درعمليات قادر [63/4/23- سيدكان] بعد از شهادت فرمانده گروهانمان- شهيد دوست بين- قرار شد فرمانده گردان - على ابراهيمى- را كه سخت مجروح شده بود به عقب بياوريم - او بعدا در عمليات والفجر هشت به شهادت رسيد. 48 ساعت جز پونه هاى اطراف چشمه، چيزى براى خوردن نداشتيم. وضع راه به قدرى خراب بود كه بعضى جاها را چهار دست و پا بالا و پايين مى رفتيم. چند مرتبه با بى سيم تماس گرفتيم و براى حمل مجروح تقاضاى قاطر كرديم ولى بى فايده بود. به هيچ وجه قادر به ادامه راه و آوردن 'شهيد ابراهيمى' نبوديم. مرتب اعلام مى كردند كه هر طور مى توانيد خودتان را نجات دهيد. فرصت فكر كردن نداشتيم. دير مى جنبيديم در كمينهاى بين راه گير مى كرديم. يكى از بچه ها براى آوردن قاطر داوطلب شد. مدتى گذشت و خبرى از او نشد. ديگرى را به دنبالش فرستاديم. او هم برنگشت. همه اميدمان قطع شده بود. شنيده بودم دعاى 'الهى عظم البلاء' [فرج] سريع الاجابه است. با خودم گفتم امتحان مى كنم ببينم واقعا اين طور است. شروع كردم به خواندن. خدا را گواه مى گيرم كه در آخرين فرازها، بى سيمى كه از اول عمليات همراه من بود، يكمرتبه به صدا درآمد. از آن طرف خط گفتند: وسيله درخواستى شما در راه است و بزودى مى رسد. همان هم شد. قاطر رسيد و برادر 'ابراهيمى' را روى آن نشانديم. بين راه از روى قاطر افتاد زمين. با اينكه پنج تير به شانه اش خورده بود، جز چند 'يا زهرا'ى خفيف و آرام هيچ نگفت.؛ مبادا ما خجالت بكشيم. خدا رحمتش كند.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
مددی خانوم
آن کس ک در میان محشر امید ماست
ام البنین #مادر سردار کربلا ست
وفات حضرت ام البنین تسلیت
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
🌹 شهید سعید سامانلو
🌸 آقا سعید در ماجرای سوریه رفتنش من را با حضرت زینب (س) روبرو کرد .
میگفت : تو از خاندان اهل بیت (ع) هستی ، اگر من نرم سوریه ، میخواهی با حضرت زهرا (س) چه بگویی ؟
می خواهی بگی که من نذاشتم شوهرم برای کمک به دخترت برود ؟
تنم لرزید و گفتم سعید جان من از پدر شهیدم گذشتم ، تو و فرزندانتم اگر بخواهید به سوریه بروید من نمیتوانم جلوی شما را بگیرم .
ما در مقابل مصیتهای ائمه اطهار هیچ هستیم .
وقتی زندگی حضرت زینب (س) را میخوانم از خودم خجالت میکشم .
🌼 من با رضایت کامل ، همسرم را راهی جبهههای مقاومت کردم و برایش بهترینها را خواستم .
حتی بهترین مرگ که شهادت بود .
#همسرانه
#شادی_روح_پرفتوح_شهید_سامانلو_صلوات
┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓
@Parastohae_ashegh313
┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
💢انالله و انا الیه راجعون
🔹مادر شهید عبدالرضا بروجی پاسدار مدافع وطن از شهدای حادثه تروریستی زاهدان در شب رحلت حضرت ام النبین« س» دوری فرزند شهیدش را تاب نیاورد و دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
⚘﷽⚘
#مادر_قمر....🌕
وقتی وارد خانه امیرالمومنین(ع)شد #اسمش را عوض کرد تا بچه های فاطمه(س) #اذیت نشوند.
تمام طول عمرش به احترام دختران #حضرتزهرا از جا بلند میشد.
#واقعهکربلا که رخ داد
وقتی کاروان #اسرای کربلا واردمدینه شدند
#زینبکبری (س) رخدادهای کربلا رابرای ایشان شرح دادند.
سراغ هیچکدام از #پسرانش را نگرفت فقط سراغ #حسین(ع) را گرفت .
#امالبنینیعنی : عباس داشته باشی ولی سراغ حسین رابگیری....😔
یقینا #بصیرت بی مثال حضرت عباس در کربلا از مادر به او #ارث رسیده بود.
#سالروز_وفات_حضرت_ام_البنین #گرامیداشت_مادران_و_همسران_شهدا #نام_گرفت
چرا که عباسهای خود را در ره حسین فدا کردند...
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
هدایت شده از f.t
🌷اتوبوس شهادت
عکس دسته جمعی شهدای مازندرانی مدافع حرم که در خانطومان به شهدات رسیدند
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
✍ #خاطرات
قبل از اذان صبح برگشت.
پیکر #شهید هم روی دوشش بود.
خسته بود و خوشحال.
می گفت:
یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم.
فقط همین شهید جا مانده بود.
پیرمردی جلو آمد.
#پدرشهید بود.
همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد.
همه ساکت بودند.
انگار می خواهد چیزی بگوید اما!
لحظاتی بعد سکوتش را شکست:
آقا ابراهیم ممنون!
زحمت کشیدی!
اما پسرم...!
پیرمرد مکثی کرد و گفت:
پسرم از دست شما ناراحت است!
لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت.
چشمانش گرد شده بود از تعجب!
بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود.
چشمانش خیس از اشک بود.
صدایش هم لرزان و خسته:
دیشب پسرم را در خواب دیدم.
می گفت:
در مدتی که ما #گمنام و بی نشان بر خاک #جبهه افتاده بودیم،
هر شب مادر سادات #حضرت_#زهرا(س) به ما سر می زد.
اما حالا،
دیگر چنین خبری برای ما نیست...!
می گویند #شهدای_گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند!
پیرمرد دیگر ادامه نداد.
سکوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهیم هادی نگاه کردم.
دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد.
می توانستم فکرش را بخوانم.
ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود!
#گمنامی...
🌹 #شهید_ابراهیم_هادی
📚 سلام بر ابراهیم
.🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
#کلام_شهید
به سید می گفتم
اینا کین که میاری #هیئت و بهشون مسئولیت میدی؟ 👈می گفت: کسی که توراه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهل بیت و یه گوشه بشینه و شما بهش بها ندی، میره و دیگه هم برنمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری، #جذب همین راه میشه.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
صبحتون بخیر و شهدایی
.🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
یکسال از شهادت #محمدحسین_حدادیان به دست #دراویش_داعشی گذشت؛ وقتی در سالگرد حادثه #گلستان_هفتم، رسانهها چندان به آن نمیپردازند، باید هم شاهد بازگشاییِ دوبارهی خانقاههای این جماعتِ فتنهگر (به نام حسینیه!) و احیاناً تحریف تاریخ و عوض شدنِ جای "جلاد" و "شهید" در آینده باشیم !!
#از_ماست_که_بر_ماست
.🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