eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت چهل و سوم: مدتها بود که نظم زمان و مکان از دست ژینوس در رفته بود و نمی دانست در کد
قسمت چهل و چهارم: روز موعود فرا رسید ،ژینوس مانند روحی سرگردان ، آرایش خود را تکمیل کرد ، آخرین خط مشکی را از زیر چشم تا امتداد موهای سیاه و بهم چسپانش کشید . حالا با سفیدیی که زیر چشمانش تا بالای گونه نقش بسته بود و دندان های نیش بلند و دهانی که مملو از خون بود ، چهره ای بسیار ترسناک پیدا کرده بود. در همین حین ژینوس وارد اتاق شد ،پیراهن قرمز رنگی که به نظر آشنا می آمد روی دست داشت و آن را به طرف ژینوس داد و‌گفت : این پیراهن برای تو و مخصوص این جشن دوخته شده ، ژینوس خیره به پیراهن شد. پیراهنی با دو بندهٔ نازک و پارچه ای حریر که پشت پیراهن و قسمت نشیمنگاه آن دو لایه میشد اما کل پیراهن عریانی خاصی داشت که جلب توجه همگان را می کرد. این همان پیراهنی بود که آنروز در راه آمدن به این خانهٔ ارواح ،زری با آن ، جان ژینوس را نجات داد... سرخی پیراهن ،برای ژینوس چیز خاصی بود ، انگار او را به خود می خواند ، رازی در این پیراهن نهفته بود که بالاخره دیر یا زود آشکار میشد. ژینوس پیراهن را گرفت و بر تن عریان خود پوشید ، بلندی آن تا بالای زانوی ژینوس بود و دامنش گشاد بود ،به طوریکه با هر تکان ژینوس انگار دامن لباس بر تن او می رقصید. ژینوس پیراهن را پوشید و سپس کلاهی قرمز که بیشتر شبیه شبکلاه بود و مانند کله قند از پشت سرش آویزان بود،روی موهایش گذاشت و بند آن را زیر چانه اش محکم کرد. سپس جلوی آینه قدی که انتهای اتاق بود ایستاد ، چند دور ، دور خود زد و نگاهی به صورتش کرد، براستی که هرکس ، حتی مادر ژینوس او را در این حال میدید ، محال بود دخترش را بشناسد، ژینوس چهره ای شیطانی پیدا کرده بود که هر بیننده خیال می کرد او بچه شیطانی ست که پای به دنیای آدمیان نهاده است. ژینوس آخرین نگاه را به خود کرد، زری هم که آرایشش دست کمی از ژینوس نداشت جلو آمد و گفت : از نظر من عالی شده ای ، زود باش بریم سوار ماشین بشیم ، استادبزرگ زودتر رفته و ما باید به موقع برسیم... ژینوس دستی به موهای بلندش کشید و گفت : مراسم جشن کجاست؟ زری نیشخندی زد و گفت: حالا چکار داری؟ بالاخره یه جا هست...یه جای خوب و زیبا...پر از درخت و تاریکی...که تو باید بدرخشی....میفهمی بدرخشی؟! ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت چهل و چهارم: روز موعود فرا رسید ،ژینوس مانند روحی سرگردان ، آرایش خود را تکمیل کرد
چهل و پنجم: زری و ژینوس سوار بر ماشینی سیاهرنگ ، رو به مقصدی نامعلوم شدند...البته برای ژینوس نامعلوم بود. راننده ماشین هم مردی بود با هیکلی زمخت و نخراشیده ، چشمانی ریز و سیاه و لباسی سرتاپا مشکی... ژینوس که بعد از ماه ها حصر در آن خانهٔ ارواح اولین بار بود پای از آنجا بیرون میگذاشت ، از پشت شیشه ، اطراف را زیر نظر داشت ، او اصلا به یاد نمی آورد که این جاده پیچ‌در پیچ‌و خاکی را کی و چگونه طی کرده ، همه چیز برایش نا آشنا بود. ژینوس در فکرش خود را داخل جشنی تصور می کرد که قرار بود هنرنمایی کند ، او واقعا نمی دانست قرار است چه کند اما زری به او اطمینان داده بود که خودشان کارها را درست می کنند و ژینوس ساده و خوش خیال نمی دانست قرار است چه بشود و او را به کجا بکشانند. یک ساعتی از حرکت می گذشت که به روستایی خوش آب و هوا که پر از تپه بود و تپه هایش مملو از درختان سر به فلک کشیده بودند. تک و توک خانه هایی به چشم می خورد ، ماشین آنها از خانه ها گذشت و به جاده ای باریک که در دو طرفش درختانی ردیف وجود داشت ، پیش رفتند و پیش رفتند ، کاملا مشخص بود که مقصد آنان ، عمق جنگل پیش روست. بالاخره بعد از طی مسافتی به جایی رسیدند که فضای وسیع و دایره واری در وسط بود که دور تا دورش درختان جنگلی بود و کمی آنطرف تر هم خانه ای بزرگ که با چوب ساخته شده بود به چشم میخورد. چند نفر در حال چیدن میز و صندلی در این دایره بودند و یک طرف هم سکویی گذاشته شده بود که با فرشی قرمز پوشیده شده بود که مشخص بود جایگاهی ست برای کسانی که می خواهند هنرنمایی کنند. زری و ژینوس از ماشین پیاده شدند. زری به خانه چوبی اشاره کرد و‌گفت : ما باید اول بریم اونجا، استادبزرگ و چند نفر از دوستانش منتظر ما هستند، باید یک سری امور را یادت بدیم که توی این جشن بدرررررخشی..... ژینوس سری تکان داد و پشت سر زری حرکت کرد. 📝به قلم ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن #قسمت چهل و پنجم: زری و ژینوس سوار بر ماشینی سیاهرنگ ، رو به مقصدی نامعلوم شدند...البته
قسمت چهل و ششم: زری تقه ای به درب کلبه زد و مردی با صدای نخراشیده چیزی گفت که برای ژینوس نامفهوم بود ، اما انگار زری حرف اونا را می فهمید، ارام درب را باز کرد و وارد شد و بعد اشاره کرد به ژینوس که وارد بشه. ژینوس وارد شد...به نظرش اینجا کلبه نبود که ،یک سالن بسیار بزرگ برا کنفرانس ، که درو دیوارش پوشیده از عکس های شیطانی و اشکال عجیب و غریب بود . روی زمین را موکت قرمز رنگی پهن کرده بودند و وسط سالن چهار مرد که یکی شون همون استادی بود که ژینوس مدتها زیر نظرش چیزهایی یاد میگرفت بود..‌ این چهار نفر دایره وار نشسته بودند. با ورود ژینوس و زری آن چهار نفر نگاهی بینشان رد و بدل شد ، انگار با نگاه با یکدیگر حرف میزدن. زری اندکی به آنها نگاه کرد بعد اشاره به ژینوس کرد تا وسط حلقهٔ این مردان که لباس های بلند و سیاه با شبکلاهی شبیه کلاه ژینوس اما رنگ مشکی بر سر گذاشته بودن، بنشیند و ژینوس که انگار اختیاری از خود نداشت ، وارد حلقه آنها شد و درست وسط دایره این مردان شیطانی نشست و زری به سمت پرده ای سیاهرنگ رفت که انتهای سالن آویزان بود و معلوم نبود پشت آن چه خبر است. ژینوس مثل کسانی که یوگا کار میکنن در وسط دایره نشست ، البته یکی از آموزش های استاد بزرگ همین بود. سپس آن چهار مرد که انگار اشعه ای تیز و داغ از چشمانشون بیرون می جهید به ژینوس خیره شدند. ژینوس ابتدا احساس گرما کرد ، گرم و گرم و گرم تر شد...تا جایی که سوزش عجیبی در وجود خود حس می کرد...سوزشی که عمق جانش را به آتش کشیده بود و هر لحظه بیشتر و بیشتر ریشه میدواند که ناگهان.... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#تقویت_عزت_نفس 34 خیلی خوبه که پدر و مادر به بچه هاشون این تفاوت آدم ها رو یاد بدن. 🌷🎁 مثلا پدر به
