اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) شامل چه حوزه هایی می شود؟
مفهوم اندیشه در لغت به معنای فکر، تأمل و تفکر است،[۱] و اندیشه سیاسی مجموعه ای از آرا و عقایدی است که به شیوه ای عقلانی و منطقی و مستدل در باره چگونگی سازمان دادن به زندگی سیاسی مطرح می گردد که می تواند توصیفی یا تبیینی باشد و اندیشمند سیاسی کسی است که بتواند در باره آرا و عقاید خود به شیوه ای عقلانی و منطقی استدلال کند، تا حدی که اندیشه های او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصی به شمار نرود.[۲]
اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، جزیی از اندیشه کلان وی و متأثر از ابعاد مختلف اندیشه های ایشان است. از آن جا که امام خمینی شخصیتی چند بعدی است که آثار متعددی در حوزه مباحث عرفان، فقه، فلسفه، کلام و سیاست از ایشان برجای مانده است، و به دلیل آن که وی بنیان گذار و رهبر نظامی مبتنی بر اندیشه های اسلامی بوده، بدیهی است که اندیشه سیاسی وی تمام مفاهیمی که در حوزه حکومت و جامعه کاربرد دارد را در بر می گیرد. امام خمینی یکی از بزرگ ترین دانشمندان مسلمان دوران معاصر و از مردان تاریخ ساز جهان اسلام است. وی متفکری بزرگ بود که به حوزه های مختلف علمی اشراف داشت و همین ویژگی ها از وی شخصیتی چند بعدی ساخته بود.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
پرسمان اعتقادی
اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) شامل چه حوزه هایی می شود؟ مفهوم اندیشه در لغت به معنای فکر، تأمل و
در باره اندیشه سیاسی امام خمینی کسانی که در حوزه سیاست و مسائل سیاسی می پردازن آثار فراوانی به رشته تحریر در آورده اند. بدیهی است که در این مختصر فرصت پرداختن به تمام زوایای اندیشه سیاسی ایشان نیست، از این رو به صورت خیلی فشرده و فهرست وار به برخی از این حوزه ها سری می زنیم و شما را به منابع مبسوط در این زمینه راهنمایی می کنیم.
برجسته ترین ویژگی های اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) را می توان این گونه برشمرد:
۱. رابطه دین و سیاست: یکی از مفاهیم محوری در اندیشه امام رابطه دین و سیاست است، به گونه ای که می توان سنگ بنای اساسی اندیشه سیاسی وی را در این موضوع جست و جو کرد. اعتقاد به ضرورت حکومت و دفاع از لزوم وجود نظم سیاسی در جامعه از مباحث پایه ای و بنیادین در اندیشه سیاسی امام خمینی است. وی از جمله عالمانی بود که به لزوم تأسیس نظام سیاسی در دوران غیبت معتقد بود. وی با ارائه دلایل عقلی و نقلی اثبات کرده که اولاً: اصل وجود حکومت برای جوامع بشری ضروری است. ثانیاً: در هر زمانی از جمله زمان غیبت امام معصوم (ع)، جامعه نیاز به حکومت مطلوب دارد که برای استقرار آن باید تلاش کرد.[۳]
۲. عدالت: عدالت یکی از مفاهیم کلیدی است که همواره امام (ره) بر آن تأکید دارد و محوری ترین جهت گیری سیاسی اجتماعی نظام سیاسی از دیدگاه ایشان محسوب می شود. امام در سیره نظری و مواضع عملی خود، یکی از مهم ترین اهداف نظام سیاسی را تحقق قسط و عدالت در جامعه بیان می کند: "خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم... که مردم قیام به قسط کنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد".[۴] از ویژگی های اندیشه سیاسی امام خمینی آن است که وی حکومت را ابزاری برای تحقق عدالت و معنویت در جامعه می داند، چه این که اگر عدل در جامعه حاکم شود انسان در مسیر رشد و سعادت حرکت می کند، اما در جامعه ای که نشان از عدالت نیست، نشان از سعادت، فلاح و رستگاری نیز وجود ندارد.
۳. آزادی؛ آزادی یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بود و یکی از مفاهیمی که امام به صورت بنیادین از آن دفاع می کردند. وی از آزادی نه به عنوان یک شعار و ابزار سیاسی، بلکه از حقوق ابتدایی بشر نام می بردند و معتقد بودند، این حق ابتدایی بشر است که آزاد باشد.[۵] آزادی چه آن جا که به سرنوشت مشترک با دیگران ارتباط پیدا می کند؛ یعنی آزادی های مدنی و اجتماعی و چه آزادی های خصوصی و فردی که شامل حوزه هایی؛ مانند عقیده، بیان، فکر، احزاب و مطبوعات می شود. البته، طبیعی است که این آزادی ها بدون حد و مرز نخواهد بود. از نگاه امام حد این آزادی ها تا آن جا است که مصالح کشور را به خطر نیندازند. امام مرزهای آزادی را قوانین دینی و قوانین کشور که برگرفته از اسلام است می دانستند و می گفتند در تمام دنیا و تمام کشورها میان آزادی و توطئه مرز وجود دارد.[۶]
۴. استقلال؛ استقلال در تمام زمینه ها، عدم وابستگی، نفی دخالت اجانب، قطع نفوذ بی گانگان، تحت نظر دیگران نبودن و اداره مستقل مملکت تعاریف است که امام از استقلال ارائه می دهد.[۷]
۵. مردم سالاری: مردم سالاری و نقش ویژه مردم در تعیین سرنوشت و حضور فعال آنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی، از دیگر محورهای اندیشه سیاسی حضرت امام است. ایشان در رابطه با تعیین سرنوشت هر جامعه و ملتی به دست خودشان چنین می گوید: "ما بنای براین نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری کنیم. ما تابع آرای ملت هستیم....".[۸]
پرسمان اعتقادی
در باره اندیشه سیاسی امام خمینی کسانی که در حوزه سیاست و مسائل سیاسی می پردازن آثار فراوانی به رشته
۶. قانون مندی: قانون مداری و قانون گرایی از اصول اساسی اندیشه سیاسی حضرت امام است. امام عمل به قانون را برای تمامی افراد جامعه از پایین ترین رده نظام تا بالاترین مقامات واجب می دانست. در حکومت مورد نظر امام شخص مطرح نیست، ملاک قانون الاهی است. همه تابع قانون اند و فرقی میان اشخاص نیست.[۹] امام معتقد بود در اسلام قانون حکومت می کند، به گونه ای که حتی پیامبر اکرم (ص) نیز تابع قانون بود.[۱۰]
۷. فرهنگ: امام خمینی یکی از تأثیر گذارترین متفکران عصر حاضر در تاریخ معاصر ایران است، امام فرهنگ را مبنا و پایه ای برای مسائل سیاسی و اقتصادی می داند. ایشان معتقد بود اگر فرهنگ درست شود و انسان درست تربیت شود، همه مشکلات جامعه درست می شود: "پس فرهنگ، یک کارخانه آدم سازی است، چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند...".[۱۱] از نگاه امام، فرهنگ کامل و انسان ساز فقط در درون اسلام وجود دارد و تربیت جامعه و مردم تنها از مسیر فرهنگ اسلامی امکان پذیر است: "قضیه تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید".[۱۲]
۸. وحدت: اتحاد و وحدت میان اقشار مختلف مردم از دیگر مؤلفه های اندیشه امام در عالم سیاست است. ایشان رمز پیروزی انقلاب اسلامی را در سایه وحدت می دانست و معتقد بود که از برکات انقلاب اسلامی که موجب عزت ملت ایران و امت اسلامی گردید، مسئله اتحاد بود.[۱۳]
۹. مصلحت: امام خمینی معتقد بود از نگاه اسلام کارگزاران حکومت نمی توانند طبق رأی و نظر خود عمل کنند و بر آن اصرار بورزند، بلکه تمام آنچه در حکومت می گذرد باید براساس قوانین الاهی باشد، البته حاکم اسلامی می تواند در موضوعات طبق صلاح مسلمانان و یا صلاح حوزه حکومتی خود عمل کند.[۱۴] امام خود بارها تأکید کردند، اگر مصلحت اسلام یا مسلمانان را در عمل خاصی دیدند اقدام می کنند.[۱۵] دلایل پذیرش قطنامه ۵۹۸ را در راستای همین اصل می توان ارزیابی کرد.
