در عین حال و با توجه به تکرار این عدد، در مواردی فراوان که همگی نیز در ارتباط با خیر و خوبی هستند، احتمال وجود رازی در آنرا نمیتوان منتفی دانست، اما اگر چیزی به صورت عمومی و به عنوان راز این عدد عنوان شود، نمیتوان به سادگی آنرا پذیرفت؛ چون با فرض پذیرش آن، راز از حالت راز بودن خود خارج خواهد شد! البته ممکن است برخی از اولیای خدا از چنین رازی خبر داشته باشند، اما باید دانست:
«هر که را اسرار حق آموختند قفل کردند و دهانش دوختند».
📚 منابع:
[1]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 524، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[2]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 39، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 316، ذیل آیات 246 – 249 سورهی بقره، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. همان، ص 381.
[5]. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 672 - 673، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1395ق؛ «تعداد یاران امام زمان(عج) هنگام ظهور»، 59671؛ «313 یار امام مهدی(ع)»، 46591؛ «سخن امام زمان(عج) به 313 نفر هنگام ظهور»، 83024.
[6]. ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 309 – 310، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
[7]. شیخ صدوق، امالی، ص 185، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که معماری و آثار گذشتگان را به رخ مخاطبان کشیده و اعلام میدارد نابودی شما آسانتر از نابودی آنان است! این آیه چه پیامی به نسل ما دارد که از لحاظ ساخت و ساز و معماری برتر از همهی نسلهای گذشتهایم؟آیه ی 9 سورهی روم میفرماید: گذشتگان(اقوام پیشین) در تعمیر و ساخت و ساز زمین بهتر بودند و بیشتر کوشیدند. آیا این ترجمه صحیح است؟ چون به نظر میآید که بیشتر پیشرفتهای جهانی در همین چند قرن أخیر رخ داده است!
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🔷«أَ وَ لَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها ...»؛[1] آیا در زمین نمیگردند، تا به سرانجام کسانى بنگرند که پیش از آنان میزیستند؟! کسانى که توانشان بیشتر بود و زمین را به شخم زدن زیر و رو کرده و نقش بیشتری در آبادسازی آن داشتند؟!
آنچه در مورد این آیه و آیات مشابه که به برخی از آثار و تمدنهای اقوام پیشین اشاره میکند، میتوان گفت، آن است که مفهوم این آیات هرگز آن نیست که هرچه بود در زمان گذشته بود و در آینده، تمدن و پیشرفتهای چشمگیرتری رخ نمیدهد، بلکه مخاطب مستقیم و اوّلیهی این سورهها و آیات، مردم جاهل و متعصب معاصر با پیامبر اسلام(ص) بودند که به دین و آیین و داشتههای خود و پدرانشان افتخار میکردند که در برابر تمدن و آثار به جای مانده از امتهای گذشته بسیار ناچیز به حساب میآمد. در حقیقت قرآن کریم در این نوع آیات، اشاره به اقوامى میکند که نسبت به مشرکان معاصر پیامبر(ص) قدرت، نیروى جسمى و مالى برترى چشمگیرى داشتند، و سرنوشت دردناک آنها را درس عبرتى براى اینها اعلام میکند. امروز از نظر تاریخی و باستانشناسی مسلم است که برخی از ملتها در هزارههای پیشین و قبل از ظهور اسلام، دارای تمدن و معماری شگفتانگیزی بودند؛ و آثاری مانند پرسپولیس ایران، اهرام مصر، عمارات روم و یونان، بناهای قوم عاد و ثمود، دیوار چین و ... برجا گذاشتند. آنان از نظر قدرت جسمانی آنچنان قوی بودند که در دل کوههای سنگی برای خود خانه و پناهگاه میساختند. واضح است که آنان در این زمینهها از مشرکان مکه برتر بودند.
