🌼دو چشمم شوق باران کرده ، ای دوست
مرا سر در #گریبان کرده ، ای دوست
❣غم دلتنگی ام را با #تو گویم
دلم یاد #شهیدان کرده ، ای دوست..
🌹 التماس دعا
🌷شبتون شهدایی
@parastohae_ashegh313
حکایت عاشورایی
مداح بی سر و قبر کوچکش!
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت؛میگفت:
"شرمندهام که با سر، وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود..."
بعد از شهادت، وصیت نامهاش رو آوردند؛ نوشته بود :
"قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم "
سراغ قبر که رفتند، دیدند که برای هیکلش کوچیکه!
وقتی جنازهاش اومد، قبر اندازه اندازه بود...
اندازه تن بی سرش ....
🌹شـهید حاج شیرعلی سلطانی
شهادت: ۲ فروردین ۱۳۶۱ عملیات فتحالمبین
📚به روایت: مداح اهل بیت "حاج کاظم محمدی"
─┅═°•°✾🌼✾°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°✾🌼✾°•°═┅─
تو مراسم اعتکاف مسجد قمر بنی هاشم (ع) با شهید بزرگوار بودم
بچه های نوجوان اطرافش حلقه میزدن ، شوخی میکردن و سر و صدای زیادی بلند میشد .
حسین آقا رو صدا کردم و گفتم بابا یکمی مراعات کنید ، مثلا اعتکافه ، سن خیلی از معتکفین بالاست اعصابشون نمیکشه .
با همان لبخند همیشگی گفت : حاجی این نسل رو باید با این چیز ها آورد مسجد ، میبینی بیرون مسجد پارکه و چه وضعی داره .
دیگه مجبورم با شوخی کردن و برای اینکه حوصله شون سر نره و به مسجد اومدن عادت کنند یه جوری جاذبه ایجاد کرد .
دیدم راست میگه توی این زمونه وانفسا باید با هر شکلی که شده اول بچه ها رو با مسجد آشنا کرد .
امسال خیلی این شهید عزیز جاش خالی بود ، هم شب قدر هم اعتکاف .
تو تشییعش باباش حرف قشنگی زد ، گفت : بچه ام خوشگل بود و خوشدل
ولی خدا به خوش دلیش بردش .
🌹شهید حسین معز غلامی🌹
🌷کپی با ذکر ده صلوات جهت تعجیل در امر فرج قطب عالم امکان🌷
─┅═°•°✾🌼✾°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°✾🌼✾°•°═┅─
☘نمیدانم ...
#شاید لبخندهایتان ...
تسبیح ذکر #خداوند بود...
که اینگونه دلنشین مانده است...
🌹شبتون شهدایی
─┅═°•°✾💛✾°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°✾💛✾°•°═┅─
صبحت بخیر
دل تنگ تو بودن خودش
احساس #قشنگی ست
ای شهید...❣
🌸🍃صبحتون شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
بســ🌹ـم الرب الشـــهدا
#وصیت نامه
🌷خدایا تو می دانی چه می کشیم !
پنداریم که چون شمع آب می شویم
ما از مردن نمی هراسیم ؛
اما می ترسیم بعداز ما ایمان را سر ببرند!
و اگر هم نسوزیم که روشنایی می رود
و جای خود را دوباره به شب می سپارد،چه باید کرد؟
از یک سو باید بمانیم تا آینده شهید شویم
و از دیگرسو باید شهید شویم تا آینده بماند.
و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود
عجب دردی !
چه می شد امروز شهید می شدیم
و فردا، فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید بشویم.
🌷شهیدحمید رستمی (۱۷ساله)🌷
─┅═°•°💕🕊💕°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°💕🕊💕°•°═┅─
راز و رمز تحمل آن همه
سختی های #جنگ
همین عبارت ساده بود ؛
🌹کار برای خدا دلسردی ندارد🌹
🌸🍃 شبتون شهدایی
─┅═°•°💕🕊💕°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°💕🕊💕°•°═┅─
❣روحیه رزمنده ها در جبهه
وسط معرکه ی جنگ و پیکار با دشمن
کشته مرده ی این #روحیه هستم 😅
🌸🍃صبحتون شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شروع میکرد به خوندن ، رگ های گردنش میزد بیرون ، دکتر بهش گفته بود تو خوندن کمتر به خودت فشار بیار رگهات آسیب میبینه .
با اون لهجه قشنگش جواب داده بود : "اگر این رگها برای اهل بیت متورم نشه برا کی میخواد خرج بشه "
دوم اردیبهشت ۹۶ شب شهادت امام کاظم(ع) بود که یه ترکش خورد تو همون رگی که تو خوندن متورم میشد.