۱۰. دعوت جهانیان به اسلام و گسترش آن: دعوت جهانیان به اسلام و گسترش معارف اسلام در میان ملل مختلف یکی دیگر از مفاهیم کلیدی اندیشه سیاسی امام خمینی است. دعوت گورباچف رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سابق از این زاویه قابل بررسی است: "باید قشرهای غیر اسلامی را ... به مکتب مترقی عدالت پرور اسلام دعوت کنید.[۱۶]
۱۱. احیای هویت اسلامی: احیای هویت اسلامی، یکی دیگر از محورهای اندیشه سیاسی و مبارزاتی امام خمینی است. امام (ره) احیای هویت ملی - اسلامی را رمز استقلال و قدرت کشور و مانعی در راه گسترش سلطه قدرت های جهانی دانسته و همواره تأکید می کردند که: "یچ نحو استقلالی حاصل نمی شود، مگر این که ما خودمان را بشناسیم و باور داشته باشیم.[۱۷]
۱۲. سیاست خارجی: سیاست خارجی، چگونگی روابط با کشورهای خارجی و نحوه تعامل دولت اسلامی در عرصه های بین المللی، و دفاع از مظلومان و محرومان در سراسر دنیا، یکی از مباحت مهم در اندیشه سیاسی امام خمینی محسوب می شود. نفی سلطه بی گانگان ( اصل نفی سبیل).[۱۸] این یکی از قواعد مهم فقه اسلام است که براساس آن حق سلطه کافران بر مسلمان نفی شده است. امام براساس این قاعده فقهی با امام با هرنوع سلطه طلبی و مداخله بی گانگان در امور مسلمانان به شدت مخالفت می کرد. مخالفت امام با استکبار، قطع سلطه اجانب و مخالفت با اتکای به قدرت های سلطه گر، در این راستا است.[۱۹]
برای آگاهی بیشتر با اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) می توانید به کتاب های زیر مراجعه کنید:
۱. اندیشه سیاسی امام خمینی، جمشیدی، محمد حسین.
۲. اندیشه سیاسی امام خمینی، فوزی، یحیی.
۳. درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، دهشیری، محمدرضا.
۴. ارکان اندیشه سیاسی امام خمینی، رفیع زاده، عظیم.
📚پی نوشت:
[۱] فرهنگ معین، واژه اندیشه.
[۲] بشیریه، حسین، تاریخ اندیشه سیاسی در قرن بیستم، ص ۱۷، نشر نی، تهران، ۱۳۷۶.
[۳] امام خمینی، کتاب البیع، ج ۲، ص ۶۱۹؛ امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه، ص ۲۳؛ صحیفه امام، ج ۲، ص ۳۱، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۷۸.
[۴] صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۲۱۳.
[۵] همان، ج ۵، ص ۳۸۷.
[۶] صحیفه نور، ج ۶، ص۲۷۱؛ ج ۴، ص۲۵۹؛ ج ۹، ص ۹۰، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، بهمن ۱۳۶۲.
[۷] همان، ص ۱۶، ۴۹۰، ۲۳۶؛ ج ۴، ص ۲۷۷.
[۸] همان، ج ۱۰، ص ۱۸۱.
[۹] همان، ج ۹، ص ۴۲.
[۱۰] همان، ج ۱۰، ص ۲۹.
[۱۱] تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی، تبیان(دفتر هجدهم)، ص ۲۷۰.
[۱۲] صحیفه امام، ج ۸، ص ۹۶.
[۱۳] صحیفه نور، ج ۵، ص ۱۷۳، ۱۴۱.
[۱۴] همان، ص ۴۶۱.
[۱۵] همان، ج ۱، ص ۲۹۳.
[۱۶] همان، ج ۳، ص ۳۲۲.
[۱۷] همان، ج ۹، ۲۵۸.
[۱۸] "وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً" . نساء، ۱۴۱.
[۱۹] صحیفه امام، ج ۴، ص ۳۱۷.
🔰 @p_eteghadi 🔰
036.mp3
665.4K
✅ چه لقمهای حرام است؟
🔹 سخنران: استاد مرتضی مخملباف
🔹 برگرفته از مبحث «دعا»
#کلیپ_سخنرانی
🔰 @p_eteghadi 🔰
الَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبرَ وَ كاَنَ مِنَ الْكَفِرِينَ(74)
قَالَ يَإِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَىَّ أَسْتَكْبرَتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ(75)
قَالَ أَنَا خَيرْ مِّنْهُ خَلَقْتَنىِ مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ(76)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنهْا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ(77)
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتىِ إِلىَ يَوْمِ الدِّينِ(78)
چرا خداوند به شیطان فرصت توبه نمیدهد ؟
پاسخ:
بنظر نمی آید که شیطان تمایلی به توبه داشته باشد. عملکرد او نه قبل از هبوط و نه بعد از هبوط گویای چنین تصمیمی نیست.
رحمت خداوند وسیع است از جمله آیاتی که بیانگر رحمت وسیع و عام الهی است این آیاتند:
«وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ...(1)؛ و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است»
«إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ...(2)؛ مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين آنان را آفريده است...»
لذا رحمت ، عام است اما قابل هم شرط است یعنی طرف گیرنده هم باید خود را در معرض رحمت قرار دهد و رحمت را بپذیرد .باران بر همه جا یکسان می بارد اما کسی که ظرفش را در زیر باران وارونه قرار دهد مسلما هیچ دریافتی از این رحمت نخواهد داشت .
در خصوص شیطان هم همینگونه است. قبل از جریان خلقت آدم و سجده بر او نیز، وی کافر بود اما کفرش آشکار نشده بود:
«إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ (3)؛ جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود!»
👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
الَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبرَ وَ كاَنَ مِنَ الْكَفِرِينَ(74) قَالَ يَإِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُد
علامه طباطبايى در الميزان بیان می کنند كه ابليس قبل از قضيه امتناع از سجده بر آدم، كافر بوده و در ضمير خود اين رذيله نفسانى را داشت اما تا زمان وجوب سجده، مجالى براى بروز آن پيدا نشده بود. امتناع از سجده مرتبط با آن كفر در ضميرش بوده است. البته منظور از اين كفر بى اعتقادى به خدا نبوده است، بلكه همان رذيله خودخواهى و خودپرستى است كه به صورت خفى و ناآشكار در درون نفس او بوده و سبب طغيان و سركشى او در برابر پروردگار شده است.(4)
پس از جریان سجده نیز متکبرانه و بر خلاف مقام کبریایی پروردگار، بجای توبه و طلب بخشش برنامه آینده اش تا روز قیامت را را صراحتا بیان کرد:
«قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (5) گفت پس به سبب آنكه مرا به بيراهه افكندى من هم براى [فريفتن] آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست.»
« قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(6) گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت.»
از همان زمان برای تا روز قیامت جهت گمراهی انسان برنامه ریزی کرد:
«قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(7)؛ گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى شوند مهلت ده.»
اما خداوند تا روز معلوم و معین (که در تفاسیر به روز ظهور موعود تفسیر شده است ) وی را مهلت داد:
«قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ »فرمود در حقيقت تو از مهلت يافتگانى * تا روز معين معلوم
هم اکنون هم همچنان که می دانیم عمل به وعده می کند و نشانه ای از پشیمانی یا تمایل به توبه در ایات قرآن یا عملکرد خارجی او سراغ نداریم.
البته روایت مرسلی در خصوص امکان توبه ابلیس هست بدین شرح:
«وَ عَنْ أَنَسٍ قَالَ إِنَّ نُوحاً لَمَّا رَكِبَ السَّفِينَةَ أَتَاهُ إِبْلِيسُ فَقَالَ لَهُ نُوحٌ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا إِبْلِيسُ قَالَ فَمَا جَاءَ بِكَ قَالَ جِئْتُ تَسْأَلُ لِي رَبَّكَ هَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّ تَوْبَتَهُ أَنْ يَأْتِيَ قَبْرَ آدَمَ فَيَسْجُدَ لَهُ قَالَ أَمَّا أَنَا لَمْ أَسْجُدْ لَهُ حَيّاً أَسْجُدُ لَهُ مَيِّتاً قَالَ فَاسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ» :
این روایت از زبان انس بن مالک نقل شده (و به پیامبر اکرم استناد داده نشده)؛ انس بن مالک می گوید:
وقتی نوح (ع) سوار کشتی شد، ابلیس نزد او آمد.
نوح نبی پرسید: کیستی؟
گفت: ابلیسم.
نوح نبی پرسید: چه می خواهی؟
گفت: آمده ام تا از پروردگارت بپرسی، آیا برای من هم توبه ای وجود دارد؟
پس خداوند به نوح وحی فرستاد که توبه او اینست که برود و بر قبر آدم سجده کند.
ابلیس پاسخ داد: زمانی که آدم زنده بود برایش سجده نکردم، حالا [بروم و] برای مرده اش سجده کنم؟!
پس کبر ورزید و از کافران گشت.(8)
استاد جوادی آملی در بخشی از تفسیرشان در خصوص اخراج ابلیس از منزلتی که در آن بود بیان می کنند:
«گناه ابليس در اين بود كه در برابر «الله» قرار گرفت و گفت شما نظرتان اين است و من نظرم اين است، اين گناه قابل بخشش نيست. اگر كسي ـ معاذ الله ـ به اينجا برسد و بگويد اسلام اين را گفته است؛ ولي ـ معاذ الله ـ من نظرم چيز ديگر است، اين همان حرف شيطنت است؛ يك وقت است قبول دارد و میگويد:«رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا»(9) که خدا و قيامت و دين و ولايت اهل بيت همه را قبول دارد؛ ولي گرفتار بعضي از لغزشهاست، برای اين شخص اميد به توبه و عفو هست، اما كسي مستقيماً در برابر ذات اقدس الهي بگويد شما نظرتان اين است و من نظرم اين است، اين ديگر قابل بخشش نيست.»(10)
📚پی نوشت ها:
1.اعراف/156
2.هود/119
3.ص/74
4.الميزان، ج 1، ص 119، علامه طباطبايى
5.اعراف/16
6.حجر/39
7.ص/79 8.بحار الأنوار، ج60،ص281 9.مومنون/106
🔰 @p_eteghadi 🔰
الف- می گویند یکی از علت های دشمنی اسراییل با ایران اینست که در تورات آمده، در آخرالزمان قومی از آشور اسراییل را نابود می کند، آیا این سخن سندی دارد؟
ب- آیا می توان گفت: یهودیت نسبت به مسیحیت، از نظر احکام کاملتر بوده و به اسلام نزدیک تر هست؟ زیرا در یهودیت زنا - ربا و.. حرام است ولی در مسیحیت بی بندباری و فساد موج می زند؟👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
پاسخ سؤالات شما را در دو بخش تقدیم می کنیم:
الف- وعده نابودی اسرائیل در عهدین و قرآن: بدون شک، از یکسو این موضوع، یعنی وعده نابودی اسرائیل بدست قومی نیرومند و مؤمن نه تنها از طریق تورات، بلکه از طریق انجیل و قرآن برای صهیونیست ها قطعی و مسجل شده زیرا بوضوح، در بین جوامع اسلامی، دشمنیِ ریشه دار شیعیان و بویژه حکومت و مردم ایران اسلامی بعنوان جلوداران و پیشگامان جبهه مقاومت و مبارزه با صهیونیسم برای اسرائیل ثابت است. از اینرو طبق قرائن و شواهد بسیار، تنها گزینه ای که می تواند بر اساس این پیش بینی برای رژیم غاصب اسرائیل تهدید محسوب شود، جمهوری اسلامی است.
در این مجال به برخی از آیات تورات و انجیل و قرآن در باره پیش بینی مذکور اشاره می کنیم:
یک- تورات: خداوند در قسمت های مختلف تورات وعده عذاب قوم ناسپاس و نافرمان یهود را بارها تکرار نموده و چون این طایفه برای اصلاح خود اقدام نکردند عذاب های مختلف و متعددی را برای آنان پیش بینی نموده و متذکر شده که برخی از آنها بدین شرح است: «من بر ضد شما برخواهم خاست و شما در برابر دشمنانتان پا به فرار خواهید گذاشت، کسانی که از شما نفرت دارند برشما حکومت خواهندکرد، حتی از سایه خود خواهید ترسید»، «بلای جنگ را بر شما نازل خواهم کرد تا درمیان قوم ها پراکنده شوید. سرزمین شما خالی و شهرهایتان خراب خواهندشد.» (1) همچنین به دو نکته جالب دیگر که بیانگر نابودی این قوم ستمکار است پرداخته: اول اینکه فرموده است: «خداوند قومی را از دوردستها به سراغتان خواهد فرستاد، قومی که زبانشان را نمی فهمید.»(2) «ایشان مثل عقاب برسر شما فرود خواهندآمد.»(3) و دوم این که صهیونیست ها با بلایی ناشناخته هم روبه رو خواهندشد. جائی که در تورات به صورت پیش بینی عنوان می شود: «خداوند هرگونه بیماری و بلایی را که وجود دارد، حتی آنهایی که دراین کتاب اسمی از آنها برده نشده به سراغ شما خواهد فرستاد تا نابود شوید.»(4)
دو- انجیل: همچنین پیش بینی نابودی قوم ملعونی که نافرمانی خدا را کرده اند نه تنها در تورات که در اناجیل موجود از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) این پیامبر بزرگ الهی که بارها مورد آزار و اذیت بسیاری از یهودیان زمان خود قرار گرفت، نیز بیان شده است. (5) بر اساس آیات انجیل موجود که در دسترس همگان نیز قرار دارد، راه نجات یهود در اطاعت از فرامین الهی و هلاکت، سرنوشت محتوم آنانی است که به ظلم و جنایت ناسپاسی و کشتن انبیاء و اولیاء دست زده و به نام دین ترور و وحشت را در هر دوره ای بر پا داشته و در زمین فساد کرده و می کنند که مصداق آن امروزه رژیم اشغالگر صهیونیستی است.
