🦋مروری بر #وصیتنامه_سردارسلیمانی
4⃣2⃣#قسمتبیستوچهارم
🌷🌷🌷
#رهبرمعظمانقلاب :
" #شهید_سلیمانی به هر دو حُسنَیَین رسید؛ هم پیروز شد -چند سال است که در منطقه، پیروزِ میدان #شهید_سلیمانی است، مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آمریکایند؛ در همهی این منطقه این جور است- هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد "
#حاج_قاسم #جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
ᰔ✾ᰔ
#شهیداستادمطهرے:
قلب سالم؛ یعنی دلے ڪه هیچ نوع بیمارے از قبیل ڪینه و حسادت و سایر صفات ناپسند، نداشته باشد.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#درمحضرشهدا
🎙#شهیدعبداللهمیثمی
❤️ زمینی که #خدا را در آنجا میبینید...
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#خاطراتشهدایی
🟠 مسابقه ی نمازخواندن
یادم هست یک دفعه شب 21 رمضان بود که به من گفت: «بیا مسابقه بگذاریم😐. هر کس بتواند 100 رکعت #نماز بخواند، برنده می شود.» من 10، 20 رکعت خوندم، خسته شدم، آمدم نشستم. بعد خودش ایستاد و تمام 100 رکعت را خوند. فکر کنم 12 سال بیشتر نداشت.☺️
راوی:خواهرشهید
#شهیدمحمدابراهیمهمت✨
#ماه_مبارک_رمضان
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
__✨🌘
#حجابدرکلامشهدا
🌹 هر انسان عاقبت بخیری از بی حجابی بیزار است ، اگر حجاب شما کم رنگ شد سر مزار من نیایید.
مدافع حرم
«#شهیدمجتبیباباییزاده»:
#زن_عفت_افتخار
#اللهمعجللولیکالفرج
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
@parastohae_ashegh313
#قسمت40
حســین نگاهــی بــه زهــرا انداخــت و گفــت: «زهرا جان! اونجایی که شــما میرید از ســوریه هــم مهم تــره، اصــلاً اهمیــت ســوریه اینــه کــه شــاهراه اتصال ما بــه لبنانه. صهیونیست ها می خوان با راه انداختن این جنگ و خدای نکرده تصرف سوریه، راه ارتباط ما رو با خط مقدممون که لبنان و فلسطینه قطع کنن. شما برید اونجا و لحظه ای رسالت خودتون رو فراموش نکنید و راضی باشید به رضای خدا.» حرف های حسین کار خودش را کرد، دخترها علی رغم میلشان به رفتن راضی شــدند، ســکوت کردند و تســلیم شــدند. امّا می شــد بدون زیارت خانم زینب، دمشق را ترک کرد؟ ملتمسانه پرسیدم:«می شه الآن ما رو ببرید حرم؟» با لحنی که بوی مهر و امید داشت، گفت:«به روی چشم حاج خانم، اما حالا نه. شــما برید بســاط اســتراحتتون رو آماده کنید، منم می رم و صبح می آم تا با هم بریم حرم خانم رو زیارت کنیم و بعدش آمادۀ رفتن به لبنان بشید!» باتعجب پرسیدم: «یعنی شما این وقت شب می خوای بری؟! پس کی استراحت می کنی؟!»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت41
رو به من خندید و خیلی سرخوش جواب داد: «وقت برای استراحت زیاده!» شب از نیمه گذشته بود که حسین رفت. با آنکه روز سخت و پرحاشیه ای را گذرانده بودیم اما خواب به چشمانمان نمی آمد. دوباره غرق در افکار خودم شــدم: چقدر اینجا همه چیزش شــبیه ایران دوران دفاع مقدس اســت. همان ســال ها کــه ســه فرزنــدم، وهــب، مهــدی و زهــرا کوچک بودند و همراه حســین از ایــن شــهر جنگــی بــه آن یکــی می رفتیم. همــان وقت ها هم یکی از مهم ترین ســؤالاتی کــه در ذهنــم بــود وضعیــت خــواب و اســتراحت او بــود، خیلی برایم عجیب بود او که غالباً شب ها برای شناسایی و جلسه و این جور کارها بیدار بود کی می خوابید که صبح ها کاملاً سرحال و بانشاط بود. یادم می آید یک بار هم از او پرســیدم: «تو کی و کجا می خوابی؟» دســت بر قضا آن روز هم همین جوابی را داد که امشب داد: «خواب ها رو گذاشتم برای وقتش!»
.🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جواد #تاجیک راوی دفاع مقدس:
تحقیقا عرض میکنم خیلی از #شهدایمدافعحرم یا #خادم راهیان نور بودند یا #زائر راهیان نور
#راهیان_نور
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#سردار_خیبر
#شهید_والامقام
#محمد_ابراهیم_همت
✨در روز ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود كه پدر و مادرش عازم كربلای معلّی و زیارت قبر سالار #شهیدان و دیگر #شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روح بخش كربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
🌿محمدابراهیم در سایه محبّت های پدر ومادر پاكدامن، وارسته و مهربانش دوران كودكی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش وداستعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
🌿هنگام فراغت از تحصیل به ویژه در تعطیلات تابستانی با كار و تلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می آورد و از این راه به خانواده زحمتكش خود كمك قابل توجه ای میكرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی كه داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید.
