eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
72 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه👇 👌این احتمال هم است که روایاتی که به خوردن آب پس از غذا توصیه می کند ، مقصودش خوردن آب ولرم است و روایات ناهیه اشاره به آب های معمولی است ، چنان که امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « دو چيزِ مناسب است كه به هيچ درون نادرستى در نمى‏ آيند، مگر اين كه آن را به درستى مى ‏آورند، آن دو چيز مناسب، عبارت ‏اند از ؛ انار و آب نيم‏گَرم (وِلَرم) » 📚الکافی ج 6 ص 314 ❕یا در نقل دیگر آمده است ؛ «آب جوشيده ( و ولرم ) سودمند است و هيچ ضررى ندارد». 📚مکارم الاخلاق ج 1 ص 340 ❕در این رابطه در تحقیقی پیرامون نوشیدن آب ولرم پس از غذا چنین آمده است ؛ «یافته‌های پژوهش جدید محققان نشان داد نوشیدن آب گرم بعد از هر وعده غذایی معجزه می‌کند. به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا منطقه خراسان، محققان در بررسی‌های خود دریافتند مصرف آب گرم بعد از هر وعده غذایی به هضم و عملکرد بهتر دستگاه گوارش کمک می‌کند. در واقع نوشیدن آب گرم فواید زیادی برای سلامتی داشته و در کاهش وزن بسیار موثر است. ❕دکتر گوسمن، مدیرعامل شرکت rVita اظهار کرد ؛ نوشیدن آب گرم بعد از هر وعده غذایی بهترین روش برای کاهش وزن و سرعت بخشیدن به سوخت و ساز بدن است. محققان در این پژوهش دریافتند آب گرم با افزایش دمای بدن، منجر به افزایش سرعت سوخت وساز شده و به کاهش وزن کمک می‌کند. همچنین آب گرم برای شست‌وشوی سیستم گوارشی، بخصوص چربی مفید است و مواد غذایی را به راحتی هضم می‌کند. از دیگر مزایای نوشیدن آب گرم بعد از هر وعده غذایی، سم‌زدایی بدن است و مشکل نفخ معده را از بین می‌برد . بنابراین به جای استفاده از آب معمولی از آب گرم استفاده کنید و این عمل را در میان هر وعده یا بعد از آن انجام دهید و به صورت جرعه جرعه وآهسته بنوشید » 🌐https://b2n.ir/696556 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایتی گفته شد که مقصود از شب قدر حضرت زهرا است یعنی چه ❗️شب قدر مگر شبی نیست که قرآن در آن نازل شده است ❗️❗️ 💠💠 👌آیات مربوط به شب قدر و نزول قرآن در آن شب دارای دو معنای ظاهری و باطنی است . 1⃣معنای ظاهری همان است که همگان آن را می دانیم که قرآن دو گونه نزول داشته است ؛ نزول دفعی و نزول تدریجی 👌نزول دفعی و یک جا و جمعی آن است که محتوای تمام قرآن یک جا از سوی خداوند بر قلب پاک پیامبر در ماه مبارک رمضان و شب نازل گردیده است .و نزول نیز همان است که بر حسب شرائط و حوادث و نیازها در طی 23 سال نازل شده است .نزول تدریجی ، در آغاز بعثت پیامبر گرامی ، با نزول آیات ابتدایی سوره « علق» محقق شده است و نزول دفعی در ماه رمضان و شب قدر محقق شده است . ❕در روايات متعددی از امام باقر و امام صادق و امام موسى بن جعفر علیهم السلام نقل شده مى‏ خوانيم كه در تفسير إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ فرمودند ؛ « منظور از اين شب مبارك شب قدر است كه خداوند همه قرآن را يك جا در آن شب به بيت المعمور نازل كرد، سپس در طول بيست ( و سه ) سال از بيت المعمور بر رسول اللَّه تدريجا نازل فرمود » 📚تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 620 ❕در اينكه بيت المعمور كجا است در روايات متعددى تصريح شده است كه خانه‏ اى است به محاذات خانه كعبه در آسمانها كه عبادتگاه فرشتگان است، و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى ‏شوند، و تا قيامت به آن باز نمى‏ گردند. ولى در اينكه بيت المعمور در كدام آسمان است؟ روايات مختلف است، در بسيارى از آنها آسمان چهارم بیان شده است . در حديثى كه مرحوم طبرسى در مجمع البيان در تفسير سوره طور از على نقل كرده چنين مى‏ خوانيم ؛ « آن خانه‏ اى است در آسمان چهارم در مقابل كعبه كه فرشتگان با عبادت خود آن را معمور و آباد مى‏ كنند، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى‏ شوند و تا ابد به آن باز نمى ‏گردند » 📚مجمع البیان ج 9 ص 163 ❕ولى در هر حال نزول قرآن در شب قدر بطور كامل به بيت المعمور هرگز منافات با آگاهى پيامبر از آن ندارد چرا كه او را به لوح محفوظ كه مكنون علم خدا است راه نيست، اما به عوالم ديگر آگاهى دارد.و قلب پيغمبر از بيت المعمور آگاه است. 👌اما اين نزول دفعى بر قلب پيامبر چگونه بوده؟ آيا به شكل همين قرآن فعلى با آيات و سوره‏ هاى مختلف؟.يا مفاهيم و حقايق آنها به صورت فشرده و جمعى؟. دقيقا روشن نيست، همين قدر از قرائن فوق مى ‏فهميم كه يك بار اين قرآن در يك شب بر قلب پاك پيامبر نازل شده است و يك بار تدريجى در 23 سال. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 150 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣تفسیر باطنی آیات مربوط به شب قدر ، اشاره به فاطمه سلام الله علیها و فرزندانش علیهم السلام است . ❕امام صادق عليه السّلام در تفسير سوره قدر فرمود ؛ « در آيه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ منظور از «الليلة» فاطمه عليها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد ليلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه ناميدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند. » 📚تفسیر فرات کوفی ص 581 _ بحار الانوار ج 43 ص 65 ❕راوی می گوید خدمت امام كاظم عليه السلام بودم كه مردى مسيحى آمد و ما هم با او در وادى عريض بوديم. مسيحى گفت: ... خدا كارت را به سامان كند! من سؤالى از تو دارم. فرمود: «بپرس». گفت: از كتاب خداى متعال برايم سخن بگو كه بر محمّد، نازل كرده و محمّد، آن را بر زبان آورده و آن را آن گونه كه خدا توصيف كرده، توصيف نموده است و خدا فرموده ؛ «حا ميم! سوگند به كتاب روشنگر. ما آن را در شبى مبارك، فرو فرستاديم. ما هشدار دهندگانيم. در آن [شب‏]، هر كارى [به گونه‏] حكمت‏ آميز، فيصله مى ‏يابد». تفسير باطنى اين چيست؟ فرمود: «حا. ميم»، محمد صلى الله عليه و آله است كه همانى است كه در كتاب هود، بر او نازل شده است، و [حاميم‏] حروفش ناقص است. «كتاب روشنگر» امير مؤمنان على عليه السلام است. «شب»، فاطمه است. و اين سخن خداوند: «در آن، هر كارى [به گونه‏] حكمت‏ آميز، فيصله مى ‏يابد»، مى ‏گويد: از آن شب، خير فراوانى بيرون مى‏ آيد؛ مرد حكيم، مرد حكيم، مرد حكيم». آن مرد گفت: اوّلى و آخرينِ اين مردان را معرّفى كن. فرمود: «صفت آنها، مشابه است ... » 📚الکافی ج 1 ص 478 👌این که در این دو نقل تفسیر باطنی شب قدر فاطمه صدیقه سلام الله علیها دانسته شده است به آن معناست که مقام نورانيت و حقيقت فاطمه سلام الله علیها همان حقيقت شب قدر است. شب قدر شب نزول قرآن است و فاطمه ترجمان و حقيقت و ظهور كامل و تمام عيار قرآن كريم است و کسی که می خواهد شب قدر را درک کند باید با مقام و فضائل فاطمه سلام الله علیها آشنا باشد و بداند که ایشان مادر امامان یازده گانه هستند که مفسران قرآن اند ، لذا در نقل فوق خواندیم که از فاطمه سلام الله علیها خیر فراوان بیرون می آید ، مرد حکیم ، مرد حکیم ، مرد حکیم ، که مقصود امام حسن و امام حسین و امام سجاد ( و سایر امامان ) علیهم السلام می باشند ؛ 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 253 ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی در توضیح روایات فوق می نویسد ؛ « نزول قرآن در شب قدر برای هدایت خلق و آگاهی سازی آنها به شرایع دین و استقامت آنان چه قولی و چه فعلی بر صراط حق تا روز قیامت است که این مهم محقق نمی شود مگر به وجود امامی در هر عصر و زمانی که آگاه به تمام احکام دین و ظاهر و باطن قرآن باشد ، لذا علی علیه السلام برای تحقق این هدف به عنوان امام منصوب شد و مصداق کتاب مبین گشت و با فاطمه ازدواج کرد تا از آن دو امامانی به وجود آیند که حافظ دین تا روز قیامتند » 📚مراه العقول ج 6 ص 47 👌بنابراین کسی که می خواهد شب قدر را درک کند و به پاداش ثوابی برسد که برابر هزار ماه است ، از یک سو باید به عبادت و راز و نیاز با خداوند توجه کند چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « اى مردم هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او صحيح و سالم باشد، پس، روزش را روزه بدارد و بخشى از شب آن را به عبادت برخيزد و مواظب نمازش باشد و در گرماى آن به نماز جمعه ‏اش برود و سحرگاه به نماز عيدش برود، به يقين، شب قدر را دريافته و به جايزه پروردگار، دست يافته است» 📚الفقیه ج 2 ص 98 👌و از سوی دیگر آگاه به مقامات اهل بیت پیامبر خصوصا فاطمه صدیقه سلام الله علیها باشد و بداند که عبادات بدون شناختن آنان نزد خداوند ارزشی ندارد ، چنان که فرمود ؛ « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر اعمالش را ندارد» 📚الکافی ج 2 ص 18 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ پیامبر اسلام: ارزش زن حتی در روز قیامت هم نصف مرد است! ⚡️قابل توجه آن دسته از جهّالی که برای توجیه مسئله‌ی نصف بودن دیه و سهم الارث و ارزش شهادت زن٬ فلسفه‌بافی می‌کنند ▪️[من لا یحضره الفقیه ٫ ج۳ ٫ ص۱۱۳] ◾️پیامبر فرمود: هر كس بنده‌ی مؤمنى را از قيد بندگى آزاد سازد به هر عضوى از اعضاى آن بنده كه آزاد شده خداوند عضوى از اعضاى آزادكننده‌اش را از آتش دوزخ آزاد سازد، و چنانچه آن برده زن بود٬ به ازای هر دو عضوى٬ يك عضو آزادكننده را از آتش جهنم آزاد خواهد كرد زيرا زن نصف مرد محسوب مى‌شود. 