🔸ادامه👇
2⃣امام علیه السلام « رب الارض » است یعنی « مصلح زمین » است و بقاء و اصلاح اهل زمین وابسته به امام علیه السلام است و اگر امام نباشد ، زمین اهلش را در خود فرو می برد .
❕در دعای عدیله در مورد امام زمان علیه السلام می خوانیم ؛
« به #بقای او دنیا باقی است ، به برکت او خلق روزی می خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست »
📚مفاتیح الجنان ص167 دعای عدیله _ زاد المعاد ، مجلسی ، ص 423
👌امام سجاد علیه السلام فرمود ؛
« به برکت وجود ما است که خداوند آسمان را نگه می دارد ، زمین اهلش را در خود فرو نمی برد و به برکت وجود ما است که باران می بارد و رحمت منتشر میشود و زمین برکات خودش را ظاهر می کند »
📚کمال الدین ج1 ص207
3⃣امام علیه السلام « رب الارض » است ، یعنی مصاحب زمینیان است ، و گویی همراه تمام زمینیان می باشد چرا که اعمال آنان هر صبح و شام به امام علیه السلام عرضه می شود .
❕خداوند می فرماید ؛
« وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » « بگو عمل كنيد، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى بينند و به زودى به سوى كسى باز مى گرديد كه پنهان و آشكار را مى داند و شما را به آنچه عمل مى كرديد خبر مى دهد » ( توبه 105)
👌در روایات #فراوانی آمده است که منظور از مومنان شاهد اعمال ، امامان اهل بیت علیهم السلام می باشند .
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 838 _ بحار الانوار ج 23 ص 333 باب 20
4⃣امام علیه السلام « رب الارض » به معنای « مربی و تربیت کننده زمینیان » نیز است ، زیرا آنان هادیان امت هستند و هرکس طالب هدایت است ، باید به آنان تمسک کند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود « مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند غرق شود»
📚مستدرک حاکم، ج 2 ص 343
❕اما آن ربوبیتی که خداوند نسبت به عالم دارد ، امام علیه السلام ندارد ، اگر امام علیه السلام مالک زمین و مصاحب زمینیان و مصلح و مربی آنان است ، همه به اذن و اراده خداوند است ، اما خداوند رب به معنای حقیقی کلمه و استقلالی است ، یعنی خداوند هم مالك استقلالی جهان هستى ، و هم اصلاح كننده آن است، و هم همواره همراه عالم است، و هم به تربيت موجودات جهان اشتغال دارد ، لذا میبینیم که امامان اهل بیت علیهم السلام ، تصریح می کردند که ربوبیت استقلالی جهان هستی ، اختصاص به خداوند دارد .
👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« کسی که گمان کند پرودگار امر خلق کردن و رزق دادن را به حجت هایش واگذار کرده است ، گرفتار شرک شده است »
📚عیون الاخبار ج1 ص124
❕ و چنین دعا می کرد و به خدا پناه می برد ؛
« خدایا من به تو پناه می برم و به سوی تو بیزاری می جویم از کسانی که نسبت هایی به ما می دهند که شایسته ما نیست ، خدایا خلق کردن و رزق دادن تنها برای تو است ...کسی که گمان کند خلق کردن و رزق دادن با ما است ، ما از او بیزاریم »
📚بحار الانوار ج25 ص343
❕امام زمان علیه السلام نیز در #توقیعی می فرماید ؛
« خداوند است که خالق اجسام و رازق می باشد ، امامان تنها می توانند دعا کنند تا خداوند مطابق دعای آنان خلق کند و روزی بدهد »
📚الاحتجاج ج2 ص471
❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای #ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند »
📚امالی طوسی ص650
🔸 علی علیه السلام فرمود ؛
« بپرهیزید از غلو در حق ما بگویید ما #بندگانی هستیم که تحت ربوبیت خدا هستیم .پس از آن هر چه در فضل ما خواستید بگویید »
📚خصال ج2 ص614
👌بنابراین تعبیر به « رب الارض » برای امام علیه السلام به معنای مالک زمین و مصاحب و مربی زمینیان است که آن هم به اذن الهی و تبعی است ، و ربوبیت استقلالی عالم تنها اختصاص به خداوند است .
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#برجهای_آسمان
🤔#پرسش
❔ شرحی بر ایرادات علمی قرآن | برجهای آسمان !
❃در ستاره شناسي قدیم دايره بزرگی را که خورشید در طول یک سال طی میکند، به ۱٢ قسمت فرضي تقسیم کرده و به آنان برجهای دوازده گانه ميگفتند و هر برج را بر اساس صورت فلکي که مسیر از آن میگذشت نامگذاری کرده بودند. این برجها توسط بطلمیوس در قرن دوم میلادی نامگذاري شد. طبعا مردم قدیم این برجها را واقعی میپنداشتند. محمد هم مطابق تفکرات افراد هم عصر خود آنان را واقعي پنداشته و در آیات زیر گفته که خدا این برجها را در آسمان قرار داده است.:
❶-سوره الحجر ۱۶: و به راستی در آسمان برجهايی آفريدیم و آنرا در چشم تماشاگران آراستيم.
