eitaa logo
حمید پارسانیا
4.2هزار دنبال‌کننده
472 عکس
157 ویدیو
89 فایل
کانال رسمی اطلاع رسانی دروس و جلسات حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا @admin_parsania :ادمین👤 🔳 «وبگاه» parsania.net 🔳 «ویراستی» virasty.com/parsania_net 🔳 «تلگرام» t.me/parsania_net
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 کدام عقلانیت؟ 🔸جامعه ایرانی اندیشه‌اش این است که حق را مستقل از انسان می‌داند و عقل انسان را نوری می‌داند که می‌تواند حق را بشناسد؛ عقل حکم نمی‌کند، اما حکم را می‌شناسد و این مسئله دانشی را پدید می‌آورد به اسم فقه. 🔸با حضور پوزیتیویسم که می‌خواهد جهان را محدود به شناخت تجربی و آزمون بکند، می‌بینیم که معنای عقل را به دنبال خودش محدود می‌کند و سبب می‌شود که حوزه علم نیز محدود شود و دیگر فقه، شریعت و متافیزیک را علم نمی‌داند، بلکه جزو هیومنیتیز یا انسانیات قرار می‌دهد. 🔸زمانی که عقلانیت پوزیتویستی افول کرد، رویکرد انتقادی به وجود آمد؛ این رویکرد انتقادی معتقد بود که عقل و علم برساخته است و عده‌ای می‌توانند بر عده‌ای دیگر مسلط شوند؛ اما عقلانیت جهان اسلام می‌گوید که من و دیگری هر دو باید تسلیم حق باشیم؛ زیرا آرمان و ارزش و مبدأ و معادی وجود دارد که اگر خواسته‌ها و اهوای انسانی حاکم شود، حتی اگر عقلانیتی هم در افق شناخت تجربی باشد، عقلانیت ابزاری را به اسارت می‌گیرد و اگر چیزی هم به اسم عقلانیت ابزاری می‌پذیرد، تحت تأثیر آن خواسته‌ها است. 🔸اصلاً رویکرد اعتقادی‌ای که پس از فروپاشی جریان‌های پوزیتویستی شکل می‌گیرد، رسمیت بخشیدن به اراده هواست و مرجعیت می‌بخشد به این اراده برای تولید دانش؛ یعنی اراده انسان‌هاست که دانش‌ها را می‌سازد، نه اینکه دانش و علم پیشران اراده باشد. 🔸اراده باید بر مدار حقیقت عمل کند و اراده است که عقل را می‌سازد؛ از این‌رو تمدن اسلامی در حاشیه عقلانیت مربوط به خودش شکل می‌گیرد و یک تمدن ایدئولوژیک نیست، بلکه یک تمدن کاملاً علمی است. 💠eitaa.com/parsania_net
🔴 آسیب‌شناسی جریان‌ها در حوزه فرهنگ عمومی؛ 🔸آفتی که میتواند در هر نظامی وجود داشته باشد و هر جا به وجود آید فشل کننده است؛ مولاامیرالمومنین علی علیه‎السلام در خطبه 97 نهج البلاغه از همین مشکل مینالد؛ بیانشان این است که کارگزارن معاویه چگونه در جنگ صفین عمل میکنند که حاضرم یکی از آنها را با 10 نفر از شما جابجا کنم؛ یعنی بحث درباره این که مولا چه کاری را میخواهد و میداند انجام دهد نیست؛ بحث در مورد سیاستهایی که تعیین میکند و توصیه هایی که میکند نیست. 🔸اما این لایه میانی که حالا قدرت است و در آن زمان قدرت قبایل بود و میتوانستند و قدرت مانور داشتند؛ اما یکمرتبه در زمانی که باید اجرا کند و درست در لحظه ای که می‎خواهد پیروزی رخ دهد؛ با یک این گونه تمردی، پیروزی مسلم را تبدبل به شکست میکنند؛ ببینید در شرایط موجودی که ما به شدت نیاز به یک هماهنگی داریم؛ حوزه اجرای سیاست و حریم سیاست‎ها را نگه داشتن یک مسأله است و بحثهای کارشناسی کردن در جای خودش، یک جای دیگه است. 🔸اما حریم سیاستها را در حوزه فرهنگ عمومی به یکباره در هم ریختن و جریان سازی کردن یک آسیب دیگری است که میتواند وجود داشته باشد؛ نبود این فرهنگ یک خطری است که ما را در لحظه ای که ممکن است در آستانه پیروزی باشیم، همانجا ممکن است ما را به شکست بکشاند. 💠eitaa.com/parsania_net
