🌸 الهی صبح را آفریدی
✨و ما را خلقتی
🌸دوباره بخشیدی
🌸خلقت دوباره ی تو را در
✨این صبح زیبا شاکریم
🌸 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
✨الهـی بـه امیـد تــو 🌸
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
دعای امروز 🌷❤️🌷
مهربانا💕
سرآغاز
و سرانجامِ
پناهِ من تویی
شب را آغوش گشودی
و با سکوت آرامشم دادی،
حال
این صبح را
نيز امیدم باش
و دلیل روزهای زندگیم
که دانندهٔ احوال فقط تویی💕
آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏
ای زنده ، ای پاینده 🙏
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
☘داستانی تکان دهنده☘
🌸ميرداماد و آتش شهوت🔥
🍃در كتابی كه فیلسوف بزرگ، عارف عامل، علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان مقدمهای بر آن نگاشته بود خواندم:
عباس صفوی در شهر اصفهان از همسر خود سخت عصبانی شده و خشمگین میشود، در پی غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنمیگردد، خبر بازنگشتن دختر که به شاه میرسد، بر ناموس خود كه از زیبائی خیره كنندهای بهره داشت سخت به وحشت میافتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولی او را نمىیابند.
☄دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب میشود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادی كه طلبهای جوان و فاضل بود میرود، در حجره را میزند، محمدباقر در را باز میكند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او میگوید از بزرگ زادگان شهرم و خانوادهام صاحب قدرت، اگر در برابر بودنم مقاومت كنی ترا به سیاست سختی دچار میكنم . طلبه جوان از ترس او را جا میدهد، دختر غذا میطلبد، طلبه میگوید جز نان خشك و ماست چیزی ندارم، میگوید بیاور . غذا میخورد و میخوابد.
😈وسوسه به طلبه جوان حمله میكند، ولی او با پناه بردن به حق تعالی، دفع وسوسه میكند، آتش غریزه شعله میكشد، او آتش غریزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش میكند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه میافتد، احتمال بودن دختر را در آنجا نمیدادند، ولى دختر از حجره بیرون آمد، چون او را یافتند با صاحب حجره به عالی قاپو منتقل كردند .
☀️عباس صفوی از محمدباقر سئوال میكند دیشب، در برخورد با این چهره زیبا چه كردی؟ وی انگشتان سوخته را نشان میدهد، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم میگیرد، چون از سلامت فرزندش مطلع میشود، بسیار خوشحال میشود،
👈 به دختر پیشنهاد ازدواج با آن طلبه را میدهد، دختر نیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بود، قبول میكند. بزرگان را میخوانند و عقد دختر را براى طلبه فقیر مازندرانی میبندند و از آن به بعد است كه او مشهور به میرداماد میشود و چیزی نمیگذرد كه اعلم علمای عصر گشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملا صدرای شیرازی صاحب اسفار و كتب علمی دیگر تربیت میكند .
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
36.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆حتما ببینید👆
🎥خانواده ای که؛برا احیا #عزای_امام_حسین فرزند خود را فروخت!!
و ادامه داستان...
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛣جاده ی موفقیت یک پیچی داره به نام شکست؛
یک سرعت گیری داره به نام دوستان...
یک چراغ قرمزی داره به نام دشمنان...
یک چراغ احتیاطی داره به نام خانواده...
یک تابلوعه راهنما داره به نام هدایت الهی
#حکیمانه
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
#حکیمانه
واقعا قشنگه
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ " : ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ "
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ !
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ
ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ !
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ...!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ" : ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺪ؟! ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ
ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ"!!!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اتفاق تکان دهنده برای مردی که در حمام زنانه کار می کرد
🔻شیخ مهدی دانشمند و توبه ای تکان دهنده
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
حکایتِ کوزه ی ترک خورده🏺
در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست…چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.😓
هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : ” از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای…فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. “😥
مرد خندید و گفت: ” وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. ”🔍 موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده…سمت خودش… گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: ” می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.
این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟😍
#حکیمانه
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
💠خدا از سلطان محمود بزرگتر است!
