⁉️سوال
ایا اسلام با شادی کردن مخالف است.قران می گوید باید کم بخندند و زیاد گریه کنند( توبه 82) و یا می گوید:« خداوند شادی کنندگان را دوست ندارد»( قصص76) این اشکالاتی بود که یکی از ملحدین برام مطرح کرد
🔷پاسخ:
❗️اسلام با شادی کردن مخالف نمیباشد بلکه فراوان به پیروان خود توصیه می کند که شادی کردن و مزاح کردن را نیز فراموش نکنند.
🗯امام صادق فرمود:
« هیچ مومنی نیست مگر انکه باید اهل مزاح کردن و شادی کردن باشد»
📚الکافی ج2 ص663
🗯در روایت دیگر از امام کاظم سوال شد:
❗️انسان در میان گروهی است در این بین کلامی به میان می اید و مزاح می کنند و می خندند ایا این کار استباه است؟
🗯امام فرمود: خیر .اعرابی نزد پیامبر می امد و با او شوخی می کرد و پیامبر می خندید به گونه ای که پیامبر هر موقع غمگین می شد می فرمود کاش اعرابی اینجا بود ( وما را به خنده می اورد)»
📚الکافی ج2 ص663
❗️امام صادق به یکی از یاران فرمود:
« مزاح کردن و شوخی کردن بین شما چگونه است
🔷گفت کم
🗯امام فرمود: چنین نکنید بلکه مزاح و شوخی کنید چرا که مزاح کردن از حسن خلق است و شما با این کار برادرت را شاد می کنی»
📚وسائل الشیعه،ج12 ص113
🗯امام باقر فرمود:
« تبسم و خنده مومن در برابر برادرش حسنه ای برای اوست .کسی که خدا برای او حسنه بنویسد او را عذاب نمی کند»
📚مصادقه الاخوان،ص52
❗️ویا فرمود:
« پیامبر مزاح و شوخی می کرد اما جز حق نمی گفت»
📚مناقب ابن شهر اشوب،ج1 ص147
🗯در این باره روایات فراوانی امده است که جهت اگاهی رجوع شود:
📚مستدرک الوسائل،ج8 ص407 باب66
🗯اما پاسخ از ایات مورد استناد شما:
🔶ایه اول:
❗️کسانى که آیه شریفه را چنین معنا کرده اند در حقیقت توجه به صدر و ذیل آن نکرده اند، آیه مزبور در سوره «توبه» در ضمن آیاتى است که درباره منافقان و متخلّفان از دستور جهاد اسلامى گفتگو مى کند و پیش از آن این آیه است:
❗️«بازماندگان از «جنگ تبوک» از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کنند و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: در این گرما، (به سوى میدان) حرکت نکنید! (به آنان) بگو: آتش دوزخ از این هم گرمتر است اگر مى دانستید»
❗️ بلافاصله بعد از این آیه مى فرماید: «از این رو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند (چرا که آتش جهنّم در انتظارشان است) این، جزاى کارهایى است که انجام مى دادند»
🗯خلاصه، ذیل آیه و آیات قبل و بعد از آن و همچنین شروع جمله «فَلیَضحکوا»با کلمه «فاء» که براى تفریع است، همگى بخوبى روشن مى سازد که آیه، مربوط به وضع منافقان و متخلفان از دستور جهاد است و به هیچ وجه امر و دستورى در این آیه به عموم مردم وجود ندارد و این که در ذیل آیه فرموده: «این عمل گریه بسیار و خنده کم براى کیفر کارهاى آنهاست» اشاره به این است که اگر آنها بدانند چه مجازاتهایى در پیش دارند، گریه بسیار و خنده کمتر خواهند کرد و از غم و اندوه، آنى راحت نخواهند شد.
📚پاسخ به پرسش های مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص568
❗️اما ایه دوم:
🗯خداوند آن نشاط و شادی را ناپسند می داند که از روی مستی و غرور و تکبر بوده که سبب ساز غفلت انسان از خداوند و اخرت است چرا که ایه در مورد قارون مرد هم عصر حضرت موسی است .کسی که مظهر ثروت امیخته با کبر و غرور وطغیان بوده است .
❗️«فرحین» «در ایه ان الله لا یحب الفرحین «در ایه جمع « فرح» به معنی کسی است که بر اثر بدست اوردن چیزی مغرور و متکبر شده و از باده پیروزی سرمست می باشد و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد.
❗️خداوند این چنین افراد متکبر و مغرور را که از سر تکبر و غرور و مخالفت با پرودگار سرمست و شاد بوده اند را دوست نمی دارد
📚تفسیر نمونه،ج16 ص154
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
من به وجود خدا ایمان دارم اما نمیدونم واقعا خدا یکی است یا خدایان متعدد وجود دارن لطفا یگانگی خدا را برام ثابت کنید
🔷پاسخ:
❗️برای توحید خداوند دلایل زیادی آورده اند که به چند دلیل اشاره میشود:
1⃣دلیل فطری:
🗯فطرت و نهاد هر انسانی گواهی میدهد قدرتی مافوق همه قدرت ها جود دارد. توجه به این قدرت در لحظات حسّاس و سخت روی میدهد. انسان در حال غرق شدن کسی را میخواند که تنها تکیه گاه، و قدرت نجات دهنده اوست که همان خدای یگانه است. اگر در هواپیما اختلالی پیدا شود همگی دست به دعا و تضرّع بر میدارند و به عبارت دیگر در مشکلات و گرفتاریها و ناملایمات در زمانی که کارد به استخوان ما میرسد، در شرایطی که تمام درهای عالم اسباب به روی ما بسته میشود آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود میشنویم که ما را به سوی (مبدأ یگانه ای فرا میخواند که قدرت او مافوق همه مشکلات و فراتر از تمامی عالم اسباب است.
2⃣دیگر از دلایل توحید، وحدت و هماهنگی هستی است.( برهان تمانع)
❗️هر کس جهان هستی را مطالعه کند و میبیند مجموعه ای هماهنگ و واحدی به هم پیوسته است.
🔷 این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر میدهد. به عبارت دیگر، اگر دو اراده بر عالم هستی حاکم بود، اگر دو تدبیر در جهان خلقت جریان داشت حتماً ناموزونی و فساد در آن بود حال که ناموزونی نمیبینیم دلیل بر وحدت خالق و مدیر و مدبّر عالم خلقت است.
❗️توضیح:
هنگامی که می گوییم خدایان متعدد مفهوم آن این است که آنها از هر نظر یکی نیستند چرا که اگر از تمام جهات یکی بودند تنها یک وجود میشدند. هرجا پای تعدد ودوگانگی در میان است باید قبول کنیم که تفاوتی در کار است والا محال است دو موجود از تمام جهات یکی باشند.
❗️ما اگر اهل تحقیق ومطالعه باشیم از بررسی یک کتاب می توانیم بفهمیم آن را یک نفر نوشته است یا چند نفر
کتابی که تالیف یک نفر است هماهنگی وانسجام مخصوص در تمام قسمتهای کتاب دارد اما اگر دو یا چند نفر هرچند دانشمند باشد تالیف کتاب را برعهده بگیرند اثار دوگانگی وچند گانگی نمایان میشود
❗️دلیل آن هم روشن است زیرا دو نفر هرقدر همفکر وهم سلیقه باشند بالاخره دونفرند اگر همه چیز آنها یکی بود یک نفر میشدند بنابراین به طور قطع باید تفاوتهایی داشته باشند تا بتوانند دونفر باشند.
❗️از سوی دیگر همواره در میان فعل وفاعل تناسب وسنخیت در کار است. هرفعلی آز آثار وجود فاعل خویش است وخواه وناخواه رنگ اورا دارد وبه این ترتیب محال است دوفعل از دو فاعل سر بزند واز تمام جهات یکی باشد همان گونه که محال است دو فاعل از نظر اراده وعمل یکسان باشند ومسلما تفاوتهای وجودی آنها در اراده وعمل آنها ثاثیر می گذارد
❗️بنا براین ممکن نیست نظام واحد وخالی از دو گانگی از مبدا متعدد سرچشمه گیرد
📚تفسیر نمونه،ج 13 ص381
❗️از امام صادق سوال شد چه دلیلی داریم که خداوند یگانه است؟
امام پاسخ داد:
"انسجام وپیوستگی تدبیر جهان وکامل بودن آفرینش دلیل بر این معناست چنان که خداوند فرموده:
"اگر در زمین واسمان خدایانی جز الله بودند به فساد وتباهی کشیده میشدند"
📚تفسیر برهان،ج3 ص55 ح2
❗️امام صادق فرمود:
"هنگامی که مشاهده میکنیم آفرینش منظم است وکواکب در مدارات خود در حرکتند وتدبیر جهان واحد است وشب وروز وخورشید وماه طبق برنامه منظمی در گردش اند این سلامت تدبیر وبه هم پیوستگی امور نشان میدهد که مدبر آنها یکی است"
📚توحید صدوق،ص244
3⃣برهان ترکب:
❗️اگر خداوند همتایی داشته باشد هر دو از این نظر که دارای وجود هستند شبیه اند ولی دو گانگی انها ایجاد می کند که هر یک ویژگی هایی را نیز داشته باشند که دیگری ندارند تا دوئیت محقق شود و الا اگر از هر نظر شبیه یکدیگر هستند دیگر دو موجود نیستند بلکه یک موجود می باشند
❗️در این صورت هر کدام مرکب از دو جزئ می شوند .
1 جهت مشترک ( اصل وجود) 2 جهت تفاوت
❗️یعنی وجود انها ترکیب یافته است از دو جزئ یک جزئئ که هر دو درآن مشترک هستند و یک جزئئ که در آن متفاوت هستند در این صورت هر دو موجود ترکیب یافته و مرکب می باشند
🗯از انجایی که موجود مرکب از اجزائ نیازمند به اجزایش می باشد حکم می کنیم هیچ کدام خدا نیستند زیرا خداوند موجودی است که هیچ گونه نیازمندی ندارد و اگر نیازمند باشد واجب الوجود نخواهد بود.لذا فرض تعدد خداوند مستلزم مرکب بودن خدایان میشود که بطلان ان روشن شد
🗯ادامه پاسخ در زیر:
🗯ادامه پاسخ :
4⃣دلیل صرف الوجود:
🗯خداوند وجودی است از هر نظر بی نهایت و مسلما چنین وجودی دو گانگی ندارد چون وقتی سخن از
دو گانگی به وجود می اید یعنی هر یک فاقد هستی دیگری است یا به تعبیر دیگر بجایی می رسیم که وجود اول پایان می پذیرد و وجود دوم شروع می شود .بنابراین هم وجود اول محدود است و هم وجود دوم چون هر کدام اغاز و پایان دارند
❗️اگر دو نفر هر کدام دارای باغی بودند یقینا هر یک از این دو باغ محدود است حال اگر فرض کنیم باغ نفر اول انقدر گسترش پیدا کند که
تمامی روی زمین را بگیرد مسلما جایی برای باغ دوم باقی نمی ماند و تنها یک باغ در کره زمین خواهیم داشت .پس هر جا سخن از نامحدود است سخن از وحدت خواهد بود
❗️منظور از برهان صرف الوجود این است که خداوند هستی مطلق هست و از هر نظر بی قید و شرط و نامحدود و مسلما دومی برای او فرض نمیشود
5⃣دلیل فیض و هدایت:
🗯خداوند وجودی است کامل و چنین وجودی مسلما منبع فیض و کمال برای دیگران است ایا ممکن است که چنین منبع کمالی موجودات دیگر را محروم بگذارد و
حد اقل خود را به انها معرفی نکند و نشناساند در حالی که این شناخت سبب ترقی و کمال انها می شود وانها را به سوی ان وجود کامل و پر فیض می کشاند
❗️با توجه به این بیان روشن میشود که اگر خدایان متعدد وجود داشت باید هر کدام رسولانی داشته باشد و خود را به مخلوقات معرفی کند و انها را مشمول فیض تکوینی و تشریعی قرار دهد
🔷نتیجه اینکه اگر دیدیم همه رسولان الهی از خدای یگانه خبر می دهند روشن میشود که غیر او معبودی وجود ندارد حضرت امیر فرمود:
« اگر پرودگارت شریک و همتا داشت رسولان او به سوی تو می امدند و اثار ملک و قدرتش را می دیدی و افعال و صفاتش را می شناختی اما او خداوندی است یکتا »
📚نهج البلاغه نامه 31
❗️تمام انبیا دعوت به خدای یگانه کرده اند
📚برگرفته از کتب:
❗️الالهیات،علامه سبحانی،ج2 ص9 به بعد
❗️پیام قران،ایت الله مکارم،ج3 ص181 به بعد
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
ایه ای از قران است که کانال های ضد دین استدلال می کنند که طبق قران شیطان می توانسته در پیامبران تصرف کنه و این یعنی پیامبران معصوم نبودن و ممکن است قران هم از ناحیه غیر خدا باشه ایه:
« ما هیچ رسول و نبی را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه ارزو می کرد شیطان در تمنای او تصرف می کرد» حج 53
🔷پاسخ:
❗️ایات مورد استدلال شما چنین است:
«ما هيچ رسولى و نبيّى را پيش از تو نفرستاديم جز اينكه هرگاه «تمنّى» مى كرد شيطان در تمناى او دخالت مى نمود، آنگاه خدا آنچه را كه شيطان القا مى كند، محو مى نمايد و به آيات خود استوارى مى بخشد، خداوند دانا و حكيم است».
