https://eitaa.com/pa_nahh/3446
آخرین خط پیامت منظورمه
زیاد اینو به همه میگی و سوال همیشگی من
مگه با درس چی میشه چه اتفاقی میوفته که صاحب الزمان بهمون افتخار میکنه؟
ما حفظ کردیم کدوم شاه اومد و چجوری حکومت کرد و چجوری مرد و..... یا رابطه فیثاغورث و فهمیدیم یا چارتا کنایه یاد گرفتیم این افتخاره داره
یا پا گذاشتن رو نفس قضاوت نکردن تهمت نزدن اهل نماز روزه بودن عشاق اهل بیت بودن و... ؟؟؟
°
°
ببین
وقتی درس بخونی علمت و آگاهیت میره بالا
درمورد همه چی
وقتی از نظر علمی پر باشی میتونی خیلی کارها بکنی
خصوصا تو این دوره
که جنگ روانی هست
باید بتونی برای حرفات استدلال بیاری
منطقی حرف بزنی
حتی اینجوری مبارزه با نفس هم برات راحت تره
وقتی بیسواد باشی
نمیتونی از دینت
از عقایدت
و... دفاع کنی
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
سلام، سها میدونی من یه آدمی ام همه با حرفام خوب میشن،چقدر موقع حالای بد بهم رجوع میکنن باهم حرف میزنیم بهتر میشن و از خوب شدن اونا خودمم بهترم.......اما الان .......باورت میشه یکیو میخام همون امید ها و حرفای خوب خودمو به خودم بگه،حتی حرفای قبلا خودم برام جدیده......خیلی حال بدیه، انگار میخای خفه شی ولی نمیشی
#پیام اولی هستم
°
°
حست رو درک میکنم :)
میتونی با من حرف بزنی
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3448 ببین سها جان .
شما هم لطفا سانسور کن و فقط خددت بخون که بدونی:))
#طلبهایهایدرگوشی
°
°
ممنونم من اینو نمیدونستم🌿:)
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3413
سلام
اعتماد به خدا:)
این روزا قشنگ ترین حسیِ ک تا حالا تجربش کردم
میدونی من خیلییییییییی توبه کردم بیشتر از چیزی ک فکرشو بکنی
متوسل میشدم به اماما شهدا
خسته بودم دیگه عادت کرده بودم به این وضع
نمیدونم چی شدک تصمیم گرفتم با خدا معامله کنم
اصلا اینقدرررر یهویی شد ک نفمیدم چی شد و نمیدونم چی شد ک بخام تعریف کنم ...
ولی
من وقتی با خدا این حرفا رو زدم یه ارامشی پیدا کردم ولی ولی از اونجایی ک خیلی از این حرفا تو مشهد مسجد شب قدر اینور اونور زده بودم ک دیگع امیدی نداشتم
فکر میکردم مثل همیشه نمیتونم ، نمیشه
نمیدونم چی شد
من ریش و قیچی رو سپردم دست خدش
گفتی معامله کنم باش حرف نزنم بعدا به هم برسیم ، من توی اون لحظه اصلا برام مهم نبود بش برسم نرسم اصلااااا تنها چیزی ک مهم بود رضایت خدام بود ، بش گفتم هز وقت خدت صلاح دونستی کسی ک صلاحمه منو به تو نزدیک تز میکنه همون ، مهرهمون تو دلم بنداز و خب اصلا معاملم اینطور نبود ک برای خدا مشخص کنم من فلان کارو میکنم عوضش فلان اتفاق بیفته ...
