گفت و شنود
نفر اول : این صدایی که داره از بلند گو پخش میشه صدای ضبط شده است ؟
نفر دوم : نه بابا ی مسئول نسبتا صادق و نوکره !!! که داره بصورت زنده سخنرانی میکنه
نفر اول : آخه چند ساله هر جا گوش رایگانی و مجانی گیر میاره دقیقا همین متل ها رو تکرار میکنه
نفر دوم : آره واقعا ؛ کاش از گداها یاد میگرفت من هر سال که میرم عراق ی سری گدا رو می بینم که بساط گدایی پهن کردن و صدای خودشون رو هم ضبط میکنند و میذارن رو تکرار و ضبط صوت برا مردم پخش میکنه
گداها هم خسته نمیشن !!!
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود
حکایت های مسئول و خبرنگار
1⃣ حکایت اول
مسئول به خبرنگار در جلسه ی علنی :
ای خبر نگار بی درایت!
در جلساتی که من حضور دارم نیستی و اخبار منو پوشش نمیدی ؟
دارم برایت
از امروز به بعد از دید من تو دیگه خبرنگار نیستی و
امروز روز میلاد یک خبرنگار دیگر خواهد بود
بجایت !
خبرنگار به مسئول :
جناب مسئول عفو بفرمایید و مکدر نشید و منو از نون خوردن نندازید
از امروز به بعد
بنده به شما توجه می کنم بی نهایت
و خبر تولید میکنم از صدایت
از کلنگ هایت
از نطق هایت
و از قدم هایت
اصلا دوربین و میکروفن م به فدایت 😊
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود مرد ساده و مسئول کذاب
🔹مسئول کذاب باز که داری از آب برا خودت کره میگیری ؟
🔺صبر کن اول کره رو بگیرم بعد سوال کن :
بدینوسیله به اطلاع تمام موجودات سیاره ی زمین میرسانیم
با پیگیری های شیر شیران ؛ رستم دستان ؛ ارباب اربابان ؛ نهنگ اقیانوس ها ؛ پلنگ زرد رشته کوه ها ؛ شهریار هفت آسمان ؛ مسیحا تلفن کهکشان ها . . .
🔹اینقدر دروغ میگی نگران نیستی ی دفعه پته ت رو آب ریخته بشه ؟
🔺 ای داد بیداد ؛ انگار سق ت سیاه بود ؛ آبرو و حیثیت مون رفت ؛ اصل خبر تکذیب شد
🔹 از قدیم گفتن ی بار جستی ملخک دو بار جستی ملخک آخر به دستی ملخک
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
🔥مدیری که در توهماتش کدخدا را خدا دید
کدخدا به مدیر : یا از همون راهی که به این شهر اومدی برگرد یا حواست رو خوب جمع کن که اینجا قلمرو منه ☝️
مدیر به کدخدا : برای اینکه از تیر و ترکش ها و فشارهات در امان باشم چکار کنم ؟ 🤲
کدخدا به مدیر : خیلی ساده است فقط کافیه در زمین من بازی کنی ؛ اگر تعامل خوبی باهام داشته باشی کمک ت میکنم پله های ترقی رو طی کنی و خیلی زود ارتقا پیدا کنی😊
مدیر به کدخدا : من بسیار اهل تعامل م مخصوصا با کدخدایان معامله گر🤠
کدخدا به مدیر : آفرین معلومه که پسر عاقل و زرنگی هستی 💪
🔥چند صباحی بعد از تعامل های فراوان🔥
کدخدا به مدیر : امروز که تیر و ترکش های زیادی داره به سمتم میاد اگر برام سینه سپر کنی ودر حمایت م موضع گیری تندی انجام بدی منم برای ارتقا تو از تمام ظرفیت هام استفاده میکنم 🤡
مدیر به کدخدا : به روی چشم؛ الان به رسانه ی حزبی و پول پرست میگم یک بیانیه ی کوبنده برام تنظیم کنه و سریعا منتشر کنه 😎
کدخدا به مدیر : همین امشب برای ارتقا جایگاهت با عالی مقام ها رایزنی میکنم 😈
🔥چندی بعد مدیر در آستانه ی سقوط قرار گرفت و کدخدا نیز در افق محو شد🔥
مدیر به کدخدا : کدخدا من دارم سقوط میکنم نمیخوای کمک م کنی ؟ 😱
کدخدا به مدیر : ببین عزیزم من در بعضی از مسائل نمیتونم دخالت کنم چون برام هزینه داره پس خودت باید پاسخگوی حرف و عمل ت باشی !!!😉
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود مسئول و شهروند :
شهروند : آقای مدیر چند باره که برا بررسی مشکلات میای اینجا؛ دوباره اومدی برا «بررسی» ؟ پارسال هم اومدی وسط ماه رمضون مجبور شدیم با زبون روزه برات کباب درست کنیم
مسئول : دفعات قبل یادم نبود داخل سررسید مشکلات رو بنویسم ولی این دفعه داخل سررسید دقیق و خوانا مشکلات رو مینویسم 😊 شماره تلفن خودت رو هم بگو اینجا بنویسم . . .
شهروند : بنویسی که چی بشه ؟
مسئول : هممممه ی مشکلات رو دقیق « بررسی و احصا » میکنم که داخل تله وبیون چکش کاری شون کنیم . . .
شهروند : بعد ده سال هنوز مرحله ی « بررسی و احصا » تموم نشده ؟ کی وارد مرحله ی « حل مشکلات » میشیم ؟ کی بهمون عیدی میدی ؟
مسئول : ما ی مقداری محدودیت زمانی داریم باید به همه جا برسیم عیدتون مبارک خدا نگهدارتون . . .
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود شهروند و دیگیله ای
🔺 حکایت دیگیله های انتخاباتی
شهروند : آقای دیگیله ای این دیگیله ای که از هفت زاویه کردیش تو چشم مخاطب رو خودت بار گذاشتی ؟ آخه دوربین رو تا سوراخ دماغ ت جلو بردی که حتما دیده بشی
دیگیله ای : نه بابا ؛ کمک های بشر دوستانه ی برخی چهره هاست 😊 ما هم در رکاب شون هستیم
شهروند : عجب! آفرین به خودت و دیگیله ت؛ پس «مددکار پایگاه اجتماعی» هستی ؛ چه نقش سازنده ای هم داری ؛ خدا قبول کنه هم از تو هم از اون بشر دوست !!!
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود نماینده ی کذاب و چوپان دروغگو
چوپان : آقای نماینده اگر میشه تو مجلس ی طرح تصویب کن و اسم درس « چوپان دروغگو » رو به « نماینده ی کذاب » تغییر بده که برا بچه ها واقعی تر و ملموس تر باشه
نماینده : چشم چوپان جان ؛ انتخابات نزدیک ه و توام « مزیت های نسبی » فراوانی داری بذار زنگ بزنم به «رئیس فراکسیون نوسانات کتب درسی» و این پیشنهادت که منطبق بر « مزیت های نسبی شهرستان » هست رو مطرح کنم ؛ میذارم رو اسپیکر که خودت هم بشنوی
چوپان : اگر اجازه بدی من برم گله م رفت
نماینده : الو الو؟ آقا سلامون علیکم ( چوپان جان یواش تر برو مسئولش اومد رو خط میتونی خودت بشنوی) . . . لطفاً ی نسخه از مصوبات ردیف ملی که برا چوپانان عزیز تصویب کردیم برام بفرستید تو واتس آپ ؛ آره آره ممنون میشم ی نسخه هم از مصوبه ی احداث کارخونه نساجی لازم دارم ؛ ی نسخه هم از مصوبه انتقال تیم نساجی مازندران ؛ ی نسخه هم از مصوبه طرح انتقال آب دریای خزر . . .
چوپان در حالی که داشت میرفت و دست تکون میداد داد زد و گفت اسم درس رو بذار « کذاب کبیر »
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود یک نماینده و مدیران
نماینده : هر مدیری که میخواد به کارش ادامه بده و مایل نیست که به وزیر و معاون و مدیر کل فشار بیارم که عزل بشه خوب گوش هاش رو باز کنه باید تعامل !!! داشته باشیم
هر چی همایش دارید ؛
هر چی سمینار دارید؛
هر چی جلسه ی چاق و چله ؛
هر چی مراسم ختم و فاتحه خونی ؛
هر چی اجتماع و راهپیمایی و پیاده روی ؛
هر چی جلسه انجمن اولیا و مربیان ؛
هر چی گردهمایی برا تقدیر و تشکر ؛
خلاصه هر چی اجتماع بالای ده نفر ؛
هر چی جلسه برای مرده ها و زنده ها قراره برگزار بشه بدون حضور نماینده ممنوع ..
در سین تمام برنامه هاتون ؛
در تمام جلسات خصوصی و عمومی منو دعوت میکنید که بیام صحبت کنم و دستاورد سازی کنم
مدیر : قربان اونوقت کی میرسید برید مجلس به امورات مردم رسیدگی کنید ؟
نماینده : دیگه این سال آخری باید جل و جامون رو داخل اجتماعات بندازیم ؛
مجلس هم خودگردان ه
مدیر : قربان بقیه ی کاندیدها هم حق تبلیغات دارند ؟
نماینده : چرا نمی فهمید نماینده از بعد نظارتی این سرکشی ها رو به حوزه ی انتخابیه ش انجام میده ؛ هر کسی کوچکترین تحرک انتخاباتی داشته باشه براش پرونده ی پر و پیمون درست میکنیم؛ تبلیغات زود هنگام برا نامزدها ممنوعه 😊
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود مدیر عالی رتبه و مدیر سوگلی یکی از کانون های قدرت 😊
مدیر سوگلی مجیز گوی همیشه به قهر : اعلیحضرت الهی به قربونت بشم ی شب از این مرکز استان دل بکن و به ما بیچاره فقیرا سری بزن ..کی چشم مون به جمال شما منور میشه؟ کی قدم رنجه میکنید و قدم بر دیدگان ما میذارید و میایید شهرستان تا با هم بریم سر سد بوووووق ماهیگیری کنیم و کبابی بزنیم به بدن . . .
مدیر عالی رتبه : سوگلی جان بساط و سور و سات رو جور کن همین امروز غروب یواشکی و چراغ خاموش میآم شهرستان ؛ حسابی هوس کردم در طوول آب شنا کنم . . . فقط ی جایی ببرمون کسی متوجه نشه ؛ ی دفعه بدبخت مون نکنی یکی فیلم و عکسی بگیره
سوگلی مجیز گو : اعلیحضرت خیالتون راحت شما بیا اینجا همه چی امن و امان و تحت کنترل ه
راستی اعلیحضرت ی مدیر هم زیر دستم کار میکنه خیلی تو بحث انتخابات برای «خدایان پیگیری» جلسه چاق نمیکنه؛ میخوام هر چه سریعتر عزل بشه تا خودم مدیریت حوزه ی کاری اون رو هم بدست بگیرم
مدیر عالی رتبه : سوگلی جان تو کباب و سور و سات و ماهیگیری رو ردیف کن هر کس رو هم دلت خواست فوری عزل میکنیم ؛ یادمم بنداز این دفعه سری اعتبارات ویژه برات بگیرم که عملکردت حسابی به چشم بیاد
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
🌑گفت و شنود مسئول و شهروند
🔵 شهروند : آقای مسئول این غیر بومی های کت و شلواری کی هستن مرتب میان اینجا و میرن ؟
🔴 مسئول نسبتا پاسخگو : اینا سرمایه گذارهایی هستن که با خودم آوردم اینجا !!! خیلی رایزنی کردم تا کریدور گردشگری تعریف کردیم و چندین هولدینگ اومدن اینجا سرمایه گذاری کردن برای ایجاد اشتغال و رونق گردشگری !!
🔵 شهروند : برا چه کاری سرمایه گذاری کردن ؟
🔴 مسئول : بر اساس مزیت های نسبی منطقه ؛ گل می کارن !!! خیلی هم پر سود ه
🔵 شهروند : آقای مسئول عطر و بوی این گل ها عقل از سر آدم میبره ؛ واقعا دستت درد نکنه ماشاالله همه جا رو گلستان کردی و همه ی دره های دور دست رو هم آباد کردی !!!
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود شهروند با شهردار و اعضای شورای شهر تازه تاسیس
شهروند : ببخشید لودر شهرداری شهر تازه تاسیس خیلی وقته نیست ش
شورا : برای در آمد زایی لودر رو اجاره دادیم
شهروند : مگه خودتون لازم ش ندارید ؟ اجاره دادید که کجا کار کنه ؟
شورا : رفته داخل شهر بوووق کار کنه ؛ خودمون هم هر وقت لودر بخواییم میریم لودر اجاره میکنیم !!!
شهروند : ولی ظاهرا لودر داخل چند تا شهر دیگه در حال کار کردن دیده شده 😜
شورا : مهم نیست لودر کجاست مهم اینه که کار میکنه و درآمد داره 😊
شهروند : عجب !!!ظاهرا درآمد خیلی خوبی هم داره
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf
گفت و شنود دو تا شهروند
شهروند اولی : چه صدای جوشکاری بلندی میاد . . . کی داره جوشکاری میکنه ؟
شهروند دومی : کسی جوشکاری نمیکنه صدای تبلیغات ی مدیر ه که داره رو مغز مردم جوشکاری میکنه و کارهای نکرده رو با صدای جوشکاری به مردم قالب میکنه
شهروند اولی : حالا چرا صدای جوشکاری گذاشته ؟
شهروند دومی : از صدا جوشکاری خوشش میاد و دوس داره مشکلی داری ؟ لازم باشه صدا خروس هم پخش میکنه تا کله ی سحر مردم رو بیدار کنه ؛ مردم خیلی هم مهم ن
پاراف گفت و شنود ها
@paaraaf