✅پاسخ:
«جُرم» در لغت از ریشه «جَرم» به معنای قطع و بریدن است وهمچنین به معنای »ذنب» و«گناه» هم بکار رفته1 چنانکه در آیات متعددی از قرآن اینگونه است، از جمله «...یوم يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ؛ چنان است كه گنهكار دوست مىدارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند.» (معارج/11)
جرم در اصطلاح متون دینی و فقهی به هر نوع کار ممنوع شرعی گفته میشود که برای آن کیفر دنیوی(شامل حد، تعزیر ،2 قصاص, دیه، کفاره)یا اخروی مقرر شده است .3
جرم در اصطلاح حقوقی بنابر ماده 2 قانون مجازات اسلامی به معنای انجام یا ترک کاری است که در قانون برایش مجازات تعیین شده باشد.4
حال با توجه به اینکه تعیین مجازات و جرم دانستن رفتار انسان موجب محدودیت و سلب حق آزادی انسان است؛ بنابراین باید دید ملاک جرم انگاری یک رفتار چیست؟
بر اساس فلسفه حقوق کیفری، اثبات جرم انگاری یک رفتارمنوط به گذر از سه مرحله است:
مرحله اول- اثبات جرم بودن یک فعل یا ترک آن؛ یعنی ابتدا باید ثابت شود که رفتاری بنابر یکسری اصول و مبانی نظری جرم محسوب میشود.
مرحله دوم- قانونگذار باید ثابت کند، راهی جز مجازات برای جلوگیری از این رفتار وجود ندارد.
مرحله سوم- باید ترجیح مصالح اجرای قوانین کیفری بر مفاسد عدم اجرای آن به اثبات برسد .5
حال در مورد چرایی جرم بودن بی حجابی باید این سه مرحله مورد ارزیابی و بررسی دقیق قرار گیرد.
مرحله اول:دلایل جرم بودن بی حجابی:
دلیل اول-اثبات جرم بودن بی حجابی در نظام دینی
مقدمه اول-حقیقت آن است که حجاب حق الهی است نه حق شخصی که با رضایت فرد، قابل اغماض باشد.6 از طرفی چون حقوق، بدون تکالیف، وجود ندارد؛ بنابراین خداوند به جهت ضمانت اجرای حقوق و در راستای حفظ منافع و مصالح انسان، تکالیفی از جمله حجاب را در مجموعهای به نام دین بر بشر عرضه کرده است .7 این امر با مراجعه به آیات و روایات وارد در مسأله حجاب واضح و رو شن است؛ بنابراین وجوب و ضرورت حجاب از احکام تکلیفی دین اسلام و ترک آن حرام است.
مقدمه دوم-بنابر نظر مشهور فقها، حاکم شرع میتواند مرتکب فعل حرام را به صلاحدید خود تعزیر کند؛8 به این معنا که حاکم اسلامی مجاز و حتی موظف است، بنابر مصالح ومفاسد جامعه اسلامی برای مجرمینی که در شرع، «حدّی» برایشان مقرر نشده، مجازات تعیین کند .9
بنابراین ترک حجاب شرعی میتواند توسط حاکم اسلامی جرم تلقی شده و برای آن مجازات تعزیری تعیین شود.
دلیل دوم-اثبات جرم بودن بی حجابی بر اساس نظام لیبرالی
جرم انگاری حجاب از طریق اصول و مبانی نظام لیبرال، قابل اثبات است.برخی از این اصول عبارتند از:
1-اصل ضرر به غیر: این اصل معروفترین اصل مورد اتفاق لیبرالهاست که به موجب آن رفتار انسان در صورتی که مستلزم ضرر به دیگران باشد، جرم محسوب میشود. حال با توجه به اینکه پدیده بی حجابی ضرر و زیانهای فردی و اجتماعی، همچون تزلزل خانواده ها, گسترش فساد و فحشا، از بین رفتن آرامش و امنیت جامعه و... را در پی دارد ، جرم بودن بی حجابی اثبات میشود.
2-اصل مزاحمت: بر اساس این اصل، رفتاری جرم است که موجب اذیت و مزاحمت های غیر قابل تحمل میشود. ارتباط این اصل با جرم انگاری بی حجابی از دو جهت قابل توجه است: اول آنکه بی حجابی زنان زمینه آزار و مزاحمت دیگران را فراهم میکند؛ دیگر آنکه بی حجابی موجب اذیت و مزاحمت برای مردان و چه بسا اختلالات روحی و روانی در آنها میگردد.
3-اصل حمایت گری قانونی: «حمایت گری» به معنای نوعی اقتدار و سلطه از بالا و به منظور هدایت و حمایت از افرادی است که در پایین قرار دارند. به موجب این اصل، دولت میتواند آزادی مردم را به جهت جلوگیری از زیان رساندن به خودشان یا جلب منافعشان، محدود یا سلب کند.حال به دلیل اینکه عدم رعایت حجاب، تهدیدی جدی مقابل ایجاد و تقویت نهاد خانواده است، حکومت میتواند، بنابر اصل حمایتگری قانونی و در راستای حمایت از نظام خانواده با محدود کردن آزادیهای فردی، بی حجابی را جرم تلقی کرده و برای آن مجازات قرار دهد.10
بنابراین جرم بودن بیحجابی حتی بر اساس اصول لیبرالی هم امری مورد پذیرش است.
2- مرحله دوم: وضع مجازات تنها راه مقابله با بی حجابی
پس از اثبات جرم بودن بی حجابی، اکنون باید ثابت شود تنها راهکار مقابله با بی حجابی وضع مجازات است.در این زمینه هر چند راهکارهای فرهنگی از قبیل احیاء ارزشهای اسلامی، آموزش و نهادینه سازی فرهنگ حجاب در جامعه از طریق صدا و سیما و.... مؤثرند، اما به نظر میرسد برای رسیدن به نتیجه مطلوب باید از هر دو روش فرهنگی و برخورد قانونی بهره جست؛ زیرا هر یک از این دو بدون دیگری هر چند شرط لازم اند، اما کافی نیستند.