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم ، اسلام تفاوتی میان مرد و زن از نظر قرب به خداوند و کسب کمالات نمی گذارد و برتری را تنها به تقوا و پرهیزکاری می داند چنان که خداوند می فرماید ؛ « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» ( حجرات 13 ) ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا» 📚تفسیر نمونه ج 22 ص201 _ تفسیر قرطبی ج9 ص6162 👌 امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « یک زن صالحه از مرد غیر صالح برتر است» 📚وسائل الشیعه ج20 ص172 👌همینطور در بهره مندی در آخرت میان مرد و زن تفاوتی نیست و هر دوی آنان به مقدار ثوابشان بهره مند می شود چنان که قرآن با صراحت ميگويد ؛ « هر كس از مرد و زن عمل شايسته انجام دهد و ايمان داشته باشد داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده ميشود (و از مواهب روحانى و جسمانى آن جهان برخوردار ميگردد). ( غافر 40) ❕ و در آيه ديگر ميخوانيم ؛ « هر كس از مرد و زن عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد به او حيات و زندگى پاكيزه‏ اى مى ‏بخشيم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهيم داد » ( نحل 97) 👌حال پاسخ اشکال معاند ؛ 👌از روایاتی استفاده می شود که آزاد سازی برده مرد بر آزاد سازی برده زن رجحان و برتری دارد چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هرکس یک مومنی را آزاد کند ، خداوند به ازای هر عضوی از آن مومن ، عضوی از آزاد کننده را از آتش نجات می دهد و اگر آن مومن زن باشد ، خداوند به ازای هر دو عضو او ، عضوی از آزاد کننده را از آتش نجات می دهد چرا که زن به منزله نصف مرد است » 📚الکافی ج 6 ص 180 _ الفقیه ج 3 ص 113 ❕از آنجایی که مردان از قدرت جسمانی و نیروی بدنی بیشتری نسبت به زنان برخوردارند و چرخه اقتصاد جامعه به دست آنان می چرخد و آنان نانون آور خانواده اند ، آزاد سازی یک برده مرد نسبت به برده زن رجحان بیشتری دارد چرا که برده مرد می تواند با کارآمدی اقتصادی و کسب درآمد ، خانه و کاشانه ای فراهم کند و افرادی را تحت تکفل خود در آورد و بردگان بیشتری به دست او آزاد شوند و اقتصاد جامعه و آزاد سازی سایر بردگان سامان بیشتری یابد . ❕این که در روایت مذکور آمد که زن به منزله نصف مرد است ، مقصود همین کار آمدی اقتصادی است که قدرت و کارایی مرد بیشتر از زن در به حرکت در آوردن چرخه اقتصاد است نه آنکه ارزش زن در برابر خداوند نصف ارزش مرد باشد ، چرا که روشن شد مقام هر دو در برابر خداوند مساوی است و حتی زن صالحه از هزار مرد غیر صالح بالاتر است . ❕حال اگر حالتی پیش آید که امکان آزاد سازی برده مرد نباشد ، آزاد سازی برده زن همان فضیلت و ثواب آزاد سازی برده مرد را دارد چنان که پیامبر گرامی به فردی که قصد آزاد سازی برده زن خود را داشت فرمود ؛ « اگر چنین کنی خداوند به ازای هر عضو او ، عضوی از تو را از آتش نجات می دهد » 📚علل الشرایع ج 2 ص 469 👌این روایت همان ثواب آزاد سازی برده مرد را برای آزاد سازی برده زن ، ثابت می داند و به روشنی اثبات می کند که تفاوتی در نزد خداوند بین برده مرد با برده زن نیست ، همینطور در روایات دیگری ، ثواب مذکور به مطلق آزاد سازی برده تعلق گرفته است که این اطلاق شامل بردگان زن هم می شود ؛ 📚الکافی ج 6 ص 180 « من اعتق نسمه صالحه لوجه الله ، کفر الله مکان کل عضو منه عضوا من النار » « هرکس یک برده صالح را آزاد کند ، خداوند به ازای هر عضوش ، عضوی از او را از آتش نجات می دهد » ❕بنابراین آنجایی که امکان آزاد سازی برده مرد و زن ، هر دو است ، آزادی برده مرد به خاطر فلسفه ای که گفته شد ، ارجحیت دارد و اگر امکان آزادی برده مرد نبود ، آزادی برده زن همان ثواب آزادی برده مرد را دارد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔سوال کردند پنج گانه هرکدام به یک امام معصوم اختصاص دارد لطف نموده اگر این مورد صحیح است توضیح دهید ❗️❗️ 💠💠 👌اینکه نمازهای پنج گانه منتسب به اهل بیت علیهم السلام باشد مستند نیست بلکه آیات قرآن تصریح دارد که انتساب نماز تنها به خداوند است و می فرماید ؛ « إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏ » « من اللَّه هستم، معبودى جز من نيست، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد به‏ پادار » 🔸طه 14 ❕البته ممکن است از آیاتی از قرآن و اشاراتی از روایات ، این احتمال ایجاد شود که نمازها به اهل بیت علیهم السلام هستند ‌. 