حمید پارسانیا
💎 #حمیدپارسانیا 💠 سایت 💠 ایتا 💠 اینستاگرام
📌 علت افول در علوم سیاسی 🔻رویکرد پوزیتیویستی در علم، موجب افول آن است و افول در علوم سیاسی ریشه اش به تحولات مبنای عقل برمی‌گردد، حکمت سیاسی از یونان آغاز می‎شود و وقتی به جهان اسلام ورود پیدا می‌کند به صورت حکمت مدنی یا فلسفه سیاسی در آثار ابن سینا و فارابی رخ نشان می‎دهد، این حکمت‎ها غایت گرا بوده و دانش آن وظیفه تدبیر دارد؛ در واقع جنبه‎های تجویزی و انتقادی در آن روشن است. سیاستی که به معنای تدبیر و حکمت است وقتی به معنای قدرت تقلیل می یابد طبیعتا با افول مواجه خواهد شد؛ در واقع عقلی که در فلسفه یونان و اسلام منبع معرفتی بوده به عقل تجربی در علوم سیاسی غربی محدود شده است؛ آنگاه تقابل فیلاسوفی و ساینس در قرن ۱۹ پدید می‌آید و این تقابل دقیقا علم سیاست است. البته به این معنی هم نیست که علم تجربی است و فلسفه غیر تجربی و عقلی است، این دوگانه را کُنت است که پیش روی ما می‌گذارد. 🔻اما آن چه که در جهان مدرن در علم سیاست رخ می‌دهد، دوتا حادثه واقع می‌شود، یک حادثه کانت است که عقل را سوبژکتیو می‌کند؛ یعنی عقل دیگر نوری نیست که حقیقت را نشان بدهد، این یک استقلالی است که دیری نخواهد پایید و دیر نپایید، یک صد سالی دوام آورد؛ نوعی رئالیزم و شناخت حقیقتی که وجود دارد مستقل از این عقل سوژه‌محور است و واقع را نشان می‌دهد. 🔻حادثه‌ای که در دکارت رخ می‌دهد، یک نوع بازگشت به یونان است؛ یعنی وحی و شهود بی‌ارزش می‌شود، اما عقل مفهومی همچنان حضور دارد، حتی شما در لاک و در لیبرال‌های متقدم استدلال‌های عقلی می‌بینید، با وجود این که حس‌گرا است، برای دفاع از لیبرالیسم به عنوان یک حقیقت از این دفاع می‌کند؛ اما در غلبه نگاه پوزیتیویستی به علم، علم دیگر نباید راجع به مسائل ارزشی صحبت بکند و بخش سیاست و تدبیر از دانش سیاسی جدا می‌شود، یک نقش ابزاری پیدا می‌کند، این مسأله در دانشمند و سیاستمدار وبر خودش را خیلی خوب نشان می‌دهد. 🔻کتاب دیوید ریچی اعتراف به افول عقل حسی در علوم سیاسی است؛ تراژدی ای که ریچی به آن اعتراف می‎کند در واقع پیش از آن در حوزه های دیگری از علوم سیاسی رخ داده است، اینکه این نویسنده معتقد به تراژدی است به این علت است که ضعف دانش سیاسی مورد انتظار او، نتوانسته است مراد سیاستمدارانی که آرمانهایی نظیر دموکراسی داشتند را برآورده کند. 💠eitaa.com/parsania_net
حمید پارسانیا
🔴 افول علوم سیاسی 🔸رویکرد پوزیتیویستی در علم، موجب افول آن است و افول در علوم سیاسی ریشه اش به تحولات مبنای عقل برمی‌گردد، حکمت سیاسی از یونان آغاز می‎شود و وقتی به جهان اسلام ورود پیدا می‌کند به صورت حکمت مدنی یا فلسفه سیاسی در آثار ابن سینا و فارابی رخ نشان می‎دهد، این حکمت‎ها غایت گرا بوده و دانش آن وظیفه تدبیر دارد؛ در واقع جنبه‎های تجویزی و انتقادی در آن روشن است. 