eitaa logo
پنجِ پنج
317 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
203 ویدیو
4 فایل
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj 📱ادمین کانال @Khademshohadiran
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💢 پیام آفتاب 💢
📸 اولین جلسه دبیرخانه مردمی بزرگداشت "روز ایثار و مقاومت اراک" / پنج _ پنج/ 🏴 ۲ خرداد ماه ۱۴۰۳ 🏴 سالن جلسات صداوسیمای استان مرکزی 🏴 روابط عمومی شبکه آفتاب🏴
﷽ 🕊 🌱شهید مرتضی محرابی 🗓تاریخ تولد:۱۳۳۳/۰۳/۰۳ محل تولد:اراک 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۰۵/۰۵ محل شهادت:پاسگاه زید_عملیات رمضان مزار:گلزار شهدای اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: فعالیت‌های اجتماعی‌اش را شدت بخشید و پس از پیروزی انقلاب به عضویت انجمن اسلامی انستیتو کاشان درآمد و از بنیان‌گذاران این انجمن بود. پس از پایان درس در جهاد سازندگی اراک در گروه پزشکی فعالیت می‌کرد. او همچون امامش عاشق و دلسوز محرومان و مستضعفان بود و از فشار زندگی و فقر مالی و ضعف معنویت و ستمی که بر محرومان جامعه بخصوص روستاهای ایران رفته بود، او محرومیت مستضعفان جهان را معلول نظام استکباری و ضد انسانی حاکم بر جهان می‌دانست و تنها راه رهایی و نجات را در مکتب حیات‌بخش اسلام می‌دید. با شروع جنگ تحمیلی به فرمان امام(قدس سره) راهی جبهه شد و در عملیات رمضان به عنوان بسیجی گردان شهید بختیاری شرکت کرد. در همین عملیات در پنجمین روز از مردادماه 1361 در پاسگاه زید عراق به درجه والای شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید دوازده سال میهمان دشت تفتیده خوزستان (پاسگاه زید) بود و پس از شناسایی به‌ وسیله گروه‌های تفحص، آثار بر جای مانده از شهید در چهارم اسفندماه سال 1373 در گلزار شهدای اراک به خاک سپرده شد. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید حسین جودکی 🗓تاریخ تولد:۱۳۲۱/۰۳/۰۴ محل تولد:سرسختی علیا_شازند 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۰۵/۰۵ محل شهادت:بمباران کارخانه آلومنیوم سازی مزار:گلزار شهدای اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: برشی از خاطرات شهید: چند بار می‏خواستند پدرم را ترور کنند. چند بار به منزل رشوه آوردند که قبول نکرد و در پرونده‏های‏شان گذاشت. یک شب هم طنابی انداخته بودند؛ پدرم که خم شده بود که بند کفشش را باز کند و برادر کوچکم هم همیشه وقتی که پدر جلوی در خانه می‏رسید و می‏خواست کفشش را در آورد، بسیار گریه و بی‏قراری می‏کرد که به آغوش پدرم برود، اما طناب به بینی‏اش گیر کرده و روی بینی و پیشانی‏اش را زخم کرده بود. پدرم گفت: «خدا خیلی به من رحم کرده! می‏خواستند ترورم کنند....» پدر خیلی به امر به معروف اهمیت می‏داد، چند بار هم برای این که امر به معروف کرده بود، کتک خورده بود. وقتی به خانه می‏آمد، دکمه‌های پیراهنش کنده بود. با دایی‏ام از سیزده سالگی، در تهران، برای کمک به جبهه آذوقه جمع می‏کردند. اولین بار هم با دایی‏ام به جبهه رفت و بعد که یاد گرفت؛ خودش مرتب به جبهه می‌رفت. هر کس مشکلی داشت و فامیل‏هایی که روستا بودند، همیشه حل مشکلات‌شان با پدرم بود. تا آنجا که وقتی شهید شد، پسر عموی پدرم گفت: «بزرگِ خاندان جودکی رفت.» راوی: دخترشهید 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید علی فتحی 🗓تاریخ تولد:۱۳۴۳/۰۳/۰۵ محل تولد:نظم آباد_اراک 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۰۵/۰۵ محل شهادت:پاسگاه زید_عملیات رمضان مزار:گلزار نظم آباد_اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: جوانی او با کارگری و زحمت فراوان گذشت. همیشه سرگرم کار