بعضی از نویسندگان به دنبال گزینش احادیثی بوده اند که از نظر آنها صحیح تر است اما در کنار آن انواع و اقسام انگیزه ها نیز وجود داشته است. مثلا سید رضی، نهج البلاغه را بر پایه جمع آوری جملات بلیغ و فصیح منتسب به حضرت علی ع جمع کرده است. یا جناب حرانی تحف العقول را بر پایه جمع آوری مطالب زیبای عقلی نوشته است. و نوشته های متعدد دیگری که نویسندگان آن اصلا به سند احادیث کاری نداشته اند.
همچنین بعضی از کتابها بر پایه جمع آوری کامل نوشته شده است، تا حدیثی از قلم نیفتد، فارغ از آنکه درباره صحت حدیث قضاوتی شود، یا حتی علیرغم بیان ضعف یک حدیث آن را آورده اند، شاید که نکته مفید قابل استفاده ای داشته باشد. مثل بحارالانوار که به قصد جمع آوری یکجای تمام احادیث نگاشته شده است. و حتی در کنار ذکر بعضی احادیث گفته است که آن حدیث ضعیف است. با این حال کتابهایی هم وجود دارد که احادیث صحیح تر را جمع کرده اند. کما اینکه کتابهایی نیز وجود دارد که علیرغم نگارش در حدود قرن دوازده، احادیث آن در کتب سابق تر یافت نمی شود و از همین رو، کتاب در منظر عالمان بی اعتبار است.هر چند نمی توان آن کتابها را به کلی نابود کرد و تنها وظیفه عالمان در مقابل آنها هشدار دادن بر بی اعتباری شان است.
بنابراین تصور اینکه می توان تمام کتابها را منهدم کرد و یک کتاب واحد ارائه نمود، تصوری غیر فنی است که در هیچ علمی وجود ندارد و ممکن نیز نمی باشد.
و اگر عده ای تصور می کنند ارائه کتاب واحد از احادیث صحیح، می تواند به سوء استفاده از احادیث پایان دهد، این تصور نیز غیر فنی و غیر واقع بینانه است. کما اینکه می بینیم علیرغم نسخه واحد قرآن، فرقه های جعلی و اسلام ستیزان، همچنان به سوء استفاده از مطالب قرآن مشغولند.
علاوه بر همه این ها باید توجه نمود که نمی توان احادیث را به سفید و سیاه تقسیم کرد. بلکه تنوع احادیث از حیث اعتبار، یک طیف وسیعی را شامل می شود. و یک امر اجتهادی می باشد که توافق صد در صدی بر آن ممکن نیست.
مثلا تنها از جنبه سند حدیث، می توان در کنار حدیث صحیح و ضعیف، به حدیث موثق و حسن هم اشاره کرد. ضمن آنکه قضاوت ها درباره تمام راویان حدیث یکسان نیست و در این حوزه نیز اختلافاتی وجود دارد. از همین رو ممکن است عالمی حدیثی را صحیح بشمارد و دیگری آن را صحیح نداند.
علاوه بر آنکه بخشی از بررسی های اعتبار حدیث مبتنی بر معنا و مفاد حدیث است که شاید گذشت زمان، مفاد آن را روشن کند و از همین رو باید با حفظ امانت آن را به نسل های آینده منتقل کنیم. کما اینکه امانت داری گذشتگان به حال ما مفید بوده است. مثلا مطالبی درباره آخرالزمان آمده که پوشش آنها برهنگی ست که عالمان دوره های قبل در فهم آن دچار مشکل بوده اند. اما امروز برای ما معنای کاملا واضحی دارد که مثلا در تبلیغات بر روی تولید سکسی ترین جوراب!! مانور می دهند.
خلاصه آنکه اگر چه می توان بر ضعف و بی اعتباری بعضی احادیث تاکید کرد، اما حذف کامل تمام احادیث ضعیف، غیر ممکن و غیر فنی است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
از منظر قرآن دین یکی بیش نیست و اگر هم اختلافی در بین مردم نسبت به دین دیده می شود، به خاطر سرکشی و تمرد عده ای در پذیرش حق است:
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (۱۹ آل عمران) همانا دین(حق) نزد خدا، اسلام است. و کسانی که کتاب (آسمانی) به آنان داده شد، اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهی برای آنان آمد، آن هم بخاطر سرکشی و حسدی که میان آنان بود، و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، پس (بداند که) خداوند سریع الحساب(زود شمار) است.
