⁉️سوال
ایا جنیان هم در بهشت و جهنم ما جزای اعمالشون رو می بینن یا در جای دیگر
🗯پاسخ:
❗️در مساله دوزخ ایات قرآن قائل به اشتراک دوزخ برای جنیان و انسان های کافر است .خداوند می فرماید:
« ولیکن وعده حق و حتمی من است که دوزخ را البته از کافران جن و انس پر سازم»
📓سجده13
🔷یا از زبان جنیان چنین آمده:
« برخی از ما مسلمان و برخی قاسط و منحرف هستند.پس انان که مسلمانند رستگاری را پی جستند و اما منحرفین هیزم دوزخ هستند»
📓جن14 و15
❗️اما در مورد بهشت جنیان از امام رضا امده است:
« خداوند باغ هایی بین بهشت و جهنم افریده است که جنیان مومن و فساق شیعه در انجا هستند»
📚بحار الانوار ج60 ص95
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
برخی هستند که سحر می کنند و مثلا بین زن و شوهر جدایی می ندازن یا خبر از اینده میدن تکلیف اینا تو قیامت چطوره
🗯پاسخ:
❗️پیامبر گرامی فرمود:
« ساحر مسلمان حکمش قتل است»
📚الفقیه،ج3 ص567
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« سه گروهند که وارد بهشت نمی شوند .دائم الخمر،ساحر،و قاطع رحم»
📚وسائل الشیعه ج17 ص148
🗯حضرت علی فرمود:
« هر کس چیزی از سحر را فرا گیرد چه کم باشد و چه زیاد به خداوند کافر شده است و حدش قتل است مگر توبه کند»
📚قرب الاسناد ص71
❗️در مورد کهانت نیز گفتنی است:
🗯اسلام عزیز نه تنها پیشگویی و اخبار از آینده را نامشروع می داند بلکه رفتن به سوی این گونه افراد برای کهانت را نیز ممنوع می دارد .
❗️پیامبر گرامی فرمود:
« کسی که کهانت و پیش گویی کند و یا نزد پیش گو برود از آیین اسلام برائت و بیزاری جسته است»
📚وسائل الشیعه،ج17 ص149
❗️وفرمود:
« کسی که به سراغ جادوگر یا پیش گو یا آدم های دروغگویی که از آینده خبر می دهند برود و گفتار انها را تصدیق کند نسبت به قرآن کفر ورزیده است»
📚همان مدرک ص150
❗️طبق این روایات کسانی که برای یافتن گنشده خود به سراغ افرادی می روند که سر کتاب باز می کنند مرتکب گناهی بزرگ می شوند چرا که این عمل موجب مفاسد فراوانی از جمله سوئ ظن به افراد ،تهمت،دروغ و ...می باشد
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣بحار الانوار،ج76 ص205 باب 96
2⃣سوگند های قرآن،ایت الله مکارم،ص350
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
میشه در مورد فدک توضیح بدید داستانش چی بود چرا از حضرت زهرا گرفتن
🗯پاسخ:
❗️فدک سرزمین آباد و حاصل خیزی که در نزدیکی خیبر قرار دارد و فاصله آن تا مدینه حدود 140کیلومتر است .
📚معجم البلدان،ماده فدک
❗️از نظر قوانین اسلامی ، سرزمین هایی که از طریق جنگ و نبرد فتح می شوند متعلق به عموم مسلمانان است و به وسیله حاکمان اسلامی تحت عنوان « مفتوحه عنوه » اداره می شود ، ولی سرزمینی که بدون نیروی نظامی ، از طریق صلح و سازش در اختیار پیامبر قرار گیرد ، « انفال » ویا « فیء » و به اصطلاح امروزی « املاک خالصه » نامیده می شود و از آن شخص پیامبر می باشد و از درآمد آن نیازمندی های مسلمانان را برطرف می کند .
🔴در سال هفتم هجری که ارتش اسلام دژهای مستحکم خیبر را محاصره کرد ، همه آنها با قدرت نظامی فتح گردید ، جز « فدک » که مردم آنجا از در صلح و مسالمت وارد شدند و اراضی آن به صورت املاک خالصه در آمد و در اختیار رسول خدا قرار گرفت .
❗️ آنچه گفته شد مورد اتفاق فقیهان اسلامی و مطابق با حکم قرآن مجید می باشد ، آنجا که می فرماید : «و آنچه را خدا از آنان ( یهود ) به رسولش باز گردانیده چیزی است که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید نه اسبی تاختید ، و نه شتری ، اما خدای ، فرستادگانش را بر آنچه خواهد چیره می گرداند ، که خداوند بر همه چیز تواناست . »
📓حشر 6
❗️از سوی دیگر ، قرآن پیامبر را موظف می سازد که حق « ذی القربی » را بپردازد . چنان که می فرماید :
«حق خویشاوندان را بپرداز .»
📓اسرائ26
❗️ نزدیک ترین فرد رسول خدا دخت گرامی او فاطمه بود ، از این جهت فدک را به او بخشید و تا زمانی که پیامبر زنده بود کارگران حضرت زهرا آنجا را اداره می کردند .
🗯دلائل حدیثی و تاریخی تملیک فدک:
❗️علمای شیعه و گروهی از علمای اهل تسنن اتفاق نظر دارند که وقتی آیه ی ﴿ وآتِ ذَالقُربی حقّه ﴾ نازل شد پیامبر گرامی فدک را به دختر خود فاطمه بخشید .
❗️سند حدیث به دو صحابی بزرگ ، ابو سعید خدری و ابن عباس منتهی می شود و از میان محدثان اهل تسنن افراد ذیل این حدیث را نقل کرده اند :
1⃣جلال الدین سیوطی
📚الدر المنثور،ج4 ص177
2⃣ علاء الدین علی بن حسام معروف به متقی هندی
📚کنزالعمال ج2 ص157
3⃣ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری معروف به ثعلبی
📚الکشف و البیان،ج6 ص95
4⃣ مورخ شهیر ، بلاذری
📚فتوح البلدان،ص46
5⃣احمد بن عبدالعزیز جوهری مولف کتاب السقیفه
📚شرح نهج البلاغه،ج16 ص216
6⃣ابن ابی الحدید شان نزول آن را را در باره فدک از ابو سعید خدری نقل کرده است .
📚شرح نهج البلاغه ج16 ص268
7⃣ حلبی در سیره خود
📚سیره حلبی،ج3 ص400
8⃣مسعودی در کتاب مروج الذهب
📚مروج الذهب ج2 ص200
❗️از میان دانشمندان شیعه ، شخصیت های بزرگی مانند کلینی و عیاشی و صدوق ، نزول آیه را در باره خویشاوندان پیامبر نقل کرده و افزوده اند که پس از نزول این آیه پیامبر فدک را به دختر خود فاطمه بخشید
📚تفسیر برهان،ج2 ص419
🗯ادامه پاسخ👇👇👇
👇ادامه پاسخ 👇
⁉️چرا فدک به فاطمه بخشیده شد ؟
❗️تاریخ زندگی پیامبر و خاندان او به خوبی گواهی می دهد که آنان هرگز دلبستگی به دنیا نداشته اند و چیزی که در نظر آنان ارزش نداشت ، همان ثروت دنیا بود ، مع الوصف می بینیم که پیامبر گرامی فدک را به دختر خود بخشید . در این جا ممکن است این سئوال پدید آید که چرا پیامبر چنین کرد ؟ در پاسخ به این سئوال به نکات زیر توجه فرمایید:
1⃣پس از رحلت پیامبر طبق تصریحات مکرر آن حضرت زمامداری مسلمانان از آن امیرالمومنین بود و اداره این مقام ومنصب به هزینه سنگینی نیاز داشت . حضرت علی برای اداره امور وابسته به منصب خلافت می توانست از دارآمد فدک به نحو احسنت استفاده کند . گویا دستگاه خلافت از این پیش بینی پیامبر مطلع شده بودند که در همان روز های نخست ، فدک را از دست خاندان پیامبر خارج کرد .
2⃣ دودمان پیامبر که مظهر کامل آن یگانه دختر وی و نور دیدگانش حضرت حسن و حسین بود ، باید پس از فوت پیامبر به صورت آبرومندی زندگی کنند تا حیثیت و شرف رسول اکرم و خاندانش محفوظ بماند . برا تامین این منظور پیامبر فدک را به دختر خویش بخشید .
3⃣پیامبر اکرم می دانست که گروهی کینه حضرت علی را در دل دارند ، زیرا بسیاری از بستگان ایشان به شمشیر در میدان های جنگ با کفار کشته شده بودند یکی از راه های زدودن این کینه این بود که امام از طریق کمک های مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلب نماید. همچنین به کلیه بینوایان و درماندگان کمک کند و از این طریق موانع عاطفی که بر سر راه خلافت او بود ، از میان برداشته شود .
❗️پیامبر هرچند ظاهراً فدک را به زهرا بخشید ، ولی درآمد آن در اختیار صاحب ولایت بود تا از آن ، علاوه برتامین ضروریات زندگی خود ، به نفع اسلام و مسلمین استفاده کند .
🔷این سرگذشت فدک در عصر رسول خدا است ، اما اینکه چگونه از دست زهرا گرفته شد ، خود داستان مفصلی دارد . خلافت نو پا به خاطر تقویت مالی پایه های حکومت ، آن را ملک پیامبر انگاشت ، و به عنوان اینکه پیامبر چیزی را از خود به ارث نمی گذارد ، فدک را مصادره کرد . آنان حدیثی را دستاویز قرار دادند «پیامبران ارث نمی گذارند ترکه ما صدقه است »
❗️که قرآن آن را تکذیب می کند چگونه پیامبران از خود به ارث نمی گذارند ، در حالی که سلیمان وارث داود شد
🗯 «و ورث سلیمان داود»
📓نمل/16
❗️زکریا در دعایی از حضرت باری فرزندی می طلبد که وارث او گردد
📓سوره مریم 5/6
⁉️اگر واقعا پیامبران ارث نمی گذارند ، چرا پیامبر آن حکم الهی را به دخترش زهرا که تنها وارث او بود نگفت و به فردی گفت که اصلاً با موضوع ارتباط نداشت .
❗️فدک در کشاکش سیاست ها
🔷پس از گذشت سالها که سیل غنایم به مدینه سرازیر گردید ، خلفا در اداره کشور از درآمد فدک بی نیاز شدند ، ولی از باز پس دادن آن خودداری کردند و از این لحاظ مساله فدک رنگ سیاسی به خود گرفت .