❗️«خداوند آنچه را كه شيطان انجام مى دهد، مايه آزمايش براى آن گروه قرار مى دهد كه دلهاى آنها بيمار است و خود قسى القلب هستند و ستمگران در نهايت جدال و اختلاف هستند».
❗️«تا افراد دانا بدانند كه قرآن بر حق است و از طرف پروردگار تو است و به آن ايمان بياورند، و دلهاى آنان در برابر آن خضوع كند، خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند به راه راست هدايت مى نمايد».
📓حج 52-53-54
❗️نقطه استدلال مخالفان عصمت، مضمون دو آيه نخست است كه مى گويند: هر موقع پيامبران چيزى را تمنى مى كردند، شيطان، در خواسته هاى آنان مداخله مى كرد، آنگاه خداوند آنچه را كه شيطان القا مى كرد، محو و نابود مى نمود.
🔷مثلاً تصور شده كه شيطان در انديشه و يا بيان پيامبران دخالت مى نمود و خلاف حقيقت را بر زبان آنان جارى مى ساخت و يا در انديشه آنان پديد مى آورد، آنگاه خداوند آنها را محو مى كرد.
❗️چنين تفسير ناروايى ناشى از عدم آگاهى از مفاد آيه است كه هم اكنون با بيان سه مطلب روشن مى گردد:
❗️الف. مقصود از تمناى پيامبران چيست؟
❗️ب. مداخله شيطان در تمنيات پيامبران چگونه بوده است؟
❗️ج. مقصود از محو و نابودى اثرِ آن مداخله، از جانب خدا چيست؟
🔷و با تفسير اين سه نقطه، مخالف كاملاً عقب نشينى مى كند.
🗯الف. تمناى پيامبران
🔷«تمنّى» در لغت عرب به معنى «فرض وجود شىء» است و اگر به آرزوى انسان «تمنى» گفته مى شود، به خاطر اين است كه وجود چيزى در خارج مفروض گرفته مى شود.
📚مقاییس ج5 ص276
❗️تمناى پيامبران، جز گسترش آيين الهى و نشر هدايت در ميان اقوام خود، چيز ديگرى نبود، آنان با تحمل انواع مصايب و شدايد و استقامت در راه هدف، نقشه هايى براى هدايت اقوام مى كشيدند، و اصرار و پايمردى آنان در طول زندگى، روشن ترين گواه بر اين گفتار است.
❗️قرآن در باره پيامبر اسلام مى گويد:
«بيشتر مردم هر چند بر هدايت آنان حرص ورزى، ايمان نمى آورند»
📓یوسف 103
❗️نوح با استقامت كم نظيرى، قوم خود را دعوت به يكتا پرستى كرد، و نتيجه آن همان بود كه قرآن از زبان خود او يادآور مى شود و مى فرمايد:
🔷«و من هر موقع آنان را به سوى تو مى خوانم تا آنان را بيامرزى، انگشتان خود را در گوشهايشان نهاده، لباسها را به سر مى كشيدند(تا سخن مرا نشنوند) و بر اين كار اصرار و كبر ورزيدند، آنگاه آنان را آشكارا دعوت كردم، گاهى آشكار و گاهى پنهانى به سوى تو فرا خواندم»
📓نوح 7-9
❗️اين دعوت هاى مؤكد، بيانگر تمناى پيامبران است، كه آيه مورد بحث از آن ياد مى كند.
🗯ب. مداخله شيطان در تمناى پيامبران
❗️مداخله شيطان در «تمناى پيامبران» بر دو نوع متصور است:
1⃣در اراده و تصميم پيامبران، ايجاد خلل كند و آنان را با وسوسه در قلوب و با آفريدن يأس و نوميدى در فضاى روح آنان، از انجام مقاصد باز دارد وبگويد: اين گروه قابل هدايت نيستند و دعوت آنها بى فايده است.
❗️اين احتمال با آيات ديگر قرآن سازگار نيست، قرآن به روشنى دلالت دارد كه شيطان راهى به بندگان خدا ندارد و روشن ترين مصداقِ «بندگان خدا» پيامبران الهى هستند، چنانكه مى فرمايد:
🔷«بر بندگان من راه و سلطه ندارى»
📓حجر42- اسرائ 65
❗️حتى خود شيطان به روشنى اعتراف مى كند كه من بر بندگان مخلص خدا راهى ندارم، چنان كه نقل مى كند:
🔷«سوگند به عزت تو، همه بندگان تو را گمراه خواهم ساخت جز مخلصانِ آنها را»
📓ص 82-83
❗️سستى در طريق انجام وظايف، مصداق اغواى شيطان است كه به حكم آيات پيشين، درباره پيامبران صورت نمى پذيرد.
2⃣مردم را بر ضد پيامبران بشوراند،وبا مخالفت اقوام، نقشه هاى آنان را عقيم، و در دست يابى بر تمنيات ناكام سازد، اين همان مداخله شيطان در آرزوهاى پيامبران است كه آيات قرآن بر آنها گواهى مى دهد.
🔷«شيطان به آنها وعده مى دهد و به آرزوها سرگرم مى سازد و جز فريب، چيزى به آنها وعده نمى دهد»
📓نسائ 120
🔷«آنگاه كه كار انجام گرفت، شيطان مى گويد: خدا به شما وعده درست داد و من به شما وعده دادم ولى تخلف كردم، من بر شما سلطه اى نداشتم جز اينكه شما را (به كارهاى زشت) دعوت كردم، شما نيز دعوت مرا پذيرفتيد بنابر اين مرا سرزنش نكنيد، خود را سرزنش بنماييد!».
📓ابراهیم 22
🗯ادامه پاسخ در زیر👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇
❗️اين آيات و آيات ديگر كه بيانگر تلاش شياطين در عقيم كر
دن فعاليت پيامبران وتحريك مردم بر مخالفت با انوار الهى مى باشد، روشن ترين گواه بر اين است كه مداخله شيطان در تمنيات وكارهاى پيامبران، همان دعوت مردم به مخالفت و شورانيدن آنان بر ضد معلمان و آموزگاران الهى است.
🗯ج. محو اثر مداخله شيطان
❗️محو آثار مداخله شيطان در عقيم سازى تلاش هاى پيامبران، همان نصرتهاى الهى است كه پيوسته شامل حال پيامبران و افراد با ايمان بوده است; چنانچه مى فرمايد:
🔷«ما پيامبران خود و افراد با ايمان را در زندگى اين جهان يارى مى كنيم»
📓غافر51
❗️گاهى محو مداخله شيطان به صورت نابود كردن دشمنان حق، و زير رو كردن سرزمين آنان و يا غرق در دريا صورت مى پذيرفت، وسرانجام رسل الهى و مؤمنان به آنان، نجات مى يافتند و اين مسأله در تاريخ و قصص پيامبرانى مانند نوح، لوط، شعيب و موسى و مانند آنها كاملاً مشخص و روشن است.
❗️خلاصه، خدا در اين آيات سه گانه از يك سنت ديرينه حكايت كرده و يادآور مى شود كه:
🗯از يك طرف، پيوسته پيامبران براى پيشبرد مقاصد الهى خود، نقشه ها و برنامه هايى مى ريختند ووارد ميدان عمل مى شدند.
🗯از طرف ديگر: شياطين و دشمنان سعادت انسان، از طريق وسوسه در قلوب مردم، آنان را به مخالفت و مبارزه با رسل الهى دعوت مى كردند و محيط زندگى را به صورت صحنه نبرد حق و باطل درمى آوردند و فريب خوردگان شيطان در تحقّق مقاصد آنان، تعويق وتأخير و آسيب وخلل ايجاد مى كردند، سرانجام كمكهاى غيبى فرا مى رسيد، و پيامبران و افراد با ايمان را كمك مى كرد و سرزمين آنها را با اهلاك ونابود كردن مخالفان، پاك مى ساخت.
🗯دقت در مفاد آيات قرآنى، اين سنت الهى را روشن مى سازد، همچنانكه دقت در آيه هاى دوم و سوم، علت مداخله شيطان را در برنامه هاى سازنده پيامبران تشريح مى كند و يادآور مى شود كه:
❗️هدف از القاى شيطان و سپس محو و نابود كردن آثار عمليات او، آزمون افراد است، در اينجا مردم بر دو گروهند:
🔷1. گروه بيمار و سنگدل، اينها فريب شيطان را خورده و از آن پيروى مى كنند همچنانكه مى فرمايد:
❗️«القا و مداخله شيطان در برنامه هاى سازنده پيامبران، مايه امتحان براى بيمارگونه ها و سنگدلان است كه به خاطر مخالفت عميق با حق و حقيقت از آن پيروى مى كنند».
📓حج 53
🔷2. گروه دانا و آشنا به حق، اين گروه برنامه و تلاش پيامبران را حق تلقى كرده، و مى دانند كه از جانب خدا است، چنانكه مى فرمايد:
«آنگاه به آن ايمان آورده و دلهاى آنها در مقابل آن خاضع و خاشع مى گردد».
📓حج 54
❗️خلاصه : تلاش پى گير پيامبران و نقشه ها و برنامه هاى آنان در مسير هدايت اقوام، وتوطئه شيطان و تحريك مردم بر ضد پيامبران، ميدان آزمايشى است براى مؤمنان و آگاهان، و كافران و بيمار دلان; گروه نخست از عهده آزمون به خوبى برآمده وحق را از باطل جدا مى سازند و بر حقانيت دعوت پيامبران پى برده و در مقابل حقّ، خضوع و خشوع مى كنند.
🔷و گروه ديگر به خاطر شقاق و جدالى كه با حق دارند، فريب شيطان را مى خورند و بر كفر خود باقى مى مانند.
