eitaa logo
گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
3.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
364 ویدیو
3 فایل
🌟کانال اطلاع رسانی پنج ستاره👇👇 @panjsetare 🌟کانال واریزی ها👇👇👇 @varizpanjsetare 🌟لینک گروه اول گسترده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0 ✅ثبت سفارش؛ @Hadi774
مشاهده در ایتا
دانلود
میشه روسری 68تومنی رو 49تومن 😳😳😐 مگه ؟؟؟!!!!😑 بله😎 همراه‌هر کلی‌هدایا‌میدن😍 پس عجله کن تا برنداشتم🏃‍♀🏃‍♀ 🧕🏻 eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785 چی هستی⁉️
🔴فوری 🔴فوری 💢روایت سردار باقر زاده از بدن تکه تکه قاسم و الهمندس در محضر رهبر😔 ♨️حاج قاسم تکه شده بود سر در بدن نداشت و ابومهدی هم فقط چند کیلو شده بود😱😔 ⭕️ادامه روایت در لینک زیر 👇 🆔 http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6 😒❌ 🔞🔞
مسجد آدم کش !!😱 در نقلی آمده است در شهر ری" مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش! هرکس چه غریب و چه اهل همان شهر شب را در مسجد سپری میکرد فردا جنازه او را از آن مسجدبیرون می آوردند! غریبه ها که از آنجا مطلع نبودند می رفتند و شب را آنجا می خوابیدند و صبح مردم جنازه آن را بیرون می آوردند. بالاخره صبر مردم لبریز شد و تصمیم به خراب کردن مسجد گرفتند ولی عده ای نگذاشتند و گفتند خانه خدا را نباید خراب کرد بلکه بهتر این است شب ها در مسجد را قفل کنیم و تابلویی نصب کنیم و توضیح دهیم تا کسی وارد آن نشود! روزی دو مسافر غریبه گذرشان به شهر خورد و تابلوی مسجد را نیز دیدند ! یکی از آنها که بسیار شجاع بود تصمیم گرفت که شب را در آنجا بماند و بفهمد که ماجرای این مسجد چیست!! شب هنگام شد و هرچه دوستش التماس کرد که وارد مسجد نشو مرد به او اعتنایی نکرد وفقط گفت اگر کشته شدم خبر را به خانواده ام برسان و سپس تصمیم گرفت وارد مسجد شود... ادامه ماجرا باز شود... ادامه ماجرا باز شود... ادامه ماجرا باز شود...
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده 🌟 🌟 🌟 🌟3 تاتبلیغ داریم🌟 🌟تبلیغ پست ازاد 🌟عمومی 🌟نامحدود 🌟 اول 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0 🌟 تبلیغ پست آزاد 🌟عمومی 🌟محدود 120k 🌟 سوم👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/245956642Caf3edf4762 🌟 تبلیغ پست آزاد 🌟مذهبی،خبری 🌟محدود 50k 🌟گروه چهارم 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/546242606Cf549fc6d24
اخر شب رفتیم دیدیم دو تا دختر خانوم بازم نشستن سر مزار شهید حاتمی گفتم:درسته این شهید حاجت ازدواج میده؟ اون دوتا خانوم گفتن بله گفتم شما هم همین حاجتو دارید؟ به هم نگاه کردن لبخند زدن چیزی نگفتن گفتم خانومهای محترم منو دوستمو میپسندید ؟اون بیچاره ها مات و مبهوت به ما نگاه میکردن منم خیلی جدی گفتم.......🤦‍♂🤦‍♂ ادامش جالبه بیا بخون😁👇 ‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 جدیدا اعضا یک خاطره باحالتر از این شهید فرستادن عالیه اونو باید بخونی🤦‍♀😁
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده 🌟 🌟 🌟 🌟تبلیغ داریم🌟 🌟 پست 4 🌟عمومی به جز رمان 🌟محدود 100k 🌟 دوم 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3887071265Cdb40a0a874
🤣 یه نفر رو منبر بود که دید از زیر منبرش صدای تلق و تلوق میاد نگاه کرد دید یه دختر و پسر دارن میگن میخندن ،محکم میزد رو دستش و میگفت مگر غیرت ندارید؟مگرشرف ندارید؟پسره سرشواورد بیرون گفت👇😁🙈 ‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 تنها کانال ایتا که👇 فقطططط ها و های بیا خودت ببین😁❤️
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده 🌟 🌟 🌟 🌟تبلیغ داریم🌟 🌟تبلیغ پست ازاد 🌟نامحدود 🌟نامحدود 🌟 اول 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0
میگن دشمن ها کاری کردن که کسی نتونه چادر بخره از گرونی😔میخوان چادر رو از زن هامون بگیرن😔 ولی اگه قصد داری چادر جدید بخری🤔 یه تولیدی توی مشهد هست که برای ترویج فرهنگ حجاب داره بهترین کیفیت رو با ارزونترین قیمت میده 😍😍 تازه همراه چادر هاشون هدیه هم میدن😍👏👏👏👏👏 💥چادرهای خاص و مدلدار با بهترین پارچه ها و مناسب ترین قیمتها🌷 * داریم😍😍 ⚜️ همین الان کلیک کن 👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
خيلي زشت و بهم ريخته بود 😖😭 همش و بود😱😫😫 اصلا راضي نبود 😱 بهم ميگفت چرا تو و صاف نداري 😑 چرا شكم و پهلوت آويزونه😭خودمم خيلى خجالت ميكشيدم😰 تا اينكه با اين كانال آشنا شدم از كمك خواستم 😊😍 الان چشم ازم برنميداره🥰🙈 شما هم عجله كنيد تا دير نشده 👇🏼❤️ https://eitaa.com/joinchat/2872574007C4a286ba323
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده 🌟 🌟 🌟 🌟تبلیغ داریم🌟 🌟تبلیغ پست 4 🌟بانوان و رمان 🌟محدود 100k 🌟 اول 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0
صدای نفساشو میشنیدم. خیره شده بود به سیب سرخ روی سفره. بعد از اون همه استرس و هیجان آلان یه آرامش عجیبی تو وجودم بود. زهرا با خانمی تمام سکوت کرده بود و قرآن میخوند. باورم نمیشداینجا نشستم و بعداز چندماه بالاخره به آرزوی بزرگم رسیدم. عاقد برای بارسوم گفت: خانم زهرا فلاح ایا وکیلم ؟ چشمم به لبهای زهرا بود.منتظر بله گفتن که قرانو بست و با آرامش گفت: - بااجازه امام زمان وبزرگترا بله... نفس راحتی کشیدم زهرادیگه مال خودم بود. صدای دست زدن وکِل کشیدن کل اتاق رو برداشته بود بعداز خونده شدن خطبه عقد و رفتن مهمونا، دستای ظریف و سردشو تودستم گرفتم. خم شدم و توگوشش گفتم : - بانووووی من!دیدی گفتم تو فقط مال خودمی و هرطور شده به دستت میارم!! اولش خجالت کشید و سر به زیر خندید چندلحظه بعد سرشو بلند کرد، صورتشو نزدیک صورتم آوردو با چشمای براق و مشکیش تو چشمام خیره شد و با یه لبخندتمام احساسشوتوصداش جمع کردوگفت: http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1 ....♥️♥️