👇👇
مرحله سوم: ترجیح مصالح مجازات بی حجابی بر عدم آن
در این مرحله اثبات میشود که آثار مثبت اجرای قوانین کیفری بر عدم اجرای آن ترجیح دارد.
عدم اجرای قوانین کیفری بیحجابی، آثار و پیامدهای جبران ناپذیری، از جمله بی ثمر بودن جرم انگاری و به تبع آن آثار مخرب فردی و اجتماعی، مانند از دست دادن امنیت زن، تزلزل خانوادهها و... را به دنبال دارد؛ بنابراین مصلحت و منافع جرم انگاشتن بی حجابی بر جرم ندانستن آن غلبه پیدا کرده و ثابت میشود.
این نکته قابل توجه است که وضع قوانین کیفری در مورد بی حجابی اولا باید مطابق شناخت دقیق از انسان و خصوصیات روحی و جسمی او وضع گردد و ثانیا در مرحله اجرا نیز باید توسط افراد ذیصلاح و با دقت کامل پیاده شود.
نتیجه:
1_ رعایت حجاب از منظر دینی از حقوق و تکالیف الهی است که ترک آن جرم است و از منظر نظام لیبرالی نیز با توجه به اصول عدم ضرر و مزاحمت برای دیگران و....ضروری است؛ پس برای حفظ امنیت و آرامش جامعه، حاکمان باید مجازاتی برای عدم رعایت حجاب تعیین کنند.
۲-راهکارهای فرهنگی هر چند نقش اساسی در مقابله با بی حجابی را دارند، ولی شرط کافی نیستند؛ پس تعیین مجازات برای بی حجابی در کنار کار فرهنگی لازم و ضروری است.
۳-با توجه به آنکه بی حجابی و نیز جرم ندانستن آن آثار و مفاسد جبران ناپذیری بر فرد و جامعه وارد می کند؛ پس تعیین مجازات و اجرای قوانین کیفری در این زمینه بر عدم آن ترجیح دارد؛ بنابراین لازم است حکومت برای مقابله با بی حجابی قوانین مناسب با خصوصیات فردی و اجتماعی انسان را وضع کرده و به نحو دقیق اجرا کند.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاش جهت وحدت بین علماء شیعه و اهل سنت پیشینه طولانی دارد
اما مسئله ما با وهابیت فرق می کند.
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠حدیث
امام علی علیه السلام:
سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند،پشیمان نگردد.
۱.اجتناب از عجله،۲.مشورت کردن،۳.و توکل بر خدا هنگام تصمیم گیری
بحار الانوار(ط_بیروت)ج۷۵،ص۸۱،ح۷۴
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
غَيرت در لغت به معناي محافظت، حمايت و جانبداري است1 و در اصطلاح علمای اخلاق عبارت است از: «تلاش در مراقبت از جيزي كه حفظش لازم و ضروري است.2» به تعبير روشنتر، غيرت در اصطلاح، از اخلاق پسنديده و امور فطري است و به معناي دگرگوني حال انسان در هنگام دفاع از يكي از مقدسات است؛ اعم از دين، ناموس و....3
شایان ذکر است که غيرت و تعصب، هر دو به معناي جانبداري است با اين تفاوت كه غيرت، جانبداري شديد است ودر امور ناموسي بروز بيشتري دارد؛ بر خلاف تعصب كه غالباً در دفاع و حمايت از نژاد و قبيله نمود پيدا مي كند.
اقسام غيرت
1-غيرت ديني: مقصود از غيرت ديني تلاش و كوشش است در جهت ترويج و نشر احكام دين، تبيين حلال و حرام آن و حفظ دين از بدعتها و رفع شبهات اعتقادي.
2-غيرت مالي: غيرت مالي؛ يعني انسان براي حفظ مالش تلاش كند و از مصرف آن در جايي كه فايده دنيوي و اخروي ندارد، خودداري نمايد.
3-غيرت ناموسي: اين قسم از غيرت به اين معناست كه مرد، ناموس خود را از مردان نامحرم و بيگانه حفظ كند.4
امير المؤمنين عليه السلا ميفرمايد:«أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوجَ؛ آيا حيا نميكنيد و غيرت نميورزيد كه زنانتان وارد كوچه و بازار ميشوند و با مردان پست و ولگرد برخورد ميكنند؟»5
رابطه غيرت با حجاب و عفت
با توجه به آنكه مرد تكيه گاه زن است، حفظ و دفاع از كرامت و حرمت او لازمه غيرتمندي مرد است؛ بنابراين غفلت مردان از اين امر و رضايت آنها به پوشش نامناسب ناموسشان، يكي ازعوامل ترويج بيعفتي و بيحجابي در جامعه است6 و مقابل غيرت بهجا و خارج از افراط و تفريط مردان، يكي از عوامل مهم حفظ عفت و حريم زنان و در نتيجه موجب تحكيم بنيان خانواده است.7
نكته قابل توجه آن است كه در روايات، از افراط در اين امر و غيرت بي جا به عنوان يك صفت مذموم نهي شده است؛ امير المؤمنين عليه السلام خطاب به فرزندش فرموده است:«إيّاكَ وَ التَغايُرَ فِي غَيرِ مَوضِعِ غَيرَةٍ فَإنَّ ذلِكَ يَدعو الصَّحيحَةِ إلَي السُّقمِ وَ البَرِيئَةَ إلَي الرَّيبِ؛ از غيرت نشان دادن بيجا بپرهيز كه درستكار را به بيمار دلي و پاكدامن را به بد گماني ميرساند 8».