❷-سوره البروج ۱: سوگند به آسمان که داراي برجهای بسیار است.
واضح است که این آیات از يك انسان است نه از خدا، وگرنه خدا میدانست که اینها فرضیات غلطي هستند که بزودي برمى افتند.
💠#پاسخ 💠
👌خداوند در آیاتی ، سخن از برجهای آسمان به میان می آورد و می فرماید ؛
« ما در آسمان برجهايى قرار داديم، و آن را براى بينندگان تزيين كرديم » ( حجر 16) و می فرماید ؛ « سوگند به آسمان كه داراى برجها است » ( بروج 1)
❕بروج جمع « برج » در اصل به معنى قصر است، و بعضى آن را به معنى « شىء ظاهر و آشكار » مى دانند، و نامگذارى قصرها و عمارتهاى بلند و مرتفع را به اين نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند، به همين جهت قسمت مخصوصى از ديوار اطراف شهر يا محل اجتماع لشكر كه بروز و ظهور خاصى دارد برج ناميده مى شود، و هنگامى كه زن زينت خود را آشكار سازد « تبرجت المراة » مى گويند .
📚لسان العرب ج 2 ص 211
👌 برجهاى آسمانى يا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است يا به معنى صورتهاى فلكى است، يعنى مجموعهاى از ستارگان كه در نظر ما شباهت به يكى از موجودات زمينى دارد، و برجهاى دوازده گانه دوازده صورت فلكى است كه خورشيد در مسير سالانه خود در هر ماه محاذى يكى از آنها قرار مى گيرد (البته خورشيد حركت نمى كند بلكه زمين به دور آن مى گردد ولى به نظر مى رسد كه خورشيد جا به جا مى شود و محاذى يكى از اين صورتهاى فلكى مى گردد .)
❕اين صورتهاى دوازده گانه عبارتند از حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو، و حوت كه به ترتيب به صورتهاى گوسفند، گاو دو پسر بچه كه مشغول گردوبازى هستند، خرچنگ، شير، خوشه، ترازو، عقرب، كمان، بز، دلو، و ماهى است ، معاند گمان کرده است که امروزه نظریه برجهای دوازده گانه باطل شده است ، در حالی که در این گمان نیز اشتباه کرده است ، در ذیل بیشتر بخوانید ؛
🌐https://b2n.ir/820036
❕ سوگند به هر يك از اين معانى باشد حكايت از عظمت آن مى كند، عظمتى كه شايد در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولى امروز براى ما كاملا شناخته شده است، هر چند بيشتر به نظر مى رسد كه منظور همان ستارگان درخشان آسمانى باشد لذا در حديثى آمده است كه از پيغمبر اكرم تفسير اين آيه را خواستند فرمود ؛ « منظور كواكب و ستارگان است »
📚درالمنثور ج 6 ص 331 _ تفسیر نمونه ج 26 ص 328
👌بنابراین مقصود از آسمان دارای برج ها ، آسمان دارای ستارگان درخشان و خیره کننده است ، این معنای ظاهری آیه است ، اما از آنجایی که آیات قرآن دارای بطون متعددی نیز است ، معنای باطنی آن تفسیر شده است به آسمان هدایت و ستارگان درخشان آن که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت علیهم السلام هستند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
«آسمان، من هستم و برجها، امامان پس از من هستند. نخستين آنها، على و آخرين ايشان، مهدى است. درودهاى خدا بر همه آنان باد ».
📚اختصاص مفید ، ص 223 _ بحار الانوار ج 36 ص 370
🔸ادامه👇
🔸ادامه👇
❕در رابطه « هئیت بطلمیوسی » که مورد شبهه پراکنی معاند قرار گرفت این توضیح لازم است که در عصرى كه قرآن نازل شد در باره پيدايش جهان دو نظريّه معروف وجود داشت ؛
1⃣ يكى نظريّه هيأت «بطلميوس» بود كه حدود پانزده قرن بر محافل علمى جهان سايه افكنده بود و تا اواخر قرون وسطى نيز ادامه داشت. مطابق اين فرضيه زمين مركز جهان بود و نه فلك به دور آن گردش مىكردند.افلاك همانند پوست پياز، شفاف، بلورين و بر روى هم بودند. ستارگان سيّار (عطارد، زهره، مريخ، مشترى و زحل) هر كدام در فلكى جاى داشتند و ماه و خورشيد نيز هر يك داراى فلكى بودند. علاوه بر اين هفت فلك، فلكى مربوط به ستارگان ثابت بود. بعد از فلك هشتم يعنى فلك ثوابت فلك اطلس بود، فلكى كه هيچ ستاره نداشت و كار آن گرداندن مجموعه جهان بالا به دور زمين بود و نام ديگرش فلك الافلاك بود.
