سکوت من بوی دلخوری میده ، پر حرفیم بوی دلتنگی.

خونه‌های دوبلکس فقط بدرد این میخوره که بزنی زیر گریه، دستتو بگیری جلو دهنت و بدویی از پله‌هاش بری بالا.

من همان آدم ِ پر منطق ِ بی احساسم ؛ پس چرا آمدنت حال ِ مرا ریخت بهم ؟"

ازاینکه حس کنم یکی داره به زور تحملم میکنه و باهام حرف میزنه متنفرم.

- در وصفِ قشنگـے صدات ! ' همین بس کھ علیرضا آذر میگھ در صدایش پرندھ میرقصید.

به خنده های گریه دار نیازمندم.

_

کوچه‌کوچه‌ی این شهر منتظر یه تلفنن، منتظر یه تماسن، که شاید پشت اون تلفن برای یکی مهم باشه و برعکس.. اونی که زنگ زده حس کنه یه اهمیتی بهش داده میشه که دوباره زنگ بزنه! چیه این غرور که همه دارن ازش دم میزنن و خیلی جاها اصلا به درد نمیخوره. باهم حرف بزنیم.. حتی پشت تلفن!

_

در غیاب ِ تو کسی شاد ندیدست مرا .

در من منی مرد که دل خوشی داشت.

_