eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
آيا اين درست است که ميگويند امام زمان (عج) بعد از ظهور زياد عمر نمي کنند؟ در مورد ميزان عمر شريف شخص ايشان بعد از ظهور روايات صريحي وجود ندارد اما در مورد اين که ايشان بعد از ظهور چقدر حکومت مي کند دامنه روايات وسيع تر است که مشخصا مدت حکومت ايشان بعد از ظهور يعني طول حيات شريف ايشان، در روايات، مدت حکومت امام زمان(ع) متفاوت بيان شده است.(۱) در برخى از روايات مدت حکومت امام زمان(ع) هفت و نه سال بيان شده است. چنان که از پيامبر(ص) در خصوص مدت حکومت امام زمان(ع) سؤال شد، حضرت فرمود: «يخرج من عترتى يملک سبعا لو تسعا فيملا الارض قسطا و عدلا».(۲) از امام صادق(ع) درباره مدت حکومت امام زمان(ع) سؤال شد، فرمود: «سبع سنين يکون سبعين سنة من سنيکم هذه».(۳) امام على(ع) فرمود: «مهدى سى و يا چهل سال حکومت مى‏کند».(۴) از روايات مذکور نمى‏توان مدت معينى را براى مدت حکومت و عمر شريف حضرت بيان کرد. بيان اين نکته ضرورى است که شايد مقصود از ۷ و ۵ سال، ۷ و يا ۵ قرن باشد. (۵) شايد بر همين اساس باشد که در برخى از روايات تصريح شده که هر سال حکومت امام زمان(ع) به اندازه ۲۰ سال ديگر است و بر اين اساس عمر ايشان نيز طولاني خواهد بود. (۶) (يعنى برابر ۲۰ سال معمولى) 📚منابع: ۱.مهدى موعود، ص ۱۰۷۰ - ۱۰۶۹؛ منتخب الاثر، ص ۶۱۸ - ۶۱۷؛ مجله حوزه، ويژه امام زمان(ع)، ص ۵۸. ۲.احمد حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۲۸. ۳.منتخب الاثر، ص ۶۱۷. ۴.همان. ۵.گفتمان مهدويت (مجموعه سخنرانى‏ها) سخنرانى على کورانى، ص ۱۲۸. ۶.محمد جواد نجفى، ستارگان درخشان، ج ۱۴، ص ۷۳ 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(39).mp3
4.5M
پرسش و پاسخ اعتقادی 🔹حجه الاسلام جلسه 39 - رد معصویت صحابه پیامبر (ص) 🔰 @p_eteghadi 🔰
از منظر قرآن، فلسفه مهریه ای که برای زنان در نظر گرفته شده چیست؟ در خصوص مهریه در قرآن کریم می خوانیم: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً...»؛ و مهر زنان را (به طور كامل) به عنوان يك بدهي (يا يك عطيه) به آنها بپردازيد.(1) در مورد فلسفه مهریه در تفسیر نمونه توضیحات مناسب و مفیدی آمده است که در چند محور به تبیین فلسفه مهریه پرداخته؛ توضیحات مذکور را عینا از تفسیر فوق نقل می کنیم: «در عصر جاهليت نظر به اينكه براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالبا مهر را كه حق مسلم زن بود در اختيار اولياى آنها قرار مي دادند، و آن را ملك مسلم آنها می دانستند گاهى نيز مهر يك زن را ازدواج زن ديگرى قرار مي دادند به اين گونه كه مثلا برادرى، خواهر خود را به ازدواج ديگرى در مى‏ آورد كه او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر اين دو زن همين بود.↪️↪️
پرسمان اعتقادی
از منظر قرآن، فلسفه مهریه ای که برای زنان در نظر گرفته شده چیست؟ در خصوص مهریه در قرآن کریم می خوان