🔸پدرش از دوران كودكی او چنین می گوید: هنگامی كه خسته از كار روزانه به خانه برمی گشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگیها و مرارت ها را از وجودم پاك می كرد و اگر شبی او را نمی دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود.
✨اشتیاق محمدابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث میشد كه از مادرش با اصرار بخواهد كه به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها كمك كند. این علاقه تا حدی بود كه از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت كتاب آسمانی قرآن را كاملا فرا گیرد و برخی از سوره های كوچك را نیز حفظ كند.
شادی روحامام راحلوشهداصلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مزار مطهر مدافع حرم ، #شهیدمحمدهادیذوالفقاری در #وادیالسلامنجفاشرف(جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۲)
✨لحظات پرفیض افطار
#التماسدعا
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#کتاب_گویای «#نیمه_پنهان_ماه» بیانگر گوشهای از داستان زندگی #شهیدمهدیزینالدین است.
💠 شهیدی که هم از علم جنگی و هم از علم اخلاق اسلامی برخوردار بود. زین الدین دانشجوی رشته پزشکی در دانشگاه شیراز بود. وی پذیرش از سوی یکی از دانشگاههای فرانسه نیز داشت اما برای هدفی واالاتر و حضور در جبهه از رفتن به فرانسه صرف نظر کرد. در این کتاب گویا از فرماندهی می شنوید که در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصههای جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود.
شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#دلتنگی....
🤎 در اینجا پای مهدی بوسه میخورد......
دلتنگِ خطه خوزستان
چون هر قطعه ش
ردپایی از #شهدا
جامونده
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
خدایاهدایتمکن،زیرامیدانمکه
گمراهیچهبلایخطرناکیاست.🍂
#شهیدمصطفیچمران
[مَـندِلسِپُردَمبِہخُدایۍڪِہ
هَرنـٰامُمڪِنۍرامُمڪِنمۍڪُنَد..!♥️]
شبتون و عاقبتتون ختم بخیر
@parastohae_ashegh313
#نکات_کلیدی #جز_25
1- با گناهان فاحش و کارهای زشت کاملاً فاصله گذاری داشته و وقتی عصبانی می شوید گذشت کنید. (شوری: 37)
2- نسبت به نعمتی که به تو می رسد بی تفاوت نبوده و شکرگزار باش و در مشکلات و گرفتاری ها بی تابی نکن. (فصلت: 51)
3- هرکس به اندازه مصلحتش روزی می گیرد و اگر روزی شما گسترده شود، در زمین عصیان و طغیان می کنید. (شوری: 27)
4- مشکلات شما، تنها بخشی از خلاف ها و کارهای بد خودتان است. البته خدا خیلی از گناهانتان را می بخشد. (شوری: 30)
5- ستم دیده موظف به دفاع از خود و مقاومت در برابر ظالم است و دیگران نیز موظف به یاری کردن مظلوم هستند. (شوری: 39)
6- جواب بدی عین همان بدی است نه بیشتر. ولی بهتر است که از حق خود بگذرید و صلح و سازش کنید. (شوری: 40)
7- ای مردم اینگونه نباشید که وقتی در نتیجه گناهانتان، سختی و بلایی دامن گیرتان می شود، کفر گویید. (شوری: 48)
8- به مردم ظلم نکنید و به ناحق در جامعه زور نگویید که عذابی دردناک در انتظار شماست. (شوری: 42)
9- در قیامت کسی به داد کسی نمی رسد و نمی توانند هیچ کمکی به گناهکاران کنند مگر کسی که خدا به او رحم کند. (دخان: 41و42)
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
✨﷽✨
#شرحدعایروزبيستوپنجم #ماهمبارکرمضان
🔹أللَّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مُحِبّاً لِأوْلیائِكَ و مُعادیاً لِأعْدائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ أنْبیائِكَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین؛
🔸خدایا! مرا در این روز، دوست دوستانت و دشمن دشمنانت قرار ده و پیرو راه خاتم پیغمبرانت. ای نگهدار دلهای پیامبران!
🔰پیامهای دعا
1- دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا
2- پيروی از سنت پيامبر اکرم(ﷺ)
🔰پیام منتخب
✍️روزی پيامبر(ﷺ) به اصحاب فرمودند: «آيا میدانيد كدام یک از دستگيرههای ايمان محكمتر است؟ هركس جوابی داد.
حضرت فرمود: اَلْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللهِ وَ تَوالِی اَوْلِياءَ اللهَ و التَّبَرِی مِنْ اَعدَاءِ اللهِ؛
محكمترين دستگيرۀ ايمان، دوستی و دشمنی در راه خدا و دوستی با اوليای خدا و بيزاری از دشمنان اوست.»