2⃣فرضيّه ديگر، فرضيّه عقول عشره بود كه آن هم از فرضيّه «بطلميوس» كه ناظر به جهان طبيعت بود كمك مى گرفت.مطابق اين نظريّه كه از سوى جمعى از فلاسفه يونان ابراز شده بود، خداوند در آغاز يك چيز بيشتر نيافريد و آن عقل اوّل بود (فرشته يا روح عظيم و مجردى كه نامش را عقل اوّل گذاشتند). اين عقل دو چيز آفريد ، عقل دوّم و فلك نهم. سپس عقل دوّم، عقل سوّم و فلك هشتم را آفريد و به همين ترتيب ده عقل و نه فلك آفريده شد و عقل دهم، موجودات اين عالم را به وجود آورد.
📚پیام امام امیر المومنین ، ج 1 ص 146
❕اين سلسله مراتب فرضى، در واقع هيچ دليلى نداشت همان گونه كه فرضيّه «بطلميوس» نيز فاقد دليل كافى بود، ولى هر چه بود قرنهاى طولانى بر افكار حكومت كرد . امّا قرآن و روايات اسلامى نه فرضيّه اوّل را پذيرفت و نه فرضيّه دوّم را، چرا كه در آيات و روايات معروف مخصوصا در «نهج البلاغه» اثرى از آن نمى يابيم و اين خود از شواهد عظمت و استقلال قرآن و اخبار اسلامى و سرچشمه گرفتن آنها از مبدأ وحى و نه از افكار بشرى است و گرنه به رنگ همانها در مى آمد.
📚همان منبع
❕بلكه در آیاتی با این نظریه مخالفت هم شده است مانند بعضى از آيات قرآن که اشاره به حركت زمين دارد، مانند آيه 88 سوره «نمل» ؛ «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ» و آيه 25 سوره «مرسلات» «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» (بنا بر بعضى از تفاسير) و بعضى دلالت بر شناور بودن خورشيد و ماه در فضاى عالم بالا مى كند، مانند: آيه 40 سوره «يس»: «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و نیز آیاتی که سخن از جاذبه عمومی به میان می آورد.
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال
چرا زن باید برای خروج از خونه از شوهر اجازه بگیرد
✅پاسخ:
شكي نيست كه اين دستور، حكمتهايي دارد كه بر ما مخفي است ولي با اندك تامل و توجه به امور ذيل، شايد بتوان به برخي از آن دست پيدا كرد.
يك. مديريت مرد نظام خانواده در اسلام، نظامي شورايي با سرپرستي و مديريت اجرايي مرد است.
❗️اين مسئله تكاليفي را بر دوش هر يك از اعضاي خانواده ميگذارد و حقوقي را براي آنها مقرر ميكند؛ از جمله اينكه مرد، بايد در جهت تأمين نيازهاي خانواده تلاش كند. از طرف ديگر مسئوليتي بر دوش ديگر اعضا در برابر مرد ايجاد ميكند كه از جمله آنها، كنترلپذيري رفت و آمدها و هماهنگي آن با مرد است.به عبارت ديگر هر اجتماعي كوچك باشد يا بزرگ نياز به مديريت دارد. كانون خانواده، نماد يك اجتماع انساني است كه سعادت و انحطاط آن، نقش زيادي در رشد و نابودي جامعه ايفا ميكند. در اين اجتماع كوچك ولي مهمّ، مديريت و سرپرستي آن با مرد است. البته مرد وظيفه دارد با محبت و اعضاي خانواده را در اداره خانه مشاركت دهد. حقوق يكايك آنها را رعايت كند و بر دلها حكومت كند و از اجبار و زورگويي و بداخلاقي تا نمونهاي براي «حسن معاشرت» باشد. ديگر اعضاي خانواده نيز بايد هماهنگي لازم را با مرد داشته باشند و او را در جهت مديريت بهينه خانواده ياري رسانده و حقوق وي را پاس دارند.
دو. تأمين نياز جنسي رعايت حقوق مرد، اقتضاي هماهنگي زن در خروج از منزل را دارد.
❗️بر زن واجب است كه به نيازهاي جنسي مرد پاسخ مثبت دهد و مانع مادي و معنوي در برابر او ايجاد نكند. همين نياز، بيرون رفتن بدون اجازه زن را از منزل ناروا مينماياند».
❗️از اين رو امور و كارهايي نظير سفر، روزه مستحبي، اعتكاف و... كه منافي حق نياز جنسي شوهر باشد؛ بدون كسب رضايت او جايز نيست. از طرفي، به طور معمول، آسيبپذيري زن در بيرون از خانه، بيش از مرد است. زن ممكن است مورد تعرض و مزاحمت قرار گيرد، از اين رو مرد براي اطمينان خاطر خويش و مصونيت زن، بايد در مورد آمد و شد همسرش به خانه و خارج از آن، نظارت داشته باشد. البته چنين نيست كه همواره خروج زن از خانه، نيازمند اجازه شوهر باشد؛ بلكه در مواردي خروج زن از خانه جايز است،
از جمله:
1. براي كسب علوم واجب و يا انجام دادن تكاليفي كه مستلزم خروج از خانه است.
2. احقاق حق؛ مانند دادخواهي و شكايت در دادگاه يا اداي شهادت و امثال آن.
