قدر کشورمان را بدانید و پشت سر ولی فقیه باشید.
میخواهم که غیر از حرف حضرت آقا حرف کس دیگری را گوش ندهید و با بصیرت باشید؛
چرا که ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🌙 #صبحتون_شھدایـے🌙
🕊 #شهدا_شرمنده_ایم🕊
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
#جانـےوجھانـےوجھانباتوخوشست ♥️
#حضرتعشق
🌷 همین الان ڪسانـے در دنیا هستند
ڪھ با شُهـــــدا اُنس بیشتری دارند ،
🌷 در مشڪلاتِ زندگی متوسل بھ شُهدا
میشوند و شُهـــــدا جواب میدهند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شُهدا_زندهاند
#امام_زمانعج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبڪبرے
╔═•♡🌷♡•════•♡♥️♡•═╗
@parastohae_ashegh313
╚═•♡🌷♡•════•♡♥️♡•═╝
#قسمت109
شروع جنگ
تقي مسگرها
از داخل شهر صداي انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده مي شد. مانــده بوديم چه كنيم. در ورودي شــهر از يك گردنه رد شــديم. از دور بچه هاي ســپاه را ديديم كه دســت تكان مي دادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره مي كنند كه سريع تر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. از پشت تپه تانك هاي عراقي كاماً پيدا بود. مرتب شليك مي كردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره مي كردم كه نياييد، اما شما گاز مي داديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچه هاست. امروز صبح عراقي ها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. حركــت كرديم و رفتيم داخل شــهر، در يك جاي امن ماشــين را پارك كرديم.
🌺🌺🌺🌺
قاسم، همان جا دو ركعت نماز خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرســيد: قاســم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي باآرامش گفت: تو كردســتان هميشــه از خدا مي خواســتم كه وقتي با دشــمنان اســام و انقاب مي جنگم اسير يا معلول نشــم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل دنيا رو ندارم! ابراهيــم خيلي دقيق به حرف هاي او گــوش مي كرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را مي شناخت. خيلي خوشحال شد.
@parastohae_ashegh313
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مڪتبحاجقاسم
🦋 دیدار صمیمانه #شهیدسلیمانی با جوانان
#شهیدسلیمانی:
💠 باید همۀ کسانی که بهعنوان نخبههای فرهنگی در جامعۀ ما مطرح هستند و صدها هزار و میلیونها نوجوان و جوان ما در دامان آنها تربیت میشوند، باید بذر ایثار و فداکاری را در دل آنها بکارند تا فردای این ملت یک حاصل ارزشمندی داشته باشد.
#سرداردلها♥️
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈
@parastohae_ashegh313
┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈
📸 ۵ شهید مدافع حرمی که در روز ۲۰ مهر ماه آسمانی شدند...
🌷 شهید مدافع حرم #فرشاد_حسونی_زاده
🌷 شهید مدافع حرم #رسول_پورمراد
🌷 شهید مدافع حرم #حمید_مختاربند
🌷 شهید مدافع حرم #مسلم_خیزاب
🌷 شهید مدافع حرم #محمود_سالاری
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب #امام_زمان #شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات #شهدا_شرمنده_ایم
💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
@parastohae_ashegh313
✨جستجوگران نور✨
تفحــــص شہـــــــدا
از صبح تا ظهر،هفت شهید کشف شد.رمز حرکت آن روز امام رضا علیه اسلام بود
🦋یا امام هشتم🦋
حتما شهید دیگری نیز کشف میشود اما خبری نشد.خبر رسید امام جماعت مسجد امام جعفرصادق علیهالسلام در شهر العماره عراق نزدیک به ۱۵۰پیکر آورده است به ما تحویل دهد.موجی از شادی در بین بچهها حاکم شد.سر قرار رفتیم اجساد داخل یک کانتینر بود یکی یکی آنها را از ماشین پیاده کردیم اما همه اجساد عراقی بود که خودمان کشف کرده و تحویلشان داده بودیم و آنها هم اجساد را مخفی کرده و به خانوادهها تحویل نداده بودند.از بین آن همه جسد عراقی یک شهید کشف شد.
با هفت شهید صبح شد هشت شهید
جالب بود اما از آن جالبتر نوشتهی پشت لباس آن شهید بود:(یا معین الضعفاء)
#چهارشنبههایامامرضایی💚
@parastohae_ashegh313
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_یازدهم
_دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو...
حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه دوستتوݧ خانم شایستہ بودید(مریم و میگفت)
همینطور کہ میبینید کمتر دخترے پیدا میشہ ک مثل شما تو دانشگاه چادر سرش کنہ حتے صمیمے تریـݧ دوستتوݧ هم چادرے نیست البتہ سوتفاهم نشہ مـݧ خداے نکرده نمیخـوام ایشـونو ببرم زیر سوال
_خلاصہ ک اولیـݧ مسئلہ اے ک توجہ مـݧ رو نسبت ب شما جلب کرد ایـݧ بود
اما اوݧ زماݧ فقط شما رو بخاطر انتخابتوݧ تحسیـݧ میکردم
بعد از یہ مدت متوجہ شدن یہ سرے از کلاساموݧ مشترکہ
_با گذشت زماݧ توجہ مـ نسبت ب شما بیشتر جلب میشد سعے میکردم خودمو کنترل کنم و براے همیـݧ هر وقت شمارو میدیم راهمو عوض میکردم و همیشہ سعے میکردم از شما دور باشم تا دچار گناه نشم
_اما هرکارے میکردم نمیشد با دیدݧرفتاراتوݧ وحیایے ک موقع صحبت کردݧ با استاد ها داشتید و یا سکوتتوݧ در برابر تیکہ هایے ک بچہ هاے دانشگاه مینداختن
_نمیتونستم نسبت بهتوݧ بی اهمیت باشم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم با دقت ب حرفاش گوش میدادم و یہ لبخند کمرنگ روے لبام بود
ب یاد سہ سال پیش افتادم مـݧ وروزهاے ۱۷-۱۸سالگیم و اتفاقے ک باعث شده بود مـݧ اینے ک الاݧ هستم بشم
اتفاقے ک مسیر زندگیمو عوض کرد
_اما سجادے اینارو نمیدونست برگشتم ب سہ سال پیش و خاطرات مثل برق از جلوے چشمام عبور کرد
یہ دختر دبیرستانے پرشر و شوروساده و در عیـݧ حال شاگرد اول مدرسہ
_واسہ زندگیم برنامہ ریزے خاصے داشتم
در طے هفتہ درس میخوندم و آخر هفتہ ها با دوستام میرفتیم بیروݧ
از همـــوݧ اول خوانواده ے مذهبے داشتیم اما مـݧ خلاف اونا بودم
_اوݧ زماݧ چادرے نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از هموݧ اول علاقہ ے خاصے بہ نقاشے داشتم و استعدادمم خوب بود همیشہ آخر هفتہ ها ک میرفتیم بیروݧ بچه ها کاغذو مداد میوردݧ تا مـݧ چهرشونو بکشم
_یہ روز ک با بچہ ها رفتہ بودیم بیروݧ
مینا(یکے از بچه ها مدرسہ )اومد
همراهش یہ پسر جوون بود
همہ ما جا خوردیم اومد سمت مـݧ و گفت سلام اسماء جاݧ
بعد اشاره کرد ب اوݧ پسر جووݧ و گفت ایشوݧ برادرم هستن رامیـݧ
رامیـݧ اومد سمت مـݧ دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم
با تعجب بہ دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب
مینا دست رامیـݧ و عقب کشید و در گوشش چیزے گفت
ک باعث شد رامیـݧ ازم معذرت خواهی کنہ
گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها
مینا اومد کنارمو گفت اسماء جوݧ میشہ چهره ے برادر مـݧ و هم بکشے❓❓❓
_خیلے مشتاقہ
لبخندے زدم و گفتم
ن عزیرم اولا ک مـݧ الاݧ خستم دوما مـݧ تا حالا چهره ے یه پسرو نکشیدم ببخشید
رامیـݧ ک پشت سرما داشت میومد وسط حرفم پریدو گفت ایرادے نداره یه زماݧ دیگہ مزاحم میشیم بالاخره باید از یہ جایے شروع کنے مـݧ باعث افتخارمہ ک اولیـݧ پسرے باشم ک شما چهرشو میکشید
_دست مینارو گرفت و گفت پس فعلا و ازم دور شدݧ اوݧ شب خیلے ذهنم مشغول اتفاقاتے ک افتاده بود....
_اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت
آخر هفتہ با دوستام رفتیم بیروݧ
مشغول حرف زدݧ بودیم ک دوباره مینا ورامیـݧ اومد.....
رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود...
صبور باشيد😉داستان ادامه دارد.....😊
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@parastohae_ashegh313
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانهزیستن
#ڪلیپتصویرے📹
🔴 #شهیدزینالدین رفته بود تو خط عراقیها وتو سنگر سرهنگ عراقی چای خورده بودش.
🔵 حالا ببینید مواجهه عجیب سرهنگ عراقی با #شهیدمهدیزینالدین فرمانده لشگر ۱۷ علی بن ابیطالب
#اللهمعجللولیکالفرج
─┅═ঊঈ🌼ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌼ঊঈ═┅─
خدای من...
تنها وجود توست
که تسکینی است برای قلب پر از آشوبم... 🌹
#شبتونشهدایی
@parastohae_ashegh313