eitaa logo
پهلوی بدون روتوش🇵🇸
3.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
176 فایل
💠 حافظۀ تاریخی ملّت نباید ضعیف بشود.🌹 مقام معظم رهبری | ۹۴/۶/۱۸ 👨🏻‍💻 جهت ارسال محتوا و پیشنهادات و‌ تبادل و تبلیغات 📨 @jeyhonian ✔️ ناشناس نظر بده، شبهه‌ای هم داشتی بپرس😊 https://harfeto.timefriend.net/17074199775349
مشاهده در ایتا
دانلود
✅✅عبدالکریم ایادی کیست؟(قسمت دوم) رئیس بهداری کل ارتش بود و در این پست ساختمان بیمارستان‌های ارتش به امر او بود، وارد کردن وسایل این بیمارستان‌ها به امر او بود، وارد کردن داروهای لازم به امر او بود، دادن درجات پرسنل بهداری ارتش از گروهبان تا سپهبد به امر او بود و هیچ پزشک سرهنگی بدون امر ایادی سرتیپ نمی‌شد و هرگونه تخطی از اوامر او همراه با برکناری و مجازات بود. ایادی رئیس «اتکا» ارتش و نیروهای انتظامی بود و در این پست کلیه نیازمندی‌ها باید به دستور او تهیه می‌شد. هر چه اراده می‌کرد، حتی اگر در کشور موجود بود، باید برای ارتش از خارج، بویژه انگلیس و آمریکا، وارد می‌شد. تعیین سهمیه و صدها کار دیگر و حتی تعیین رؤسای اتکاها و پرسنل آن با او بود. سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر ایادی بود، چه داروهایی و به کدام مقدار باید تهیه شود، از کجا خریداری و به کدام فروشنده و به چه میزان داده شود، چه داروهایی باید و چه داروهایی نباید وارد شود، همه و همه بنا بر مصالح بهایی‌گری دائماً در تغییر بود. شیلات جنوب در اختیار ایادی بود و تعیین اینکه به کدام کشورها و شرکت‌ها اجازه صیادی داده شود و به کدام داده نشود در اختیار ایادی بود. در نتیجه سیاست‌های او تا انقلاب، صید ایران با بدوی‌ترین وسایل انجام می‌شد. تعیین رئیس و پرسنل شیلات نیز با ایادی بود. من یک بار مشاغل او را کنترل کردم و به 80 رسید. به محمدرضا گزارش کردم. محمدرضا در حضور من از او ایراد گرفت که 80 شغل را برای چه می‌خواهی؟ ایادی به شوخی جواب داد و گفت: ‌«می‌خواهم مشاغلم را به 100 برسانم!» این خود نمونه کوچکی است از شیوه‌ی حکومت محمدرضا! در دوران هویدا، ایادی تا توانست وزیر بهایی وارد کابینه کرد و این وزراء بدون اجازه او حق هیچ کاری نداشتند. من می‌توانم ادعا کنم که یک هزارم کارهای ایادی را نمی‌دانم، ولی اگر پرونده‌های موجود ارتش و نیروهای انتظامی و سازمان‌های دولتی بررسی شود موارد مستندی مشاهده می‌گردد که به نظر افسانه می‌رسد و بر این اساس می‌توان کتابی نوشت که: آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می‌کرد یا محمدرضا پهلوی؟! تمام ایرانیان رده‌ی بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران ایادی بود؛ حقیقتی که پیش از انقلاب جرأت بیان آن را نداشتند. در زمان حاکمیت ایادی بود که بهائی‌ها در مشاغل مهم قرار گرفتند و در ایران بهائی بیکار وجود نداشت. در دوران قدرت ایادی تعداد بهائی‌های ایران به 3 برابر رسید. بسیاری از بهائی‌ها در مقابل گزینه مذهب می‌نوشتند «مسلمان» و حال آن که بهائی بودند. یک بارحرکت مردم علیه بهائی‌ها اوج گرفت و سخنرانی‌های فلسفی (واعظ مشهور) سبب شد که حضیرة‌القدس – محل مقدس آنها در تهران – تخریب شود. در اثر این حرکت تعدادی از بهائی‌ها از ایران رفتند و ایادی نیز به دستور محمدرضا 9 ماه به ایتالیا رفت، ولی این حرکت دنبال نشد. پایان قسمت دوم ماخذ: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست،مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،ج اول، صص 204-201 🆔 @pahlavi1357