3. براساس برخي از فتاوا در صورتي كه زن قبل از ازدواج، استخدام در كاري بوده است، بعد از ازدواج نيز ميتواند سر كار خود برود و ازدواج مانع آن نيست.
4. چنانچه به صورت شرط ضمن عقد - به هنگام عقد ازدواج -جواز خروج از خانه را شرط كرده باشد.در صورتي كه مرد، نفقه زن را تأمين نكند و او براي تأمين آن، ناچار به خروج از منزل باشد و به طور كلي براي هر امر لازمي كه متوقف بر خروج از خانه
✅پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#کپی_برداری_قرآن_از_شاعران_قبل_از_اسلام
🤔#پرسش
❔كپى بردارى نويسندگاه قرآن از اشعار، شاعران عرب قبل از اسلام.
بنابر استناد بر تازيخ عرب، ٢٦ سال قبل از تولد محمد بن عبدالله، شاعر نامدار عرب، #امرؤالقيس(٥٠١-٥٤٤ ميلادى) درگذشت.
#محمد_بن_عبدالله، پيامبر اسلام در بين سالهاى ٥٧٠-٦٣٢ ميلادى ميزيسته است.
جالبترين نكته در اشعار اين شاعر نامدار، شباهت بسيار زياد آنها با آيات قرآن است.
نمونه اى ازين اشعار و تشابه آيات قرآن با آنها را در تصوير بالا ميبينيد.
مسلمانان ادعا ميكنند كه اين كتاب كلام الله است و كسى هم قادر به وردن نمونه آن نيست،
اما همانطور كه ميبينيد خود الله جملات زيادى را از روى اشعار المروءالقيس كپى بردارى كرده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌چنان که در خود قرآن تصریح شده است ، قرآن به لسان و زبان عربی نازل شده است ، چنان که می فرماید ؛
« آن را به زبان عربى آشكار نازل كرد. » ( شعراء 192 _ 195)
👌و می فرماید ؛
« در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست تا ظالمان را انذار كند و نيكوكاران را بشارت دهد. » ( احقاف 12)
👌وقتی می گوییم قرآن به زبان عربی است ، طبیعی است که یعنی از الفاظ و کلماتی تشکیل شده است که استعمال آن در زبان عربی مرسوم است ، قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب جمله بندی های بدیع قرار داده است که معانی عالی را افاده و بیان می کند .
❕معاندین آمده اند الفاظ و کلماتی از قرآن را که در جملات برخی از شاعران آمده است را در مقابل هم قرار داده اند ، آنگاه نتیجه گیری کرده اند که قرآن از اشعار شعراء عرب کپی برداری کرده است ، در حالی که صرف مشابهات در یک لفظ و کلمه دلیلی بر اقتباس نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از کلمات موجود در لغت عرب ساخته شده است ، اقتباس آنجایی است که مثلا یک سوره با همان معنا و مفهوم از سخنان یک شاعر گرفته شده باشد .
❕مثلا مفسرین در تفسیر حروف مقطعه مانند الم چنین می گویند ؛
« اين حروف اشاره به اين است كه اين كتاب آسمانى با آن عظمت و اهميتى كه تمام سخنوران عرب و غير عرب را متحير ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همين حروفى است كه در اختيار همگان قرار دارد در عين اينكه قرآن از همان حروف" الف باء" و كلمات معمولى تركيب يافته، به قدرى كلمات آن موزون است و معانى بزرگى در بر دارد، كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ مىكند، روح را مملو از اعجاب و تحسين مىسازد، و افكار و عقول را در برابر خود وادار به تعظيم مى نمايد، جمله بندي هاى مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه قرار گرفته و معانى بلند را در قالب زيباترين الفاظ مى ريزد، كه همانند و نظير ندارد.درست همانطور كه خداوند بزرگ از خاك، موجوداتى همچون انسان، با آن ساختمان شگفت انگيز، و انواع پرندگان زيبا، و جانداران متنوع، و گياهان و گلهاى رنگارنگ، مى آفريند و ما از آن كاسه و كوزه و مانند آن مى سازيم، همچنين خداوند از حروف الفبا و كلمات معمولى، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصى در آن بكار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفته اند، آرى همين حروف در اختيار انسانها نيز هست ولى توانايى ندارند كه تركيبها و جمله بنديه ايى بسان قرآن ابداع كنند. »
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 61
❕بنابراین صرف مشابهت در یک کلمه و لفظ ، دلیل بر اقتباس نیست ، قرآن همان الفاظ و کلماتی را که توسط دیگران استعمال می شده است ، در قالب جمله بندی های زیبا با مفاهیم عالی قرار داده به نحوی که بزرگان سخنور عرب را در برابر خود به عجز در آورد چنان که تاریخ نقل می کند ؛
1⃣هنگامى كه آيات سوره غافر نازل شد؛ پيامبر اسلام در مسجد الحرام به نماز ايستاده بود، وليد بن مغيره مخزومى- مرد معروف و سرشناس مكه كه سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى داد. هنگامى كه پيامبر متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد شنيدم كه نه شباهت به سخن انسانها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده اى دارد؛ شاخه هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت »
📚مجمع البیان ج 6 ص 587 _ مفاتیح الغیب ج 20 ص 259
2⃣سه نفر از سران قریش ( ابوسفیان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شبها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر آمدند که آيات قرآن را تلاوت مى كرد هر كدام در گوشه اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند 👇ادامه👇
🔸ادامه👇
❕ به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنشها و قرارداد عدم تكرار چنين كارى را مطرح كردند، و به خانه هاى خود رفتند؛ اتفاقاً شب سوم نيز همين مسأله دقيقاً تكرار شد، و صبح هنگامى كه يكديگر را بار ديگر ملاقات كردند، بعضى گفتند: «ما از اينجا تكان نمى خوريم تا عهد و پيمان ببنديم و براى هميشه اين كار را ترك كنيم»، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند »
📚سيره ابن هشام، ج 1، ص 337.