سه- قرآن مجید: در قرآن مجید چنین آمده است: «در کتاب تورات به فرزندان اسرائیل اعلام فرمودیم: شما دوبار در زمین فساد و سرکشی و طغیان خواهید کرد. و چون زمان اولین وعده مجازات، فرا رسد مردانی جنگجو را می گماریم که بر شما شورش کنند، خانه های شما را مورد تهاجم و جستجو قرار دهند که این وعده ای است که تحقق آن حتمی و مسلم است. اگر نیکی کنید آن نیکی به خودتان برمی گردد و ا گر بدی کنید به خودتان بدی کرده اید و چون وعده کیفر دوم فرارسد دشمنان بر شما غالب می شوند و آنچنان در تنگنا قرار می گیرید که آثار ذلت و غم و اندوه در چهره هاتان پدیدار می شود و آن ها مثل دفعه قبل حتی به پرستشگاه های شما داخل می شوند و هرچه بدست آورند به شدت نابود می کنند. (و نیز فرموده شد): چه بسا که خداوند رحم خود را شامل حال شما فرماید، اما اگر شما به فساد و تباهی بازگردید ما نیز شما را کیفر خواهیم کرد و ماجهنم را برای کافران، زندان همیشگی قرار داده ایم.»(6)
بنابراین، به نظر می رسد که صهیونیسم که مصداق واقعی یهودیان نافرمانی هستند که وعده مجازات آنان در کتاب های مقدس به خاطر ماهیت تروریستی شان حتمی و لایتغیر است، باید به جای ستیز با اسلام و مسلمین و قتل و کشتار بی گناهان و ... توبه کرده و به احکام الهی گردن نهند و گرنه در جهانی که اساس آن بر پایه عدالت است و به آن سمت در حرکت است، چیزی جز نابودی عاید آنان نخواهد شد. در حقیقت، این انسان های پاک هستند که وارث جهان و حاکم بر آن خواهند شد، نه ظالمان و ستمگرانی که به مبارزه با ادیان الهی و بویژه اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) می پردازند. چنانکه پیشتر در تورات(زبور داوود)(7) و در قرآن(8) بیان شده است.(9)
ب- تورات یا انجیل، کدام کامل تر و کم تحریف تراند؟: اتفاقاً در آیات بسیاری از قرآن کریم، آیاتی تحت عنوان آیات تحریف، وجود دارد که ناظر به عهدینِ موجود(عهد قدیم و جدید) به ویژه تورات کنونی است(10) و تحریف آن اعم از تحریف لفظی و معنوی بوده است. اهل کتاب به انواع زیادی از تحریف در کتاب آسمانی خود، دست میزدند، از قبیل: تحریف معنوی و تفسیر ناروا، تحریف لفظی به افزایش یا کاهش و یا به صورت تغییر و تبدیل و نیز تحریف در نحوه گویش، که میتوان آن را تحریف شفاهی نام نهاد. بعلاوه حذف آیات معاد، افزودن مطالب خرافی و نادرست که منافی تعالیم و روح ادیان آسمانی است، تغییر و تصرف در احکام و حدود الهی، تغییر یا پنهان کردن اوصاف پیامبر اسلام و بشارت نبوت آن حضرت و ویژگیهای یاران ایشان از جمله تحریفات مهم اهل کتاب به ویژه دانشمندان یهود بوده است. همچنین در روایات بسیاری به مسأله تحریف در تورات و انجیل اشاره شده است.(11) بنابراین نمی توان به صراحت گفت که تحریفات عهد قدیم (تورات) بیشتر است یا عهد جدید (انجیل).
📚پی نوشت ها:
1- تورات، قسمت خروج، فصل 26 آیات 12 تا 39.
2- فلذا رژیم صهیونیستی بدلیل خوف و وحشتی که از ایران اسلامی دارد، از یکسو به تمام آکادمی های کشور دستور داده تا تعلیم زبان فارسی را در دستور کار قرار دهند تا نوعی آرامش به خودشان تلقین کنند که با توجه به اینکه مردم یهود، زبان فارسی را می شناسند. بنابراین، ایران نمی تواند مصداق وعده ای باشد که در این آیه از تورات بیان شده! و از سوی دیگر خوف و وحشت رهبران صهیونیست به قدری آشکار است که نمی توانند بغض و کینه شان را مخفی کنند!
3- تورات، قسمت تثنیه، فصل 28 آیه 29
4- تورات، قسمت تثنیه، فصل 28 آیه 61
5- انجیل لوقا، فصل سوم، آیه 7 تا 9؛ انجیل لوقا، فصل 21 آیات 20 به بعد.
6- قرآن کریم، سوره اسراء، آیات 4 تا 9
7- «نیکان، دنیا را به ارث خواهند برد و تا ابد در آن سکونت خواهند نمود.»، تورات، زبور، فصل 37 آیه 29
8- «و ما در زبور داود که بعد از تورات آمد نوشتیم: بندگان صالح من وارث حکومت بر زمین خواهند شد.»، قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 105.
9. برگرفته از مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، مقاله سرنوشت صهیونیستها به روایت کتابهاى مقدس یهودیان، مجید گودرزی، با اندکی تغییر و تصرف.
10- ر.ک: بقره، 102؛ نساء، 46؛ بقره، 78؛ آل عمران، 78، بقره ، 75.
11- بحار الانوار، ج 89 ، ص 43؛ کافی، ج، 1 ص، 224؛ بحارالانوار، ج 9، ص 180؛ همان، ج 9، ص 19؛ همان، ج 9، ص 316.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(64).mp3
5.29M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
64 - نواب خاص امام زمان چه شرایطی داشتند؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
❔#پرسش_و_پاسخ
💢 مصرف بیت المال در احادیث
💠 در احادیث، مصرف بیت المال چگونه ترسیم شده است؟
✍️اصطلاح «بيت المال» در متون روايى،يك اصطلاح عام براى درآمدهاى عمومى مسلمانان است كه براى مصرف در اختيار حكومت اسلامى قرار مى گيرد . از بررسى جامعِ روايات، به طور كلّى دوگونه مورد مصرف براى بيت المال به دست مى آيد : مصارف خاص و مصارف عام .