🔸سیاستی که به معنای تدبیر و حکمت است وقتی به معنای قدرت تقلیل می یابد طبیعتا با افول مواجه خواهد شد؛ در واقع عقلی که در فلسفه یونان و اسلام منبع معرفتی بوده به عقل تجربی در علوم سیاسی غربی محدود شده است؛ آنگاه تقابل فیلاسوفی و ساینس در قرن ۱۹ پدید می‌آید و این تقابل دقیقا علم سیاست است. البته به این معنی هم نیست که علم تجربی است و فلسفه غیر تجربی و عقلی است، این دوگانه را کُنت، پیش روی ما می‌گذارد. 🔸اما آن چه که در جهان مدرن در علم سیاست رخ می‌دهد، دوتا حادثه واقع می‌شود، یک حادثه کانت است که عقل را سوبژکتیو می‌کند؛ یعنی عقل دیگر نوری نیست که حقیقت را نشان بدهد، این یک استقلالی است که دیری نخواهد پایید و دیر نپایید، یک صد سالی دوام آورد؛ نوعی رئالیزم و شناخت حقیقتی که وجود دارد مستقل از این عقل سوژه‌محور است و واقع را نشان می‌دهد. 🔸حادثه‌ای که در دکارت رخ می‌دهد، یک نوع بازگشت به یونان است؛ یعنی وحی و شهود بی‌ارزش می‌شود، اما عقل مفهومی همچنان حضور دارد، حتی شما در لاک و در لیبرال‌های متقدم استدلال‌های عقلی می‌بینید، با وجود این که حس‌گرا است، برای دفاع از لیبرالیسم به عنوان یک حقیقت از این دفاع می‌کند؛ اما در غلبه نگاه پوزیتیویستی به علم، علم دیگر نباید راجع به مسائل ارزشی صحبت بکند و بخش سیاست و تدبیر از دانش سیاسی جدا می‌شود، یک نقش ابزاری پیدا می‌کند، این مسأله در دانشمند و سیاستمدار وبر خودش را خیلی خوب نشان می‌دهد. 🔸کتاب دیوید ریچی اعتراف به افول عقل حسی در علوم سیاسی است؛ تراژدی ای که ریچی به آن اعتراف می‎کند در واقع پیش از آن در حوزه های دیگری از علوم سیاسی رخ داده است، اینکه این نویسنده معتقد به تراژدی است به این علت است که ضعف دانش سیاسی مورد انتظار او، نتوانسته است مراد سیاستمدارانی که آرمانهایی نظیر دموکراسی داشتند را برآورده کند. 💠eitaa.com/parsania_net
حمید پارسانیا
🔰نظریه و فرهنگ ❇️ نظریات علمی نسبت به موضوعات مختلف علمی هرگز گسسته از دیگر معارف و بی‌ارتباط با عوامل فرهنگی و تاریخی پیرامونی خود نیستند و ارتباط غیر‌معرفتی نظریات علمی به زمینه های صنعتی و اقتصادی پیرامون آنها محدود نمی‌شود. ❇️ نظریات علمی بیش و پیش از آن که در تعامل بازار، اقتصاد و صنعت قرار گیرد، ریشه در فرهنگ و تاریخی دارد که در آن شکل گرفته است، نسبت نظریه با فرهنگ در شرایطی که نظریه مولود طبیعی محیط فرهنگی خود می‌باشد، به صورت یک مشکل و مسأله بروز و ظهور پیدا نمی‌کند و به همین دلیل اغلب مخفی و پنهان می‌ماند ولکن هنگامی که نظریه به گونه‌ای برون زا به فرهنگ و تاریخی وارد می‌شود که زمینه‌های معرفتی و غیرمعرفتی آن در آن فرهنگ حضور ندارد، چالش های اجتماعی خود را نشان می‌دهد و در این هنگام به صورت یک مسأله بروز و ظهور پیدا می‌کند. ❇️ علم مدرن از مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی مدرن تغذیه می‌کند، و جهان غرب در حاشیه اقتدار سیاسی، اقتصادی و نظامی خود و در فرایند روابط سلطه علم مدرن را به دیگر کشورها و از جمله به کشورهای اسلامی صادر می‌کند و جهان اسلام نیز با مرجعیت علمی جهان غرب به گونه‌ای منفعل و غیرنقادانه، نظریات علمی مدرن را در علوم پایه، مهندسی و انسانی، پذیرفته است. ❇️ نظریات علمی به دلیل این که از مبادی متافیزیکی و معرفتی فرهنگ مدرن