#شهیدحمیدباکری
... شهیدی که از شدت بیخوابی مویرگهای چشمش پاره شده بود و خون میآمد...
📗از کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان صفحه 120
#سالروز_شهادت
#ششم_اسفند_1362
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایت تکان دهنده
🎙#حاجقاسمسلیمانی از مواجهه اش با یک پاسدار نمونه....
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#خاطرهشهدایی
همسر شهیدباکری :
🌷روزی در حالی که آقا مهدی، از خانه بیرون میرفت به او گفتم: چیزهایی را که لازم داریم بخر، گفت: بنویس، خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم، با شتاب و هراس گفت:
💢 مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم.
#شهیدمهدیباکری
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
📘#کتاب_گویای «#نیمه_پنهان_ماه» #روایتگر زندگی #شهیدحسین_بصیر» از فرماندهان شجاع جنگ تحمیلی است که با پوشیدن لباس پاسداری و با ترسیم الگویی عملی از یک بسیجی حقیقی، مسئولیت و رسالت بزرگ دفاع از کشور را بر عهده گرفت. شنیدن این کتاب ارزشمند را به شما پیشنهاد می کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#فصل20
به مسجد جامع که رسید، خانم حكیمي را ديد. «ها... بهنام، باز پرنده گیر آوردي؟» بهنام لبخند تلخي زد. مي دانســت که آب براي نوشــیدن آدم ها هم کمیاب اســت. اما از ســهمیه ي خودش مي زد و به کبوتر و قناري و مرغ عشق هايي که از خانه ها پیدا مي کرد، مي داد. تكه نان خشــكیده اي را با مشت خرد کرد. يك پیاله آب بو گرفته و جلبك بســته گذاشت تو قفس. قناري ها به آب نوك زدند و سر بالا گرفتند. «دارند خدا را شكر مي کنند!» رسول نوراني گفت و کنار بهنام نشست. بهنام گفت:«چه خبر رسول؟» «بچه ها تو سنتاب با عراقي ها درگیر شده اند.» قناري هــا جان گرفتند. بهنام در قفس را باز کــرد. قناري ها را گرفت و بعد مشتش را رو به بالا باز کرد. قناري ها پرواز کردند. گنبد زخمي مسجد جامع را دور زدند و پر کشیدند طرف آسمان. رسول نوراني گفت: «من از خیابان آرش مي آيم. صالي و بچه ها آنجا هســتند. تشــنه اند. آمده ام آب ببرم.» «من مي برم، تو برو استراحت کن!» چشمان رسول از بي خوابي و خستگي، خون افتاده بود. کلمن را به بهنام داد و همان جا به ديوار تكیه داد و خوابش برد. بهنام، کلمن خودش را هم برداشت. چند خیابان و کوچه را گشت. خانه هاي زيادي را جســتجو کرد تا اين که در حــوض يكي از خانه ها، آب پیدا کرد. روي آب، جلبك بســته بود. آب بــو مي داد. دو کلمن را پر کــرد و به طرف خیابان آرش دويد.
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🗓 ۸ اسفند ۱۳۶۵
🌹 سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین خرازی
💥 در عملیات کربلای ۵ شلمچه
🌷 گرامی باد ...
🌷@parastohae_ashegh313🌷
#سلام_امام_زمانم💚✋
السّلام علیکَ بِجوامعِ السَّلام...
🍃تمام سلامها و تمام تحیّتها نثار تو باد،
ای مولایی که حقیقت سلام هستی.
و روز آمدنت،
🍃زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی...
سلام بر تو و بر روز آمدنت...
أللَّھُـمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَألْـفَـرَجوَفَرَجَنابِهِ 🤲
#امام_زمان ارواحنا فداه
@parastohae_ashegh313
زیارتنامهشهدا۩شهیدسلیمانی.mp3
1.25M
#زیارتنامه_شهــــــداء"🎧
✧بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم✧
✿ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✿
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🎙
🌹هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات..
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#امامزمانعلیهالسّلام
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
@parastohae_ashegh313
•[نعمتِآسمانفقطباراننیست
گاهےخٌدا؛کسیرانازلمیکند📿
بهزلالےباران...
مثلِ تُ♥(:
#شهید_محمدابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_لبخندشهید✨
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهادت انتخاب رتبه یک پزشکی شد
#شهیـداحمـدرضااحـدی
(ولادت تا شهادت:۱۳۴۵_۱۴۶۵/
عروج:عملیات کربلای ۵)
🥇 رتبه ی ۱ پزشکی،دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی،ورودی سال ۱۳۶۴ بود
✍🏻بخشی از دستنوشته های شهید:
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی؟
⭕️ و آنگاه که قطره ای نم یافتی، با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد...
🚫 اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش!
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#نماز_اول_وقت #سیره_شهدا
🌹مالک اشتر لشکر۱۴امام حسین علیه السلام
سردار #شهیدحاجعلیقوچانی
سال ۱۳۶۴،بیست و چهارم بهمن، روز چهارم عملیات والفجر ۸ بود و تنور عملیات حسابی داغ ،
☀️همین که متوجه شد ظهر شده رو به بچه ها کرد و گفت:
وقت نماز است ، انگار نمی خواست بچه ها نماز نخوانده شهید شوند.
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت243
اخلاص
عباس هادي
زماني هم که علت آن را ســؤال مي کرديم مي گفت: براي َنفس آدم، اين کارها لازمه. شــهيد جعفر جنگروي تعريف مي کرد: پس از اتمام هيئت دور هم نشستهبوديم.