🔸۱ . مصارف خاص
آن دسته از مصارف عمومى كه داراى عنوانى خاص هستند :
تأمين فقرا و مستمندان و از كارافتادگان و خانواده هاى شهدا ، تأمين حقوق كارگزاران بيت المال و قضات و سربازان ، آموزش و بهداشت،مخارج زندانيان، بدهى بدهكاران ، ديه مقتولانى كه ضامن شخصى ندارند ، عمران و آبادى شهرها و ...
🔸۲ . مصارف عام
در صدر اسلام ، پس از تأمين مصارف خاص، مازاد بيت المال بين عموم مسلمانان تقسيم مىشد. در متون روايى از اين نوع مصرف ، به عنوان حقّ عام افراد در بيت المال، ياد شده است .
🔅دو ويژگى اساسى توزيع مطلوب بيت المال از ديدگاه اسلام :
۱) رعايت عدالت در تقسيم ، ۲) حبس نكردن حقوق عمومى .
💥در نامه هایی که #امام_علی_علیه_السلام به كارگزاران خويش نوشته است، اختصاص بخشى از منابع بيت المال بر طبقات محروم و كم درآمد ، همواره مورد تأكيد قرار گرفته است .
⭐️ تأكيد فراوان ايشان بر لغو امتيازات ناروا و موهوم و اعطاى حقوق برابر بر خويشاوند و بيگانه، عرب و عجم، زن و مرد، و افراد باسابقه و مشهور و افراد گم نام، تصوير تابناكى از عدالت انسانى را براى عدالتجويان جهان به نمايش گذاشته است .
📚 دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج 4 ص ۱۳۹
🔰 @p_eteghadi 🔰
.
﷽؛
🏷 خدا و مجاهدان
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 «خداوند بزرگ با مجاهدان بر فرشتگان مى بالد »
🔹 «يُباهِي اللّهُ تعالى المَلائِكةَ بِالمُجاهِدينَ» .
📚 جامع الأخبار ، ص ۹۳
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
میگویند: انقلاب چه فایدهای داشته؟ دلار که گران شد، بدحجابی هم هست، کشورها نیز ارتباط خوبی با ما ند
البته که میگویند و شما هر پاسخی دهید نیز به این ضد تبلیغها ادامه میدهند. اگر این کار نکنند، چه کنند؟
این شعارها تازه نیست، از اوایل انقلاب نیز میگفتند. گویی انقلاب یا جمهوری اسلامی مثل باران است که اگر آمد، سریعاً باید هم جا مرطوب گردد! آن قدر فرافکنی کردند که «انقلاب چه فایده داشته و برای ما چه کرده است؟» تا امام خمینی (ره) پاسخ آنان را در یک جمله داد و بدین مضمون فرمود: «نگویید انقلاب برای ما چه کرده است، بگویید شما برای انقلاب چه کردهاید؟!» لذا آنان که انقلاب کردند و اکنون نیز انقلابی هستد، به نتایج و دستآوردهای خود کاملاً واقفند و به همین دلیل حاضر نیستند به هیچ قیمتی یک قدم عقب نشینی کنند. و آنان که هیچ گاه با انقلاب نبوده و نیستند، مرتب نق میزنند، که پس دلار، زن، خوشگذرانی، کچ و سیمان چه شد؟
باید دقت داشت که موفقیت یا شکست هر حرکتی (به ویژه انقلابها) با اهدافش سنجیده میشود که چقدر دور یا نزدیک شده است؟
الف - اگر هدف از انقلاب اسلامی ارزانتر کردن دلار بود، انتقاد بیان شده وارد است. اما مردم این کشور در حالی انقلاب کردند که دلار فقط ۷ تومان بود و اگر دلار یا فحشا یا گچ و سیمان میخواستند، هم چنان وابسته میماندند و انقلاب نمیکردند. البته نرخ دلار نیز فقط به خاطر انقلاب افزایش نیافته است. امروز دلار حدود ۱۸۰۰ یا نرخ دولتی حدود ۱۴۰۰ تومان (با نوسان) میباشد. یعنی تقریباً ۲۵۰ برابر افزایش یافته است. حال ما سؤال میکنیم که مگر در ترکیه که مرکز ناتو بوده و اصرار دارد به اروپا بپیوندد، نه جنگ داشته و نه محاصره اقتصادی، و دولتهایش نیز از گذشته تا کنون همه وابسته و سرسپرده بودند، تا کنون چند انقلاب رخ داده که ارزش پولش در همین مدت بیش از ۱۵۰۰ برابر کاهش یافته است؟! چرا نمیگویند این تفاوت که به رغم جنگ و تحریم و ... بین ارزش پول ایران و ترکیه وجود دارد، به خاطر انقلاب، استقلال و نظام جمهوری اسلامی است؟
ب – هدف از انقلاب و اسقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، با حجاب کردن عدهای بدحجاب نیز نمیباشد. بلکه هدف [البته در این زمینه]، ممانعت از کشف حجاب و فساد اجباری حکومتی و نیز محیطی از یک سو و مساعد نمودن زمینه برای هدایت از سوی دیگر است. که البته بسیار هم موفق بوده است. حال اگر عدهای دانسته یا ندانسته با هدایت و رشد خود لجاجت میکنند، علیه خود کار میکنند. مگر چون پیامبر (ص)، وحی و اسلام آمد، همه باید مسلمان، مؤمن، متقی و اهل تعقل و شعور میشدند و یا شدند؟!
شاید شعار دهندگان نمیدانند (و البته اغلب میدانند، خود را به تجاهل میزنند) که قبل از انقلاب اسلامی، در هر شهری فاحشه خانهای وجود داشت که بسیاری از فواحش آن دختران ربوده شده بودند. شبهای جمعه در شبکههای تلویزیونی برنامههای کابارهها پخش میشد، تأسیس کازینوها گامی «به سوی دروازه هایتمدن» محسوب میشد و پسند نوامیس توسط خارجیان یک افتخار ملی شمرده میشد. شاید توجیه کنند که امروزه نیز فواحشی هستند و ...، اما فرق است بین وجود فاحشه با فاحشه خانه و یا مبدل نمودن رسانه ملی به مرکز فحشا، و فرق است بین وجود شرابخوار با تولید و گسترش رسمی و علنی عرق فروشی، و یا قماربازی چند نفر با تأسیس انواع کازینوها و قمارخانههای بزرگ و کوچک. البته این همه مفاسد نیست.
