eitaa logo
بچه های پایین محله
85 دنبال‌کننده
333 عکس
201 ویدیو
7 فایل
◾کانالی خاص برای مردم بادرود... ◽پر از مطالب جذاب، مختلف و مفید ... ادمین: @Amir87rj
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 جوانی در بازار به رسم تصادف روزگار سرمایه‌ای به‌هم زد و با تاجران تراز اول بازار قصد مجالست نمود. تاجران را که ماهران تجارت و شاخصان مهارت بودند روزی میل سیاحت نمودند و تاجر جوان با خدمتکار جوان با آنان همراه شد. به صحرایی رسیدند و قصد شکار با تیروکمان کردند. تاجر جوان که مهارتی در شکار نداشت از درد تکبر، گفتن حقیقت و تواضع سنگین آمد و تیری بر کمان نهاد تا او هم آهویی به تیر خود نشان کند. چون تیر در کمان نهاد زمان پرتاب خطا کرد و انتهای کمان به زیر چشم خورد و رخسار کبود کرد. مسافتی گذشت و تاجران را اسب‌هایی تازان آوردند تا بر اسب سوار شده و بر آرزو و مراد خویش بتازند. تاجر جوان که اسبی سوار نشده بود برای کم‌نیاوردن از صحابه تجّار، او نیز سوار شد و چون بید لرزان بر اسب تازان کمی تاخت و زمان فرود چون هنری او را نبود، بر زمین خورد و پایش درد گرفت و باب مزاحی بر تاجران گشود. تاجران به ساحل دریا رسیدند و قصد رفتن در آب در غروب نمودند. خدمتکار ارباب دید که باز قصد هم‌پروازی با تاجران دارد و التماس نمود که این بار را بگو شنایی تو را نیست چون دریا را رحمی بر کسی که علمش نباشد، نیست. هرچه کرد تاجر متکبر وَقعی بر کلام خدمتکار عاقل خود ننهاد و لباس از تن درآورد و برای مبارزه با دریای خروشان وارد معرکه شد. پای چون در دریا نهاد و قدمی از قدم برداشت، آب‌های خروشان او را با خود بردند و صدای استغاثه تاجر به آسمان برخاست. خدمتکار هیچ تکانی نخورد و غرق‌شدن ارباب نگریست. تاجران گفتند: چه غلام بی‌صفت و پستی که ارباب نجات نداد و نظاره‌گر غرق و مرگ ارباب شد. خدمتکار گفت: من بارها او را خواستم نجات دهم ولی تکبرش را رها نکرد که نجاتی بر خود بیند. زمانی که خواستم نجاتش دهم اندیشه کردم چگونه نجات دهم کسی را که تکبرش دیر یا زود او را خواهد کشت؟ پس دیدم نجات مرا بر او سودی نیست و تکبرش او را بعد از این نجات، در مهلکه دیگری بی‌تردید خواهد کشت. 🆔 @Masaf@paiinmahale
🔻 صدور گذرنامه زیارتی اربعین @chashmentezar_ir@paiinmahale
✋با سلام 😉 آیا میدانید همه در هر سطحی که هستند می توانند در این مسابقات شرکت کنند ؟ ☺️ آیا میدانید رشته های بسیار ساده مثل روخوانی ،حفظ ۵ آیه ،حفظ ده آیه زمینه حضور کودکان و نوجوانان را فراهم نموده است؟ 😇 آیا میدانید بسیاری از فعالان قرآنی حضور مستمر خود در مسابقات را عامل کسب تجربه و پیشرفت خود می دانند ؟ 😍 با اطلاع رسانی گسترده از طرق زیر زمینه انس افراد با قرآن را و قرآنی شدن جامعه را فراهم نماییم . ۱. ارسال پیام در شبکه های اجتماعی ۲. ارسال پیامک به مخاطبان خودتان ۳. تبلیغ چهره به چهره ۴. ثبت نام در مسجد و هیئت های حسینی قبل از نماز و بعد از نماز و حین مراسمات با یک میز و صندلی و خودکار و کاغذ! ۵. شما هم راه‌های زیادی می توانید به اینها اضافه نمایید . 😊 مهلت ثبت نام ۱۰ مرداد ماه 🔅درگاه ثبت نام ✓ event.quranbsj.ir @paiinmahale