بهره می‌برند، چالش‌های معرفتی خود را با زمینه‌های فرهنگی جهان اسلام به تدریج آشکار می‌کند و این امر موجب می‌شود، تا نسبت بین علم و فرهنگ به عنوان مسأله جدید برای کشورهای اسلامی بروز و ظهور پیدا کند و بدون تردید، چگونگی پاسخ از این مسأله در آینده فرهنگی کشورهای اسلامی اثری مهم و تعیین کننده دارد. ❇️ اگر پاسخ نیز در حاشیه مرجعیت علم مدرن گونه‌ای تقلیدی داشته باشد؛ کاربرد آن بر دامنه مشکل می‌افزاید، و اگر پاسخ با رجوع به زمینه‌های فرهنگی و بومی صورتی خلاق و فعال داشته باشد، نشاط و استمرار فرهنگی جهان اسلام را به دنبال می‌آورد. 💠eitaa.com/parsania_net
🔰جایگاه عقلانیت در سیره امام رضا علیه السلام ✅ امام رضا (علیه السلام) برای عقل به عنوان میزان و معیار شناخت که در دسترس همه انسان ها در همه تاریخ است، نقس ویژه‌ای قائل هستند، ایشان رویکرد و برخورد انتقادی و عقلانی با مواریث گذشتگان اعم از گذشته خود ما یا گذشته دیگران داشتند و شیوه زیست و زندگی و اعتقادات را در نظر می گرفتند که این سلوک، سلوک قرآنی است و کار گذشتگان را صرف تعلق آن به گذشته، رد یا تایید نمی کند. ✅ اگر عقل پیام آور الهی است و همه انسان‌ها از آن بهره دارند، باید در همه فرهنگ‌ها اثری از عقل باشد و اگر در فرهنگی، اثری از عقل و عقلانیت نبود آنگاه این باور و اعتقاد که عقل مظهر رحمت رحمانیت الهی برای همه انسان ها است، خدشه دار می شود همانطور که هر فرهنگی ممکن است از عناصر غیرعقلانی برخوردار باشد. ✅ از این رو در مواجهه با میراث دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها باید ما نیز برخورد انتقادی داشته باشیم و صرف اینکه چیزی از جایی آمده و قدرت و اقتداری را به همراه دارد، دلیل بر پذیرش بی چون و چرای آن نیست، همانطور که ردّ بی چون و چرای آن نیز به بهانه تعلقش به قبل از اسلام یا دیگران، جایز نیست. 💠eitaa.com/parsania_net
📌جایگاه علم در فرهنگ اسلام 🔸به دلیل قدرتى که عقل در شناخت و آگاهى نسبت به قضایا و گزاره ‏هاى دینى دارد و در نتیجه به دلیل تأثیرى که علم در تقویم و پالایش ایمان صحیح و سالم دارد، بین علم و ایمان صحیح، تلازم وجودى برقرار است؛ ولى ملازمه عدمى نیست و بر همین اساس، در بسیارى از متون دینى، ایمان و عبودیت افراد در گرو آگاهى و علم آنها قرار داده شده است؛ مانند: «انما یخشى الله من عباده العلماء»(فاطر/۲۸)؛ به درستى که از بندگان خدا، فقط عالمان هستند که از خداوند سبحان خشیت دارند «ما آمن المؤمن حتى عقل.»(شرح غرر و درر/ج۶)؛ مؤمن تا هنگامى که تعقل نکند ایمان نمى ‏آورد. 🔸على رغم جدایى و نفى تلازم سلبى بین علم و ایمان، تلازمى وجودى بین آن دو برقرار است؛ یعنى: ایمان صحیح و صواب و ایمان یقینى و مستحکم و مصون از تغییراتى که در صور مختلف خیال حاصل مى ‏شود، تنها در صورتى حاصل مى ‏شود که به امرى حقیقى تعلق داشته و با معرفتى یقینى نسبت به آن امر قرین باشد؛ چه، این که ایمان بدون معرفت و علم صحیح، همانند معرفت بدون ایمان خطرناک و آفت ‏زاست. 🔸تلازم وجودى علم و ایمان بدین معنا است که مراتب عالیه ایمان بدون مراتب عالى علم هرگز تحصیل نمى ‏شود و از این جهت در تعقیب ایمان سالم از تحصیل دانش و علم، گریزى نیست و براى دفع این حقیقت هرگز نمى ‏توان به ایمان انبوه جاهلان و یا فسق فراوان عالمان استشهاد ورزید. 💠eitaa.com/parsania_net
مهم است بدانیم این چه انسانی است که انقلاب فرانسه را پدید می‌آورد یا اینکه این چه انسانی است که می‌تواند انقلاب معرفتی به وجود ‌آورد، آیا ابتدا تحولات حصولی معرفتی شکل می‌گیرد یا این که ابتدا این انسان است که دگرگون می‌شود. اگر چنین دیدگاهی اتخاذ شود آنگاه انسان جایگاه مهمی در تحلیل انقلاب پیدا می‌کند؛ آن چنانکه که از آیات قرآن برداشت می‌شود چنین رویکردی اهمیت بسیاری دارد. 💠eitaa.com/parsania_net
حمید پارسانیا
مهم است بدانیم این چه انسانی است که انقلاب فرانسه را پدید می‌آورد یا اینکه این چه انسانی است که می‌ت
🌍دعوت امام، دعوت به مهدویت ✅ امام خمینی (قدس سره) نمایانگر اندیشه فیلسوفان مسلمان، حکمت صدرایی و عرفان اسلامی و کلام و فقه شیعی است، امام خمینی، عارف، فیلسوف و فقیهی سترگ است و با ذخیره‌های معرفتی دنیای اسلام آشنایی مستقیم و عمیق دارد. ✅ امام خمینی در مقام مرجع دینی و رهبر اجتماعی، نقطه عطف جدیدی را در حرکت تمدنی دنیای اسلام پدید آورد؟ از این جهت اندیشه او می‌تواند تفسیر مسلمانان را از تحمل و مدارای اجتماعی با صرف نظر از برداشت‌های انتقادی کسانی که در حاشیه ذهنیت غربی روزگار می گذرانند، نشان دهد. ✅ امام خمینی معتقد است که علم، انسان را نمی‌سازد؛ چه بسا که می‌تواند انسان را به جهنم ببرد؛ چرا که آنچه واقعیت انسان یک جامعه را نشان می‌دهد، صرف فهم مجموعه‌ای از حقایق نیست. امام دارای یک نظام اصولی بود که تاریخی از فلسفه و عقلانیت و عرفان را با نبوغ خود و یاری اساتید به سلوک و ایمان و تقوا تبدیل کرده بود؛ آنچنان که امام می‌گفتند هنگام دستگیری به دست رژیم پهلوی من نبودم که می‌ترسیدم بلکه ترس، وجود آنها را فرا گرفته بود. ✅ باید بررسی کنیم که امام خمینی به عنوان یک فرد با تقوا چگونه به حوزه معنایی لازم دست یافت و چگونه به سهولت با مردم ارتباط برقرار کرد و توانست آن معانی را به دل‌های مردم منتقل کند، درست است که انقلاب در شرایطی رخ داد که نظام سیاسی ما در حاشیه نظام سیاسی مدرن تعریف شده بود، اما نه تنها نظام سیاسی ایران بلکه کل جهان اسلام در آن زمان کاملا با نظام سیاسی مدرن درگیر و تحت تاثیر آن دگرگون شده بود. ✅ مردم، امام خمینی را بر اثر پذیرش فرهنگ نسبت به آنچه بود، نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می‌دانستند و دعوت امام خمینی را دعوت به سوی مهدویت می‌دانستند؛ همچنین الگوی مقاومت مردم و امام‌خمینی در انقلاب عاشورا بود؛ حرکت امام بی‌شک با مسأله عاشورا پیوند می‌خورد و گویی آن تقابل یزید و امام حسین (علیه السلام) و آن مقاومتی که در جامعه آرمانی است، در انقلاب اسلامی ایران دوباره زنده می‌شود. ✅ چنین ارتباطی میان مردم با امام به راحتی شکل می‌گیرد و دلیل و راه و روش آن هم ویژگی‌های خاص امام خمینی با تکیه بر امام حسین (علیه السلام) است؛ امام خمینی با فهم و درک عمیق از لایه‌های معرفتی و وجودی امام حسین (علیه السلام) و زیست با آن معانی به چنین توان و جایگاه و معارفی دست یافت. 💠eitaa.com/parsania_net