eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعتي بعد، گروه بهروز مرادي به منطقه سنتاب رسیدند. ديدند که از داخل خانه ها سر و صدا مي آيد. بهنام گفت: «يعني هنوز مردم تو خانه ها هستند؟» بهروز علامت داد که در سكوت جلو بروند. بهروز و به دنبالش بهنام، يك در نیمه باز را باز کردند. وارد خانه شــدند. بهنام ديد که يك عراقي در حمام داردخودش را مي شويد و چند عراقي ديگر با شورت و زيرپیراهن در اتاق استراحت مي کننــد. در خانه هاي ديگر هم عراقي ها خوابیده بودند، يا لوازم خانه را غارت مي کردند. بــا فرياد بهروز، عراقي ها وحشــت زده از جا پريدند. درگیري شــدت گرفت. بهنام، ضامن يكي از نارنجك ها را کشید، بسم الله گفت و نارنجك را به طبقه ي بالا، جايي که ســرباز عراقي با تیربار شــلیك مي کرد، پرت کرد. به کوچه دويد. خانه منفجر شد و ضجه ي عراقي ها بلند شد. چند سرباز عراقي، لخت و گريان، با دست هاي بالا رفته تسلیم شدند. بهروز سلاح آنها را جمع کرد. يك کلاشینكف به بهنام داد و گفت: «اينها را برسان مسجد جامع!» بهنام از اين که سلاح به دست آورده بود، سر از پا نمي شناخت. سومین باري بود که سلاح به دست مي گرفت. يك بار، چند ماه پیش کلت برادرش داريوش را به دســت گرفته و دفعــه ي بعد، در دومین روز جنگ از کنار يك کشــته ي عراقي، ســلاح برداشــته بود. اما نوراني آن را گرفته و گفته بود که بهتر اســت کساني که آموزش ديده اند، سلاح داشته باشند. بهنام، به هفت اســیر عراقي نهیب زد که جلو بیفتند. انگشــتش روي ماشه بود و پشــت آنها قدم برمي داشت. آماده ي شلیك بود. حالا که با آن عراقي هاي گــردن کلفت تنها مانده بود، مي ترســید که نكند دســته جمعي حمله کنند. فاصله اش را با آنها بیشــتر کرد. اســیر آخري يك لحظه برگشــت و نیم نگاهي بــه بهنام کرد و لبخند زد. بهنام صدايش را کلفــت کرد. عربي بلد نبود، اما به فارسي گفت: «نخند نامرد، راهت را برو!» 🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹 @parastohae_ashegh313
آنچه می شنوید بخش هایی از زندگی نامه ی سردار سرلشکر پاسدار «» است که بی شک، با لذت حضور در جبهه‌های نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهه‌های جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی درجنگ تحمیلی بود؛ و بعد از جنگ نیز در صحنه انقلاب اسلامی حضور پررنگش همیشه در یادها نقش خواهد بست. 📘 کتاب گویای «»، روایتگر بخشی از رشادت های این شهید بزرگوار، در دوران جنگ تحمیلی و بعد از آن است. @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارتنامه‌شهدا۩شهیدسلیمانی.mp3
1.25M
"🎧 ✧بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم✧ ✿ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✿ 🎙 🌹هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات.. @parastohae_ashegh313
یکی از خصلت های دوست داشتنی، مصطفی این بود که حتی در سخت ترین شرایط که برای کسی فکر درست و حسابی نمی‌موند همون نماز همیشگی رو با حضور قلب و اشک ریزان به جا می آورد...! شهید مصطفی ردانی پور🕊🌹 @parastohae_ashegh313