eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! @parastohae_ashegh313
معرفی یه کم طولانیــــــــه😇 ولی بخون ارزششو داره🙂
: «عمار حلب» را محمدعلی جعفری نوشته است. ظاهرا خودش هم با شهید آشنا و رفیق بوده است. موسسه روایت فتح از سری کتاب‌های مدافعان حرم، هفتمی را به شهید محمدحسین محمدخانی اختصاص داده است. روایت‌هایی زنده، جدید، مستند، خواندنی و عموما مربوط به همین سال‌های نزدیک و متأخر. کتاب از این جهت ارزش خواندن و توصیه کردن دارد که خوب و صمیمی و راستکی نوشته شده است. دغدغه خود من همیشه این بوده که روایت‌های ما از شهدا ، قابل دسترس باشد. جنبه ماورایی و آسمانی و اسطوره‌ای دادن به شهدا اگرچه درست است _چه اینکه این‌ها حقیقتا با آسمان ارتباط گرفته بودند و سیم‌شان وصل بود_ اما معمولا خواننده با احساس فاصله عمیق و بعید خودش از شهدا، نمی‌تواند آن چنان که باید با این عزیزان ارتباط بگیرد و رفاقت برقرار کند و الگو بپذیرد. مخاطب وقتی کتاب شهدا را می‌خواند، چه خوب که وقتی کتاب را بست با خود نگوید که ای بابا من کجا و شهدا کجا؟ عمرا بشود مثل این‌ها شد! اما اگر احساس کرد که این راه رفتنی پیش پای او هم باز است و مسیری را که این شهید رفته او هم اگر بخواهد و همت کند، می‌تواند انتخاب کند و برود و برسد ، دهها بار مفیدتر خواهد بود. کتاب شهید محمدحسین محمدخانی از همین قسم دوم است. باورپذیر است. خودمانی است. در دسترس است. الگو گرفتنی است. شهید این کتاب قدسی و دور از ما نیست. از قضا اشتباهاتی هم دارد. کتاب را که بخوانید، جاهایی از خنده روده‌بر می‌شوید. از بس این پسر بامزه بوده. از بس خودش بوده! همین محمدحسین خان، در دانشگاه آزاد یزد، آنقدر با رفقایش در تکاپو و فعالیت و درگیری بوده‌اند که دیگران به بسیج آنجا «لیان شامپو» می‌گفته‌اند! بس که در کارشان جدی بوده‌اند و بر سر مسایلی که فکر می‌کرده‌اند درست است‌، می‌ماندند و پافشاری می‌کردند کارشان می‌رسد به آنجا که روزی با اینکه ۳۰ نفر بوده‌اند کتک مفصلی از حدود دویست دانشجو می‌خورند و کم هم نمی‌آورند و از رو هم نمی‌روند… آن هم سر مسأله کشف حجاب در دانشگاه ! محمدحسین این کتاب، کشته مرده کله پاچه بوده. یه جورایی شکمو بوده. عشق ریش داشته و روی ریش بلند تعصب! گاهی پاشنه کفشش رو می‌خوابانده و در قید و بند ظاهرش نبوده. شوخی‌های عجیب و سرکار گذاشتن‌های باحالی داشته. حتی وقتی نصفه شب ساعت ۳ بامداد از مزار شهدا خلد برین برمی‌گشتند، وقتی به تور گشت نیروی انتظامی می‌خورند، آن‌جا هم دست از شوخی و سرکار گذاشتن ماموران بر نمی‌دارد و روانه پاسگاه می‌شود و تعهد می‌دهد و خلاص می‌شود! حتی در معرکه سوریه هم دایم بیسیم‌اش را گم می‌کرده و بیسیم رفقا را برمی‌داشته و برنمی‌گردانده و حسابی برایشان دردسر درست می‌کرده! در جلسات فرماندهان حتی آنجا که “حاج قاسم” هم بوده بدون جوراب می‌رفته و حرص فرمانده‌اش را در می‌آورده و… خلاصه محمدحسین این کتاب از جنس همین جوان‌های دور و زمانه خودمان بوده. به شدت بانمک و دوست داشتنی. اما همین شهید عزیز در کار و فعالیت و دوندگی‌اش برای اهل بیت علیهم السلام، آن همه کشش و جاذبه دارد که کلی آدم غیر درست و حسابی را مجذوب می‌کند و به راه می آورد. عاشق روضه و بلکه شیدا و دیوانه روضه اهل بیت بوده. سرش درد می‌کرده برای گریه گاه و بی‌گاه و سینه زنی برای ارباب حسین (علیه السلام). با این سن و سال نسبتا کم و با همه جوانی‌اش، به هیچ وجه از پا نمی‌نشیند و صبح و شب مشغول است و دایما