و تلاش بود. همیشه در مسجد و نماز جماعت و در کارهایی که منفعت عمومی داشت، شرکت می‌کرد. جوانی با اخلاق و نرم‌خوی، خیرخواه مردم و با خویشان مهربان بود. اتحاد مسلمانان را خواستار بود و کلمه امام(قدس سره) را تکرار می‌کرد. می‌گفت: اختلافات جزئی را باید کنار گذاشت و با صدام، این دشمن اصلی جنگید. او همیشه به فکر یادگرفتن کارهای فنی بود و در آن تبحر فراوان داشت. علی در اوایل سال 1361 تشکیل خانواده داد. بعد از پیروزی انقلاب در کمیته شهر صنعتی اراک به خدمت مشغول شد و در آنجا فنون نظامی را به خوبی آموخت. از طرف واحد بسیج کارخانه برای حضور در جبهه فراخوان داده بودند. علی، از اولین کسانی بود که به ندای هل من ناصر حسین(علیه السلام) زمان خود، خمینی(قدس سره) کبیر لبیک گفت و در عملیات رمضان حضور پیدا کرد و در تاریخ پنجم مردادماه 1361، در پاسگاه زید با نثار خون خود درخت تناور اسلام و انقلاب را آبیاری نمود. پیکر مطهر شهید که در منطقه جنگی مفقود شده بود، پس از تفحص در دهم آبان ماه سال 1374 در زادگاهش به خاک سپرده شد. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید محمد مجیدی 🗓تاریخ تولد:۱۳۵۰/۰۳/۰۵ محل تولد: حک سفلی_شازند 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۰۵/۰۵ محل شهادت:اراک_بمباران کارخانه آلومینیوم سازی مزار:گلزار شهدای اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: همسر شهید می‌گوید: ما هر دو اهل حک سفلی هستیم، اما نسبت فامیلی نداشتیم. سال 1363 در اراک ازدواج کردیم. محمد سال 60 در کارخانه آلومینیوم‌سازی استخدام شده بود. او خیلی خوب و واقعاً مهربان بود. صبح پنج که می‌خواست برود سرکار، حالتش با روزهای قبل فرق می‌کرد. مریم دختر بزرگمان خیلی کوچک بود. نمی‌گذاشت که برود سرکار. آن موقع ما خیابان کشتارگاه ساکن بودیم و خانه مادر شوهرم می‌نشستیم. وقتی بمباران شد من رفتم سر کوچه و آمدم. بعد فامیل‌ها آمدند و گفتند: چیزی نشده. من فکر نمی‌کردم شهید شده باشد. ساعت هشت شب گفتند: محمد مجروح شده و او را به محلات برده‌اند. فردا صبح گفتند که شهید شده است. آن طور که شنیدم، موقع بمباران کمدی که پشت سر محمد بود، افتاده بود روی سرش. او تا دروازه تهران هم زنده بود و همکارش آقای شیرازی بالای سرش بوده و با او حرف می‌زده است. فردای بمباران، تشییع جنازه‌اش بود. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید حمید مظاهری 🗓تاریخ تولد:۱۳۴۵/۰۳/۰۶ محل تولد:اراک 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۰۵/۰۵ محل شهادت:پاسگاه زید_عملیات رمضان مزار:گلزار شهدای_اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: خوش‌اخلاق بود و مهربان و با دیگران با گشاده‌رویی برخورد می‌کرد. سال 1360 که فرا رسید، شوق رفتن به جبهه، حمید را بی‌قرار کرده بود. از نوجوانی تیراندازی یاد گرفته بود و آرزو داشت سینه دشمن نظام و انقلاب را هدف بگیرد. آر پی جی زن بود و در پاسگاه زید خدمت می‌کرد. آخرین بار، تیرماه سال 1361 بود که با مادرش به ایستگاه راه‌آهن رفت برای خداحافظی تا به جبهه برگردد. قطار دیر کرده بود. حمید به مادرش نگاه کرد و گفت: حلالم کن. این آخرین باری است که همدیگر را می‌بینیم. مادرش بغض کرد؛ اما ته دلش خوب می‌دانست به حمید الهام شده این بار شهید می‌شود. عملیات رمضان بود، پنجمین روز از پنجمین ماه 1361 که بسیجی گردان شهید بختیاری از تیپ 17 علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) در نوزده‌سالگی در پاسگاه زید به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در منطقه عملیاتی مفقود شد و پس از سال‌ها در یکم اسفندماه سال 1373 تفحص و در زادگاهش به خاک سپرده شد. در یکی از نامه‌هایش نوشته بود: «به خواهران عزیز سفارش می‌کنم که حجاب اسلامی را حفظ کنید و به دشمنان اجازه ندهید که به اسلام بی‌حرمتی کنند و از انقلاب اسلامی، این دست‌آورد شهیدان مظلوم، حفظ و حراست نمایید». 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید داوود امیری 🗓تاریخ تولد:۱۳۴۴/۰۳/۰۹ محل تولد:بصری_شازند 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۰۵/۰۵ محل شهادت:پاسگاه زید_عملیات رمضان مزار:مفقودالاثر 📜برشی از زندگی نامه شهید: در شهر اراک همکاریش را با بسیج آغاز کرد و با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس سپاه پاسداران به عضویت سپاه در آمد تا از خاک و میهنش دفاع کند. به دین اسلام و مذهبش بسیار علاقه‌مند بود و راه سعادتمندی در دنیا و آخرت را به خوبی می‌دانست و بر آن پایبند بود. بسیار به ائمه اطهار(علیهم السلام) علاقه داشت و در مراسمات مولا و سرور و سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) حضور مستمر داشت.  داود، در اواخر سال1360 ازدواج کرد و هنوز چند روز از ازدواجش نگذشته بود که عازم جبهه شد. در دومین مرحله از حضورش در مناطق جنگی هنگامی‌ که در گردان شهید بختیاری از تیپ 17 علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) مشغول به خدمت بود پس از سه ماه حضور مستمر در جبهه در پنجم مرداد ماه سال 1361 در درگیری با دشمن بعثی در پاسگاه زید عراق در حین عملیات رمضان مفقودالاثر شد و چه سخت است دلتنگی‌های پدر و مادر و همسری که چشم به راهند تا اثری هر چند کم از عزیزشان برایشان بیاید. دیده‌های یعقوب‌وار آن‌ها در فراق یوسف‌شان از بین رفت ولی از عزیز مصرشان خبری نیامد. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید سیف الله ربیعی 🗓تاریخ تولد:۱۳۴۰/۰۳/۱۰ محل تولد:نورآباد_شازند 🗓تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۰۵/۰۵ محل شهادت:پاسگاه زید_عملیات رمضان مزار:گلزارشهدای اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: جوانی آراسته و مهربان که در تمام طول زندگی‌اش تلاش می‌کرد یار و یاور دیران باشد و به گونه‌ای زندگی کند که رضای خدا و خلق خدا در آن قرار بگیرد. در اخلاق و خوش‌رویی نمونه بود و به نماز و عبادت علاقه زیادی داشت. او مهربان بود و مهربانی را از کودکی آموخته بود. در زمان انقلاب فعالیت داشت و مرید حضرت امام(قدس سره) بود. همین مسئله بینش دینی و سیاسی‌اش را بیش از پیش کرده بود و او را در راه عشق و دین قرار داد. وطن‌پرستی که خوب آموخته بود در راه آزادی و آبادی وطن قدم بردارد. از زمان شروع جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. مرحله اول در منطقه شیاکوه و سپس در منطقه جنوب نزدیک به شش ماه خدمت کرد. او داوطلبانه در گردان شهید بختیاری از لشکر 17 سازماندهی شد و در عملیات رمضان در پنجم مرداد ماه 1361 با تقدیم خون پاک خود به آرزوی دیرین و قلبی خود رسید. پیکر مطهرش در منطقه نبرد مفقود شد و پس از سیزده سال به وسیله گروه‌های تفحص شناسایی و در سال 1374 بازگشت و در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید علی‌اکبر نامدار 🗓تاریخ تولد:1308/03/13 محل تولد:شیراز 🗓تاریخ شهادت:1365/05/05 محل شهادت:بمباران کارخانه آلومینیوم سازی مزار:گلزارشهدای اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: شهید علی‌اکبر نامدار در سال 1308 در شهر شهیدپرور شیراز متولد شد. پس از مهاجرت و سکونت در شهر اراک در سال 1351 در شرکت آلومینیوم ایران استخدام و در واحد انبار مشغول به کار شد، پس از مدت 10 سال یعنی در سن 53 سالگی به واحد امور مالی و حسابداری شرکت انتقال یافت و در واحد حسابداری به عنوان مسئول کارتکس حسابداری مشغول به کار شد. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. در دوران همکاری با ایشان پس از مدت مدیدی که از آشنایی و در کنار هم بودنم در محیط کار می‌گذشت، با توجه به شناختی که هر دو از هم پیدا کرده بودیم، روزی را قرار گذاشتیم به اتفاق یکی از همکاران خدماتی که ایشان نیز مورد شناخت هر دوی ما و از مردان باوقار، بی‌ادعا و بذله‌گو و شوخ‌طبع نیز بود به نام آقای مهندس البرز رئیس خدمات اداری آن زمان به باغ کوچکش که در ابتدای جاده خمین خریداری کرده و اوقات بیکاری‌اش را پس از اتمام کار در ایرالکو وقف رسیدگی و احیای آن کرده بود، من و شهید نامدار را دعوت کرد و در آن زمان که فصل پاییز هم بود چند ساعتی را به گپ و گفتگو گذراندیم. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
هدایت شده از فـرهنـگ اراڪ
🏴 «تبیین گُفتمان خدمت» 🔻ویژه برنامه رحلت ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) و گرامیداشت شهدای خدمت🔻 ویژه فعالان فرهنگی، ایثار و شهادت شهر اراک سخنران: حاج حسین یکتا مداح: حاج محمود قاسمی همراه با اجرای گروه های سرود ▪️زمان: سه شنبه، ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۳، ساعت ۹:۳۰ ▪️مکان: استانداری مرکزی، سالن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
﷽ 🕊 🌱شهید محمود حاجیان کرهرودی 🗓تاریخ تولد:1333/03/15 محل تولد:کرهرود_اراک 🗓تاریخ شهادت:1365/05/05 محل شهادت:بمباران کارخانه آلومینیوم اراک مزار:گلزارشهدای کرهرود 📜برشی از زندگی نامه شهید: شهید محمود حاجیان در سال 1333 در کرهرود به دنیا آمد و در دوران کودکی در دبستان کرهرود مشغول تحصیل شد و تا کلاس ششم ابتدایی درس خواند و ترک تحصیل کرد. او دارای سه خواهر و دو برادر است. محمود در بازار شاگرد فرش فروشی مرحوم حاج علی اصغر حاجیان شد. سپس ازدواج کرد محمود بعد از بازار، در کارخانه آلومینیوم اراک استخدام شد. او راننده مینی‌بوس بود. جوانی بسیار مؤدب و مهربان که با پدر و مادر و خواهران و برادران مهربانی می‌کرد و در اداره و شهر با مردم خوش رفتاری می‌نمود. محمود در بمباران پنجم مرداد ماه سال 1365 به شهادت رسید. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
﷽ 🕊 🌱شهید سید حسن پارسازاده 🗓تاریخ تولد:1346/03/015 محل تولد:اراک 🗓تاریخ شهادت:1365/05/05 محل شهادت:بمباران کارخانه آلومینیوم اراک مزار:گلزارشهدای اراک 📜برشی از زندگی نامه شهید: سیدحسن، درست مثل نامش، خوش‌رو و خوش‌اخلاق بود. کوچک که بود، در کارهای خانه به مادرش کمک می‌کرد. بزرگ‌تر که شد، دل داد به درس و مدرسه. آرام‌آرام، ریشه‌های هنر در وجودش پا گرفت و در انگشتانش جوانه زد. انگشتانش اهل کار و ظرافت بودند. برای همین، هنرستان را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد و سرانجام، دیپلمش را گرفت. روزهای انقلاب، شوری تازه در جان مردم دوانده بود. خانواده سید هم در این شور سهیم بودند. آن‌ها هم شب‌ها بر پشت‌بام خانه‌شان الله اکبر می‌گفتند و بعد از نماز، برای برچیده شدن نظام طاغوت، دعا می‌کردند. سیدحسن هنرستان را که تمام کرد، راهی بازار کار شد. خیلی زود به استخدام کارخانه آلومینیوم‌سازی در آمد. دستان توانای او آماده کار بودند برای کسب رزق حلال که سفارش همیشگی پدرش بود. پنجم مرداد ماه سال1365 بود. سیدحسن تازه به 19سالگی رسیده بود و در کارخانه، کنار دستگاه‌های سنگین، مشغول عرق ریختن و زحمت کشیدن که دیوار صوتی اراک شکست. صدای جیغ و فریاد مردم در نطفه خفه شد. هواپیماهای جنگی عراقی حتی فرصت فریاد را به مردم بی‌گناه ندادند. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj