هدایت شده از آقای تحلیلگر 🇮🇷✌️
خانه ی ابدی آقای رئیس جمهور در حرم آقا امام رضا برای در آغوش کشیدن شهید رئیسی آماده میشود💔💔💔
@mrtahlilgar1
یک دعا میکنم آمین بگید:
خدایا مرگ ما رو شهادت در کنار بهترین بندگانت قرار بده، به نحوی که بدترین بندگانت زوزه بکشند و هلهله کنند...
[@mosallah315]
⭕️ خیلی از موضعگیریهای سیاسی عمومی خوشم نمیآید. به صورت کلی نیز اتفاقی نیفتاده که نیاز باشد صفت را از بقیه جدا کنی. مخصوصا پس از قضیه «نود» که دیگر تشخیص جماعتی از جماعت دیگر خیلی راحت شد. اما با توجه به شرایط پیش اومده شاید این چند خط از خاطرات مرحوم معروفی خالی از لطف نباشد:
روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰ بازجویم حکم توقیف موقت [مجله] گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیم به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیرکل گفت کاری از دستش ساخته نیست.
بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم.
او آنروز خیلی با من حرف زد و گفت باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یکسو او میدوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم.
یکی از غمانگیزترین دورههای زندگیام همین ۱۸ماه تعطیلی گردون بود که همه رفتوآمدها، تلفنها و ارتباطهایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شدهام. نمیدانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن میزد و دلداریام میداد.
نامهنگاری، ملاقات، دیدار و گفتوگو هیچکدام فایدهای نداشت تا اینکه قاضی پروندهام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».
فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضیام داده بود، وزارت ارشاد هم کنفیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را مینوشتم و این جمله جایی خودنمایی میکرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون میسوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم.
او به من خبر داد که روزهای سهشنبه حجتالاسلام رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت ۶صبح سهشنبه آنجا باشم.
این سهشنبه رفتنها، چندبار طول کشید و نوبت من نرسید، بار پنجم، ساعت۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر میتوانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند.
نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوشتیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمایید! خودم را معرفی کردم.
رئیسی
کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباسِ معروفیِ معروف؟»
«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بیشاخ و دُم که هر روز کیهان مینویسه.»
«شما بمونید. نفر بعدی؟»
سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه میکنید؟»
«رمان مینویسم، کتاب چاپ میکنم. هر کار بشه! چون دفترم بازه اما گردون رو توقیف کردن.»
«خب فکر میکنی چرا توقیف شده؟»
«همکاران شما از من میپرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر میکنم؟»
«این سؤال من هم هست.»
«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲هزار تیراژ داره.»
«چند سالته؟»
«۳۳سال»
«این چیزهایی که درباره شما در روزنامهها مینویسن، من فکر کردم بالای ۶۰سال رو داری.»
آنوقت در کامپیوتر پروندهام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پروندهات نیست.»
گفتم: «میدونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبودهام.»
با حیرت خیرهام شد و با خنده پرسید: «حتی خانمبازی هم نکردهای!؟»
گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»
به پشتی صندلیاش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد.
یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوشسیما و خوشتیپی است. گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. میخواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی بهم نداد. دلم میخواد بخونمش.»
اتفاقاً نسخهای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید:
«باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری!» ۳۰۰تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب میکنم! چرا این قدر راجع به شما بد مینویسن؟ امکانش هست فوری همه گردونها را به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»
گفتم: «با کمال میل. فردا میارم.»
گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون را دادم و خداحافظی کردم.
هفته بعد، پروندهام به دادگستری ارجاع و گردون تبرئه شد.
روزنامه شرق/ شماره ۳۳۷۷/ چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷/ صفحه یک.
.
حادثه سقوط بالگرد، حادثهای بسیار خطیر، بزرگ و تکاندهنده است!
اما این مملکت دورانی را به خود دیده که تنها ظرف ۴ ماه! تنها ۴ ماه! چنین اتفاقات سهمگینی در آن افتاده است:
1⃣ رئیس قوه قضائیه ترور و شهید شد (بهشتی)
2⃣ رییسجمهور و نخست وزیر ترور و شهید شدند(رجایی و باهنر)
3⃣ ۴ وزیر ترور و شهید شدند
4⃣ ۳۰ نماینده مجلس ترور و شهید شدند
5⃣ دادستان کل کشور ترور و شهید شد (قدوسی)
6⃣ رئیس شهربانی ترور و شهید شد (وحید دستجردی)
7⃣ دو روحانی بلندپایه ترور یا شهید شدند (آیتالله خامنهای و مدنی)
8⃣ رییس ستاد مشترک ارتش (فرمانده ارتش) شهید شد (فلاحی)
9⃣ قائم مقام سپاه شهید شد (کلاهدوز)
🔟 وزیر دفاع شهید شد (نامجو)
1⃣1⃣ در همان سال، حداقل دوهزار نفر از مردمش ترور و شهید شدند!!
و اکنون ۴۳ سال از آن «۴ماه» میگذرد!
این یکی از نقاط قوت جمهوری اسلامی است که ساختار و بافتار سیاسی آن به نحوی است که با وجود شهید شدن نفر اول اجرایی کشور، باز هم خللی در زندگی روزمره مردم و جریان عمومی کشور ایجاد نمیشود و باز هم این جمله امام در ذهنها برجسته میشود که «دست غیب پشت سر این انقلاب است!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر مطهر خادمالرضا در میان خیل عاشقان حضرت رضا(ع)
با قاطعیت میتوان گفت جمعیتی بسیار بیشتر از تشییع پیکر شهید سلیمانی
حس و حال عجیبی بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای درد مردم تا کجا رفتی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تو دهنی مرندی به مجری انگلیسی؛ در مراسم تشییع، به میزان محبوبیت رئیسی پی خواهید برد!
👤 «سید محمد مرندی» تحلیلگر سیاسی خطاب به پیرس مورگان مجری انگلیسی: چون شما در غرب حرفی میزنید به این معنی نیست که واقعیت داشته باشد؛ چهار سال پیش درباره حاج قاسم همین حرفها را میزدید.
🔺دولتهای شما برای کشتار در عراق، افغانستان و یمن باید شرمنده باشند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تو دهنی مرندی به مجری انگلیسی؛ در مراسم تشییع، به میزان محبوبیت رئیسی پی خواهید برد!
👤 «سید محمد مرندی» تحلیلگر سیاسی خطاب به پیرس مورگان مجری انگلیسی: چون شما در غرب حرفی میزنید به این معنی نیست که واقعیت داشته باشد؛ چهار سال پیش درباره حاج قاسم همین حرفها را میزدید.
🔺دولتهای شما برای کشتار در عراق، افغانستان و یمن باید شرمنده باشند!
28.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه خستگی بر او روی میآورد، نه عجز و تباهی، او شهیدِ جمهور بود. مردی خسته ناپذیر و پر تلاش با اهدافی والا در راستای خدماتی خالصانه. او شهید جمهور بود و با رفتنش باری دیگر داغ دی ماه سرد را برایمان تداعی کرد.
نماهنگ شهید جمهور