در همه جا از هیأت و بسیج و اردو و خانواده و انتخابات و جنگ سوریه و… دارد بدو بدو می‌کند. فهم خوب دارد. اهل هنر است. لیدری بلد است. جنبه و حوصله و ظرفیت خوبی دارد و همه تیپ‌ها و سلیقه‌ها را کنار هم برای کار برای انقلاب کنار هم جمع می‌کند و سرپرستی می‌کند. پیگیر علما است و آن‌ها را به جمع بچه‌ها می‌آورد. دیوانه شهدا و آواره مزار و گلزار شهدا است. در سوریه هم فرمانده لایق و پرکار و کم خواب و خستگی ناپذیر است. آنجا به قدری در دل‌ها جا داشت که نیروهای عراقی‌اش ، روی بازوهایشان نام او را حک کرده‌اند. نام جهادی او “عمار عبدی” بوده! حتی بعد از شهادتش رزمنده‌ای مسیحی در سوریه در خط مقدم گریه می کند و از روضه خوانی‌های او می‌گوید… کم نظیر بوده این محمدحسین ما. کتابش را از دست ندهید خواهشا! @parastohae_ashegh313 📚
[...🕊🌱] یادمان باشد... شهدا دل خسته از دنیا نبودند بلکه... دلبسته ی به دنیا نبودند. 🥀•••@parastohae_ashegh313
[راهی که باید رفت....📜] پيامي كه نسبت به شما مردم عزيز دارم اين است كه وحدت كلمه را حفظ كنيد و دست از ولايت فقيه برنداريد. اگر فرمانبرداري نكنيد خدا اين نعمت بزرگ را از شما خواهد گرفت. خدايا مرا خالص گردان تا بدان فيض الهي كه همان شهادت است برسم. 🕊🌱 🌕🌙 🌼•••@parastohae_ashegh313
تا اینکه روز موعود رسید بدو بدو ساعت هفت صبح لباسی جدید و خوشگلم رو سریع پوشیدم صبحونه رو خوردم به مامانم گفتم مامانجون شما نمیاین خونه مامان علی؟؟؟ دیدم اخماش توهمه گفتم مامانجون چیزی شده؟؟ بابام گفت نه دخترم مامانت از بس که بداخلاقه دعوامون شده حالا تو برو ما بعدش میام گفتم اهان خلخوب حله من رفتم خدافظ بدو بدو سوار ماشین شدم یه نیمچه ترمزی زدم و یه گل یاس خیلی خوشگل و خوش با رایحه عشق خریدم گذاشتم تو ماشین دم در که رسیدم دیدم انقدر کفش ها زیاده گفتم ای وایییییی علی زودتر از من رسیده اههه باز هم دیر رسیدم الان اگه برم تو میگه اسما خانوم همه زود اومدن شما دیر اومدی 😞 نه علی من اینطوری نمیگه میدونع که من رفتم گل بخرم وقتی رفتم تو دیدم 🤯🤯💔🙂🙂 همه لباس مشکی پوشیدن فهمیدم داستان چه قراره با خونسردی به اردلان گفتم جنازه علی رو بیارین جنازشو اوردن داخل روکشو برداشتم با حال زارگفتم .مـݧ طاقت ندارم پاشو مـݧ نمیتونم بدوݧ تو کے بدنت و اینطورے زخمے کرده الهے مـݧ فدات بشم .چرا سرت شکستہ؟؟ پهلوت چرا خونیہ؟؟؟دستاتو کے ازم گرفت؟؟علے پاشو فقط یہ بار نگاهم کـݧ بہ قولت عمل کردے برام گل یاس آوردے. علے رفتے ؟؟رفتے پیش خانوم زینب؟؟نگفت چرا عروستو نیاوردے؟؟؟؟ عزیزم بہ آرزوت رسیدے رفتے پیش مصطفے منو یادت نره سلام منو بهشوݧ برسوݧ.شفاعت عروستو پیش خدا بکـݧ . بگو منو هم زود بیاره پیشت بگو کہ چقد همو دوست داریم. بگو ما طاقت دورے از همو نداریم. بگو همسرم خودش با دستهاے خودش راحیم کرد تا از حرم بے بے زینب دفاع کنم بگو خودش ساکم و بست و پشت سرم آب ریخت کہ زود برگردم. بگو کہ زود برگشتے اما اینطورے جوݧ تو بدنت نیست.تو بدݧ مـݧ هم نیست تو جوݧ مـݧ بودے و رفتے اردلاݧ با چند نفر دیگہ وارد اتاق شدݧ کہ علے و ببرݧ . 〰❤️〰❤️〰❤️🌹 میبینے علے اومدݧ ببرنت.الانم میخواݧ ازم بگیرنت نمیزارݧ پیشت باشم.علے وقت خداحافظیہ بازور منو از رو تابوت جدا کردݧ با چشمام رفتـݧ علے از اتاق دنبال میکردم.صداے نفس هامو کہ بہ سختے میکشیدم میشنیدم . از جام بلند شدم و دوییدم سمت تابوت کہ همراهشوݧ برم. دومیـݧ قدمو کہ برداشتم افتادم و از حال رفتم دیگہ چیزے نفهمیدم قرارمان به برگشتنت بود... به دوباره دیدنت... اما تو اکنون اینجا ارام گرفته ای... بی آنکه بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت... 