👌خداوند می فرماید ؛ « حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِين»« در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد.» ( 238 بقره ) 👌با این ادعا که در روایات آمده است که منظور از « الصلوات » اهل بیت و « الصلاه الوسطی » علیهم السلام است . ❕اما باید توجه کرد که تفسیر ظاهری آیه همان است که مفسران ذکر کرده اند که قرائن كه در دست است روشن میرسازد كه منظور از « الصلاه الوسطی » همان نماز ظهر است زيرا علاوه بر اينكه نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏ شود، و شان نزول آيه نيز گواهى مى ‏دهد، و روايات متعددى كه از معصومين علیهم السلام نقل شده بر آن تاكيد دارند . 📚وسائل الشیعه ج 4 ص 22 باب 5 ❕ تاكيد روى اين به خاطر اين بوده كه بر اثر گرمى هواى نيمروز تابستان، يا گرفتاريهاى شديد كسب و كار، نسبت به آن كمتر اهميت مى‏ دادند، آيه فوق اهميت نماز وسطى، و لزوم محافظت بر آن را مورد تاكيد قرار داده است. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 206 ❕اما تفسیر معنوی و آیه شریفه نقلی است که از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « منظور از نمازها که باید بر آن محافظت کرد ، رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است و منظور از نماز وسطی علی علیه السلام است و منظور از « قوموا لله قانتین » اطاعت از ائمه است ( زیرا اطاعت آنان ، اطاعت خداوند است )» 📚تفسیرعیاشی ج 1 ص 128 ❕روایت فوق یک تفسیر معنوی و باطنی برای آیه فوق و بیان کننده یکی از آیه در کنار تفسیر آن است اما باز هم به معنای اختصاص داشتن نمازهای پنج گانه به اهل بیت علیهم السلام نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در هنگام نفخه صور اول و وقوع قیامت آیافقط شامل زنده های آن هنگام است ویا اینکه میلیاردها انسان مرده تا آن زمان نیز مشمول قیامت می شوند❗️ دفتر یکی از مراجع وروحانی مسجد بیان داشتند قیامت فقط مشمول زنده هاست و مرده ها درنفخه بعد از قیات محشور می شوند ❗️❗️ 💠💠 👌در آيات فراوانى از قرآن مجيد اشاراتى به مسأله نفخ صور آمده است، از اين آيات به خوبى استفاده مى‏ شود كه دوبار در صور دميده مى‏ شود ؛ 1⃣يك بار در پايان جهان كه همه چه آنانی که در دنیایند و چه آنانی که در برزخ زنده اند ،همه مى‏ ميرند و اين نفخه مرگ است . 2⃣و بار ديگر در آستانه رستاخيز كه همه زنده مى‏ شوند، و اين نفخه حيات است که قیامت در این هنگام برای همگان محقق می شود . ❕در حقيقت توقف و از كار افتادن اين جهان، و آغاز حركت جهان ديگر تشبيه به توقف و حركت لشكرها و ‏ها شده است كه با صداى شيپور مخصوص يا صداى بلند ديگرى همگى با هم از راه رفتن باز مى ‏ايستند و متوقف مى‏ شوند، و با صداى ديگرى به پا مى‏ خيزند و حركت مى‏ كنند. 🔸خداوند می فرماید ؛ « و در صور دميده مى ‏شود و تمام كه در آسمان‏ها و زمين هستند مى‏ ميرند مگر كسانى كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در صور دميده مى‏ شود ناگهان همگى به پا مى ‏خيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.» ( زمر 68) ❕مفهوم آيه فوق همان مرگ است كه تمام موجودات عالم را چه در دنیا و برزخ و چه در آسمان (بر اثر نفخ صور) فرا مى‏ گيرد و پس از آن با نفخه دوم همگان زنده می شوند و در عرصه قیامت حاضر می شون . ❔در اين‏كه منظور از الّا مَنْ شاءَ اللَّهُ (مگر كسانى كه خدا بخواهد) چيست؟ در ميان مفسّران ، بعضى آن را اشاره به جمعى از فرشتگان بزرگ خدا (همچون جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل) دانسته ‏اند، و بعضى اشاره به شهيدان راه خدا، و بعضى علاوه بر چهار فرشته فوق، حاملان عرش الهى را نيز مشمول آن دانسته ‏اند اما در بیان شده است که منظور اسرافیل است . ❕ به هر صورت مسلم است كه همگان سرانجام به حكم كُلُّ نَفْسٍ ذائَقَةُ الْمَوْتِ (آل‏ عمران- 185) طعم مرگ را مى‏ چشند و تنها ذات پاك خداوند كه حَىٌّ لا يَمُوْتُ است مى ‏ماند وَيَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْأكرامِ (رحمان- 27). 🔸لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « در هنگام نفخه صور اول خداوند اسرافیل را امر می کند که به دنیا بیاید و در صور بدمد که در این هنگام هیچ ذی روحی نمیماند مگر این که می میرد به غیر خود اسرافیل ، خداوند به خود هم امر می کند که بمیرد ، اسرافیل هم می میرد ... پس از آن خود خداوند نفخه صور دوم را به صدا در می آورد ( که همگان برای ورود به عرصه قیامت زنده می شوند ) و تمام اهل آسمانیان و حاملان عرش زنده می شوند و خلائق هم برای حساب و کتاب زنده و محشور می شوند » 📚بحار الانوار ج 6 ص 325 ❕در رابطه با نفخه صور نیز گفتنی است ؛ 1⃣نفخه صور اولًا بيانگر اين حقيقت است كه مسأله مرگ و حيات عمومى موجودات عالم مسأله و پيچيده ‏اى در پيشگاه خداوند نيست، با يك صيحه عظيم و مرموز و عالمگير همه خلايق مى ‏ميرند، و با يك عظيم مرموز ديگر همه زنده مى‏ شوند، گويى خفتگانى بوده ‏اند كه با اين فرياد بيدارگر، بيدار مى ‏گردند. ❕اين پاسخى است به گفته كسانى كه در امر معاد ترديد مى‏ كردند، و آن را مسأله محال يا مشكلى مى ‏پنداشتند و بر پيغمبر اسلام خرده مى‏ گرفتند. 