خاکریز خاطرات قسمت هفتم
✍ ایده ی جالبِ شهید دکتر محمد علی رهنمون برای تربیت فرزند
#متن_خاطره :
محمدعلی صبح ها بعد از نماز قرآن
میخواند. اگه دخترمون بیدار بود، میگرفتش توی بغل ؛ اگه هم خواب بود ، کنارِ رختخوابش مینشست و میگفت: اینـجا قـرآن میخوانم ، میخواهم چشم و گوشِ بچه ام از الان به این چیزها عادت کنه...
🌷خاطرهای از زندگی شهید دکتر محمد علی رهنمون
📚منبع: یادگاران16 «کتاب رهنمون» ، صفحه 90
#انس_با_قرآن #تربیت_فرزند #شهیدرهنمون #سحرخیزی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠
#خاطرات_شهيد_چمران به روایت غاده جابر همسر شهید
#قسمت_سوم
🍃تعجب کردم، گفتم: من از این جنگ ناراحتم، از این خون و هیاهو... هرکس را هم در این جنگ شریک باشد نمی توانم ببینم. امام موسی اطمینان داد که چمران اینطور نیست. ایشان دنبال شما می گشت. ما موسسه ای داریم برای نگهداری بچه های یتیم. فکر می کنم کار در آن جا با روحیه شما سازگار باشد. من می خواهم شما بیایید آنجا و با چمران آشنا شوید. ایشان خیلی اصرار کرد و تا قول رفتن به موسسه را از من نگرفت، نگذاشت برگردم.
🍃شش هفت ماه از این قول و قرار گذشته بود و من هنوز نرفته بودم موسسه. در این مدت سید غروی هر جا من را می دید می گفت: چرا نرفته اید؟آقای صدر مدام از من سراغ می گیرند. ولی من آماده نبودم، هنوز اسم چمران برایم با جنگ همراه بود.فکر میکردم نمی توانم بروم او را ببینم.
🍃از طرف دیگر پدرم ناراحتی قلبی پیدا کرده بود. من خیلی ناراحت بودم. سید غروی یک شب برای عیادت بابا آمد خانه ما و موقع رفتن دم در تقویمی از سازمان امل به من داد گفت: هدیه است آن وقت توجهی نکردم، اما شب در تنهایی همانطور که داشتم می نوشتم، چشمم رفت روی این تقویم. دیدم دوازده نقاشی دارد برای دوازده ماه که همه شان زیبایند، اما اسم و امضایی پای آنها نبود.
🍃یکی از نقاشیها زمینه ای کاملاً سیاه داشت و وسط این سیاهی شمع کوچکی می سوخت که نورش در مقابل این ظلمت خیلی کوچک بود. زیر این نقاشی به عربی شاعرانه ای نوشته بود؛ من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم ،ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسیکه بدنبال نور است این نور هرچقدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود .کسیکه بدنبال نور است، کسی مثل من. آن شب تحت تاثیر آن شعر و نقاشی خیلی گریه کردم. انگار این نور همه وجودم را فراگرفته بود. اما نمی دانستم چه کسی این را کشیده.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
صادق آهنگران - نوحه خوانی شهادت امام صادق -ع.mp3
زمان:
حجم:
6.02M
📅 بمناسبت شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع)
📢صوت| نوحه خوانی حاج #صادق_آهنگران
▫️دانشسرای جعفری ماتم سرا شد
▪️از ماتم مولا جهانی در عزا شد
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
👌👌امام صادقی باشیم، یعنی چی؟
🔹در حالیکه زمینۀ قیام برای امام صادق(ع) بسیار مهیا بود و اگر ایشان قیام میکرد موفق میشد، کمااینکه بنیالعباس با نام اهلبیت(ع) قیام کردند و به قدرت رسیدند، اما چرا امام صادق(ع) قیام نکرد؟
🔹امام صادق(ع) به دنبال یک موفقیت پایدار بود نه موفقیتِ ناپایدار. حکومت ناپایدار، خوبها را سیبل دشمن میکند به ویژه اینکه بعد از یک حکومت دینی، دشمنیها با دین و خوبها، صد برابر میشود.
🔹برخی اطرافیان امام صادق(ع) آدمهای خوبی بودند، ولی در حدّ توقع امام(ع) برای عرصۀ سیاست نبودند و اگر حضرت با آنها حکومت تشکیل میداد، حکومتشان پایدار نبود.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
👌👌«امام صادقی باشیم» یعنی...
انتظارمان از سیاسیون خیلی بالا باشد؛ فاجعۀ زمانِ امام صادق(ع) این بود که خوبها سطح عالی نداشتند. ضعف مهم ما هم اینست که اساساً مردم از مسئولین سیاسی زیاد انتظار تقوا ندارند
🔹انتظار بالای امام صادق(ع) از یارانش، برای عرصۀ سیاست بود نه عبادت!/ تعجب ندارد اگر اکثر سیاسیون بلغزند، سیاست «مردان خیلی بزرگ» میخواهد!
👌استاد علیرضا پناهیان
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
💠 تدبیر امام صادق(ع) در زمان تنگدستی و سختی معیشت برای گشایش مالی
🔻امام صادق(ع) به فرزند خود محمّد فرمود:
فرزندم! از آن خرجى، چقدر اضافه آمده است؟
عرض كرد: چهل دينار.
فرمود: برو و آنها را صدقه بده.
عرض كرد: فقط همين چهل دينار باقى مانده است.
حضرت فرمود: آنها را صدقه بده؛ زيرا خداوند عزّوجلّ عوضش را میدهد. مگر نمیدانى كه هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى، صدقه دادن است، پس آن چهل دينار را صدقه بده.
👌محمّد چنين كرد، و ده روز بيشتر بر امام صادق (ع) نگذشت كه از جايى چهارهزار دينار به ايشان رسيد.
سپس فرمود: ای پسرم ما در راه خدا چهل دینار بخشیدیم و خداوند به ما چهار هزار دینار بخشید.
👈🏻منبع: كافي: ج۴، ص۱۰
👌استاد علیرضا پناهیان
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
سه سال با هم بودیم با هم عهد بستیم که من نکات جنگ افزاری یادش بدهم و او به من درس اخلاقی بدهد.
درسم که تموم شد گفتم: «بسم الله حالا نوبت شماست»
گفت: «بسم رب الشهدا و الصدیقین، غیبت نکن❌» بعد هم بلند شد که برویم.
_ همین؟
_همین؟فردا موقع درس پس دادنت می فهمی!
فردا نوبت رسید به درس پس دادن من. پرسید: «غیبت کردی؟» یکی یکی مثل فیلم از جلوی چشمم رد شد. گفتم: «محسن! هرچی زور زدم نشد!»
گفت: « پس تا این رو درست نکنی از درس جدید خبری نیست! »
#زندگی_شهدایی 🕊
#شهید_محسن_حججی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌹درس شهادت 🌹
غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم ، من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ، ميتوني برگردي.
غواص جواب داد : نه ، پاي حرف امام ايستادم .
فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.
آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.
والفجر ۸ ، اروند رود وحشي ، فرمانده تا داد زد يا زهرا ، غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد ، و اولين نفري بود که به شهادت رسيد!
یاد هزاران لاله در خون خفته ، گرامی باد
همان هایی که از همه چیزشان گذشتند.
#شهدا_شرمنده_ایم
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
دیگر این
درد فراق تو
مرا خواهد کشت....
ای باخبر از
روز و شب من
تو کجایی....
🍄°|شبتون شهدایی|°🍄
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