اسلام بر تمام اين رسوم ظالمانه خط بطلان كشيد، و مهر را به عنوان يك حق مسلم به زن اختصاص داد، و در آيات قرآن كرارا مردان را به رعايت كامل اين حق توصيه كرده است. در اسلام براى مهر مقدار معينى تعيين نشده است و بسته به توافق دو همسر است اگر چه در روايات فراوانى تاكيد شده كه مهر را سنگين قرار ندهند ولى اين يك حكم الزامى نيست بلكه مستحبّ است.»(2) در ادامه به بیان فلسفه مهریه می پردازند: «اكنون اين سؤال پيش مى‏ آيد كه مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشويى بطور يكسان بهره مي گيرند، و پيوند زناشويى پيوندى است بر اساس منافع متقابل طرفين، با اين حال چه دليلى دارد كه مرد مبلغ كم يا زيادى به عنوان مهر به زن‏ بپردازد؟ وانگهى آيا اين موضوع به شخصيت زن لطمه نمى ‏زند، و شكل خريد و فروش به ازدواج نمى ‏دهد؟! روى همين جهات است كه بعضى به شدت با مسئله مهر مخالفت مى‏ كنند، مخصوصا معمول نبودن مهر در ميان غربيها براى غرب‏زده ‏ها به اين فكر دامن مي زند، در حالى كه نه تنها حذف مهر، به شخصيت زن نمى ‏افزايد بلكه وضع او را به مخاطره مى‏ افكند. توضيح اينكه درست است كه مرد و زن هر دو از زندگى زناشويى بطور يكسان سود مي برند، ولى نمى‏ توان انكار كرد كه در صورت جدايى زن و مرد، زن متحمل خسارت بيشترى خواهد شد زيرا: اولا مرد طبق استعداد خاص بدنى معمولا در اجتماع نفوذ و تسلط بيشترى دارد، و هر چند بعضى مي خواهند به هنگام سخن گفتن اين حقيقت روشن را انكار كنند اما وضع زندگى اجتماعى بشر كه با چشم مى‏ بينيم حتى در جوامع اروپايى كه زنان به اصطلاح از آزادى كامل برخوردارند نشان مي دهد كه ابتكار اعمال پردرآمد بيشتر در دست مردان است. به علاوه مردان براى انتخاب همسر مجدد امكانات بيشترى دارند ولى زنان بيوه مخصوصا با گذشت قسمتى از عمر آنها، و از دست رفتن سرمايه جوانى و زيبايى، امكاناتشان براى انتخاب همسر جديد كمتر است.»(3) در نهایت به جمع بندی و نتیجه گیری در مورد فلسفه مهریه پرداخته اند: «با توجه به اين جهات روشن مى‏ شود كه امكانات و سرمايه ‏اى را كه زن با ازدواج از دست مي دهد بيش از امكاناتى است كه مرد از دست مي دهد، و در حقيقت مهر چيزى است به عنوان جبران خسارت براى زن و وسيله ‏اى براى تامين زندگى آينده او، و علاوه مسئله مهر معمولا به شكل ترمزى در برابر تمايلات مرد نسبت به جدايى و طلاق محسوب مي شود. درست است كه مهر از نظر قوانين اسلام با برقرار شدن پيمان ازدواج، به ذمه مرد تعلق مي گيرد و زن فورا حق مطالبه آن را دارد، ولى چون معمولا به صورت بدهى بر ذمه مرد مي ماند، هم اندوخته ‏اى براى آينده زن محسوب مي شود، و هم پشتوانه‏ اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشيدن پيمان زناشويى (البته اين موضوع استثنائاتى دارد ولى آنچه گفتيم در غالب موارد صادق است.) و اگر بعضى براى مهر تفسير غلطى كرده ‏اند و آن را يك نوع "بهاى زن" پنداشته ‏اند ارتباط به قوانين اسلام ندارد، زيرا در اسلام مهر به هيچ وجه جنبه بها و قيمت كالا ندارد، و بهترين دليل آن همان صيغه عقد ازدواج است كه در آن رسما "مرد" و "زن" به عنوان دو ركن اساسى پيمان ازدواج به حساب آمده ‏اند، و مهر يك چيز اضافى و در حاشيه قرار گرفته است، به همين دليل اگر در صيغه عقد، اسمى از مهر نبرند عقد باطل نيست، در حالى كه اگر در خريد و فروش و معاملات اسمى از قيمت برده نشود مسلما باطل خواهد بود، (البته بايد توجه داشت اگر در عقد ازدواج نامى از مهر برده نشود شوهر موظف است كه در صورت آميزش جنسى، "مهر المثل" يعنى مهرى همانند زنانى كه هم‏طراز او هستند بپردازد.) از آنچه گفته شد نتيجه مى‏ گيريم كه مهر جنبه "جبران خسارت" و "پشتوانه براى احترام به حقوق زن" دارد، نه قيمت و بها و شايد تعبير به "نحله" به معنى "عطيه" در آيه اشاره به اين قسمت باشد.»(4) 📚پی نوشت ها: 1. نساء/ 4 2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دهم، ج 3، ص 263. 3. پیشین، ص 264 4. پیشین، صص 264 و 265 🔰 @p_eteghadi 🔰
