"اصلاح نگاه"
🔹 پیامبر خدا که سلام خدا بر او باد فرمود:
🌺 همسرانتان نزد شما "امانت هاى خدا" هستند ، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید...
🌷💗🔹💗🌷
🔶 یکی از مهم ترین نگاه هایی که هر یک از زن و شوهر باید در خودش به وجود بیاره اینه که
✅ همسر خودش رو "امانت خدا" توی زندگیش بدونه.
همسرت بی صاحب نیست...
صاحبش پروردگار عالم هست....
✔️ یه چند روزی این همسر رو داده به دست تو
💢 عزیز دلم؛ مبادا امانت خدا رو اذیت کنی...
💓در مسیر آرامش قدم بذارید:
پروانه های وصال
﷽ 🌸 #سرگذشت ارواح در برزخ (قسمت ۲۸) #قسمت_بیست_هشت آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا
﷽
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت۲۹)
#قسمت_بیست_نهم
که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله💞 سپرده باشند.به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند..
.
با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم! .
نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی. با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم. مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد.
.
گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند.
.
سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم، توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست.
.
️آن مرد با ناراحتی از آنجا رفت. من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم. جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم ،دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد .
.
از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز 💚به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:تو به سعادت رسیدی،این سعادت بر تو مبارک باد..
.
از خوشحالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم.
.
نگاهم به بالا افتاد، هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد.زمین صاف و همه جا سبز و 🌱با نشاط بود.شادی امانم را بریده بود. به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و 🌟شادی بود. بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم.
.
از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد..
نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد .دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی 💐که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد...
✍🏻ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقایقی غافلگیرکننده از زبان کارشناس #شبکه_ملی_آمریکا روی آنتن!
#ترامپ_دروغ میگوید که #داعش را شکست داده است، این کار را #سپاه پاسداران انجام داد.
یمنی ها خیلی باهوشند و ....
آدم مغرور مثل کسی است که
بالای کوه ایستاده
و همه را کوچک می بیند.
غافل از اینکه مردم هم از پایین
او را کوچک می بیند.
💕💕💕
الهی
دست نياز را به درگاه تو دراز مي کنم
و از کسي خواسته هايم را طلب مي کنم
که هيچ گاه بر سرم منت نمي گذارد .
آرزوهايم را به تو مي گويم .
به تو که هميشه دوست مني .
عاشق تر از هميشه سر بر آستان
ملکوتيت مي گذارم و در دل دعا مي کنم
و از تو مي خواهم که آرامش ، برکت و
سلامتی را برای خودم و دوستانم
ارزانی داری .
آمین
🕊🍃🕊🍃🌸🍃🕊🍃🕊
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 32 ⁉️ آرامش خودمون چی میشه؟ 🔶 حالا سوالی که بعضی از افراد میپرسن اینه که اگه
#نکات_تربیتی_خانواده 34
💢 یه اشتباه بزرگ 💢
🔶 کسی که توی زندگی زناشوییش به همه آرامش میده اما کسی به اون آرامش نمیده،
باید آرامش خودش رو از در خونۀ خدا به دست بیاره...
💖 از دستان پر مهر اهل بیت (ع)...
یه موقع شیطان فریبش نده که بخواد آرامش خودش رو از نامحرمان بگیره...
😈🔞🔞🔞
⛔️ این اشتباه بزرگی هست که آدم برای کسب آرامش سراغ روابط حرام بیرون از خونه بره.😒🔞
⭕️ اتفاقا زندگی دنیا و آخرتش سیاه و تلخ خواهد شد.
هوای نفس همیشه آدم رو فریب میده و براش "حق بیجا" قائل میشه.
💢 مثلاً به آدم میگه: بابا تو این همه به همسرت محبت میکنی و آرامش میدی اما اون قدر تو رو نمیدونه! 😈
⭕️ بعد میگه: تو هم باید آرامش داشته باشی!
🔞 در کنار همسرت میتونی بیرون از خونه هم دوست و رفیق داشته باشی و باهاش درد و دل کنی!
😒
اینا فریب های هوای نفس و شیطان هست....
پروانه های وصال
﷽ 🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت۲۹) #قسمت_بیست_نهم که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت
﷽
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
( قسمت ۳۰)
#قسمت_سیم
نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل هشت دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین،
یکی برای شهدا و صلحا،
دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد
و پنج دروازه هم برای شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد.
.
وادی السلام آیینه ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است...
.
آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است،عجله کن برویم.
چیزی نرفته بودیم که نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم.
🌷صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟
.
نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته💥 و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم.
.
ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟ .
نیک لبخندزنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم.
.
با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟
نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و اسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است.
.
از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت:
تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد.
.
سرعتم را بیشتر کردم.صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند.
❄️به احترام آنها ایستادم.
.
همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا،بهشت و راحتی بر تو مبارک باد.
🌻من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد.فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند . 🌳من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم...
🔶وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم...
.
نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد.
💟 از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم.
.ادامه دارد...