eitaa logo
میثم پریچه
59 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
950 ویدیو
15 فایل
(جهاد تبیین) در برابر تحریف ارتباط با مدیر کانال👇 @meisamparicheh نشانی بنده در ویراستی : https://virasty.com/paricheh
مشاهده در ایتا
دانلود
محمود منزوی‌زاده، سرکنسول اسبق ایران در فرانکفورت و از دیپلمات‌های باسابقه کشور، بر اثر سکته قلبی در ۶۳ سالگی دعوت حق را لبیک گفت. https://www.imna.ir/news/588083 💉💊پشت‌پرده‌ها در صریح نیوز 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 @SarihNews ✅عضویت سریع:🔵💎 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb کانال پشتیبان در ایتا: @sarih_news کانال پشتیبان در تلگرام: t.me/sarihnews1401
دهيد مژده كه جان جهان رسيد از راه كريمِ دست وَ دل بازمان رسيد از راه دوباره موسم شاديِ شيعيان آمد پدر بزرگ امام زمان رسيد از راه علیه‌السلام مبارک 🌹🌺 @paricheh
سند تحمیق ما توسط پزشکان در قرن ۲۱ 💉💊پشت‌پرده‌ها در صریح نیوز 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 @SarihNews ✅عضویت سریع:🔵💎 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb کانال پشتیبان در ایتا: @sarih_news کانال پشتیبان در تلگرام: t.me/sarihnews1401
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📣 "آب لولــه کشی" 🎙"آیا به فکر راحتی و آسایشمان بودند که طرح لوله کشی آب شرب را مطرح کردند یا قصد و غرض دیگری داشتند؟!!" ❗️تأثیـــر گازهای سمی کلـــر، وایتکس و فلوراید...❗️ ╭┅─────────┅╮ 🌺 @ostad_babaei ╰┅─────────┅╯ 💉💊پشت‌پرده‌ها در صریح نیوز 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 @SarihNews ✅عضویت سریع:🔵💎 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb کانال پشتیبان در ایتا: @sarih_news کانال پشتیبان در تلگرام: t.me/sarihnews1401
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📣 "سبــک پیشگیــری شیمیــایی" قسمت دوم 🎙"کاری کرده اند که خواه یا ناخواه همه باید از سموم شیمیایی استفاده کنند؟!!" ❗️تأثیـــر گازهای سمی کلـــر، وایتکس و فلوراید...❗️ ╭┅─────────┅╮ 🌺 @ostad_babaei ╰┅─────────┅╯ 💉💊پشت‌پرده‌ها در صریح نیوز 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 @SarihNews ✅عضویت سریع:🔵💎 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb کانال پشتیبان در ایتا: @sarih_news کانال پشتیبان در تلگرام: t.me/sarihnews1401
هستند کسانی که خود را عاقل می دانند و 5 برابر پوشک بچه برای پوشک سگ هزینه می کنند ولی فرزندآوری را کاری پرهزینه و بی ارزش می دانند!!!😐 بماند که بعضا خود را پدر سگ و مادر سگ می دانند!!!🐕 😳 عقل در بدن نباشد جان در عذاب است ! ✍ میثم پریچه ! ! @paricheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 افزایش سکته های قلبی و مغزی نتیجه عوارض "واکسن های کرونا" یا خود ویروس کرونا؟!!" ♻️ اخیرا دکتر مسعود مردانی؛ عضو کمیته علمی ستاد کرونا گفته: "سکته‌های مغزی و قلبی در کمین افراد مبتلا به کرونا حتی پس از بهبودی است! ▫️همانطور که قبلا برخی کارشناسان و متخصصان برجسته حوزه واکسن پیش بینی کرده بودند، در پی افزایش آمار رسمی سکته های قلبی و مغزی، برخی مسولان حوزه نظام سلامت تلاش دارند عوارض مربوط به دریافت واکسن های کرونا را به خود ویروس کرونا نسبت دهند 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 eitaa.com/joinchat/307429376Ccb9b7c02da ╰┅───────────┅╯
قابل توجه عشاق واکسن! اگر همچنان مشتاق دیدار زودتر ملک الموت هستید از واکسن های تاریخ گذشته برای دوز 4 استفاده کنید!! تصمیم گرفتن خودکار تاریخ واکسن ها تمدید بشه 😂🤐 @paricheh
یک خبر با دو تیتر متناقض 🔸 در حالی که سایت خانه ملت مربوط به مجلس شورای اسلامی در تیتر خبری به نقل از زهرا شیخی، سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، آمده است که سه نماینده از پاسخ‌های وزیر بهداشت قانع نشدند، درحالی که سایت وبدا مربوط به وزارت بهداشت تیتر زده است که نمایندگان سوال‌کننده در کمیسیون بهداشت از توضیحات عین‌اللهی قانع شدند! 💡 شیخی در این مصاحبه با خانه ملت گفت: فتح‌الله توسلی نماینده مردم بهار و کبودرآهنگ، علیرضا ورناصری قندعلی نماینده مسجدسلیمان، لالی و هفتگل و اندیکا و محمدصالح جوکار، نماینده مردم یزد، از پاسخ‌های وزیر قانع نشدند و سوالات آن‌ها برای بررسی به صحن علنی ارجاع داده شد./ایران‌پزشک @Abdolhadi_ir @Sadegh_haghgoo
✅عظمتِ طبِّ امام هادی النقی (علیه السلام) 📌درمان زخم متوکل با پشتگل وقتی همه اطباء عاجز شدند... طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.» متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد.» طبیب نگاهی به صورت رنگ پریده‌ی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید.» ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید. طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد.» متوکل با اشاره‌ی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:«حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت.» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمی‌آید.» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!» مادر متوکل با دستمال اشک‌هایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر می‌کنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم.» ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.» صدای خنده فضای اتاق را پر کرد: [ـ پشکل؟! ـ عجب حرفی! ـ واقعاً مسخره است. (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره می‌کردند)] صدای فتح بن خاقان آن‌ها را به خود آورد: ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت. و برای تهیه‌ی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجه‌ی کار را ببینیم». ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما درباره‌ی او اشتباه بود‌.» بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.» متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آن‌ها گفت: «شما مرخص هستید، می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟» ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحه‌ی زیادی در خانه‌ی خود جمع کرده و می‌خواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد. ـ برو سعید حاجب را خبر کن. وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.» * تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد: ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم! گوشه‌ی عمامه‌ی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار.» سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت. * ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسه‌ها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.» کیسه‌ی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟» مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.» صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسه‌ها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»... منابع: 📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹ 📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸ 📌جهانِ پساکرونا 👇 🌐 https://eitaa.com/joinchat/476184625C62ff62b069