eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 بانو ؛ قدم هایت در خیابان کار دنیا را لنگ می کند! نمی بینی فرشته های خدا؟! همگی دست به سینه به تماشای تو نشسته اند !✨✨ خدا می داند چقدر در دلشان به تو و بالهای سیاهت حسادت می کنند !!!🍃 @parastohae_ashegh313
🌱🌿 🌹 همیشه باهاش شوخی😉 میکردم و میگفتم: اگر شربت آوردن نخوریااا بریز دور🤭 یادمه یه بار بهم گفت اینجا شربت شهادت پیدا نمیشه چیکار کنم؟🤷🏻‍♂ بهش گفتم: کاری نداره که خودت درست کن بده بقیه هم بخورن خندید😄 و گفت: اینطوری خودم شهید نمیشم که بقیه شهید میشن🌷 شربت شهادت یه جورایی رمز بین من و آقا ابوالفضل بود👌 یه بار دیدم تو تلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که من نمی‌شناختم🤔 متنش این بود: ملازم! 🧐 مدافع هستم...😍 اگه کاری داشتی به این خط پیام بده... هنوز هم شربت نخوردم😋 ✨❤️ @parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃 دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند... @parastohae_ashegh313
🍃🌷✨ احسان در پاسخ به نامه💌 مادرش که از او خواسته بود به خانه برگردد، نوشت: « مادر! ❤️ من دیگر جزو لشگر امام زمان (عج) شده ام به من فکر نکن✨ جبهه، مدرسه ی عشق به امام حسین (ع) است و من هم اگر لیاقت داشته باشم، یکی از شاگردان او خواهم بود»✨ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با شـــــهدا ... وقتے بے قرارے به اوج میرسد وقتے زمین و آسمان با تمام بزرگے اش جایے براے تو ندارد، وقتے احساس سنگینے ات کمرت را خم میکند، وقتے میخواهے فرار کنے از خودت ، تنهاے ات وقتے هرجا میروے خودت هستے و تنهایے... وقتے کم مے آورے ... اینجاست که آرامت میکند، ازخودت رها میشوی ... دیگر تنها نیستے ... با نگاه لطیفش تو را سبک میکند ... آرام میشوے ... چون وصل است ... اتصالش به سرچشمه آرامش ، تو را آرام میکند... چون ... ❣شـــــهدا ❣ در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقونند... شهدانگاهتان رانگیرید که به نگاهتان سخت محتاجیم😔😭 @parastohae_ashegh313
🌱🌿 دخترمون👼 نه روزه بود که علی از منطقه اومد. برای عقیقه گوسفند🐑 خرید و شروع کردیم به تدارک مقدمات مهمونی. برنامه ریزی ها شد، مهمون ها هم دعوت شدند. یه مرتبه زنگ📞 زدند گفتند: «مأموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز»☹️ وقتی به من گفت، خیلی نارحت😔 شدم و کلی گریه کردم😭 بهش گفتم: «ما فردا مهمون داریم، برنامه ریزی کردیم» وقتی حال من رو اینطور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنش رو کنسل کرد. گفته بود: «بی انصافیه اگه همسرم رو تنها بزارم، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم🌱 اگه بیام اهواز با روح جوان-مردی سازگار نیست»🌸 ✍چشم بی تاب، صفحه94 @parastohae_ashegh313
❤️ در قنوتهای عاشقیتون این بُکاء خوف را از کجا می آوردید که ما حتی نمی توانیم آرزویش را هم بر دل بپرورانیم؟!!! شهدااا ... التماس دعااا...🤲✨ @parastohae_ashegh313
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را ؟!! کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟!! 😍❤️ @parastohae_ashegh313
❣🌱🌿 به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان شرایط خیلی سخت بود برام از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بد اخلاق😡 یه روز دیگه طاقتم طاق شد😞 و گفتم: «زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده» حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد😍 دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه ش بیشتره.🤭 بهش گفتم: «خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه. نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی»😔🍃 گفت: «نمی خوام همسری رو که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده، ناراحت ببینم»❤️ ✍همسفر شقایق، صفحه276 @parastohae_ashegh313