2⃣ثانياً: هشدارى است به همه انسان‏ها كه زندگى را پايدار ندانند و گرفتار غرور و غفلت نشوند، و هر زمان احتمال دهند رستاخيز و نفخه مرگ برخيزد، و آنها در همان حال به سوى ديار عدم بشتابند و با تمام آرزوهاى دور و دراز در كام مرگ فرو روند. 3⃣ثالثاً: چگونگى نفخه صور و پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر درس تربيتى عميق ديگرى به انسان‏ها مى‏ دهد كه در هر لحظه و هر حال آماده استقبال از چنين حادثه عظيمى باشند، هرگز كار و امروز خود را به فردا نيفكنند، چرا كه هيچ تاريخ معينى براى اين حادثه ناگهانى تعيين نشده، و تقريباً بدون مقدمه آغاز مى‏ شود. 📚پیام قرآن ج 6 ص 59 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یک تناقض آشکار در ⚡️اگر قرآن را کلام الهی بپنداریم نبایستی حتی یک مورد تناقض در آن دیده شود اما با مراجعه به قرآن و مطالعه آن با تعدادی تناقض‌ می‌شویم که نشان از بشری بودن آن دارد. : سوره زلزله : فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿٧﴾ : پس هر کس اندازه‌ی ذره‌ای عمل خیر انجام داده باشد، [پاداش‌] آن را می‌بیند. ⚡️طبق این آیه، قرآن مدعی می‌شود که هر انسانی که کوچکترین عمل خیری انجام دهد پاداش آن به او داده می‌شود؛ اما این آیه با سایر آیات قرآن در تناقض است : : سوره محمد : الذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿١﴾ : الله اعمال نیک کسانی را که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند باطل می‌نماید. ⚡️همانطور که مشاهده کردید، آیه ۱ سوره محمد با آیه ۷ سوره زلزله در تضاد و تناقض است : 👈طبق آیه ۱ محمد : خدا اعمال نیک کافران را تباه می کند. 👈طبق آیه ۷ زلزله : هر انسانی ذره ای کار نیک کند، پاداش آن را می‌بیند. ⚡️این تناقض آشکار، نشان از بشری بودن قرآن است؛ قرآن کلام خود محمد است ❗️❗️ 💠💠 👌آیات فوق اشاره به یک اصل مسلم قرآنی تحت عنوان « » دارد و به هیچ عنوان تضاد و تناقضی از این ایجاد نمی شود . ❕از آيات قرآن به خوبى استفاده مى ‏شود كه بعضى از اعمال سوء، آن‏قدر اهميّت دارد كه مى ‏تواند آثار اعمال را از بين ببرد . اگر شخصى تمام كارهاى نيك را انجام بدهد و تمام اعمال او شايسته باشد؛ ولى در دقايق و لحظات حسّاس پايانى بى ايمان از جهان رخت بربندد، تمام از بين مى‏ رود و در آخرت هيچ سودى براى او نخواهد داشت . ❕اين مسئله يكى از مصاديق «احباط» است كه در قرآن مجيد به صورت گسترده مطرح شده است. شانزده آيه از آيات قرآن مجيد درباره «حبط اعمال» سخن مى‏گويد كه به دو مورد از آن اشاره مى ‏شود ؛ 1⃣در آيه 88 سوره انعام آمده است ؛ « اگر آنها مشرك شوند، اعمال نيكى كه انجام داده‏اند، مى ‏گردد و نتيجه ‏اى از آن نمى‏ گيرند. » 🔸آيه شريفه فوق شرك به خداوند را يكى از عوامل نابودى و حبط اعمال نيك شمرده است. 2⃣ در آيه 65 سوره زمر آمده است ؛ « به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‏ شود و از زيانكاران خواهى بود.» 👌اين آيه اگرچه خطاب به پيامبر است، ولى روشن است كه او- كه خود كانون‏ توحيد و يكتا پرستى است- هرگز نخواهد شد. بنابراين، آيه هشدارى است براى ديگران. ❔آيا حبط و نابودى اعمال نيك فراوان، با يك گناه و لغزش عادلانه است؟ به ديگر عبارت، آيا اين كار موافق با قوانين جهان است؟ 👌در پاسخ بايد گفت: مسئله حبط هم در جهان طبيعت و عالم تكوين وجود دارد و هم در عالم تشريع و قوانين دينى، و هم در كارهاى عادى روزمره انسان‏ها. ❕ كه ساليان درازى زحمت كشيده و با تلاش و كوشش فراوان و شب زنده‏ دارى‏ هاى بسيار باغى بزرگ و پرميوه آماده كرده است، بر اثر غفلت و سهل‏ انگارى در گوشه‏اى از باغ آتشى روشن مى‏ كند؛ اين آتش به باغ سرايت نموده، ظرف مدّت كوتاهى تمام دست‏رنج باغبان بيچاره را طعمه حريق قرار مى‏ دهد. ❕انسان سالم و نيرومندى كه او مرهون دهها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى است، با روى آوردن به موادّ مخدّر، پس از چند صباحى تمام قدرت، نيرو، شادابى، صبر، حوصله، همه و همه را از دست مى‏ دهد؛ بنابراين آن آتش، باغ باغبان و اين موادّ مخدّر، سلامت اين انسان را حبط و نابود مى‏ كند. ❕مثال سومى نيز مى‏ توان زد و آن اين كه تعدادى از مهندسين و كارگران ساليان درازى با زحمت فراوان سدّى عظيم بنا مى‏ كنند. با باران سيلاب پشت سد جمع مى‏ شود؛ ولى بر اثر يك غفلت و باز نكردن پنجره‏ هاى مخصوص به هنگام زياد شدن آب پشت سد، فشار زياد سيلاب، زحمات چندين ساله آنها را از بين مى‏برد و سدّ عظيم را مى ‏شكند! 👌بنابراين، مسئله حبط اختصاص به مسايل دينى و اعتقادى ندارد، بلكه در جهات تكوين و كارهاى روزمره انسان نيز جريان دارد و هيچ منافاتى با عدالت الهى ندارد . ❕بايد دانست كه علّت و عامل اصلى حبط كارهاى انسان است؛ همان گونه كه عامل اصلى آتش گرفتن باغ، خود باغبان و عامل از بين رفتن سلامت معتاد خود او، و عامل شكستن سد نيز نگهبان سد است. 📚مثالهای زیبای قرآن ج 1 ص 325 🔸 👇
