eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙 از فرمانده خود حاج حسین اسکندرلو ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ — - «عملیات سیدالشهداء(علیه‌السلام)» ، بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردن ولادت: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۱ 🌹 یاد همه شیرمردان جبهه های حق علیه باطل همیشه جاودان م @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌷شادی_روح_شهدا مصطفی رسول هادی دلها @parastohae_ashegh313
هم لقمہ بودند همسفره بودند همـدل و همراه صمیمے و شفاف ... چقدر دلزده ایـم از تجملات دنیـوی ... گاهی نگاهمان کنید... 🌹🍃 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @parastohae_ashegh313
برای افطار آش بار گذاشته بودم، حسین از آش، خیلی خوشش می آمد، اصلاً بدون او، خوردن آش برای من و دخترانم، لطفی نداشت. دمدمای افطار بود که رســید. ســعی می کرد خســتگی اش را پنهان کند و خودش را ســرحال نشــان بدهد. پرســیدم: «چه خبر از پروژه؟» و طوری پرســیدم که انگار می دانم پروژه چیه یا کجاســت. بویِ آش را بهانه و ســر شــوخی را باز کرد و گفت: «اون قدر گرم کار بودم که گذر زمان رو احساس نمی کردم. مسلحین نزدیکمون بودن و بوی انفجارها، برام ســرگیجه آورده بود که یه دفعه بوی آشــنایی به مشــامم رســید. بویِ آش سالار بود که از هفت تا کوچه اون طرف تر می اومد و مسلحین رو هم منگ و حیرون کرده بود درگیری رو نصف و نیمه گذاشتن و رفتن.» من که در این اوضاع و احوال انتظار چنین روحیه ای را از حسین داشتم، شاد خندیــدم. امــا معمــای پــروژه برایم پیچیده تر شــد. پروژه هرچــه بود، بوی خطر از آن می آمد. زهرا و ســارا هم که در حال پهن کردن ســفرۀ افطار بودند از این فرصت اســتفاده کردند، پا شــدند رفتند دو طرف پدرشــان نشســتند و گفتند: «بابا، اینجا، ما اصلاً احساس غربت نمی کنیم، امّا خیلی نگران شماییم.» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313