❗️عمربن عبدالعزیز آن را پس داد ، اما پس از مرگ او ، آل مروان آن را دیگر بار تصاحب کردند . پس از انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان ، نخستین خلیفه عباسی سفاح فدک را به عبدالله بن الحسن برگردانید ، پس درگذشت او ، منصور دوانیقی آن را پس گرفت و این رویه ادامه یافت .
🔷امیرمومنان در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف می نویسد :
« آری از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود ، تنها فدک در اختیار ما بود ، گروهی بر آن بخل و حسادت ورزیدند ، و گروهی دیگر سخاوتمندانه رها کردند و بهترین حاکم خدا است »
📚نهج البلاغه،نامه45
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣تفسیر نمونه ج23 ص510
2⃣راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص419
3⃣الغدیر ج8 ص334
4⃣بحار الانوار ج29 ص105 باب11
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
مردم از حضرت مهدی در زمان غیبت چه بهرهای میبرند؟
🗯پاسخ:
❗️از نظر قرآن کریم، اولیای الهی دو دستهاند: ولی ظاهر، كه مردم وی را میشناسند و ولی غایب از انظار، كه مردم او را نمیشناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان باخبر است.
❗️در سوره كهف، وجود هر دو ولی، به طور همزمان بیان شده است: یكی موسی بن عمران و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی كه به نام خضر معروف است.
🔷این ولی الهی به گونهای بود كه حتی موسی با او آشنا نبود و تنها به راهنمایی خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت؛ چنانكه میفرماید: « [موسی و همراهش] بندهای از بندگان ما را [در لب دریا] یافتند كه وی را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خویش به او علمی آموخته بودیم. موسی به وی گفت: آیا اجازه میدهی همراه تو باشم تا از علوم رشدآفرین خویش به من بیاموزی؟»
❗️قرآن سپس شرحی از كارهای مفید و سودمند آن ولی الهی بیان میكند و نشان میدهد كه مردم او را نمیشناختند، ولی از آثار و بركاتش بهرهمند بودند.
📓کهف 71-82
❗️ حضرت ولیعصر نیز به سان مصاحب موسی، ولی ناشناختهای است و در عین حال مبدأ كارهای سودمندی برای امت میباشد. بدین ترتیب، غیبت امام به معنی انفصال و جدایی او از جامعه نیست، بلكه او همان گونه كه در روایات نیز وارد شده ـ بهسان خورشید در پشت ابر است كه دیدگان آن را نمیبینند؛ اما به اهل زمین نور و گرمی میبخشد.
📚کمال الدین باب 45 ح4
❗️ پیامبر گرامی فرمود: «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود میبرند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره میگیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره میبرند.»
📚بحار الانوار ج52 ص93
❗️اشعه معنوی وجود امام در حالی كه در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار معتنابهی است كه بهرغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، حكمت وجودش را آشكار میسازد. در اینجا به بیان برخی از این آثار میپردازیم:
1⃣پاسداری از آیین الهی
❗️با گذشت زمان و آمیختن سلیقهها و افكار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به مكتبهای انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پارهای از این قوانین از دست میرود و دستخوش تغییرات زیانبخشی میگردد. این آب زلال كه از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، به تدریج تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست میدهد.
🗯 این نور پرفروغ، با عبور از شیشههای ظلمانی افكار تاریك، كمرنگتر میگردد. خلاصه با آرایشها و پیرایشهای كوتهبینانه افراد و افزودن شاخ و برگهای تازه به آن، چنان میشود كه گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشكال میگردد.
⁉️با این حال، آیا ضروری نیست كه در میان جمع مسلمانان كسی باشد كه مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شكل اصلیاش حفظ و برای آیندگان نگهداری كند؟
❗️ میدانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد كه اسناد مهم را در آن نگهداری میكنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتشسوزی، از خطر حریق مصون باشد؛ چرا كه اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارك دارد.
❗️سینه امام و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آیین الهی است كه همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعلیمات را در خود نگاهداری میكند،تا دلایل الهی و نشانههای روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشی نگراید، و این یكی دیگر از آثار وجود او است.
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
2⃣ تربیت منتظران آگاه:
❗️بر خلاف آنچه بعضی میپندارند، رابطه امام در زمان غیبت به كلی از مردم بریده نیست، بلكه آن گونه كه از روایات برمیآید، شمار اندكی از آمادهترین افراد كه سری پر شور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاص فوقالعاده برای تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند ـ با حضرتش مرتبطاند.
❗️ معنای غیبت امام این نیست كه آن حضرت به شكل روح نامرئی و یا شعاعی ناپیدا درمیآید، بلكه او از زندگی طبیعی و آرامی برخوردار است، به طور ناشناخته در میان همین انسانها رفت و آمد دارد، دلهای بسیار آماده را برمیگزیند و در اختیار میگیرد و آنها را بیش از پیش آماده میكند و میسازد. افراد مستعد، به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درك این سعادت را پیدا میكنند. بعضی از آنان چند لحظه و برخی چند ساعت یا چند روز و جمعی سالها با حضرت بقیهالله در تماس بودهاند.
❗️آنان كسانی هستند كه آن چنان بر بال و پر دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفتهاند كه همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز، بر فراز ابرها قرار میگیرند، آنجا كه هیچگاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جهانبخش آفتاب نیست، در حالی كه دیگران در زیر ابرها و در تاریكی و نور ضعیف به سر میبرند. به درستی حساب صحیح نیز همین است. كسی انتظار داشته باشد كه آفتاب را به پایین ابرها فرود آورد تا چهره آن را ببیند.
🗯 چنین انتظاری، اشتباهی بزرگ و پنداری باطل بیش نیست. این ما هستیم كه باید بالاتر از ابرها پرواز كنیم تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعهجرعه بنوشیم و سیراب گردیم. به هر حال، تربیت این گروه منتظر، یكی دیگر از حكمتهای نهفته در غیبت آن حضرت است.
3⃣نفوذ روحانی و ناپیدا:
❗️چنان كه میدانیم، خورشید یك پرتو مرئی دارد كه از تجزیه آنها، هفت رنگ معروف پیدا میشود، و یك سلسله اشعه نامرئی نیز دارد كه اشعه ماورای بنفش واشعه مادون قرمز نامیده شده است.
🗯همچنین یك رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی كه از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت میگیرد، تربیت روحانی دارد كه از راه نفوذ معنوی در دلها و فكرها اعمال میشود و میتوان آن را تربیت تكوینی نام گذاشت. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار به كار نمیآید، بلكه تنها جاذبه و كشش درونی مؤثر است.
❗️وجود مبارك امام در پشت ابرهای غیبت نیز، این اثر را دارد كه از طریق شعاع نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیت خود، دلهای آماده را در نزدیك و دور، تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده، به تربیت و تكامل آنها میپردازد و از آنان انسانهایی كاملتر میسازد. ما قطبهای مغناطیسی زمین را با چشم خود نمیبینیم، ولی اثر آنها روی عقربههای قطبنما، در دریاها، راهنمای كشتیهاست و در صحراها و آسمانها، راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر كره زمین، از بركت این امواج، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا میكنند. وسایل نقلیه بزرگ و كوچك به فرمان همین عقربه ظاهراً كوچك از سرگردانی رهایی مییابند.
⁉️آیا تعجب دارد اگر وجود مبارك امام در زمان غیبت، با امواج جاذبه معنوی خود، افكار و جانهای زیادی را كه در دور یا نزدیك قرار دارند، هدایت كند و از سرگردانی رهایی بخشد؟
❗️البته نباید فراموش كرد كه امواج مغناطیسی زمین، روی هر آهنپاره بیارزشی اثر نمیگذارد، بلكه تنها بر عقربههای ظریف و حساسی كه خاصیت آهنربایی یافتهاند و یك نوع سنخیت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا كردهاند، اثر میگذارد. بدین ترتیب دلهایی كه ارتباطی با امام دارند و شباهتی را در خود ایجاد نمودهاند، تحت تأثیر آن جذبه روحانی قرار میگیرند.
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣الالهیات،سبحانی،ج4 ص142
2⃣دانشنامه امام مهدی، ری شهری ،ج3 ص181
3⃣بحار الانوار ،مجلسی،ج52 ص90 باب20
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
تلقیح مصنوعی از نظر اسلام حکمش چیه ایا جایزه
🗯پاسخ:
❗️تلقیح مصنوعی درباره نباتات و حیوانات سابقه دیرینه ای دارد ،و از طریق پیوند ،بسیاری از درختان و حیوانات را باردار می سازند،ولی تلقیح مصنوعی درباره انسان کاملا تازگی دارد و انگیزه افراد برای این کار،این است که کسانی که به عللی قدرت بر تولید ندارند ولی زنان آنها از هر نظر برای بارداری آماده می باشند برای اینکه شبستان زندگی آنها به وجود فرزند روشن شود ،نطفه همان مرد یا مرد دیگری را از طریق وسیله پزشکی ،وارد رحم زن می نمایند و از این راه باردار می شود.
❗️تلقیح مصنوعی دو صورت دارد:
1⃣نطفه مردی را به همسر خود او تزریق کنند این نوع تلقیح از نظر دلایل فقهی بی اشکال است زیرا دو طرف همسر شرعی و قانونی یکدیگر هستند و مرد و زن حق دارند که صاحب فرزند شوند،در این قسمت فرق نمی کند که این کار از طریق آمیزش انجام گردد یا از طریق وسایل طبی صورت پذیرد، البتّه در انجام امر تلقیح مصنوعی باید کوشش نمود که منجر به ارتکاب حرامی نشود مثلاً مرد بیگانه آن را انجام ندهد بلکه خود شوهر عهده دار این کار گردد.
2⃣ نطفه مرد بیگانه ای به همسر شخص دیگر تزریق شود ،این قسم ازنظر اسلام که ازدواج را براساس احتیاط و دقّت و پرهیزکاری استوار کرده است به طور مسلّم مجاز نیست ،و نظر فقهای بزرگ اسلام نیز همین می باشد،و از برخی از روایات که در باب ازدواج وارد شده است می توان تحریم آن را استفاده نمود.
