک نکردند و به دلیل نداشتن تلسکوپ ، هیچگاه اول ماه و شب های قدر را درک نکردند و روز عید را روزه می گرفتند . 🔷بنابراین ، قابلیت رویت ماه با چشم عادی دارد و ملاک ترتب آثار است و از ظاهر روایات نیز همین موضوع استفاده می شود و به عکس آنچه گفته شد ، ما می گوییم ، استفاده از برای رویت ماه سبب می شود که مردم از آغاز و پایان ماه و شب های قدر محروم باشند زیرا معیار واقعی چشم غیر مسلح است. » 📚 نکته مهم درباره رویت هلال، مکارم شیرازی، ص10 🔸ادامه👇
🔸ادامه 👇 👌مرحوم امام خمینی (ره) هم معتقد به رویت با چشم عادی بودند ، آنجا که فتوا دادند ؛ « رؤيت هلال با وسايل مستحدثه اعتبار ندارد؛ پس اگر با بعضى از وسايل بزرگ ‏كننده يا نزديك‏ آورنده مانند تلسكوپ مثلًا ببيند، ولى بدون وسيله، هلال، قابل رؤيت نباشد، حكم به اول ماه نمى ‏شود. پس معيار رؤيت با چشم، بدون وسيله نزديك‏ آورنده يا بزرگ‏ كننده است. البته اگر باوسيله‏ اى آن را ببيند و جاى آن را بداند سپس با چشم- بدون وسيله- آن را رؤيت نمايد، حكم به اول ماه مى ‏شود. » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 675 👌آیت الله سیستانی ، مکارم شیرازی و دسته دیگری از فقهاء هم قائل به رویت با چشم عادی و غیر مسلح هستند ؛ 📚رساله دانشجویی ، ص 155 👌برخی می گویند که مراجع در مبانی اصولی و رجالی و فقهی ، اختلافاتی دارند و همین اختلافات موجب تعدد فتاوای آنان شده که نمونه آن در مساله رویت هلال است ، هر کس موظف است که مطابق نظر مرجع تقلید خودش عمل کند . ❕این پاسخ در نظر ما موجه نیست ، اگر مبانی یک مرجع تقلید مبتنی بر دلائل قابل قبول است ، باید در شورای فقهی که متشکل از سایر مراجع است مطرح کند ، اگر آن دلائل مطابق واقع باشد همه باید بپذیرند و اگر مطابق واقع نباشد ، باید با مشورت و تبادل آراء به نظر واحدی برسند چه در بحث هلال ماه یا در سایر مباحث مورد اختلاف ، چرا که یا یک نظریه صحیح است یا نیست ، اگر صحیح است سایرین هم قاعدتا باید قبول کنند ، یا صحیح نیست که در این صورت باید با تبادل آراء به یک نظریه صحیح برسند ، چرا که مسلم است هیچ مرجعی در یک نظریه که اتخاذ کرده است ، لجاجت یا تعصب ندارد که وقتی بطلان آن نظریه روشن شد ، باز بر آن نظریه پافشاری کند . ❕به يقين حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) راضى نيست كه پيروان او در يك چنين امر مهمّى چون هلال ماه یا در سایر مسائل گرفتار تشتّت و تفرقه شوند و قدرت و قوّت آنها به ضعف گرايد و در برابر دشمنان سر شكسته گردند. 👌هنگامى كه ائمّه اهل بيت عليهم السّلام براى حفظ شوكت مسلمين اجازه مى‏ دهند پيروان آنها در نماز جماعت اهل سنّت شركت جويند، با اين كه اختلافاتى در بسيارى از فروع نماز با آنها دارند، چگونه راضى مى‏ شوند مسأله رؤيت هلال موجب آن همه تشتّت گردد؟ آن هم در جهان امروز كه اخبار به سرعت از نقطه ‏اى به نقاط ديگر منتقل مى‏ گردد. ❕متاسفانه با عدم تشکیل شورای فقهی توسط مراجع و نرسیدن به یک نظریه واحد ، اختلاف اسفناكى است كه بارها در طىّ سال‏هاى اخير، در امر «رؤيت هلال شوّال» رخ می دهد و شهد شيرين عيد را در كام همه تلخ می کند. 👌گروهى امروز نماز عيد مى‏ خواندند و مى‏ گفتند «أسألك بحق هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا ...» و فردا گروه ديگرى در همان شهر و گاه در همان مسجد، عين همين عبارت را مى‏ گویند و معلوم نبود منظور از «المسلمين» در اين عبارات كيست؟! ❕عدّه‏ اى به هم تبريك عيد مى‏ گویند و جماعتى در حال روزه بودند و دعاى يا على يا عظيم ... و هذا شهر عظمته و كرمته ... و هو شهر رمضان ... مى‏ خواندند و گاه در يك لحظه و حتّى يك خانه اين اختلاف جايگاه ديده مى شود ، در حالى كه اسلام دين «توحيد» در تمام زمينه ‏هاست و اهل بیت علیهم السلام ، شیعیان را توصیه و تاکید به وحدت در تمام زمینه ها کرده اند و از افتراق آراء و جدا شدن از یکدیگر نهی کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج 2 ص 261 باب 32 _ میزان الحکمه ج 2 ص 235 به بعد 👌عمل کردن به دستور فوق ، مستلزم تشکیل شورایی فقهی از مراجع تقلید است که چه در مساله رویت هلال و چه در سایر مسائل به نظریه واحدی برسند و همان نظریه را برای عمل کردن به مردم فتوا دهند تا هم جماعت و وحدت میان شیعیان حفظ شود و هم بهانه به دست مخالفان داده نشود که شیعیان در مسائل خودشان گرفتار تشتت و دو گانگی اند . 🔸ادامه👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 چه شد که #بقیع را تخریب کردند؟ 