🔹از همینرو قرآن به کافران عرب که مخاطب مستقیم آیات بودند، هشدار میدهد که به داشتههای اندک خود مغرور نشوند؛ زیرا گذشتگان با این همه توانایى، هنگامى که آیات الهى را انکار، و پیامبران(ص) را تکذیب کردند، قدرت فرار از چنگال مرگ و یا مجازات نداشتند، حال شما چگونه میتوانید از قهر و غضب الهی بگریزید؟!
گفتنی است که این آیهی شریفه به سه نکته که معمولاً اعتماد انسان در دنیا به آنها است، اشاره میکند.
قدرت و قوت جسمی، یا فامیل و طایفه که پشتوانه انسان به حساب میآیند.
قدرت مالی و اقتصادی که سبب برتری انسان میشود.
املاک، بناها، و ساختمانها.
خداوند متعال در آیهی فوق، با بیان این سه مورد، مخالفان و مشرکان را به عبرت و درسآموزی فرا میخواند، و تأکید میکند که گذشتگان، در هر سه مورد از شما سرآمد بودند، اما در عین حال هنگام قهر الهى هیچ براى آنها فایدهای نداشت.[2]
⏺اما در مورد این پرسش که این آیات برای نسل امروز که آنان نیز مخاطب قرآناند، اما از لحاظ دانشها مختلف، سرآمد نسلهای گذشته هستند، چه پیامی میتواند داشته باشد، باید گفت:
امروزه بشر به موازات پیشرفت در توانایی و دانش، به کشفیات جدیدی نیز دست یافته است:
موجوداتی، مانند دایناسورها که حجم و قدرتی دهها برابر انسان داشتند، در زمین میزیستند و به دلایل نامشخصی ناگهان نسلشان به طور کلی از زمین برداشته شد!
ستارگانی وجود داشتند که میلیونها برابر بزرگتر از زمین بوده، اما به دنبال انفجار و یا برخوردی کاملا متلاشی شدهاند!
و ...
این واقعیات برای نسل امروز ما آشکار است و کافی است که همین مصادیق جدید را بر هدف موجود در آیات یاد شده منطبق کرده و پیام قرآن را دریافت کنیم و به دانش و تواناییهای خود مغرور نشده و همه را در معرض نابودی و زوال ببینیم.
به عبارت دیگر، مثالهای موجود در آیه تنها ارائهی مصادیقی قابل درک از یک واقعیت بود تا پیامی را به بشر برساند و ما امروزه با مصادیق شفافتری میتوانیم به همان پیام دست یابیم.
📚 منابع
[1]. روم، 9.
[2]. ر. ک: فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 25، ص 83، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج10، ص 274، تهران، میقات، چاپ اول، 1363ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 374، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🎤در قرآن کریم در آیاتی چند از "ملکوت" نام برده شده است. مانند:
1- «فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون»؛ پس [شكوهمند و] پاك است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست و به سوى اوست كه بازگردانيده مى شويد)(1)
🔷«علامه طباطبایی» در تفسیر آیه شریفه می فرمایند:
«مراد از "ملكوت" آن جهت از هر چيزى است كه رو به خداست، چون هر موجودى دو جهت دارد، يكى رو به خدا، و يكى ديگر رو به خلق. ملكوت هر چيز آن جهتى است كه رو به خدا است، و ملک آن سمت رو به خلق است. ممكن هم هست بگوييم: ملكوت به معناى هر دو جهت هر موجود است، و آيات زير هم بر همين معنا حمل مى شود، «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»(2) و «أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(3) و «قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ»(4).
و اگر فرموده ملكوت هر چيزى به دست خداست، براى اين است كه: دلالت كند بر اين كه خداى تعالى مسلط بر هر چيز است، و غير از خدا كسى در اين تسلط بهره و سهمى ندارد.