👌اگر قرآن کپی برداری از اشعار شعراء جاهلی قبل پیامبر بود ، مشرکین عرب می توانستند به راحتی پیامبر را توبیخ کنند و ادعای ایشان را باطل کنند ، اما خضوع و شکست آنان در برابر قرآن روشن ترین دلیل بر این است که قرآن ساخته دست بشر نیست .
❕ معاند مدعی است آیاتی از قرآن برگرفته از اشعار امرو القیس شاعر دوران جاهلیت است ، اشعار مورد استناد معاند از این قرار است ؛
«دنت الساعة و انشق القمر عن غزال صاد قلبي و نفر
مر يوم العيد في زينته فرماني فتعاطى فعقر
أقبل و العشاق من خلفه كأنهم من حدب ينسلون
و جاء يوم العيد في زينته لمثل ذا فليعمل العاملون »
❕معاند مدعی است که مصرع اول « دنت الساعه و انشق القمر » در سوره قمر آیه 1 و مصرع دوم « فتعاطی فعقر » در آیه 29 قمر ، و مصرع سوم « حدب ینسلون » در سوره انبیاء آیه 96 و مصرع پایانی « لمثل ذا فلیعمل العاملون » در سوره صافات 61 آمده است .
👌در پاسخ می گوییم ؛
1⃣چنان که گذشت ، صرف همانندی در کلمه و لفظی دلیلی بر اقتباس نیست ، قرآن از همان کلمات و الفاظی ایجاد شده که عرب آن را تکلم می کرده است ، اما قرآن آن الفاظ را در قالب جمله بندی های پر معنا و زیبا ریخته است .
❕مثلا در اشعار فوق ، شاعر معشوق خود را تشبیه به غزال و آهویی می کند که قلبش را ربوده و فرار کرده که این اتفاق را همسان با نزدیکی قیامت و شکافته شدن ماه می داند ، و آمدن معشوقش را چنان تصویر می کند که گویی نزدیک شده و او را پی کرده و کشته است و عاشقان معشوقش چنان پشت سر معشوق راه می روند که گویی از هر ارتفاعی با سرعت عبور می کنند و در ادامه می گوید اهل عمل باید برای رسیدن به چنین معشوقی عمل کنند .
❕می بینیم که شاعر از این الفاظ و کلمات برای بیان مطالبی سخیف و بی معنا استفاده کرده است در حالی که قرآن از این الفاظ و کلمات برای افاده معانی عالی و واقعی و مثلا معجزه شکافته شدن ماه توسط پیامبر گرامی ، استفاده کرده است و صرف تشابه در استعمال یک کلمه ، دلیلی بر اقتباس نیست .
2⃣از این گذشته اساسا انتساب اشعار فوق به امروالقیس قطعی نیست ، اشعار مذکور تنها توسط مستشرقین غربی بیان شده است و به امروالقیس نسبت داده شده در حالی که دلیلی بر صحت این انتساب نیست ، معاجم شعرایی که از امروالقیس بحث کرده اند ، هیچ سخنی از انتساب اشعار مذکور به امروالقیس به میان نیاورده اند ؛
📚طبقات فحول الشعراء ج 1 ص 51 _ الشعر و الشعراء ج 1 ص 107
❕تنها مناوی در فیض القدیر برخی از قسمتهای اشعار فوق را آن هم با تغییراتی نقل کرده و به امرو القیس نسبت داده است ، مثلا « دنت الساعه و انشق القمر » را به این صورت آورده ؛ « اقتربت الساعه و انشق القمر ، من غزال صاد قلبی و نفر »
📚فیض القدیر ج 2 ص 236
❕این نقل مناوی نیز مورد اعتناء نیست ، زیرا ؛
🔸اولا ؛ فحول شعر شناسان و نسب شناسان شاعران ، اشعار مذکور را به امرو القیس نسبت نداده اند .