🔸 👇 👌قرآن مجيد درباره از بين رفتن ثواب صدقات به ‏وسيله منّت و آزار بعدى با صراحت مى ‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! خود را با منت گذاردن و آزار باطل نسازيد». ( بقره 264) ❕در سوره حجرات نيز مى ‏فرمايد ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! صداى خود را از صداى پيامبر بالاتر نبريد و در او بلند سخن مگوييد (و او را بلند صدا نزنيد) آن‏گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى ‏كنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمى‏ دانيد». ( حجرات 2) 👌درباره عُجب و خود بزرگ‏ بينى بعد از عمل نيز در روايات آمده است ؛ «عجب حسنات انسان را از بين مى‏ برد ‏گونه كه آتش هيزم را». 📚روح البیان ج 8 ص 522 👌در مورد حسد نيز شبيه همين تعبير آمده است از جمله در حديثى از پيغمبر مى ‏خوانيم ؛ «إِيَّاكُمْ وَالْحَسَدَ فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الحطب » 📚بحارالانوار، ج 70، ص 255، ح 26 👌از بعضى از روايات نيز استفاده مى‏ شود كه بودن و بى‏ باكى در برابر گناه نيز از عوامل حبط اعمال است . 📚مستدرک الوسائل ج 11 ص 280 ❕بنابراین این آیات و روایات تبیین کننده آیه ای است که به صورت مطلق می گوید هر کس هر کار کند آن را در قیامت می بیند که این دیدن در صورتی است که انسان عمل خود را تا روز قیامت نگه دارد تا بتواند اثر آن را ببیند و موجبات حبط آن را فراهم نکند ، چنان که همین سخن درمورد گناهان هم است که انسان در صورتی عقاب گناهان را در آخرت می بیند که آن ها را با توبه و کارهای خوب از بین نبرده باشد ( تکفیر ) ، با در نظر گرفتن این نکته روشن می شود که نسبت میان آیات فوق ، نسبت تناقضی نیست بلکه نسبت مجمل و مبین است لذا پیامبر گرامی فرمود ؛ ❕ «كسى كه سبحان اللَّه بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى ‏نشاند و كسى كه الحمد للَّه‏ بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى ‏نشاند، و كسى لا اله الا اللَّه بگويد خداوند درختى در بهشت براى او غرس مى‏ كند، و كسى كه اللَّه اكبر بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى‏ نشاند». 🔸مردى از قريش در آنجا بود و عرض كرد اى رسول خدا بنابراين درختان ما در بهشت زياد است! پيامبر در جواب فرمود «آرى! ولى بر حذر باشيد از اينكه آتشى بر آنها بفرستيد و آنها را بسوزانيد» 📚بحار الانوار ج 8 ص 186 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر فرمود «لا تشدّ الرحال إلّا إلى ثلاثة مساجد؛ مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى؛ بار سفر را جز براى سه مسجد نمى‏ بندند، مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصى» شیعه چرا بر خلاف این برای زیارت امام حسین یا امام رضا بار سفر می بندد ❗️❗️ 💠💠 👌وهابيان به حسب ظاهر اصل زيارت پيامبر را تجويز مى‏ كنند ولى هرگز براى زيارت قبور را جائز نمى‏ دانند. محمّد بن عبد الوهاب در رساله دوم از رسائل «الهدية السنيّة» اين چنين مى ‏نويسد ؛ «زيارت پيامبر مستحب است، ولى مسافرت جز براى زيارت مسجد و نماز در آنجا، جائز نيست. » 🔸دليل مهم آنان براى تحريم مسافرت به عنوان زيارت، زير است كه در صحاح نقل شده، و راوى حديث هم ابو هريره است كه مى ‏گويد پيامبر فرمود ؛ «بار سفر بسته نمى‏ شود مگر براى سه مسجد، مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الأقصى » 📚این مضمون را «مسلم» در صحيح خود ج 4- كتاب حج- باب «لا تشد الرحال» ص 126 نقل كرده است و سنن ابى داود ج 1- كتاب الحج- ص 469 و سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37، نيز آورده ‏اند. 👌در اين كه حديث در صحاح وارد شده است سخنى نيست و هرگز مناقشه نمى ‏كنيم كه راوى آن ابو هريره است، ولى مهم فهم مفاد حديث است. ❕فرض كنيم متن حديث چنين است، «لا تشدّ الرّحال الاّ ثلاثة مساجد ...» بطور مسلم، لفظ «الاّ» استثناء است و «مستثنى منه» لازم دارد و بايد در تقدير گرفت و پيش از مراجعه به ، مى ‏توان مستثنى منه را دو جور در تقدير گرفت ؛ 1- لا تشدّ إلى مسجد من المساجد إلاّ ثلاثة مساجد ... 