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 . .یک سال از رفتـݧ علے مـݧ میگذره حالا تموم زندگے مـݧ شده .دوتا انگشتر یہ قرآن کوچیک ،سربند و بازو بند خونے همسرم . هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم. ولے مـݧ باهاشوݧ زندگے میکنم و سہ روز در هفتہ میرم پیش همسرم و کلے باهاش حرف میزنم. حضورش و همیشہ احساس میکنم.... خودش بهم داد خودشم ازم گرفت... من عاشق لبخندهایت بودم وحالا باخنده های زخمی‌ات دل میبری ازمن . عاشق ترینم!من کجاوحضرت زینب؟! حق داشتی اینقدرراحت بگذری ازمن ❤️❤️❤️ ✅✅✅پایاݧ✅✅✅ باشه 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهیدی که به اسم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حساس بود و شهید اشک می‌ریخت... 😭 ─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
دࢪ‌حســــــــࢪٺ‌ݜھادٺ...) 🕊 بابت مداحی هیچ صله‌ایی دریافت نمی‌کرد ومی‌گفت صله من روباید آقا بدهد، روز شهادت حضرت زهرا (س) ترکش به پهلو وبازوش خوردو شهید شد اینها هم صله آقاحجت بود چه معامله ی پر سودی کرد. 🌱 ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ 🌿『@parastohae_ashegh313』🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم‌یڪ‌جرعہ‌شھادت‌میخواهد بہ‌اعمالم‌ڪہ‌مینگرم‌لیاقتش‌راندارم.. ڪرم‌وعطایِ‌شھیدان‌راڪہ‌نگاه‌میکنم مصرترمیشوم! میشودمرابپذیرید؟.. ★شبتون و عاقبتتون ختم بخیر★ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ... بعد از قاصدڪ ها حالا نوبت به پروانه ها رسیده استــ نه ... این شهر دیگر آن شهرِ سابق نیست شهرے که در آن قاصدڪ خانه کرده شهري که در تمــامِ کوچه و خیابان هایش پروانه ها پرواز میکنند... این شهر انگار دارد مهیای ظهورِ تــو میشود ؛ قاصدڪ ها خبر آورده اند پروانه ها به پرواز درآمده اند ، و زمین و زمان تشنه ے آمدن و محتاجِ عدالت اتــ هستند. و دلِ من گـــواهی میدهد ظهورِ تـو و پایانِ انتظــار بسیـــار نزدیڪ است ان شاءالله . . .💚 در افق آرزوهایم تنها⚘أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج⚘را میبینم... @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع امنیت طلبه بسیجی حسن مختار زاده: یدونه حلالیت بزنید تو کل شهر فکر کنم به کل شهر بدهکارم بدهکار نیستما حالا یه چراغی شکسته باشیم و ... هر جا کار کردم یه حلالیت بگیرید اون دفعه یدونه سانس استخر بود دیروز ازش حلالیت گرفتم سرش داد زدم حاج اقا حاج اقا (خدایا تمومش دیگه خسته شدیم) حلالم کنیم... 🔸️ایشان از مربیان کمیته تخصصی راپل یگان فاتحین استان قم و دارای مدرک نجات غریق بودند ــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313
🕊 شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد! اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط می‌کرد او به تنهایی با ۴۰ تن روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاڪت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ گاه دومین پسرش را ندید...💔 🕊• ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🦋