🔸ثانیا ؛ بین مناوی و امرو القیس حدود ده قرن یعنی هزار سال فاصله است ، چگونه ممکن است که اشعار امروالقیس هزار سال پنهان و مغفول باشد و هیچ کس از بزرگان آن را نقل نکند ، آنگاه پس از ده قرن مناوی آن هم بدون واسطه آن را نقل کند .
🔸ثالثا ؛ مناوی تنها فرازی از اشعاری که معاندین به امروالقیس نسبت می دهند را نقل کرده است نه تمام آن موارد را .
❕بنابراین انتساب اشعار مذکور به امروالقیس قطعی نیست و به احتمال زیاد ساخته دست مستشرقین است که جهت مقابله با قرآن آنها را به امروالقیس نسبت داده اند و از سوی دیگر به فرض که اشعار مذکور برای امروالقیس باشد ، باز هم دلیلی بر اقتباس قرآن از آن نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از الفاظ و کلماتی تشکیل شده که مورد استعمال عرب واقع شده است ،اما قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب زیباترین و پر معناترین جملات ریخته است ، به نحوی که سخنوران عرب از مقابله به مثل با قرآن عاجز شده اند .
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال:
می خواستم بدونم .با توجه به این که دور و برمون در فامیل و نزدیکان و همسایگان افراد نیازمند هستتد ایا رفتن به حج واجبه.مثلا من میدانم فلان فرد بدجوری نیازمنده و همه چشمانشون رو بستند .به نظر شما مصلحت این نیست حتی حج واجب را هم نریم.البته از روی سهل انگاری نه ..... واقعا طرف نیازمند باشد و پای ابرو در میان باشد؟
✅پاسخ:
باید تفصیل قائل شد بین حج واجب وحج مستحب.
حج واجب قابل اغماض نیست ورویات فراوانی در اهمیت آن آمده است
📚وسایل الشیعه،ج11 ص7 باب 1 وباب 2 وباب 4 وباب 5 وباب 7 و...
امام علی فرمود:
"حج خانه خدا را ترک نکنید که مشمول عذاب خداوند می شوید"
📚بحار الانوار،ج96. ص17
❗️امام صادق فرمود:
"( فرد مستطیع) اگر حج خانه خدا را ترک کند وقت مرگ به او گفته می شود یا یهودی بمیر ویا نصرانی"
📚الکافی،ج4 ص268
❗️اما اگر حج مستحب باشد انسان می تواند هزینه آن را صرف نیازمندان کند وخود به حج نرود.
امام صادق فرمود:
"برطرف کردن نیاز یک مومن برابر است با بیست حج ( مستحب) "
📚بحار الانوار،ج71 ص324
در روایت دیگر فرمود:
"کسی که بر خانه خدا هفت دور طواف کند خداوند برای او 6 هزار حسنه می نویسد و6 هزار گناه اورا پاک می کند و6 هزار درجه مقام اورا بالا می برد و6 هزار حاجت اورا براورده می کند اما کسی که یک نیاز مومن را برطرف کند این کار او افضل است از ده بار طواف خانه خدا"
📚همان مدرک،ص325
✅پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال
سلام سوال شده چرا با وجود اينكه گفته ميشه خداوند همه جا هست ولي بايد گرد كعبه چرخيد نعوذ بالله اين شرك است؟پاسخ بنده ب ايشان اين بود ك خداوند ب بعضي مكانها توجه خاصي دارد و ما هم بايد تعبد داشته و انجام دهيم.مثل اينكه امام زمان همه جا هستند از هر جا ايشان را خطاب قرار دهيم توجه مي كنند اما در جاهايي مثل سرداب مقدس يا مسجد جمكران توجه خاص دارند ساير ائمه نيز ب همين نحو(ب زائران مقابر مقدس خود توجه ويژه اي دارند).لطفا پاسخ دهيد متشكرم
✅ پاسخ
درست است که خداوند در هر زمان و مکاني موجود است، ولي براي حفظ وحدت جامعه اسلامي، محلي خاص در نظر گرفته شده است که همه به سوي آن عبادت کنند. در ايام حج با طواف کعبه، وحدت جامعه اسلامي به نمايش گذاشته شود.
بنابراين هيچ کس کعبه را عبادت نمي کند، بلکه چون خدا و پيشوايان ديني فرموده اند، طبق برنامه خاصي به دور کعبه طواف مي کنند، که از نظر ماهيت و از نظر هدف و انگيزه با اعمال بت پرستان کاملاً متفاوت است. آن ها بت ها را مبدأ آثار و تأثيرگذار در افعال مي دانستند، ولي مسلمانان به هيچ وجه کعبه را مبدأ آثار و تأثيرگذاري نمي دانند و هيچ شأني براي آن در نظام آفرينش و ربوبيت معتقد نيستند.
منظور از زيارت خانه خدا رفتن و كعبه را طواف كردن، ديدن خدا در آن جا و دور او گرديدن نيست.چرا كه به دليل عقل و شرع خداي متعال نه جسم دارد و نه قابل ديده شدن است . خدا را نمي توان با چشم سر ديد ؛نه در كعبه ،نه در مسجد ،نه در آسمان، نه در زمين ،نه در دنيا و نه در آخرت.
كعبه محور عبادت مسلمانان معين شده است
❗️در روایتی امده است که هشام بن حکم از امام صادق درباره فلسفه حج و طواف کعبه سوال کرد امام پاسخ دادند:
" خداوند این بندگان را افرید ۰۰۰و فرمانهایی در طریق مصلحت دین و دنیا به انها داد از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را ( در ایین حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند واز حال هم اگاه شوند و هر گروهی سرمایه های تجاری را از شهری به شهر دیگر منتقل کند ۰۰۰وبرای اینکه اثار پیامبر و اخبار او شناخته شود مردم انها را بخاطر اورند و هرگز فراموش نکنند"
📚 وسایل الشیعه ج11 ص14
📚 علل الشرایع ص405
❗️در روایت دیگری فرمود:
" خانه کعبه خانه ای است که خداوند خلقش را مکلف کرده است که در انجا عبادتش کنند تا طاعت انان در انجام فرامینش را بیازماید لذا انان را بر تعظیم و زیارت کعبه بر انگیخته است و کعبه را محل انبیایش و قبله برای نماز گزاران قرار داده است پس کعبه شعبه ای از بهشت است وطریقی است که انسان را به غفران او می رساند و محل عظمت وجلال خداوند است ۰خداوند کعبه را دو هزار سال قبل دحول الارض خلق کرده است پس شایسته اطاعت در اوامرش و پرهیز از منهیاتش است "
📚 الکافی ج4 ص198
❗️به این نکته نیز باید توجه داشت که کعبه جایگاه بس عظیمی در بینش اسلامی دارد روی این جهت امر به تعظیمش شده است و این تعظیم کردنش عبادت پرودگار شمرده شده است
❗️امام باقر فرمود:
" خداوند هیچ نقطه ای در زمین را نیافریده که محبوبتر به سوی او از کعبه باشد ونه هیچ نقطه ای نزد خداوند گرامیتر از ان است "
📚 الفقیه ج2 ص243
❗️ امام صادق فرمود:
" خداوند از هر چیزی مواردی را برگزیده است واز زمین موضع کعبه را بر گزیده است"
📚 الفقیه ج2 ص195
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال
دریکی ازکانال های ضددین گفته شده مسلمین برای رضایت خدایشان حیوانات راقربانی میکندچجورخدایی است که باسربریدن حیوانات خوشحال میشوداین خدای خون خوارکه باکشته شدن حیوانات خوشحال میشودلیاقت پرستش ندارد
✅پاسخ
توجه به چند نکته لازم است
1⃣خداوند مالک تمام انچه در اسمانها و زمین است می باشد و به مقتضای همین ملکیت خداوند تمام انچه را که در زمین و اسمان است را مسخر انسان گردانیده است چنان که فرمود« ایا ندیدی خداوند انچه را که در اسمانها و زمین است را مسخر شما کرده و نعمتهای ظاهری و باطنی خود را بر شما گسترده و افزون ساخته است»
📓لقمان 20
2⃣باید با دید عقلانی و نه عاطفی به ذبح کردن حیوانات نگاه کرد .انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است ،جسم انسان دارای نیازهایی است که این نیازها ،نیاز به پروتئین و موادی است که در گوشت حیوانات قرار داده شده است .اگر گفته شود خوردن و ذبح کردن حیوانات ظلم به حیوان است همین حرف را می توان در مورد خوردن گیاه هم زد ،خوردن گیاه هم باعث میشود که حق حیات از گیاه گرفته شود و ظلم به گیاه محسوب می شود .در این صورت انسان چگونه باید تغذیه کند؟
❗️لازمه نظام مادی تزاحم بین موجودات مادی و از بین رفتن برخی توسط برخی دیگر است که این از بین رفتن در بین عالم حیوانات نیز مشاهده میشود و از انجایی که خلق این عالم دارای خیر کثیر در برابر شر قلیل بوده است خداوند عالم را خلق کرده است چرا که به مقتضای حکیم بودن خداوند ،او تنها کاری را انجام می دهد که یا خیر محض است و یا خیرش بیشتر از شرش است ( در جایی که شرور لازمه و جزی لا ینفک چیزی محسوب میشود)
♦️اگر انسان با این دید به مساله نگاه کند شکی باقی نمی ماند که حکم به استفاده کردن انسان از گوشت حیوانات همراه با شرایط معینی می دهد
3⃣هدف نهایی از قربانی کردن ان است که گروهی از نیازمندان از گوشت آن قربانی بهره مند شوند چنان که فرمود:
« هنگامی که پهلوهای قربانی ارام گرفت ( وجان داد) از گوشت انها بخورید و مستمندان قانع و فقیران معترض را نیز اطعام کنید این گونه ما حیوانات را مسخر شما ساختیم تا شکر خدا را بجا اورید»
📓حج 36
❗️وفرمود:
« گوشت و خون این قربانی ها هرگز به خدا نمی رسد»
📓حج 37
4⃣از انچه امد فلسفه قربانی کردن در اسلام روشن و مشخص شد که همه بازگشت می کند به منافع بندگان و رضایت خداوند نیز در همین نکته نهفته است و نیز روشن شد که ذبح حیوانات و استفاده از انان همراه با شرایط معین و مشخصی نزد عقلا هیچ گونه قبحی ندارد و باید از دید عقلانی به مساله نگریست
♦️پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
با این که مى دانیم خداوند رحمان و رحیم است و نسبت به بندگان خود مهربان مى باشد، چرا در منابع اسلامى اعم از قرآن و حدیث وارده شده است که از خدابترسیم ؟ ترس از خداوند دادگر و مهربان چه مفهومى دارد؟
🗯پاسخ:
❗️مى دانیم ترس بموقع و به صورت منطقى و معقول در وجود انسان یکى از نعمتهاى الهى است؛ زیرا ترس یک «عامل حفاظتى» است که انسان را در برابر بسیارى از خطرات مصون مى دارد؛ اگر انسان از عوامل خطر نمى ترسید، مثلا از درندگان، فرو ریختن سقف خانه هاى لرزان و بیمارى خطرناک نمى هراسید، دیرى نمى پایید که در کام هر خطرى فرو مى رفت و به زودى رشته زندگى او از هم مى گسست.