✅✅عبدالکریم ایادی کیست؟(قسمت سوم) 🔴ایادی مشهور به راسپوتین ایران بود و واقعاً چنین بود. هیچ زن زیبایی از زیر دست او سالم در نمی‌رفت و البته در مقابل آنها را به مشاغل مهم می‌رساند و یا پول گزاف می‌داد. زمانی که همخوابگی نمی‌کرد با دست زن‌ها را نوازش می‌داد. محل ملاقات او با زن‌ها در دربار و در مطبش بود. محل سوم ملاقات او با زن‌ها، منزل دکتر باستان (متخصص گوش و حلق و بینی) بود. مسلماً شدت عمل راسپوتین واقعی در رابطه با زن به پای ایادی نمی‌رسید و اعمال او قابل ذکر نیست. 🔴از زمانی که ایادی را شناختم، او با دکتر باستان رفیق صمیمی بود و مطب و خانه‌شان نیز نزدیک هم قرار داشت و 10 دقیقه راه پیاده بود. این دو هر شب با هم بودند و هر دو شدیداً خانم‌باز بودند. زن‌ها را از مشتریان مطب و متفرقه دست‌چین می‌کردند و با هم معاوضه می‌نمودند. به تدریج که ایادی مهم شد، مطبش بسیار شلوغ شد، که اکثراً برای رفع گرفتاری و پول و شغل و یا ارائه اطلاعات و اخبار مراجعه می‌کردند. 90% مشتریان او زن بودند. ایادی اکثر شب‌ها، در ساعاتی که نزد محمدرضا نبود، برای رفع تنهایی نزد دکتر باستان و خانواده او می‌رفت 🔴تصور می‌کنم دکتر باستان بهائی نبود، ولی دین و مذهب حسابی نداشت. او خوب می‌نوشت و حکایات سرگرم‌ کننده و شوخی زیاد می‌دانست. ایادی ازدواج نکرد و فرزند نداشت. خانه و مطبش پشت کلانتری یک تهران بود و خانه و مطب دکتر باستان در خیابان پاریس بود که نزدیک خانه ایادی است. بعدها ایادی و باستان باغی در شمال سلطنت‌آباد تهیه کردند که بیش از 10 هزار متر مربع است. در آن باغ ساختمانی یک طبقه ایجاد شد که در آن دکتر باستان و زنش زندگی می‌کردند و به این ترتیب خانه دکتر باستان از مطبش جدا شد. دکتر باستان هیچ‌گاه وارد سیاست نبود و سیاست را نیز دوست نداشت. او مشاغل پرمسئولیت قبول نمی‌کرد تا بتواند راحت باشد. باستان پدر زن سپهبد یارمحمد صالح است و رابطه باعطوفتی با هم داشتند. دختر دکتر باستان از یارمحمد صالح یک پسر به نام جهانگیر داشت، که در آمریکا تحصیل نمود و دکتر اقتصاد شد. وی با پسرم شاهرخ رفیق بود. 🔴ایادی جاسوس بزرگ غرب و مطلع‌ترین منبع اطلاعاتی سرویس‌های آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود و نفوذ او با نفوذ محمدرضا مساوی بود. نخست‌وزیران، به خصوص هویدا، رؤسای ستاد ارتش و کلیه مقامات مهم مملکتی اعم از وزیر و نماینده مجلس و امثالهم دستورات او را، که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمی‌شد به فرم امر، اجرا می‌کردند. ایادی در کلیه مسافرت‌های خارج همراه محمدرضا بود و طبیعی است که مورد علاقه برخی کشورهای ذی‌نفع در رابطه با ایران بوده است. ایادی در سال 1357، کمی قبل از انقلاب، ایران را ترک کرد. ✅پایان قسمت سوم 📚منبع: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست،مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،ج اول، صص 204-201 🆔 @pahlavi1357