35 💢 بله آقا متوجه این تفاوت های زن و مرد نمیشه و همین موجب انواع سوء تفاهم ها بین زن و مرد میشه. خانم در مورد هر چیزی سوال کنه آقا هیچی نمیگه! پیش خودش میگه این چرا هی سوال میکنه؟ بزرگوار! خانمت میخواد سر صحبت رو باز کنه تا باهاش حرف بزنی که اروم بشه. 💥 👈🏼تقوا یعنی تفاوت آدم ها رو در رفتارمون لحاظ کنیم. با پدر باید یه جوری برخورد کرد. با مادر یه جور دیگه. با برادر و خواهر یه جورای دیگه. 🔶 با خانم ها یه جوری برخورد کنید با آقایون یه جور دیگه. با رفیق یه جور و با غریبه یه جور دیگه. مراقب باشیم حقوق همه رو در حد خودشون رعایت کنیم. ❇️ انصافا تقوا پیشرفته ترین و متعالی ترین فرهنگ رفتاری بین انسان هاست... 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊💯🔥 کلیپ داااغ غدیر 🔥💯🔊 🛑تا حالا همچین چیزایی شنیده بودید⁉️ 📜 افشای زوایای موازی با 🔎 سوالی 1400 ساله... 😳😍 التماس تفکر 💡⚖🔬 از دست نده و ببین😍😱😱⁉️ 🎙
سید محمد مهدی حجازی : شعر ویژه و خاص أمیرالمؤمنين علیه السلام 🌹السلام عليک یا أمیرالمؤمنین 🌹 جز علی نفس نبی مولا به دنیا هست؟ نیست جز علی داماد احمد عشق زهرا هست؟ نیست نفس احمد روح رحمت جان قلب مصطفی جز علی در این مقام و جاه آیا هست نیست ناطق و قرآن ناطق افتخار کردگار جز علی وصف کسی در(هل اَتی)ها هست نیست ماه طلعت شاه شوکت هم قدر قدرت علی جزعلی نام کسی وحشت به أعدا هست نیست گشته رقصان ذوالفقار آن تحفهء از آسمان جز علی کس شهسوار لافتاها هست نیست (لا فتی إلّا علی لا سیف إلّا ذوالفقار) جز علی تیغ کسی(لا سیف إلّا) هست نیست آنکه یک شب خانه‌اش بود و چهل جای دگر جز علی آنکه فقط اینجاست ،آنجا هست؟ نیست نور چشم و گرمی دلهای ایتام است او جز علی کس بر یتیمان بِه ز بابا هست نیست ماه دیده مرتضی را بیشتر از آفتاب جز علی هرشب به دوشش نان و خرما هست نیست هم (اشداءُ علی الْکفار) هم رحمت به دوست جز علی جمع غضب با رحم در جا هست نیست عُروة الوثقی علی هست و نجات خلق اوست جز علی کس شافع غوغای فردا هست نیست گفت پیغمبر: علی داری تو چندین فضل که جز علی آیا کسی این فضل دارا هست نیست زوجه ات زهرا و احمد هم ابو الزوجه شده جز علی بر لولوء و مرجان ،بابا هست نیست سوره کوثر که شأنش سوره انسان بوَد جز علی در این جهان هم کفء زهرا هست نیست إبن عمّ مصطفی و هم أخ و داماد او جز علی کس جمع این انوار یکجا هست نیست دشمن حیدر بگفته بارها( لولا علی ) جز علی خصمش به فضل او ،گویا هست نیست در حدیث منزلت فرمود احمد اینچنین جز علی نسبت به من هارونِ موسی هست نیست کامل دین‌هاست اسلام و کمال آن غدیر جز علی تکمیل اکمالی هویدا هست نیست گفت پیغمبراز این پس این علی مولایتان جز علی دست کسی تا حال بالا هست نیست إنّما باشد همین حیدر امیرالمومنین جز علی بر دیگری این نام گیرا هست نیست همچو آب و آتشم با صوفی و غالی ولی جز علی در عبدی و ربّيش دعوا هست نیست صاحب قول ( سَلونی ) باب علم مصطفی جز علی بر کائنات و غیب دانا هست نیست رکن جمع اولیا و مهر برج إنّما جز علی کس پیشوای انبیا را هست نیست منع شد آدم از آن سیب و ولیکن او بخورد جز علی ناخورده گندم در ثریا هست نیست خواست ابراهیم بیند باز گشت مردگان جز علی در حد (مَازْدَدْتُ یقینا) هست نیست رفت موسی خارج از شهرش هراسان خائفا جز علی لیل مبیتش شام یلدا هست نیست وقت وضع حملِ عیسی رفت مریم از حرم جز علی چشمی که اندر کعبه شد وا هست نیست بر نظر می‌آید عیسی خود شفا می‌داده است جز علی بی نام او عیسی مسیحا هست نیست یوسف کنعان کجا؟