🔴همین ترس به انسان هشدار مى دهد که به بدن یک جذامى بدون جهت دست نزند، به لب پرتگاه نرود و در برابر خطرات احتمالى به وسایل ایمنى مجهّز گردد.
❗️اگر در این موارد و مشابه آنها ترس از ضرر و خطر در وجود انسان وجود نداشت، گروههای زیادى خیلى زود به کام نیستى کشیده مى شدند.
🗯البتّه ترس در صورتى مایه حفظ و تکامل انسان شمرده مى شود که منطقى و عقلانى باشد؛ یعنى انسان از عواملى که واقعاً خطرناک هستند بترسد ولى بطور مسلّم ترسهاى بى دلیل و غیر منطقى که از آن به «جُبن» تعبیر مى آورند، مایه عقب افتادگى و وسیله شکست و ناکامى است.
❗️ترس بى جهت آن است که انسان بدون دلیل از موضوعى بترسد و یا در موردى که باید به میدان حوادث برود، از آن فرار کند و در تمام صحنه هاى مختلف زندگى جنبه و قیافه منفى به خود بگیرد؛ این گونه ترسها مسلّماً مذموم و بیهوده و مایه عقب افتادگىد انسان است.
🗯اکنون به مساله ترس از خدابرگردیم:
🔴قرآن مجید چنین مى فرماید: «و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست»
📓نازعات 40 و41
❗️در این آیه به جاى ترس از خدا، ترس از مقام خداقرار داده شده است. اکنون ببینیم مقصود از ترس از «مقام» خداچیست؟
🗯مقصود همان مقام عدالت و دادگرى اوست؛
⁉️آیا عدالت خداترس آور و وحشتناک است؟
❗️ جواب این سوال روشن است؛ آنها که حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند؛ امّا آنها که پرونده تاریکى دارند، مسلّماً از عدالت او مى ترسند؛ زیرا اگر خداوند با بندگان بزهکار خود بر اساس عدالت و دادگرى رفتار کند، باید آنان را مطابق پرونده هاى سیاه خودشان به کیفرهاى سخت محکوم سازد. آیا چنین موضوعى ترسناک و وحشتناک نیست؟
🗯از این بیان نتیجه مى گیریم که مقصود از ترس خداوند ترس از مقام عدالت او ، ترس از گناه و اعمال زشت خویشتن است؛ اینهاست که باید انسان از آنها بترسد و هر کجا ترس از خدامطرح است، مقصود همین است و بس.
❗️امیرمومنان در یکى از سخنان خود به این حقیقت اشاره مى کند و مى فرماید: «شایسته است هر فردى فقط از عمل ناشایست خود بترسد»
📚نهج البلاغه ،کلمات قصار شماره 82
⁉️ممکن است سوال شود که هر گاه مقصود از جمله «ترس از خدا» ترس از گناه و اعمال ناشایست است، پس چرا اولیا و پیشوایان معصوم با این که در برابر گناه معصوم بوده و هرگز گناهى از آنان سر نمى زده، بیش از همه از خدامى ترسیدند؟
❗️پاسخ این سوال چندان پیچیده نیست؛ زیرا بیم آنان از یک رشته «ترک اولى» بود که به هیچ وجه گناه محسوب نمى شود؛ ولى انتظار از آنان این است که آنها را نیز انجام ندهند. انتظاراتى که از آنان هست از دیگران نیست؛ چه بسا ممکن است عملى براى نوع افراد مباح و مشروع و حتّى عبادت شمرده شود، ولى همان عمل براى کسانى که در سطح عالى قرار دارند نسبت به موقعیّت و مقامى که به دست آورده اند، لغزش محسوب گردد»
📚برگرفته از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،ص667
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است
روضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان است
گلدسته ات سنگی ست، روی تربت تو
گنبد نداری...گنبد تو آسمان است
شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