❗️از این بیانات روشن میشود ایه کوچکترین دلالتی بر مدعای انان ندارد
📚برگرفته از تفسیر موضوعی منشور جاوید،علامه سبحانی،ج 4 ص83 به بعد
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
شما در پاسخ های گذشته اوردید که بهشت و جهنم خلق شده اند اما نگفتید بهشت و جهنم کجا هستند لطفا بگید که بهشت و جهنم کجا هستند
🔷پاسخ:
🗯در مورد مکان بهشت و جهنم:
❗️خداوند در مورد پیامبر گرامی می فرماید:
« بار دیگر ( پیامبر) او را مشاهده کرد .واین مشاهده در کنار سدره المنتهی روی داد.همانی که جنه الماوی و بهشت برین در کنار آن است»
📓نجم 13 تا 15
❗️از این ایه استفاده می شود که هر جا « سدره المنتهی » باشد بهشت موعود نیز همانجا است
🗯در روایات ما امده است که « سدره المنتهی» در اسمان هفتم است
🔷در تفسیر علی بن ابراهیم امده است:
« پاسخ کسانی که افرینش بهشت و دوزخ را انکار می کنند ایه « عندها جنه الماوی» می باشد .یعنی در نزد سدره المنتهی که در اسمان هفتم است بهشت جاویدان قرار دارد»
📚تفسیر علی بن ابراهیم ج2 ص335
❗️ونیز در ایه 22 ذاریات امده است:
« روزی شما در آسمان است و همچنین انچه به شما وعده داده می شود»
🗯بسیاری از مفسران معتقدند که منظور از انچه خدا به بندگانش وعده داده که در اسمان است همان بهشت جاوید است
📚پیام قران ،ج6 ص258
📚بحار الانوار ج8 ص101
🔶حضرت علی فرمود:
« بهشت در اسمان و جهنم در زمین است»
📚الخصال ج2 ص597
❗️علامه مجلسی چنین می اورد:
« در مورد جایگاه بهشت و جهنم در روایات امده است که بهشت بالای اسمانهای هفت گانه و دوزخ در طبقه هفتم زمین است .این دیدگاه مورد قبول اکثریت مسلمین است»
📚بحار الانوار ج8 ص205
❗️البته برخی این نظریه را مقبول نمی دانند و نظریه دیگری ارائه می دهند
📚منشور جاوید،علامه سبحانی،ج5 ص547
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
در نظریه ولایت فقیه نقش مردم چیست ایا همراهی مردم سبب مشروعیت حکومت فقیه است به گونه ای که اگر مردم فقیهی را به رهبری نپذیرند حکومتش باطل است یا خیر همراهی مردم سبب مشروعیت نیست که در این فرض اگر هم مردم خواهان حکومت فقیه نباشند باز فقیه مشروعیت حکومت دارد لطفا واضح توضیح دهید
🔷پاسخ:
❗️به اعتقاد ما نظر صحيح این است که اصل تشريع حكومت و حاكميت فقيه از طرف خداوند و امام زمان است و همچنين تعيين شخص آن هم بايد به نوعى به امام زمان و اجازه آن جضرت انتساب پيدا كند امّا تحقّق و استقرار حاكميت و حكومتش بستگى به قبول و پذيرش مردم دارد.
❗️ دليل ما بر اين مدّعا اين است كه:
🔷ما بر اساس بينش اسلامى معتقديم كه علّت ايجاد همه هستى و جهان و از جمله انسان ها، خداوند است. اوست كه لباس وجود را بر اندام همه موجودات پوشانده و به آنها هستى بخشيده است و هر آن چه كه در آسمانها و زمين است همه از آن خداوند است و او مالك حقيقى همه آنهاست:
«فَاِنَّ لِلَّهِ مَا فِى السَّمَوَاتِ وَ مَا فِى الْاَرْضِ»
📓نسائ 31
❗️پس هر آينه آن چه در آسمانها و آن چه در زمين است از آن خداست.
🔷بر اساس تفكّر اسلامى، همه انسانها عبد و مملوك خدا هستند؛ ان هم مملوکیت حقیقی يعنى حقيقتاً هيچ جزء از وجود ما از آن خودمان نيست و هستى ما تماماً از اوست و هيچ چيز حتّى يك سلّول هم كه متعلّق به خودمان باشد و ما آن را بوجود آورده باشيم نداريم.
❗️از طرف ديگر، عقل هر انسانى درك مىكند كه تصّرف در ملك ديگران بدون اجازه آنان مجاز نيست و كارى ناپسند و نارواست و شاهدش هم اين است كه اگر كسى در آن چه كه متعلّق به ماست (مثل خانه و ماشين و كفش و لباس و...) بدون اجازه و رضايت ما تصّرف كند ناراحت مىشويم و فريادمان بلند مىشود و معتقديم در حقّ ما ستم شده است. اين قضاوت بر اساس همان قاعده عقلى است كه هر كسى مىفهمد كه تصّرف در ملك ديگران ناروا و ناپسند است.
❗️بنابراين، اگر از طرفى همه عالم و از جمله همه انسانها ملك حقيقى خداوند هستند و تمام هستى و ذرّات وجود آنها متعلّق به خداوند است و از خود چيزى ندارند، و از طرف ديگر هم عقل تصديق مىكند كه تصرّف در ملك ديگران كارى ناروا و ناپسند و ظالمانه است بنابر اين هيچ انسانى حقّ تصرّف، نه در خود و نه در ديگران را، بى اذن و اجازه خداوند ندارد.
🗯 و بديهى است كه لازمه حكومت، گرفتن و بستن و زندان كردن و جريمه كردن و ماليات گرفتن و كشتن و اعدام و خلاصه انواع تصرّفها و ايجاد محدوديت هاى مختلف در رفتارها و زندگى افراد و مردم جامعه است؛
❗️بنابر اين حاكم بايد براى اين تصرّفات، از مالك حقيقى انسانها كه كسى غير از خداوند نيست اجازه داشته باشد و گرنه تمامى تصرّفات او بر اساس حكم عقل، ناروا و ظالمانه و غاصبانه خواهد بود.
🗯 بر اساس ادلّهاى كه در دست داريم خداوند اين اجازه و حق را به پيامبر اسلام و امامان معصوم بعد از ايشان داده است:
❗️«پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان به آنان سزاوارتر (مقدّم تر) است.»
📓احزاب6
❗️«خدا را فرمان ببريد و پيامبر و اولياي امرتان ( امامان )را اطاعت كنيد.»
📓نسائ 59
❗️همچنين بر اساس ادله اثبات ولايت فقيه، در زمان غيبت چنين حقّى به فقيه جامع الشرايط داده شده و از جانب خدا و امام زمان براى حكومت نصب شده است.
❗️ امّا دليلى در دست نداريم كه اين حق به ديگران و از جمله، به آحاد مردم و افراد يك جامعه و مسلمانان هم داده شده باشد.
🔷البتّه اين نصب، نصب عام است؛ يعنى فرد خاصّى را معيّن نكردهاند بلكه صفاتى بيان شده كه در هر فردى يافت شود او براى اين كار صلاحيت دارد. امّا چون روشن است كه يك حكومت با چند حاكم مستقل سازگار نيست و در صورت وجود چند حاكم مستقل، ديگر «يك»
حكومت نخواهيم داشت ناچار بايد يك نفر از ميان آنان انتخاب شود.
❗️امّا اين انتخاب در واقع نظير ديدن هلال ماه است كه اوّل ماه را ثابت مىكند و نظير تعيين مرجع تقليد است.
🗯 توضيح اين كه:
❗️ما به عنوان مسلمان مكلّفيم كه ماه رمضان را روزه بگيريم. امّا براى اين كه بدانيم ماه رمضان شده يا نه، بايد رؤيت هلال كنيم و ببينيم آيا هلال شب اوّل ماه در آسمان ديده مىشود. اگر هلال ماه رؤيت شد آن گاه «كشف» مىكنيم كه ماه رمضان شده و بايد روزه بگيريم. در اين جا اين گونه نيست كه ما به ماه رمضان مشروعيت بدهيم؛ يعنى ماه رمضان را ماه رمضان كنيم بلكه در خارج يا هلال شب اوّل ماه واقعاً وجود دارد يا واقعاً وجود ندارد، اگر هلال ماه وجود داشته باشد ماه رمضان هست و اگر نباشد ماه رمضان نيست. آنچه ما در اين ميان انجام مىدهيم و به عهده ما گذاشته شده تنها كشف اين مسأله است كه آيا هلال ماه وجود دارد يا نه؟
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🗯ادامه پاسخ ❗️❗️❗️
❗️و يا در مسأله تقليد، ما معتقديم هر مسلمانى كه خودش متخصّص در استنباط و شناسايى احكام دين نيست بايد از كسى كه چنين تخصّصى را دارد، كه همان مجتهد است، تقليد كند. در اين م
سأله هم وقتى كسى بدنبال تعيين مرجع تقليد براى خودش مىرود اين طور نيست كه مىخواهد به مرجع تقليد مشروعيت بدهد و او را مجتهد كند. بلكه آن شخص قبل از تحقيق ما واقعا مجتهد است و يا واقعا مجتهد نيست و صلاحيت براى تقليد ندارد. ما با تحقيق فقط مىخواهيم «كشف» كنيم كه آيا چنين صلاحيتى در او وجود دارد يا ندارد.
❗️ بنابراين، كار ما «خلق و ايجاد» آن صلاحيت نيست بلكه «كشف و شناسايى» آن است.
🔶در مورد ولىّ فقيه هم مسأله به همين ترتيب است. يعنى با نصب عام از ناحيه خداوند و امام زمان فقيه حقّ حاكميت پيدا كرده و مشروعيت دارد و ما فقط كارمان اين است كه اين حقّ حاكميت را كه واقعا و در خارج و قبل از تحقيق ما وجود دارد كشف و شناسايى نماييم. با اين بيان معلوم مىشود كه تعيين نمايندگان مجلس خبرگان رهبرى از جانب مردم و بعد هم تعيين رهبر بوسيله اين نمايندگان، حقيقت و ماهيتش چيزى غير از آن چه گفتيم، يعنى كشف و شناسايى فردى كه واجد صلاحيت و مشروعيت براى منصب ولايت فقيه و رهبرى است نخواهد بود.
❗️بنابراين، هم اصل مشروعيت ولى فقيه و هم تعيين او به نوعى منتسب به امام زمان است. البته اين كشف بدان معنا نيست كه اين شخص خاص، مورد نظر امام زمان بوده است بلكه همانطور كه گفتيم اين مسأله نظير كشف و شناسايى مرجع تقليد است كه در آن مورد هم شخص خاصّى براى تقليد معيّن نشده بلكه يك سرى ويژگى هاى عام بيان شده و هر كس داراى چنين ويژگى هايى باشد مرجعيت او مورد قبول و رضاى خدا و امام زمان(عليه السلام) خواهد بود.
❗️ تا اين جا معلوم شد كه در زمان غيبت امام معصوم نيز به مانند زمان حضور پيامبر و امامان معصوم، مردم هيچ نقشى در مشروعيت بخشى به حكومت فقيه (نه در اصل مشروعيت ونه در تعيين فرد و مصداق) ندارند.
❗️و امّا نسبت به تحقّق و استقرار حكومت و حاكميت فقيه در زمان غيبت امام معصوم بايد بگوييم كه اين مسأله تماماً به پذيرش جامعه و مقبوليت مردمى بستگى دارد. يعنى اين مردم و مسلمانان هستند كه بايد زمينه تحقّق و استقرار اين حاكميت را فراهم كنند و تا مردم نخواهند نظام اسلامى محقّق نخواهد شد و فقيه در اصل تأسيس حكومت خود هيچ گاه متوسّل به زور و جبر نمىشود بلكه نظير همه پيامبران و امامان، تنها در صورتى كه خود مردم به حكومت وى تمايل نشان دهند دست به تشكيل حکومت خواهد زد. در اين مورد هم نظير همه احكام و دستورات الهى، مردم مىتوانند به اختيار خودشان آن را بپذيرند واطاعت كنند و مىتوانند هم نافرمانى كرده سرپيچى نمايند. البتّه مردم در طول تاريخ ملزم و مكلّف بودهاند كه به حاكميت الهى و حكومت پيامبران و امامان تن دهند و حق حاكميت آنان را به رسميت شناخته بپذيرند و اگر نپذيرفتهاند در پيشگاه خداوند گناه كار و معاقب خواهند بود.