نتيجه
1-غيرت در لغت به معناي جانبداری و در اصطلاح محافظت از هر امر لازم و ضروري مانند دين، ناموس و ... است.
2-غيرت بر خلاف تعصب جانبداري شديد در امور ناموسي است.
3-بي غيرتي و رضايت مردان به وضع پوشش نا مناسب ناموسشان يكي از عوامل ترويج بيحجابي در جامعه است و در مقابل غيرتمندي مردان يكي از عوامل عفتورزي زنان و حفظ حريم خانواده است.
4-افراط در غيرت و به عبارتي غيرت بيجا از صفات مذموم است
🔰 @p_eteghadi 🔰
📖 کتاب با بابا
💢 #با_بابا اثر جدیدی از انتشارات شهید ابراهیم هادی با موضوع تجربه های نزدیک به مرگ و پیرامون زندگی شهید حاج محمد طاهری و فرزند ایشان نگارش شده است. پیش از این کتابهای #سه_دقیقه_در_قیامت #بازگشت و #شنود پیرامون این موضوع منتشر شده بود.
فرزند شهیدی که دانشجوی سال آخر پزشکی بود، در جریان یک سانحه رانندگی دچار مرگ مغزی شد. هجده روز در کما بود و همه میگفتند اعضای بدنش را اهدا کنید.
اما یکباره این جوان به هوش آمد… او #تجربه_نزدیک_به_مرگ عجیبی داشت.
پس از مدتها که شرایط طبیعی پیدا کرد معلوم شد هجده روز در بهشت پروردگار مهمان پدرش بود و با خاطرات زیبایی از همنشینی با شهدا به میان ما بازگشته…
مشاهدات او توصیف کاملی از نعمتهای بهشت برزخی است.
پدرش از سرداران بااخلاص جبههها بود که استاد #رحیم_پور_ازغدی و سرداران بزرگ جنگ خاطرات زیبایی از او نقل کردهاند.
این کتاب به بررسی خاطرات زیبای این پدر و پسر میپردازد.
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از قاصدک
✅ این طرح(ولایت)بایستی فراگیر شود. امام خامنه ای مدظله العالی
🔻 آخرین فرصت ثبت نام 🔻
🇮🇷 #طرح_ولایت_مجازی ١۴٠٠🇮🇷
🔸 ویژه برادران وخواهران غیرحوزوی (١٨تا۴۵سال)
#دانشجویان
#معلمین
#فعالین_فرهنگی
و...
🔴 ثبت نام: تا ١٠ شهریورماه👇
🌐 hamzevasl.ir
آدرس کانال:
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1843658842Cb2da399c6e
✅پاسخ:
تبرج در لغت به معنای ظاهر و آشکار کردن است1 و در « قاموس قرآن» به معنای ظهور و خود نمایی آمده است. معنای اصطلاحی تبرج برگرفته از آیه 33 سوره احزاب است: «قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى…؛ در خانههايتان قرار و آرام گيريد و [در ميان نامحرمان و كوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهليت پيشين [كه براى خودنمايى با زينت و آرايش و بدون پوشش در همه جا ظاهر مىشدند] ظاهر نشويد.»
واژه تبرج در قران سه بار به کار رفته است؛ دو مرتبه در آیه 33 سوره احزاب با عنوان «تبرج» و «تبرجن» و یک مرتبه در آیه 60 سوره نور با عنوان «متبرجات» استفاده شده است. در آیه 33 سوره احزاب از تبرج و خودنمایی زنان صحبت کرده و از آن نهی کرده است. در آیه 60 سوره نور« بر زنان از كار افتادهاى كه اميد ازدواجى ندارند، گناهى نيست كه حجاب و روپوش خود را كنار بگذارند، در صورتى كه با زيور و آرايش خويش قصد خودآرايى نداشته باشند و پاكدامنى براى آنان بهتر است و خدا شنوا و داناست. »حکم حجاب را برای زنان سالخورده استثناء کرده است و اجازه داده شده ایشان پوشش شرعی لازم برای زنان را، در صورت پرهیز از خودآرایی و عرضه در برابر دیگران، مراعات نکنند؛ ولی مفسران در مورد خصوصیات آنها و مصادیق قواعد النساء، طبق روایات نظرات متفاوتی دارند؛
1. مطابق برخی از روایات معیار در قواعد النساء بودن، سالخوردگی «مسنّه» است.
2. برخی دیگر از روایات، تعبیر قعود از نکاح ( بازنشستگی ازدواج) آوردهاند.
3. گروهی از فقهاء و مفسرین آن را به معنای پایان دوران قاعدگی و رسیدن به حد نازائی و عدم رغبت کسی به ازدواج با آنها دانستهاند.