محضر بزرگان امير منجر يكي از عمليات هاي مهم غرب كشــور به پايان رســيد. پس از هماهنگي، بيشتر رزمندگان به زيارت حضرت امام رفتند. با وجودي كه ابراهيم در آن عمليات حضور داشت ولي به تهران نيامد! رفتم و از او پرسيدم: چرا شما نرفتيد!؟ گفت: نمي شه همه بچه ها جبهه را خالي كنند، بايد چند نفري بمانند. گفتم: واقعاً به اين دليل نرفتي!؟مكثي كرد وگفت: ما رهبر را براي ديدن و مشاهده كردن نمي خواهيم، ما رهبر را مي خواهيم براي اطاعت كردن. بعد ادامه داد: من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست! بلكه مهم اين است كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضي باشد. 💜💜💜💜 ابراهيم در مورد ولايت فقيه خيلي حساس بود . نظرات عجيبي هم در مورد امام داشت. مي گفــت: در بين بزرگان و علمــاي قديم و جديد هيچ کس دل و جرأت امام را نداشته. هر وقت پيامي از امام راحل پخش مي شد، با دقت گوش مي کرد و مي گفت: اگر دنيا و آخرت مي خواهيم بايد حرف هاي امام را عمل کنيم. ابراهيم از همان جواني با بيشتر روحانيان محل نيز در ارتباط بود. زمانــي که عامه جعفري در محله ما زندگي مي کردند، از وجود ايشــان بهره هاي فراواني برد. شــهيدان آيت الله بهشــتي ومطهري را هم الگويي كامل براي نسل جوان مي دانست. @parastohae_ashegh313
❤️رتبه ۴ کنکور شد، پزشکی شیراز. از دانشگاه‌های فرانسه و کانادا هم دعوت نامه داشت. می‌تونست بره دنبال تحصیل و بعدش هم درآمد بالا و یک زندگی راحت. حتی می‌تونست یه رنگ و لعاب مذهبی هم به کارش بده و توجیه کنه که میرم پزشک میشم و بعدش خدمت به مردم! اما چون چون امام بهش گفته بود امروز اولویت با نهضت هست، به همه اینا پشت پا زد و موندن تو خط اول مبارزه با شاه رو به فرانسه و پزشکی ترجیح داد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🥀
....💔 پيرمردى در منطقه بود. پسرش در عمليات كربلاى پنج مفقود شده بود. كار مربوط به مفقودين را من پيگيرى مى كردم. با اين كه وضع پسرش را مى دانستم گفتم بيا برويم بيمارستان هاى اهواز و تعاون را با هم ببينيم. بعد از آن گفتم سرى هم به معراج شهدا بزنيم. گفت: از اول هم گفتى برويم بيمارستان فهميدم منظورت چيه! با پيرمرد رفتيم داخل سردخانه و شروع كرديم به دقت شهدا را وارسى كردن. بنده خدا همان طور كه نگاه به بدن شهدا مى كرد با خود زمزمه مى كرد. "گلى گم كرده ام مى جويم او را" و اشك مى ريخت اكثر افرادى كه دنبال عزيزانشان بودند تحت تاثير او قرار گرفته بودند و گريه مى كردند.😭😭 راوى: رزمنده دلاور محسن براسود منبع: سايت دفاع پرس 🌹 ☀️  @parastohae_ashegh313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[...💜] از عشق تو رهـــــــــبرا نمردن ظلم است در گوشه ی خانه جان سپردن ظلم است من مقـــلد فاطـــــــــمه ی زهـــــــــــرایم در راه تو یک سیـــــلی نخوردن ظلم است @parastohae_ashegh313
40.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اولین سالگرد ازدواجتون ......😭😭 برسونین به دست انها که میگن نمیدونستیم چی کار میکنیم و کسانی که نمیدونن دارن چی کار میکنن😭😭 ببینید امنیتمان را مدیون چه کسانی هستیم 😭 @parastohae_ashegh313
آخرین دلگویه مون :) 🥀 ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨ بمونید برامون 🙏 مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست دعوت شده شهدا هستید😍❤️ 🍃 التماس دعا🕊 شبتون شهدایی •|سـرش‌را‌بریدنـد‌وزیر‌لب‌گفت •|فداۍ‌سرت‌سـرکھ‌قـابل‌نـدارد 🌻___________ ↳🥀🕊』@parastohae_ashegh313🕊 ی شهید گمنامی•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چھ گشتیم در این شھر نبود اهلِ دلـے کھ بداند غمِ دلتنگۍ و تنھاییِ ما . .💔 🌱' صبح وعاقبتتون شهدایی✋ @parastohae_ashegh313