✅مرموزترین افسر اطلاعاتی رژیم پهلوی 🔴ارتشبد حسین فردوست از چهره‌های برجسته عصر پهلوی است. او در ۱۲۹۶ شمسی متولد شد. از دوران كودكی به عنوان دانش‌آموز دبستان نظام وارد كلاس مخصوصی شد كه رضاشاه برای ولیعهد خود محمد‌رضا پهلوی ترتیب داده بود. لذا فردوست، دوست صمیمی و نزدیكترین محرم اسرار وی شد. با عزیمت محمد‌رضا به سوئیس، فردوست جزء دوستان صمیمی و مشاوران شاه شد، بدان حد كه شاه دركتاب «مأموریت برای وطنم‌» تنها كسی را كه به عنوان دوست خود معرفی كرد، فردوست بود: «در آن موقع دوست صمیمی من پسری بود به نام حسین فردوست كه پدرش ستوان ارتش بود. حسین در دوران تحصیل در سوئیس هم با من همدرس بود و بعد هم با درجه سرهنگی سمت استادی دانشكده افسری را عهده‌داری می‌كرد و فعلاً در گارد شاهنشاهی مشغول به انجام وظیفه است‌» 🔴در دوران سلطنت محمد‌رضا پهلوی، فردوست نه فقط صمیمی‌ترین دوست او بود؛ تا بدان حد كه تنها فردی بود كه با شاه و ملكه بر سر یك میز غذا می‌خورد، بلكه محرم اسرار محمد‌رضا و رابط او در مخفیانه‌ترین ارتباط‌ ها نیز بود. آژانس مركزی اطلاعات امریكا (سیا) در كتاب محرمانه «نخبگان و توزیع قدرت در ایران» نام فردوست را در رأس محفل خصوصی شاه ذكر می‌كند و در رابطه با او چنین می‌نویسد: «رابطه شاه با مقامات نظامی و امنیتی از طریق یكی از دوستان دیرین به نام سرلشكر فردوست برقرار می‌گردد. او یكی از كسانی است كه برای تحصیل همراه محمدر‌ضا شاه در مدرسه مقدماتی مخصوص انتخاب شده بود. حسین فردوست همراه شاه به مدرسه لُه روزه در سوئیس و مدرسه نظام رفت، بجز یك دوران كوتاه، وی همیشه عهده‌دار موقعیت‌‌های مهم بوده و با وجود اینكه ارتقاء درجات نظامی وی مسیر عادی داشتند ولی از نفوذ و اقتدار بسیاری برخوردار بوده است. محمد‌رضا احتمالاً از او از سال‌های ۱۹۴۱ به این سو به عنوان رابط خود با سفارت آلمان استفاده می‌كرده است. فردوست از مدتها قبل رئیس دفتر اطلاعات ویژة شاه بوده و همزمان معاونت ساواك را نیز بر عهده داشته و در حال حاضر رئیس دفتر بازرسی شاه است و به عنوان ناظر بر عملیات دولت عمل می‌كند. او در اجرای وظایف خود بسیار آرام و دقیق است.» 🔴همچنین در گزارش «خیلی محرمانه» دیگر چنین آمده است: «ژنرال حسین فردوست ... به عنوان رئیس دفتر اطلاعات ویژة دربار و رئیس بازرسی شاهنشاهی، امروز كار چشم‌ها و گوش‌های شاه را انجام می‌دهد...» گزارش های بیوگرافیك سفارت، وی را فردی «مؤثر و لایق، و كاملاً وفادار و مورد اعتماد شاه و مردی مصمم و دارای طرز فكری سازمان یافته» توصیف می‌نماید. فردوست از سال ۱۳۳۸ سرپرست دفتر اطلاعات ویژه شاه بوده و در مورد فعالیت مقامات عالی‌رتبه مملكت از جمله اعضاء خاندان سلطنتی به شاه گزارش می‌داد. او بر تهیه گزارشات روزانه به شاه در مورد رویدادهای مهم، برداشت از منابع كابینه و دفاتر دولت در داخل و خارج نظارت داشت و از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۲ به عنوان قائم‌مقام ساواك و از ۲۰ فروردین ۱۳۵۲ به عنوان رئیس دفتر ویژه شاه عمل می‌كرد. 🔴در سال ۱۳۵۴ فردوست به ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی منصوب شد كه بر مخارج دولتی نظارت كرده و فساد را زیر نظر می‌گرفت. بعدها نیز به عضویت شورای عالی مبارزه با فساد درآمد. نفوذ او درساواك و مسئولیتش در اداره اطلاعاتی ویژه شاه سبب شد كه وی رابط شخصی شاه با سیستم اطلاعاتی كشور حتی آژانس مركزی اطلاعات امریكا (سیا) شود. بعضی از نویسندگان، وی را «مغز» و «حافظة» شاه دانسته و تصمیمات محمد‌رضا را عصارة مشورت با فردوست عنوان كرده‌اند. 