2- لا تشدّ إلى مكان من الامكنة الاّ إلى ثلاثة مساجد ... 🔸براى درك مفاد حديث بستگى دارد كه يكى از اين دو تقدير را برگزينيم. هرگاه مفاد حديث، اول باشد، در اين صورت مفاد آن اين مى‏ شود كه به هيچ مسجدى از مساجد بار سفر بسته نمى‏ شود مگر به اين سه مسجد، نه اينكه «شد رحال» براى هيچ ، و لو مسجد نباشد جايز نيست. ❕هرگاه كسى براى زيارت پيامبران و امامان و انسان‏هاى صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول حديث نخواهد بود، زيرا موضوع بحث، عزم سفر براى مساجد است، و از ميان تمام مساجد، اين سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، براى زيارت مشاهد كه از موضوع بحث بيرون است، داخل در نهى نمى‏ باشد. 👌هرگاه مفاد حديث فرض دوم باشد، در اين صورت تمام سفرهاى معنوى جز سفر به اين سه نقطه خواهد بود خواه، سفر براى زيارت مسجد باشد، يا براى زيارت نقاط ديگر. 🔸ولى با توجه به قرائن قطعى روشن خواهد شد كه مفاد حديث بر فرض صحت سند، اولى است. 💠اولا: مستثنى، مساجد سه‏ گانه است، از آنجا كه استثناء، استثناء متصل است قطعا «مستثنى منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مكان . 💠ثانيا: هرگاه هدف ساختن تمام مسافرتهاى معنوى است، حصر، صحيح نخواهد بود. زيرا در اعمال حج، انسان براى «عرفات» و «مشعر» و «منى»، «شدّ رحل» كرده و بار سفر مى‏ بندد، هرگاه مسافرت مذهبى جز براى غير اين سه مورد جائز نيست، پس چرا به اين نقاط سه ‏گانه جائز شده است. 💠ثالثا: مسافرت براى جهاد در راه خدا، و آموزش علم و دانش و صله رحم و زيارت والدين از جمله ‏هائى است كه در آيات و روايات بدانها تصريح گرديده است، آنجا كه مى‏ فرمايد ؛ «(سوره توبه آيه 120) چرا از هر قبيله‏ اى گروهى كوچ نمى‏ كنند كه دين را بياموزند و قبيله خود را پس از بازگشت، بترسانند شايد آنان بترسند. » 🔸 👇
🔸ادامه 👇 👌بنابر اين آنچه مورد نهى است، «شد رحال» به مسجدى غير از مساجد سه ‏گانه است نه شد رحال براى ، و يا امور معنوى ديگر. ❕در اين جا از تذكر نكته‏ اى ناگزيريم و آن اين است كه اگر پيامبر گرامى مى‏ فرمايد به غير اين سه مسجد بار سفر بسته نمى ‏شود، مقصود اين نيست كه «شد رحال» براى غير آنها است، بلكه مقصود اين است كه آنهاى ديگر، ارزش اين را ندارند كه انسان براى آنها بار سفر ببندد، و رنج را بر خود هموار سازد و به زيارت آنها برود، زيرا غير اين سه مسجد از نظر فضيلت چندان تفاوت چشم گيرى ندارند، زيرا مساجد جامع جهان يا مساجد محله، و يا مساجد قبيله دنيا، همه از نظر ثواب، ثواب مساوى دارند، ديگر لزومى ندارد، با بودن مسجد جامع در نقطه نزديك، انسان بار سفر براى مسجد ‏ در نقطه دور ببندد. نه اينكه اگر يك چنين كارى انجام داد، كار او حرام و سفر او معصيت است. 🔸گواه اين مطلب اين است كه نويسندگان صحاح و سنن نقل كرده ‏اند كه: پيامبر گرامى و صحابه روزهاى شنبه به مسجد مى‏ آمدند، و در آنجا نماز مى‏ گزاردند. اين متن صحيح بخارى: «إنّ النّبىّ كان يأتي مسجد قباء كلّ سبت ماشيا و راكبا و إنّ ابن عمر كان يفعل كذلك» 📚صحيح بخارى 2: 76- صحيح مسلم بشرح النووى ج 9 ص 171- 169 سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37 👌پيامبر گرامى، در هر شنبه پياده و سواره براى زيارت مسجد قبا مى‏ آمدند و فرزند عمر نيز اين چنين مى ‏كرد. ❕اصولا طى مسافت براى گزاردن نماز براى خدا، در يكى از مساجد الهى بدون كوچكترين شائبه ، چگونه مى ‏تواند حرام و منهى عنه باشد. در صورتى كه نماز گزاردن در مسجد مستحب باشد . 📚آیین وهابیت ، سبحانی ، ص 130 ❕مضمون فوق در مورد مساجد در برخی های شیعه نیز آمده است که پاسخ آن همان است که در بالا گذشت . 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « مسافرت تنها به سوى سه مسجد مى‏ توان كرد مسجد الحرام و مسجد پيامبر در مدينه و مسجد ». 📚بحار الانوار ج 96 ص 240 👌که مفهوم آن این است که سفر و شد رحال برای رفتن به سایر مساجد مستحب نیست اگر چه نماز خواندن در تمام مساجد و برخی از مساجد بالخصوص دارای ثواب زیادی است اما سفر کردن برای نماز خواندن در آن ها جز مساجد مذکور دارای ثواب نیست . 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 46 ( بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ السَّفَرِ لِلصَّلَاةِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْمَسَاجِدِ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ مَسْجِدَ الْكُوفَة ) ❕فلسفه آن هم می تواند این باشد که اين گونه مساجد در واقع يكى از مراكز مهمّ اسلام است؛ و ساليان طولانى در صدر اسلام و بعد از آن محل درس و بحث بوده، و علماى بزرگى در آنها به تعليم علوم، آموزش و پرورش شاگردان اشتغال داشته ‏اند، هم اكنون نيز در مسجد الحرام و مسجد النّبى در طول سال جلسات درس تشكيل مى‏ شود، و بسيارى از مساجد مهمّ اسلامى در كشورهاى ديگر مانند ايران و سوريه و عراق نيز كانون تعليم و تربيت است، و گاه بزرگترين كلاس هاى درس در آن تشكيل مى‏شود؛ و شايد تشويق مسلمانان به «شدّ رحال» و حركت از نقاط دور و نزديك به قصد عبادت در اين مساجد به خاطر اين بوده، كه علاوه بر استفاده از معنويّت مسجد، و توجّه به سوابق آن از سرمايه‏ هاى علمى اين مساجد نيز بهره ‏گيرى كنند. 