eitaa logo
حمید پارسانیا
4.2هزار دنبال‌کننده
449 عکس
151 ویدیو
88 فایل
کانال رسمی اطلاع رسانی دروس و جلسات حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا @admin_parsania :ادمین👤 🔳 «وبگاه» parsania.net 🔳 «ویراستی» virasty.com/parsania_net 🔳 «تلگرام» t.me/parsania_net
مشاهده در ایتا
دانلود
احتراما به استحضار می رساند که جلسات مجازی استاد از طریق کانال استاد پارسانیا در دسترس می باشد. @parsania_net
احتراما به استحضار می رساند که جلسات مجازی استاد از طریق کانال استاد پارسانیا در دسترس می باشد. @parsania_net
حمید پارسانیا
درس اسفار استاد پارسانیا.m4a
47.05M
🎙 درس اسفار ج 6 - استاد پارسانیا -۱۷مهر ۱۴۰۱ ۱۷مهر۱۴۰۱ 💠 @parsania_net
حمید پارسانیا
⏯ مسأله فقط حجاب نیست!!! 🎙ضرورت تبیین ابعاد فقهی و اجتماعی حجاب 🆔 @parsania_net
💠ضرورت تبیین ابعاد فقهی و اجتماعی حجاب 🔹باید بین دو بعد اجتماعی و فقهی حجاب تفکیک انجام شود، بعد فقهی، کار فقیهانه است و فقه در معنای مصطلح یک واقعیت معرفتی و علمی در حوزه‌های علمیه ما است که یک حوزه زنده معرفتی است و یک مرجعیتی در جامعه دارند و بر اساس همین مرجعیت عمل‌ می‌کنند. 🔹یک‌زمان، بحث مدیریت اجتماعی و اجرای فقه است، اجرای فقه گاهی در حوزه زندگی شخصی است و در هنگام اجرا تزاحم‌ها و اولویت‌هایی وجود دارد و خود فرد، موضوع را تشخیص‌ می‌دهد و مدیریت‌ می‌کند. 🔹گاهی حوزه زندگی اجتماعی است و در قلمرو زندگی اجتماعی تحقق عمل فقهی مسائل و احکام متناسب و متناظر با خود را دارد و آن احکام از نوع احکام فقهی نیست بلکه احکام حکومتی است. مدیریت اجرای فقه کاملاً قواعد، مسیر و ضوابط مربوط به خود را دارد، اگر بخواهیم تفاوت احکام این دو حوزه را مشخص کنیم چیزی شبیه تفاوت میان فقه و قانون است. 🔹امربه‌معروف و نهی از منکر تا جایی در حوزه فردی اعمال شود که اثر منفی نداشته باشد؛ یعنی تا جایی که‌ می‌شود باید اجرا کرد، در حوزه اجتماعی نیز همین است و شناخت این‌که کجا قابلیت اجرا دارد یک شناخت فقهی نیست. حوزه اجرا نیاز به روانشناسی اجتماعی و جستجو کردن عوامل دیگر دارد، جامعه و رسانه باید بتوانند بین این دو قلمرو تفکیک قائل شوند، در این صورت متدینان و متشرعین هم وظیفه خود را‌ می‌دانند. ✍️حمید پارسانیا 📎متن کامل: https://b2n.ir/f09727 🆔 @parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید پارسانیا
درس اسفارج۶مورخ۱۸مهر۱۴۰۱.m4a
44.6M
🎙 درس اسفار ج 6 - استاد پارسانیا - ۱۸مهر۱۴۰۱ ۱۸مهر۱۴۰۱ 💠 @parsania_net
25.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️ نسبت فرهنگ و تمدن اسلامی با تعاریف مدرن از عقل و علم 🆔@parsania_net
💠مطابق با دیدگاه متفکران مسلمان، دین در اجتماعی شدن و جامعه پذیری انسان چه نقشی ایفا می کند؟ 🔸در دیدگاه حکمای مشاء، اشراق و صاحبان حکمت متعالیه و در نظر افرادی چون فارابی، خواجه نصیر الدین طوسی و … دین فقط بخشی از واقعیت اجتماعی نیست، بلکه بخشی از دین، در زندگی اجتماعی وجود دارد و انسان متدین ناگزیر باید دیانت خود را در رفتار و افعال اجتماعی بیابد و دین او در کنشها و فعالیتهای اجتماعی تکوین یابد؛ به بیان دیگر سعادت و فلاحی که دین ترسیم می کند، حتی شقاوتی که دین خصوصیات آن را بیان می کند، در زندگی اجتماعی شکل می گیرد؛ و دین در متن عمل اجتماعی انسان فعلیت پیدا می کند. 🔸اگر انسان بخواهد فرد متدینی باشد و به فلاح برسد، این فلاح باید در نحوه رفتار اجتماعی او شکل بگیرد. فارابی معتقد است، ملکاتی که در انسان ایجاد می شود در متن زندگی اجتماعی انسان شکل می گیرد. این خصایل ابتدا به صورت «حال» است، بعد به «ملکه» تبدیل می شود و بعد چون حالت مجرد دارد، با مرگ فرد هم از میان نمی رود و با او محشور می شود. 🔸انسان هر نوع اجتماعی شدنی که داشته باشد، این اجتماعی شدن نسبت به آرمان دینی او بی تفاوت نیست. اگر الگوی اجتماعی شدن انسان، یک الگوی دینی باشد، فلاح و سعادت دینی را به دنبال می آورد و اگر الگوی جامعه پذیری او، الگوی غیر دینی باشد، شقاوت ابدی را به همراه دارد. لذا آرمانها و ارزشهایی که دین ترسیم می کند، نسبت به فرآیند جامعه پذیری دینی، نمی تواند بی تفاوت باشد. 🔸او جامعه آرمانی خود را ترسیم می کند و معتقد است که انسان در جریان جامعه پذیری فقط اجتماعی نمی شود، متدین و یا بی دین نیز می شود؛ به همین دلیل فرآیند جامعه پذیری می تواند مقدس یا منفور باشد و به همان نسبت انسانی که در این فرآیند، شخصیت او شکل می گیرد، می تواند شقی یا خوشبخت باشد. 🔸اگر در جامعه ای سیستم اجتماعی بر مدار سنن تشریعی الهی باشد، تأثیر ظاهری آن در زندگی این جهانی انسانها بوده و تأثیر باطنی آن در زندگی ابدی است، دین همانگونه که جامعه خاصی را توصیه می کند، جامعه پذیری خاصی را نیز توصیه می کند. 🔸مطابق با این نظر، جامعه آرمانی و دینی، زمینه تحقق و فعلیت انسانیت انسانها است. اگر الگوهایی که از اجتماع ارائه می شود، مطابق با دین نباشد، دین توصیه می کند که در مقابل آنها موضع گرفته و نسبت به آرمان دینی خود کنش داشته باشند و حتی خرده فرهنگ خاص این کنشها شکل بگیرد، که شهادت اوج آن است. 🔸پس تربیت دینی در زندگی اجتماعی شکل می گیرد، اگر زمینه این تربیت فراهم نباشد، دین کنش‌های ویژه ای را توصیه می کند، گاه فرمان هجرت می دهد و فرد را به سوی محیط دینی هدایت می کند. این فرمان در مقابل سخن کسانی صادر می شود که بیان می کنند محیط ما، محیط دینی نبود، در این حالت بیان می شود، آیا زمین خدا وسیع نبود تا هجرت کنید؟! اگر امکان هجرت نباشد، توصیه می کند که تسلیم شرایط اجتماعی نشوید. این یکی از نقاط کور اندیشه دورکیم است، زیرا جامعه در نظر او به عنوان یک امر بر فرد مسلط است و جامعه در روند جامعه پذیری از عنصر دین استفاده می کند. 🔸با این بیان، دین نباید نسبت به ساختار اجتماعی موجود زبان نفی داشته باشد و حال آنکه در بسیاری از آموزه های دینی، افراد نباید تسلیم شرایط شوند و اصولاً بسیاری از حرکتهای دینی برای درهم شکستن شرایط اجتماعی است و این در قالب تئوری دورکیم، قابل تبیین نیست. 🔻متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا 🆔@parsania_net
💎 💠 سایت 💠 ایتا 💠 بله 💠 سروش 🆔 پیوند کانال در پیام‌رسان‌های مختلف
🔰عمل به دین، بدون علم دینی ممکن نیست 💠 زمانی علمی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگری منتقل می‌شود، اگر عامل‌های معرفتی فرهنگ دوم فعال نباشد، ناخودآگاه آن فرهنگ صادر کننده علم، مبادی معرفتی و متافیزیکی خود را نیز منتقل می کند؛ هر چه این اصول منتقل شده شفاف تر شود، یک دوگانگی فرهنگی عمیقی خودش را نشان خواهد داد. 💠 اگر فرهنگ منتقل شده بتواند لایه‌های بنیادین فرهنگ دیگر را بگیرد، در واقع آن را کاملاً تصرف کرده است و هنگامی که حساس‌ترین مبادی و اصول متافیزیک زیر سوال رفته و یا نگاه توحیدی، وحیانی و یا سطوحی از عقلانیت از بین برود، آنگاه است که همگان متوجه خواهند شد که فرهنگ دیگر غالب شده است. 💠 در نمونه فرهنگ ما، این مقوله ها از طریق علوم تجربی بروز و ظهور خواهد کرد و در خود غرب، پیشگامی برای توجه به بنیاد این علوم از طریق علوم تجربی بود که هویدا شد؛ بدین معنا که ابتدا علوم تجربی ظهور کردند و بعد از آن برای تبیین مبانی آن، اندیشمندان دست به کار شدند. 💠 اگر تحت تاثیر عوامل وجودی غیر معرفتی، نظریه های علم و فرهنگ وارد تمدنی شوند و آن تمدن زنده باشد، چالش‌ها را نشان خواهد داد، اما اگر نتواند نشان دهد، فرهنگ و تمدن دوم، حیات خود را از دست خواهد داد. 💠 کافی است که مفهوم مدرن علم را بپذیریم یا یکی از تعاریف پسامدرن از علم را وارد معتقدات خود کنیم، آنگاه خواهیم دید که دیگر حتی نمی توانیم به سنت اعتقادی خود پایبند بمانیم؛ چرا که در عمل و نظر دچار تناقض خواهیم شد. 💠 عمل به سنت های دینی بدون تعریفی که اسلام از علم می‌دهد ممکن نیست،این فرهنگ تلفیقی جز سردرگمی، چیزی بیشتر برایمان نخواهد داشت و باید به دنبال سره سازی و تولید علم ناب، که مبتنی بر سنت و فرهنگمان است، باشیم. 🔻نشست چیستی تحول علوم انسانی (89/11/21) 🆔@parsania_net