_ باز میپرسی:چهطور اینگونه شاعر شد دلت؟!
تو دلت را جای من بگذار، شاعر میشود.
گرچه میدانم نمیدانی چه دارم میکشم..
از تو میگوید دلم هر بار شاعر میشود (:
_ اصلا اين بار قسم به حادثت شدن به جان من كه جان من هميشه محوِ جان توست گمشده ام...
یه وقتایی فک میکنم هیچ کس شبیه حرفاش نیست، حتی خودت.
هیچ کس اون رنگی که نشون میده نیست ، حتی خودت.
هیچ کس واقعا خوبیتو نمیخواد، حتی خودت.
هیچ کس موندگار نیست، حتی خودت.
هیچ کس بلدت نیست، حتی خودت...
و این اخری از همه دردناک تره...