سلام بر دوستان وخواهران ایمانی انشاالله فردا ساعت نه ونیم جلسه تفسیر دعای اول صحیفه سجادیه درمسجد برگزار می شود

📌 🔰سلام خواهران بسیجی این 14دقیقه رابادقت ببینید افشاگری حمید رسایی درمورد ظهور یک دیکتاتور پارلمانی😳 🌹🕊 حدادی

🔴شبکه کان اسرائیل :ایران سر مار است و فرماندهی جنگ در آنجا صورت می گیرد، باید سر مار و قاآنی را حذف کنیم. ❌هی میگن سَرِ مار سَرِ مار اولا سر مار نیست و سر اژدهاست. ثانیا اگر می تونستید تو این۴۵سال قطع کرده بودید. ثالثا شما تو زدن یه گروه چند هزار نفری کوچک بدون تجهیزات پیشرفته زائیدید،اونم۶قلو حالا می گید ایران ایران.بابا حرفو تو دهنتون مزمزه کنید بعد بزنید. 🤦‍♂چقدر کودنید، ای خدا نکن باما... 🌎نهضت جهانی مقاومت🌍 http://eitaa.com/joinchat/1357578243Cf32533097a 🆕آخرین اخبارمنطقه،جهان،جبهه مقاومت

🎥⭕️پوزش این ویدیو حاوی تصاویر #دلخراش هست ❌استفاده ابزاری از زنان در آزمایشگاههای #مخوف برای تغییر ژن حتما ببینید و انتشار دهید #خبرتازه 🆔@khabaretazehh

🎥 پاسخ مهم سردار حاجی‌زاده به سوال کلیدی رئیس عدلیه ▪️علت پیشرفت چشم‌گیر هوا فضای سپاه طی یک دهه اخیر چیست؟ حاوی نکات خیلی مهم.حتما ببینید و منتشر کنید. #ثامن

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ❤️ قلبم آرامه؛!! ☝️چون رهبرم،!! 👌 هشیار و بیداره. 🔹هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد. 📚 نهج البلاغه؛ خطبه۲۷ ✍سعدی #لبیک_یا_خامنه_ای #ولایتمداری #امت_اسلامی

سلمان پیرمرد سن‌و‌سال گذشته‌ای است. شیخی خمیده و سپیدموی و عصادار. به خانه پیامبر و خانه امیرالمومنین رفت و آمد دارد. حتی در غیاب خود حضرات. او امین و معتمد اهل‌خانه است؛ اصلا «سلمان از اهل‌خانه است». سلمان میگوید روزی به خانه مولا رفتم. حضرت صدیقه‌طاهره سلام‌الله‌علیها را دیدم که مشغول آسیا کردن گندم بود و از شدت کار، از دستان مبارکش خون سرازیر بود و دسته آسیا خونی بود. عرض کردم که جان من به فدای شما، فضه‌بانو، خادم خانه‌تان، بیکار است. چرا کار را به او نسپردید؟ فرمود کارهای خانه یک‌روز با من است و یک‌روز با فضه. امروز نوبت استراحت اوست. پس از او خواستم که اجازه کمک به من بدهد. او مشغول رسیدگی به حسین شد و من باقی گندم‌ها را آسیا کردم. صدای بلال که در از بام مسجد بلند شد، برای صلاة ظهر به مسجد رفتم؛ مولا را دیدم و از انگشتان خونین فاطمه به او گفتم. پس علی درمیان مسجد گریست و زود به سوی خانه رفت. «فَلَما فَرغْتُ قُلتُ لِعلِيٍّ مَا رَأَيتُ فَبكَى وَ خَرجَ» روایت ادامه دارد. کار به ادامه‌اش ندارم. اصلا نمی‌شود کاری به ادامه‌اش داشت. همینجا زمین‌گیر می‌شوم. علی بخاطر یک جراحت سطحی و ساییدگی پوست فاطمه، وسط مسجد، بین مردم گریه می‌کند و شتابان سمت خانه می‌رود. تازه جراحت‌سطحی‌ای که به چشم هم ندیده و فقط وصف‌اش را شنیده. علی تاب شنیدن از زخم‌های جزئی فاطمه را ندارد. تاب یک تاول کوچک روی‌ انگشت. خودتان حرفم را تا آخر متوجه شوید. توان گفتن نیست. ببخشید. #عجم_علوی

«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹 #خانواده #شهید #فخری_زاده برای شادی روحشون صلوات ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر #حجاب👇🏻 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057