با این همه، قرآن کریم رعایت حجاب را سزاوارتر دانسته است.2
مفسران، مصادیق و نمونههایی برای تبرج بیان کردهاند، مانند: راه رفتن محرک میان مردان، مخفی نکردن گوشواره، گردن و گردنبند، آشکار ساختن زیباییها برای نامحرم و آشکار کردن زینتهایی که سبب تحریک شهوت مردان است و... . خلاصه آنچه در روابط زن و مرد نامحرم به واسطه جلوهگری و خودنمایی سبب انحراف از زندگی طبیعی و مسیر رشد آنها قرار میگیرد تبرج نام داشته و مذموم است .3
مصادیق تبرج و خودنمایی
1) استعمال عطر و زینت کردن: عطر زدن و به طور کلی زینت کردن برای خانمها نه تنها اشکالی ندارد، بلکه مستحب است، به ویژه که برای همسر باشد، آنچه در اسلام ممنوع است؛ زینت کردن و عطر زدن زن مسلمان برای مرد نامحرم است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: هر زنی که به خود عطر بزند و از خانهاش خارج شود تا وقتی که به خانه بر گردد لعنت و نفرین میشود.4
2) لباس شهرت: یکی از دستوراتی که درباب لباس پوشیدن به ما دادهاند این است که لباس نباید طوری باشد که انسان را در بین مردم انگشت نما و متمایز نماید؛ یعنی نه آنچنان فاخر و گران قیمت و نه آنچنان ساده و بیارزش و مندرس که انسان انگشت نما شود5 و نیز باید با عرف جامعه سازگاری داشته باشد، مشروط به اینکه لباس مرسوم در جامعه مفسده انگیز نباشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «کسی که در دنیا لباس شهرت بپوشد خداوند در روز قیامت بر او لباس ذلت خواهد پوشاند .»6
3) پوشیدن لباس نازک و بدن نما: پوشیدن لباس نازکی که با برهنگی تفاوت چندانی ندارد و حتی در اکثر مواقع، نما و جلوه بیشتری برای نامحرم دارد، از مصادیق بارز خودنمایی، جلوهگری و تبرج است. پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: « بر شما باد كه لباسهاى ضخيم بپوشيد كه هر كس لباس نازك بپوشد، دينش هم نازك و ناتوان خواهد شد. هيچ كدام از شما با لباس بدن نما در برابر خداوند متعال نايستد.»7
4) سخن گفتن محرک شهوت در برابر نامحرم: زن به علت جاذبه طبیعی خود در همه جنبههای رفتاری میتواند بر مردان تأثیر بگذارد، از جمله در حین تکلم با نرم و نازک کردن صدای خود و استفاده از لحن فریبنده حرکات لب و دهان و شوخیها میتواند دلهای بیمار را بلرزاند. «پس به گونهای هوس انگیز سخن مگویید که بیماردلان در شما طمع کنند...»(احزاب/32)
نتیجه:
برای تبرج و خودنمایی مصادیقی در آیات و روایات ما ذکر شده است:
1. استعمال عطر و زینت کردن
2. پوشیدن لباس شهرت
3. پوشیدن لباس نازک
4. سخن گفتن محرک شهوت در برابر نامحرم
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید مقدماتی ذکر شود:
۱ـ حقیقت حجاب: این واژه در اصل لغت به معنای «حائل و مانع» است؛ از اینرو هر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع و فاصل میان دو یا چند چیز را «حجاب» گویند.1 استعمال کلمه «حجاب» به معنای پوشش انسان، در اصطلاح فقهای قدیم رایج نبوده، بلکه از واژه «ستر» استفاده میکردند که مربوط به احکام پوشش برای انسان اعم از مرد و زن است. اما به مرور زمان، اصطلاح «حجاب» در مورد پوشش مخصوص زنان رایج شد به این معنا که زنان در معاشرت با مردان، مو و بدن خود را بپوشانند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازند.2 پس حجاب در شرع مقدس اسلام، شامل دو رکن است:
۱ـ پوشاندن محدوده هایی از بدن؛
۲ـ عدم تبرّج و خودنمایی در افعال و رفتار اعم از پوشش، نگاه، کلام، راه رفتن و ...
این دو رکن حجاب، در سوره نور آیه 31، آمده که خداوند در خصوص پوشيده بودن زن از مرد نامحرم فرموده است:« «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ ابْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا...؛ و به زنان مؤمن بگو: ديدگان خويش را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زيور خويش را آشكار نكنند، مگر آنچه پيداست و مقنعههاى خويش بر گريبانها بيندازند و زيور خويش را آشكار نكنند مگر برای...»
فلسفه حجاب نیز در قرآن کریم، ایجاد فضایی أمن در جامعه برای زنان بیان شده است که البته امنیت روانی برای مردان را هم به دنبال خواهد داشت. در سوره احزاب آیه 59 خداوند می فرماید: « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ...؛ اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرىهاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه ( آلودگان و زنان ناشایسته) باز شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است... ».
۲ـ حقیقت عفاف
«عفاف» و «عفت» در لغت به معنای «مناعت و خویشتن داری» است؛3 یعنی حاصل شدنِ حالتی در درون انسان که بواسطه آن از غلبه و تسلّط شهوت جلوگيرى مىشود.4 خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ آنانكه قدرت تزويج ندارند خود نگهدارى و عفّت پيش گيرند تا خدا از فضل خويش آنها را بىنياز گرداند»(نور/33). هدف الهی نیز از ارسال رسل و انزال کتب، تربیت انسان کامل است که برابر حرامهای الهی و اعمال ناشایست خود کنترلی و خویشتنداری داشته باشد؛ یعنی عفیف باشد.
انسان عفیف، کسی است که با تمرین و ریاضت، حالتی از عفت و مناعت را برای خود ایجاد میکند که میتواند به کمترین هر چیزی اکتفاء کند و خود را از طغیان شهوت و امیال حیوانی نگه دارد.5 البته عفت دارای شدت و ضعف است و درجات آن برای انسانهای مختلف متفاوت است؛ چه بسا یک فرد در تمام افعال و رفتار خود اعم از نگاه، کلام، پوشش، تغذیه و ... عفیف باشد یا فقط در برخی از امور ملکه عفت برایش حاصل شده باشد. چنانچه در قرآن کریم به مصادیق گوناگون عفت از جمله: خویشتن داری در اظهار فقر6، قناعت7، پاکدامنی8 و پوشش سراسری9 اشاره شده است.