از همین رو مسلمانان باید به تمام انبیاء ایمان داشته باشند:
لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ (۲۸۵ بقره) پیامبر به آنچه از (سوی) «میان هیچ یک از پیامبرانش فرق نمی گذاریم»
و فرق مسلمان با یهودی و مسیحی و ... در اینجاست که مسلمانان معتقدند، تورات و انجیلی که امروز در دست یهودیان و مسیحیان قرار دارد، نسخه اصلی نیست و دچار تحریف شده است. و الا با توجه به منبع واحد تمام وحی ها، اشتراکات باید بیش از آنچه فعلا دیده می شود باشد و اصلا باید از اختلاف تعجب کرد نه آنکه اشتراکات تعجب برانگیز باشد.
البته احتمال اختلاف بعضی از احکام، در اسلام نسبت به احکام حقیقی امت های سابق وجود دارد، اما این اختلاف بنیادین نیست کما اینکه در خود اسلام نیز بعضی احکام تغییر کرده اند. مثل اینکه روزگاری قبله مسلمانان بیت المقدس بود اما بعد به کعبه تغییر یافت.
اما غیر از اختلافات از نوع فوق، اختلاف دیگری نباید وجود داشته باشد. مثلا آیا ممکن است خداوند طوفان نوح را برای حضرت موسی به گونه ای وحی کرده باشد، اما برای حضرت محمد ص نوع دیگری وحی کند؟
آیا ممکن است خدا پیامبران دیگر را مامور کرده باشد از زندگی پس از مرگ بگویند، اما به یک پیامبر بگوید پس از مرگ خبری نیست؟
حتی احکام نیز در بعضی حیطه ها قابل تغییر نیستند. مثلا حرمت شراب، قطعا از آدم تا خاتم اراده اصلی خداست. چرا که شرب خمر از اعمال شیطان است و مطمئن هستیم، خلاف آن در ادیان مطرح نمی شود، مگر با تحریف گری دست بشر که دین را از اصل تغییر می دهد.
همچنین باید توجه کنیم، پیامبر اسلام (ص) به تورات و انجیل و سایر کتب دسترسی نداشته است. و چهل سال بدون آنکه مطالبی شبیه قرآن بیان کند در میان مردم زندگی می کرد. از همین رو یهودیان در مناظرات و برای امتحان کردن صداقت پیامبر (ص) از ایشان سوالهایی می کردند که جوابش در تورات بوده، و جواب پیامبر (ص) نشانه ارتباط ایشان به وحی بوده است. چرا که یهودیان یقین داشتند آن مطالب به شکل طبیعی در دسترس دیگران نبوده است.
و علاوه بر همه این ها، متن قرآن و نوع بیانش اعجاز است. حال آنکه تورات و انجیل به زبان عربی نبوده اند تا بتوان از روی آن، چنین متن فصیح و بلیغی ارائه نمود. ضمن اینکه بعضی از مطالب قرآنی کاملا ناظر به وقایع دوران پیامبر (ص) است. مثلا بیان غیبی نسبت به پیروزی روم بر ایران، قطعا اعجاز بوده و در کتب دیگر هم یافت نمی شده است.
و اصولا اگر ممکن بود با کپی برداری از تورات و انجیل و ... کتابی مثل قرآن ارائه نمود، یهودیان نباید منتظر پیامبر جدید می شدند. خصوصا که با می خواستند پیامبر جدید حتما از میان خودشان باشد. به هر حال این نوع ادعاها، چیزی مثل آن است که انسان هر گردی را گردو بداند. و در واقع مصداق ضرب المثل معروف است که غریق به هر خاشاکی چنگ می اندازد. چرا که منکران لجوج اسلام، بدون استیصال این سخنان سخیف را نقل نمی کردند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش:
در روایات داریم که برخی شغل ها مثل شغل کفن فروشی و قصابی و... مکروه است، زیرا کفن فروش همیشه در این فکر است که مردم بمیرند تا کفن هایش فروش رود و...؛ خواستم بدانم با این وجود آیا شغل پزشکی یا تعمیراتی مثل مکانیکی و... هم مکروه است؟ چون پزشک درآمدش از مریض شدن مردم، و مکانیک و... هم درآمدشان از خراب شدن ماشین یا وسایل مردم است.
