eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
آنان در او غرق شدند، ما در خودمان .. آنان نشانِ اویند، ما در پیِ نشان .. ❤️ @parastohae_ashegh313
حسین‌جان{♥️}°• اول صبح سلامی✋🏻 به ضریحت دادم زندگی کردنِ امروز چه زیبا شده است... 🌱°•   @parastohae_ashegh313
🍃🌸تشکیل گردان وسط عروسی🌸🍃 ِشب عروسی یڪی از نیروهایش ، با چند تن از همرزمان ڪنار هم نشسته بودند😍 علی نجیب نشست کنارشان و پیشنهاد تشکیل گــردان ۴۰۸ را بـه حاجی داد 😳 حاج قاسم پذیرفت. همان جا هم گردان تشکیل شد و نیروهایش هم مشخص شدند😦 فرقی نمیکرد کجا باشد ، وسط عروسی هم گردان میچید🤭😎 @parastohae_ashegh313
•.¸¸.•✫ 🦋 🦋 ✫•.¸¸.• "ضَحِکَ رَبُّنـا مِن قُنُوطِ عِبادِه"‌ ‌ خداوند از نـاامیدۍ بنده‌هایش خنده‌اش مۍگیرد.🙂❤️‌ ‌ پیامبر‌ اکرم (ص) : اگر همہ درهاۍ دنیا روۍ شما بستہ شد، تازه باید مثل یوسف شروع کنید بہ دویدن. ‌ حرکت ، راه را هموار مۍ‌کند. راه‌ها بستہ مۍشوند؛ اما دست‌هاۍ خداوند همواره باز است.🍃 ┄┅═══🍃🌺🍃═══┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═══🍃🌺🍃═══┅┄
🍁🍁🍁🕊🍁🍁🍁 نوجوان ۱۲ ساله ای بود اومده بود ستاد اعزام .. - اسم منو برای جبهه بنویسید - سنت کمه! با ناامیدی برگشت روز بعد اومد .. - اسم منو بنویسید - تو که میخوای بری جبهه مادرت راضی هست؟ دوباره برمیگرده .. برای بار سوم اومد اینبار با یه ساک.. سلام کرد! -جواب داد آخه تو خیلی کم سن و سالی مادرت راضی نمیشه! -در ساک رو باز کرد پارچه سفید رو از توش درآورد .. گفت : این کفن منه ، مادرم برام گذاشته ! 🥀 @parastohae_ashegh313
🌙 نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن تو که یار دردمندے تو که یار بینوایی 🤲 آسمان دلم بارانیستـــ😭 حرف ها دارد دلم که نگفتم با تو💘 هرچند ڪه همه را خود میدانی @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آستین خالــــے ات نشان از مردانگــــے ست... با این دو دستـــ سالم هنوز نتوانستہ ام یڪ قنوتــ🤲ـ اینچنینی بخوانم... 🌸 @parastohae_ashegh313
... یک روز قبل از شهادت هادی دلم عجیب شور می زد😞 برای اینکه اضطراب و دلتنگی ام را کاهش دهم، به سراغ زینب رفتم تا با بازی و حرف زدن با او نگرانیم برطرف شود در میان صحبت هایم پرسیدم : زینب جان بابا کی می آید☺️ انتظار داشتم مثل همیشه با زبان بچه گانه اش بگوید : 👧 اگه دو تا اگه سه تا بخوابیم بابا میاد😍 اما گویی زینب از راز بزرگی مطلع بود😔 با حالتی غم گرفته پاسخ داد : مامان هر چند تا که بخوابیم بابا بازهم نمیاد🕊 دستانش را به گرمی فشردم او فقط سه سال داشت بغضم را فروخوردم😞 تا اینکه ساعت 3.30 دقیقه روز بعد خبر شهادت همسرم را برایم آوردند🥀 @parastohae_ashegh313
دمدمه های صبح🌄 از خواب بیدار شد. تا چشمش به سپیدی فجر افتاد با تأثر سر بر زانو گذاشت و گریست. علت گریه اش😭 را پرسیدم، گفت: «نمازم قضا شده.»😔 گفتم: «ولی هنوز تازه اذان صبح را گفته اند؛ تا طلوع آفتاب🌞 خیلی وقت هست.» مجددا صدایش به گریه بلند شد و گفت: «نماز شبم قضا شد.»🥀 @parastohae_ashegh313
دلتنگی های عاشقانہ💓 شهید وحید زمانی ‌نیا و همسرش💝 @parastohae_ashegh313