🔴پس از سقوط شاه، فردوست دستگیر شد و به دنبال یك بازجویی مفصل، بیش از ۱۵۰۰ صفحه خاطرات نگاشت و پرده از اسرار حكومت شاه و ارتباط‌های آن با انگلیس و امریكا برداشت. این خاطرات در بین سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶ نوشته شده كه بخش قابل توجهی از آن تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد منتشر شده و امروزه جزء منابع تاریخ عصر پهلوی است. سرانجام فردوست در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ بر اثر سكته درگذشت. 🆔 @pahlavi1357
بسم الله برگزاری انتخابات فرمایشی که در آنها حداقل حضور مردم به چشم می خورد ، مسئله ای بود که در تمام دوران پهلوی دوم به یک امر عادی تبدیل شده بود. در این انتخابات افراد از سوی شاه و اطرافیانش انتخاب شده و به عضویت مجالس موجود در کشور در می آمدند.(۱) « آخر خود شاه تصمیم می گرفتند که چه کسانی نامزد وکالت مجلس باشند و چه کسانی نباشند و در حقیقت ، نمایندگان را خودشان دستچین می کردند.»گاه اتفاق می افتاد که کل انتخابات مجلس ، مورد قبول شاه قرار نمی گرفت و نمایندگانی به مجلس راه می یافتند که در فهرست کاندیداهای محمدرضا قرار نداشتند. شاه این گونه مشکلات را هم به طور اساسی حل و فصل می کرد. در انتخابات مجلس بیستم اعلیحضرت فرمودند: «خوب است با کسانی که انتخاب شده اند مشورتی بکنیم و ببینیم آیا انتخابات را نگه داریم یا آن را لغو کنیم و از نو انتخابات بشود. به هر حال صحبت کردیم و نظر داده شد که انتخابات مجلس بیستم منحل بشود.»(۲) !!! . منابع: ۱. فساد در رژیم پهلوی دوم ، عبدالکاظم مجتبی زاده ، ص ۸۳ / ۲. جعفر شریف امامی ، خاطرات جعفر شریف امامی ، ص ۱۲۵ و ۲۱۱ 🆔 @pahlavi1357
💠در دادگاهِ نواب , دادستان خیلی شعار میداد.می گفت : "طبق مواد 317.318.319و 320 اگر یک نفر یا صد نفر علیه سلطنت قیام کنند محکوم به مرگ هستند" نواب بلند شد و گفت : "ماده 317 تا 320 قانون مشروطه سلطنتی که شما می گویید, در چه تاریخی تنظیم شده؟" گفتند :"در زمان مشروطه". گفت :" قانون مشروطه در چه زمانی تنظیم شده؟" گفتند:" در زمان مظفرالدین شاه". نواب گفت : " شما پسرِ رضا شاه را بیاورید تا جواب دهد چطور پدرش علیه مشروطه و سلطنت قاجار قیام کرد؟ من هم همان جواب ها را می دهم." این حرف نواب دادگاه را به تعطیلی کشاند. 📚منبع:خاطرات حاج احمد شهاب.تهران .مرکز اسناد انقلاب اسلامی.1387. ص 108 🆔 @pahlavi1357
✅ «انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۱) ۶ آذر ۱۳۵۲: امیرعباس هویدا بزرگترین لایحه بودجه تاریخ ایران را به مجلس داد. رهبر انقلاب: «بنده از چند سال قبل... شعار تکیه بر «اقتصاد منهای نفت» را با مسؤولین کشور در میان گذاشتم؛ آنها هم انصافاً استقبال کردند. البته کار آسانی نیست... این خشت کجی است که در زمان رژیم پهلوی گذاشته شده است. آن جوانانی که نمی‌دانند رژیم گذشته با این کشور چه کرده است، بدانند یکی از ده‌ها کار خیانت‌آمیزی که کردند، این است! اقتصاد این کشور را متکی به نفت کردند که به آسانی هم نمی‌شود آن را تغییر داد و دگرگون کرد!» ۱۳۷۷/۰۱/۰۱ 🆔 @pahlavi1357
✅ «انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۲) 💠ما بعد از انقلاب جاهایی را در این کشور پهناور و بزرگ دیدیم که با وجود جمعیت فراوان، از آبادانی بویی نبرده بودند؛ محرومیت، طبیعت ثانوی پاره‌یی از مناطق - عمدتاً مناطق دوردست - شده بود؛ بخصوص آن منطقه‌یی که جنبه‌ی استراتژیک برای آن دستگاه نداشت و هدف و کاری در آن‌جا نبود، دیگر در آن‌جا نه راه‌آهنی بود، نه جاده‌ی آسفالته‌ی درستی بود، نه از آب و برق مردم خبری بود، نه از ارتباطات مردم خبری نبود، نه از کارخانجات در آن‌جا خبری بود؛ این طبیعت آن دستگاه بود! 💠پنجاه سال ضربه زدن لازم است تا سرزمین و منطقه‌یی، به مثابه‌ی یک طبیعت، به محرومیت خو بگیرد! در همین خصوص، پنجاه سالهایی گذشت! خدا نگذرد از سردمداران این دو رژیم خبیث منحوس - یعنی رژیم قاجار و رژیم پهلوی - که حدود دویست سال بر این کشور حاکم بودند و در گوشه و کنار این کشور بد خاطره‌هایی گذاشتند؛ بد نشانه‌هایی از اختلاف و تبعیض و نامردمی و بی‌توجهی به مردم باقی گذاشتند.۱۳۷۰/۱۰/۱۲ 🆔 @pahlavi1357
✅ «انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۳) ↙️ تا ۲۲ بهمن، وقایع انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی را با «روایتِ دستِ اول» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دنبال کنید؛ 🔘 پهلوی؛ گرگ خونخوار مردم، و بره رام دشمن رهبر انقلاب: «کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که برای اینکه فلان کس را به عنوان نخست‌وزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر - و بعدها با سفیر - در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشته‌ی ماست. این ضد است. حکومتهای و فاسد، ملت ایران را از اریکه‌ی عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیای او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامی در مقابل یک چنین وضعیتی قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگی انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزی رسید. وقتی یک چنین روحیه‌ای در میان مردمی حاکم شد، دستگاه سیاسی آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعی نوکرمآب می‌شود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل بره‌ی رام... همان رضاخانی که بخصوص در نیمه‌ی دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود - که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توی خانه‌های خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد - در مقابل یک پیغام ساده‌ی انگلیسیها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیری»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضای پهلوی؛ محمد رضای پهلوی در سالهای دهه‌ی چهل و دهه‌ی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان - خشن؛ بدون اندک ملاحظه‌ای از مردم - وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.» بیانات در جمع مردم استان کردستان‌ در میدان آزادی سنندج،‌ ۱۳۸۸ / ۰۲ / ۲۲ 🆔 @pahlavi1357
