eitaa logo
|از‌پایـگاه‌چه‌خبر؟!|
247 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
483 ویدیو
13 فایل
«بسـم رب الشهدا و الصدیقین» 『کانال اطلاع رسانی ، کلاس ها ، مسابقات ، مراسمات ، اردوها 』♥️ پایگاه‌ مقاومت بسیج شهید بهشتی🇮🇷 پایگاه منتخب اسوه ی کشوری کرج ، شهرک‌مهندسی‌زراعی ، جنب مسجد الزهرا(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌رب‌علمداࢪ‌کربلا...💔
عطش‌توی‌خیمہ‌ها‌دیگه‌ بیداد‌کردھ‌بود...💔 از‌خیمہ‌کودکان‌بیرون‌دویدند... سکینه‌مشک‌را‌بہ‌عمو‌داد‌و‌گفت‌: عمو‌جان‌خیلی‌تشنمه‌‌ لبام‌خشک‌شده...💔 میشه‌آب‌بیارید..؟! اقا‌ابوالفضل‌العباس گفتن‌چشم‌عزیز‌عمو...💔😭
آقا‌آمد‌خدمت‌امام‌حسین‌و‌گفت: یا‌اخاه!! آیـا‌،رخصت‌جهاد‌بہ‌من‌میدهی..؟! امام‌حسین‌فرمود: ای‌برادر..! تو‌،پرچمداࢪ‌منے‌.. اگہ‌تو‌شهید‌بشی‌‌لشکر‌من‌ا‌ز هم‌میپاشھ...💔 آقا‌حضرت‌ابوالفضل‌بہ‌ ارباب‌عرضه‌داشت: آقا‌سینہ‌ام‌تنگ‌آمده‌و‌از‌ زندگی‌خسته‌شده‌ام‌...😔 گفتن‌آخه‌برادرم‌...💔😭
عباس‌رفت‌سمت‌ِ‌فرآت رقیہ‌سلام‌اللہ‌علیہانگران‌بود💔 زینب‌‌سلام‌اللہ‌علیہادلواپس‌بود💔 وارد‌آب‌فرات‌شدن آدم‌زخمی ... جنگاورم‌باشہ ... بیشتر‌تشنہ‌میشہ ...💔 دستاشو‌پر‌از‌آب‌ڪرد یاد‌تشنگے‌برادر‌افتادآب‌نخورد💔😭
لشڪر‌حملہ‌ڪرد‌سمت‌‌‌پسࢪ‌ام‌البنین 💔 💔 تیر‌بود‌‌و‌تبر‌و‌دِشنہ،ولے‌مادࢪ‌دید...💔 نیزہ‌از‌سینہ‌کہ‌رد‌شد جگرش‌ریخت‌بهم...💔 تیرهایی که همه از پس نخلستان ریخت با چه نظمی به میان بدنت جا شده است...💔
امام‌حسین‌دوان‌دوان‌به‌سمت عباس‌میرن...💔 میشینن‌پیش‌آقا‌‌‌ابوافضل‌و زیر‌کمرشون‌رو‌میگرن‌و‌میگن... مادرت‌آمدھ‌دیدار‌تو‌یا،مادࢪ‌من...؟!💔 سینہ‌و‌پهلوی‌تو‌بوی‌مدینہ‌میدهد‌ میکشی‌درد‌عجیبی‌‌راکه‌‌زهرا‌‌می‌کشد...💔