بسم حبیب🌱
+ «وَ لا ینکَشِفُ مِنها إَلاّ ما کَشَفتَ»
+و هیچ اندوهی برطرف نشود😔
مگر تو آن را از دل برانی ..💚💔
#صحیفه_سجادیه
~~~~~~~~~~~~~~~~~
@parastohae_ashegh313
~~~~~~~~~~~~~~~~~
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم حبیب 🌱
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی..
یاسیدی..
میدونم.. خدای من انقدر مهربونه، انقد کرم وبخشش داره..💚
که حتی دلش نمیاد تواخرت.. من گناهکار رو مجازات کنه..😔
هرچی قراره بهم برسه،ازاعمال خودمه😭
الهی.. به سوی لطف تو، ازقهرتو پناه میبرم.. 🥺
~~~~~~~~~~~~~~~
@parastohae_ashegh313
~~~~~~~~~~~~~~~
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
اۍدلم...
غصہمخور
فاصـلہڪمخواهدشد💔
عاقبتڪربُبلابرتوکرمخواهدشد🖐🏻🥀
منشاءگریہۍِماهرشبجمعہ#زهراست💔
کہخودشگریہڪنانسوۍحرمخواهدشد..
#منحرملازممدلـمتنگـاست...💔
#اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#صبحتون_حسینی🍀
─┅═☁️☀️☁️═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═☁️☀️☁️═┅─
#شهیــدانه💞
#شهید_مهدے_باڪرے🥀
یک روز که مهدی از مدرسه به خانه آمد، از شدت سرما تمام گونه ها ودست هایش سرخ شده بود
پدرش همان شب تصمیم گرفت برای او پالتویی تهیه کند و روز بعد، با پالتوی نو و زیبایش به مدرسه می رفت.
اما غروب همان روز که از مدرسه بر
می گشت با ناراحتی پالتویش را به گوشه اتاق انداخت.
همه با تعجب به او نگاه کردند.
او در حالی که اشک در چشمش نشسته بود، گفت: چه طور راضی شوم که پالتو بپوشم،وقتی که دوست بغل دستی ام از سرما به خود می لرزد؟
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
#کلام_شهــدا🎙
شھیدشوشتریچہقشنگگفتھ:
قدیمبویایمانمیدادیم...
الانایمانمونبومیده💔!
قدیمدنبالگمنامیبودیم...
الانمواظبیماسممونگمنشہ.. :/!😞
#شھیدنورعــلےشوشترۍ
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
21.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساعت به وقت #ڪافه_شهدا ☕️
در ڪافه شهدا با شنیدنی ترین خاطرات شهدا با ما همراه باشید ☺️
🎙با روایتگری زیبای خادم الشهدا #جلالیان
🌿 شـهـیـد مـصـطفـی چـمـران :
🕊 آرزو داشتم که در معرکه هاى سخت
و طوفان زاى حوادث ، در نبرد مـرگ و
زندگى بیـن حـق و باطـل ، پرچـم خونین
حسیـن را به دوش بکشم 🥀
و با فـداکردن هستى خــود یک حلقه به
زنجیر دراز شهداى راه حق بیفزایم و
انسانیت را یک قدم به کمال نزدیکتر کنم❤️
دلتون شکست برای ما هم دعا کنید💔
🌱 @parastohae_ashegh313
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز میگردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب میگذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی میپردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعدآباد میکند. سپس در شغل معاونت نخستوزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر میاندازد تا سریعتر و قاطعانهتر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و ارادة آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت میگردد