علمای اخلاق نیز عفت را در دو مفهوم عام و خاص بکار بردهاند؛ مفهوم عام آن، خویشتنداری برابر هر گونه تمایل افراطی و نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتنداری برابر تمایلات بی بند و باری جنسی است.10 خواجه نصیر الدین طوسی، «عفت» را همان تهذیب قوه شهوت میداند.11 ملااحمد نراقی نیز اعتدال قوه شهوت را به «عفت» تعبیر میکند که همان مطیع و منقاد شدنِ قوه شهویه برای قوه عاقله است.12
رابطه حجاب و عفاف
عفاف و حجاب در اکثر موارد با هم استعمال میشوند ولی مترادف نیستند، چه رابطهای بین این دو موضوع هست؟ آیا رابطه علت و معلول دارند یا رابطه باطن و ظاهر؟ یعنی آیا حجاب ظهور عفاف است؟
👇👇👇
با توجه به توضیحاتی که در مورد حقیقت حجاب و عفاف داده شد، روشن میگردد که حجاب میتواند علامت عفاف باشد، اما این به معنای رابطه ضروری و تلازم علی و معلولی بین آن دو نیست. عفت بر خلاف پوشش وحجاب، امر پنهانی و باطنی است که ظهور و علامت آن، انجام اعمال شایسته، مثل پوشش کامل، محدود کردن اعمال جنسی به ازدواج و ... است؛ بنابراین ملکه عفت نمیتواند تصنعی باشد، اما علامت و هر چیزی که ظهور دارد، میتواند ساختگی و منافقانه باشد. مانند اینکه برخی از زنان، حجاب دارند؛ یعنی میزان لازمی که در شرع مقدس دستور داده شده را میپوشانند، اما عفیف نیستند؛ زیرا حجاب آنها به گونهای تحریک کننده و مهیّج است که نوعی خودنمایی و جلوه گری محسوب میشود. در مقابل، برخی زنان غیر محجبه که حدود شرعی برای پوشش را رعایت نمیکنند، اما عفیف هستند به معنای عام کلمه که در بالا به آن اشاره شد؛ زیرا عفاف به این معنا از فطرت سرچشمه میگیرد و بهترین عامل برای کنترل اعمال و رفتار است13 و منوط به دستور دین نیست.
پس عفت و حجاب واقعی رابطه حقیقت و ظاهر دارند، به طوری که حجاب علامت عفت است و آنچه در نظام دینی اولویت دارد عفاف است، به همین جهت اولین آیه حجاب در سال پنجم14 هجری نازل شده که مربوط به زنان پیامبر است، اما بحث عفت از موضوعات اولیه دین بود و همچنین آیات مربوط به حجاب در مقایسه با آیات راجع به عفاف کمتر است.
در مورد رابطه حجاب و عفاف به معنای خاص که همان ترک گناه جنسی است، میتوان گفت؛ هرچند که میل به پوشش و حجاب امری فطری و ثمرۀ حیا است؛ حیایی که در روایات اسلامی همراه و قرین عقل قرار داده شده است،15 اما اگر به هر دلیلی نور عقل کمرنگ گردد16 و شهوت غالب شود، بیحیایی و به دنبال آن بیعفتی و تن دادن به گناه جنسی بروز میکند که نشانة بارز آن بیحجابی است. از نظر اسلام، حجاب شامل پوشش ظاهری، تقوا و عفاف درونی است17. رابطه میان عفاف به معنای خاص و حجاب را میتوان بدین گونه ترسیم کرد که هر عفافی حجاب است، ولی هر حجابی عفاف نیست؛ پس اگر کسی با داشتن پوشش ظاهری به تبَرّج و خودنمایی بپردازد و موجب تحریک جنسی در مردان نامحرم گردد، حکم حجاب را رعایت نکرده است. در این صورت نه تنها خودش عفیف نیست، بلکه عفت مردان را نیز مورد تهاجم قرار داده و امنیت روانی آنها را مخدوش کرده است.
نتیجه:
۱ـ حقیقت حجاب در اسلام، فقط محدود به پوشاندن میزان لازمی از بدن که در شرع مقدس، معین شده، نیست، بلکه عدم تبرّج و خودنمایی را هم شامل میشود.
۲ـ عفت به معنای خاص، ملکهای نفسانی است که سبب ترک گناه جنسی میشود.
۳ـ رابطه حجاب و عفاف، رابطه باطن و ظاهر است، حجاب حقیقی، علامت و نشانة عفاف است.
۴ـ اگر متولیان امور فرهنگی بخواهند جامعهای باحجاب داشته باشند، باید توجه کنند عفاف، حجاب تولید میکند و حجاب سبب تثبیت و محکم شدن عفاف میشود. چنان که ایمان، عمل صالح ایجاد میکند و عمل صالح نیز سبب افزایش و تقویت ایمان میشود.
۵ـ هدف از وجوب حجاب در اسلام، حفظ افراد جامعه از گناه جنسی و محدود کردن غریزه جنسی در چارچوب خانواده است، پس اینکه برخی زنانِ باحجاب، آلوده به گناه جنسیاند و برخی زنان بیحجاب نیز پاک از چنین گناهی هستند به این دلیل است که :
1. زنان آلوده به گناه جنسی، عفیف نیستند؛ پس حجاب آنها، به معنای حقیقی حجاب نیست.