میدونی رفیق
یکم فکر کن
خدا چقدر وقته داره خدایی میکنه؟
من و تو وقدر وقته بدگی میکنیم؟
خدا چقدر میفهمه ما چقدر؟
صلاحمون کی بهتر میدونه؟
من نمیخواستم از معاملم به کسی برسم فقط میخساتم رضایت خدا رو به دست بیارم
خب گفتم من هیچچچچچچچ امیدی نداشتم ک بشه
صلاحمون کی بهتر میدونه؟
من نمیخواستم از معاملم به کسی برسم فقط میخساتم رضایت خدا رو به دست بیارم
خب گفتم من هیچچچچچچچ امیدی نداشتم ک بشه
اصلأ فکر کنم چن روز بعدش فهمیدم چی شد
فهمیدم عوض شدم ، دیگه اون منِ سابق نیستم ، محبت این مدلی اصلا تو دلم نیستتتتت دیدم دیگه مثل یه داداشه برام خب اینقدرررر همه چی یهویی شد ک شروع کردم به آنالیز کردن ذهنم ، گفتم چی شد چرا حسی بش ندارم (من حتی معاملم یادم نبود..) ایام بعد تعطیلات بود و روزا رو یکی یکی به یاد میاوردم یکی یکی خب اون روزم ک هنوز دوسش داشتم پس پس از کی اینطور شدم ..؟! یهو یاد معاملم با خدا افتادم ولی یادم نبود چقدر ازش گذشته ، چون شب بود و همه جا تاریک چراغ قوه گوشیم روسن کردم رفتم سمت دفترم امااا یادم رفته بود تازیخ بزنم و نمیدونم چقدر گذشت ک فهمیدم اینو
ولی آخیششششششش های بعدش خوب یادمه
آخیشی ک تا حالا اینقدرررر از ته دلم نگفته بودم
حس میکردم سبک شدم ، قلبم سبک شده بود ، احساس میکردم اینقدر سبک شدم ک میتونم تو اسمونا پرواز کنم
و خب
میتونم به جرئت بگم دستت رو به سمت خدا دراز کنی محالههههه پس بزنه فقط شرط داره اونم این ک با خلوص نیت دستتو جلو ببری ، دنبال منافع خدت نباشی دنبال رضایت معبودت ...
اعتمادی ک به خدا دارم به هیچ بنی بشری ندارم و ته دلم گرمِگرمِ ک بین تماممممم نداشته هام خدا رو دارم و همین برام کافیِ
.
من یه سال از شما کوچیکترم ، و خب فکر کنم مدت طولانی تری این حسو داشتم
منم چون فامیلیم خیلی میبینمش و خب فراموش کردنش قبل این ماجرا غیرممکن بود برام چون فراموش میکردم میدیدمش دوباره ذهنم درگیر میشد، مخصوصاااااا توی عید ک همش میدیدمش و این دیدار ها باعث شد خیلی چیزا رو زیر پا بزارم ...
و خب کنترل نگاه واقعا اگه جلوی چشمت باشن همش سخته ولی غیرممکن نیست در صورتی ک خود عادم بخاد و از بالااسریش کمک بگیره منم مث شما نمیتونسم نگا نکنم هر بار کلی عهد میبسم با خدم بعد یه مدت کوتاه میزدم زیرش ....
(منظورم چشامه ک دیگه هیچ تلاشی برا کنترلشون نداشتم منظورم ذهنمِ ک اجازه دادم هرجا دلش میخاد بره و حواسم نبود این وسط قبل امامامم رو دارم زیر پا میزارم💔:)
و الان نسبت به قبل خیلی تغییر کردم
درگیر میشد، مخصوصاااااا توی عید ک همش میدیدمش و این دیدار ها باعث شد خیلی چیزا رو زیر پا بزارم ...
و خب کنترل نگاه واقعا اگه جلوی چشمت باشن همش سخته ولی غیرممکن نیست در صورتی ک خود عادم بخاد و از بالااسریش کمک بگیره منم مث شما نمیتونسم نگا نکنم هر بار کلی عهد میبسم با خدم بعد یه مدت کوتاه میزدم زیرش ....
(منظورم چشامه ک دیگه هیچ تلاشی برا کنترلشون نداشتم منظورم ذهنمِ ک اجازه دادم هرجا دلش میخاد بره و حواسم نبود این وسط قبل امامامم رو دارم زیر پا میزارم💔:)
و الان نسبت به قبل خیلی تغییر کردم
امشب به عمق تغییرم پی بردم
من قبلا میدمش تا یع عالمهههه وقت ذهنم درگیر بود ..
اما امشب ک داشتم برمیگشتم از دروهمی خانوادگی
به این فکر میکردم ک دیگه فکر کردن به اون و هیچ بنی بشر دیگه ای و حتی ازدواک برام لدتی ندارع( خب میدونید ک دوران نوجوانی حسِ خیال پردازی خیلییی فعال میشه و خب من برام لدت بخش بود فکر کردن به برخی چیزا ...)
