🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌧#تفسیرجزء30
🌧#سوره_فلق_۴
🌺دامنه حسادت تنها نسبت به نعمتهاى مادى نيست، بلكه گاهى نسبت به ايمان افراد حسادت مىشود و مىخواهند آنان را به كفر برگردانند. «يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً»
🌹آرزوی نعمت حسادت نیست🌹
🔥◾️روشن است كه حسادت، آرزوى نابودى نعمت ديگران است، وگرنه درخواست نعمت از خداوند، حسادت نيست. چنانكه سليمان از خداوند حكومتى بى نظير خواست: «مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ» و حضرت على عليه السلام در دعاى كميل از خداوند مىخواهد كه نصيب او بيشتر باشد و قرب او به خداوند نيز بيشتر باشد. و اجعلنى من احسن عبيدك نصيبا عندك و اقربهم منزلة منك ...
🌹درمان حسادت🌹
براى درمان حسادت بايد اينگونه فكر كرد:👇
☘دنيا، كوتاه و كوچك است و غصه براى آن ارزشى ندارد.
☘ما نيز نعمتهايى داريم كه ديگران ندارند.
☘نعمتها بر اساس حكمت تقسيم شده است، گرچه ما حكمت آن را ندانيم.
☘آنكه نعمتش بيشتر است، مسئوليّتش بيشتر است.
☘بدانيم كه حسادت ما بىنتيجه است و خداوند به خاطر اينكه بندهى چشم ديدن نعمتى را ندارد، لطف خود را قطع نمىكند و فقط خودمان را رنج مىدهيم.
📚#استادقرائتی
#هفته_قرآن_عترت_نماز
┄┅ 🎀 دارالقرآن مائده🎀 ┅┄
ایتا👈@darolghoranemaedeh
شاد👈https://shad.ir/darolghoranemaedeh
#حفظ_کودک_و_نوجوان
#شروع_حفظ
پرسش :
سلام علیکم، من دختر 9ساله دارم که میخواد حفظ قرآن رو شروع کنه،ولی می خوام جوری باشه برنامش که سنگین نباشه یک وقت خسته و زده بشه، شما برنامه و پیشنهادی دارید؟
💐🍂💐🍂💐
✍ پاسخ از مشاور حفظ:
سلام علیکم و عرض ادب و احترام
بهتر است کار حفظ را از جزء 30 قرآن کریم شروع کنند.
البته این کار را زیر نظر یک استاد متبحر در این رشته و با همراهی کلاس و دوستان همسال پیش ببرید. 🌸
☘پیشنهاد ما این است که این جزء را در سه گام از ساده به مشکل حفظ کنند👇
🔺اول از سوره زلزال تاناس
🔺بعد از سوره طارق تا بینه
🔺و در نهایت از سوره نبأ تا بروج
✅ حفظ را از روزی یک خط شروع کنید و اگر علاقه و توان بیشتر وجود داشت کم کم میزان حفظ روزانه را بیشتر کنید.
✅ تا پایان این جزء، روزانه همه محفوظات را یک بار مرور کنند.
🌷 در پناه قرآن سربلند و سعادتمند باشید 🌷
┄┅ 🎀 دارالقرآن مائده 🎀 ┅┄
ایتا👈@darolghoranemaedeh
شاد👈https://shad.ir/darolghoranemaedeh
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
✅عواملی که برای حفظ قرآن اثر مثبت دارند.
[2]
4⃣ انتخاب مکان مناسب برای حفظ:
✅مکان حفظ باید مکانی خلوت و بدون سر و صدا باشد.
_دارای هوای سالم و آزاد باشد.
_از نور کافی و متعادل برای مطالعه برخوردار باشد.
_از نظر ظاهری ساده و باعث حواس پرتی نشود.
_خاطره ای شاد یا غمناک از آن مکان نداشته باشید.
👈 البته پس از به خاطر سپردن آیات تکرار آن به این اندازه تمرکز نیاز ندارد و میتواند در مکان های شلوغ هم تحقق یابد.
5⃣ انتخاب زمان مناسب برای حفظ:
✅ بهترین زمان برای حفظ زمانیست که سیستم بدن دارای آرامش کافی باشد و هم طبیعت از آرامش خاصی برخوردار باشد و آن زمان بین الطلوعین(بعد از اذان صبح) و اگر مقدور نباشد بعد از طلوع آفتاب و یا بعد از استراحتی کوتاه در طول روز.