2. حجاب، علت تامه برای پیشگیری از گناه جنسی نیست، بلکه میتواند یکی از موانع مؤثر در این امر باشد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
براى پاسخ به این پرسش ابتدا مفهوم ومعنای عدل بیان میشود:
واژه عدل در لغت به معنای قصد در امور و نقطه مقابل جور است1 و در عرف به معناى رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم (تجاوز به حقوق مردم) است. عدل، نقطه مقابل «ظلم» است؛ بنابراين، جامعترين معناى عدل، «نهادن هر چيز در جايگاه ويژه آن» است.2 در حديثى از امام على عليهالسلام، به اين معناى جامع، اشاره شده است:
«العَدلُ يَضَعُ الأُمورَ مَواضِعَها. عدل، قرار دادن امور در جايگاههاى خود است.»3
واژه عدل در اصطلاح دارای معانى گوناگونی است، مانند متوازن بودن اجزای یک مجموعه، رعایت حقوق افراد ، نفی تبعیض و...؛ اما معنایى که از عدل به خداوند نسبت مىدهیم؛ عبارت است از فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتى که امکان هستى یا کمال معیّنى را دارند؛ بدون هیچگونه امساک و خوددارى. به عبارت دیگر عدل الهى بیان دیگرى از حکمت و عنایت او است. طبق این مطلب عدل الهی در نظام تکوین، به این معنا است که هر موجودی، درجهای از وجود و کمال وجودی را دریافت میکند که استحقاق و امکان آن را دارد و ظلم؛ یعنی منع فیض و امساک از وجودی که استحقاق کمال را دارد4.
عنایت الهی؛ یعنی نظام موجود آفرینش ، بهترین نظام ممکن و به عبارتی نظام احسن است. آنچه در نظام خلقت وجود دارد، تفاوت است؛ نه تبعیض و آنچه مذموم و ناعادلانه مىباشد، تبعیض است، نه هرگونه تفاوت و چندگونگى؛ زیرا تبعیض یعنى در شرایط مساوى میان افراد و موجودات فرق بگذارند که این ظلم است؛ امّا تفاوت مربوط به شرایط مختلف است. برابر قرار دادن همه انسانها یا همه اشیا به معنای عدل نیست. براى مثال معلم عادل، کسى نیست که به همه شاگردان - خواه کوشا باشند و خواه تنبل - یکسان امتیاز دهد؛ بلکه او باید هر یک از شاگردان را به اندازه استحقاقشان ستایش یا نکوهش کند.
پس مقتضاى حکمت و عدل الهى، این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند. اقتضاى حکمت این است که جهان را به گونهاى خلق کند که موجودات مختلف متناسب با قابلیت و لیاقت خود در جهت هدف نهایى باشند. در این رابطه اجزاى عالم را نباید گسسته و جدا از یکدیگر در نظر گرفت؛ بلکه باید آنها را به صورت مجموعهاى نظاممند ارزیابى کرد که هر عضوى، جزئى از یک کل است و برای هدف معینی در حرکتند.
به طور اساسی اگر تفاوت وجود نداشته باشد، کثرت و تنوع نیز نخواهد بود و اگر کثرت و تنوع نباشد، دیگر مجموعه و نظام، مفهومى نخواهد داشت. اگر همه انسانها مرد یا همه موجودات از یک نوع و همه اجزاء یک نوع مشابه باشند و یکنواختى محض حاکم باشد، دیگر جهانى به این نظم و زیبایى وجود نخواهد داشت، برای مثال یک ماشین برای اینکه ماشین باشد و حرکت کند؛ موتور، چرخ، فرمان، دنده، صندلی و بنزین نیاز دارد و اینها باهم متفاوت هستند و کارآرایی یکسانی ندارند. حال اگر تفاوت بین اجزا نباشد و همه موتور باشند، ماشین حرکت نمیکند؛ بنابراین اگر همه مردم از همه جنبه ها یکسان باشند، رشد و کمالى به وجود نخواهد آمد. اگر همه داراى یک شکل و یک تُنِ صدا و کاملاً شبیه یکدیگر باشند، نمىتوان آنها را شناخت. اساساً نظام تعاون، همکارى، همیارى و محبّت، در زمانى است که تفاوتى وجود داشته باشد.5
نکته دیگر اینکه هرکس متناسب داشتههایش مورد مواخذه قرار میگیردو مقتضاى عدل الهى این است که خداوند هر انسانى را به اندازه استعدادش تکلیف کند، «لا یکلّف الله نفساً الا وسعها»6 و سپس با توجّه به توانایى و تلاش اختیارى وى درباره او قضاوت کند، «و قضى بینهم بالقسط و هم لا یظلمون»7 و سرانجام پاداش یا کیفرى در خور کارهایش به او عطا فرماید؛ به عنوان مثال اگر در يك اداره افراد با سطوح مختلف كاري و توانمندي ، مشغول كار باشند، هر كس به مقداري كه تلاش مي كند، پاداش ميگيرد.
نتیجه
1- عنایت الهی یعنی نظام موجود آفرینش، بهترین نظام ممکن و به عبارتی نظام احسن است.
2- آنچه نقض بر عدالت یا حكمت مىتواند باشد، تبعیض است نه تفاوت، و آنچه در جهان وجود دارد تفاوت است نه تبعیض.
3- مقتضاى عدل الهى این است که خداوند هر انسانى را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مگه در بهشت خورشید هست که قرآن می فرماید در بهشت سایه هست؟
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام سجاد (ع):
🔹با فضیلتترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شکم و عورت است (از چیزهای حرام و شبهه ناک).
(مشکاة الانوار: ص ۱۵۷، س ۲۰)
🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از قاصدک
✅ این طرح(ولایت)بایستی فراگیر شود. امام خامنه ای مدظله العالی
🔻 آخرین فرصت ثبت نام 🔻
🇮🇷 #طرح_ولایت_مجازی ١۴٠٠🇮🇷
🔸 ویژه برادران وخواهران غیرحوزوی (١٨تا۴۵سال)
#دانشجویان
#معلمین
#فعالین_فرهنگی
و...