ا﷽ا 〰 {دوره مـجـازی «ضِــــــد»} 〰 "دوره‌ای برای انجامِ بهتر «وظیفه» جهاد تبیین..." 🗂| سرفصل ها: ✓ ویژگی های زمان فتنه و وظیفه ما🧐 ✓ راهکار مواجهه با مخاطب پر‌چالش👥 ✓ اقدامات هنگام پاسخ دادن به شبهات🗣 ✓ آموزش بدون پرورش👨‍🏫 ✓ تمرین های کاربردی در حوزه تفکر💡 ✓ از خودسازی تا جامعه‌سازی👌 ✓ و ده ها مباحث جذاب دیگر... 🎁| مزایای شرکت در دوره : ▫️ شرکت در گردهمایی ویژه برگزیدگان در مشهد مقدس🕌 ▫️ استفاده از اساتید برتر کشوری👨‍🏫 ▫️ بن خرید محصولات فرهنگی🛍 [زمان ثبت نام بسیار محدود است!⏳] 📌 برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام از اینجا اقدام کنید. 🪴| @ammar_basij313 http://zil.ink/valasr_bmui🌱 ✅ @paiinmahale
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم سقا صبح تاسوعا حسینی حسینیه حضرت ابوالفضل شهر بادرود ساعت ۳۰؛۸ ✅ @paiinmahale
(شبهات محرم : شبهه ۳) [مدل۲] ❌ چرا امام‌حسین زن و بچه‌ها را با خود به کربلا برد ⁉️ (پاسخ: مرتضی‌ کهرمی ) @paiinmahale
🔅 ✍ اگر خدا را داشته باشی، هر آنچه از آن خداست، داری... 🔹شبی پادشاهی همه تاج و تخت و پادشاهی‌اش را برای رسیدن به خدا از دست داد و درویشی بیابان‌نشین شد. 🔸روزی گرم در تابستان به میدان شهر رفت تا او را شاید کسی برای لقمه‌ای نان به کارگری برد. 🔹آن‌قدر گرسنگی بر تن خود داده بود که بسیار لاغر و نحیف شده بود و کسی او را برای کارگری هم نمی‌برد. 🔸جوانی دلش به حال او سوخت. او را با خود به مزرعه‌اش برد و بیل به دستش داد تا زمین را شخم زند. 🔹پادشاه از فرط گرسنگی و ضعف زمین خورد ولی از خدای خود شرم کرد که لقمه‌ای نان از او بخواهد. 🔸جوان گرسنگی او را چون دید، لقمه‌ای نان به او داد و چون پادشاه قوت گرفت، به سرعت کار کرد. 🔹نزدیک غروب، جوان دستمزد او حاضر کرد اما پادشاه نگرفت و گفت: دستمزد من لقمه‌ای نان بود که خوردم و تا دو روز مرا سرپا نگه می‌دارد. 🔸جوان گفت: با این حال نحیف در شگفتم در حسرت این باغ من نیستی؟ 🔹پادشاه گفت: به یاد داری ۲۰ سال پیش این باغ را چه کسی به تو هدیه داد؟ آن کس امیر لشگر من و تو سرباز او بودی و این باغ یکی از ده‌ها هزار باغ‌های پادشاه بود و من همان پادشاه هستم. 🔸زمانی پادشاهی داشتم ولی خدا را نداشتم، هرچه سرزمین فتح می‌کردم، سیر نمی‌شدم چون می‌دانستم برای من نیست و روزی کسی که مرا سرنگون می‌کند همه آن‌ها را از من خواهد گرفت. نفسم هرگز سیر نمی‌شد. 🔹اکنون که همه باغ و ملک و تاج و تخت را رها کرده‌ام و خدا را یافته‌ام، هر باغ و کوهی را که می‌نگرم آن را از آنِ خود می‌دانم. ☝بدان! هرکس خدا را داشته باشد هرچه خدا هم دارد از برای اوست و هرکس خدا را در زندگی‌اش ندارد، اگر دنیا را هم فتح کند سوزنی از آن، مال او نیست. ✅ @paiinmahale
حضور سرهنگ پاسدار علیرضاشبانی زاده فرمانده سپاه ناحیه نطنز در جمع عزاداران بخش امامزاده بادرود @Basijnewsnatanz
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤 زیبای " شفاعت امام حسین " با سخنرانی استاد تقدیم نگاهتان ▪️ ویژه ؛ @AhleBeytMedia@paiinmahale
⚫️ روایت شام غریبان امشب ساعت ۲۱ حسینیه امام جعفرصادق بادرود ✅ @paiinmahale
▪️مراسم عزاداری شام غریبان حسینی ▪️قرائت زیارت عاشورا همراه با سخنرانی، مداحی و سینه زنی 🕘شروع مراسم: ساعت 21:00 ▪️مکان: بوستان شهدای گمنام شهربادرود ✅ @paiinmahale