👇👇👇
پاسخ:
برخی شغل ها می توانند بر روح انسان تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند؛ اگر این اثرگذاری در جهت منفی و زمینه ساز آسیب روحی باشد و یا به نوعی با فطرت انسان، سازگاری لازم را نداشته باشد، از سوی شرع تذکر داده و مورد نهی قرار می گیرد؛ مثلا زرگری به خاطر این که زمینه ابتلا به ربا در آن زیاد است؛ و یا قصابی به خاطر این که زمینه سخت شدن دل و رفتن ترحم از دل را ایجاد می کند؛ و... در روایات نهی شده اند.(1)
بنابر این، چون آسیب روحی برخی شغل ها نسبت به شغل های دیگر، زیادتر و قابل توجه است؛ نهی شده اند.
چند نکته:
1. این نهی، کراهتی است یعنی انجام آن حرام نیست بلکه مکروه است و معنایش این است که در ترجیح بین شغلی که آثار منفی دارد و بین شغلی که این آثار را ندارد، ترجیح را به شغل دوم بدهید و آن را انتخاب کنید.
2. قصابی با گوشت فروشی تفاوت دارد، نهی نشده بلکه با توجه به معنای لغوی و نیز به قرینه سایر روایات که از آن تعبیر به «جزّار» شده است، می تواند مراد این روایات، اشاره به کسی باشد که ذبح حیوان را بر عهده دارد یعنی شغل کشتن حیوانات.
3. آثار وضعی برخی شغل ها بیش از سایرین است، لذا روایات می توانند ناظر به شغل هایی باشند که آسیب و آثار وضعی بیشتری دارند.
4. این ترجیح دادن ها در شرائط عادی است و الا وقتی کسی مجبور است و شغلی دیگری نتوانسته پیدا کند و از طرفی امرار معاشش به این شغل بستگی دارد، این اضطرار و اجبار می تواند از میزان کراهت بکاهد.
5. این آسیب و آفت داشتن این شغل ها، غالبی است یعنی معمولا مردم عادی با انتخاب این شغل ها، به این آسیب ها مبتلا می شوند، لذا قطعی و صد در صدی نیست، یعنی می توان افرادی را یافت که بتوانند خود را از این آسیب ها محافظت کنند.
«شیخ طوسی» این نهی و کراهت را ناظر به کسانی می داند که نمی توانند خود را از این آسیب ها و آفات، در امان بدارند، لذا می گوید کسانی که می توانند خود را از این آسیب ها حفظ کنند، این شغل ها برای آن ها کراهت و ایرادی ندارد؛ البته گرچه بهتر است شغل دیگری انتخاب کنند.(2)
توجه!
آن چه شما فرموده اید، خاصیت خود شغل نیست، بر خلاف شغل هایی که در روایات اشاره شده اند، زیرا خاصیت این شغل ها، آسیب زا بودنشان است. لذا مواردی که شما اشاره کرده اید، مورد نهی و کراهت نیستند؛ بله انسان مؤمن باید ذهنش نیز از این فکرها، پاک باشد و برای دیگران، بد نخواهد.
امام علی (علیه السلام) در وصیت و سفارش به امام حسن (علیه السلام) چنین می فرمایند:
«يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا»؛ اى فرزندم، نفس خويش را ميزانى بين خود و بين ديگران قرار ده، پس از براى ديگران دوست بدار آن چه را كه براى خودت دوست می دارى، و خوش ندار براى ديگران آن چه را براى خودت خوش ندارى.(3)
بنابر این؛
آن چه شما می فرمایید، با آن چه در روایات آمده و سبب نهی شده، متفاوت است و مثل هم نیستند. لذا موارد مورد نظر شما مشمول روایت نیستند و نهی و کراهت ندارند.
پی نوشت ها:
1. ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ـ قم، 1413ق، چاپ دوم، ج 3، ص 159، ح 3582؛ کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 5، ص 114، ح 4.
2. رک: طوسی، تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: دار الكتب الإسلاميه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 6، ص 362.