📚 بحار الأنوار، ج 69، ص 243
از امام سجاد(علیه السلام) روايت شده كه فرمود:
«وقتی روز قيامت فرارسد، خداوند انسانهای قبل و بعد را در يکجا جمع میكند. سپس منادی فرياد میزند که كجايند آنها كه دوستان خدا هستند؟ جمعی برمیخيزند. به آنها خطاب میشود، شما بیحساب وارد بهشت شويد. آنها رهسپار بهشت میشوند. در راه جمعی از فرشتگان با آنان ملاقات كرده و میپرسند که از كدام حزب هستيد؟ در پاسخ میگويند که ما برای خدا و طبق فرمان خدا، با دوستان او دوست بوديم و با دشمنانش دشمن. فرشتگان به آنها بشارت میدهند و میگويند که چه نيكوست پاداش عمل كنندگان!
📚 الكافی،ج 2،ص 126
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🦋مروری بر #وصیتنامه_سردارسلیمانی
5⃣2⃣#قسمتبیستوپنجم
🌷🌷🌷
#رهبرمعظمانقلاب :
" #شهید_سلیمانی از طرف دیگر به قهرمان امت اسلامی نیز تبدیل شد زیرا تلاشها، روحیات و شهادت آن عزیز، «اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام» است و در هر نقطه جهان اسلام که بنای مقاومت در مقابل استکبار وجود داشته باشد، اسم رمزشان #شهید_سلیمانی است ."
#حاج_قاسم #جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#حجابدرکلامشهدا
🌹 خـواهرم محجوب باش و باتقوا
شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و با تقوایتان نابود میکنید...
#شهیدرحیمآنجفی
#حجاب
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت42
آن قدر خسته بودم که بعد از نماز صبح خوابیدم اما با صدای دعوای گربه ها بیدار شدم. زهرا و سارا پتوها را از رویشان کنار زدند و به صدای گربه ها گوش تیز کردند. خندیدند، پلکشان گرم شد و دوباره خوابیدند. تا صبحانه را حاضر کنم حســین رســید. دخترها هم بیدار شــدند. بی هیچ صحبتی، از ســر و وضع ژولیــده و درهــم و غبــاری کــه روی صورتــش نشســته بود، فهمیــدم از منطقه ای کــه درگیــری بــوده، برگشــته اســت. وقتــی دســت بــه ســر و صورتش نمی کشــید و موهای جوگندمی اش در هم می شد، آشفتگی قشنگی پیدا می کرد که به دلم می چســبید. شــاید که این آشــفتگی و این چهره به گذشــته های تلخ و شــیرین دوران جنــگ خودمــان برمی گشــت و مــرا بــه یــاد آن روزها کــه از جبهه می آمد، می انداخت و می دیدم که آن روزها با همۀ سختی اش گذشت. پس حالا هم هرچقدر سخت باشد، مثل آن روزها می گذرد. تــا بچه هــا بیاینــد و ســفرۀ صبحانــه پهن شــود، حســین دوش گرفــت و لباسِ نو پوشــید. ســر ســفره کــه نشســت، انگارنه انــگار کــه ایــن همــان مردی اســت که چند لحظه پیش، از صحنۀ نبرد بازگشته بود، شیک و مرتب، با رویی گشاده کنارمــان نشســت
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت43
صبحانــه را کــه خوردیــم بــه شــوق زیــارت حضــرت زینــب، ساک هایمان را تند و سریع بردیم دمِ درِ خانه. توی کوچه دو تا ماشین ایستاده بودند، یکی همان ماشین دیروزی بود و دیگری یک تویوتای به نظرم مدل بالا که پشــتش دوشــکا بســته بودند و دو نفر که شــلوار معمولی و پیراهن نظامی به تن کرده بودند و علی رغم کلاه لبه داری که روی ســر گذاشــته بودند صورت آفتاب ســوخته ای داشــتند، خیلی جدی و با حالت کاملاً آمادۀ نظامی، کنار آن دوشکا ایستاده بودند و حواسشان به طور محسوسی به اطراف بود. حســین آمد و پشــت فرمان نشســت. ابوحاتم هم اســلحه به دســت در کنارش. مــن و ســارا و زهــرا هــم رفتیــم و روی صندلی هــای عقــب ماشــین نشســتیم. هــم ماشــین ما و هم آن تویوتا، هر دو روشــن بودند و بلافاصله پس از ســوار شــدن مــا، باشــتاب راه افتادنــد. خیابان هــا در عیــن اینکه نیمه ویــران بودند اما کاملاً خلوت و آرام به نظر می آمدند، هیچ اثری از جنگ و درگیری به جز خرابی هاوجــود نداشــت و همیــن تعجــب ســارا را برمی انگیخت که چــرا در این اوضاع آرام، پدرش آن قدر باشــتاب می راند؟! کیلومتر ماشــین که روی 081 رســید، با دست، عقربه را نشانم داد. من و زهرا هم خیلی تعجب کرده بودیم چرا که نوع رانندگی حســین و حالت ابوحاتم که اســلحه اش را مســلح کرده بود و به چپ و راســت جاده نگاه می کرد هیچ همخوانی ای با شــرایط آرام و خلوت محیط نداشــت. ســارا دســتش را توی دســت من حلقه کرده بود. متعجّب بود، آهســته و درگوشی بهم گفت: «مامان! کیلومتر رو ببین!»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313