حیدر نبوده آن زمان جز علی کس دلبر قلب زلیخا هست نیست خود به نشنیدن زند در پاسخ آن ناسزا جز علی کس اهل تا این حد مدارا هست نیست نان و مقداری نمک گشته طعام هر شب اش جز علی استاد جود و زهد و تقوا هست نیست وعده داده (من یَمُت) حاضر شوم بر بسترش جز علی و آل کس فکر گداها هست نیست کرده ثابت نفس حق پاکی و طهر مرتضی جز علی غرق به خون اندر مصلی هست نیست شرط ایمان حبّ او و بغض اعدایش بود جز علی و حبّ او دین بی‌تبرّا هست نیست جمع بین روشن و تاریک هرگز نا شود جز علی در قلب ها بر دیگری جا هست نیست هر چه از فضل علی گفتم نَمی بود از یَمی جز علی فضل کسی افزون ز دریا هست نیست ای حجازی نیست ترسی بهر روز محشرت جز علی زیرا قسیمی بهر عقبا هست نیست (انشاءالله) 💐🌸💐🌸💐🌺💐🌸💐🌸💐 🌹الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکین🌹 💐بولایة أمیرالمؤمنین💐
53.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 آقای ایران، برای چی کدخدا رو قبول نمیکنی؟ زور نداری برای چی با آمریکا کله تو کله میشی؟ بخاطر خون شهید سلیمانی میرم رأی میدم و میدونم آمریکا هیچی نیست... 🔴 بفرست برا هر کی میگه راُی نمیدم ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥احسنت بر این بانوی شاعر که به زیبایی جواب اراجیف گویی محمد‌جواد ظریف را داد : دیدم عمروعاص آمده با توپی پر با وقاحت زده بر کل وطن مشتی غر عکس زانو زدنش پیش عدو یادت هست؟ عدم خواندن برجام بگو یادت هست؟ جبهه‌ات رأی نبیند ز من و ما هرگز برو این دام بنه بر ره یک مرغ دگر این کلیپ رو باید چند بار دید. به اندازه صدساعت فیلم توش پیام هست. تا می تونید منتشر کنید.👌👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ‏آ. ‎ و آ. ‎، هر دو هر زمان در یک شب و در یک ساعت در اهواز برنامه داشتند. خودتان مقایسه کنید! این یعنی نظرسنجی غیر رباتی و دقیق ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلح کیست ؟ بشنوید از زبان مولایم و مقتدایم سیدعلی حجت بر همگان تمام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهیدی که به خاطر نماز شب، بین راه از اتوبوس پیاده میشد و سوار اتوبوس بعدی میشد.... 🔹🔹🔹🔹 🔹عارف کامل مرحوم حاج سیدعلی آقای قاضی(ره) : 💢برای مؤمنین از نمازشب هیچ چاره و گریزی نیست و تعجب از کسی است که میخواهد به کمال دست یابد اما برای نماز شب قیام نمیکند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر با نماز شب... 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله فاطمی نیا ره ▫️اگر شب بلند شدید ولی رمق برای خواندن نمازشب نداشتید این عمل را انجام دهید... 🔷یا اکرم الاکرمین 🌸🌸🌸
شخصی در پیاده رو از علامه طباطبایی ره پرسید: آقا! میشود بفرمایید از چه راه هایی به این مقام رسیدید؟ •بسیار آرام و بی آلایش فرمود: راه های زیادی دارد اما از همه بهتر، با اخلاص و (علیه السلام) است. 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر کینه دارند هنوز از غدیر ✍‌... فرازی از خطبه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در بدانید که هیچ کس بر مهدی (علیه‌السلام) چیره نخواهد گشت و احدی بر او پیروز نخواهد شد