eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
《 خاطره دختر شهید سلیمانی از مکالمات دقایق اخر با پدر 》 «آخرین باری که بهم زنگ زدید، سه ساعت قبل از سفرتان به بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید... یک باغ بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتی این باغ را خودتان برای خودتان ساختید و دو روز قبل از شهادتتان این باغ را دیدید... ❣ کاش می دانستم امشب اخرین باری که زنگ زدید بار اخریست که صدایتان را می شنوم 💔 و کاش از حرف هایتان و از اصرارتان برای تنها نماندن در خانه چیزی حس می کردم کاش ان لحظه می فهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو ...کاش حکمت این صحبت هایتان را در آخرین مکالمه مان می فهمیدم 🥀 به من قول دادید وقتی برگشتید باهم به مشهد میرویم ... چه خوش عهدی بابا جان و چه سفر زیارتی زیبا‌و با شکوهی به مشهد رفتید. ❤️ هر بار که میرفتید انتظار برگشتتان شیره جانمان را میگرفت... میگفتیم نرید خسته‌اید، مریض هستید؛ میگفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول میکنید ناموس مردم، بچه‌های بیگناه در چنگال یک‌ مشت حیوان وحشی اسیر و گرفتار شوند، مرزهایمان به خطر بیفتد و فردا اینها به داخل کشور ما بیایند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم؟ ما با سوال شما از خودمان شرمنده میشدیم و شما را به خدا میسپاردیم... ‌‌‌‌‌‌💚 ❤️ کاش بخاطر اینهمه سال دوری و سختی و دلهره، گوشه نگاهی به ما بندازی بابا جان که چه سخت تشنه یک نگاه شمایم. ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
✨‌﷽✨ ؛ 🔵 در زندگی به اهمیت زیادی می داد و برای انجام اعمال عبادی خود مشخصی داشت. اهل بود؛ زیارت عاشورا ،دعای عهد و تسبیحات سلام الله علیها را ترک نمی کرد. 🔷 برای رفتن به عزاداری های ائمه معصومین برنامه‌ریزی می‌کرد و به این کار بسیار علاقه داشت. ذکر های روز را می خواند و برای خودش اذکار مشخصی داشت و به مداومت در انجام برنامه های عبادی خود مُصر بود. 📌 به نقل از مادر بزرگوار شهید ─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
✨﷽✨ 💖 💚طوطی طبعم به سر دارد هوای فاطمه 💗دل صفا یابد ز نام باصفای فاطمه  💚تا نفس دارم بود ذڪر لبم یا فاطمه 💗می دهد بر روحم آرامش ندای فاطمه  💚گر بمیراند مرا جانان دوباره جان دهد 💗می ڪنم صد بار دیگر جان فدای فاطمه  💚دین احمد را دو علت تا ابد پاینده ڪرد 💗اقتدار‌ و عشق و وفای فاطمه  💚بس ڪه عصمت داشت بین خلق گشته در جهان 💗بر همه ضرب المثل حجب و حیای فاطمه  💚بر مقام وی همین بس ڪه خدا فرموده است 💗آفریدم من جهان را از برای فاطمه  💚خلقت دنیا و مافیها همه بر یك طرف 💗ڪرده در این خلقتش محشر خدای فاطمه  💚تا ڪه می بینم در و دیوار محزون می شوم 💗قلب عالم گشته خون از ماجرای فاطمه  💚آه از آن دم پشت در زهرا ڪه شد نقش زمین 💗آسمان بر لرزه افتاد از نوای فاطمه  ─┅═ೋ❅💗❅ೋ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ೋ❅💗❅ೋ═┅─
{ 🥀🕊 ‌‌} 🌹حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می‌سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ 💔 🌹من و حسین آقا هم برای آن بنده‌ی خدا با بقیه همراه شدیم. «گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود!» 🥀 بلند بلند فریاد می‌زد: ❣خدایا..... 🔥الان داره می‌سوزه! ‌🍃 می خوام اون ور کنی ❣خدایا! 🔥 الان داره می‌سوزه 🍃 این سوزش به سوزش سینه‌ی (سلام الله علیها) نمی‌رسه.... ❣خدایا! 🔥 الان سوخت 🍃 می خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم.... نمی‌خوام دست‌هام باشه! ❣خدایا! 🔥 داره می‌سوزه! 🍃 این سوزش برای زمانه 🍃 برای 🍃 اولین بار حضرت (سلام الله علیها) این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: ❣خدایا! 🔥دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم. ❣ خدایا! 🍃خودت باش! 🍃خودت ‌ بده نگفتم 💔 آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.🥀 💔حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می‌کرد و می‌گفت: 💔خدایا! ⇦ما جواب اینا را چه جوری بدیم ...🥀 ⇦ما فرمانده ایناییم؟ 🥀 ⇦اینا کجا و ما کجا؟ 🥀 ⇦اون دنیا خدا ما رو نمی‌داره بگه اینا رو چی می‌دی؟ 🥀 🌹 زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🥀 ╔══════••••••••••○🥀○✿💔╗ @parastohae_ashegh313 ╚💔✿○🥀○••••••••••══════╝
؛ 💌 برادران! من وقتی که لباس را بر تن کردم تفاوت را در خود مشاهده کردم. در این حالت بود که را دریافتم و اگر شهید شدن را داشته باشم، همگان بدانند که آگاهانه زیستم و جنگیدم و آگاهانه به پیوستم. ♨️ فریاد سر می دهم که جان من فدای و راه خمینی و مرام خمینی که . نه یک بار بلکه دوست دارم مرتبه این و این مکتب بشوم. شهادت: ۱۳۶۵/۳/۱۳، مهاباد ─┅═ঊঈ🧡ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🧡ঊঈ═┅─
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیـم✨ 💛صبح یعنی ... تپشِ قلبِ زمان ، درهوسِ دیدنِ تــو❤️ کہ بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود💚 💕 💕 ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️این قلبها ڪه دربدرشاه‌ڪربلاست ❤️یڪ گوشه چشم‌ مختصرشاه‌ڪربلاست ❤️این شوق بی نهایت این صبح واین سلام ❤️اینها تمام زیر سر شاه ڪربلاست ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