و برگشت معنا در آيه «فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ» به اين است كه: خدا از استبعادى كه مشركين در مساله معاد مى كنند، منزه است، چون مشركين غافلند از این كه ملكوت هر چيزى به دست خدا و در قبضه قدرت اوست.»(5)
در تفسیر نمونه آمده:
«ملكوت در اصل از ريشه "ملک" (بر وزن حكم) به معنى "حكومت و مالكيت است، "واو" و "ت" براى تاكيد و مبالغه به آن اضافه شده؛ بنا بر اين منظور از آن در اين جا حكومت مطلقه خداوند بر سراسر عالم هستى است.»(6)
2- هم چنین در آیه 75 سوره مبارکه انعام که از ملکوت و نشان دادن آن به حضرت ابرهیم (علیه السلام) سخن به میان آمده است:
«وَ كَذَالِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِين»؛ و اين گونه ملكوت آسمان ها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين كنندگان باشد.(7)
در این مورد نیز ملکوت، همان مالکیت مطلقه الهی است:
«مالكيت مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمين به او نشان داديم" (وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).»(8)
3- در آیه 185 سوره مبارکه اعراف نیز صحبت از ملکوت است:
«أَ وَ لَمْ يَنظُرُواْ فىِ مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»(9)
«علامه طباطبایی» در توضیحی تحت عنوان: [اشاره به معناى "ملكوت" در عرف قرآن مجيد] می فرمایند:
«"ملكوت" در عرف قرآن و بطورى كه از آيه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ، فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ»(10) استفاده مى شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چيز كه بسوى پروردگار متعال است، و نظر كردن به اين طرف با يقين ملازم است»(11)
در مورد این که آیا ملکوت دیدنی است استناد می کنیم به فراز ابتدایی آیه 185 سوره مبارکه اعراف: «أَ وَ لَمْ يَنظُرُواْ فىِ مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شىَْء...»(12)
«علامه طباطبایی» می فرمایند: «غرض از اين آيه توبيخ آنان در اعراض و انصراف از وجه ملكوتى اشياء است كه چرا فراموش كردند و در آن نظر نينداختند تا برايشان روشن شود كه آن چه را كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بسوى آن دعوتشان مى كند حق است.»(13)
📚پی نوشت ها:
1. یس/ 83
2. انعام/ 75
3. اعراف/ 185
4.مومنون/ 88
5. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسير الميزان، محمد باقر موسوی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، قم، ج17، ص173
6. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم، ج5، ص309
7. انعام/ 75
8. تفسیر نمونه، همان، ص308
9. اعراف/ 185
10. یس/ 84
11. ترجمه تفسير الميزان، ج8، ص455
12. اعراف/ 185
13. ترجمه تفسير الميزان، همان.
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓بر اساس آموزههای دینی، آیا راه رفتن گروهی و دست جمعی زنان در خیابانها اشکال دارد؟!
آیا این حدیث صحت دارد که راه رفتن دسته جمعی زنان در خیابان، یا همان سه نفر به بالا مکروه است؟
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🎤در آموزههای دینی برای راهرفتن و پیادهروی و از جمله راه رفتن زنان توصیههایی وجود دارد،[1] اما آنچه را که در فرض سؤال در مورد کراهت راه رفتن زنان به صورت دست جمعی مطرح شده، چنین توصیهای را در روایات نیافتیم؛ بلکه در مقابل، برخی گزارشها وجود دارد که خلاف این موضوع را ثابت میکند:
🔹هنگامی که زینب دختر رسول خدا(ص) از دنیا رفت، حضرتشان(ص) به حضرت فاطمه(س) دستور داد(که همراه با جنازه خارج شود)؛ لذا زهرا(س) با گروهی از زنان همراه شده و برای تشییع جنازه خواهرش رهسپار شد و سپس به همراه آنان بر زینب نماز گزاردند.[2]
بعد از آنکه حضرت فاطمه(س) مطّلع شد که ابوبکر فدک را مصادره کرد، گروهى از زنان را همراه خود نموده نزد وی رفته و فدک را طلب نمود.[3]
⏺حضرت زهرا(س) بعد از نبرد اُحد همراه گروهی از زنان نزد پیامبر(ص) آمده و خون را از صورت زخمی پدرشان پاک نمود.[4]
بنابر این راه رفن زنان در خیابان به صورت دست جمعی منعی ندارد. البته باید نحوه راه رفتن آنان - چه به صورت انفرادی و یا گروهی - به گونهای باشد که موجب جلب توجه نامحرم نشود. همچنین این عمل آنها نباید موجب بسته شدن راه و سختشدن رفت و آمد برای دیگران شود که مردان نیز باید در راهرفتن خود این موضوع را رعایت کنند.