داشــتيم با بچه ها حرف مي زديم. ابراهيم دراتاق ديگري تنها نشسته و توي حال خودش بود! وقتي بچه ها رفتند. آمدم پيش ابراهيم. هنوز متوجه حضور من نشده بود. باتعجب ديدم هر چند لحظه، سوزني را به صورتش و به پشت پلک چشمش مي زند! يکدفعه باتعجب گفتم: چيکار مي کني داش ابرام؟! تازه متوجه حضور من شــد. از جا پريد و از حال خودش خارج شــد! بعد مكثي كرد و گفت: هيچي، هيچي، چيزي نيست! گفتم: به جون ابرام نمي شه، بايد بگي برا چي سوزن زدي تو صورتت.
💙💙💙
مکثــي کرد و خيلــي آرام مثل آدم هائي که بغض کرده اند گفت: ســزاي چشمي که به نامحرم بيفته همينه. آن زمــان نمي فهميدم که ابراهيم چه مي کند و اين حرفش چه معني دارد، ولــي بعدها وقتــي تاريخ زندگي بــزرگان را خواندم، ديدم کــه آن ها براي جلوگيري از آلوده شدن به گناه، خودشان را تنبيه مي كردند. از ديگر صفات برجسته شخصيت او دوري از نامحرم بود.
اگر مي خواست بــا زني نامحرم، حتي از بســتگان، صحبــت كند به هيچ وجه ســرش را بالا نمي گرفت. به قول دوستانش: ابراهيم به زن نامحرم آلرژي داشت! و چه زيبا گفت امام محمد باقر(ع): «از تيرهاي شيطان، سخن گفتن با زنان نامحرم است
@parastohae_ashegh313
30.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#درمحضرشهدا
🎙#شهید_خرازی در جمع رزمندگان اسلام در جبهه
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹 ابراهیم همیشه با مردم و دوستانش با متانت سخن می گفت. یکی از جاذبه های ابراهیم همین درست صحبت کردنش بود.
📌 او بیشتر اوقات در صحبت هایش چاشنی طنز و شوخی را اضافه می کرد، تا کلامش دلنشین باشد.
🌺 امر به معروف و نهی از منکر هایش هم این ویژگی را داشت، تا می توانست آرام و نیکو بود.
درست همانطور که قرآن می گوید:
✨﷽✨
🔅وقولوا للناس حسنا
و به مردم نیک بگوئید (بقره،۸۳)
#بیتفاوتنباشیم #سیرهشهدا
#امربهمعروفونهیازمنکر
🌹شادی روح همه شهدا #صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری | #معراج_شهدا
🌺 شهید در قبال خدا گذشت می کند..
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#فصل20
بهنام روي پشت بام رسید. محمد نوراني و سه نفر از داوطلبان تبريزي را ديد که با وســواس به سوي دشمن شــلیك مي کنند. کمبود مهمات و گلوله باعث شــده بود که حتي براي شــلیك يك گلوله هم تا خوب نشانه گیري نكرده اند و مطمئن نشده اند، شلیك نكنند. بهنام، نیم خیز به طرف نوراني رفت. از داخل کلمن خالي که در دست داشت، سه نارنجك و چهل ـ پنجاه گلوله در آورد، کنار نوراني گذاشت و گفت: «بیا آقا نوراني، اينها را از سنگر عراقي ها کش رفتم!» محمد نوراني اول خوشحال شد. نارنجك و گلوله ها را بین آن سه نفر تقسیم کرد، اما وقتي متوجه حرف بهنام شد، با ناراحتي گفت: «معلوم اســت چكار مي کني؟ پســرجان، براي چي مي روي تو دل عراقي ها، فكر نمي کني اگر اسیر بشوي، چه خاکي بر سر کنیم؟»«من اسیر نمي شوم.» آرام، ســینه خیز تا لب راه پله عقب کشیدند. از پله ها پايین رفتند. نگاه بهنام به يك قفس که از شــاخه ي درخت انجیر گوشه ي حیاط آويزان بود، افتاد. دو قناري ســاکت و ترسیده در کنج قفس کنجله شده بودند. بهنام مي دانست که ديگر هیچ پرنده اي در خرمشــهر نمي خواند. صداي انفجارها، پرنده ها را فراري داده بود. نوراني برگشت تو حیاط و نهیب زد. «چكار مي کني بهنام؟ بیا برويم.» بهنام قفس را برداشت. «آن را کجا مي آوري؟» «گنــاه دارند طفلكي ها. مي آورم شــان مســجد، آب و دانه شــان مي دهم و رهايشان مي کنم بروند.» قفس را برداشت و زير رگبار گلوله ها پشت سر نوراني دويد.
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313
🔷 در #کتاب_گویای «#نیمه_پنهان_ماه» شما زندگینامه #شهیدحسن_آبشناسان» را، به روایت از همسر بزرگوارشان، خواهید شنید.
شنیدنش را به شما پیشنهاد می کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
mr-sali ke raftam jonoob.MP3
11.83M
یاد #شلمچه میکنم
باز میگم شهدا دلم تنگه💔🥀
.
#پریشانحال
بسیار دلنشین
#دلتنگ_راهیان_نور
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #روایتگری
کمی در #محضر_شهدا
(🗞رمـــــز عملیات یا فاطمه الزهراست)
📌با نوای #استادجلالیان
ــــــــــــــــــــــــــــ
@parastohae_ashegh313