3. شریف الرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، انتشارت: هجرت ـ قم، ص 397، نامه 31.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پاسخ:
خداوند متعال میفرماید:
«مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُور»؛ کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا می برد؛ و آنها که نقشه های بد میکشند، عذاب سختی برای آن هاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)!(1)
در کنار این آیه به روایتی از امام علی (علیه السلام) نیز توجه فرمایید:
«مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظ»؛ کسی که میان خود و خدا اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسی که امور آخرت را اصلاح کند، خدا امور دنیای او را اصلاح خواهد کرد، و کسی که از درون جان واعظی دارد، خدا را بر او حافظی است.(2)
بنابراین؛ این بندگی خداوند است که موجب عزیز شدن و عزت و بزرگی انسان میشود و با رعایت بندگی خداوند نباید نگران موقعیت خود نزد دیگران باشیم؛ زیرا قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛ مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار میدهد.(3)
پی نوشت ها:
1. فاطر: 35/ 10.
2. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 89.
3. مریم: 19/ 96.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💭 تفکر ...
در نظر عرف عبادت یعنی مداومت بر اعمال واجب و مستحبی مثل نماز و روزه و... ؛ در صورتی که تفکر در برخی از امور ، از نماز و روزه نیز افضل و برتر است❗️
✨ ازامام صادق ع نقل شده که فرمودند:
« بالاترین عبادت ، تفکرمداوم درباره خدا و قدرت اوست ».
اصول کافی. ج۲
🔰 @p_eteghadi 🔰
گناه برای ظهور
برخی با این عقیده که باید جامعه گناه کند تا امام زمان عج ظهور نماید، به گسترش فساد و هرزگی در جامعه دامن میزنند؛ در حالی که انجام و ترویج گناه در هر صورت حرام است و نه تنها عامل ظهور نیست، بلکه فرد را تباه، جامعه را نابود و دین و شریعت را لکه دار میکند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
ملاک تقدّم
بعضی معتقدند تقدّم و برتری افراد را جنسیت آنها، مشخص میکند؛ لذا برخی، آقایان را بر بانوان مقدم میدارند و برخی بالعکس؛ درحالیکه معیارِ تقدّم، تشخیص حق، ایمان آوردن به آن و عمل بی چون و چرا و به موقع طبق آن است.
همانطور که میبینیم یک زن همچون حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، درست زمانی که بسیاری از مردان در تشخیص حقانیت اسلام مردد هستند، حق را تشخیص داده و در گرایش به اسلام و ایمان به خدا و رسولش پیشتاز میشود، و تمام دارایی عظیم خود را صَرف دین میکند.
✅ « ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺳﻨّﺖ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﭘﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺣﻖّ ﺟﺪﻳﺪ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ، ﻫﻢ ﻧﺒﻮﻍ ﻓﻜﺮﻱ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﻲﻃﻠﺒﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺷﻬﺎﻣﺖِ ﺳﻨّﺖِ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﻜﻨﻲ.
ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻄﻲ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﻫﺮ ﺩﻭ، ﻭ ﻳﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺍﺻﻞ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺧﺪﻳﺠﻪ (ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ) ﻭﺍﺟﺪ [و دارای] ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺻﻞ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯ ﻧﺜﺎﺭ ﻣﺎﻝ ﺩﺭﻳﻎ ﻧﻜﺮﺩ » .
📚 زن در اینه جلال و جمال
🔰 @p_eteghadi 🔰
#وسعت_رزق
آیا ما وسعت رزق بخواهیم یا نخواهیم؟
معلوم نیست زیاد داشتن، وسعت رزق باشد. زیاد بهره گرفتن و استفاده کردن، وسعت رزق است. این که به فکر دیگران باشیم و به دیگران خیر برسانیم وسعت رزق است؛ اما این که جمع کنیم و نه خودمان مصرف کنیم و نه به دیگران بدهیم، این وسعت رزق نیست!!
💠 امیر المؤمنین (علیه السلام) یک موقعی درهمی را به دست مبارک گرفتند و فرمودند:
{أما إنک إن لم تخرج عنی لا تنفعنی}؛ "بدان که اگر تو از دست من بیرون نشوی سودی به حال من نخواهی داشت".۱
تا وقتی که در دست منی فایده ای نداری، ولی اگر از دست من بیرون رفتی و یک مشکلی را حل کردی، گره از کار کسی گشودی، شکمی را سیر کردی، به خودم به خانوادهام خیر رساندی، فایده داشته ای.
‼️ اگر از این پول خیری درآمد، آن پول خوب و قشنگ است. #خیر در این است که به #اندازه خودمان مصرف کنیم و بقیه اش را هم #صرف_دیگران کنیم.
۱.مجموعة ورام، ج ۱، ص ۱۵۷
📚 آرامش زندگی درپرتو تقوا ص۹۹
🔰 @p_eteghadi 🔰