📚نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه،ایت الله مصباح،ص69
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
ایا عقیده به شفاعت در روز قیامت نوعی پارتی بازی نمی باشد که هر کس پارتی اش قوی تر بود نجات می یابد و شیعیان همواره به امید همین پارتی های خود به دنبال گناه می روند و می گوید روز قیامت شفاعت می شویم
🔷پاسخ:
❗️هرگاه حقيقت شفاعت اين باشد كه گنهكار در روز رستاخيز بسان اين جهان، از پيش خود وسيله اى برانگيزد، و او نيز بدون در نظر گرفتن هيچ شرطى، تحت تأثير درخواست او قرار گيرد، و در پرتو نفوذى كه در پيشگاه خداوند دارد عفو و مغفرت خدا را نسبت به چنين مجرم جلب نمايد، اين نوع شفاعت همان بيدادگرى و پارتى بازى است كه بايد دستگاه ربوبى را از اين آلودگى ها پاك و پيراسته دانست.
🔷اين همان شفاعت باطلى است كه عربهاى مشرك درباره بتها مى انديشيدند، زيرا آنها را متنفذان درگاه الهى مى دانستند و معتقد بودند كه از طريق نيايش و پرستش مى توانند رضايت آنها را جلب كنند، و آنها را تحت تاثیر ر خود قرار دهند كه در حقّ آنها شفاعت نمايند. و چنين مى گفتند:
«آنان شفيعان ما در پيشگاه خداوند هستند»
📓یونس18
و نيز مى گفتند:
«ما آنان را از اين جهت مى پرستيم كه ما را به خدا نزديك سازند».
📓 زمر3
❗️قرآن مجيد با شدّت خاصى از اين نوع شفاعت انتقاد كرده، و در ذيل آيه نخست مى فرمايد:
«بگو اى پيامبر گرامى آيا خدا را به آنچه كه در آسمانها و زمين وجود ندارد، آگاه مى سازيد؟ پيراسته است خداوند از آنچه كه براى او شريك مى پندارند».
📓یونس 18
🗯خلاصه شفاعت به اين معنى كه، كار از گنهكار شروع گردد، به خدا منتهى شود، و در شفاعت هيچ قيد و شرطى در كار نباشد، شفاعتى است باطل، كه هرگز نمى توان آن را به مقام ربوبى كه جز اراده نافذ او هيچ اراده اى حاكم و نافذ نيست، و زمام كار در دست او است، نسبت داد.
❗️اعتقاد به وجود چنين شفاعت، جز مقايسه شفاعت اخروى به شفاعت هاى دنيوى، علت ديگرى ندارد، وجريان در شفاعت هاى دنيوى از اين قرار است و فرد گنهكار به شفيعى متوسل مى شود، و او را بر مى انگيزد كه با فرمانرواى وقت، كه زمام كار در دست او است، تماس بگيرد، و روى نفوذى كه در دستگاه او دارد، وى را وادار كند كه از تقصير او درگذرد و از اجراى قانون در حقّ او صرف نظر كند.
🔴در حالى كه شفاعت در روز رستاخيز درست نقطه مقابل اين است، در اين جا فرمانرواى عادل(خداى متعال) روى مصالحى كه خود مى داند، اولياى خود را برمى انگيزد كه درباره آن گروه از گنهكاران كه شايستگى شفاعت را دارند، و ارتباط خود را با خدا قطع نكرده، و پيوند ايمانى را با اولياى خدا حفظ كرده اند، شفاعت كنند تا مشمول رحمت و مغفرت و آمرزش خداوند گردند.
❗️در اين جا ممكن است سؤال شود كه هرگاه هدف از شفاعت اين است كه افراد گنهكار مشمول رحمت حق و آمرزش او قرار گيرند چرا خود خدا مستقيماً اين كار را انجام نمى دهد؟
🗯پاسخ اين سؤال روشن است، زيرا سنّت و اراده حكيمانه خداوندى، بر اين تعلق گرفته است كه نعمت هاى مادى و معنوى خود را از طريق اسباب و علل به بندگان خود برساند، مثلاً يك انسان در پرتو اشعه حيات بخش خورشيد، رشد و نمو مى كند، در حالى كه خداوند مى توانست بدون آفريدن چنين سببى، نعمت نمو و رشد در اختيار او قرار دهد. هم چنين خداوند افراد بشر را به وسيله پيامبران به تكاليف خود آشنا مى سازد، و نعمت هدايت الهى، از راه پيامبران خدا به بشر مى رسد، در صورتى كه خداوند مى توانست نعمت هدايت خود را بدون اعزام پيامبران به آنها ارزانى بدارد در حالى كه مى بينيم كه تمام اين فيوض از طريق اسباب خاص به ما مى رسد.
❗️بنابراين چون اراده حكيمانه وى بر اين تعلق گرفته است كه كليه مواهب مادى ومعنوى خود را از طريق اسبابى كه خود مى آفريند و بر مى انگيزد به بندگان خود برساند، از اين جهت تمام اين نعمت ها از طريق يك رشته نظامات مادى ومعنوى به دست بشر مى رسد، و در سراى ديگر، جريان نيز از همين قرار است، شفاعت جز مغفرت گسترده و آمرزش خداوند چيزى نيست از اين جهت هرگاه همين مغفرت به خود خدا نسبت داده شود آن را مغفرت وامرزش مى نامند، و اگر به اسباب و به علل آن كه اولياى الهى مى باشند نسبت داده شود، شفاعت مى گويند.
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ :
❗️گذشته بر اين پذيرفتن دعا و درخواست اولياى الهى در روز رستاخيز، يك نوع احترام تكريم از عزيزان درگاه خدا مى باشد، و پذيرفتن درخواست آنها معرّف موقعيت آنان است.
❗️علاوه بر اين نخستين شرط شفاعت اين است كه فرد گنهكار، پيوند خود را با خدا قطع نكند، و ارتباط ايمانى و روحى او با اولياى خدا محفوظ باشد، و در پرتو برقرار بودن ارتباط با خدا و اولياى او، مستحق مواهب بيشترى از خداوند گردد پس ديگر نمى توان نام اين تفاوت ها را پارتى بازى ناميد.
🔶هرگز نبايد شك و ترديد كنيم كه ارتباط ناقص با كامل، يا جاهل با دانشمند، يا يك كارگر ساده با استاد كار، ناخود آگاه مايه تكامل آنان مى گردد، بنابراين پيوندى كه اين دسته از گنهكاران با خدا و اولياى او دارند موجب تكامل و برترى آنان نسبت به گروههاى ديگرى مى گردد، و از اين جهت بيشتر مشمول لطف ومرحمت الهى مى شوند.
🔴تفاوت شفاعت هاى دنيوى و اخروى
1⃣ در شفاعت هاى اخروى كار در دست خدا است، وكار از او سرچشمه مى گيرد، و او است كه شفيع را بر مى انگيزد و بر اثر كمال و موقعيتى كه دارد به او حق شفاعت مى بخشد، و رحمت ومغفرت خود را از مجراى او شامل حال بندگان مى سازد، ولى در شفاعت هاى دنيوى كار كاملا بر عكس است، زيرا مجرم شفيع را بر مى انگيزد، و اگر تحريك او نبود، هرگز به فكر شفاعت نمى افتاد، اگر قرآن مجيد دستور مى دهد كه در همين دنيا گروه گنهكار حضور پيامبر برسند، و او را براى دعا و طلب آمرزش تحريك كنند، اين كار نيز مستقيماً از خود خدا شروع مى شود، زيرا او به ما فرمان مى دهد كه چنين كنيم. اگر دستور او نبود هرگز بدنبال پيامبر نمى رفتيم و اگر هم مى رفتيم، بدون فرمان او تأثيرى نداشت.
2⃣ در شفاعت هاى صحيح، شفيع تحت تأثير مقام ربوبى قرار مى گيرد، ولى در شفاعت هاى باطل صاحب قدرت تحت تأثير سخنان شفيع قرار گرفته، و خود شفيع تحت تأثير مجرم قرار مى گيرد.
3⃣شفاعت هاى دنيوى فقط تبعيض در قانون است و نفوذ شفيع، اراده قانونگذار ويا مجريان قانون را مغلوب ساخته، و سرانجام قانون تنها قدرت خود را بر افراد ضعيف وناتوان نشان مى دهد، در حالى كه در شفاعت هاى اخروى هيچ كس قدرت خود را بر خدا تحميل نمى كند، و جلو قانون را نمى گيرد بلكه شفاعت رحمت گسترده و مغفرت نامحدود خداى مهربان است كه از او سرچشمه گرفته و مى خواهد بوسيله آن افرادى را كه شايسته تطهير هستند و قابليت براى پاك شدن دارند، پاك سازد.
❗️گروهى كه از شفاعت محروم مى گردند نه از اين نظر است كه در قانون خدا تبعيض وجود دارد بلكه قابليت مغفرت و رحمت گسترده الهى را ندارند از اين نظر بايد به همان حالت باقى بمانند.
🔷به قول برخى از دانشمندان رحمت خدا بسان موجودى صندوق يك بازرگان و يا بانك نيست كه پايان بپذيرد بلكه بايد در طرف قابليت و شايستگى باشد، تا رحمت خدا به او برسد.
❗️اگر قرآن اصرار میورزد كه شفاعت اولياى خدا، مخصوص كسانى است ت كه مورد رضايت پروردگار جهان گردند چنان كه مى فرمايد:
«درباره كسانى شفاعت مى كنند كه مورد رضايت خداوند جهان باشند»
📓انبیا 28
❗️براى اين است كه او مى داند چه كسى لياقت و شايستگى فيض معنوى و رحمت گسترده او را دارد و چه كسى ندارد.
📚منشور جاوید،ج8 ص321
⁉️سوال
چرا در خطبه 80 نهج البلاغه گفته شده زنان ناقص العقل هستند ایا این توهین به زنان نیست
پاسخ
❗️توجه به چند نکته لازم است :
1⃣این خطبه بعد از جنگ «جمل» وارد شده و مى دانیم میدان دارِ اصلى آن جنگ، همسر پیامب به نام «عایشه» بود که به تحریک «طلحه» و «زبیر» به شکل بى سابقه اى در میدان جنگ وارد شد و خون هاى زیادى از بى گناهان و یا ناآگاهان به زمین ریخت که بعضى عدد کشته شدگان را بالغ بر هفده هزار نفر مى دانند
2⃣ ما در بسیارى از آیات قرآن حتى مذمتی از نوع بشر مى بینیم: «به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده! هنگامى که بدى به او رسد، بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد بخل مىورزد و مانع دیگران مى شود.»
📚معارج 19-20
❗️و در جاى دیگر مى خوانیم: « انسان به یقین بسیار ظالم و جاهل بود»
📚احزاب72
❗️و در جاى دیگر او را، «کفور مبین» (کفران کننده آشکار) نامیده است
📚زخرف 15
🔷و در جاى دیگر از انسان به عنوان موجودى که هرگاه به نعمت مى رسد طغیان مى کند، یاد شده
📚علق 6-7
و مانند آن....