✅ توجه به این نکته لازم است که بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب زمان مناسبی برای حفظ نیست بهتر است بعد از بیدار شدن از خواب کمی نرمش، کمی دوره کردن و سپس حفظ انجام گیرد تا اعضای بدن به کار افتند و کاملا بیدار شوند.
6⃣ مقدار حفظ روزانه :
⚪️ مقدار حفظ روزانه بستگی به میزان علاقه استعداد و وقت افراد دارد.
✅علاقمندان به حفظ نیاز خود را با دیگر حافظین مقایسه ننمایند چراکه هر کس یک نوع استعداد دارد.
✅ لازم است علاقمندان به حفظ قرآن کریم نخست ظرفیت حافظه ی خود را ارزیابی نمایند و سپس در حد توان به حفظ قرآن بپردازند.
✅ شیوه ی اصولی در کار حفظ آن است که ابتدا مقدار کم تری از آیات را در برنامه ی حفظ قرار دهیم و سپس با گذشت زمان ،افزایش محفوظات و اعتماد بر صحت آیاتی که در ذهن جای گرفته، بر مقدار آنها بیفزاییم.
👈 تذکر این نکته لازم است که آنچه به حفظ کمک می کند و محفوظات قرآنی را متقن و محکم می سازد کیفیت است نه کمیت،
✅خوب به خاطر سپردن ، پیش از حجم محفوظات اهمیت دارد.
┄┅ 🎀 دارالقرآن مائده 🎀 ┅┄
ایتا👈@darolghoranemaedeh
شاد👈https://shad.ir/darolghoranemaedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💻موشن گرافی| مسابقات هفته قرآن،عترت و نماز
🔶مناسب: #همه_دوره_های_تحصیلی
🥇🥈🥉🏆🥇🥈🥉
🤩سلام بچه ها
یه خبر خوب ! دارالقرآن مائده ویژه برنامه هایی رو برای شما به مناسبت هفته قرآن،عترت و نماز در نظر گرفته. برای اطلاع بیشترهمین الان به آدرس
@darolghoranemaedeh
📱در شبکه شاد برید و در🏆مسابقات قرآنی الگوی تلاوت ،تفسیرآسان سوره های ناس و فلق و تولید محتوا در زمینه های مهدویت ، جشن تکلیف و حجاب شرکت کنید.
📨 آثار خودتون رو حداکثر با حجم 10 مگابایت تا هفتم دی ماه برامون ارسال کنید.
🎁واز هدایای ارزشمند نفرات برگزیده بهره مند بشید.
┄┅ 🎀 دارالقرآن مائده🎀 ┅┄
ایتا👈@darolghoranemaedeh
شاد👈https://shad.ir/darolghoranemaedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎇 اعجاز علمی قرآن 🌠
🌎 کلیپ تهیه توسط دانش آموز عزیزمان نجمه محمد ابراهیم
#هفته_قرآن_و_عترت
🌱دخترانه هجرت 🌱
20.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔄#یاریگران_زندگی
✅#شماره_3
⏪موضوع: مهارت نه گفتن
🔄کانون فرهنگی تربیتی آیت الله شهید سعیدی (ره)
❗️لینک عضویت در گروه کانون
https://eitaa.com/saeidikanon
🌺 سلام و احترام
🔶 ساعت ۱۲ فردا پنجشنبه آخرین مهلت ارسال آثار جهت شرکت در مسابقه آوایی نوای وحی است. عزیزانی که درخواست تمدید مهلت ارسال آثار را داشتند تا پایان این زمان اقدام بفرمایند.
🆔 @darolquran4j
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🔴#ماجرای_جالب_چگونگی_ساخته_شدن_پل_آهنچی_قم
🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟🚟
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد. از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود.
مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد. عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم. پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...
درست همان موقع ، مردی با کت و شلوار قهوه ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده بود جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم ...
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید.
قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.
یاعلی (ع)
ستاد تربیتی دبستان غیردولتی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
༺📚════════
🌼مرد میدان
✍روزها میگذرد و همچنان ؛ مرد این میدان تو هستی برای ما
#سردار_دلها
یاعلی (ع)
ستاد تربیتی دبستان غیردولتی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها