دو بار علی‌؏ حمله کرد صفوفِ دشمن رو به هم ریخت شمشیرش که کج می‌شد به زانو می‌گرفت و راست می‌کرد . چشمانِ حیرت زده اطرافش را که دید فرمود ؛ + به خدا سوگند ، مقصودم از این شمشیر زدن ها جز رضای خدا و آبادی خانۀ آخرت نیست!

راهی جز عشقَت نیست ما را (: 🪴|ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ 

شَبی به لطف علی میرسم به صحن نَجف تمام عمر خوشم با همین خیالِ خودم (:

یا مَن حُبُّه فی قلبه من حباتِّه (: 🪴|ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ 

اگرهردم‌یاعلی‌درزبانم می‌چرخد همه لطفِ تو بوده که همچنین روزگار هم بر وفق مراد می‌چرخد ؛ وفق مراد که می‌گویم منظور این است که با حبِ شما هرطور که باشد می‌ارزد (:

دل‌خوشم به دستی که به ضریحت گره خورده (: - ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ -

روزِ جنگ جمل ؛ صدای علی‌؏ در دشت طنین‌انداز شد + اگر لشکر دشمن پا به فرار گذاشت به دنبالشون نرین مجروحی رو نکُشین مراعاتِ اسیر رو بکنید کشتِگان دشمن رو عریان نکنید . . - چقدر خوب حرفایت یادشان ماند کربلا عمل کردند (: - ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ -

خودتان را به "خوش‌اخلاقی" تمرین و ریاضت دهید. زیرا که بنده‌‌‌ی مسلمان با خوش‌اخلاقی خود به ‌درجه‌‌ روزه‌‌گیرِ شب زنده‌‌دار می‌‌‌رسد . . + فرمایشات امیرالمؤمنین (: 🪴|ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ 

یا من یفتخر به المحبون (:

ما غباریم غباری زِ خیابان نجف (:

جنگ جمل ؛ قاتل به همراه سر و شمشیرِ زبیر انتظار پاداش به سوی علی ؏ آمد ؛ + به خدا سوگند پسر صفیه ضعیف و ترسو نبود و فرومایه هم نبود اما امروز به چنین روزی افتاد . . حالا علی ؏ شمشیر زبیر را به دست گرفته بود و با حسرت نگاه میکرد ؛ + این شمشیری است که چه بسیار غبارهای غم از رخسار رسول خدا زدوده بود! - اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا . 🪴|ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ 

شیعه برات حرم میسازه ‌(: 🪴|ʜɢᴀʏɴᴀʙᴀᴛ