📚وسائل الشیعه ج14 ابواب النکاح المحرم،باب 4 ح1 و2
❗️گذشته ازاین از نظر اصول اخلاقی و اجتماعی و عاطفی ،این کار هرگز صحیح و صلاح نیست و از سه نظر دارای مفاسدی است که ذیلاً به آنها اشاره می شود:
1⃣ از نظر اخلاقی چنین کاری،زن را به بی بند و باری جنسی سوق می دهد زیرا کم کم به آمیزش های نامشروع تشویق می کند و با خود چنین می اندیشد که چه فرق می کند که نطفه مرد بیگانه از طریق تلقیح مصنوعی وارد رحم او گردد یا از طریق آمیزش نامشروع ،چه بسا این زن پس از این عمل ولو به رضایت شوهر ،اقدام به آمیزش های نامشروع نیز بنماید،زیرا این کار برای او از نظر شوهر مخاطره ای بار نخواهد آورد و اگر باردار شود می تواند آن را به گردن تلقیح مصنوعی که به اجازه شوهرانجام گرفته است بیاندازد
2⃣ از نظر مسائل اجتماعی این کار اساس خانواده را متزلزل می سازد و موجب به هم ریختن نظام خانوادگی و به هم خوردن نسب می گردد زیرا می دانیم یکی از مفاسد آمیزش های نامشروع همان اختلاف انساب و از بین رفتن رشته ارتباط میان کودکان و پدران است و این موضوع در این گونه تلقیح مصنوعی به طور روشن وجود دارد ،و نوزاد در این قسم از تلقیح مصنوعی،پس از تولّدو بزرگ شدن، پدر واقعی خود را نخواهد شناخت
3⃣ نقش عاطفه در تربیت و پرورش فرزندان و تأمین هزینه زندگی آنان،بسیار مهم و حسّاس است و هرگز نباید از آن غفلت نمود،زیرا عاطفه است که پدر را به پرورش فرزند وتحمّل هزینه زندگی او وادار می سازد و عاطفه انسانی در صورتی برانگیخته می شود که کودک را پاره تن خود بداند،ولی اگر متوجّه گردد که از کس
دیگری است دیگر دلیل ندارد که بار سنگین تربیت و زندگی او را به دوش بکشد.
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣پاسخ به پرسشهای مذهبی،مکارم و سبحانی،ص380
2⃣حیله های شرعی،مکارم،ص122
3⃣مستدرک الوسائل،ج14 ابواب النکاح المحرم باب4
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
لطفا بگید چرا خدا پیامبر رو به معراج برد و هدف از معراج ایشون چی بود
🗯پاسخ:
❗️هدف از معراج چنانکه در برخی تفاسیر آمده این بود که روح بزرگ پیامبر اسلام با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درک و دید تازهاى براى هدایت و رهبرى انسانها بیابد. این هدف صریحاً در ابتدای سوره اسراء و آیه 18 سوره نجم آمده است.
❗️در منابع روایی نیز به برخی از اهداف معراج پیامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله:
🗯یونس بن عبد الرحمن میگوید: از امام کاظم پرسیدم: به چه علت خدا پیامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجابهاى نور برد و با او گفتوگو و نجوا کرد، در حالیکه خداوند به مکان وصف نمیشود؟ امام فرمود:
❗️ «خداى متعال به مکان وصف نمیشود و زمان بر او جارى نمیگردد ولی خداوند عزتمند و بزرگ، خواست که فرشتگان و ساکنان آسمانهاى خود را با مشاهده پیامبر احترام کند و شگفتیهای خلقت را به رسول خود نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و این مسئله به گونهای که فرقه مشبهه میگویند نیست. خدا، پاک و برتر است از آنچه وصف میکنند».
📚علل الشرائع ج1 ص132
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣تفسیر نمونه ج12 ص29
2⃣بحار الانوار ج18 ص282 باب3
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
لطفا با سند و مدرک بیان کنید که چه شد که ایرانیان مذهب تشیع رو انتخاب کردند
🗯پاسخ:
❗️برخی از اسباب تشیع در ایران:
1⃣ایرانیان تحت ستم در عراق:
🔷در جنگ قادسیه حدود چهار هزار نفر ایرانی از لشگر ایرانیان گسسته و به سپاه اسلام پیوستند.و اسلام را از صمیم دل قبول کردند به این شرط که پس از پایان جنگ هر کجا خواستند بروند و با هر قبیله ای که خواستند پیمان ببندند و مانند دیگر مسلمین سهمی از غنائم داشته باشند اما متاسفانه پس از پیروزی اسلام بر سپاه ایران تمام قرار داد ها زیر پا گذاشته شد و تحقیر انان اغاز گردید و ایرانیان به عنوان شهروند درجه دوم شناخته می شدند وبه عنوان موالی معروف گشتند.
❗️پست ترین و کم در آمد ترین کارها به انها واگذارمی شد
📚العقد الفرید،ج3 ص413
🗯خلیفه دوم در طواف شنید که دو نفر با هم به زبان فارسی صحبت می کنند گفت به زبان عربی صحبت کنید زیرا سخن گفتن به فارسی مروت را از بین می برد
📚الصراط المستقیم،ابن تیمیه،ص25
❗️ولی انگاه که زمام خلافت بدست حضرت علی افتاد او به همگان یکسان نگریست .وقتی به ایشان اعتراض شد در پاسخ فرمود:
« در کتاب خدا فرقی بین فرزندان اسماعیل و غیره نمی بینم»
📚الغارات،ص46
❗️همین یکسان نگری مایه گرایش انان به علی و خاندان او گشت به ویژه انکه تحقیر موالی که در دوران امویان به اوج خود رسید و تاریخ تمام این تحقیر ها و بی عدالتی ها را به ثبت رسانده است
2⃣مهاجرت اشعریان یمنی به قم:
❗️فرزندان سعد بن مالک به نامهای عبدالله و احوص از شیعیان حضرت علی در یمن بودند.انان از ستم های امویان به ستوه امدند .انگاه که زید بن علی در سال 121 هجری قیام کرد ،احوص فرماندهی سپاه زید را بر عهده گرفت .چون سپاه زید مغلوب گشت او دستگیر شد و به زندان افتاد .پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبدالله تصمیم گرفتند عراق را به قصد قم ترک کنند و همگی با خانواده های خود وارد قم شدند و از همان زمان قم مرکز تشیع در ایران شناخته شد .به تدریج بستگان انها که همگی از قبیله اشعری بودند به قم امدند و یک مرکز حدیثی و علمی و پایگاه شیعی را پدید اوردند .توضیح بیشتر را در تاریخ قم بخوانید
📚تاریخ قم ص247
📚رجال نجاشی شماره 196
3⃣مهاجرت امام رضا به خراسان:
❗️مهاجرت امام رضا یکی از علل گسترش تشیع در ایران گردید .استقبال با شکوه محدثان نیشابور از ایشان و درخواست استماع حدیث از آن حضرت نشانه عظمت اهل بیت در قلوب مردم خراسان بود .ورود آن حضرت به طوس و مناظرات وی با دانشمندان یهود و نصاری و محدثان اهل سنت و حتی با طبیعی ها و مادی ها سبب تفوق علمی آن حضرت بر دیگران شد
📚عیون الاخبار ج2 ص139
❗️بدین ترتیب تشیع در منطقه خراسان گسترش یافت .
4⃣مهاجرت علویان به ایران:
❗️پس از مهاجرت امام هشتم و پذیرش ولایت عهد گروهی از علویان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ایران مهاجرت کردند .مردم نیز به دلیل انکه فرزندان پیامبر هستند احترام خاصی برای انان قائل بودند .یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن پس از قیام شهید فخ با گروهی از کوفیان به دیلم امدند و هجرت او بدین منطقه سبب گسترش تشیع گشت .علاوه بر منطقه دیلم ،طبرستان و مازندران امروز نیز زیر نفوذ علویان بودند .نگاهی به جغرافیای ایران نشان می دهد که در غالب نقاط ایران امام زادگان پراکنده شدند که با گفتار و رفتار خود تشیع را تبلیغ می کردند .با ضعیف شدن خلافت عباسی در بغداد در قرن چهارم ال بویه حکومت خود را از شیراز تا بغداد گسترش داد و چون تمایلات شیعی داشتند دست شیعه را در تبلیغ باز گذاشتند و به تدریج نهال تشیع در اکثر نقاط ایران حتی سیستان و بلوچستان رشد کرد .
❗️در قرن هفتم مغولان با سرکوب خلافت عباسی قدرت را بدست گرفتند و یکی از نوادگان چنگیز به نام سلطان محمد خدا بنده تشیع را برگزید و مذهب شیعه از رسمیت برخوردار شد و هسته های شیعی در غالب نقاط ایران از شرق تا غرب رو به رشد نهاد ولی رسمیت مذهب تشیع و انزوای دیگر مذاهب در عصر صفویان از اغاز قرن دهم شروع شد
📚منابع جهت مطالعه و تحقیق:
1⃣راهنمای حقیقت،سبحانی،ص52
2⃣سیمای عقاید شیعه،سبحانی،ص43
3⃣الملل و النحل،سبحانی،ج6 ص127
4⃣شبهات غدیر،عصیری ج3 ص120 به بعد
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
بر اساس داستان حضرت آدم تمام انسانها از نسل حضرت آدم بودند
حضرت آدم پیامبر بود دانا لباس داشت کشاورزی میکرد خانه داشت
بچه هاش هم مینطور
پس انسان های غار نشین که
گوشت خام حیوانات رو میخوردن
حرف زدن بلد نبودند
و روی دیوار غار نقاشی میکشیدند
پس آن انسان های میوه چین و غار نشین همان حضرت آدم و فرزندانش بودند؟
🗯پاسخ:
❗️از ایات و روایات استفاده می شود که قبل از خلقت ادم انسان های دیگری نیز بر روی زمین بوده اند .خداوند در سوره بقره از قول فرشتگان نقل می کنند که خطاب به خداوند چنین عرضه داشتند:
« ایا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند»
📓بقره 30
❗️بعضی از مفسران بر آن هستند که پیشگویی فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روی زمین نبوده است بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگری بودند که به نزاع و خونریزی پرداختند ،پرونده بد انان سبب بد گمانی فرشتگان نسبت به نسل آدم شد
📚تفسیر نمونه ج1 ص173
♦️ در روایتی امده است که امام باقر به جابر بن یزید (یکی از اصحاب) چنین میگویند:
🔷 « وقتى این عالم و این خلقت فانى شود و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاى گیرند، خداى تعالى دست به خلقت عالمى غیر این عالم مى زند و خلقتى جدید مى افریند بدون این که مرد و زنى داشته باشند و تنها کارشان عبادت و توحید خدا است و برایشان سرزمینى خلق مى کند غیر از این زمین تا آن خلایق را بر دوش خود بکشد و آسمانى برایشان خلق مى کند غیر از این آسمان تا بر آنان سایه بگستراند. شاید تو خیال مى کردی خدا تنها همین یک عالم را خلق کرده، و یا مى پنداشتی که غیر از شما دیگر هیچ بشرى نیافریده.
👌به خدا سوگند هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفریده که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدمها قرار دارى»
📚توحید صدوق ص277
📚خصال ج2 ص652
🔵روایات دیگری نیز به همین مضمون آمده است
📚بحار الانوار ج8 ص374 باب 28
❗️با توجه به این بیانات روشن می شود که انسان های اولیه و غار نشین مربوط به قبل از خلقت حضرت ادم بوده اند .این سخن با کشفیات جدید دانشمندان که عمر انسان را بر روی زمین بالغ بر میلیون ها سال می دانند نیز منطبق است زیرا از خلقت حضرت ادم بیش از هفت هزار سال بیشتر نمی گذارد و این کشفیات با انسان های قبل از حضرت ادم منطبق است .
📚اسرار عقب ماندگی شرق،مکارم شیرازی،ص23
🗯پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
چگونه حضرت لوط به جمعى از اوباش قومش، پیشنهاد ازدواج با دخترانش را داد؟
🗯پاسخ:
❗️اینکه حضرت لوط به جمعى از اوباش که به قصد تجاوز به مهمانانش آمده بودند، پیشنهاد ازدواج با دختران پاک خود را کرد، براى اثبات نهایت علاقه به هدایت آنها و حفظ حیثیت میهمانانش بود؛ تا شاید وجدان خفته آنها با این فداکارى بى نظیر بیدار شود، و به راه حق باز گردند. و با توجه به اینکه این پیشنهاد مشروط به ایمان آوردن آن گروه بود، ایرادی به آن وارد نیست.
❗️جمله اى که لوط به هنگام حمله قوم به خانه او، به قصد تجاوز به مهمانانش گفت که: «این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید»
📓هود78
⁉️در میان مفسران سوالاتى را بر انگیخته است.
❗️نخست این که: آیا منظور، دختران نسبى و حقیقى لوط بوده اند؟ در حالى که آنها طبق نقل تاریخ دو یا سه نفر بیشتر نبودند، چگونه آنها را به این جمعیت پیشنهاد مى کند؟
⁉️یا این که: منظور همه دختران قوم و شهر بوده است، که مطابق معمول، بزرگ قبیله از آنها به عنوان دختران خود یاد مى کند؟
🗯احتمال دوم ضعیف به نظر مى رسد؛ چرا که خلاف ظاهر است و صحیح همان احتمال اول است،
❗️و این پیشنهاد لوط، به خاطر آن بود که مهاجمین عدهاى از اهل قریه بودند، نه همه آنها، به علاوه او مى خواهد نهایت فداکارى خود را در اینجا نشان دهد، که من حتى حاضرم براى مبارزه با گناه و همچنین حفظ حیثیت میهمانانم دختران خودم را به همسرى شما در آورم، شاید وجدان خفته آنها با این فداکارى بى نظیر بیدار شود، و به راه حق باز گردند.
⁉️دیگر این که مگر ازدواج دختر با ایمانى مانند دختران لوط، با کفار بى ایمان جایز بود که چنین پیشنهادى را کرد؟
❗️پاسخ این سوال را از دو راه گفته اند:
🗯یکى این که در آیین لوط، همانند آغاز اسلام، تحریم چنین ازدواجى وجود نداشت، لذا پیامبر دختر خود «زینب» را به ازدواج«ابى العاص» قبل از آن که اسلام را بپذیرد در آورد، ولى بعداً این حکم منسوخ گشت.
❗️اما بهتر پاسخ دوم است و آن این که:
🗯منظور «لوط» پیشنهاد ازدواج مشروط بود (مشروط به ایمان) یعنى این دختران من است، بیایید ایمان آورید تا آنها را به ازدواج شما در آورم.
❗️و از اینجا روشن مى شود که، ایراد بر لوط پیامبر که چگونه دختران پاک خود را به جمعى از اوباش پیشنهاد کرد، نادرست است؛ زیرا پیشنهاد او مشروط و براى اثبات نهایت علاقه به هدایت آنها بود.
📚 تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، ج 9، ص 222.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال
قرآن از یک طرف مردم را دعوت به قصاص میکند و آن را مایه حیات و وسیله بقا در روى زمین مى داند، آن جا که مى گوید: « و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است اى صاحبان خرد»( بقره179)
در مورد دیگر از عفو ستایش مى کند و مردم را به عفو و گذشت دعوت مى نماید، مثلا مى فرماید: « و خشم خود را فرو مى برند و از خلاف هاى مردم در مى گذرند.»( ال عمران 134) آیا این دو دستور با هم منافاتى ندارند؟
🗯پاسخ:
❗️اولا:
🔷 نکته قابل توجّه این است که تشریع بسیارى از قوانین اثر اجتماعى و روانى دارد اگر چه از قانون عملا کمتر استفاده شود.مثلا، همین اندازه که اسلام اجازه مى دهد اولیاى مقتول قاتل را قصاص کنند، کافى است افرادى که مى خواهند دست خود را به خون دیگرى آلوده کنند، در برابر چشم خود حقّ قصاص را که به اولیا مقتول داده شده است مجسّم سازند و خود را در خطر اعدام ببینند و دست از کار خود بردارند.
🗯بنابراین، قرار دادن حقّ قصاص به خودى خود چیزى است که مى تواند اثر حیاتى براى اجتماع داشته باشد و جلو قتل و تجاوز را بگیرد هرچند عملا از این حق بسیار کم استفاده شود.
❗️به عبارت دیگر، مایه بقاى بشر و ضامن حیات او در برابر تجاوز متعدّیان همان قدرت قانونى بر قصاص است نه اقدام به قصاص، زیرا چیزى که مى تواند متجاوز را از هرگونه تجاوز وتعدّى باز دارد، این است که با خود بیندیشد که اگر دست به تجاوز بزند و خون کسى را بریزد صاحبان خون ممکن است از قدرت قانونى خود استفاده نموده و از دادگاه بخواهند که او را قصاص کند.
❗️ چنین اندیشه اى که مبادا روزى اولیاى مقتول خواهان قصاص او باشند غالباً مانع از آن مى گردد که افراد ناصالح به فکر جنایت بیفتند.
🔶بنابراین، تشریع قانون قصاص و این که افراد ستمدیده در صورت تمایل مى توانند از طرف انتقام بگیرند، ضامن بقاى حیات و سبب کاهش آمار جنایت است ولى هرگز اسلام اولیاى مقتول را مجبور نکرده است که حتماً از این قدرت قانونى استفاده کنند.
🔴بلکه به آنان اختیار داده است که در صورت تمایل، از این حقّ مشروع خود استفاده کنند و انتقام خود را از قاتل بگیرند و در عین حال آنان مى توانند با میل و رغبت از در عفو و گذشت وارد شوند و از سر تقصیر «جانى» در گذرند و یا دیه بپذیرند.
♻️اسلام با تشریع دو قانون یعنس (قانون قصاص و عفو) به دو هدف عالى خود رسیده است از یک طرف به اولیاى مقتول حقّ قصاص و قدرت بر انتقام داده و از این طریق از تکرار حوادث خونى شدیداً جلوگیرى نموده است که اگر چنین حقّى را به آنان نمى داد، بطور مسلّم آمار جنایت بالا مى رفت و خطرات مسلّمى جامعه انسانى را تهدید مى کرد.
🗯از طرف دیگر اولیاى مقتول را مجبور به قصاص ننموده و دست آنان را در استفاده از حقّ قانونى خود آزاد گذارده است تا اگر روزى مصالح ایجاب کرد که از در عفو آیند و یا طبعاً مایل به انتقام نباشند، بر متجاوز منّت گذارده و او را عفو کنند.
❗️نتیجه این که:
🗯 اگر قصاص تشریع نمى شد امنیّت و آرامش وجود نداشت و حیات انسانى در معرض خطر بود و اگر به صاحب حق اختیار و آزادى داده نمى شد و در برابر حقّ قصاص، حقّ اغماض به او پیشنهاد نمى شد، قانون نخست ناقص بود.
❗️چه بسا مصالحى ایجاب مى کند که صاحب حق، عفو و اغماض را بر انتقام ترجیح دهد; در این صورت تشریع قانون عفو، مکمّل حقّ قصاص است.
🗯ثانیاً:
❗️ باید توجّه نموده که قصاص موردى دارد و عفو موردى دیگر،
🔷در موردى که قصاص جانى به امنیّت و بقاى حیات دیگران کمک کند (بطورى که اگر از قصاص صرف نظر شود چه بسا اندیشه تجاوز در مغز او و دیگران بار دیگر زنده شود) در این صورت شایسته است که اولیاى مقتول از این حقّ قانونى استفاده نمایند.
❗️ولى اگر جانى را نادم و پشیمان ببینند و مصالحى ایجاب کند که از گناه او صرف نظر کرده او را ببخشند، دراین صورت عفو و گذشت را بر قصاص و انتقام ترجیح دهند و تشخیص آیند و مورد از یکدیگر چندان مشکل و پیچیده نیست.
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣وسائل الشیعه،ج29 ص52 باب19
2⃣بحار الانوار ج101 ص368 باب1
3⃣پاسخ به پرسش های مذهبی،ص460
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
امام صادق عليه السلام:
هر كه دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد انتظار كشد و در حالى كه منتظر است، پارسايى و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر [با چنين حالتى ]از دنيا برود و بعد از مرگ او، قائمْ قيام كند، همانند اجر كسى را دارد كه قائم را درك مى كند. پس [در كار و عمل] بكوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اى جماعتِ مشمول رحمت!
مَن سَرَّهُ أن يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ، فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ ومَحاسِنِ الأَخلاقِ وهُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ وقامَ القائِمُ بَعدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أجرِ مَن أدرَكَهُ، فَجُدّوا وَانتَظِروا هَنيئا لَكُم أيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحومَةُ
الغيبة للنعمانی، صفحه 200
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#مشورت_پیامبر
🤔#پرسش
❔یکی از اساتید این شبهه را کرد که مگر قرآن دستور به اطاعت مطلق از پیامبر را نمی دهد پس چرا پیامبر با یاران خود #مشورت می کرد و از رای و نظر آنها تبعیت می کرد ❗️آیا این مخالفت کردن پیامبر با دستور قرآن نبود ❕
💠#پاسخ💠
👌همان خدایی که دستور به تبعیت کردن و اطاعت از پیامبر را می دهد ، به پیامبرش دستور به #مشورت کردن داده و می فرماید ؛
« در كارها با آنها مشورت كن اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد » ( آل عمران 159)
❕مسلم است كه پيامبر گرامی هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى كرد بلكه در آنها صرفا #تابع وحى بود و می فرمود ؛
« من تنها از چيزى پيروى مى کنم كه بر من وحى مى شود » ( احقاف 10)
👌بنابراين مورد مشورت پیامبر ، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و الا در قانون گذاری همگان موظف به اطاعت از پیامبر گرامی بودند . پيامبر در قانونگذارى، هيچوقت مشورت نمى كرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست .
🔸پيامبر گرامی با اين كه قطع نظر از وحى آسمانى آن چنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به #مشاوره نداشت براى اينكه از يك سو مسلمانان را به اهميت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه هاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى ديگر، نيروى #فكر و انديشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسه مشاوره تشكيل مى داد، و مخصوصا براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مينمود چنان كه نمونه آن را در جنگ" احد" مشاهده كرديم و مى توان گفت يكى از عوامل موفقيت پيامبر در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود.
👌اصولا مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح انديشى يكديگر انجام ميدهند و صاحبنظران آنها به مشورت مى نشينند، كمتر گرفتار لغزش مى شوند.
بعكس افرادى كه گرفتار استبداد راى هستند و خود را بى نياز از افكار #ديگران مىدانند هر چند از نظر فكرى فوق العاده باشند غالبا گرفتار اشتباهات خطرناك و دردناكى مى شوند.
❕از اين گذشته استبداد راى، شخصيت را در توده مردم مى كشد و افكار را متوقف مى سازد، و استعدادهاى آماده را نابود مى كند، و به اين ترتيب بزرگترين سرمايه هاى انسانى يك ملت از دست مى رود.
👌بعلاوه كسى كه در انجام كارهاى خود با ديگران مشورت مى كند، اگر مواجه با پيروزى شود كمتر مورد حسد واقع مى گردد، زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مى دانند و معمولا انسان نسبت به كارى كه #خودش انجام داده حسد نمى ورزد و اگر احيانا مواجه با شكست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است، زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمى كند، نه تنها اعتراض نخواهد كرد بلكه دلسوزى و غمخوارى نيز مى كند.
❕يكى ديگر از فوائد مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درك خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مى كند .
👌مشورتهاى پيامبر با آن قدرت فكرى و فوق العاده اى كه در حضرتش وجود داشت، بخاطر مجموع اين جهات بوده است تا به همگان لزوم مشورت گرفتن را آموزش دهد ، اما باز هم در نهایت تصمیم نهایی را پیامبر می گرفت و همگان موظف به #اطاعت_کردن بودند چنان که فرمود ؛
« هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد » « فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِين » ( آل عمران 159)
❕بنابراین میان اطاعت از پیامبر گرامی و مشورت گرفتن ایشان از اصحاب هیچ گونه #تنافی وجود ندارد .
📚تفسیر نمونه ج 3 ص 143
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸امام حسن علیه السلام از دیدگاه معاصران و اندیشمندان و مورخان اهل سنت ؛
1⃣جابر از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله روايت كرده كه فرمود ؛
«خداوند، من و على را در عرش به صورت دو نور آفريد و دو هزار سال قبل از آفرينش آدم ذات مقدسش را تسبيح و تقديس مى كرديم، وقتى خداوند آدم را آفريد ما را در صلب وى قرار داد و سپس از صلبى پاك به رحمى پاك انتقال داده تا در صلب ابراهيم جاى داد، آنگاه از صلب ابراهيم به صلبى پاك و رحمى پاك منتقل كرد تا در صلب عبد المطلب مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبد الله و يك سوم آن در صلب ابو طالب قرار گرفت، پس از آن، نورى از من و على در فاطمه گرد آمد و بدين ترتيب، حسن و حسين دو نور از نور پروردگار جهانيان اند.»
📚نزهه المجالس ج 2 ص 206
2⃣معاويه به مجلسيان خويش گفته بود به نظر شما آنكه از ناحيه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دايى و خاله، از همه برتر است كيست؟
گفتند: امير المؤمنين بهتر مىداند. معاويه دست حسن بن على عليه السّلام را گرفت و گفت: وى، از همه برتر است چرا كه پدرش على ابن ابى طالب، مادرش فاطمه دخت پيامبر، پدربزرگ و جدش رسول خدا، مادربزرگش خديجه، عمويش جعفر، عمه اش دختر ابو طالب، دايى اش قاسم بن محمد و خاله اش زينب دختر نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله است. »
📚عقد الفرید ج 3 ص 283
3⃣معاويه جاى ديگر نيز در برابر عمرو عاص و مروان حكم و زياد بن ابيه كه به نياى خود فخر و مباهات فراوان مىكردند، به اين واقعيت اعتراف كرد و براى اينكه بينى آنها را به خاك بمالد، امام حسن بن على را حاضر كرد و امام عليه السّلام بر سخنان نارواى آنها در مورد بنى هاشم خط بطلان كشيد. وقتى از مجلس بيرون رفت، معاويه گفت: مگر مى سزد بر كسى كه جدش رسول خدا، سرور اولين و آخرين و مادرش فاطمه بانوى بانوان جهانيان است، فخر و مباهات كنم؟ و سپس به حاضران گفت: به خدا سوگند! اگر مردم شام از اين ماجرا آگاه شوند، روزگارمان سياه است ...
📚المحاسن و الاضداد ص 90
4⃣روزى مقدام بر معاويه وارد شد، معاويه بدو گفت خبر دارى حسن بن على از دنيا رفته؟ مقدام با شنيدن اين جمله، كلمه استرجاع (إنّا للّه و إنّا إليه راجعون ...) بر زبان آورد. معاويه پرسيد: آيا تو فقدان حسن بن على را مصيبت مىدانى؟
مقدام در پاسخ گفت: چرا مصيبت ندانم در صورتى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را در كودكى روى زانوى خود مى نشاند ...»
📚مسند احمد ج 4 ص 132
5⃣ ابو هريره همواره مى گفت: هرگاه امام حسن عليه السّلام را ديدم اشكم جارى شد، زيرا با چشم خود ديدم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله دهانش را بر دهان حسن قرار مىداد و سه بار مىفرمود خدايا! من او (حسن) را دوست دارم تو نيز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هريره مى افزايد از آن زمان كه ديدم رسول خدا با حسن چنين رفتارى كرد، همواره بدو علاقه مندم.
📚نور الابصار ص 171
6⃣ وقتى مروان حكم سرسخت ترين دشمنان امام حسين عليه السّلام در تشييع پيكر پاك امام مجتبى عليه السّلام و حمل جنازه اش شركت جست امام حسين عليه السّلام با شگفتى به او فرمود: «تو كه دلش را خون كردى چگونه جنازه اش را حمل مى كنى؟» در پاسخ گفت: آن كارها را در حق كسى روا داشتم كه صبر و بردبارى اش با كوهها برابرى مى كرد.
📚تهذیب التهذیب ج 2 ص 298
👌ادامه 👇👇👇
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
7⃣ابو الأسود دوئلى درباره امام مجتبى مى گويد وى شخصيتى پيراسته بود و ميان عرب از برجسته ترين دودمان و بخشنده ترين خاندان به شمار آمده و از سرشتى پاك برخوردار بود.
📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 247
8⃣عمرو بن اسحاق مى گويد ؛ حسن بن على تنها كسى است كه هرگاه با من آغاز سخن كند دوست دارم همواره سخن بگويد و ساكت نماند و هيچگاه نشنيدم وى كلمه ناسزايى بر زبان آورد.
📚بحار الانوار ج 43 ص 358
9⃣ عبد الله بن زبير گفته است به خدا سوگند! زنان، نظير حسن بن على عليه السّلام را در شكوه و وقار و مقام و منزلت والا، نزاده اند .
📚البدایه و النهایه ج 8 ص 37
🔟 وقتى برادرش محمد حنفيّه بر سر قبرش ايستاد تا در سوگش سخن بگويد، اظهار داشت: (برادرم حسن!) همانگونه كه در زندگى موجب عزّت و سربلندى ما بودى، با شهادتت پشت ما را شكستى، بهترين روحى بودى كه كفن تو آن را دربر گرفت و بهترين كفن، كفنى بود كه پيكر عزيزت را در خود جاى داد، چرا از چنين عظمتى برخوردار نباشى در صورتى كه تو طريق هدايت رهپويان و پيشواى تقواپيشگان و چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كسايى؟ اى ابو محمد! خداوند تو را در جوار رحمت خويش قرار دهد، دست قدرت الهى به تو غذاى تقوا خوراند و از پستان ايمان شير نوشيدى و در پرتو مكتب اسلام پرورش يافته و در زندگى و پس از مرگ، پاك و پيراسته بودى هرچند دلهايمان در فراق و جدايىات اندوهبار است.
📚مروج الذهب ج 3 ص 7
1⃣1⃣ ابا عبد الله الحسين عليه السّلام در كنار مرقد مطهر برادر اظهار داشت ؛
« اى ابو محمد! رحمت و درود خدا بر تو باد. اين تو بودى كه حقيقت را ديدى و شناختى و در برابر باطل گرايان با رفتارى نكو و مبارزه اى پنهانى راه خدا را برگزيدى. دنيا و زيبايى ها و ناگوارى هايش را به ديده تحقير نگريستى و با دستى پاك و خاندانى پيراسته در دنيا زيستى و از آن گذشتى و بر فريبكارى ها و خيانتهاى دشمنانت به آسانى دست رد نهادى و پاسخ گفتى و اين مايه شگفتى نيست، زيرا تو از دودمان رسالتى و از پستان حكمت شير نوشيده و اكنون به سوى روح و ريحان و بهشت پر از نعمت الهى پركشيدهاى خداى متعال پاداش تو و ما را در اين مصيبت جانكاه بزرگ دارد و به ما صبر و بردبارى عنايت فرمايد.»
📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 440
💠 جايگاه امام مجتبى عليه السّلام از نگاه انديشمندان و تاريخ نگاران ؛
2⃣1⃣حافظ ابو نعيم اصفهانى از انديشمندان قرن پنجم درباره امام مجتبى عليه السّلام مى گويد ؛ وى سالار جوانان و اصلاح گر نزديكان و علاقه مندان، شبيه و محبوب دل رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله، سلاله هدايت، همپيمان تقواپيشگان، چهارمين اختر اصحاب كساء فرزند بانوى بانوان، حسن بن على بن ابى طالب رضى الله عنهما است.
📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 37
3⃣1⃣ ابن عبد البرّ درباره او گفته است ؛ كدام فرد را مى توان والاتر از كسى دانست كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را سرور و سالار ناميده است. رضوان و رحمت خدا بر او (امام مجتبى) باد كه انسانى بردبار ، پروا پیشه و اندیشمند بود »
📚الاستیعاب ج 1 ص 385
👌ادامه 👇👇👇
4⃣1⃣حافظ ابن كثير دمشقى درباره امام علیه السلام می گوید ؛
« ابو بكر و عمر از او تجليل به عمل آورده و به عظمت ياد مى كردند و به وى ارج و احترام قائل بوده و او را دوست مىداشتند و همواره به او مىگفتند فدايت گرديم. و ابن عباس هنگام سوار شدن امام حسن و امام حسين بر مركب، ركاب آن دو بزرگوار را مى گرفت و آن را براى خود نوعى نعمت تلقى مىكرد و هرگاه آن دو طواف خانه خدا انجام مىدادند مردم براى ابلاغ سلام و درود خود به آن بزرگواران پيرامون آنها به نحوى ازدحام مى كردند كه گويى مى خواستند ديوارهاى كعبه را درهم بشكنند.»
📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 38
5⃣1⃣ حافظ ابن عساكر شافعى در مورد امام مجتبى عليه السّلام گفته است ؛ آن
بزرگوار نواده رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و گل بوستان وى و يكى از سروران جوانان اهل بهشت است ...»
📚مختصر تاریخ دمشق ج 7 ص 5
6⃣1⃣حافظ سيوطى مى گويد: [امام مجتبى] نواده رسول خدا و گل بوستان وى و به گفته صريح پيامبر آخرين جانشين او و پنجمين اختر اصحاب كساء به شمار مى آيد ...
📚تاریخ الخلفاء ص 73
7⃣1⃣ محمد بن اسحاق درباره امام حسن عليه السّلام مى گويد ؛ پس از نبى اكرم در مجد و عظمت، كسى به رتبه امام حسن مجتبى عليه السّلام نرسيد. بيرون خانه اش فرشى براى امام گسترده مىشد هرگاه حضرت از خانه خارج مىشد و جلوس مىفرمود به احترام آن بزرگوار هيچكس از آن مسير عبور نمىكرد و بدين ترتيب راه بسته مىشد، امام عليه السّلام به مجرّد اطلاع از اين وضعيّت به پا مىخاست و وارد منزل مىشد و آنگاه عبور و مرور مردم آغاز مىشد. در راه مكه او را ديدم پياده حركت مىكرد و در آن مسير هركس امام را مشاهده مىكرد به احترامش از مركب خود پياده مىشد و پاى پياده راه مى پيمود حتى سعد بن ابى وقاص را ديدم به احترام او پياده حركت مى كرد.
📚المناقب ج 2 ص 148
8⃣1⃣ محمد بن طلحه شافعى درباره آن حضرت گفته است ؛ خداوند به وى هوشى فزاينده و سرشار عنايت كرد تا در مشكلاتى كه فرا رویاش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو انديشه اى نافذ بخشيد كه به اصلاح پايه و اركان آيين الهى بپردازد و وجود مباركش را از انواع علوم و معارف آكنده ساخت.
📚مطالب السوول ص 65
9⃣1⃣سبط ابن جوزى در مورد امام مجتبى مى گويد ؛ وى از برجسته ترين انسانهاى اهل كرم و بخشش و از انديشه اى درخشان برخوردار بود و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله شديدا به او عشق مى ورزيد.
📚تذکره الخواص ص 65
0⃣2⃣ ابن اثير در حق او گفته است: [امام مجتبى] سالار جوانان اهل بهشت و گل خوشبوى بوستان نبى اكرم و شبيه آن بزرگوار بود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را حسن ناميد و او چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كساء به شمار مى آيد.
📚اسد الغابه ج 2 ص 9
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#سی_روزه_بودن_رمضان
🤔#پرسش
❔این که در روایاتی آمده است که ماه رمضان همیشه سی روزه است چه #معنایی دارد ❗️چرا رهبری و مراجع گاها به این روایات توجه نداشته و رمضان را بیست و نه روزه محسوب می کنند ❕
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که ماه رمضان از ماه های قمری است که معیار و ملاک در آن رویت ماه است ، گاهی هلال ماه رمضان بیست و نه روزه است و گاهی تا سی روز ادامه پیدا می کند و این سخن در باره سایر ماههای قمری نیز ثابت است ، بنابراین چنین نیست که یک ماه #همیشه سی روزه باشد و ماه دیگر همیشه بیست و نه روزه باشد ، لذا در روایات ملاک برای روزه داری و پایان آن رویت هلال ماه معرفی شده است .
❕امام صادق علیه السلام فرمود:
« زمانی که #هلال ماه را دیدی #روزه بگیر و زمانی که هلال ماه را دیدی #افطار کن»
📚الکافی ج4 ص76 _ التهذیب ج4 ص156_ الفقیه ج2 ص123
👌در روایات #فراوانی نیز به این نکته اشاره شده است که ماه رمضان می تواند بیست و نه روزه و یا سی روزه باشد .
❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« ماه رمضان مانند سایر ماه های ( قمری ) است که همانند آنها نقصان هم می پذیرد ( و بیست و نه روزه می شود )»
📚التهذیب ج 4 ص 160
👌و فرمود ؛
« روزه ماه رمضان با رویت #هلال است ، و با ظن ثابت نمی شود ، گاهی ماه رمضان بیست و نه روزه است و گاهی سی روزه است ، این ماه همانند سایر ماه های قمری گاهی کامل است و گاهی ناقص و فرقی بین آنها نیست »
📚وسائل الشیعه ج 10 ص 263
❕راوی می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که آیا ماه رمضان همیشه تام و کامل و سی روزه است و از آن #کمتر نمی شود ؟
🔹امام پاسخ داد ؛
« خیر ، این ماه همانند سایر ماه ها است که گاهی ناقص و گاهی کامل است »
📚التهذیب ج 4 ص 166
👌در مقابل این نقل مشهور و متعدد ، نقل های دیگری است که می گوید ماه رمضان همیشه #سی روزه است و از آن کمتر نمی شود ، چنان که در نقلی از امام صادق علیه السلام آمده است ؛
« ماه رمضان همیشه سی روزه است و از آن کمتر نمی شود »
📚الاستبصار ج 2 ص 65
👌یا در نقل دیگری آمده است ؛
« ماه رمضان از زمانی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق کرده است از سی روز و شب #کمتر نشده است »
📚التهذیب ج 4 ص 168
👌شیخ حر #عاملی در مقام پاسخ به روایاتی که می گوید همیشه ماه رمضان سی روزه است می نویسد ؛
« این احادیث باید تاویل برده شود چرا که شیخ طوسی و دیگران این احادیث را تضعیف کرده و تصریح کرده اند که این احادیث در مخالفت با قرآن و احادیث متواتره و اجماع #امامیه است »
👌آنگاه شیخ حر عاملی دوازده پاسخ ارائه می کند که پاسخ برگزیده به نظر ما #این است که می فرماید ؛
« این روایات حمل بر #تقیه می شود ، شیخ مفید در رساله ای که در مورد عمل کردن بر اساس رویت هلال نوشته است آورده است که کسانی از غلات و گروهی از اهل سنت معتقدند که ماه رمضان از سی روز کمتر نمی شود ، امامان از روی تقیه مطابق با مذهب آنان ، روایات فوق را ایراد کردند چرا که قائلین به این عقیده در مجالس امام #حاضر می شدند تا اگر امام بر خلاف آنها رایی داشته باشد امام را تحت فشار قرار دهند ، امام از روی حکمت و مصلحت و به خاطر تقیه و حفظ جان خود و شیعیان مطابق مذهب آنها سخنانی را در مورد سی روزه بودن رمضان ایراد کردند »
📚الفوائد الطوسیه ص 382
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#ازدواج_همزمان_با_دو_خواهر
🤔#پرسش
❔با توجه به اینکه احکام شریعت همگی براساس فطرت بشر است، چرا جمع اختین در قبل از اسلام حتی در مورد #پیامبران حلال بوده ولی در اسلام حرام شده است؟ آیا تغییر فطری رخ داده یا قدما در حد و اندازه اجرای احکام اسلام نبوده اند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که ازدواج همزمان با دو خواهر در اسلام حرام بوده به گونه ای که #خداوند می فرماید ؛
« (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 23)
❕معنای این که خداوند می فرماید براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است این است که ازدواج با دو خواهر در زمان واحد #مجاز نيست، بنا بر اين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدايى از خواهر قبلى انجام گيرد، مانعى ندارد و از آنجا كه در زمان جاهليت جمع ميان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى گويد:" إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ" يعنى اين حكم (همانند احكام ديگر) عطف به گذشته نمى شود، و كسانى كه قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده اند كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرد، و ديگرى را رها كنند.
❕رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى #جلوگيرى كرده شايد اين باشد، كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى توانند آن علاقه سابق را حفظ كنند، و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى شود، كه براى زندگى آنها زيانبار است، زيرا دائما انگيزه #محبت و انگيزه رقابت در وجود آنها در حال كشمكش و مبارزه اند.
📚تفسیر نمونه ج 3 ص 331
👌از برخی روایات استفاده می شود که مساله حرمت ازدواج همزمان با دو خواهر اختصاص به اسلام دارد و چنین ازدواجی در ادیان #سابق جایز بوده است .
🔹راوی می گوید محضر امام کاظم علیه السلام عرض كردم چرا مرد نمى تواند بين دو خواهر جمع كرده و با هر دو ازدواج كند؟
👌حضرت فرمودند براى حفظ اسلام چه آنكه سائر اديان آن را #تجويز مى كنند.
📚علل الشرائع ج 2 ص 498
❕در نقل دیگری از امام رضا علیه السلام آمده است ؛
« یعقوب بن اسحاق همزمان با دو خواهر به نام های حبار و راحیل ازدواج کرد ، پس از آن این نوع ازدواج در اسلام #حرام شد »
📚عیون الاخبار ج 1 ص 242
👌بی شک آیین اسلام است که آیینی جامع و کامل تلقی می شود و همان آیین حنیفی است که تمام تعالیم آن مطابق فطرت بشری بوده و هیچ حکم خلاف فطرتی در آن نیست ( روم 30) ، اما آیین و ادیان گذشته ، آیینی موقتی و ناقص بوده اند که برای آماده سازی #تدریجی مردم برای دریافت آیین کامل نازل می شدند ، که طبیعتا گنجایش پذیرش تمام قوانین الهی را نداشته اند ، لذا اسلام به عنوان آخرین آیین ، کامل کننده تمام شرایع قبل از خود است که در مواردی یا احکام شرایع گذشته را #منسوخ کرده و یا تکمیل می کند ، با توجه به این نکته چرایی جواز جمع کردن بین دو خواهر در شرایع گذشته و #ممنوعیت آن در اسلام روشن می شود .
👌در گذشته بیشتر در مورد ناقص بودن ادیان گذشته بحث کرده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6329
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#قسم_به_کشتی
🤔#پرسش
❔در دیدار با یکی از دوستانم به او گفتم، ایا اگر کسی به تو بگوید قسم به هواپیما، یا قسم به دوچرخه و یا قسم به کشتی، آیا بواسطه این قسم تو کلام او را می پذیری؟ با تعجب به من نگاه کرد و گفت : دیوانه شده ای؟ مسلما که باور نخواهم کرد! به او گفتم، قرآن در سوره ذاریات آیه سوم به کشتی قسم خورده است، چه دلیلی دارد که بواسطه این قسم، خزعبلات او را پذیرفت؟ با تعجب به صفحه آیات مربوطه نگاه کرد و ایات را خواند سپس بعد دقایقی گفت : من تاکنون قرآن را نخوانده بودم و نمی دانستم چنین سخنان #باطلی در آن است ❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند در سوره ذاریات می فرماید ؛
«وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً ، فَالْحامِلاتِ وِقْراً ،فَالْجارِياتِ يُسْراً ، فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً ،
إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ،وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِع »
« سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى كنند. و سپس سوگند به #كشتيهايى كه به آسانى به حركت در مى آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است. و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6)
❕حضرت امير عليه السلام مشغول سخنرانى بود. ابن كوّاء خطاب به حضرت عرض كرد ، آيات اوّليه سوره ذاريات و سوگندهاى آن براى ما حل نشده است. لطفاً تفسير آن را بيان فرماييد.
👌حضرت فرمودند منظور از «ذاريات» بادهايى است كه حركت مى كند، و ابرها را در آسمان مى گستراند، و هر قطعه ابرى را به جايى مى برد كه مأمور باريدن در آنجاست. يا بادهايى كه دانه هاى گياهان را به نقاط مختلف زمين مى برد تا در آنجا برويد.
👌و امّا «حاملات» ابرهايى هستند كه هزاران تن آب را حمل مى كنند. اگر خوب دقت كنيد خداوند قادر درياهاى متعدّدى را در قالب ابرها بر بالاى سر ما بصورت معلّق در بين زمين و آسمان نگه داشته است. ابرها #درياهايى از آب هستند كه مأموريّت سيراب كردن نهرها، استخرها، جويبارها، چشمه ها، چاه هاى عميق و نيمه عميق و صحراهاى خشك و سوزان و درختان و جنگلها و گياهان و حيوانات را بر عهده دارند، بر هر كجا كه خداوند به آنها مأموريّت دهد دانه دانه و به نرمى فرو مى ريزند.
👌 «جاريات» كشتى هايى هستند كه براحتى در درياها حركت مى كنند. جاريات جمع جاريه است، و يكى از معانى جاريه كشتى است، همانگونه كه «جوار» در آيه شريفه «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَاتُ فِى الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ» نيز جمع جاريه به معناى كشتى است.
👌«مقسمات» #فرشتگان پروردگارند كه كارها را بين خود تقسيم مى كنند، و طبق برنامه ريزى دقيق و حساب شده وظايف خويش را به نحو احسن انجام مى دهند.
📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 195
❕طبق تفسير حضرت على عليه السلام، خداوند متعال به ابر و باد و كشتى و فرشتگان كه قدر مشترك بين همه آنها خدمت به جامعه بشرى است، قسم ياد كرده است.
👌 ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
📚سوگند های پر بار قرآن ص 185
👌یکی از فلسفه های قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها #سوگند یاد کرده است .
❕قسم خوردن خداوند به موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و ... از این جهت است که با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفت انسان به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد.
👌در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و #اندیشمند پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود.
📚تفسیر نمونه ج19 ص6
👌مثلا در آیات فوق به باد و باران و کشتی قسم یاد شده است تا مخلوقات را متوجه #تفکر کردن دراین نعمات الهی و آیات او کند . بادها كه عامل حركت كشتى ها و ابرها كه مايه ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده اند.
❕حيات بشر، #حيوانات و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند.
👌نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيعترين، ارزانترين و كم حادثه ترين راهها، راههاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى شود كه چند روزى كشتى هاى جهان متوقّف شوند. این خداوند است که با قدرت #لایزال خویش دریا را مسخر انسان کرده است تا با کشتی بر روی آن رفت و آمد کند .
📚تفسیر نور ج 9 ص 140
ادامه پاسخ 👇
#ادامه_ پاسخ👇
❕اساسا حرکت کشتی بر دریاها و اقیانوس ها معلول چند #نظام است ؛
1⃣نخست بادهاى منظمى كه در سطح اقيانوسها مى وزد اعم از وزشهاى سراسرى كه به طور مداوم از قطب شمال و جنوب زمين به سوى خط استواء و از خط استواء به سوى قطب شمال و جنوب در حركتند و بنام" آليزه" و" كنتر آليزه" معروفند، يا وزشهاى منطقه اى كه تحت برنامه هاى معينى حركت مى کنند و به كشتيها امكان مى دهند، از اين نيروى فراوان و رايگان طبيعى بهره گيرند و به سوى مقصد پيش روند .
2⃣همچنين خاصيت طبيعى چوب يا فشار #مخصوصى كه از ناحيه آب به اجسام وارد مى شود و آنها را بر سطح آب، شناور مى سازد .
3⃣همچنين خاصيت تغييرناپذير دو قطب مغناطيسى زمين، كه عقربه هاى قطب نماها را تنظيم مى كند .
4⃣ و يا نظام ستارگان آسمان كه راه #مقصد را به انسان نشان مى دهند، آرى تا همه اين نظامها دست بدست هم ندهند، استفاده از كشتيها با آن فوائد سرشارشان امكانپذير نيست و در نتيجه آيتى است براى ذات پاك او .
👌خداوند با قسم خوردن به کشتی و سایر نعمات های خویش همگان را دعوت به تامل و تحقیق در این آیات الهی ، می کند تا به معرفت و قدرت لایزال الهی برسند .
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 561
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#فلسفه_افطاری_دادن
🤔#پرسش
❔فلسفه افطاری دادن در ماه رمضان خصوصا در مساجد چیه ❗️به نظرتون زننده نیست که #جمعیتی بعد نماز بریزن رو سفره ها و شروع کنن به غذا خوردن ❕واقعا چه معنایی دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌از جمله آداب و سنت های موکد ماه مبارک رمضان ، افطاری دادن به روزه داران است ، این مساله به قدری اهمیت دارد که پیامبر گرامی فرمود ؛
« كسى كه روزه دارى را افطار دهد، براى او #پاداشى مثل اوست، جز اين كه چيزى از اجر روزه دار، كم نمى شود.»
📚التهذیب ج 4 ص 201
👌و فرمود ؛
« هر كس مؤمنى را در ماه رمضان افطارى دهد، پاداش كارش [پاداشى برابر با پاداش] آزاد كردن بنده و [نيز] آمرزش گناهان گذشته اوست. پس اگر بجز جرع هاى شير يا جرع هاى آب گوارا و خرما به روزه دارى افطارى ندهد و بيش از اين هم نتواند، خداوندْ همان #پاداش را به او مى دهد. »
📚بحار الانوار ج 96 ص 316
👌و فرمود ؛
« افطارى دادنت به برادر مسلمانت و خوشحال كردن او، پاداشى #بزرگتر از روزه دارى تو دارند. »
📚وسائل الشیعه ج 10 ص 141
👌و در نقل دیگری فرمود ؛
«هر كس در ماه رمضان، از درآمد حلالْ به روزه دارى افطارى دهد، در همه شبهاى رمضان، فرشتگان بر او درود مى فرستند و شب عيد فطر جبرئيل با او دست مى دهد و هر كس كه #جبرئيل با او دست دهد، اشكش زياد و دلش نازك مى شود».
🔰مردى گفت: اى پيامبر خدا! اگر كسى آن را نداشت؟ فرمود: «يك لقمه نان». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك مشت غذا». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «جرعه اى شير». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك جرعه آب».
📚کنزالعمال ج 8 ص 459
❕این #مضمون در روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است ؛
📚وسائل الشیعه ج 10 ص 138 باب 3
👌فلسفه آن نیز روشن است ، زیرا افطاری دادن نوعی کمک و احسان و صدقه به #نیازمندان تلقی می شود و از سوی دیگر ، روزه داران به سبب ضعفی که از روزه داری برای آنها ایجاد شده است ، ممکن است توانایی تهیه و فراهم سازی خوراک جهت #افطار را نداشته باشند که افطاری دادن به آنها نوعی کمک و احسان فی سبیل الله برای آنها محسوب می شود و از سوی دیگر این اجتماعات و افطاری دادن های #جمعی بر انسجام و نزدیکی مسلمین می افزاید که موجب خشنودی خداوند است و از سوی ،چهارم افطاری دادن به بستگان و ارحام یکی از مصادیق صله رحم و ارتباط اقارب است که مورد تاکید اسلام است .
❕البته توجه به این نکته #عرفانی که در کتاب المراقبات آمده است نسبت به مساله افطاری لازم است ؛
« از مهمترين كارهاى اين ماه، افطارى دادن به روزه داران است. پاداش آن را در خطبه پيامبر شنيده اى. مهمتر، آن است كه در اين كار، نيّت خالص و مؤدّب شدن به ادب الهى باشد و اين كه انگيزه آن جز به دست آوردن #رضاى خدا نباشد، نه ابراز شرافت دنيا و نه شرافت آخرت، نه تقليد و نه رسم و عادت.
👌بايد بكوشد تا عمل خود را از اين هدفها خالص سازد و آن را با برخى آزمونها بيازمايد و از فريبكارى هواى نفْس و شيطان، خاطرجمع نباشد و هم در اصل افطارى دادن، هم در تعيين كسانى كه به آنان افطارى مى دهد (مؤمنان)، هم در نوع غذا و هم در كيفيّت برخورد با ميهمانش، از خداوند مدد بجويد؛ چرا كه همه اينها با اهداف #مختلف، كيفيّتهاى متفاوت مى يابند. بيداردلان، راههاى ورود شيطان را در اين موارد مى شناسند و از آنچه موافق دستور شيطان است، پرهيز مى كنند و پيرو چيزى مى شوند كه موافق فرمان و رضايتِ مالك دين و دنيايشان است. در نتيجه به پذيرش الهى نايل مى شوند و از پاداشهاى او بيش از حدّ آرزوهايشان برخوردار مى گردند.
👌همچنين درباره قبول دعوت ديگرى براى افطار، در اخلاص نيّتش بكوشد؛ چون گاه كسى كه با اخلاص، دعوت مؤمنى را مى پذيرد و در مجلس و افطار او حاضر مىشود، بهره اى مى برد كه با #عبادتِ دراز مدّت، به آن نمى رسد. از اين رو، همّت اولياى خدا بر خالص سازى كارها بوده است، نه زياد بودن آنها. و اين، عبرت گرفتن از كار آدم و ابليس است؛ چرا كه عبادت هزاران ساله آن خبيث، رد شد و يك بار توبه خالصانه آدم، پذيرفته گشت و مايه برگزيدگى اش شد »
📚المراقبات ، آیه الله میرزا جواد ملکی تبریزی ، ص 139
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#امام_کاظم_باب_الحوائج_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از #کجا می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️
💠#پاسخ💠
👌شیخ عباس #قمی می نویسد ؛
«امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى #شفاى امراض و بيمارى ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است»
📚منتهی الامال ج 3 ص 1463
❕محمد بن طلحه #شافعی در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛
« مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى ديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و #گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است».
📚مطالب السوول ص 83
❕احمد بن یوسف #دمشقی یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛
« امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او #عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ...»
📚اخبار الدول ص 112
❕ابو علی #خلال که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛
« هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم #مشكل مرا برطرف مى كند»
📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120
👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است »
📚تحفه العالم ج 2 ص 20
❕ابن شهر آشوب نقل مى كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى دويد. از او پرسيدند كجا مى روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى روم زيرا فرزندم را زندانى كرده اند.
👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد.
زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره كننده به كيفر رسيد »
📚 المناقب ج 4 ص 305
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔#پرسش
❔آیا این قضیه شرف الشمس در روز نوزدهم #فروردین واقعیت دارد ❗️چقدر مستند است ❕آیا از اهل بیت وارد شده است ❕
💠#پاسخ💠
❕شرف الشمس عبارت است از نوعی حکاکی بر روی نگین انگشتری زرد رنگ در روز #نوزدهم فروردین با این اعتقاد که این عمل موجب گشایش کارها و سبب افزایش رزق و روزی و درمان بیماری ها و در امان ماندن از شرور و ...می شود
👌معتقدین به قضیه #شرف_الشمس در روز نوزدهم فروردین می نویسند ؛
« شرف شمس در نوزده درجه حمل ( فروردین ) است و اين حروف عاليات را كه هفت و سيزده اند و به همين اسم شريف شرف شمس شهرت دارد برنگين انگشترى #نقش كنند. و در شرح و خواص آن به نظم و نثر بياناتى دارند »
📚هزار و یک نکته ص 797
❕برخی دیگر از #محققان اعتبار روز نوزدهم فروردین برای شرف الشمس را منتسب به ستاره شناسی و توهم و کهانت و ... می دانند و می نویسند ؛
« شَرَف اصطلاحی هيوى و نجومى است ، اهل احكام نجوم از حلول #كواكب در هر يك از بروج و اجزاى آن ادراك تأثيرات سعد و نحس كرده اند و از اين جهت اعتباراتى نموده اند از آن جمله شرف، هبوط.
❕مثلا هر كوكبى را در برجى و درجه در نوعى قوت و تأثير يافته اند و آن را شرف آن كوكب گفته اند و يا ضعفى و آن را هبوط آن كوكب گفته اند پس بر اساس تجربه و يا توهم و يا كهانت و غير اين گونه اعتبارات كرده اند و گفته اند شرف آفتاب هنگامى است كه در #درجه 19 حمل ( فروردین) باشد»
📚فرهنگ معارف اسلامی ج 2 ص 1054
❕بنابراین اعتبار روز نوزدهم فروردین برای اعمال شرف الشمس مستند به روایتی نیست ، بلکه برگرفته از ستاره شناسی و #نجوم و تخیل و وهم است که به هیچ عنوان اعتبار و رجحان شرعی ندارد .
🔰معتقدین به شرف الشمس ، شکلی که بر روی نگین انگشتر در روز نوزدهم فروردین #حکاکی می شود را منتسب و برگرفته از این اشعار امیر مومنان علیه السلام می دانند که فرمود ؛
« ثَلَاثُ عِصِيٍّ صُفِّفَتْ بَعْدَ خَاتَمٍ عَلَى رَأْسِهَا مِثْلُ السِّنَانِ الْمُقَوَّمِ
وَ مِيمٌ طَمِيسٌ أَبْتَرٌ ثُمَّ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ مَأْمُولٍ وَ لَيْسَ بِسُلَّمٍ
وَ أَرْبَعَةٌ مِثْلُ الْأَصَابِعِ صُفِّفَتْ تُشِيرُ إِلَى الْخَيْرَاتِ مِنْ غَيْرِ مِعْصَمٍ
وَ هَاءٌ شَقِيقٌ ثُمَّ وَاوٌ مُقَوَّسٌ عَلَيْهَا إِذَا يَبْدُو كَأُنْبُوبِ مِحْجَمٍ
فَيَا حَامِلَ الِاسْمِ الَّذِي لَيْسَ مِثْلَهُ تَوَقَّ مِنَ الْأَسْوَاءِ تَنْجُ وَ تَسْلَمِ
فَذَاكَ اسْمُ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى كُلِّ مَخْلُوقٍ فَصِيحٍ وَ أَعْجَم
📚دیوان امیر المومنین ص 393
❕آنگاه ترجمه این اشعار و #شکل شرف الشمس به ظن آنان را چنین به شعر در آورده اند ؛
« اولى خاتمى همى بايد كه بود پنج گوشه آن خاتم
ليك شرط نوشتنش اين است كه نراند بر آن دوباره قلم
بنويسد عقيب آن سه الف كه صد و يازده بود برقم
بر سر هر سه چون سنان مدى بكشد آنچنان كه نبود خم
بعد از آن ميم بيد مىباشد كه بود كور و چشم او بر هم
پس بود نردبان سه پايه كه نباشد از آن زياد و نه كم
بعد از آن چار الف بود همسر چو انامل ستاده پهلوی هم
هست آنگاه ها و پس واوى كه بود كج به هيأت محجم
سيزده حرف باشد اينصورت هر يكى در صفا چو باغ ارم
چار حرف وى است از تورات چار ز انجيل عيسى مريم
پنج حرف دگر ز قرآنست اسم اعظم همين بود فافهم
اى تويى حامل چنين اسما ايمنى از همه بلا و سقم
نگزد مار و عقربت هرگز نشوى تا تويى غمين و دژم
از وبا و علل تو آزادى و ز تب و درد و جملگى الم
📚هزار و یک نکته ص 799
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
🔰حال در مورد #اشعار منسوب به امیر مومنان که شکل حکاکی شده بر روی انگشتر شرف الشمس برگرفته از آن است توجه به نکاتی لازم است ؛
1⃣اشعار مذکور در کتاب دیوان منسوب به علی علیه السلام آمده است که علامه #مجلسی در مورد آن می گوید ؛
« حکم به صحت تمام آن مشکل است »
📚بحار الانوار ج 1 ص 42
2⃣آن اشعار در برخی کتب دیگر چون زاد المعاد علامه مجلسی ص 567 (به نقل از #دیوان علی علیه السلام ) آمده است .
3⃣در ابتدای آن اشعار #تصریح شده است که از آن در جهت طلسم و #حرزی برای مقابله با سردرد شدن استفاده می شود ( طلسم للصداع ) .
4⃣به هیچ عنوان استفاده از آن تحت عنوان شرف الشمس در روز نوزدهم #فروردین نیامده است .
❕بنابراین هم #صحت انتساب آن اشعار به امیر مومنان مشکوک است زیرا بدون سند نقل شده است و کتابی هم که آن را نقل کرده ، انتساب محتوای آن به علی علیه السلام #مشکوک است ، و هم اساسا آن اشعار در جهت مقابله با #بیماری سردرد است نه شرف الشمس و اساسا اعتبار دادن به روز نوزدهم فروردین و سعادت آن برگرفته از علوم ستاره و کوکب شناسی و مانند آن است که #بطلان آن در اسلام بدیهی است.
👌علی علیه السلام فرمود ؛
« اى مردم ، از فرا گرفتن علم نجوم (آنچه مربوط به پيشگويى به وسيله ستارگان است) بپرهيزيد ، جز به آن مقدار كه در خشكى، يا دريا به وسيله آن هدايت حاصل مى شود، چرا كه نجوم به #كهانت ( و پیش گویی ) دعوت مى كند و منجّم همچون كاهن است و كاهن همچون ساحر و ساحر همچون كافر است و كافر در آتش دوزخ است »
📚نهج البلاغه خطبه 79
👌این مضمون در روایات #فراوان دیگری نیز آمده است ؛
📚وسائل الشیعه ج 17 ص 141 باب 24 باب عدم جواز تعلم النجوم و العمل بها
#پرسمان_اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