animation.gif
1.3M
خداوندا
به حق شام غریبان سیدالشهدا
هیچ خانه ایی غم دار
هیچ مادری داغ دیده
هیچ پدری شرمنده
هیچ بیماری درد دیده
هیچ چشمی اشکبار
هیچ دستی محتاج
و هیچ دلی شکسته نباشد
الهی آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 انتشار نخستینبار
🎥 رهبرانقلاب: صبر امام حسین فقط صبر بر تشنگی و از دست دادن یاران نبود؛
✖️صبر سخت امام حسین، صبر بر وجود آقازادههای مهم اسلام بود که هی بگن آقا نکنید، این کار خطرناک است و ایجاد تردید کنند و راه شرعی درست کنند!
▪️امام خمینی در این جهت تشبّه کردند به امام حسین.
animation.gif
3.74M
بر نور دل و دیده زهرا
صلوات
بر دخت گرانمایه مولی
صلوات
برمظهر صبر و
حلم و ایمان و شرف
بر یاورِ حسین زینبِ کبری
صلوات
🌼 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهم🌼
animation.gif
992.7K
کعبه بی نام و نشان
می ماند اگر زینب نبود
گرچه دادند انبیاء
هر یک نشان ازکربلا
کربلاهم بی نشان
میماند اگر زینب نبود
مکتب سرخ تشیع
که از غدیرآغاز شد
تا ابد بی پاسبان
می ماند اگر زینب نبود
animation.gif
161.9K
سلام بر
خورشید زیبای
روی نیزه ها
سلام بر زینب کبری
سلام بر
اسیران دشت بلا
سلام بر
ناله هاو بی قراریها
سلام برعزاداران مولا
صبحتان پراز یاد خدا 🌼
animation.gif
4.72M
آقا جان
چه داغی را درون سینه داری
از غم جدت حسین
خدا صبرت دارد آقا
در این داغ و مصیبت
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج 🌼
پروانه های وصال
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت۱۳) #قسمت_سیزده هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خو
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ...
(قسمت۱۴)
#قسمت_چهارده
همچنان حرکت خود را در دل یک دشت بیانتها ادامه میدادیم؛ در حالی که گرمای طاقتفرسای آسمان برای لحظهای قطع نمیشد. خستگیِ راه امانم را بریده بود، دیگر در تنم توان نمانده بود. .
در این هنگام صدایی را از دور شنیدم. سرم را به سمت راست دشت چرخاندم، با صحنه عجیبی مواجه شدم. صفی از افراد را دیدم که با سرعت غیر قابل تصور پهنه دشت را شکافتند و رفتند. تنها غباری از مسیر آنها باقی ماند.
. ◾️ از تعجب ایستادم و لحظاتی به مسیر غبار برخاسته، نگاه کردم و گفتم: اینها چه کسانی بودند؟!
نیک گفت: اینها گروهی از شهیدان بودند.
با شگفتی تکرار کردم: شهیدان ؟!!! گفت: آری، شهیدان.
گفتم: مقصدشان کجاست؟
گفت: وادی السلام.
با تعجب سرم را به سمت نیک چرخاندم و پرسیدم: وادی السلام ؟! گفت: آری.
.
💥 گفتم: ما مدتهاست که این مسافت طولانی و پررنج و محنت را بر خود هموار کردهایم، تا روزی به وادی السلام برسیم؛
آنگاه تو میگویی، آنان با اینچنین سرعتی به سمت وادی السلام در حرکتند؟ مگر میان ما و آنان چه تفاوت است؟ .
نیک در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، گفت:
تو در دنیا افتان و خیزان خدا را عبادت میکردی و حالا نیز بایستی با سختی راه را طی کنی.
تو کجا و شهیدان کجا که اولین قطرهای که از خونشان بر زمین مینشیند، تمام گناهانشان را از میان بر میدارد. و راه را بر ایشان هموار میسازد.
.
در روز رستاخیز نیز شهیدان، جزو اولین کسانی خواهند بود که به بهشت وارد میشوند آنها راه صد ساله دنیا را یک شبه پیمودند، حالا هم وادی بزرگ برهوت را در یک چشم بر هم زدن طی میکنند. .
به مقام شهیدان غبطه بسیار خوردم و زیر لب زمزمه کردم: طوبی لَهُما وَ حُسنُ مَآب... از کثرت اندوه و حسرتی که بر وجودم نشسته بود، بر جای نشستم و با خود گفتم:
چه مقامی! چه منزلتی!
در حالیکه من مدتهاست در این بیابان سرگردانم و با تمام موانع و مشکلات دست به گریبانم، هنوز هم به جایی نرسیدهام، اما شهیدان با این سرعت خود را به مقصد میرسانند. براستی خوشا به حال آنان که به شهادت رفتند...
.
اشک بر گونههایم سرازیر شد و بغض گلویم را چنگ زد. چندان بلند بلند گریستم که نیک آرام به سمتم آمد، مرا دلجویی داد و تشویق به ادامه راهی کرد که بس طولانی و طاقت سوز بود...
✍ادامه دارد..