پرسمان اعتقادی
البته که میگویند و شما هر پاسخی دهید نیز به این ضد تبلیغها ادامه میدهند. اگر این کار نکنند، چه کن
ج – حمل کردن پیشرفتها و دستآوردها به گذر زمان نیز یک قضاوت ظالمانه و نوعی خودزنی ذلیلانه است. صنعت ده سال قبل از ژاپن وارد ایران شد، پس چرا ایران طی نیم قرن عقبتر رفت و ژاپن در اوج صنعت دنیا قرار گرفت؟ آیا علتی جز سرسپردگی حاکمان حقیر این کشور بود؟
وقتی در یک قلم بیان میشود که پس از انقلاب به هزاران روستا آب آشامیدنی، برق و جاده رسید، یعنی همین قدر هم نداشتند و مانند انسانهای بدوی زندگی میکردند. ایران بدون برق کجا و ایران دارای تکنولوژی هستهای، یا نانو، یا صنعت شبیه سازی ... و قرار گرفتن در ردیف ده یا حتی ۵ کشور اول جهان کجا؟! خوب است دست کم به اقرارهای دشمنان ایران اسلامی رجوعی کنند و به دلایل شدت دشمنی آنها با پیشرفتهای علمی ایران دقتی نمایند.
د – و اما در خصوص رابطه با کشورها! با کدام کشوری رابطه داشتیم که اکنون در سطح بسیار بالاتر نداریم؟ اصلاً در صحنه جهان و سیاست بینالملل چه جایگاهی داشتیم که رابطه با ایران برای کشوری مهم باشد؟
آیا معنا و مفهوم «نوکری و سر سپردگی» امریکا، انگلیس و اسرائیل «رابطه» است؟! یا آن که مثل دورهی بازرگان باور این است که «بدون امریکا نمیشود نفس کشید» یا مثل دورهی اصلاح طلبها مرعوب القائات غربی شده و گمان میکنیم که کشور فقط امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان است و اگر آنان به ما اخم کردند، روزگارمان سیاه است؟!
بدیهی است وقتی حکومت دست نشاندهای ساقط میگردد و کشور استعمار زدهای اعلام استقلال میکند، اربابان سابق به همین راحتی نپذیرفته و برایش کارت تبریک و دسته گل نمیفرستند. بلکه با تحمیل جنگ داخلی و خارجی، ترور، تحریم اقتصادی، ضد تبلیغ، فشار سیاسی و ...، سعی میکنند تا سلطه و منافع از دست رفته را بازپس گیرند. حال ما باید از این که ارتباطی مثل سابق برقرار نیست، خوشحال باشیم یا ناراحت؟! مضاف بر این که اکنون همه کشورها، دولتها [حتی دشمنان] و مهمتر از آنها ملتها، ایران اسلامی را به عنوان کشوری مستقل، مقتدر و نقش آفرین در سیاستهای منطقهای و حتی قارهای میشناسند. به این جایگاه که دیگر دشمنان نیز اذعان دارند، پس چرا یک عده ایرانی باید اغفال شده و سنگ آنان را بر سینه بزنند؟! آیا این روحیه از پس مانده آثار حقارتهای گذشته و دوران استعمار و استثمار نیست؟ چطور میتوانند ایران امروز را با ایرانی مقایسه کنند که پادشاهش را انگلیس تعیین میکرد، نخست وزیر و دولتش را امریکا منصوب میکرد و حکومتش را بهاییها اداره میکردند و ثروتش به جیب غرب و اسرائیل میرفت؟!
حتی یک خارجی که اندکی مطالعه داشته باشد – هر چند دشمن سرسخت اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران باشد – نیز چنین مقایسه و قضاوت ناصحیحی را انجام نمی دهد.
ﻫ – هدف از انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، تحقق همان سه شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده و هست که الحمدلله به رغم تمامی توطئههای نظامی، سیاسی، تروری، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ...، توسط دشمنان خارجی و ستون پنجم داخلی، با رهبریهای مدبرانه و نیز بصیرت و ایستادگی مردم محقق شده و روز به روز کامل تر میگردد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💬 سوال: من مادری پیر و از کار افتاده دارم و باید از ایشان مراقبت کنم ولی همسر بنده به هیچ وجه راضی به این عمل نمی شود و مدام آشوب و دعوا به راه می اندازد از لحاظ فقهی وظیفه من چیست؟
پاسخ:
🔹 مقام معظم رهبری: در هر صورت شما ضمن رعایت حقوق خانواده وظیفه رسیدگی به مادر را دارید اگرچه با گرفتن پرستار و در منزل مجزا.
🔹 آیت الله مکارم: نگهداری از پدر و مادر پیر و از کار افتاده بر همه فرزندان لازم است بنابراین لازم است در این زمینه با زبان خوش و با ادب و احترام با همسر خویش صحبت نمایید که به این کار خیر راضی شوند و همچنین به گونه ای برنامه ریزی نمایید که موجب تضییع حقوق ایشان نشود.
🔹 آیت الله فاضل: نگهداری از مادر در صورتی که پیر و از کار افتاده است وظیفه فرزندان است، به حرف همسر خود توجه نکنید به ایشان بگویید یک روز پیری و سالخوردگی به سراغ ما هم خواهد آمد و اگر امروز با ایشان این طور رفتار کنیم در آینده فرزندانمان رفتار بدتری با ما خواهند داشت. هم به همسر و فرزندان رسیدگی کنید و هم از مادرتان مراقبت کنید در مواقعی هم که لازم است به صورت مخفیانه این کار را انجام دهید که همسرتان مطلع نشود. خداوند به شما توفیق خدمت به والدین را عنایت کند.
🔹 آیت الله شبیری: شوهر نمی تواند شرعا همسر خود را مجبور به نگهداری از مادرش بکند ولی باید با مشاوره و همکاری همه فرزندان و خانواده آنها برای حل مشکل و احسان به مادر اقدام کنند. قطعا کسانی که در این امری کوتاهی نکنند از اجر و پاداش دنیوی و اخروی بهره مند می شوند.
🔹 آیت الله وحید: رضایتِ همسرتان لازم نیست ولی اذیتِ همسرتان را هم تحمّل کنید در پیشگاهِ خدایِ متعال اجر و ثوابِ فراوانی دارید.
🌎استفتاء از دفتر مراجع
🔰 @p_eteghadi 🔰
#پرسش_و_پاسخ از آیتالله #بهجت
سؤال: معنای جمله «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ؛ پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم» چیست؟
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ در برخی تفاسیر معنای آن، اینگونه ذکر شده است: «أذْکرونی بِالدعآءِ أَذْکرْکمْ بِالإجابَةِ؛ مرا با دعا یاد کنید، تا من نیز با اجابت آن، شما را یاد کنم».
▫️ و در روایات شارحه مرویه آمده است: «أَنَا مَعَ عَبْدِي إِذَا ذَكَرَنِي فَمَنْ ذَكَرَنِي فِي نَفْسِهِ ذَكَرْتُهُ فِي نَفْسِي وَ مَنْ ذَكَرَنِي فِي مَلَإٍ ذَكَرْتُهُ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْهُ؛ هرگاه بندهام مرا یاد کند، من با اویم؛ بنابراین، هرکس مرا در دل خود یاد کند، او را در نزد خود یاد میکنم و هرکس مرا در میان گروهی یاد کند، او را در میان گروهی بهتر از آن یاد خواهم نمود».
