eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
آخرین تماس حسین آقا غروب سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵بود. اگر به تلفن دسترسی داشتند معمولا یک روز درمیان
می دونم لحظات بسیار سختی رو تجربه کردین که اصلا قابل توصیف نیست خداصبرتون بده دلتنگی واژه ایست که نمیتوان در ذهنها گنجانید خدا ان شاءالله صبری زینب گونه به شماخواهر محترم عطا کنه و قطعا اقتدار امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، دست‌آورد صبر ، استقامت ، ایمان ، ایثار و تلاش بانوانی است که مردان این سرزمین را تا پای جان در راه انقلاب و اسلام حمایت کردند
با توجه به اینکه پیکر شهید مدتی طول کشید تا به کشور بازگرده و تشییع بشه از سردرگمی و بیقراری این مدت بگید ؟
وقتی هنوز پیکر حسین آقا برنگشته بود، در مصلی شهر مراسم یادبودی برایش گرفتند. یک بنر بزرگ از عزیزجانم با لباس نظامی در جایگاه مراسم قرار داده بودند. در عکس مثل همیشه می خندید. هروقت نگاهم به آن عکس و چشمم به چشمانش می افتاد، با چشمان خیس لبخند می زدم. احساس می کردم روبرویم نشسته و فقط به من نگاه می کند. لبخند می زند تا احساس آرامش کنم. من هم جوابش را با لبخند می دادم تا مبادا بابت من نگران شود. ولی وقتی بعد از چهل و پنج روز پیکرش را برای وداع به مصلی شهر آوردند، از یک طرف برایم خیلی افتخارآفرین بود از اینکه شریک زندگیم به مقامی رسیده که سیل عظیم جمعیت به استقبالش آمدند و سعی دارند برای تبرک تابوتش را لمس کنند؛ اما از یک طرف هم دل کندن از جسم حسینم برایم باورکردنی نبودو خیلی سخت بود. من واقعا نمی دانم کسی که همسرش به مرگ طبیعی از این دنیا می رود، چطور خودش را قانع می کند؛ چطور خودش را دلداری می دهد. من خودم را می شناختم. برای همین بیشتر اوقات صبح ها به پابوسی دوست شهید همسرم، شهید محمد منتظرقائم می رفتم و به او می گفتم برای عاقبت بخیری و شهادت همسرم، نزد خداوند، واسطه شود. می دانستم فقط در صورتی می توانم فراق حسین آقایم را صبوری کنم، که با شهادت باشد؛ و الا قطعا نمی توانستم تاب بیاورم... تا وقتی پیکر عزیز جانم به وطن برنگشته بود همیشه ته همه ی غصه هام یه امیدی بود ولی وقتی پیکرش را به خاک سپردند بی قراری ها و دلتنگی هایم بیشتر شد که خدارو شکر بعدها با حضور معنویش این بی قراری ها کمتر شد
نگاهش که میکنم دلم قرص میشود وجودم آرام میگیرد و قلبم گواهی میدهد به حضورش، به لبخندش که به کارهایم میخندد. و به چشمانش ، که مثل همیشه بدرقه راهم است. نگاهش که میکنم حال دلم خوب میشود. آنوقت است که حتی در اوج ناراحتی هم به رویش لبخند میزنم ....
چند فرزند از ایشون به یادگار مونده و آیا با رفتن پدر کنار اومدن یا هنوز بهانه نبودنش میگیرن؟
حاصل زندگی عاشقانه ما؛ دوقلوهای خوشگل و شیرینند. نازنین زهرا خانم و آقا امیرمهدی... پنجم خرداد ۱۳۹۳ مصادف با غروب مبعث پیامبر به دنیا آمدند.
این که دوتا یادگار از شهید داشته باشی خیلی لذت بخش است؛ آن هم دوقلوهای شیرین... بعضی از همسران شهدا که فرزند ندارند میگویند به حال و روز ما غبطه میخورند. من به آنها حق میدهم؛ چون خودم در بچه ها حسین آقا را میبینم. امیرمهدی رفتارهایش خیلی شبیه پدرش هست و همیشه یادآور رفتارهای حسین آقا در منزل ماست. و روز به روز بیشتر شبیه پدرش می شود. گاهی شیرین، گاهی تلخ... بله داشتن فرزند از شهید دلگرمی بزرگی است. اما از ان طرف وقتی دسته گلهایم بهانه ی بابا را می گیرند، خیلی غم انگیز است. انگار دنیا روی سرم آوار می شود... به خصوص وقتی طلا خانم بابا، با من دردو دل می کند و به من می گوید مامان چرا بابا دیگر به خانه نمی آید؟ چرا نمی آید با ما غذا بخورد؟ دوست دارم الان که کوچک هستم، بابا صدایم کند. خیلی کوچک هستند نمی دانم چطور جوابشان را بدهم ایکاش می توانستند در این سن کم، کمی بعد معنوی زندگی چهارنفره مان را درک کنند... ولی همیشه بهشان میگویم برای ظهور آقا امام زمان(عج) دعا کنید ان شاءالله بابا حسین در رکاب امام زمانمان برمی گرده و رجعت می کنه اوایل شهادت حسین آقا، وقتی امیرمهدی و نازنین زهرا در اتاقشان بازی می کردند ناگهان مرا صدا می زدند و می گفتند: "مامان! مامان! بیا باباحسین در اتاق است!" دستشان را می گرفتم و پا به پایشان می دویدم با زبان بچه ها می گفتم: "بابایی جون! سلام، کجایی؟" امیرمهدی کنج اتاق را نشانم می داد و میگفت مامان ببین اون بالاست... مطمئنم که اورا می دیدند. خودم خیلی اوقات عطرش را، صدای قدم هایش را، نگاه هایش را در خانه احساس میکنم. همین حضورش به من قوت قلب می دهد تا برای دوقلوهایم هم مادری کنم و هم پدری! ولی مطمئنم فرزندانم پدرشان را تکیه گاه بزرگی برای خانواده چهارنفره مان می دانند این را از تکالیف مدرسه شان متوجه شدم.
دیدگاه شهید نسبت به ولایت فقیه چگونه بود ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین آقا عاشق رهبری بود و همیشه گوش به فرمان آقا. نظر ایشون این بود که در همه حال باید گوش به فرمان رهبر بود... نه فقط در کلام بلکه باید در عمل هم ثابت کنیم... از همه بزگواران خواهش میکنم در همه حال پشتیبان ولایت فقیه باشند و گوش به فرمان آقا...
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
حسین آقا عاشق رهبری بود و همیشه گوش به فرمان آقا. نظر ایشون این بود که در همه حال باید گوش به فرما
قطعا همینطور هست طبق فرمایش شهید علی صیاد شیرازی می گفت : اگر مـــا محکم بہ ولایت فقیہ بچسبیم و در تمام ڪارهـایمان دین را شاخص قرار دهـیم بقیہ مسائل حل شدنی است.