اما الان بش فکر کردم به فکرای گذشتم ک دیگه هیچچچ لذتی برام نداشتن و خب وقتی به خدا فکر میکنم حس میکنم چقدررررررر خوشبختم
نمیدونم این چندمین باری بود ک امشب خدارو شکر کردم
به خاطر اینکه منو یه جایی به دنیا اورد ک بهم یاد دادن خدایی هس
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
ت برام گفتم از بزرگی و عظمت اون خدا ، به خاطر اینکه هست به خاطر اینکه دارمش به خاطر همه چیززززززززز از ته ته ته قلبم خداروشکر کردم و میکنم و نمیتونم به زبون بیارم حسی ک الان دارمو
و به نظرم آغوش خدا رو فقط میشه حس کرد ، زبان ، قلم ، کاغذ ، نوشته ها .. هیچکدوم نمیتونن بیانش کنن
ولی خب نمیخامم خودمو خیلی پاک نشون بدما
از اون موقع یه وقتایی شیطون میاد سراغ ادم برای اینکه برش گردونه به اون دوران و خب تمام تلاششم میکنه از هر راهی وارد میشه اما ....
ان شاءالله هر چی خیر و صلاحت هست و رضایت خدا و امام زمان توشه برات اتفاق بیفته
اما رفیق تو باایییدددددد محکم باشی باید در برابر تقدیر خداوند تسلیم باشی
بایدددددد بتونی بهترین مسیر رو پیدا کنی
من عاشق این جملم( خدایا هر چی تو بخوای فقط کمکم کن تو امتحاناتت همون کاریو کنم ک رضایت تو توش هست و بهم صبر بده)
ان شاءالله موفق و موید باشی🌱
°
°
:) برای تو
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3437
بذارید گمنام بمونه:)
°
°
چرا؟ اینطوری راحتین؟
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3444
خب اخه آشنام
البته آشنا که به اون معنی که فامیل باشیم و دوستتون باشم و اینا نه ینی منو میشناسین
سلسله پیام هایی که دادمو دنبال کنین به جواب میرسین
°
°
نمیدونم حدسم درسته یا نه...
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
سها میشه
از اون صحبت هات که همیشه بهمون انرژی مثبت میده بگی لطفا
°
°
از اون صحبتا.... چشم
سعی میکنم امروز یه تایمی رو صحبت کنم بعدشم پیام بدید حرف بزنیم
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
پناهحرفاتونہ'':)
https://eitaa.com/pa_nahh/3442 خیلی ها اینو گفتن ولی بگو الان چیکار کنم؟ ° ° بالاتر یه پیام دادم برا
جااااااااان؟ یعنی بفراموشمش؟؟
ببین هر چییی ازم میخوای بخواه فقط نخواه فراموشش کنم
باشه؟ اگه هم راه دیگه ای نداری خیلی ازت ممنون از ته دل که کمک کردی واقعا زحمت کشیدی همه پیام هام رو خوندی و واسم وقت گذاشته خیلی ممنون که حواست به همه هست و بود تشکر فراوان و خدا یار و نگه دارت 😄🌟
°
°
عجب
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
امروز معلم ریاضیمون گفت چندنفریتون باید تابستون بیاید امتحان بدید... نکنه من جزشون باشم؟ من میان ترم هامو گند زدم. توروخدا دعا کنید دلشون به رحم بیوفته ازتون خواهش میکنم دعا کنید من جزشون نباشم آبروم میره جلو همه ، من کلی برنامه ریزی کردم برای تابستون😭 توروخدا از اون صلواتای دلی تون بفرستید منم معجزه ببینم. راستی دعا کنید نوبت دومو خوب بشم مخصوصا ریاضی و علوم که توشون کلی مشکل دارم. امسالم انتخاب رشته دارم ان شاءالله میخوام برم انسانی و ازمون نمونه باید بدم،،، دعا یادتون نره:)) مخصوصا برای اینکه تجدید نشم
ببخشید خیلی حرف زدم
یاعلی
°
°
انقد ناامید نباش باشه؟
اگه تلاشت رو کردی باقیشو بسپر خدا
ماهم دعا میکنیم🌿
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3469
ببین رفیق به عنوان یه دوست بهت توصیه میکنم دست برداری از این افکارت
به عنوان یه کسی که خودش این روزای تورو تجربه کرده و حالتو درک میکنه ازت خواهش میکنم فراموشش کن!
پا بزار رو دلت
سها منو میشناسه و تو پی وی باهاش حرف زدم
بهم توصیه کرد که دست بکشم
حتی واسم مشاوره گرفت
وقتی خوب فکر کردم دیدم واقعا حرفاش درسته:)
ببین توی اینجور روابط تنها کسی که ضربه میخوره تویی
بعدشم خودت میگی سیگار میکشه و مواد استفاده میکنه درسته؟
خب آخه دختر خوب
به نظرت یه پسر ۱۵ ساله که هییییییچ دغدغه و معضل فکری نداره از الان سیگار بکشه و خودشو داغوووون کنه توانایی چرخوندن زن و زندگی رو داره؟
من طرفم سالمممممممم بودا سالم
رفتم بهش ابراز علاقه کردم
میدونی چی گفت؟
خیلی رک و پوست کنده گفت یکی دیگه رو دوست دارم
اصلا داغون شدم از نظر روحی
کم کم دیدم بابا نمیشه که من زندگیمو خراب کنم که...