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(65).mp3
5.35M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 65 - شرح حدیث نفس
🔰 @p_eteghadi 🔰
❔#پرسش_و_پاسخ
💢 وجود كنونىِ بهشت و دوزخ
💠 آیا بهشت و جهنم در حال حاضر آفریده شده یا بعدا آفریده می شوند؟
🔸 پاسخ :
در پاسخ اين سؤال ، سه نظريّه قابل بررسى ، وجود دارد :
1️⃣ بهشت و دوزخ، آفريده شده اند
اكثر قريب به اتّفاق علماى اسلام، بر اين باورند كه بهشت و دوزخ ، پيش از اين ، آفريده شده اند و بالفعل وجود دارند .
دليل ایشان، آيات و احاديثى هستند كه بر وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ، دلالت دارند
۱ . آياتى از سوره نجم، آيه 133 و 131 سوره آل عمران، آيه ۳۱ سوره حديد، و ۲۴ سوره بقره بر آماده بودن بهشت براى پرهيزگاران، دلالت دارند .
2 . احاديث دالّه بر وجود فعلى بهشت و دوزخ :
از #امام_رضا_علیه_السلام نقل شده که #پیامبر_اکرم_(ص) در معراج، وارد بهشت گرديده و دوزخ را ديده است و نيز تأكيد شده است كه كسى كه آفرينش بهشت و دوزخ را نپذيرد ، پيامبر را تكذيب كرده و بر ما دروغ بسته است .
2️⃣ بهشت و دوزخ، در آينده آفريده مى شوند
اين نظريّه، طرفداران فراوانى ندارد و گزارش شده كه در ميان اهل سنّت، تنها معتزله و خوارج و گروهى از زيديّه، آن را پذيرفته اند
دليل نظريّه دوم
۱ . ناپايدارى جهان
بهشت و دوزخ اخروى، هميشگى اند ، در صورتى كه آنچه در اين جهان است، فانى و ناپايدار است .
به اين دليل، جواب هاى متعدّدى داده شده است ...
۲ . منافات داشتنِ فعليت بهشت و دوزخ، با حكمت
(بهشت و دوزخ، آفريده نشده اند ؛ زيرا وقتى كسى نباشد كه سود و زيان آنها را ببَرد ، بهره اى در وجود آنها نخواهد بود ...)
به این استدلال نیز پاسخ داده شده...
3️⃣ بهشت و دوزخ ، هم آفريده شده اند و هم آفريده نشده اند
بر اساس اين نظريّه ، بهشت و دوزخ ، اكنون ، به يك معنا وجود دارند و به يك معنا وجود ندارند :
بهشت و دوزخ ، اكنون هستند ، از اين جهت كه زمينه پديد آمدن آنها در اين جهان ، در وجود همه انسان ها بالفعل هست ، و اكنون نيستند ، از اين جهت كه علّت پديد آمدن بهشت و دوزخ ، كارهاى نيك و بد انسان است كه به تدريج در طول زندگى از او صادر مى گردد . بنا بر اين ، قبل از انجام شدن كار به وسيله انسان هاى مكلّف ، بهشت و دوزخى وجود ندارد .
🔅 ظاهر و بلكه صريح آيات قرآن و احاديث اسلامى ، بر وجود بالفعل و مستقلّ بهشت و دوزخ و در عين حال، مرتبط بودن آن با عمل انسان ، دلالت دارد و در اين گونه مسائل كه عقل براى رسيدن به حقيقت، راهى ندارد ، اعتقاد به آنچه قرآن و حديث مى گويند، ضرورى است .
📚 بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج۱ ص ۵۷
🔰 @p_eteghadi 🔰
حجاب و پوشش زن به منزله يك حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است كه قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند. همين مفهوم منع و امتناع در ريشهي لغوي عفت نيز وجود دارد(2)؛ بنابراين، دو واژهي «حجاب» و «عفت» در اصل معناي منع و امتناع مشتركاند. تفاوتي كه بين منع و بازداري حجاب و عفت است، تفاوت بين ظاهر و باطن است؛ يعني منع و بازداري در حجاب مربوط به ظاهر است، ولي منع و بازداري در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت يك حالت دروني است، ولي با توجه به اين كه تأثير ظاهر بر باطن و تأثير باطن بر ظاهر، يكي از ويژگيهاي عمومي انسان است؛(3) بنابراين، بين حجاب و پوشش ظاهري و عفت و بازداري باطني انسان، تأثير و تأثّر متقابل است؛ بدين ترتيب كه هرچه حجاب و پوشش ظاهري بيشتر و بهتر باشد، اين نوع حجاب در تقويت و پرورش روحيهي باطني و دروني عفت، تأثير بيشتري دارد؛ و بالعكس هر چه عفت دروني و باطني بيشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهري بيشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم ميگردد. قرآن مجيد به شكل ظريفي به اين تأثير و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه ميدهد كه بدون قصد تبرّج و خودنمايي، لباسهاي رويي خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولي در نهايت ميگويد: اگر عفت بورزند، يعني حتي لباسهايي مثل چادر را نيز بر ندارند، بهتر است.
« وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».(4)
علاوه بر رابطهي قبل، بين پوشش ظاهري و عفت باطني، رابطهي علامت و صاحب علامت نيز هست؛ به اين معنا كه مقدار حجاب ظاهري، نشانهاي از مرحلهي خاصي از عفت باطني صاحب حجاب است. البته اين مطلب به اين معنا نيست كه هر زني كه حجاب و پوشش ظاهري داشت، لزوماً از همهي مراتب عفت و پاكدامني نيز برخوردار است.
با توجه به همين نكته، پاسخ اين اشكال و شبههي افرادي كه براي ناكارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهري، تخلفات بعضي از زنان با حجاب را بهانه قرار ميدهند آشكار ميگردد؛ زيرا مشكل اين عده از زنان، ضعف در حجاب باطني و فقدان ايمان و اعتقاد قوي به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهري است و قبلاً گذشت كه حجاب اسلامي ابعادي گسترده دارد و يكي از مهمترين و اساسيترين ابعاد آن، حجاب دروني و باطني و ذهني است كه فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقايد و ايمان راسخ دروني برخوردار ميكند؛ و اساساً اين حجاب ذهني و عقيدتي، به منزلهي سنگ بناي ديگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهري است؛ زيرا افكار و عقايد انسان، شكل دهندهي رفتارهاي اوست.
البته، همانگونه كه حجاب و پوشش ظاهري، لزوماً به معناي برخورداري از همهي مراتب عفاف نيست، عفاف بدون رعايت پوشش ظاهري نيز قابل تصور نيست. نميتوان زن يا مردي را كه عريان يا نيمه عريان در انظار عمومي ظاهر ميشود عفيف دانست؛ زيرا گفتيم كه پوشش ظاهري يكي از علامتها و نشانههاي عفاف است، و بين مقدار عفاف و حجاب، رابطهي تأثير و تأثّر متقابل وجود دارد.(5)
بعضي نيز رابطهي عفاف و حجاب را از نوع رابطهي ريشه و ميوه دانستهاند؛ با اين تعبير كه حجاب، ميوهي عفاف، و عفاف، ريشهي حجاب است. برخي افراد ممكن است حجاب ظاهري داشته باشند، ولي عفاف و طهارت باطني را در خويش ايجاد نكرده باشند. اين حجاب، تنها پوسته و ظاهري است. از سوي ديگر، افرادي ادعاي عفاف كرده و با تعابيري، مثل «من قلب پاك دارم، خدا با قلبها كار دارد»، خود را سرگرم ميكنند؛ چنين انسانهايي بايد در قاموس انديشهي خود اين نكتهي اساسي را بنگارند كه درون پاك، بيروني پاك ميپروراند و هرگز قلب پاك، موجب بارور شدن ميوهي ناپاكِ بيحجابي نخواهد شد.(6)
« وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداًً»؛(7) زمين پاك نيكو گياهش به اذان خدا نيكو برآيد و زمين خشن ناپاك بيرون نياورد، جز گياه اندك و كم ثمر.
پرسمان اعتقادی
حجاب و پوشش زن به منزله يك حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است كه قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس د
📚پی نوشت ها:
1. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، چاپ هجدهم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1362
2. الف) العفة: الكفِّ عما لا يحلّ و لا يجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژهي عفّت.
ب) العفة: حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة، راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژهي عفّت.
ج) عفّ عن الشيء: امتنع عنه؛ فيومي، المصباح المنير، واژهي عفّت.
3. ر. ك: خسرو باقري، «نگاهي دوباره به تربيت اسلامي»، بحث ويژگيهاي عمومي انسان، ص66 - 73.
4. سورهي نور، آيهي 60؛ اين كه ثياب در آيهي شريفه را به چادر معنا كرديم، به علت روايات متعددي است كه آن را به جلباب تفسير كرده است. و در مباحث آينده آشكار خواهد شد كه جلباب به معناي چادر است. براي آشنايي با رواياتي كه ثياب در آيهي شريفه را به جلباب تفسير كردهاند، ر.ك: وسائل الشيعه، ج 14، ابواب مقدمات نكاح، باب 110، باب القواعد من النساء.
5. ر.ك: مهريزي، حجاب؛ سيدعلي سادات فخر «حجاب ارزش يا روش»، كتاب نقد، ش 17 (فمينيزم) و ناهيد طيبي، «حجاب و عفاف، مروري دوباره» مجلهي پيام زن، ش 95 و 96. مؤسسه فرهنگي دارالحديث، مجلهي حديث زندگي، ويژهي عفاف. شمارهي 6، مرداد و شهريور 1381.
6. ناهيد طيبي، «حجاب و عفاف مروري دوباره»، مجلهي پيام زن، شمارهي 95، ص 75 (با كمي دخل و تصرف.)
7 . سورهي اعراف (7)، آيهي 58. 4. سورهي جمعه (62)، آيهي 2.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
💠پرسش: 🔹️خواجه ربیع مدفون در مشهد چگونه شخصیتی داشته است؟ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔶️پاسخ:
🔹️در مورد شخصیت "خواجه ربیع" یا همان "ربیع بن خُیثم" یا "خُثَیم"، اختلافات و ابهامات فراوانی وجود دارد. تاریخ تولد او مشخص نیست و در سال ۶۱ یا ۶۳ قمری حدود ۱۴۰ سال پیش از حضور امام رضا(ع) در خراسان از دنیا رفته است و بنابراین هیچ ارتباطی بین او و امام رضا(ع) وجود ندارد.
▫️وی مدت مدیدی در "کوفه" ساکن بود. اهل سنت او را توثیق کرده اند(۱) "نصر بن مزاحم" در "وقعة الصفین" آورده است که "ربیع" حاضر به شرکت در جنگ نشد لذا حضرت او را به سرحدات مرزی فرستاد اما سخنی از "خراسان" نیست.(۲) "ابن اعثم" معتقد است که "ربیع" یکی از کارگزاران حضرت بود که دیر به جنگ رسید، اما نام جنگ را نبرده و در گزارشی تخلف از جنگ را بیان کرده که نامی از "ربیع" در آن نیست. (۳)
▪️در مقابل برخی از حضور "ربیع" در جنگ "صفین" سخن گفتهاند. (۴) همین گزارشات متعارض و مناقض از حضور وی در جنگ "صفین" باعث شده رجال شیعه در مورد شایستگی و وثاقت او اختلاف نظر داشته باشند. وقتی خبر شهادت امام حسین(علیهالسلام) را شنید آه سردی کشید آیه "۴۶" سوره زمر را خواند و گفت کسی را کشتند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را روی زانوی خود مینشاند و بعد به سکوت خود ادامه داد. (۵) در روزهای آخر عمر بیمار و فلج بود.(۶)
▫️در اینکه کجا از دنیا رفته برخی بر این باورند که وی در "کوفه" از دنیا رفته خصوصا که از واقعه "کربلا" سؤال نموده است. (۷) اگر چه برخی محل مرگ او را در "شهر ری" یا "آذربایجان" میدانند، اما وجود قبر او در شهر "مشهد" شهرت بیشتری دارد و به نظر میرسد اولین نفر "غزالی" در "کیمیای سعادت" این حرف را زده است.(۸) این در حالی است که در منابع سخنی از "خراسان" وجود ندارد. به نظر میرسد محل مرگ او، همان "کوفه" است. زیرا هم در اوخر عمر بیمار و فلج بوده و تمکن سفر نداشته، هم از نحوه شهادت امام حسین (علیهالسلام) پرسیده است. علاوه بر این، ابن سعد در طبقات، تصریح کرده که مرگ وی در "کوفه" بوده است.
▪️اگر چه "شیخ بهایی" و "قاضی نورالله شوشتری" قبر او را در "مشهد" دانستند(۹) اما به احتمال زیاد به خاطر شهرتش، این نظریه را پذیرفتند. البته برخی هم این قبر را از آن "ربیع"، والی "خراسان" دانستهاند. (۱۰) به هر حال در مورد حضور و عدم حضور "ربیع" در جنگ "صفین"، اعزام به ایران و وجود قبر او در مشهد، تردید جدی وجود دارد.
📝پی نوشت:
۱. احمد بن حنبل، الجامع فی العلل و معرفة الرجال، نشر بیضون، ۱۴۱۰ق، بیروت، ج۲، ص۱۷-۶۶۳
۲. نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، نشر هارون، ۱۴۱۰ق، بیروت، ص۱۱۵
۳. ابن اعثم الفتوح، علی شیری، ۱۴۱۱ق، بیروت، ج۲ ص۵۴۳
۴. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، جمیل عطار، ۱۴۱۵ق، بیروت ج۳ ص۶۸
۵. طبقات ابن سعد، دارالکتب العلمیه ۱۴۱۰، بیروت ج۶ ص۱۹۰
۶. همان ج۶ ص۱۸۹
۷. همان ج۶ ص۱۹۳
۸. غزالی، کیمیای سعادت، خدیو جم، ۱۳۶۱ش، تهران، ج۱ ص۴۲۷
۹. شوشتری نورالله، مجالس المؤمنین ۱۳۵۴ش، تهران، ج۱ ص۲۹۷
۱۰. محسن حسینی، خواجه ربیع مشهد، ۱۳۸۳ش، ص۱۰
🔰 @p_eteghadi 🔰