eitaa logo
گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
3.1هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
357 ویدیو
3 فایل
🌟کانال اطلاع رسانی پنج ستاره👇👇 @panjsetare 🌟کانال واریزی ها👇👇👇 @varizpanjsetare 🌟لینک گروه اول گسترده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0 ✅ثبت سفارش؛ @Hadi774
مشاهده در ایتا
دانلود
ریپ پست 6 نامحدود خالیه بنر پست آزاد 200k خالیه کسی خواست بیاد پی وی
تست بینایی 🤔 شما در دایره قرمز چه عددی می‌بینید؟ 🔴 88 🔴 38 🔴 83 🔴 33 🔻جواب در لینک زیر👇👇👇 ➖➖➖➖➖ http://eitaa.com/joinchat/2839543841C2c03888c1f
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده پنج ستاره🌟 🌟 🌟 🌟تبلیغ داریم🌟 🌟پست 6 ❌صنف آشپزی کسی نداشته باشه❌ 🌟عمومی 🌟نامحدود 🌟 اول 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0
رو رنگی کن بریز توشربت 😋🍹 اصلا غصه پذیرایی از مهمونات تو رو نخور 😉 بیا اینجا کلی شربت های خنک و خوشمزه و ارزون یاد بگیر👇👇و 😬☺️ هم خوشگل😜هم داره هم جدیده😉 https://eitaa.com/joinchat/3274375212C475de11dfe 📌 ترفند همراه با و 🎥☺️😎 📌 و 👏👏😍
📛 قبر و انتقال به قم 😳😱 من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی در دست داشتند مبنی بر قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان را پیگیری کردم و انجام شد.از راننده ای که در شرکت خصوصی کارمیکردخاستم را منتقل کند و قبول کرد‌.مشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که تلفنم زنگ زد ودیدم راننده با صدای بلند گریه میکند و میگوید فلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 من رفتم کنار و با بسیار مواجه شدم باورم نمیشد ....😱😰 ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3585409024C29a819a057 ⛔️ ⛔️
فقط بلده میوه رو تو ظرف🤣 دیشب با دیدن اینا داشت 😆 راستش منم اولش اینجوری بودم از 👇🏾کمک گرفتم شدم😜 منبع دکورهای خاص😍تزیینات عالی وناب ودکوراسیون میخوای بیا😍 http://eitaa.com/joinchat/793968672C8a5947c9c7
🔴فــوری/ مهـــم 🔴فــوری/ مهـــم 🎬 لحظاتی پيش فيلمی محرمانه از لحظه به شهادت رسيدن منتشر شد! 🚨فيلمی که در آن حرکات حاج قاسم سليمانی در خودرو چند دقيقه قبل از اصابت مشخص است...😳 ❌ انتشار برای اولين بار👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4204199952C22c87eafb3 ⚠️ به حرکات سردار قبل از شهادت دقت کنيد😳☝️
داستان شنیدنی و واقعی ابو علی سینا در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و لگنش از جایش درمی‌رود پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به لگنش بزند هر چه به دختر می گویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که می کنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به او بزند به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوانتر می شود تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش می کند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به لگن دخترتان او را مداوا کنم پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول می کند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ ادامه داستان باز شود ادامه داستان باز شود
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده پنج ستاره🌟 🌟 🌟 🌟تبلیغ داریم🌟 🌟پست آزاد 🌟عمومی 🌟نامحدود 🌟 اول 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3287023647Cf6d6ab52e0
با حس سنگيني نگاهي سر بلند كردم.با نگاه خيره ي مواجه شدم. وقتي نگاهم رو ديد خنده اي كرد و گفت: -حتماً خيلي گرسنه اي! لقمه توي دهنم موند. نگاهي به ويهان انداختم. حس كردم عصبيه؛ نگاهش رو ازم گرفت. به ناچار سري تكون دادم كه ادامه داد: -اسمت چيه؟ ضربان قلبم بالا رفت. تو بد مخمصه اي افتاده بودم. گرشا گفت: -اين خيلي بلد نيست حرف بزنه و لكنت داره. شيخ با همون ته لهجه ي عربي كه از اول ديدارمون سعي داشت فارسي صحبت كنه گفت: .. ويهان عصبی بلند شد و دستمو کشید برد سمت اتاقی که از ابتدا در اختیارمون گذاشته بودن. صدای نفسای عصبیش کنار گوشم آزارم میداد _میدونی اون بی همه چیزا چی از من میخوان میدونی؟؟ مشتشو کوبید تو دیوار و بلند تر گفت: لعنت به این پول کثیف.. https://eitaa.com/joinchat/338165799C5dd122a7d3 ☝️
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌟 🌟گسترده پنج ستاره🌟 🌟 🌟 🌟 تبلیغ داریم🌟 🌟پست آزاد 🌟بانوان ورمان 🌟محدود گروه دوم👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3887071265Cdb40a0a874
🔴 و دختر زیبایش ملا كوزه ای برداشته و آنرا به دست دختر زیبایش داد و به دنبال آن سيلی سختی هم بر گونه وی نواخت...😳😳 و گفت: حالا به سر چشمه ميروی و كوزه را پر از آب كرده و مياوری. مبادا آنرا بشكنی.... زنش وقتی آن صحنه را ديد و چشمان اشک آلود و صورت زیبای دخترش که با سیلی سرخ شد را مشاهده كرد ، ناگهان......😱👇👇👇 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉 💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