✅«انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۴) 🔴 تا ۲۲ بهمن، وقایع انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی را با «روایتِ دستِ اول» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دنبال کنید؛ 🔴 بیگانگی مردم و حکومت در عصر پهلوی رهبر انقلاب🔻« ازجمله‌ى خصوصیّات مهمّ بى‌اعتنائى به مردم بود؛ مردم به‌هیچ‌قیمت به‌حساب نمى‌آمدند. ما در دوران عمرمان، در دوران جوانى در رژیم گذشته، یک بار هم نه در انتخاباتى شرکت کرده بودیم، نه از مردم کوچه و بازار معمولى مى‌شنیدیم که شرکت کنند؛ انتخاباتى وجود نداشت. در یک برهه‌اى خیلى صریح، در یک برهه‌اى کمتر صریح، دخالت‌هاى آنها بود؛ یک مشت مزدور را می‌بردند، مى‌نشاندند آنجا و به‌وسیله‌ى آنها در مجلس شورا و مجلس سنا کار خودشان را انجام می‌دادند. مردم اصلاً نمیدانستند چه کسى در رأس کار است؛ اصلاً رابطه‌ى بین مردم و حکومت قطع بود. آگاهى مردم، اطّلاع مردم از مسائل کشور، از مسائل سیاسى که شما امروز مى‌بینید، این درست نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که آن روز وجود داشت؛ رژیم خبیث بکل منقطع بود با آحاد مردم.» بیانات در دیدار با مردم قم، ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ « هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بی‌اعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است. به جای بی‌توجّهی به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوق‌العاده به آن‌ها در آن مطرح است.» بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۷۷/۰۳/۱۴. 🆔 @pahlavi1357
✅«انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۵) 🔴۳ بهمن ۱۳۵۷ | امام‌خمینی: «ما موافق تمدن هستیم ولی نه آن چیزی كه شاه تبلیغ می‌كرد.» 🔴رهبر انقلاب🔻« هر جوانی دوست می‌دارد کشوری که در آن زندگی می‌کند و خاکی که از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همه زیبایی‌ها و نیکی‌ها باشد؛ دلش می‌خواهد جامعه متمدّنی داشته باشد؛... برای این، دو راه در پیش است: یک ، یک راه کاذب و بدلی... راه واقعی چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر «خود» را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند؛ اراده‌ی خودش را به کار گیرد... راه حلّ کاذب این است که یک ملت به تغییر ظاهری دل خوش کند و از حرکت عمیق رو برگرداند... در دوران رژیم گذشته، شاهِ دست‌نشانده و خائن می‌خواست این راه حلّ کاذب را با عنوان «دروازه تمدّن بزرگ» برای این مردم به ارمغان بیاورد... با نام «دروازه تمدّن بزرگ» و با نام مدرنیزم ایرانی می‌خواستند به بقیه موجودی معنویت کشور چوب حراج بزنند. شاهِ عیّاشِ بی‌سوادِ مفلوک در مقابل بیگانه و مقهورِ پنجه امریکا و صهیونیسم، و ملتی که تحقیر شده و مورد اهانت قرار گرفته بود؛ این مدرنیزم ایرانی مال همان‌هاست. این‌که مدرن شدن و به تمدّن واقعی رسیدن نیست. مظهر آن راه کاذب این بود که در این‌جا هر نقطه‌ای که می‌شد از آن پول ساخت، لانه‌ای برای عوامل و ایادی کمپانی‌های خارجی بود... این مدرنیزم به درد نمی‌خورد؛ این برای یک ملت، بدبختی و بیچارگی و فنا شدنِ همه چیز را به بار می‌آورد. اگر این انقلاب اتّفاق نیفتاده بود، اگر آن فریاد رعدگونه همه چیز را در این مملکت به جنب و جوش نیاورده بود و دل‌ها را از جا نکنده بود، خدا می‌داند که امروز کشور ما در چه وضعی بود.» بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت‌، ۱۳۸۰/۰۲/۱۲ 🆔 @pahlavi1357