🔴 ثبت نام: تا ١٠ شهریورماه👇
🌐 hamzevasl.ir
آدرس کانال:
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1843658842Cb2da399c6e
✅پاسخ:
در پاسخ به این سؤال لازم است، ابتدا خصوصیات غریزه شهوت و تفاوت زن ومرد دراین غریزه بیان شود، همچنین باید آماری ازفساد در جوامع غربی داد تا با توجه به آنها قضاوت شود که آیا واقعاً جاذبه های زن در غرب عادی شده است و مردان غربی با دیدن زیباییهای یک زن تحت تأثیر قرار نمیگیرند؟
یکی از غرایز خدادادی در ساختمان وجودی انسان، غریزه جنسی است که نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمی است و در صورت کنترل آن، می تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، زمینههای امنیت روانی انسانها را فراهم کند .
تحقیقات علمی در فیزیولوژی و روانشناسی، در باب تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد، ثابت كرده كه مردان نسبت به محركهای چشمی حساستر هستند و زنان مقابل محركهای لمسی حساسیت بیشتری دارند.1 آستانه حس لمس در زنان از همان زمان تولد پایین تر از مردان است ... ، در عوض مردان بینایی بهتری دارند . این مزیت های جنسی در استعداد حسی، آموخته یا اکتسابی نیست، بلکه از زمان کودکی آشکار است ... . مردان بالغ به محرک های بینایی شهوانی، حساسیت بیشتر دارند . اصطلاح «چشم چرانی » که برای این ویژگی مردان به کار می رود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرکهای بینایی شهوانی است؛ زیرا دامنه و برد حس بینایی زیاد است؛ یعنی چشم می تواند از فاصله نسبتا دور، تحت تاثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته، وسعت زیادی از محیط در آن واحد دیده میشود . مردان به صورتی گستردهتر، تحت تاثیر محرکهای شهوانی قرار می گیرند و از این نظر فعال ترند .2
تحقیقات و تجربههای علمی نیز نشان میدهد كه آن اندازه كه مرد از نگاه كردن به اندام زن تحریك میشود، زن از مشاهده مرد تحریك نمیشود. در روانشناسی جنسی نیز ثابت شده كه تمامی سطح بدن زن، برای مرد محرك است.3
بنابراین از جنبه روانى برهنگی، تأثیر بسیاری در تحریک شهوت داشته، نبودن حريم ميان مرد و زن و آزادى معاشرتهاى بىبندوبار، هيجانها و التهابهاى جنسى را افزایش میدهد و چون غريزه جنسى، غريزهاى نيرومند، عميق و درياصفت است، هر چه بيشتر اطاعت شود، سركشتر مىشود، همچون آتش كه هر چه بيشتر به آن هيزم دهند، شعلهورتر مىگردد. اشتباه است كه تصور شود، اين التهابها و تحريكها حدّ خاصى دارد؛ بنابراين به آتش تشبیه شده و سرانجام، هيچ دلى از هوس، سير نمىشود.4تقاضای برهنگی و سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست سیری ناپذیر درمی آورد .
هر چه فضای جامعه بازتر باشد، سطح تحریک پذیری بالاتر می رود؛ در نتیجه آستانه رضایتمندی جنسی نیز افزایش مییابد؛ یعنی در چنین جامعهای، مرد با دیدن بخشی از زیباییهای همسرش تحریک نمیشود؛ بلکه باید یک سطح بالاتری را ببینید تا تحریک شود. وقتی حساسیت جنسی نسبت به زنان از بین برود و جاذبههای جنسی زن و مرد برای آنان عادی شود، غریزه آنان به همان قوت و بلکه شدیدتر وجود خواهد داشت؛ اما نیازهای جنسی، شکلی انحرافی و بیمارگونه به خود میگیرند و به شکلهای تنفرانگیز و در بسیاری از موارد خطرساز تبدیل میشوند؛ به این صورت که مردان از داشتن رابطه با جنس مخالف، لذت نمیبرند و به دنبال ارضاي غریزه به روشهای متنوعتری خواهند بود؛ بنابراین برخی از آنان برای آرام کردن غریزه طغیان کرده خود، به ارتباط با همجنس یا حیوانات روی میآورند. در این صورت خانواده، مفهوم خود را از دست میدهد و روابط انسانی و اجتماعی نوع بشر به کلی خدشه دار میشود.
بدین ترتیب غرایز و تحریک پذیری زن و مردها در هیچ شرایطی از بین نخواهد رفت؛ بلکه بر اساس سیستم فیزیولوژیکی بدن این تغییرات همواره وجود دارد و هیچ گاه متوقف نمی شود. غریزه جنسی نیز که یکی از قوی ترین این غرایز است، هیچ گاه از بین نمیرود و تنها در شرایط مختلف، آستانه تحریکپذیری آن تغییر میکند.