🗯بى شک، انسان در طبیعتش نه «کفور مبین» است نه «ظلوم و جهول» و نه طغیانگر، بلکه ظاهر این است که این بحثها درباره انسانهایى است که تحت تربیت رهبران الهى قرار نگرفته اند و به صورت گیاهان خودرو، در آمده اند. نه راهنمایى و نه بیدارگرى دارند و در میان هوس ها غوطه ورند.
❗️به همین دلیل در قرآن از مقام انسانِ با تقوا و مطیع فرمان الهى، مدح و تمجید فراوان شده و اصولا بنى آدم به عنوان گل سرسبد جهان آفرینش معرّفى گردیده است
📚اسرائ 70
❗️در مورد جنس زن نیز مطلب همین گونه است، در میان زنان افراد شایسته اى داریم که حتّى در میان مردان مانند آنها کم است و به عکس، زنان بسیار منحرفى داریم که سرچشمه بسیارى از نابسامانى هاى جامعه بشرى هستند.
3⃣ در این شکی نیست که زنان برجسته در اسلام فراوان بوده اند که پیامبر و امامان برای انها احترام قائل بوده اند نظیر حضرت خدیجه،حضرت فاطمه،ام سلمه ،و ...
🔷افزون بر این قران نیز بسیاری از زنان را مدح کرده است چنان که فرمود:
« هر کس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالی که مومن است او را حیات پاکیزه ای می بخشیم »
📓نحل 97
👌ونیز از برخی از زنان به عنوان الگو و اسوه نام می برد
📓تحریم 11 و12
♦️امام صادق فرمود:
« یک زن صالحه از هزار مرد غیر صالح برتر است»
📚وسائل الشیعه ج20 ص172
🔷وصراحتا تقوا را معیار برتری دانسته است نه چیز دیگر را
📓حجرات13
4⃣با توجه به انچه امد و با توجه به شان نزول خطبه در مورد تعبیر ناقص العقل در مورد زنان می گوییم:
❗️آن سخن ناظر به زنان تربیت نایافته تحت مکتب الهی است .در این نوع زنان عواطف و احساسات بر عقلشان غلبه دارد و ای بسا تحت تاثیر عواطف واقع شده و طبق آن به نفع و یا زیان کسی شهادت می دهند. وطبق این عواطف و احساسات رفتار می کنند واز عقل کم بهذه می گیرند .لذا در روایات ما از مشورت با این نوع از زنان نهی شده است
📚وسائل الشیعه ج 20 ص182
❗️روشن می شود که تعبیر حضرت امیر یک حکم عام برای تمام افراد زن نمی باشد بلکه ناظر به افرادی از انان است که ویژگی های گفته شده را دارا هستند
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
این که گفته میشه روز قیامت همه باید از پل صراط عبور کنن جریانش چیه یعنی روز قیامت پلی قرار داده میشه تا مردم ازش عبور کنن
🔷پاسخ:
❗️از ایات و روایات استفاده می شود که در روز قیامت گذر گاهی عمومی وجود دارد که همگان باید از آن عبور کنند و در لسان روایات به آن « صراط» گفته میشود.
❗️پیامبر گرامی فرمود:
« راهی بر روی جهنم نصب می شود که از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیز تر است»
📚الکافی ج8 ص312
🔷امام صادق فرمود:
« بعضی مانند برق از آن می گذرند و بعضی همچون اسب تیز رو ،بعضی با دست و زانوها ،بعضی همچون پیادگان،و بعضی به ان اویزان می شوند و می گذرند گاه اتش دوزخ از انها چیزی را می گیرد و چیزی را رها می کند»
📚امالی صدوق،مجلس 33
❗️جهت دیدن سایر روایات در مورد « صراط» رجوع شود:
📚بحار الانوار ج8 ص64 باب 22
🔶علامه سبحانی در کتاب خویش چنین می اورد:
❗️امااين كه مقصود از صراط و طريق ياد شده كه بر متن دوزخ نصب میشود و همه اهل محشر بايد از آن عبور كنند، چيست؟ در اين جا دو احتمال وجود دارد:
1⃣مقصود معنى ظاهرى آن است يعنى پل يا راهى نظير آنچه در دنيا مى باشد، در سراى ديگر بر جهنم نصب مى شود.
2⃣مقصود اين است كه صراط اخروى تجسم و تبلور همان صراط دنيوى است و صراط مستقيم در دنيا كه پرهيزگاران برگزيده اند، تجسم و تجلى اخروى آن اين است كه آنان را به بهشت مى رساند و از طرفى راههاى باطل كه ستمكاران در اين دنيا پيموده اند; در سراى ديگر تجسم و تبلور اخروى يافته و آنان را داخل دوزخ مى نمايد.
🗯گروهى كه بيشتر به ظواهر اعتماد مى نمايد، نظريه نخست را پذيرفته، و گروه دوم كه با استفاده از قراين و شواهد نقلى و عقلى از مرز ظواهر گذشته و به باطن اين گونه تعابير نيز نظر مى نمايند، نظريه دوم را گزيده اند.
❗️اگر چه داورى در اين قبيل مطالب كار دشوارى است ولى آنچه از مجموع روايات وتعبيرات معصومان در زمينه صراط و راه وصول به دوزخ و بهشت به دست مى آيد همان نظريه دوم است و در اين جا جمله اى از امير مؤمنان على نقل مى نماييم كه مؤيّد نظريه دوم است:
❗️امام درباره تقوا و فرجام پرهيزگارى و نيز برگزيدن راه خطا و منحرف از مسير تقوا چنين مى فرمايد:
«خطاها(پيروى از تمايلات حيوانى) مركب هاى سركش و چموشى هستند كه صاحبانشان بر آنها سوار شده و عنان آنها از دستشان گرفته شده پس آنان را وارد دوزخ مى نمايند،و پاكدامنى و خويشتن دارى در برابر شهوات، مركب هاى راهوار و مطيعى هستند كه صاحبانشان بر آن نشسته و زمام آنان در اختيارشان قرار گرفته پس آنان را وارد بهشت مى نمايند»
📚نهج البلاغه،صبحی صالح،خطبه 16
❗️از اين روايت به خوبى استفاده مى شود كه راه بهشت و دوزخ در حقيقت از هم اكنون در اين دنيا شروع مى شود و در نهايت به بهشت و دوزخ منتهى مى گردد و نه چنين است كه در قيامت راه ديگرى وراى آن بر جهنم نصب مى گردد و اهل محشر مكلف بر عبور از آن مى شوند، بلكه آن كس كه در همين دنيا صراط مستقيم تقوا را برگزيده در سراى ديگر و با تجسم اخروى او را وارد بهشت مى نمايد و آن كس كه راه نافرمانى را برگزيده و از طريق وسطى كه كتاب و سنت ترسيم گر آن است به يمين و شمال منحرف گردد در جهان ديگر تجسم اخروى آن همان سقوط در دركات دوزخ خواهد بود. و در عين حال، نمى توان اين خطبه و امثال آن را گواه قاطع بر نفى نظريه نخست گرفت، زيرا كلام امير مؤمنان على مملو است از مجاز واستعاره و كنايه و ممكن است بخشى از اين تعبيرها يك نوع استعاره باشد كه با هر دو نظريه سازگار باشد»
📚منشور جاوید،ج5 ص508
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
یکی از سوالات و اشکالاتی که مطرح میشه این است که گفته میشه چرا امامان همسران متعدد داشتند و از این ازدواج ها فرزندان متعدد حاصل میشد ایا معاذ الله امامان شهوتران بودند
🔷پاسخ:
❗️ائمه گرامی ما به خاطر برخی از مصلحت ها اقدام به ازدواج های متعدد می کردند از جمله :
1⃣ایجاد رابطه خویشاوندی با قبائل مختلف و گسترس اسلام و تشیع :
❗️یکی از شیوه ها و راه های توسعه و گسترش اسلام و تشیع و در هم شکستن اتحاد نا مقدس مخالفان این بود که با قبائل مختلف رابطه و خویشاوندی برقرار شود.زیرا محکم ترین رابطه نزد عرب رابطه خویشاوندی محسوب می شد و داماد قبیله را همواره از خود می دانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه می شمردند.امامان از این روش استفاده کرده تا با قبائل مختلف رابطه خویشاوندی برقرار کنند و از این جهت اسلام و تشیع را گسترش دهند
2⃣الگو دهی برای دیگران:
🗯معصومین برای دیگران الگو بودند.یکی از اهداف انها در ازدواج های مکرر بیان احکام اسلام و نهادینه کردن فرهنگ ازدواج در جامعه بود.در عصر معصومین جامعه عرب به مفاسد و انحرافات اجتماعی و اخلاقی الوده بودند.امامان با ازدواج های متعدد و مکرر الگوی عملی برای انها بودند تا از انحرافات و مفاسد اخلاقی دست بر داشته از طریق ازدواج نیاز های خود را ارضائ کنند.
❗️برگزاری ازدواج های ساده و ازدواج با زنان شوهر مرده و بیوه و بیان راه و روش معاشرت با همسر و رعایت عدالت بین انها همه از جهت الگویی برای دیگران بوده است
3⃣تربیت نسلی جهت گسترش مکتب تشیع در جامعه آن روز:
❗️امامان ما همواره تحت فشار دستگاه حکومت آزادی عمل چندانی برای تبیلغ دین ومعارف نداشتند.چه راهی بهتر از این که با تربیت نسلی پاک دین را از خطر انحراف نجات دهند
4⃣حفظ شخصیت زنان و تربیت انها:
❗️در عصر معصومین در جنگ ها عده ای از زنان اسیر می شدند و برده می شدند و یا با کشته شدن بی سرپرست می شدند ودر چنین شرایطی شخصیت اجتماعی انها به شدت مورد تهدید واقع می شد.امامان برای حفظ شخصیت آن بانوان و یا آزاد شدن اسیران و بردگان با انها ازدواج می کردند و انها را تربیت نموده سپس آزاد می کردند.
🗯به این وسیله شخصیت و ابروی زنان را از دسترس هوسبازان مصون نگه می داشتند
❗️با توجه به ماهیت ازدواج های امامان به این نتیجه می رسیم که هدف انها هیچ گاه از روی هوس و بدون دلیل نبوده است بلکه در طریق تبلیغ و گسترش اسلام و تشیع صورت گرفته و کاملا جنبه تربیتی و الگویی داشته است.
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
چرا تو اسلام همجنس گرایی ممنوع است ولی سایر کشورها اجازه میدن خب شاید یکی خوشش نیاد با زنان نزدیکی کنه دوست داشته باشه با مرد ها باشه چه اشکالی داره خب
🔷پاسخ:
❗️«گر چه در دنیاى غرب که آلودگى هاى جنسى فوق العاده زیاد است، این گونه زشتى ها مورد تنفر نیست و حتى شنیده مى شود در بعضى از کشورها همانند «انگلستان» طبق قانونى که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونى پیدا کرده
🔶ولى شیوع این گونه زشتى ها هرگز از قبح آن نمى کاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است.
🔴گاهى بعضى از پیروان مکتب مادى که این گونه آلودگى ها را دارند، براى توجیه عملشان مى گویند: ما هیچ گونه منع طبّى براى آن سراغ نداریم!
🔷اما آنها فراموش کرده اند که اصولاً هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند.
🗯توضیح این که: انسان به صورت طبیعى و سالم تمایل جنسى به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرایز انسان و ضامن بقاء نسل او است.
🔷هر گونه کارى که این تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد یک نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد مى کند .
🔷مردى که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردى که تن به چنین کارى مى دهد هیچ کدام یک مرد کامل نیستند و در کتاب هاى امور جنسى، «هموسکسوآلیسم»؛ (همجنس گرایى) به عنوان یکى از مهم ترین انحراف ذکر شده است.