📚 منابع:
[1]. «پیادهروی از نگاه روایات»، 33760؛ «با شتاب راه رفتن»، 34938؛ «راه رفتن پشت سر زنان نامحرم»، 35014.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 253، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، محقق، موسوی خرسان، حسن، ج 3، ص 333، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 28، ص 302، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[4]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 15، ص 35، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(4).mp3
4.71M
🔹حجه الاسلام #محمدی
پرسش و پاسخ اعتقادی، جلسه 4 - منابع علم امام کجاست ؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
سوال⁉️⁉️
آیاد در رکوع گذاشتن دست بر زانو واجب است؟
✅جواب:
گذاشتن دست بر زانو در رکوع واجب نیست، هرچند احتیاط آن است که دستها در حال رکوع بر زانو باشد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SOMO04-89.10.08_Rahe_Roshan_''Mohammadi''.mp3
7.23M
🔹حجه الاسلام #محمدی
پاسخ به سوالات معارفی و اعتقادی
3 - چه زمانی برای اقامه نماز قضا مناسب است ؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
#توفیق
💠 راه رسیدن به توفیق
🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔻 خداوند متعال در قرآن کریم از زبان حضرت شعیب ـ علیه السلام ـ میفرماید: «وَ ما تَوْفيقي إِلاَّ بِاللَّه؛ توفيقات من فقط از ناحيه پروردگار است. سوره هود/ ۸۸».
🔸 براى رسیدن به خیر، توفيق لازم است. توفيق، امرى نيست كه خود انسان به طور مستقیم آن را حاصل كند. توفيق يعنى سامان دهى و سازگار شدن ابعاد و زوايای مختلف براى رسيدن به مقصد، كه چه بسا خارج از دسترسى و قدرت عبد است.
🔹 توفيق، رو آوردن امورى است که متفاوت و دور از همدیگر هستند و باید آنها سامان داده شوند تا با انسان، ارتباط پيدا كنند و انسان را به مقصدی كه دارد نزديكتر کنند. آن قدر این امور، زياد هستند كه تنظیم آنها خارج از قدرت ما است.
🔸 آن چه كه در قدرت ما است، اموری مانند نماز اول وقت، شرکت نکردن در مجالس لهو و... است. خداوند متعال اين چنین اعمالی را از انسان، انتظار دارد.
🔹 خداوند متعال از انسان، نخواسته که ابعاد و زواياى توفيقى را به نفع خود، سامان بده! آنچه خداوند متعال از انسان میخواهد، سامان يافتن امورى است كه قدرت بر انجام آنها را دارد و این که اوقات خود را به اهمال و فراموشى سپری نکند.
🔻 اگر انسان آن چه را که خداوند از او انتظار دارد انجام دهد، بقیه امور را خود خداوند، درست میكند؛ وقتی انسان، نماز اول وقت و مشابه آن را انجام داد، این نماز اول وقت به صورت زنجيروار، با امور دیگر ارتباط پیدا می کند و با آنها هماهنگ میشود.
🔸 انسان باید بخش اختياری امور را از بخش غیر اختیاری، تشخیص دهد و آن بخش اختیاری را انجام دهد. ما ضربه اين را میخوريم كه آن چه بر عهده ما گذاشته شده است را خوب، اجراء نکردهایم.
🔹 بعضی از افرادی كه در اين مسيرها قدم میگذارند خلط بين مراتب میکنند؛ مثلا به يک روايت برخورد میكند كه مربوط به سرّ يك نبى بوده است و آن شخص می خواهد به آن عمل کند در حالی که این عمل، مخصوص به مرتبه آن نبی بوده است.
🔰 @p_eteghadi 🔰