📚پیام قرآن ج 10 ص 274 ❕جدای از تمام آنچه گذشت ، گفتنی است که ما برای شد رحال و رجحان سفر کردن برای زیارت امامان علیهم السلام دلیل خاص داریم چرا که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « برای زیارت هیچ قبری شد رحال نمی شود و بار سفر بسته نمی شود ، جز برای زیارت قبور ما » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 254 👌که مفهوم آن این است که اگر چه زیارت قبور تمام مومنین مستحب است ، اما نفس سفر کردن برای زیارت قبور آن ثواب ندارد ، مگر سفر کردن و شد رحال برای امامان و انبیاء علیهم السلام . 📚وسائل الشیعه ج 14 ص 561 ( بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ السَّفَرِ إِلَى زِيَارَةِ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْقُبُورِ غَيْرِ قُبُورِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ ) 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ماجرای اقرار حجر الاسود به امامت امام سجاد چه بود ❗️مگر محمد امامت امام سجاد را قبول نداشت ❕❕ 💠💠 👌شیخ بزرگوار کلینی و دیگران از علمای شیعه از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛ ❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، مي‌داني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و مي‌داني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشه‌ام و زاده علي مي‌باشم. 👌من با اين سن و که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.» ❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه مي‌کنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که مي‌ترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.» ❕آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود: «اگر مي‌خواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.» 💠 امام باقر مي‌فرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. علي‌بن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را مي‌داد.» 👌محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه. ❕«علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو مي‌خواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.» 📚الکافی ج1 ص348 📚دلائل الامامه ص207 📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص147 📚الاحتجاج ج2 ص316 📚بحار الانوار ج46 ص112 👌شیخ عباس می نویسد ؛ « محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام مستضعفین برطرف شود ، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت ای نداشت و مقام او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود » 📚منتهی الامال ج2 ص1138 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ بر اساس تعالیم قرآن بدترین گناهان شمرده می‌شود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) می‌گوید خدا شرک را نمی‌بخشد! ابراهیم با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک می‌شود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر می‌کنند که پیامبران گناه نمی‌کنند. آیا الله شرک را می‌بخشد❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در تعقیب نکوهشی که ابراهیم نبی از بتها داشت و دعوتی که از آزر برای ترک بت نمود ، در ادامه به مبارزات منطقی ابراهیم با گروه های مختلف بت پرستان اشاره کرده و چگونگی پی بردن او را به اصل توحید از طریق استدلالات روشن عقلی شرح می دهد و می فرماید ؛ « هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 ❕این سخنان ابراهیم در گفتگو و در برابر اقوام مختلف ستاره پرست و ماه پرست و خورشید پرست گفته شده است به قرینه آیاتی که بعد از آن آمده و آیه قبل از آن که از گفتگو و محاجه ابراهیم با بت پرستان سخن می گوید . 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد . ❕با توجه به این نکته هرگز نمی توان آیات یاد شده را به عنوان آیاتی که حضرت ابراهیم را بیان می کند مطرح کرد . 📚پیام قرآن ج7 ص114 📚عصمه الانبیاء ص128 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