❗️ادامه این کار تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً مى کشد و در مورد کسى که تن به این کار در مى دهد احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا مى شود و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى که بعد از مدتى قادر به آمیزشطبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود.
🔷با توجه به این که احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها موثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن مى شود از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد و حتى ممکن است افرادى که گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند که دیگر قدرت بر تولیدفرزند پیدا نکنند.
❗️این گونه اشخاص از نظر روانى غالباً سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى که به آن تعلق دارند احساس مى کنند.
قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزى است تدریجاً از دست مى دهند و یک نوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى کند.
🔷آنها اگر به زودى تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند و حتى در صورت لزوم از طبیب جسمى یا روانى کمک نخواهند و این عمل به صورت عادتى براى آنها در آید، ترک آن مشکل خواهد شد، ولی در هر حال هیچ وقت براى ترک این عادت زشت دیر نیست، تصمیم مى خواهد و عمل
❗️سرگردانى روانى تدریجاً آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد کشانید، و این یک بدبختى بزرگ دیگر است.
🔷جالب این که در روایات اسلامى در عباراتى کوتاه و پر معنى اشاره به این مفاسد شده است، از جمله در روایتى از امام صادق مى خوانیم: کسى از ایشان سوال کرد: «چرا خداوند لواط را حرام کرده است»؟
❗️فرمود: «اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن ها بى نیاز (و نسبت به آنان بى میل) مى شدند، و این باعث قطع نسل انسان مى شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعى جنس موافق و مخالف مى گشت، و این کار مفاسد زیاد اخلاقى و اجتماعى به بار مى آورد»
📚وسائل الشیعه ج20 ص322
❗️ذکر این نکته نیز قابل توجه است که: اسلام یکى از مجازات هایى را که براى چنین افرادى قایل شده آن است که ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است، یعنى اگر چنین کارى قبل از ازدواجصورت گرفته شد، این زنان براى او حرام ابدى مى شوند.
🔷اخرین نکته اى که در اینجا باید یادآور شویم این است که: کشیده شدن افراد به این گونه انحراف جنسى علل بسیار مختلفى دارد، و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه، ممکن است از عوامل این آلودگى گردد.
گاهى ممکن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد.
قابل توجه این که در حالات قوم «لوط» مى خوانیم: عامل آلودگى آنها به این گناه این بود که آنها مردمى بخیل بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروان هاى «شام» قرار داشت و آنها نمى خواستند از میهمانان و عابرین پذیرایى کنند، در آغاز چنین به آنها وانمود مى کردند که قصد تجاوز جنسى به آنان دارند، تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى این عمل تدریجاً به صورت عادت براى آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسى تدریجاً در وجود آنها بیدار شد و کارشان به جایى رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند.
📚بحار الانوار ج12 ص147
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
ایادرحکومت اسلامی اجازه هست به حاکم اسلامی یادرعصرحاضرازولیه فقیه انتقادواعتراض کرد؟
🔷پاسخ:
❗️نظام اسلامی نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شمارد بلکه بر اساس تعالیم دینی یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیر خواهی برای او است.
❗️این حقیقت تحت عنوان« النصیحه لائمه المسلمین» در روایات ما به ان پرداخته شده است
📚بحار الانوار ج27 ص67 باب3
📚الخصال ج1 ص72
📚الکافی ج1 ص103
🔷حضرت امام چنین عرضه می دارند:
« همه موظفند که نظارت کنند بر این امور اگر من یک پایم را کنار گذاشتم ،کج گذاشتم،ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتیدخودت را حفظ کن»
📚صحیفه نور ج7 ص118
❗️البته باید این مساله به گونه ای باشد که با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط همواره تقویت رهبری و نظام اسلامی را به دنبال داشته باشد و به نکات زیر توجه شود
1⃣اشکال و ایراد قطعی باشد نه بر اساس شایعات و بر پایه حدس و گمان
2⃣رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از توهین و جسارت
3⃣انتقاد به منظور اصلاح و سازندگی باشد نه برای عیبجویی و تضعیف
4⃣باید توجه کرد انتقاد از ولی فقیه موجب تضعیف نظام نگردد
📚پرسش ها و پاسخ ها،مصباح یزدی،ج1 ص69
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
من آلمان زندگي ميكنم دو روز پيش معلمم كه قرآن رو كاملا خوانده وبااينكه مسيحي هست به من گفت چرا تو قرآن نوشته كه يك مرد ٤تا زن ميتونه بگيره و به شرط اينكه مساوات رو رعايت كنه.من چي جواب بدم؟
🔷پاسخ:
❗️در مورد فلسفه تعدد زوجات برای مردان در تفسیر نمونه چنین امده است :
❗️با مطالعه وضع محیطهای مختلف قبل از اسلام، به این نتیجه می رسیم که تعدد زوجات بطور نامحدود امری عادی بوده و حتی بعضی از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند، بنابراین تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورتهای زندگی انسانی محدود ساخته و برای آن قیود و شرائط سنگینی قائل شده است.
❗️قوانین اسلام بر اساس نیازهای واقعی بشر دور می زند نه تبلیغات ظاهری و احساسات رهبری نشده، مساءله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسی قرار گرفته، زیرا هیچ کس نمی تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی بیش از زنان در خطر نابودی قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر قربانیان اصلی را آنها تشکیل می دهند
🔷و نیز نمی توان انکار کرد که عمر زندگی جنسی مردان، از زنان طولانی تر است زیرا زنان در سنین معینی آمادگی جنسی خود را از دست می دهند در حالی که در مردان چنین نیست.
🔷و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حمل، عملا ممنوعیت جنسی دارند در حالی که در مردان این ممنوعیتها وجود ندارد.
🔶 از همه گذشته زنانی هستند که همسران خود را به علل گوناگونی از دست می دهند و معمولا نمی توانند به عنوان همسر اول، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مساءله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند همانطور که در مطبوعات مختلف می خوانیم که این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مساءله تعدد زوجات از نابسامانی زندگی خود شکایت دارند و جلوگیری از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقی می کنند.
❗️ بادر نظر گرفتن این واقعیتها در این گونه موارد که تعادل میان مرد و زن به عللی بهم می خورد ناچاریم یکی از سه راه را انتخاب کنیم:
1⃣مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافی تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته های درونی خود را سرکوب کنند.
2⃣مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند.
3⃣ کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر برای خود انتخاب کنند. مسلما غیر از این سه راه، راه دیگری وجود ندارد.
❗️اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم، این مبارزهای است که پیروزی در آن نیست و به فرض که این طرح عملی شود جنبه های غیر انسانی آن بر هیچ کس مخفی نیست.
🔷 به تعبیر دیگر مساءله تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول، مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می کنند کسانی هستند که یک مساءله سه زاویه ای را تنها از یک زاویه نگاه می کنند زیرا مساءله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در این باره قضاوت کنیم.
🔷 اگر راه دوم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می گیرند نه تامینی دارند و نه آینده ای، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها اموری نیست که هیچ انسان عاقلی آنرا تجویز کند.
❗️بنابراین تنها راه سوم باقی می ماند که هم بخواسته های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت می دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانی زندگی این دسته از زنان بر کنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون می برد.
🔷البته باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با اینکه در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می شود اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است
📍ادامه پاسخ 👇👇👇👇👇
💭ادامه پاسخ :
زیرا زندگی در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمی آمد ولی در عصر و زمان ما باید کسانی که می خواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامی بنمایند. اساسا اقدام به این کار نباید از روی هوی و هوس باشد.
🔺جالب توجه اینکه همان کسانی که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربیها) در طول تاریخ خود، به حوادثی برخورده اند که نیازشان را به این مساءله کاملا آشکار ساخته است،
▪️مثلا بعد از جنگ جهانی دوم احتیاج و نیاز شدیدی در ممالک جنگ زده، و مخصوصا کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعی از متفکران آنها را وادار ساخت که برای چاره جوئی و حل مشکل در مساءله ممنوعیت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتی برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه (الازهر) خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولی در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن همان فحشاء وحشتناک و بیبند و باری جنسی وسیعی بود که سراسر کشورهای جنگ زده را فرا گرفت.
🔷از همه اینها گذشته تمایل پاره ای از مردان را به تعدد همسر نمی توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نیست اما گاه می شود که بر اثر عقیم بودن زن، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقی می کند، و یا گاهی بر اثر تمایلات شدید جنسی و عدم توانائی همسر اول برای انجام این خواسته غریزی، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم می بیند، حتی اگر از طریق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع، اقدام می کند در اینگونه موارد نیز نمی توان منطقی بودن خواسته مرد را انکار کرد، و لذا حتی در کشورهائی که تعدد همسر قانونا ممنوع است، عملا در بسیاری از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج کامل دارد، و یک مرد در آن واحد با زنان متعددی ارتباط نامشروع دارد.
❗️مورخ مشهور فرانسوی گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است یکی از مزایای این آئین می شمارد و بهنگام مقایسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنین می نویسد:
«در غرب هم با وجود اینکه آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمی (تعدد زوجات) نمی کند با این حال وحدت همسر چیزی است که ما آن را فقط در کتابهای قانون می بینیم و الا گمان نمی کنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعی ما اثری از این رسم نیست! راستی من متحیرم و نمی دانم که تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه من می گویم که اولی از هر حیث از دومی بهتر و شایسته تر است »
📚تاریخ تمدن اسلام و عرب ترجمه فخر گیلانی صفحه 509
❗️البته نمی توان انکار کرد که بعضی از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامی این قانون، از آن سوء استفاده کرده و برای خود حرم سراهای ننگینی بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند، ولی این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهای اسلام گذاشت، کدام قانون خوبی است که افراد سودجو از آن، بهره برداری نامشروع نکرده اند؟
🔴ادامه پاسخ 👇👇👇
🔶ادامه پاسخ 👇👇👇👇
⁉️در اینجا بعضی سؤال می کنند که ممکن است شرائط و کیفیاتی که در بالا گفته شد برای زن یا زنانی پیدا شود آیا در این صورت می توان به او اجازه داد که دو شوهر برای خود انتخاب کنند؟
🔷جواب این سؤال چندان مشکل نیست:
❗️اولا: (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است) میل جنسی در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتیهائی که در کتب علمی مربوط به مسائل جنسی درباره غالب زنان ذکر می کنند مساءله (سرد مزاجی) است در حالی که در مردان، موضوع بر عکس است، و حتی در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده می شود که تظاهرات جنسی، معمولا از جنس نر شروع می شود.
❗️ثانیا : تعدد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعی و حقوقی ایجاد نمی کند در حالی که درباره زنان اگر فرضا دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانی به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مساءله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست مربوط به کدام یک از دو همسر می باشد و مسلما چنین فرزندی مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت و حتی بعضی از دانشمندان معتقدند: فرزندی که پدر او مجهول باشد کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت، و با این ترتیب چنین فرزندانی از نظر عاطفی در محرومیت مطلق قرار می گیرند، و از نظر حقوقی نیز وضعشان کاملا مبهم است.
🔷و شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که توسل به وسائل پیشگیری از انعقاد نطفه بوسیله قرص یا مانند آن، هیچگاه اطمینان بخش نیست و نمی تواند، دلیل قاطعی بر نیاوردن فرزند بوده باشد زیرا بسیارند زنانی که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند، بنابراین هیچ زنی نمی تواند به اعتماد آن، تن به تعدد همسر بدهد.
❗️روی این جهات، تعدد همسر برای زنان نمی تواند منطقی بوده باشد، در حالی که در مورد مردان، با توجه به شرائط آن، هم منطقی است و هم عملی است.
🔴برگرفته از تفسیر نمونه ،ج3 ص256
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
ایه ای از قران است که میگه هر کس هر ایینی داشته باشه رستگاره نمیخواد حتما اسلام باشه
الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره- 62)
کسانى که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و یهود و نصارى و صابئان (پیروان یحیى یا نوح یا ابراهیم) آنها که ایمان بخدا و روز رستاخیز آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است، و هیچگونه ترس و غمى براى آنها نیست
❗️لطفا جواب این شبهه رو بگید
🔷پاسخ:
❗️به خوبى مى دانیم که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مىکنند قرآن در آیه 85 سوره آل عمران میگوید:
🔷«هر کس دینى غیر از اسلام براى خود انتخاب کند پذیرفته نخواهد شد.»
❗️بعلاوه آیات قرآن پر است از دعوت یهود و نصارى و پیروان سایر ادیان به سوى این آئین جدید یعنی اسلام اگر تفسیر فوق صحیح باشد با بخش عظیمى از آیات قرآن تضاد صریح دارد، بنا بر این باید به دنبال معنى واقعى آیه رفت.
🔶در اینجا دو تفسیر از همه روشنتر و مناسبتر به نظر مى رسد
1⃣اگر یهود و نصارى و مانند آنها به محتواى کتب خود عمل کنند مسلما به پیامبر اسلام ایمان مى اورند چرا که بشارت ظهور او با ذکر صفات و علائم مختلف در این کتب آسمانى آمده است که شرح آن در ذیل آیه 146 سوره بقره در تفاسیر بیان شده است.
❗️مثلا قرآن در آیه 68 سوره مائده مىگوید:
« ای اهل کتاب شما ارزشى نخواهید داشت مگر آن زمانى که تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده بر پا دارید (و از جمله به پیامبر اسلام ص که بشارت ظهورش در کتب شما آمده است ایمان بیاورید).»
2⃣ این آیه ناظر به سؤالى است که براى بسیارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فکر بودند که اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تکلیف نیاکان و پدران ما چه مىشود؟
⁉️ آیا آنها به خاطر عدم درک زمان پیامبر اسلام و ایمان نیاوردن به او مجازات خواهند شد؟
🔶در اینجا آیه فوق نازل گردید و اعلام داشت هر کسى که در عصر خود به پیامبر بر حق و کتاب آسمانى زمان خویش ایمان آورده و عمل صالح کرده است اهل نجات است، و جاى هیچگونه نگرانى نیست.
❗️بنا بر این یهودیان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسیح، اهل نجاتند، همانگونه مسیحیان مؤمن قبل از ظهور پیامبر اسلام
📚تفسیر نمونه،ج1 ص283
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
ببخشید مگه نمیگن شیطان فرشته بوده و فرشته ها اختیار ندارن؟
پس چطور شیطان با اختیار خودش از فرمان خدا سرپیچی کرد؟
یا شما درمورد فرشتگان گفتین که گناه نمیکنند پس قضیه فطرس چیه؟
🔷پاسخ:
❗️یکی از علمای معاصر چنین جواب می دهد:
« بعضی تصور می کنند معصوم بودن یا نبودن در مورد فرشتگان مفهوم ندارد ولی این صحیح به نظر نمی رسد.
🔷درست است که انگیزه های گناه مانند شهوت و غضب در انها نیست ( یا بسیار ضعیف است) ولی نباید فراموش کرد که انها فاعل مختار هستند و قدرت بر مخالفت دارند و حتی از ایات قران استفاده می شود که انها از بیم مجازات خداوند در وحشت هستند
📓انبیائ28
👌این تعبیرات همه نشان می دهد که انها در عین قدرت بر معصیت ،معصوم و پاک از گناهند
🔶از این جا روشن می شود که اگر در بعضی از روایات درباره کندی بعضی از فرشتگان در اطاعت فرمان حق و تنبیه انان به خاطر این کندی آمده همانند « ترک اولی هایی» است که در مورد انبیا نیز گفته شده است و می دانیم ترک اولی هرگز به معنی گناه نیست بلکه گاه ممکن است کار مستحب خوبی باشد که در مقایسه با کار بهتر انجام آن و ترک کار بهتر ترک اولی نامیده میشود»
📚شرح نهج البلاغه،ایت الله العظمی مکارم،ج1 ص169
⁉️اما ایا شیطان فرشته بود؟ اگر فرشته بود چگونه معصیت خداوند را کرد مگر فرشتگان معصوم نیستند؟
🔷پاسخ:
❗️شیطان فرشته نبود.خداوند صراحتا بر این مطلب تصریح کرده و می فرماید:
« ابلیس از طائفه جن بود»
📓کهف50
❗️در کتاب عیون الاخبار از امام رضا می خوانیم:
« فرشتگان همگی معصومند و محفوظ از کفر و زشتیها به لطف پرودگار .
🔷راوی سوال کرد: مگر ابلیس فرشته نبود؟
❗️فرمود : نه او از جن بود
📚عیون الاخبار ج1 ص269
❗️واگر در برخی از خطب نهج البلاغه تعبیر شده است که شیطان از جمله ملائکه بوده است
📚خطبه192
🔷از این جهت بوده است که ابلیس به موجب داشتن عبادات فراوان در صفوف فرشتگان جای گرفته بود نه اینکه واقعا جزو فرشتگان بود.و تعبیر ملک نسبت به ابلیس با توجه به قرائن و دلایل بر عدم فرشته بودن ابلیس ٬تعبیر مجازی بوده است
📚تفسیر نمونه ج12 ص466
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
خدا تو قران می فرماید: بندگانم بشارت بده انهایی که سخنان را می شنوند و از بهترین انها تبعیت می کنند( زمر18) منطق قران این منطقه چرا پس به ما میگید تو کانال های ضد دین نریم یا تو اسلام خوندن کتب و مطالب گمراه کننده حرام است لطفا راهنمایی کنید
🔷پاسخ:
🔶بحث در ایه مورد استناد شما مربوط به سخنانی است که امید هدایت در آن باشد .هر گاه بعد از بررسی و دقت ثابت شد که فلان کتاب یا فلان مطلب گمراه کننده است دیگر از موضوع این دستور اسلام خارج می شود .اسلام هرگز اجازه نمی دهد که مردم در راهی که نادرست بودنش بثبوت رسیده گام بگذارند.
🔴البته تا زمانی که این امر بر کسی ثابت نشده و به اصطلاح در حال تحقیق از مذاهب مختلف برای پذیرش دین صحیح است می تواند همه این کتب و مطالب را مورد بررسی قرار دهد ولی بعد از ثبوت مطلب باید آن را به عنوان یک ماده سمی از دسترس این و آن خارج کرد»
📚تفسیر نمونه ج19 ص417
🔷در کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی چنین آمده است:
❗️اسلام دین علم و دانش است؛ و این دین آسمانى، انسانها را به فرا گرفتن علوم و توسعه بخشیدن و همگانى ساختن آن تشویق مى کند. تکامل و پیشرفت فرد و اجتماع را در فرا گرفتن دانش مى داند; ولى در عین حال اسلام به یک نکته اساسى توجّه کامل دارد و آن نکته این است که همان طور که باید جامعه را از عوامل خطرهاى مادّى مانند بیمارى هاى واگیردار حفظ کرد، باید ازعوامل انحراف هاى فکرى و معنوى نیز حفظ نمود.
🔶در تمدّن ماشینى امروز، افراد آزاد هستند که هر نوع عقیده و فکر و انحرافى را تا آن جا که مخلّ به نظام مادّى اجتماع نیست، بپذیرند؛ ولى در اسلام این طور نیست.
❗️اسلام مى خواهد جامعه اى به وجود آورد که در مسیر تکامل معنوى و اخلاقى پیش برود. این کار میسّر نمى شود جز از این راه که با عوامل انحراف فکرى و اخلاقى مبارزه کند و نگذارد این عوامل بر زندگى مردم مسلّط شود.
🔷با توجّه به این اصل اساسى، بخوبى معلوم مى شود که چرا اسلام، خواندن کتب گمراه کننده را که به عقاید و افکار صحیح و یا به اخلاق سالم لطمه مى زند، ممنوع ساخته است.
❗️اگر خواندن این نوع کتب و نوشته ها براى همگان آزاد باشد، مردم چه تضمینى براى نگهدارى افکار و اخلاق خود از انحراف دارند؟ هرگز نباید قدرت تلقین و تبلیغ را نادیده گرفت و چه بسا این نوع نوشته ها از راه تلقین و تبلیغ، مسیر زندگى افراد را بکلّى منحرف سازند; چه بسیارند جوانانى که بر اثر کتب منحرف کننده و رمان هاى عشقى و جنایى رسوا و خطرناک، در پرتگاه فساد و سقوط اخلاقى افتاده اند.
👌به این علل یاد شده است که اسلام اجازه نداده کتب گمراه کننده، بطور آزاد در اجتماع نشر شود و مورد مطالعه همگان قرار گیرد; ولى بر همین اساس که این دین طرفدار علم و دانش است، خواندن و مطالعه این گونه کتاب ها را بر دانشمندانى که قدرت دارند حقّ و باطل را با میزان عقل تواناى خود از هم بشناسند، حرام نکرده است. دانشمندان نه تنها مى توانند این گونه کتاب ها را مورد مطالعه قرار دهند، بلکه بر دانشمندان اسلامى مطالعه آنها واجب و لازم است تا بتوانند منطق مخالفان را که در این کتب آمده است به دست آورند و با آن مبارزه کنند و چگونگى منطق و راه و روش تبلیغ دشمنان را بشناسند و از راه صحیح و موثّر در مبارزه با آن بکوشند.
❗️در تاریخ اسلام مذاکرات زیادى میان پیشوایان دینى و طرفداران عقاید غیر اسلامى واقع شده که مولّفینى از قبیل مولّف کتاب «احتجاج طبرسى» به جمع آورى این نوع بحث ها پرداخته اند; و این خود نمونه اى از این است که تحریم «کتب ضالّه» در اسلام به معناى کشتن آزادى فکر و مخالفت با دانش نیست; و پیشوایان دینى همواره این گونه عقاید را از راه منطق و بحث آزاد پاسخ گفته اند، نه از راه ایجاد اختناق فکرى و عقیده اى»
📚برگرفته از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی ،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص337
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
سوالی است که چند وقت است ذهن منو مشغول کرده .می دونیم هر چه علم پیشرفت می کنه مسائل تازه ای ایجاد میشه که حکم اون تو روایات نیومده مثلا تلقیح مصنوعی،پیوند اعضا و ...با قوانینی که واسه 1400 سال پیشه چطور میشه نیازهای روز رو پاسخ داد
🔷پاسخ:
❗️در روایات ما آمده است که هیچ مساله ای نمی باشد مگر انکه حکم آن در قرآن یا سنت بیان شده است
📚بحار الانوار ج2 ص168 باب 22
❗️با این توضیح درباره اشکال شما چنین می گوییم:
🔶« اگر تمام قوانین اسلام جنبه جزیی داشت و برای هر موضوعی حکم کاملا مشخصی و جزیی تعیین کرده بود جای این اشکال بود اما با توجه به اینکه در دستورات اسلام یک سلسله اصول کلی و بسیار وسیع و گسترده ای وجود دارد که می تواند بر نیازهای متغیر منطبق شود و پاسخگوی انها باشد دیگر جایی برای این ایراد نیست
🔷مثلا با گذشت زمان یک سلسله قراردادهای جدید و روابط حقوقی در میان انسانها پیدا می شود که در عصر نزول قرآن هر گز وجود نداشته است مثلا در آن زمان بیمه با شاخه های متعددش موجود نبوده است و همچنین انواع شرکت هایی که در عصر و زمان ما بر حسب احتیاجات روز به وجود امده ولی با این حال یک اصل کلی در اسلام داریم به عنوان لزوم وفای به عقد و عهد
📓مائده 1
❗️که همه این قراردادها را شامل میشود .بنابراین قانون کلی در این زمینه ثابت است هر چند مصداقهای آن در تغییر هستند و هر روز ممکن است مصداق جدیدی برای آن پیدا شود .