🤴روزی سلطان محمود غزنوی، بر لب ایوان بارگاه خود قدم می زد، چشمش به زن نجاری افتاد. طبع هوسبازش به سراغش آمد و فریب شیطان را خورد. از وزیرش راه چاره ای خواست.
وزیر که خیلی حیله گر بود، گفت:
اگر شاه این راز را فاش کند یا بخواهد علنی نجار را بکشد، خیلی بد می شود. چه خوب است به نجار ایرادی بگیریم و به او بگوئیم: در مدت یک شبانه روز باید برای ما یک بار جو از چوب بتراشی؛ اگر از یک بار حتی یک سیر هم کم باشد، تو را بدون چون و چرا خواهیم کشت؛
سلطان ستمگر به هوش وزیر آفرین گفت و او را مأمور این کار کرد.
وزیر رفت به خانۀ نجار و گفت:
- تا فردا باید یک بار جو از چوب بتراشی؛ و تحویل دهی!نجار بیچاره که از همه جا بی خبر بود و نمی دانست که سلطان محمود می خواهد با این بهانه او را دنبال نخود سیاه بفرستد، نزدیک بود از ترس قالب تهی کند.با ترس و وحشت آمد و قضیه را به زنش گفت و راه چاره خواست.
زن نجار که خیلی دانا و هوشیار و عفیفه و پاکدامن بود، به اصل مطلب پی برد و به شوهرش گفت:
چرا خودت را باخته ای؟...
ترس نکن، خدا از سلطان محمود بزرگتر است.
هرچه زن او را دلداری می داد؛ بی نتیجه بود. شب که شد، مرد نجار مشغول کار و تراشیدن جو از چوب شد و زنش مرتب می گفت:-بلند شو و با فکر راحت بخواب، تا صبح خدا بزرگ است...
نجار به رختخواب هم که رفت، آرام نداشت و خوابش نمی برد.
صبح که شد، او دید فقط توانسته است یک مشت جو بتراشد؛ بنابرین با زنش وداع کرد و گفت:-الآن غلامان شاه می آیند و مرا می برند و به چوبۀ دار می کشند.
زن بازهم گفت: نترس خدا از سلطان محمود بزرگتر است.در این هنگام، در خانه به صدا درآمد. رنگ از صورت نجار پرید و نزدیک بود که روح از تنش پرواز کند. به زنش گفت:من که قادر نیستم، تو برو جواب بده.زن رفت در را باز کرد و دید نوکران سلطان محمود آمده اند، پرسید:- با کی کار دارید؟
- گفتند شوهرت را می خواهیم.
زن با نگرانی بسیار زیاد پرسید:
- چه بلایی می خواهید بر سرش بیاورید؟یکی از نوکرها گفت:
سلطان محمود مرده و شوهرت باید برای او تابوت درست کند!
زن با خوشحالی برگشت و به شوهرش گفت:نگفتم که خدا از سلطان محمود بزرگتر است.
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
از افلاطون پرسيدند: شگفتانگيزترين رفتار انسان چيست؟🤔
پاسخ داد: از كودكى خسته میشود، براى بزرگ شدن عجله میكند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود میشود. ابتدا براى كسب مالوثروت از سلامتى خود مايه میگذارد، سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج میكند. طورى زندگى میكند كه انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى میميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است. آنقدر به آينده فكر میكند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست، در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست..
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
#داستان دختری که زشت بود
و شب عروسیش به امام حسین(ع)
متوسل شد...!!!
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
دوستي با هر كه كردم
بُلبُل نيرنگ بود
ظاهرش اَهلِ خلوص
باطنش صَد رَنگ بود
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندائی رااز عالم غیب شنید: « ای مردهرچه همین الآن آرزو کنی، به تو داده میشود.»
مرد قدری تأمل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قرار گرفته، به طلا تبدیل شود.
در کمتر از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد. ندا آمد: « آرزوی دیگرت چیست؟ »
🌺مرد گفت: کور شود هرکه آرزو و دعای کوچک داشته باشد.
بلافاصله مرد کور شد!
🌺نکته : وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت خداست، حتی خواستن کوهی از طلا نیز کوچک است. خدا بزرگ است، از خدای بزرگ چیزهای بزرگ بخواهید.