#شهید_مدافع_حرم_حامد_بافنده
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌸 عید است و هوا شمیم جنت دارد
نام خوش مصطفی حلاوت دارد
🌸 با عطر گل محمدی و #صلوات
این محفل ما عجب طراوت دارد
🌹 عید مبعث مبارک باد.
❣ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد...
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
اگر نمی توانید در جبهه باشید، لااقل با عمل خود، از ڪشور دفاع ڪنید، خون آنهایی را ڪه برای مملکت زحمت کشیدند، پایمال نکنید.
شهید هدایت نور محمدی
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
🌼نحوه شهادت
ظاهرالامر دوستان شهید می گویند که شهید بعد از تیر خوردن زنده بدست جبهه النصره می افتد و اون نانجیبان او را با سیم برق از درخت آویزان می کنند و در حالی که هنوز شهید نشده بود اعضای بدن او را قطعه قطعه می کنند سرش و همه اعضای بدنش می برند
لذا بعد از تفحص پیکر شهید چیزی از اعضای بدنش نمانده بود جز کمی از جمجمه و چند استخوان
با اینکه ایشان قامت بلند داشتند لکن جنایتی کرده بودند که بدنش از بین رفته بود لذا حقیر مصلحت ندانستم که خانواده پیکر شهید را ببینند
🌷نقل از پدر بزرگوار شهید طالبی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شهدای گمنام(زندگی به سبک شهدا)
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌸خواهرم
#چــادر_لبـاس_رزم_است
👈 رزم با نَفْسْ...
👈 رزم با بی حیایے ...
👈 رزم با بی حجابی ...
لباس رزم نشانه است ، رجز دارد و جهاد ! ✌️ مثل چفیهی آقــــا..........
🌸آن وقت اگر تاب آوردی و
#فاطمی ماندی
شیرینی اش را با هیچ مدل و برند و مارکی عوض نخواهی کرد .👌
📌لشکری که
#لباس_دشمن را تنش کند
هرقدر هم پاک و وفادار و صادق باشد
#فرمانده را دلسرد میکند😓
🌹راستی شهـدا ،
سنگینی چادر مشکی از
کوله های شما که بیشتر نیست
#قول_من_به_شهدا_چادرم
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شب ها زند آتش
به جگر داغ جدایی
ای شب ز منِ عاشق
دل خسته چه خواهی...
🌛شبتون شهدایی
❣شهید حسن رجایی فر❣
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
آنان که خط به خط ز شهادت قلم زدند
از عشق سرخ خون خداوند, دم زدند
برخاستند از دل خاک و رها شدند
تا آسمان عشق, پس از آن قدم زدند
🌴 صبحتون شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
💠سیرک مصری ها💠
مصری ها در اهواز سیرک زده بودند. شده بود پاتوق آدم های بی بند و بار و فاسد. هدفشان منحرف کردن بچه های مردم بود. کسی هم به فکر نبود. اون موقع حسین، چهارده سالش بود که چند نفر از دوستای مثل خودش رو جمع کرد، رفتند شبانه چادر سیرک رو آتیش زدند و بساط مصری ها را جمع کردند. سال ها بود مسیر دور زدن دسته های عزاداری، از میدانی بود که وسط آن مجسمه شاه نصب شده بود. سالی که مسئولیت هیئت با حسین بود، گفت:(( مسیر حرکت ، باید عوض بشه.)) علتش را پرسیدند، گفت: ما نمی خواهیم دسته های عزاداری امام حسین( علیه السلام) دور مجسمه شاه بگردند! از همان سال، دیگه مسیر عوض شد. مامورهای ساواک در به در دنبالش بودند. وقتی گرفتنش، خشکشون زده بود، باورشان نمی شد کار یک بچه سیزده – چهارده ساله باشه .
#شهید_حسین_علم_الهدی🌹
─┅═°•°💕🕊💕°•°═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═°•°💕🕊💕°•°═┅─
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی
🌺برخورد با دزد
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگیرش ... دزد ...دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید . موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: «سریع سوار شو!» رفتند درمانگاه ، با همان موتور . دستش را پانسمان کرد .
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃بعد با هم رفتند مسجد ! بعد از نماز کنارش نشست ؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد گریه می کرد . بعد به حرف آمد: «همه اینها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام . مجبور شدم.» ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها ، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: «خدا رو شکر، شغلی مناسب برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه بدنبال حلال باش . مال حرام زندگی را به آتش می کشد . پول حلال کم هم باشد برکت دارد.»