🔷مثال دیگر اینکه ما قانون مسلمی در اسلام داریم به نام قانون لا ضرر که بوسیله ان می توان هر حکمی را که سرچشمه ضرر و زیان در جامعه اسلامی گردد محدود ساخت و بسیاری از این نیاز ها را بر طرف نمود .
❗️گذشته از این مساله لزوم حفظ نظام جامعه،وجوب مقدمه واحب،مساله تقدیم اهم بر مهم نیز در موارد بسیار گسترده ای پاسخگوی نیاز ها می باشد »
📚تفسیر نمونه ج17 ص346
❗️این قواعد کلی که پاسخگوی کلیه نیازها تا روز قیامت می باشد به عنوان قواعد فقهی یاد می شود که همه انها ریشه در ایات قران و روایات اهل بیت دارد .
❗️ایت الله العظمی مکارم شیرازی این قواعد را در حدود 30 قاعده خلاصه کرده ودر کتاب خود« القواعد الفقهیه» مفصلا در مورد انها بحث می کنند .
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
چرا خداوند آنچه را که به واسطه پیامبران به مردم ابلاغ می شد مستقیما به تک تک افراد ابلاغ نفرمود حال چه با وحی یا الهام و نظایر آن؟
🔷پاسخ:
❗️برای دریافت وحی، وارتباط مستقیم با خداوند انسان ها باید به سطحی از کمال برسند. این کمال امری نیست که به کسی بدون دلیل داده شود بلکه حالتی وجودی است که وجود انسان بر اثر انتخاب های خود، به آن می رسد. به عبارت دیگر، همان طور که بدون ورزش نمی توان بدن ورزیده ای داشت، بدون اعمال و رفتار نیکو و انتخاب افعال نیکو، نیز نمی توان به کمال رسید. بنابراین این چنین نیست که خداوند مانعی ایجاد کرده باشد بلکه این انسان ها هستند که با تلاش خود باید به این سطح از کمال برسند که مخاطب چنین پیامی واقع شوند.
🔷خداوند پیام های خود را به کسی داده است که امکان دریافت آنها را دارد و او نیز آنها را در اختیار ما قرار داده است.
❗️ایت الله مکارم چنین می اورد:
«شرط نبوت ( و دریافت وحی)قبل از هرچیز آمادگی روحی،پاکی ضمیر،سجایای اصیل انسانی،فکر بلند،واندیشه ی قوی وبالاخره تقوی وپرهیزگاری فوق العاده در مرحله ی عصمت است ووجود این صفات،مخصوصا امادگی برای مقام عصمت،چیزی است که جز خدا نمیداند،به همین دلیل انتخاب نبی به دست خداست وخدا میداند این مقام را در چه جایی قرار دهد
📚تفسیرنمونه،ج5،ص430
❗️از این بیانات به دست می اید که چرا تنها افرادی خاصی از نوع بشر شایستگی دریافت وحی و به نبوت رسیدن را داشته اند و چرا دیگر افراد بشر به این مقام نرسیدند
🔶به بیان دیگر:
«خداوند با علم ازلی ومطلق خود میدانست که عده ی خاصی از بندگانش با اختیار خود بیش از دیگران ودر بالاترین حد ممکن از استعداد خود بهره برداری میکنند ومسیر تکامل را می پیمایند
❗️علم خداوند به این شایستگی ومنزلت این افراد که با اختیار خودشان فراهم شده،سبب شد که خداوند از میان افراد بشر آنان را برگزیند وتفضلأ پاداش انان را در قالب پیامبری عطا نماید وانان را از علم واراده ای برخوردار کند که به واسطه ی ان به مصونیت کامل برسند»
📚ادب فنای مقربان،ایت الله جوادی املی ج3 ص256
❗️اعطای نبوت به افراد و دریافت وحی معلول شایستگی انان است واین اعطا بدون حساب نیست واین معنا در بخشهای اغازین دعای ندبه امده است :
«خداوندا تو رو سپاس......تو با آنها(اولیاءت)شرط نمودی که نسبت به زینت ها ومنزلت های دنیوی بی اعتنا باشند وانها نیز این شرط را پذیرفتند وچون میدانستی به این شرط عمل خواهند کرد،انان را پذیرفتی ومقرب خود ساختی وفرشتگان را بر انها نازل کردی و با وحی خود انان را گرامی داشتی واز علم بی کران خود بهره ها دادی»
📚دعای ندبه،مفاتیح الجنان،ص704
❗️چنانکه امام صادق فرمود:
«خداوند انسانهایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد وتولد انان را پاک وبدنهای انان را پاکیزه گردانید ،نه بخاطر طلبی که از خداوند داشته باشند،بلکه از انجا که خداوند در هنگام خلقت میدانست که از او فرمانبرداری میکنند واو را عبادت میکنند وهیچ گونه شرکی به او روا نمیدارند پس اینان به واسطه ی فرمانبرداری از خداوند به این کرامت ومنزلت والا در نزد خدا نایل شدند»
📚بحارالانوار،ج10،ص170
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❔آیا اعدام کردن اقدامی خشونت جویانه و ضد احساسات انسانی نمی باشد ❗️آیا بهتر نیست به جای از بین بردن قاتل به فکر تربیت او باشیم ❕آیا به جای درمان یک انسان مریض باید او را بکشیم و مانند خودش رفتار کنیم ❕این سوالات خیلی ذهنم را مشغول کرده است ❕❕
💠پاسخ💠
👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛
❕«گروهی که بدون تامل، بعضی از مسائل جزائی اسلام را مورد انتقاد قرار داده اند به خصوص درباره مساله قصاص سر و صدا راه انداخته می گویند:
1⃣جنایتی که قاتل مرتکب شده بیش از این نیست که انسانی را از بین برده است، ولی شما به هنگام قصاص همین عمل را تکرار می کنید.
2⃣ قصاص جز انتقامجوئی و قساوت نیست، این صفت ناپسند را باید با تربیت صحیح از میان مردم برداشت، در حالی که طرفداران قصاص هر روز به این صفت ناپسند انتقامجوئی روح تازهای میدمند.
3⃣ آدمکشی گناهی نیست که از اشخاص عادی یا سالم سرزند، حتما قاتل از نظر روانی مبتلا به بیماری است، و باید معالجه شود، و قصاص دوای چنین بیمارانی نمی تواند باشد.
4⃣مسائلی که مربوط به نظام اجتماعی است باید دوش به دوش اجتماع رشد کند، بنا بر این قانونی که در هزار و چهارصد سال پیش از این پیاده می شده نباید در اجتماع امروز عملی شود.
5⃣آیا بهتر نیست به جای قصاص، قاتلان را زندانی کنیم و با کار اجباری از وجود آنها به نفع اجتماع استفاده نمائیم با این عمل هم اجتماع از شر آنان محفوظ میماند، و هم از وجود آنها حتی المقدور استفاده می شود.
🔶اینها خلاصه اعتراضاتی است که پیرامون مساله قصاص مطرح می شود.
❕ادامه 👇👇👇👇
❕ادامه 👇👇👇👇
⚫️پاسخ
🔶دقت در آیات قصاص در قرآن مجید جواب این اشکالات را روشن می سازد «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب »
👌زیرا از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله برای رشد و تکامل اجتماع است، و چون در اینگونه موارد مساله قصاص ضامن حیات و ادامه
بقا می باشد شاید از این رو قصاص به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است .
❕نظام طب، کشاورزی، دامداری همه و همه روی این اصل عقلی (حذف موجود خطرناک و مزاحم ) بنا شده زیرا می بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع می کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه های مضر و مزاحم را می برند، کسانی که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگری می دانند تنها دید انفرادی دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگیرند و بدانند اجرای قصاص چه نقشی در حفاظت و تربیت سایر افراد دارد در گفتار خود تجدید نظر می کنند، از بین بردن این افراد خونریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیدا است که تاکنون هیچکس به قطع شاخه ها و عضوهای فاسد و مضر اعتراض نکرده است، این در مورد ایراد اول .
👌در مورد ایراد دوم باید توجه داشت که اصولا تشریع قصاص هیچگونه ارتباطی با مساله انتقامجوئی ندارد، زیرا انتقام به معنی فرونشاندن آتش غضب به خاطر یک مساله شخصی است، در حالی که قصاص به منظور پیشگیری از تکرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالتخواهی و حمایت از سایر افراد بیگناه می باشد.
👌در مورد ایراد سوم که قاتل حتما مبتلا به مرض روانی است و از اشخاص عادی ممکن نیست چنین جنایتی سر بزند، باید گفت در بعضی موارد این سخن صحیح است و اسلام هم در چنین صورتهائی برای قاتل دیوانه یا مثل آن حکم قصاص نیاورده است، اما نمی توان مریض بودن قاتل را به عنوان یک قانون و راه عذر عرضه داشت، زیرا فسادی که این طرح به بار می آورد و جراتیکه به جنایتکاران اجتماع می دهدبرای هیچکس قابل تردید نیست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحیح باشد در مورد تمام متجاوزان و کسانی که به حقوق دیگران تعدی می کنند نیز باید صحیح باشد، زیرا آدمی که دارای سلامت کامل عقل است هرگز بدیگران تجاوز نمی کند، و به این ترتیب تمام قوانین جزائی را باید از میان برداشت، و همه متعدیان و متجاوزان را به جای زندان و مجازات به بیمارستانهای روانی روانه کرد.
👌اما اینکه رشد اجتماع قانون قصاص را نمی پذیرد و قصاص تنها در اجتماعات قدیم نقشی داشته اما الان قصاص را حکمی خلاف وجدان می دانند که باید حذف شود پاسخ آن یک جمله است و آن اینکه :
❕ادعای مزبور در برابر توسعه وحشتناک جنایات در دنیای امروز و آمار کشتارهای میدانهای نبرد و غیر آن ادعای بی ارزشی است، و به خیالبافی شبیهتر است، و به فرض که چنین دنیائی به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در کنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفی نکرده است، مسلما در چنان محیطی خود مردم ترجیح خواهند داد که قاتل را عفو کنند، اما در دنیای کنونی که جنایاتش تحت لفافه های گوناگون قطعا از گذشته بیشتر و وحشیانه تر است حذف این قانون جز اینکه دامنه جنایات را گسترش دهد اثری ندارد.
👌و در مورد ایراد پنجم باید توجه داشت که هدف از قصاص همانطور که قرآن تصریح می کند حفظ حیات عمومی اجتماع و پیشگیری از تکرار قتل و جنایات است، مسلما زندان نمی تواند اثر قابل توجهی داشته باشد (آنهم زندانهای کنونی که وضع آن از بسیاری از منازل جنایتکاران بهتر است ) و به همین دلیل در کشورهائی که حکم اعدام لغو شده در مدت کوتاهی آمار قتل و جنایت فزونی گرفته، به خصوص اگر حکم زندانی افراد طبق معمول در معرض بخشودگی باشد که در اینصورت جنایتکاران با فکری آسوده تر و خیالی راحتتر دست به جنایت می زنند.
📚تفسیر نمونه ج 1 ص607
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