فراموش کردم!به راحتی
تو خودت نمیخوای که فراموش کنی وگرنه میتونی!
میدونم که با خودت میگی مگه میشه فراموش کرد؟بعد این همه وقت؟پس آینده ای که تو رویاهام باهاش ساختم چی؟پس اونهمه ابراز علاقه چی؟
من کاملاااا درکت میکنم و میفهممت
اما اینو بدون که اول و آخرش این تویی که ضربه میخوری
پسرا به راحتی فراموش میکنن
میگن این نشد؟خب یکی دیگه!
اما دخترا روحیشون لطیفه
زود میشکنن
نزار توی این سن بهت آسیب برسه رفیق!
قدر خودتو
قلبتو
احساساتتو بدون!نباید هرجایی خرجشون کنی!
آخه قلب تو شش دانگش واسه خداست:)
با اینجور چیزا آلودش نکن ...
دمت گرم✨
#نرگس
°
°
ممنون نرگس جانم🌿
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
سها این همون دایی کوچیکته؟
ایشونم ادمین کن بیان ناشناس جواب بدن دیگه
حرفاشون مثل حرفای خودت قشنگه
طلبه ان؟
°
°
بله همونه
نمیتونه یعنی بتونه هم نمیذارم خخ
نه طلبه نیست
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
سها کدوم حوزه درس میخونی؟!
اخه منم طلبم تو مشد میگم شاید هم مدرسه ای باشیم . علاوه بر اون هم دوست دارم یک هم مباحثه ای خوب و قیق داشته باشیم بریم حرم مباحثه کنیم
°
°
من برای مباحثه حسابی پایه ام
اونم حرم
ان شاءالله این مدتو میخوام برم حرم کامل برا امتحانا بخونم
پایه چندی؟
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3471
اتفاقا دراین مورداستادپناهیان یه سخنرانی دارن خیلی قشنگه، سرچ کنیدبراتون میاره
°
°
اگه داریدش بفرستید بذارم کانال🌿
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
وااااییی جدیی😍😍😍🤩🤩
من متاسفانه یا خوشبختانه پایه پیشنیازم ینی تو میتونی کمکم کنی نه من یکی دیگه از دوستامم اینجا عضوه میخواستیم بیایم میویت بهت بگیم بیای بریم حرم باهامون نحو و صرف کار کنی خییلی سخته تازه سئوالا از مرکزم میاد🥺💔
°
°
اها چه حیف
خب اشکال نداره
میتونم کمک کنم ولی بعد امتحانا
چون فعلا بلید درسای خودمو مباحثه کنم
که شاید اینطوری برای شما خب خوب نباشه
طبیعتا برا امتحانا لازم داری
نحو چی میخونید؟
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
وقتی ی پسر میگه میخوام بیشتر باهات اشنا شم ...یعنی چی؟
نامحرما
°
°
یا قصد دوستی داره....
یا هم قصدش ازدواجه
که اگه ازدواج باشه واقعا
خانواده هارو درجریان میذاره
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
نه اسمش همینه کتای هدایه برا سال بعدمونه برا پایه اولمونه اسمش کتاب نحو متوسطه مال آقای حمید محمدی
°
°
اهان فکر کنم فارسیه
ما هدایه خوندیم
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
سنمون کمه چطور مطرح کنه
میگه باید بیشتر اسنا شیم میگه منکه خیلی نمیشناسمت
بهمم حرفای عاشقانه نمیزنه میگه من تخم حروم نیسم ک دروغ بگم میخوام بیشتر بشناسمت
گمونم بعد میره مطرح میکنه اگه بحواد
°
°
چطور تو سن کم میخواد به ازدواج فکر کنه؟
بهش بگو
قصدت این حرف چیه
ازدواج؟
اگه اینه پس باید خانواده درجریان باشه
وگرنه خدافظ🤷🏻♀
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://eitaa.com/pa_nahh/3481
سلام ببخشیدکه میپرسم، خانم چند مدته که داره بهتون پیام و این جور حرفا را میزنه میده؟
°
°
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