#یاد_شهدا_باصلوات
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
من زمین گیرم
گرفتارم دعایم کن
از خــودم واللّه
بیــزارم دعایم کن
پنج شنبه
به یاد همه ی شهدا
#دعام_کن
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🎈شــهیــد حــامــد جــوانـیــ🎈
💜ولــادت : ۱۳۶۹/۸/۲۶ - تــبــریــز
💜شــهادت : ۱۳۹۴/۴/۴
💜مــحــل شــهادت : ســوریــه
💝زنــدگــے نــامــه شــهیــد حــامــد جــوانــیــ
از کودکی در همه کارها نمونه بود و همیشه در سر سودای سربازی مولایش را داشت و عاشق روضه های حضرت عباس (ع) بود.
سال 1388 به استخدام سپاه پاسداران درآمد و همزمان در رشته علوم نظامی مشغول تحصیل شد .
حامد قبل از اعزام به سوریه در بیست و پنجم فروردین ماه سال 1394 در وصیت نامه اش نوشت .
آرزو دارم هم چون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید شوم.
او دو مرتبه به سوریه رفت و در دومین اعزام به شهادت رسید .
┄┅┅✿💙❀💝❀💜✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿💙❀💝❀💜✿┅┅┄
وصــیــت نــامــه شــهیــد حــامــد جــوانــیــ
"بسم الله الرحمن الرحیم "
السلام علیک یا اباعبدالله
یاحسین تا آخرین قطرهی خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود .
تنها دلخوشی من برادر زادهام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است ، بگذارید علی افتخار کند.
🌸🌸🌸
مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چراکه دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم
و نیز مادرم بنده انشاءالله در این سفر که به سوریه میروم عمودی میروم و افقی به ایران باز میگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید.
🌸🌸🌸
پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
🌸🌸🌸
ای عاشقان اهل بیت رسول الله !
من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال ، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم .
لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم .
┄┅┅✿💙❀💝❀💜✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿💙❀💝❀💜✿┅┅┄
🌺 نــحــوه بــه شــهادت رســیــدن ، شــهیــد جــوانــے :
پدر شهید حامد جوانی در مورد شهادت فرزندش گفت :
بعد از اینکه حامد مورد هدف قرار میگیرد ، یا حسین گویان به زمین میافتد و از همان روز به کما میرود .
ما سوم خرداد ۹۴ از این موضوع مطلع شدیم و بعد از چهار روز با هماهنگی های به عمل آمده به سوریه رفتیم .
هنگامی که به سوریه رسیدم ، چون نمیدانستم که حرم مطهر خانم زینب سلام الله علیها کدام سمت است به چهار سو سلام کردم و گفتم خانم جان ، در آخرین وداع با ابا عبدالله الحسین علیه السلام خیلی بیتابی میکردید و اباعبدالله علیه السلام دست خود را به سینهتان گذاشت و شما آرام شدید .
شما را به مادرتان حضرت زهرا سلام الله علیها قسم از برادرتان بخواهید دست خود را به سینه من نیز بگذارد و آن آرامش را به قلب من هم منتقل شود .
در لاذقیه وقتی به بالای سر حامد رسیدم ، از هر کس جویای حالش میشدم فقط میگفتند به مقتل حضرت ابوالفضل (ع) نگاه کن .
زیرا در مورد آن حضرت هر چه نقل کرده و نوشتهاند در مورد حامد نیز صدق میکند .
🌷بر اثر اصابت موشک حامد دو دست و دو چشمش را از دست داده و برابر نظریه پزشکان ۸۰ در صد مغزش در اثر ترکش و موج انفجار از بین رفته و صورتش چنان متلاشی شده بود که قابل شناسایی نبود و در حالت کما بهسر میبرد . 🌷
🌼 سردار سلیمانی بر سر بالین مجروح حامد اشک ریخت 🌼
پدر شهید جوانی در ادامه گفت :
بعد از ۲۲ روز بستری شدن در بیمارستانهای سوریه به هر نحوی بود حامد را در حالت کما با آمبولانس به فرودگاه دمشق حمل کردیم و سپس با هواپیما به تهران منتقل و در بیمارستان بقیه الله بستری شد که در همان اوایل بستری سردار حاج «قاسم سلیمانی» بر بالین حامد حاضر شد و چون چشمش به حامد افتاد اشک از چشمانش جاری شد
و گفت : من آچار فرانسه نیروهایم را در سوریه از دست دادم .
🌸 حامد پس از ۴۲ روز بستری شدن در بیمارستانهای سوریه و ایران ، در سن ۲۵ سالگی به فیض شهادت نائل آمد . 🌸
┄┅┅✿🌷✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿🌷✿┅┅┄