🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸
🍃
🌸
#زندگینامه_شهید_سعیدسامانلو
#شهید سامانلو از سن ۱۲ سالگی به مسجد می رفت و مثل بزرگترها رفتار می کرد روزه می گرفت و اعمال عبادیش را انجام می داد.
🍃او درس می خواند ، ورزش می کرد و از رهنمودهای علما و بزرگان و شهدا در زندگی اش استفاده می کرد . از ویژگی های بارز او راستگویی و کسب رضای خدا در هر کاری بود
🍂در جوانی در رشته ریاضی (دبیرستان امام صادق) مشغول به تحصیل شد بسیار باهوش و علاقه مند به تحصیل بود.
🍁فعالیت های سیاسی ، مذهبی و فرهنگی او زبان زد همه بود .
🌾او انسانی بود که اخلاص در عمل داشت ، خضوع و خشوعی در مقابل خدا و در برابر دلاور مردان بسیجیی داشت.
از همان دوران جوانی به اردوهای جهادی برای کمک های ویژه می رفت و در آنجا لحظه ای از گره گشایی مشکلات و گرفتاری های مردم باز نمی ایستاد و دائما در اندیشه و عمل در حال خدمت به خلق الله بود.
🌷مهمترین مشخصه این شهید بزرگوار ، تزکیه نفس است .
شهید بزرگوار با خانواده مذهبی و ساداتی وصلت نمود که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام های علی و محمدحسین شد .
🍁بسیار خانواده دوست و پایبند به زن و بچه بود .
همچنین اهل مطالعه و کسب بینش بود، روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود.
بعد از مدتی در دانشگاه امام حسین تهران ، به عنوان افسر پذیرفته شده بنابراین تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی اش را در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
از رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور ، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین (نبل و الزهرا) تحسین برانگیز است .
🌷 بنا به گفته خود شهید سعید سامانلو این پیروزی شهرهای شیعه نشین(نبل و الزهرا) با کمک خانم فاطمه زهرا (س) انجام شد .
🌹 سرگرد دلاور به همراه دوستانش شهید هاشمی و شهید زارع در شهر رتیان سوریه به لقا پروردگار شتافتند.
@parastohae_ashegh313
سرباز و فرار از منزل زنِ بیحجاب
#متن_خاطره:
قبل از انقلاب وقتی عبدالحسین رفت سربازی ، سرهنگ بهش گفت: باید خدمتت رو در منزل من بگذرانی ؛ برو و کارهای همسرم رو انجام بده... عبدالحسین رفت، اما تا وارد منزل شد، دید زنِ سرهنگ پوششِ زنندهای داره . سریع از خونه زد بیرون و برگشت پادگان. سرهنگ به خاطر اینکار تنبیهاش کرد. هجده توالت رو باید به تنهایی می شست.... بعد از گذشت یک هفته از مدتِ تنبیه ، سرهنگ اومد و گفت: حالا دوست داری برگردی خونهی من کار کنی یا نه؟ عبدالحسین گفت: اگه تا آخرین روزِ خدمتم مجبور باشم همه ی کثافتهای توالت رو توی بشکه خالی کرده و به بیابون بریزم ؛ باز پام رو توی خونهی شما نمی ذارم
بیست روز دیگر هم این تنبیه ادامه داشت ، تا اینکه مسئولین پادگان خسته شدند و رهایش کردند
🌷خاطره ای از جوانی سردار شهید عبدالحسین برونسی
📚 منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک ٬ صفحه ۱۸
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
❤️ ســاعــت هشــت عــاشــقــے بــه افــق مــشــهد مــقــدس ❤️
💞السلام علیڪ یا شاه خراساڹ💞
🌺بسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم 🌺
اللهّمَ صَلّ عَلی
عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی
الامامِ التّقی النّقی
و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ
و مَن تَحتَ الثری
الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً
زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه
کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
#صلوات_خاصه_امام_رضا_ع
@parastohae_ashegh313
#مولای_مهربانم
✨حلول ماه مبارک شعبان رو
به شما و شیعیانتون تبریک عرض می کنیم✨
«التماس دعا آقا جان»
🌷خادمین کانال شهدای گمنام🌷
التماس دعا❤️
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
آنچه
پنهان
در میانِ
سینه باشد
عشـــــــق نیست
عاشقان با رسم رسوایی به
میدان می روند.....
💖 شبتون شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
صبح ڪہ نـہ!
تمام #عمـــرم
بہ خیر مےشود
اگر سایہ اے از خلوصتان بر اعمالم افتد...
#صبحتون_شهدایی🌷
#شهید_عبدالرحیم_فیروز_آبادی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌸🍃
🍃
شهید تهرانی مقدم : “فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند”
#همیشه_دوست_دارم_ای_شهید
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌺شــهیــد عــلــیــرضــا جــیــلــان
🌹ولــادت : ۱۳۶۲/۱۱/۲۸
🌹شــهادت : ۱۳۹۶/۸/۲۰
شهید علیرضا جیلان چند روز بعد از شهادت عمویش در شهر بروجن استان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد و نام عمو را روی نوزاد نهادند .
بنیانگذار هیئت فاطمیون در بروجن شد.
وی ۸ بار داوطلبانه به سوریه رفت و در تیپ فاطمیون به مبارزه علیه گروه های داعش و تکفیری پرداخت .
شهید جیلان فرمانده تیپ رسول اکرم (ص) بود که سرانجام در آزادسازی شهر بوکمال در سوریه به شهادت رسید .
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅
❤️ماجرای خواندنی شهیدی که امام زمان(عج) او را ...
یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت
بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد:
اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی
آن روحانی می گوید:
من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود
رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی کنم؟
رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج ، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:
یا بن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت:
من غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی)
وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:
بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم.
من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود
💝منبع : کتاب روایت مقدس صفحه 100
به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
همیشه باهاش شوخی میکردم
و میگفتم :
اگر شربت شهادت آوردن
نخوریا بریز دور 😃
یادمه یه بار بهم گفت :
اینجا شربت شهادت پیدا نمیشه چیکار کنم ؟
بهش گفتم :
کاری نداره که
خودت درست کن بده بقیه هم بخورند!
خندید و گفت :😍
این طوری خودم شهید نمیشم که
بقیه شهید میشن .😀
شربت شهادت یه جورایی رمز بین من و آقا ابوالفضل بود 💝
یه بار دیدم تو تلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که من نمیشناختم .
متنش این بود :
ملازم !
مدافع هستم .😳
اگه کاری داشتی به این خط پیام بده .☺️
هنوز هم شربت نخوردم😂
#عاشقانه_شهدا
#همسرانه_شهدا
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
#سالروز_شهادت
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
یک سال از شهادت مدافعان حرم و پیشگامان نابودی اسرائیل گذشت و هر روز، یک روز به پایان عمر اسرائیل نزدیکتر میشویم.
مراسم یادبود این شهدا، فریاد لبیکی است به ادامه این راه ...
#اسرائیل_بیست_و_پنج_سال_آینده_را_نخواهد_دید
#شهید_راه_نابودی_اسرائیل
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر
#همیشه_دوست_دارم_ای_شهید
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
ڪاش مےشـد
عاشقــانہ فهمید
تا عاشقــانہ پرواز ڪرد ...
" شهـــــــــدا "
دستے برای عاشق شدنمان
بہ سوے خـدا بردارید ...
❤️ شبتون شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
❤️خودت که نمی دانی
اما
به #صبح می مانی!
نگاهت
لبخندت
گرما و #روشنی ست
که جان می بخشد #مرا
بتاب بر من
آفتاب من....
🌸صبحتون شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
عشقِ شگفتانگیزِ شهید به امام حسین(ع)
#متن_خاطره :
چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: آقای دکتر! مجرایِ اشکِ چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ دکتر پرسید: برای چی این سوال رو میپرسی پسر جون؟ محسن گفت : چشمیکه برای امام حسین(ع) گریه نکنه به دردِ من نمیخوره ...
🌷خاطره ای از زندگی طلبه شهید
محسن درودی
📚منبع: ماهنامه فکه ، شماره 126 ، صفحه 107
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌱🌸🌱🌼🌱🌸🌱🌼
#همسرشهید
حافظ کل قرآن بود و نماز اول وقتش درک نمی شد، او در کارهای خانه بسیار به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود، بسیار ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد، از سوی دیگر در رشته های ورزشی مانند غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت.
🌷آرزویش شهادت بود وی با اشاره به این که اولین سفر همسرم به سوریه در دوران عقد بود گفت: این ماموریت 75 روز طول کشید و من هر شب گریه می کردم ولی هیچ وقت به او نمی گفتم که چرا رفتی و ای کاش که جلویش را گرفته بودم، او هم تماس می گرفت و دلداری ام می داد و از من می خواست که دعا کنم شهید شود، بعد از بازگشتش سری بعد به اتفاق هم برای زیارت به سوریه رفتیم.🌹
#شهیدابوالفضل_راه_چمنی
#همسرانه_شهدا
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
📩
#ڪـــــــلامشهـــید
🌷شهــید محــمود شهــبازی:
وقتی صدای اذان رو میشنید دست
از غدا خوردن میڪشید و میرفت
نماز بخونه. بهش اصــرار میڪردیم
میگفتم #غذات سرد میشه تمومش
ڪن بعد برو نـــــمازت رو بخـون اما
محـــــمود میگفت: اگه نروم غــذای
#روحـــــم ســـرد میشه..!
#همیشه_دوست_دارم_ای_شهید
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
پنج برادر بودند و
سه نفرشان همزمان در جبهه ؛
«ولیالله» به مادر میگفت :
باید خمسِ پسرانت را بپردازی !
و با " شهــــادت "
خمس برادرانش را پرداخت کرد.
#شهید_سردار_ولیالله_چراغچی
#قائم_مقام_لشکر۵نصر_خراسان
#سالـروز_شهـادت
#همیشه_دوست_دارم_ای_شهید
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🕊 همسر شهيد مهدي باکری 🕊
بعد از شهادت آقا مهدي، يك بار خواب ديدم به خانه آمده است، از او پرسيدم: «چه طور شهيد شده اي؟» گفت: «يك تير به شكم و يك تير به پيشاني ام خورد.»
به من گفته بودند: كه فقط به پيشاني آقا مهدي تير خورده است، بعدها شنيدم كه جنازه ي آقا مهدي آن طرف دجله مانده است؛ چون با دو دستش اسلحه برداشته و جنگ مي كرده است تيري به پيشاني اش مي خورد و وقتي او را در قايقي مي گذاردند كه بياورند، خمپاره اي درست روي شكمش مي افتد.
در دوازده سالي كه از شهادت آقا مهدي مي گذرد، هميشه او را در خواب ها زنده ديده ام؛ با لباسي سراسر سفيد كه آمده تا سر سفره اي غذا بخوريم و يا خبر مي دهد كه آماده شويد، مي خواهم شما را ببرم. يك بار هم نديده ام كه شهيد شده باشد.
─┅═°•°✾🌼✾°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°✾🌼✾°•°═┅─