راسل در كتاب زناشويى و اخلاق، اعتراف مىكند كه عطش روحى در مسائل جنسى غير از حرارت جسمى است. آنچه با ارضا، تسكين مىيابد، حرارت جسمى است نه عطش روحى.5
بدين نكته بايد توجه كرد كه آزادى در مسائل جنسى، سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز مىگردد، غريزه جنسى دو جنبه دارد: جنبه جسمانى و جنبه روحى. غریزه از جنبه جسمى محدود بوده، از اين نظر يك زن يا دو زن براى اشباع مرد كافى است؛ ولى ازجنبه روحی به صورت حرص و آز درمىآيد و تمايل به تنوع دارد. از يكى سير مىشود و متوجه ديگرى مىگردد. در عين اينكه دهها نفر در اختيار دارد، در بند دهها نفر ديگر است و همين نوع از عطش است كه در زمينه بىبند و بارىها و معاشرتهاى به اصطلاح آزاد به وجود مىآيد.6
👇👇
گزارشهایی که از بی بندوباریهای موجود در غرب و آثار سوء روانی حاصل از آن به گوش میرسد، تأییدگر عادی شدن زن برای مرد و عدم تحریک مرد نیست؛ بلکه خلاف آن ثابت میشود. دیاناراسل جامعه شناس مشهور، با 900زن که به طور تصادفی انتخاب کرده بود، در مورد تجارب سوء رفتار و خشونتهای خانوادگی مصاحبه نمود، نتایج این مصاحبه بسیار تکان دهنده بود و جهت تبیین نقش حجاب و پوشش اسلامی که مبتنی بر اندیشه دینی بوده، مؤثر است. این نتایج عبارتند از:
«از هر چهار زن، یک نفر تحت تجاوز جنسی واقع شده و از هر سه زن، یک نفر در دوران کودکی، تجربه سوء رفتار جنسی را تجربه نموده است.»7
در انگلستان، رسانهها هر روز اخبار وحشتناک حملههاي وحشيانه به زنان را منتشر ميکنند. يکي از آمارهاي تکان دهنده در انگلستان، حاکي از آن است که آزادي و بيبند و باري در روابط جنسي، سبب سوء استفادههاي جنسي از کودکان و حتي در بعضي موارد، منجر به قتل آنان شده است. اين جنايتها به حدي بالاست که دولت براي جلوگيري از آنها، خط تلفن ويژهاي به نام «خط ارتباطي کودکان» داير کرده است. طبق اين گزارش، در هر 24 ساعت، 9000 تلفن از کودکان به اين خط ميشود که بسياري از آنها حاکي از تجاوز جنسي است که گاهي از طرف اعضاي خانواده، صورت ميگيرد. البته اکثر اين قربانيان خردسال، دختر بچههايي هستند که بر اثر اين حملات وحشيانه، دچار آسيبهاي رواني شديدي ميشوند که معمولاً تا پايان عمر اثرات منفي آن باقي ميماند.8
در يک گزارش از وضع امنيتي زنان آمريکايي آمده است:«در آمريکا در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردي هوا خود را پوشانده و پوشش بيشتري داشته باشند، تجاوز به عنف کمتر ميشود؛ ولي در تابستان تجاوز به عنف نسبت به زنان و حتي پيرزنان افزايش پيدا ميکند و حتي راهبهها هم مصون نميمانند.»9
تولستوی فیلسوف روسی نیز چنین بیان می کند: " سبب ازدیاد و انتشار طلاق در اروپا که افکار عامه را متوجه به خود کرده، تمدن فاسد و اختلاط جنسی و نبودن حجاب است... .10
به گفته برخی آمارها از هر دو ازدواج در اتحادیه اروپا یکی به طلاق منجر می شود. در این اتحادیه در سال 2004 تقریباً چهار میلیون و هشتصد هزار نوزاد متولد شدند که حدود دو سوم آنان خارج از چهار چوب ازدواج بوده است.11
در فرانسه نیز هر دو ساعت به یک زن تجاوز می شود وتنها پنجاه درصد قربانیان نزد پلیس شکایت میکنند.12
بنابر تحقیقاتی که وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرده، تجارت فساد و فحشا به تجارتی پر سود در آمریکا تبدیل شده است، به طوری که درآمد و سرمایه آن به 8 میلیارد دلار میرسد. اکنون حدود 900 سینما در آمریکا مخصوص اکران و پخش فیلمهای مستهجن است.13 بر طبق آمار مرکز مطالعات زنان و فمنیسم آمریکا، 50 درصد از زنان شاغل و 15 در صد از مردان شاغل در محیط کار خود مورد آزار و اذیت یا سوء استفاده جنسی قرار میگیرند.14
قانونی کردن ازدواج هم جنس گرایان در کشورهای غربی از جمله بلژیک، هلند، اسپانیا و .. یکی دیگر از نشانه های بارز فساد است که حتی در کشورهای ذکر شده با مخالفتهایی روبرو شده است.15
آمار سایر کشورهای اروپایی، مانند ایتالیا، اسپانیا، چک، بلژیک و ... نیز وضعیتی مشابه را نشان میدهد!
این آمار و آمار دیگری که توسط مراکز رسمی کشورهای غربی ارائه شده، نمونه کوچکی است از آن چه که در غرب اتفاق می افتد. بیشتر کشورهای توسعه یافته بیشترین غوطهوران در این جنایات هستند.
با این توصیفات حال سؤال این است که آیا واقعاً جاذبه های زن در غرب عادی شده است و مردان غربی با دیدن زیباییهای یک زن تحت تأثیر قرار نمیگیرند؟در این صورت چرا آمار تجاوز در غرب وجود دارد؟ آیا منطقی نیست که با توجه به عادی شدن زن برای مرد در کشورهای غربی، توقع داشته باشیم که آمار تجاوز نزدیک به صفر باشد درحالی که این طور نیست؟
بنابراین مساله برهنگى و بى حجابى يكى از عوامل مؤثر گسترش دامنه فحشا، افزايش فرزندان نامشروع، همجنس بازی و... محسوب مىشود که از دردناكترين پيامدهاى بى حجابى است .16 بدننمایی و آزادی جنسی، نه تنها سبب عادیسازی و کاهش جرم و جنایات و آزار جنسی دختران و زنان نشده؛ بلکه سبب رشد روزافزون آن گردیده است! در" بازار آزاد برهنگى" كه عملا زنان به صورت كالاى مشتركى در آمدهاند، ديگر قداست پيمان زناشويى، نمىتواند مفهومى داشته باشد و خانوادهها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشى مىشوند و كودكان بىسرپرست مىمانند؛ پس نمیتوان قبول کرد که در جایی که حجاب نباشد، تحریک مردان نیز نباشد.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب حسین از زبان حسین علیه السلام
" روایت دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت از زبان خود حضرت "
🔺 این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند.
🔺 همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می شود.
🔺 فصل های این کتاب عبارت اند از: «دوران رسول خدا (ص) دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)».
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