🔻تا ۳۱ فروردین ۱۳۰۵ هجری شمسی، چهار امام مدفون در بقیع حرم و گنبد داشتند! 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه👇 👌نظریه شورای فقهی ، سالها قبل مورد پیشنهاد متفکر شهید ، مرتضی مطهری قرار گرفته بود ، آنجا که گفت ؛ « در دنيا در عين اينكه رشته ‏هاى تخصصى در همه علمها پيدا شده و موجب پيشرفتها و ترقيات محيّرالعقول شده، يك امر ديگر نيز عملى شده كه آن هم به نوبه خود يك عامل مهمى براى ترقى و پيشرفت بوده و هست و آن موضوع همكارى و همفكرى بين دانشمندان طراز اول و صاحب نظران هر رشته است. در دنياى امروز ديگر فكر فرد و عمل فرد ارزش ندارد، از تك روى كارى ساخته نيست، علما و دانشمندان هر رشته دائماً مشغول تبادل نظر با يكديگرند، محصول فكر و انديشه خود را در اختيار ساير اهل نظر قرار مى‏ دهند. حتى علماى قاره ‏اى با علماى قاره ديگر همفكرى و همكارى مى‏ كنند. در نتيجه اين همكاريها و همفكريها و تبادل نظرها بين طراز اول‏ها، اگر نظريه مفيد و صحيحى پيدا شود زودتر منتشر مى‏ شود و جا باز مى ‏كند و اگر نظريه باطلى پيدا شود زودتر بطلانش روشن مى ‏شود و محو مى گردد، ديگر سالهاشاگردان آن صاحب نظر در اشتباه باقى نمى ‏مانند. 👌متأسفانه در ميان ما هنوز نه تقسيم كار و تخصص پيدا شده، نه همكارى و نه همفكرى، و بديهى است كه با اين وضع انتظار ترقى و حل مشكلات نمى‏ توان داشت. راجع به مشاوره علمى و تبادل نظر هرچند به قدرى واضح است كه احتياج به استدلال ندارد، اما براى اينكه دانسته شود در خود اسلام اين پيش بينى‏ ها و دستورهاى مترقيانه هست به آيه‏ اى از قرآن و به جمله‏ هايى از نهج البلاغه اشاره مى ‏كنم. ❕در خود قرآن در سوره مباركه شورى‏ مى ‏فرمايد: «وَالَّذينَ اسْتَجابوا لِرَبِّهِمْ وَ اقامُوا الصَّلوةَ وَ امْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقونَ » ( شوری 38) 👌اين آيه كريمه مؤمنين و پيروان اسلام را اين‏طور وصف مى‏ كند: دعوت حق را اجابت مى ‏كنند، نماز را بپا مى‏ دارند، كار خود را با شَور و همفكرى انجام مى ‏دهند و از آنچه به آنها عنايت كرده‏ ايم انفاق مى‏ كنند. پس، از نظر اسلام همفكرى و تبادل نظر يكى از اصول زندگى اهل ايمان و پيروان اسلام است. ❕در نهج البلاغه مى ‏فرمايد ؛ « بدانيد كه آن دسته از بندگان خدا كه علم خدا به آنها سپرده شده، سرّ خدا را نگه مى‏دارند و چشمه ‏هاى او را جارى مى‏ سازند (يعنى چشمه ‏هاى علم را به روى مردم باز مى ‏كنند)، با يكديگر رابطه دوستى و عواطف محبت آميز دارند، با گرمى و بشاشت و محبت با يكديگر ملاقات مى‏ کنند و يكديگر را از جام اندوخته ‏هاى علمى و فكرى خود سيراب مى‏ نمايند، اين يكى از جام اندوخته ‏هاى فكر خود و نظر خود به آن يكى مى ‏دهد و آن يكى به اين يكى، در نتيجه همه سيراب و ارضاء شده بيرون مى‏ آيند. » 💠نهج البلاغه، خطبه 212 👌اگر شوراى علمى در فقاهت پيدا شود و اصل تبادل نظر به‏ طور كامل جامه عمل بپوشد، گذشته از ترقى و تكامل كه در فقه پيدا مى ‏شود بسيارى از اختلاف فتواها از بين مى ‏رود. ❕چاره ‏اى نيست، اگر مدعى هستيم كه فقه ما نيز يكى از علوم واقعى دنياست بايد از اسلوبهايى كه در ساير علوم پيروى مى‏ شود پيروى كنيم. اگر پيروى نكنيم معنايش اين است كه از رديف علوم خارج است‏ .» 📚مجموعه آثار ج 20 ص 184 . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ▪️علامه امينی صاحب كتاب معروف الغدير، حكم به خباثت علامه مجلسی ميدهد علامه امينی يكى از علماى بسيار نامدار شيعه و صاحب كتاب معروف الغدير، زمانى كه به حديث ردالشمس ميرسد ميگوید این حديث را جمعی از محدثين نقل كرده و اهل فن در حديث آن را تصحيح كرده اند اما يك عده كه دارای روح خبيث اموی هستند مانند ابن حزم و ابن الجوزی و ابن تيميه و ابن كثير اين حديث را تضعيف كردند. كسانى كه علامه امينى در اينجا از آنها نام برده است همه از علماى بزرگ اهل سنت ميباشند كه شامل اين حكم خباثت شده اند. كتاب الغدير نوشته علامه امينى ج ٣ ص ١٢٦ خوب تا اينجا ديديم كه علامه امينى، حكم به خبيث بودن و اموى بودن علمایی داد كه حديث ردالشمس را تضعيف كرده اند و نام آنها را آورد، اما بگذاريد ببينيم كه آيا از علماى بزرگ شيعه هم كسى اين حديث را تضعيف كرده است كه شامل حكم خباثت علامه امينی شود! بله در ميان علماى نامدار شيعه نيز هستند كسانى كه اين روايت را تضعيف كرده اند. ▪️علامه مجلسی كه يكى از ستونهاى فكرى شيعيان امروزى است، در