eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
گـُفت عِشق بھ شهـادت، گُلی هسـت کہ دَر دِل هرک‍س نمی‌رويد و شهادَت غنچہ ای کـه به روی هرکس نمی‌خندد، و این گریـه‌ها و اشْک‌ها آبۍ بود پای این گل‌هـا که غنچـْه‌هایش خوشگِل می‌خندیدند. 🌱 @parastohae_ashegh313
همیشه کاری کن اگه خدا تورو دید خوشش بیاد، نه مردمـ. ╔═•♡🌸♡•════•♡❣♡•═╗ @parastohae_ashegh313 ╚═•♡❣♡•════•♡🌸♡•═╝
18.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای بسیار زیبا و دلنشین از کرامت آقا امام رضا علیه السلام یا امام رضا جانم 😭 قطعا دلت میشکنه التماس دعای فرج امام زمان (عج) ان شاءالله امام رضا علیه السلام برات کربلامونو امضاء کنه بحق مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امام رضایی @parastohae_ashegh313
«...نشست پشت تویوتا. خسته بود. به ساعتش نگاه کرد. یک ساعتی تا جلسه‌ی قرارگاه مانده بود. آرام پیاده شد و نگاهی به چادر انداخت. همه خواب بودند. آرام و بی‌صدا ظرف‌ها را جمع کرد و برد کنار منبع. شست، دسته کرد و گذاشت توی چادر. لباس‌های کثیف گوشه‌ی چادر را هم جمع کرد و ریخت توی تشت و برد کنار منبع؛ شست و آویزان کرد روی بند. وضویش را هم گرفت و رفت جلسه‌ی قرارگاه. وقتی شب برگشت، بچه‌ها از خجالت سرشان پایین بود و رویشان نمی‌شد توی چشمهای محمدرضا نگاه کنند...» ( نفر اول از راست «شهید کارور») 👈 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی «گمشده مجنون»، صفحه‌ی ۲۸۶ با تخلیص و اختصار. ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─
تفکر توی عملیات مجروح شد،تیر به ناحیه سر اصابت کرد،شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاکش رو روی زمین بکشیم و آروم آروم بیایم عقب... رضا زنده بود و پیکرش روی سنگ و خار کشیده میشد چاره ای نبود اگه این کارو نمی‌کردیم می‌افتاد دست تکفیری‌ها... رضا عاشق حضرت رقیه(س)بود و پیکرش،تو مسیر شام روی سنگ و خار کشیده شد مثل کاروان اسرای اهل بیت. رضا زنده بود و درد و رنج این سنگ و خار رو تحمل کرد و بعد روحش پر کشیده آسمانی شد🕊🌱 رضا الان خوب میفهمه غم حضرت رقیه(س)رو وقتی که توی همون بیابونها میکشوندنش رو زمین😔💔 فرمانده میگفت این مسیر همون میسر ورود اهل بیت علیهم السلام به شام هست رفقای جان،عزیزای قلبم،عاشقای شهدا آخه انسان چقدر میتونه وابسته به اهل بیت باشه که نحوه شهادتش هم مثل ایشان باشه؟ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 مرحوم خودش نقل فرموده بود: «شب‌ها برای عبادت سحری مرا صدا می‌زنند. یک شب می‌گویند: مرتضی برخیز! یک شب دیگر می‌گویند: شیخ مرتضی! و یک شب دیگر می‌گویند: آقا شیخ مرتضی! 🌱 من وقتی دقت می‌کنم، می‌بینم این‌ها به روز من بستگی دارد. هرروز که من در رفتار و اعمالم دقت بیشتری می‌کنم و زیادتر مواظب هستم، در بیدارشدن با احترام بیشتری روبه‌رو هستم.» @parastohae_ashegh313
خودمانیم... اما! تمام‌نرگس‌هاۍٖ‌دنیا.. هم‌کہ‌یک‌جا‌جمع‌شوند،‌هیچ نرگسۍٖ‌بوۍٖ‌یوسف‌زهــراٰ‌را نمۍٖ‌دهــد.!•🥀🙃 ...✋ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ •• رفیق ؛ مرا ببر آنجا که " بودنت " تمام نمی‌شود . . . هادے•🌷 باز پنجشنبه یاد شهدا با ❁═══┅┄ 🕊📎شهدا را یاد ڪنیم با ذکر صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
حاج قاسم می گفت: باشهدابودن سخت نیست باشهداموندن سخته! مثل شهدابودن سخت نیست مثل شهداموندن سخته! راه شهدایعنی... نگه داشتن آتش دردستانت☝️ 🌱 @parastohae_ashegh313
🌷جمعی ازدوستان شهید🌷 آن شب ابراهیم در یک دور ورزش ، دعای توسل را با بچه ها زمزمه کرد. بعد هم ازسوز دل برای آن کودک دعا کرد‌. آن مرد هم با بچه اش در گوشه ای نشسته بود وگریه می کرد. دوهفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شدید! با تعجب پرسیدم کجا!؟ گفت بنده خدائی که با بچه مریض آمده بود ، همان آقا دعوت کرده. بعد ادامه داد:الحمدالله مشکل بچه اش بر طرف شده. دکتر هم گفته بچه ات خوب شده.برای همین ناهار دعوت کرده. برگشتم وابراهیم را نگاه کردم .مثل کسی که چیزی نشنیده ، آماده رفتن می شد‌. اما من شک نداشتم ، دعای توسلی که ابراهیم باآن شور و حال عجیب خواند کار خودش را کرده.✨ @parastohae_ashegh313