خداوند در آیه 22 سوره حدید می فرماید همه مشکلات و مصیبت ها که به شما می رسد، از قبل برای انسان ها ثبت شده؛ ولی در آیه 30 سوره شوری می فرماید هر مصیبتی به شما می رسد، علت آن گناهان شما است. این دو آیه با هم در تضاد و تقابل نیستند؟ «وَ ما أَصابَكُمْ‏ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»؛ و هر مصيبتى به شما رسد پس بخاطر دستاورد شماست! و بسيارى (از خطاهاى شما) را مى ‏بخشد.(1) «ما أَصابَ‏ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير»؛ هيچ مصيبتى در زمين و در (وجود) خودتان (به شما) نمى رسد، جز اينكه قبل از آنكه آن را بيافرينيم، در كتابى (ثبت) است؛ در حقيقت آن (كار) بر خدا آسان است.(2) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
خداوند در آیه 22 سوره حدید می فرماید همه مشکلات و مصیبت ها که به شما می رسد، از قبل برای انسان ها ثب
بیان تفسیری وقتی تفاوت نگاه و زوایه دو آیه مشخص شود، روشن می شود که این دو آیه در تقابل با هم نبوده و تضاد و تقابلی ندارند. در ادامه به نکاتی اشاره می شود: 1. مسیر این دو آیه با هم فرق دارد: آیه 30 سوره شوری، در مقام ذم و مذمت کردن است، ولی آیه 22 سوره حدید، در مقام مدح است.(3) 2. مصائبى كه در آيه 22 سوره حدید، به آن اشاره شده، تنها مصائبى است كه به هيچ وجه قابل اجتناب نيست و مولود اعمال انسان ها نمى ‏باشد؛ در حالی که در آیه 30 سوره شوری می فرماید: هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده ‏ايد. 3. هنگامى كه اين دو آيه در برابر هم قرار گيرد نشان مى‏ دهد مصائبى كه دامنگير انسان مى ‏شود بر دو گونه است: مصائبى است كه مجازات و كفاره گناهان او است و اين مصائب بسيارند، مانند: ظلم ها، بيدادگري ها، خيانت ها، انحرافات و ندانم كاری ها و امثال آن سرچشمه بسيارى از مصائب خود ساخته ما است.[مفاد آیه 30 شوری] ولى بخشى از مصائب است كه ما هيچ گونه نقشى در آن ها نداريم و به صورت‏ يک امر حتمى و اجتناب ناپذير دامان فرد يا جامعه ‏اى را مى‏ گيرد.[مفاد آیه 22 حدید] حساب اين دو از هم جدا است.(4) 4. معصومین(علیهم السلام) به جهت دارا بودن مقام عصمت، مرتکب گناه نمی شوند تا مصائبی که به آن ها می رسد مجازات و کفاره گناهانشان باشد، لذا مشمول آیه 30 شوری نیستند؛ بلکه گرفتاری و مصائب آن ها از امور حتمی و مواردی است که اجتناب ناپذیر بوده و امتحان الهی و در راستای تعالی و ارتقای کمالات و مقامات ایشان در نزد خداوند متعال است، یعنی مشمول آیه 22 سوره حدید هستند. به همین خاطر، امام سجاد(عليه السلام) در پاسخ یزید، فرمودند: آيه «وَ ما أَصابَكُمْ‏ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ»(5) در باره ما نازل نشده و سپس آيه «ما أَصابَ‏ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ»(6) را قرائت کرده و فرمودند این آیه در باره ما نازل شده است.(7) يعنى خداوند از پيش مقرر فرموده بود كه ما چنين سختى ‏ها و مشكلاتى(مصائب کربلا و...) را براى حفظ دين او تحمل كنيم. در این زمینه روایت هم داریم که «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ‏ أَدَبٌ‏ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة»؛ یعنی بلاها براى ظالم وسيله ادب و هشدار، براى مؤمنان وسيله آزمايش و رشد، براى انبياء وسيله دريافت درجات و براى اولياى خدا وسيله‏ دريافت كرامت است.(8) 5. به بیان دیگر؛ آیه 22 سوره حدید به عالَم تکوین و آیه 30 سوره شوری به عالَم تشریع اشاره دارد. بنابر این: تضاد و تقابلی بین آیات فوق نیست. 📚پی نوشت ها: 1. شوری: 42/ 30. 2. حدید: 57/ 22. 3. قرشى، تفسير احسن الحديث‏، ناشر: بنياد بعثت، مركز چاپ و نشر ـ تهران‏، 1375ه.ش‏، چاپ 2، ج ‏11، ص 36. 4. مكارم شيرازى و همکاران، تفسير نمونه‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ تهران‏، 1371ه.ش‏، چاپ 10، ج ‏23، ص 362. 5. شوری: 42/ 30. 6. حدید: 57/ 22. 7. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسير القمي‏، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب‏ ـ قم‏، 1363ه.ش، چاپ 3، ج 2، ص 352. 8. مجلسى، بحار الأنوار، محقق/مصحح: جمعى از محققان، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏ ـ بيروت‏، 1403ق‏، چاپ دوم‏، ج 78، ص 198، ح 55 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رحمت خداوند بر چه کسانی نازل می شود؟ 🔰 @p_eteghadi 🔰
شناخت شناسنامه ای ائمه معصومین(علیهم السلام) چه فایده ای دارد؟ و منظور از شناخت آنها چیست؟ شناخت شناسنامه ای حضرات معصومین(علیهم السلام) یکی از مقدمات شناخت واقعی و حقیقی آن ها است و اگر منحصر به همین شناخت باشد معرفت نجاتبخشی برای ما نخواهد بود بلکه اطلاعات عمومی است که هر مومنی باید آن را داشته باشد. اما مطالعه آثار، شیوه، سیره و روش و منش آن حضرات و از همه مهمتر قرار دادن آن ها به عنوان الگوهای زندگی، می تواند سعادت دنیا و آخرت انسان را تامین کند. معرفت به اهلبیت(علیهم السلام) از راه شناخت سیره و گفتار اهلبیت(علیهم السلام) باعث ایجاد رابطه عاطفی و به تعبیر دیگر محبتی می شود که موجب پیروی از آن ها می شود 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
شناخت شناسنامه ای ائمه معصومین(علیهم السلام) چه فایده ای دارد؟ و منظور از شناخت آنها چیست؟ شناخت شن
مودت، اظهار علاقه به گونه ای است که طرف مقابل متوجه این علاقه شود و در او اثر بگذارد. به عبارت دیگر مودت، محبتی است که کشش و بازتاب بیرونی دارد. مودت تقریبا به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر گردد. بنا بر این می توان گفت محبت تا در دل و قلب است و ظهوری نیافته محبت نام دارد اما اگر نمود و بروز پیدا کرد و در مقام عمل خود را نشان داد مودت نام دارد.(1) در قرآن به محبت و مودت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) توصیه شده است. در اهمیت و جایگاه محبت و مودت اهل بیت (علیهم السلام) همین بس که قرآن آن را تنها پاداش رسالت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) معرفى کرده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى»؛ [اى پیامبر!] بگو از شما در مقابل زحمات نبوت و رسالت هیچ پاداشى درخواست نمى کنم، جز آن که نزدیکان مرا دوست بدارید.(2) 📚پی نوشت ها: 1. طباطبائي محمدحسين، ترجمه المیزان، مترجم:محمدباقر موسوي همداني، جامعه مدرسين حوزه علميه قم دفتر انتشارات اسلامي، ۱۳۷۴، ج ۱۶، ص ۲۵۰. 2. شورى (۴۲)/ آیه ۲۳. 🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش: با توجه به مبانی کلامی آیا امکان اختلاف دو شخصیت معصوم از جهت نظری و عملی درباره یک موضوع وجود دارد؟ هر چند داشتن رویکرد متفاوت در یک مساله عرفی و اجتماعی ممکن است ایرادی نداشته باشد، اما آیا امکان موضع گیری دو معصوم در مقابل هم وجود دارد؟ خصوصا با توجه به اینکه در همه امور از علم غیب بهره نمی برده اند. در اموری که حقیقت بیرونی نداشته، بلکه صرفا درونی است مانند امور سلیقه ای خب طبیعتا نظر متفاوت وجود دارد، مثلا در نامگذاری فرزندان. امثال این موضوعات به درست و نادرست تقسیم نمی شوند و صرفا از تفاوت سلیقه نشأت می گیرند. اما در اموری که ناظر به یک حقیقت خارجی هستند و درست و نادرست دارند هرگز اختلاف نظری بین معصومین نخواهد بود، چرا که تمامی اختلاف نظرها نشأت گرفته از جهل یک طرف به واقعیت است، وگرنه هر دو که صحیح نیستند. 🎤علم معصومین تمامش معصومانه و به دور از خطا و اشتباه است، اگرچه قلمرو این علم در معصومین متفاوت است و البته بالاترین مرتبه علم مربوط به پیامبر اسلام و اهل بیت(علیهم السلام) است تا جایی که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُون‏؛ به درستی که من آنچه در آسمان ها و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است را می دانم، و از آنچه اتفاق افتاده و اتفاق خواهد افتاد آگاهم»(1) 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
پرسمان اعتقادی
پرسش: با توجه به مبانی کلامی آیا امکان اختلاف دو شخصیت معصوم از جهت نظری و عملی درباره یک موضوع وجو
بنابراین علم ایشان منحصر در امور دینی نیست، بلکه ایشان خلیفه و جانشین خدا در زمین هستند و به تمام هستی آگاهند، همانطور که خداوند متعال در مورد علم حضرت آدم(علیه السلام) چنین می فرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات‏] را همگى به آدم آموخت‏.(2) و وقتی آگاهی به واقعیات آنچنان که هست وجود داشته باشد، اختلاف نظری وجود نخواهد داشت. اینکه ائمه(علیهم السلام) مأمور به استفاده از علم غیب نبوده اند درست است، اما با این حال در امور اجتماعی و تصمیم گیری ها اختلاف نظری وجود نخواهد داشت، چرا که آن جایی که ائمه(علیهم السلام) بدون علم غیب و طبق ظواهر عمل می کرده اند، باز هم بهترین گزینه را انتخاب می کرده اند. این مسائل، مسائل سلیقه ای نیست، بنابراین قطعا بهتر و بدتر دارند و در امور اینچنینی اختلافی بین معصومین نخواهد بود. چون دیدگاه ها و نظریات در این خصوص به درست یا نادرست، و یا بهتر و بدتر تقسیم میشوند و آن کسی کار نادرست و یا بدتر را انتخاب می کند که نسبت به کار بهتر جاهل باشد. و ائمه(علیهم السلام) هرگز در این امور جاهل نبوده اند. پی نوشت ها: کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج1، ص261. بقره:31/2. 🔰 @p_eteghadi 🔰