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
وقتی منو
تو تاریکی رها کردی
من نور خودمو پیدا کردم ازت ممنونم!
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت بودن جرات ميخواد!
چرا؟!
چون كه براش بايد بها بدى
ممكنه يه عده از كنارت برن و دور بشن
چون عادت كردن به همون آدم قبليه
كه فقط بهشون سرويس ميدادى
و حالا نميتونن با شرايط جديد كنار بيان
و حتى ممكنه خودت هم اولش جا بخورى!
چون سالها بر خلاف ميلت زندگى كردى
و با اين تغيير يهو سورپرايز ميشى
و نميدونى كه دارى كار درستى ميكنى يا نه
اما
آدمى كه جسارت به خرج ميده
و جورى كه خوشحال ميشه زندگى ميكنه
فقط خودشه كه ميتونه درك كنه كه چه قدر
تصميم درستى گرفته و چه قدر حالش بهتره
پس انتخاب با خودته
اما جرات كن و خودت باش🙌🏼
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
شبتتان آرام
آسمان رویاهایتان پرستاره
شب خوش
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿
🔴 فلسفه ی غسل جنابت بعد از نزدیکی چیست؟
چرا اسلام دستور میدهد كه به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشوییم در حالی كه فقط عضو معینی آلوده میشود و آیا میان بول كردن و خارج شدن منی تفاوتی هست كه در یكی فقط محل را باید شست و در دیگری تمام بدن را؟
جواب در کانال زیر سنجاق شده.
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/667484162C8f6ea6f09c
🌸مهـربان خدای من
✨با توکل به نام اعظمت
🌸روزمان را آغاز می کنیم
✨امیـد که در پایان روز
🌸لبخنـد رضایتت را
✨ نظاره گر باشـم...
🌸روزتون پراز لطف و کرم خدا
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
دعای امروز 🌷❤️🌷
خدایا🙏
در آخرین روز هـفته 🌷
دل های غمگین را شاد🌷
گرفتاری ها را رفع و
حاجتها را روا
و دعاها رامستجاب گردان
ای مهربان
تمام مریض ها را شفای
عاجل عنایت بفرما🌷🙏
آمیـــن ای فرمانروای حق و آشکار 🙏
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
♥️متنی فوق العاده زیبا
♥️دنیا به "شایستگی هایت"
پاسخ میدهد نه به " آرزوهایت "
پس شایسته ی آرزوهایت باش...
♥️چه بسیار انسانها
دیدم تنشان "لباس" نبود
♥️و چه بسیار لباسها
دیدم که درونش "انسانی" نبود
♥️به هر کس"نیکی" کنی
او را "ساخته ای"
و به هر کس"بدی" کنی
به او "باخته ای"
♥️پس بیا بسازیم و نبازیم
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
دیگه هرگز بـرنگـرد، این در برای همیشه به روی تو بستهست:🤭😓
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
این دلِ آشفتہ ام باعشق نجوا مے ڪند
بے قرارت مے شود اما مدارا میڪند
با وجود خستگے بیتاب دیدارِ توام
قلب من احساس نابت را تمنا میڪند
میبرم دست خیالم را بہ سوے قبلہ ات
جانمازم عطرے از احساس پیدا میڪند
توعروس سورہ ے قرآنِ اشعار منی
آیہ هایت ، زخم هایم را مداوا میڪند
اے همہ آرامشم ، از دوریت میسوزم و
شمع جانم حال زارم را تماشا میڪند
تا بگیرد شعر من عطر نفس هاے تو را
هر غزل دل را بہ یادت مست و شیدا میڪند
❇️ پندهای حکیمانه
📚 @pandehakimaneh👌
🚿🚿🚿🚿🚿🚿🚿
🔴 فلسفه ی غسل جنابت بعد از نزدیکی چیست؟
چرا اسلام دستور میدهد كه به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشوییم در حالی كه فقط عضو معینی آلوده میشود و آیا میان بول كردن و خارج شدن منی تفاوتی هست كه در یكی فقط محل را باید شست و در دیگری تمام بدن را؟
جواب در کانال زیر سنجاق شده.
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/667484162C8f6ea6f09c