به چه دردم بخورد ماه که در بالا هست
من فقط صورت تابان تو را میخواهم
وَ اشک مرهم درد است...این درست،اما؛
چگونه گریه کنم من بدون شانه ی تو؟
‹ نقاش غزل تا بہ چشمان تو پرداخت،
دیوانہ شد از طࢪز نگاهت قلم انداخت :)
شعر گفتن بعدِ بغض و گریه میچسبد ولی
حالمان را عطرِ یارِ رفته بهتر میکند
مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی
چه نسبت است؟ بگویید قاتل و مقتول!
گفته بودی :"اولین بیت غزل های منی"
حیف رفتی و دوباره مصرع آخر شدم!
شده احساس کنی از نفس گرم کسی مست شدی؟
مست آغوش کسی گریه کنی اشک شوی؟
دلبری کی امتیازی انحصاری بوده است؟
تا کسی وابسته ات شد جزء اموالش نکن
عاشق به پریشان شدنش زنده و معشوق
تأخیر کند لحظه ی دیدار قشنگ است
برگشتم و ديدم که تو هم با دگراني
فرياد زدم،حيف که فرياد رسي نيست