كتاب مرآةالعقول اين حديث را تضعيف كرده است و به اين هم بسنده نكرده است بلكه گفته ضعيف علی المشهور، يعنى اين حديث در ضعيف بودن شهره(تابلو) است. : ﻣﺮﺁﺓ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ ﻓﻲ ﺷﺮﺡ ﺃﺧﺒﺎﺭ ﺁﻝ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ، ﺝ ١٨ صفحه ٢٧٦ ‏ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ ﺍﻟﺴﺎﺑﻊ ‏: ﺿﻌﻴﻒ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻤﺸﻬﻮﺭ : ايشان با اوردن روايت، و با بررسى آن در زيرش نوشته است كه اين روايت ضعيف و بطريقه تابلوئى ضعيف است. خوب با اين حساب و از ديد علامه امينى، علامه مجلسى كه يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه ميباشد يك انسان خبيث و از سلاله امويان ميباشد. 💠💠 👌متاسفانه این چنین نقدها از روی انصاف و جوانمردی نیست ، بلکه نقدی است آمیخته با انواع دروغ ها و تهمت ها به این بیان ؛ علامه امینی نگفتند که هرکس حدیث رد الشمس را انکار کند ، خیبث است ، بلکه می گوید ، چهار تن از علمای مخالفین ، یعنی ابن حزم ، ابن جوزی ، ابن تیمیه و ابن کثیر که بدون دلیل حدیث مذکور را تضعیف کرده اند ، دارای روحیه امویه خبیث هستند . کلام علامه امینی چنین است ؛ « إنَّ حديث ردّ الشمس أخرجه جمع من الحفّاظ الأثبات بأسانيد جمّة، صحّح جمع من مهرة الفنِّ بعضها، و حكم آخرون بحسن آخر، و شدّد جمع منهم النكير على من غمز فيه و ضعّفه، و هم الأبناء الأربعة حملة الروح الأمويّة الخبيثة، ألا و هم: ابن حزم، ابن الجوزي، ابن تيميّة، ابن كثير » « حديث «رد الشمس» را، گروهى از حافظان موثق به اسناد فراوانى نقل كرده ‏اند كه گروهى از كارشناسان حديث پاره ‏اى از آن اسناد را «صحيح» تلقى مى ‏كنند و پاره‏ اى ديگر آن را «حسن» تعبير كرده ‏اند و بر كسانى كه بر آن ايراد گرفته و اسنادش را ضعيف مى ‏دانند، سخت به انكار و مخالفت بر خاسته‏ اند. اين منكران صحت‏ حديث که حاملان روحیه خبیث امویه هستند عبارتند از: «ابن حزم»، «ابن جوزى»، «ابن تيميه» و «ابن كثير» » 📚الغدیر ج 3 ص 184 👌می بینیم که علامه امینی نگفت هرکس منکر صحت حدیث رد الشمس است ، خیبث و اموی مسلک است ، بلکه می گوید چهار تن مذکور اند که چنین روحیه ای دارند . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣معاند می گوید علامه مجلسی در کتاب « مراه العقول » که شرح کتاب « الکافی » شیخ کلینی است ، حدیث رد الشمس را ضعیف دانسته است . 👌اما متاسفانه توجه ندارد که طبق مبنای علامه مجلسی تمام روایاتی که در کتب اربعه و کافی شریف است ، معتبرند و بحث سندی در باره آنها فقط از این جنبه است که در هنگام تعارض ، روایتی که سند قوی تری دارد ، مقدم شود ، به خاطر همین علامه مجلسی در مراه العقول ، در مورد سند روایات کافی اظهار نظر کرده است ، چنان که خود علامه در مراه العقول می گوید ؛ « وجود خبر در این اصول معتبره ( کتب اربعه که کافی هم جزء آن است ) موجب جواز عمل به آن خبر می شود ، ولیکن رجوع به اسناد روایت هم نیاز است تا در هنگام تعارض اخبار ، برخی از روایات بر برخی دیگر مقدم شود ( روایاتی که اسناد قوی تری دارند ) چرا که این که تمام روایات اصول معتبره (کتب اربعه و الکافی ) معتبر است منافاتی ندارد که برخی از آنها قوی تر باشد ...با توجه به آنکه کافی در زمان غیبت صغری قائم علیه السلام نوشته شده است ، و قائم در آن مدت آن را انکار نکرده است ، موجب ظن همطراز علم است که اهل بیت ( و قائم ) علیهم السلام راضی به آن بوده اند که همین مجوز عمل به روایات آن می باشد » « أنّ وجود الخبر في أمثال تلك الأصول المعتبرة ممّا يورث جواز العمل به، لكن لا بدّ من الرجوع إلى الأسانيد لترجيح بعضها على بعض عند التعارض، فانّ كون جميعها معتبرا لا ينافي كون بعضها أقوى، و أمّا جزم بعض المجازفين بكون جميع الكافي معروضا على القائم عليه السّلام لكونه في بلدة السفراء فلا يخفى ما فيه على ذى لبّ، نعم عدم إنكار القائم و آبائه صلوات اللّه عليه و عليهم، عليه و على أمثاله في تأليفاتهم و رواياتهم ممّا يورث الظنّ المتاخم للعلم بكونهم عليهم السّلام راضين بفعلهم و مجوزّين للعمل بأخبارهم » 📚مراه العقول ج 1 ص 22 👌بنابراین ، این که علامه مجلسی مثلا روایت حدیث رد الشمس را در کافی ضعیف دانسته است ، گواه بر آن نیست که آن را غیر معتبر می داند ، بلکه او تمام روایات کافی را معتبر دانسته و به آن اعتقاد داشته است . 4⃣نکته بعدی آنکه علامه مجلسی نگفت روایت مذکور در مورد « رد الشمس » نزد من ضعیف است ، بلکه گفت « ضعیف علی المشهور » 📚مراه العقول ج 18 ص 276 👌و آن هم به خاطر وجود « سهل بن زیاد » در سند روایت است که مشهور و اکثر علماء او را ضعیف می دانند ، و علامه می گوید طبق مبنای اکثر علماء ، روایتی که سهل در سند آن باشد ضعیف است ، اما نظر خود علامه مجلسی در مورد سهل بن زیاد آن است که چون از مشایخ اجازه است ، عمل به روایاتش بی اشکال است ، چنان که علامه مجلسی در کتاب رجالش پیرامون سهل می نویسد ؛ « نزد من ضعف سهل بن زیاد بی اشکال است چرا که او از مشایخ اجازه است ( و می توان به روایاتش عمل کرد )» 📚الوجیزه فی الرجال ، ص 91 👌بنابراین طبق مبنای سندی هم علامه مجلسی معتقد است که روایت مذکور از کتاب کافی صحیح است و ضعفش تنها بر طبق مبنای مشهور به خاطر وجود سهل است و نزد علامه روایت مذکور بی اشکال است . 5⃣علامه مجلسی منکر حدیث رد الشمس نبوده است ، بلکه ایشان در کتاب فارسی خود به نام « حیاه القلوب » این فضیلت را برای علی علیه السلام ثابت می داند ، چنان که می نویسد ؛ « احاديث بسيار دلالت مى‏ كند بر ردّ شمس بر سليمان عليه السّلام، و بنابر آنكه مكرّر مذكور شد كه آنچه در امم سابقه واقع شده است در اين امّت نيز مثل آن واقع مى‏ شود، همچنانكه در بنى اسرائيل دو مرتبه آفتاب برگشت يك مرتبه از براى يوشع وصىّ موسى عليه السّلام و يك مرتبه براى حضرت سليمان عليه السّلام همچنين در اين امّت دو مرتبه آفتاب برگشت از براى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام يك مرتبه در حيات حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مدينه در مسجد فضيح، و يك مرتبه بعد از وفات آن حضرت در حلّه در مسجد شمس، چنانچه در ابواب معجزات آن حضرت مذكور خواهد شد ان شاء اللّه تعالى عامه و خاصه از عبد اللّه بن عباس روايت كرده ‏اند كه: آفتاب برنگشت مگر از براى سه كس: يوشع و سليمان و على بن ابى طالب عليهم السّلام » 📚حیاه القلوب ج 2 ص 981 ❕ایشان در کتاب شریف بحار الانوار هم بابی گشوده اند در ذکر این فضیلت برای علی علیه السلام و مفصلا به شبهات مخالفان در این رابطه پاسخ می دهند ، عنوان باب ایشان چنین است ؛ « بازگشت خورشید برای او ( علی علیه السلام ) و تکلم و سخن گفتن خورشید با او » 📚بحار الانوار ج 41 ص 166 باب 109 « رد الشمس له و تکلم الشمس معه ع » .
🤔 ❕ادعاى عدالت على توسط شيعيان يك ادعاى مضحك و احمقانه است در كتاب فروع كافي جلد ٧ صفحه ٣٠٣ روايتى هست بدين عنوان: عن أبي جعفر عليه السلام قال: قضى أمير المؤمنين عليه السلام في امرأة قطعت ثدي وليدتها أنها حرة لا سبيل لمولاتها عليها : محمد باقر روايت ميكند كه علی بن ابی طالب درمورد زنی که پستان کنیز خود را بریده بود، چنين داوری کرد که کنیز آزاد است و صاحبش(زنى كه پستان كنيز را بريده بود) هیچ حقی بر گردن او ندارد. علی بن ابيطالب شخصى كه پستان یک كنيز را بريده است را نه اينكه قصاص نميكند بلكه لطف ميكند و ميگويد ايشان هيچ حقى بر گردن آن كنيز بيچاره ندارد ❗️❗️ 💠💠 1⃣عدالت علی علیه السلام چیزی نیست که تنها مورد تاکید شیعه باشد ، بلکه اهل سنت هم در روایات متعددی ، علی علیه السلام را به این ویژگی ستوده اند . ❕نقل می کنند که عمر همواره می گفت ؛ « علی از همه ما به داوری و قضاوت ( الهی ) آشناتر است » 📚صحیح بخاری ، ج 7 ص 116 _ مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 305 _ مسند احمد ج 5 ص 113 ❕و باز علمای اهل سنت از پیامبر گرامی نقل می کنند ؛ « علی بن ابی طالب آگاه ترین شخص به امر قضاوت است » 📚سنن ابن ماجه ، ج 1 ص 161 🔸از ابن مسعود نقل می کنند ؛ « علی از همه مردم مدینه به امور قضاوت آشناتر بود » 📚استیعاب ج 2 ص 461_ فتح الباری ج 9 ص 236 ❕ابونعیم در حلیه الاولیاء نقل می کند که پیامبر گرامی خطاب به علی علیه السلام می فرمود ؛ « تو از همه بهتر عدالت را میان مردم رعایت می کنی » 📚حلیه الاولیاء ج 1 ص 65 _ الریاض النضره ج 2 ص 198 ❕در نقل دیگر فرمود ؛ « تو ازهمه بهتر به رعیت مهربان هستی » 📚حلیه الاولیاء ج 1 ص 66 ❕هیثمی نقل می کند که پیامبر گرامی خطاب به فاطمه زهرا سلام الله علیهما می فرمود ؛ « تو را به همسری مردی در آوردم که مهربانیش به مردم از همه زیادتر است و در میان همه آنها عدالت را به بهترین وجه اجرا می کند و داوری او از همه بهتر است » 📚مجمع الزوائد ج 9 ص 165 🔸در روایات فراوانی از نقل های شیعه نیز علی علیه السلام به عدالت و مهربانی با مردم ستوده شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 41 ص 102 باب 107 2⃣متاسفانه معاند اشکال کننده روایت را خوب ترجمه نمی کند تا روشن شود که روایت مذکور نیز گواه بر عدالت گری علی علیه السلام است ‌. ❕روایت چنین است که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « امیر المومنین در مورد زنی که پستان های کنیزش را بریده بود حکم داد که آن کنیز آزاد است و دیگر راه و تسلطی برای مولایش بر آن کنیز نیست و در مورد کسی که به مملوک و برده اش آسیب وارد می کرد حکم می کرد که آن مملوک و برده آزاد است و به سوی هرکس که دوست دارد می تواند برود ( و زندگی جدید تشکیل دهد )» 📚الکافی ج 7 ص 303 ❕بنابراین اولین تنبیه علی علیه السلام آن بود که اگر ارباب به برده آسیبی وارد می کرد ، بلافاصله حکم به آزادی برده می داد ، و دیگر ارباب بر آن برده هیچ گونه مالکیتی نداشت ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛ « از این روایت استفاده می شود که آسیب وارد کردن ارباب به برده موجب عتق و آزادی برده است » 📚مراه العقول ج 24 ص 69 3⃣علی علیه السلام در کنار آنکه در موارد فوق ، برده را از مالکیت مالک خارج می کرد ، مالک را هم تنبیه شدید و مجازات می کرد ، چنان که امام حسین علیه السلام فرمود ؛ « مردی بینی برده خود را بریده بود ، علی علیه السلام آن برده را آزاد کرد و آن مرد را تعزیر و تنبیه نمود » 📚مستدرک الوسائل ج 15 ص 463 👌و در نقل دیگری امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مردی گوش برده خود را بریده بود ، علی علیه السلام برده را آزاد کرد و آن مرد را مجازات و معاقبه نمود » 📚همان منبع ❕و در نقل دیگر فرمود ؛ « مردی برده خود را اخته کرده بود ، علی برده را آزاد کرد و آن مرد را مجازات نمود و فرمود کسی که به اعضای بدن برده اش آسیب رساند ، برده را آزاد می کنیم و ارباب را مجازات شدید می کنیم » 📚همان منبع 👌و فرمود ؛ « اگر ارباب بنده را مثله کند به همان نحو مجازات می شود و بنده آزاد می شود » 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 409 . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔لطفا در مورد قتل دختر سیزده ساله توسط پدرش توضیح دهید و بگویید نظر اسلام درباره قصاص پدری که فرزندش را کشته چیست وچرا لطفا با سند بیان فرمایید ❗️❗️ 💠💠 1⃣در این شکی نیست که قتل نفس گناهی بس بزرگ است تا جایی که می توان گفت در آيات قرآن و روايات اسلامى تعبيراتى که درباره ريختن خون بى ‏گناهان آمده ، شبيه آن در هيچ موضوع ديگرى ديده نمى‏ شود . ❕از جمله در آيه 32 سوره مائده آمده است: «به همين جهت بر بنى‏ اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسان‏ها را كشته است». 👌در آيه 93 سوره نساء آمده است ؛ « هركس فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالى كه جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب مى‏ كند و او را از رحمتش دور مى ‏سازد و مجازات بزرگى براى او آماده ساخته است» 👌از تعبير به «خلود و جاودانگى در آتش» چنين بر مى‏ آيد كه قاتلِ عمد ، باايمان از دنيا نخواهد رفت، زيرا مى‏ دانيم هيچ فرد باايمانى خلود و جاودانگى در آتش ندارد. ❕در حديثى از پيامبر گرامی نقل شده است ؛ «تمام دنيا ويران شود در پيشگاه خداوند آسان‏تر از اين است كه خونى به ناحق ريخته شود» 📚میزان الحکمه ج 9 ص 289 2⃣قبح قتل عمد آنجایی شدیدتر می شود که در قبال فرزند ، آن هم فرزند دختر صورت گیرد ، در حالی که وظیفه رسیدگی انسان در برابر فرزند دختر به مراتب سنگین تر است ‌. ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند تبارك و تعالى به زنان مهربانتر از مردان است. هيچ مردى نيست كه زنى از محارم خود را خوشحال‏ سازد، مگر اينكه خداوند متعال در روز قيامت او را شادمان گرداند. » 📚الکافی ج 6 ص 6 👌و فرمود ؛ « هر كس كه برايش دختر به دنيا آيد و او را اذيّت نكند و حقيرش نشمارد و فرزندان- يعنى پسران- خود را بر او ترجيح ندهد، خداوند به واسطه آن دختر او را به بهشت مى ‏برد. » 📚میزان الحکمه ج 13 ص 484 3⃣جریان کشته شدن دختر سیزده ساله به ما فهماند که آزادی ارتباط دختر و پسر و دوستی های بی اساس خیابانی می تواند چه پیامدهای شوم و خطرناکی برای افراد و اجتماع داشته باشد ، به خاطر همین مفاسد و پیامدها است که چنین ارتباطاتی در اسلام ممنوع است ، چنان که خداوند در وصف زنانی که شایسته ازدواج هستند می گوید ؛ « مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان‏ » « مشروط بر اينكه پاكدامن باشند نه مرتكب زنا بطور آشكار شوند و نه دوست پنهانى بگيرند » ( نساء 25) ❕امام باقر عليه السلام درباره آيه «به كارهاى زشت چه آشکار و چه پنهان نزديك نشويد ( انعام 151) فرمود ؛ زشتى آشكار، زناست و زشتى پنهان، داشتن رابطه دوستانه [با نامحرم‏] » 📚مجمع البیان ج 4 ص 590 ❕در کتاب المحجه البیضاء مرحوم فیض کاشانی هم چنین آمده است ؛ « آورده ‏اند كه عابدِ دوره‏ گرد ازدى، در اثناى گردش خويش، به الياس عليه السلام برخورد. الياس عليه السلام، او را به ازدواج كردن فرمان داد و از ترك ازدواج، نهيَش كرد و سپس فرمود: «با چهار طايفه از زنان، ازدواج مكن: مُختلعه، مُباريه، عاهِره، و ناشِزه». مختلعه، زنى است كه هر دم، بى جهت، تقاضاى [طلاقِ‏] خُلع مى‏كند. مباريه، زنى است كه با مال و منال دنيا، بر ديگر زنان، مباهات و فخرفروشى مى‏ كند. عاهره، ( زنی است که با دیگران رابطه دوستی پنهانی می گیرد ) خداوند متعال فرموده است: «نه زنانى كه [پنهانى‏] دوستِ مرد مى‏ گيرند»، و ناشزه، زنى است كه در كردار و گفتار، بر شوى خويش بلندى مى‏ كند » 📚المحجه البیضاء ج 3 ص 86 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 4⃣همینطور از جریان مذکور استفاده می شود که نباید در تزویج دختران تاخیر کرد ، اگر آنان به سن درک و رشد لازم برای ازدواج رسیدند ، نباید در ازدواج آنان مانع ایجاد کرد ، و الا مفاسد خطرناکی دامنگیر فرد و اجتماع می شود ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « جبرئیل از سوی خدای لطیف آگاه نزد من آمد و فرمود دوشیزگان به سان میوه ای بر درخت هستند که هر گاه میوه اش برسد و چیده نشود آفتاب آن را تباه می گرداند و بادها پراکنده اش می سازند ،دوشیزگان نیز چنین هستند هرگاه به مرحله ای رسیدند که زنان می رسند برایشان دارویی جز شوهر کردن وجود ندارد و گرنه از فساد در امان نیستند چرا که آنان هم بشرند » 📚الکافی ج5 ص337 ❕ به این مضمون روایات دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج20 ص61 باب 23 5⃣نکته پایانی اینکه در روایات و فتاوای فقهای ما به این نکته تصریح شده است که پدر در صورت کشتن فرزند قصاص نمی شود ، اگر چه بدون تنبیه هم باقی نمی ماند ، بلکه باید کفاره قتل را بپردازد ، و دیه فرزند را هم به مادر پرداخت کند و توسط حاکم شرع هم مورد تعزیر شدید واقع می شود ؛ 📚جواهر الکلام ج 42 ص 169 ❕امام باقر علیه السلام در مورد مردی که فرزندش را کشته بود فرمود ؛ « پدر کشته نمی شود و لیکن ( از باب تعزیر ) مورد ضرب شدیدی قرار می گیرد » 📚وسائل الشیعه ج 29 ص 79 ❕فلسفه عدم قصاص پدر در صورت قتل فرزند تا حدودی روشن است و نیاز به توضیح زیادی ندارد . ❕یکی از اهداف قصاص دور کردن جامعه از تکرار چنین عملی است و در فرض قتل فرزند توسط پدر چنین جنایتی کمتر قابل تکرار است زیرا به ندرت اتفاق می افتد پدری که منشا پیدایش فرزند بوده و با زحمات طاقت فرسا او را رشد و پرورش داده است بیاید فرزندش را بکشد و از سوی دیگر به نقش اقتصادی و حمایتی پدر برای حیات یک خانواده نیز باید توجه داشت زیرا مجازات و قصاص او سبب محرومیت خواهران و برادران و سایر اعضای خانواده از تامین معیشت می شود . 👌بنابراین در این مساله ، باید به نقش اقتصادى، عاطفى، حمايتى و اجتماعى پدر براى حيات يك خانواده توجه داشت. در اينكه پدر قاتل مستحق مجازات است هيچ بحثى نيست اما مجازات او نبايد مصيبت مضاعفى بر ديگر اعضاى خانواده تحميل كند. اگر چه ممكن است قصاص پدر به طور موقت باعث تسلى خاطر برخى افراد خانواده گردد ولى بى شك تاثيرات منفى عدم وجود پدر خود مصيبت بزرگى براى خانواده است. با قصاص پدر خانواده نيز مجازات شده و بار ديگر بر مصائب آنها افزوده مى شود. ويژگى پدر آن است كه در انعقاد نطفه فرزند و هستى بخشى به فرزند نقش اساسى دارد لذا از پدر به عنوان «ولى» فرزند و صاحب فرزند تعبير مى شود. از اين رو تخفيف مجازات او در دنيا بى دليل نيست ، هم از این جهت که او نقش هستی بخشی به فرزند را ایفاء می کند و هم از این جهت که او دارای جایگاه اقتصادی و عاطفی و حمایتی در خانواده است و نبودن او بر مصائب و مشکلات خانواده می افزاید ، البته چنان که گذشت ، پدری که فرزند خود را بکشد ، بدون مجازات نمی ماند ، بلکه پرداخت دیه سنگین و تعزیر شدیدی که حاکم شرع بر او مقرر می کند می تواند مجازات قابل قبولی در برابر جرمی باشد که مرتکب شده است و مجازات شدیدتر هم روز قیامت در انتظار او خواهد بود . . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔موقعی که امام زمان ظهور کند یاران امام چطور خودشان را به او می رسانند با چه وسیله ایی ❗️❗️ 💠💠 👌یاران امام زمان علیه السلام به دو دسته یاران و یاران تقسیم می شوند . ❕یاران خاص امام عصر علیه السلام که نقش پرچم داری و را برای حضرت ایفا می کنند ، سیصد و سیزده تن به عدد یاران پیامبر گرامی در جنگ بدر می باشد . 🔶امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « آنان که در بسترهایشان یافت نمی شوند و در مکه حضور می یابند سیصد و سیزده مرد به تعداد جنگاوران بدرند ، و آنان یاوران قائم اند » 📚الغیبه نعمانی ص313 _ بحار الانوار ج52 ص323 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « گویی قائم را بر منبر کوفه می بینم که سیصد و سیزده یاورش به تعداد جنگاوران بدر دورش را گرفته اند و اینان پرچمداران و حاکمان خداوند بر آفریدگانش در زمین هستند » 📚کمال الدین ج2 ص673 ❕اما تعداد یاران امام زمان علیه السلام بسیار بیشتر از این تعداد است . ❕از امام صادق علیه السلام سوال شد که چه تعداد با قائم خروج می کنند ، آنان می گویند همراه او به تعداد بدر خروج می کنند یعنی سیصد و سیزده مرد ؟ 👌امام پاسخ داد که او جز با جمعیتی نیرومند خروج نمی کند و جمعیت نیرومند کمتر از ده هزار تن نیستند » 📚کمال الدین ج2 ص654 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هنگامی که قائم ظهور کند و به درون کوفه بیاید خداوند هفتاد هزار انسان راستین را از پشت کوفه بر می انگیزد تا از همراهان و یاوران او باشند » 📚بحار الانوار ج52 ص390 👌در نقل های دیگر آمده است که تمام شیعیان و ارادتمندان امام عصر علیه السلام از یاران ایشان می باشند ؛ 📚تفسیر عیاشی ج1 ص66 _ بحار الانوار ج52 ص291 👌با توجه به آنکه امامان گرامی ما ، خصوصا امام مهدی علیه السلام دارای قدرت طی الارض بودند و اسباب و ابرها مسخر آنها بوده و می توانستند به اذن الهی در مدت زمانی کوتاه مسیر طولانی را طی کنند . 📚بحار الانوار ج39 ص136 باب 80 _ بحار الانوار ج27 ص32 باب 14 👌یاران خاص ایشان نیز با استفاده از قدرتی که امام مهدی علیه السلام دارند ، از دو طریق خود را به امام می رسانند ؛ 1⃣از طریق طی الارض که به تعبیر روایت شبانه از بسترگاهشان ناپدید می شوند و صبحگاهان در نزد امام علیه السلام هستند ؛ ❕امام زين العابدين عليه السلام فرمود ؛ «آنان كه از بسترشان ناپديد مى‏ شوند، سيصد و سيزده مرد به تعداد جنگاوران بدر هستند كه صبح ‏هنگام در مكّه اند و آن، همان سخن خداوند متعال است: «هر كجا باشيد، خداوند، همه شما را [گرد] مى‏آورد» و آنان، ياران قائم اند». 📚كمال الدين یک جلدی ص 654 ، الغيبة، نعمانى ، ص 313 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « سخن خداى- تبارك و تعالى-: «هر كجا باشيد، خداوند، همه شما را [گرد] مى‏ آورد»، مقصودش ياران قائم اند كه سيصد و ده و اندى مرد هستند. به خدا سوگند، آنان گروهى معدودند. به خدا سوگند در يك ساعت مانند ابرهاى پاييزى گرد هم مى‏ آيند». 📚الكافى ج 8 ص 313 👌و فرمود ؛ « در حالى كه در محراب‏ها و بسترهايشان در شرق و غرب زمين هستند و گوش همه آنها صداى او را با يك بانگ مى‏ شنود و به سويش مى ‏آيند و در چشم به هم زدنى، همگى پيش رويش، ميان ركن [حجر الأسود] و مقام [ابراهيم‏] حاضر مى ‏شوند » 📚مختصر بصائر الدرجات ص 179- 182، بحار الانوار ، ج 53 ص 7. 2⃣از طریق سوار شدن بر ابرها که ممکن است کنایه از یک سیر فضایی با یک مرکب سریع السیر باشد که خداوند اسبابش را در اختیار امام مهدی علیه السلام و یارانش قرار داده است . ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه به امام [مهدى عليه السلام‏] اذن داده مى ‏شود خداوند، را با نام عبرى‏ اش مى ‏خواند و سيصد و سيزده ياورش مانند ابرهاى پاييزى به گِردش فرا هم مى‏آيند و آنان پرچمداران او هستند. برخى از آنها شب از بسترشان ناپديد مى‏ شوند و صبح در مكّه هستند و يكى از آنها روز ديده مى ‏شود كه ميان ابرها سير مى ‏كند و نام او و نام پدرش و هويت و تبارش شناخته شده است». راوی می گوید گفتم: فدايت شوم! كدام يك ايمانش بيشتر است؟ فرمود: «كسى كه روز، ميان ابرها سير مى‏ كند و آنان، ناپديد شدگان اند و اين آيه در باره آنها نازل شده است: «هر كجا باشيد، خداوند، همه شما را [گرد] مى ‏آورد». 📚الغيبة، نعمانى ص 312 ح 3، تفسير العيّاشى ، ج 1 ص 67 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔در همه ایاتی که در مورد تحدی در قرآن آمده از مخالفان خواسته شده است تا متنی «مثل» قرآن بياورند، اما معنای دقيق واژه «مثل» در اين تحدی نامعلوم است. قرآن نگفته است که منظورش از «مثل» چيست، بنابراين دعوت به رقابت و مبارزه‌ای کرده که معيار و ميزان داوری آن مشخص نيست❗️ 💠پاسخ💠 👌خداوند می فرماید: « اگر انس و جن دست به دست هم دهند که همانند و مثل این قرآن را بیاورند مثل آن را نخواهند آورد هر چند در این کار پشتیبان یکدیگر باشند» 🔶اسرای 88 👌و یا می فرماید: « اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کردیم شک دارید یک سوره همانند و مثل آن را بیاورید » 🔶بقره 23 👌مثل قرآن یا مثل یک سوره از قرآن به چیزی اطلاق می شود که تمام مشخصات قرآن یا یک سوره قرآن در آن جمع باشد. ❗️حال مشخصات قرآن و سوره های قرآنی؛ 1⃣آورنده قرآن مکتب نرفته و درس ناخوانده بوده است. 🔶کسی که می خواهد مانند قرآن را بیاورد نباید هیچ سابقه ای از تحصیل داشته باشد.خداوند در وصف پیامبرش می فرماید: « پیش از این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود چیزی را می نوشتی » 🔷عنکبوت 48 👌ومی فرماید: « آنها که از پیامبر امی و درس ناخوانده تبعیت می کنند...» 🔷اعراف 157 👌امام رضا علیه السلام می فرماید: « قرآن مردم را به مبارزه طلبیده است که نوشته ای بیاورند که مثل قرآن باشد و از فردی صادر شده باشد که هیچ چیز نخوانده باشد و به مکتب نرفته باشد و از هیچ احدی تعلم نکرده باشد چنان که پیامبر اسلام چنین بود» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص153 👌بنابراین با توجه به این که مبارزه کردن با قرآن بدون علم و دانش و آگاهی محقق نمی شود روشن می شود که هیچگاه همانندی با قرآن در کلمات و جملات افراد محقق نمی شود. 2⃣این که قرآن تحدی به مثل خودش می کند دال بر آن است که متنی که می خواهد با قرآن همانندی کند باید در تمام اوصاف اعم از فصاحت و بلاغت با محتوا و معارف عالی همانند قرآن باشد. 📚پیام قرآن ج8 ص82 🔷قرآن کتابی است که آیات آن محکم و متقن است چنان که می فرماید: « کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» 🔶هود 1 👌سخنان پست و بی ارزش و باطل در آن راه ندارد چنان که می فرماید: « هیچ گونه باطلی نه از پیش روی و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» 🔶فصلت 42 ❗️در عین آن که دارای محتوای عالی است فهم آن برای همگان آسان است چنان که می فرماید: « قطعا قرآن را برای پند آموزی آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای است» 🔶قمر 17 👌دارای زیبایی های لفظی و معنوی است چنان که میفرماید: « خدا زیباترین سخن را به صورت کتابی متشابه متضمن وعده و وعید نازل کرده است» 🔶زمر23 👌قصص و داستان های قرآن از انبیا و سایرین برترین داستان ها بوده که موافق عقل و فطرت است و مطلبی که خلاف شان انبیا باشد در آن نمی باشد چنان که می فرماید: « ما نیکو ترین سرگذشت را به موجب این قرآن به تو وحی کردیم» 🔶یوسف3 🔶هر آنچه لازمه هدایت و سعادت نوع بشر است در آن می باشد : « این کتاب روشنگر و بیان کننده هرچیز است» 🔶نحل 89 ❗️محتوای آن لحظه ای از حق و حقیقت جدا نمی شود : « ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم» 🔷نسائ 105 👌مایه بیداری و تذکر همگان است چنان که می فرماید: « این ذکر مبارکی است که بر شما نازل کردیم» 🔶انبیائ 50 👌وبه زبان عربی مبین و اوج فصاحت و بلاغت است چنان که می فرماید: « قرآن به زبان عربی روشن است» 🔶طه 195 ❗️بنابراین اگر متنی بخواهد با قرآن و سوره قرآن برابری کند باید تمام این مشخصات در آن باشد و از لحاظ این موارد از قرآن برتری داشته باشد تا همانندی صدق بکند. 3⃣از سوی دیگر اگر همانندی و مثلیت با قرآن در متنی به صورت کامل بخواهد محقق شود باید نکات نیز رعایت شود؛ 🔶1- از قوانین علمی پرده بر داشته باشد که علم هنوز به آن نرسیده است چنان که در قرآن در بیش از شانزده مورد از این قوانین علمی پرده برداشته شده است؛ 📚پیام قرآن ج8 ص151 به بعد 🔶2- مشتمل بر اخبار غیبی باشد زیرا در قرآن در بیش از ده مورد سخن از اخبار غیبی به میان آمده است که محقق شده است؛ 📚همان مدرک ص303 به بعد ❗️بنابراین اگر قرآن تحدی به مثل خودش می کند موارد این همانندی را نیز بیان می کند و مصادیق مثلیت با خودش را گنگ و نامفهوم نگذاشته است . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