✅ «انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۶) 🔴تور نامرئی فرهنگ طاغوت 🔴رهبر انقلاب🔻 «آن وقت من و امثال من كه در زمینه‌ی مسائل مبارزه، به طور جدّی و عمیق فكر می‌كردیم، همّتمان را بر این گذاشتیم كه تا آن‌جایی كه می‌توانیم، جوانان را از دایره‌ی نفوذ فرهنگی رژیم بیرون بكشیم. من خودم مثلاً مسجد می‌رفتم، درس تفسیر می‌گفتم، سخنرانیِ بعد از نماز می‌كردم، گاهی به شهرستان‌ها می‌رفتم سخنرانی می‌كردم. نقطه‌ی اصلی توجّه من این بود كه جوانان را از كمند فرهنگی رژیم بیرون بكشم. خود من آن وقت‌ها این را به «تور نامریی» تعبیر می‌كردم. می‌گفتم یك تور نامریی وجود دارد كه همه را به سمتی می‌كشد! من می‌خواهم این تور نامریی را تا آن‌جا كه بشود، پاره كنم و هر مقدار كه می‌توانم، جوانان را از كمند و دام این تور بیرون بكشم. هر كس از آن كمند فكری خارج می‌شد - كه خصوصیّتش هم این بود كه اوّلاً به تدیّن و ثانیاً به تفكرات امام گرایش پیدا می‌كرد - یك نوع مصونیتی می‌یافت. آن روز این‌گونه بود. همان نسل هم، بعدها پایه‌های اصلی انقلاب شدند. الان هم كه من در همین زمان به جامعه‌ی خودمان نگاه می‌كنم، خیلی از افراد آن نسل را - چه كسانی كه با من مرتبط بودند، چه كسانی كه حتّی مرتبط نبودند - می‌توانم شناسایی كنم.» بیانات در دیدار جمعی از جوانان، ۱۳۷۷/۰۲/۰۷ 🆔 @pahlavi1357
✅ «انقلابی از انقلاب می‌گوید» (۷) 🔴جوان‌هایی که طاغوت می‌خواست؛ و جوان‌هایی که انقلاب ساخت 🔴رهبر انقلاب 🔻 1⃣ « قبل از انقلاب، همه‌ی دوران جوانی من غالباً با گذشته است. وقتی انقلاب پیروز شد، من حدوداً سی‌ونه ساله بودم. تمام مدت دوره‌ی از هفده، هجده سالگی من تا آن تاریخ، با جوانان بود؛ چه جوانان حوزه‌ی علمی و تحصیلی دینی و چه جوانان خارج از این حوزه. چیزی که حس می‌کردم این بود که رژیم کاری کرده بود که جوانان به سمت می‌رفتند. ابتذال، نه فقط ابتذال اخلاقی؛ ابتذال هویّت و ابتذال شخصیّت.» بیانات در دیدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷ 🔴2⃣ «من پدران و مادران متوسطی را می‌شناختم که طاقت همراهی کردن با احساس دینی جوان خودشان را نداشتند؛ حتّی گاهی از احساسات دینی و تعبد و زهد و بی‌اعتنایی به دنیا و به خوراک و به آسایشی که در جوانانشان مشهود بود، پیش ما شکایت می‌کردند! آن پدران و مادران، با همان تربیتهای غلط رشد کرده بودند، مسلمان هم بودند؛ اما این جوشش ایمان اسلامی در آنها نبود؛ ولی جوانشان تحت تأثیر تربیت انقلابی قرار گرفته بود؛ به همین خاطر بود که جوانان، خانواده‌ها را پشت سر خودشان می‌کشیدند؛ و این شد که آن قیام عظیم مردمی و آن حرکت بی‌نظیر در عالم - یعنی ما - به رهبری امام و با پشتیبانی قاطبه‌ی ملت و با میدانداری جوانان به پیروزی رسید. این یک فتح بود؛ هم فتح میدان مبارزه با استکبار بود، و هم بالاتر از آن، فتح سرزمین دل جوانان بود؛ که این را اسلام و انقلاب و امام کرده بودند، و این بود. بزرگترین کار امام، ساختن جوانان بود.» بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۷۰/۸/۱۵ 🆔 @pahlavi1357